eitaa logo
کانون مداحان
25.8هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
20هزار ویدیو
185 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قوت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی همه زمین و زمن زیر و رو شود زیر سم ستور بدن زیر و رو شود بی سر که شد مقطع الأعضای کربلا پس مابقی نیمه ی تن زیر و رو شود چیزی نمانده بود دهن وا کند زمین تا گفت : زیر نیزه دهن زیر و رو شود فریاد یا أخاه شنید و به خویش گفت پس خیمه گاه خواهرمن زیر و رو شود از لابلاي خنجر و شمشیر و نیزه دید اندام نوجوان حسن زیر و رو شود خاتم چو می مکید سلیمان کربلا زیر لگد عقیق یمن زیر و رو شود در زیر آفتاب ، تنی که سه روز وشب مانده بدون غسل وکفن زیر و رو شود این دست و پای زخمی زنها و بچه ها چون بسته شد بدست رسن زیر و رو شود ساقی که نیست ، حمله و غارت عجیب نیست معجر که هیچ زینت زن زیر و رو شود ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آتش به خیام پسر فاطمه افتاد امان از دل زینب بر راس بریده نظر فاطمه افتاد امان از دل زینب ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در قتلگاه چشم تو سمت خیام بود دعوا برای غارت رأس امام بود ای کاش مانده بود لباسی که داشتی شاید برای مادر تو التیام بود می گفت شمر بعد علی اصغرش حسین دیگر توان نداشت و کارش تمام بود آقا ببخش ،زینب اگر دیر آمده در قتلگاه دور و برت ازدحام بود فرمود تا امام علیکن بالفرار بهر مخدرات فرار التزام بود عدل علی به کینه ی این قوم علتی ست این قوم پست در صدد انتقام بود رأسی که چوب خورد به دندان وبرلبش آیه به آیه صوت رسایش پیام بود گیسوی او به قامت نی ناله می سرود بر اهلبیت سایه ی او مستدام بود ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بگذار ناله از جگر خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را از زیر خارهای بلا پرپر آورم باید كه چند كودك ترسیده ی تو را از خیمه های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سر مادر آورم تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به روی نيزه‌ها ديدم سرت را ميان خون، رها بال و پرت را چگونه قلب من آرام باشد که دیده ساربان انگشترت را... ⏭ چراغ عمر من پايان گرفته ببین باران الرحمان گرفته تمام دشت احيا دارد امشب که هر نيزه به‌سر قرآن گرفته ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ وقتی که برگرداند با پا پیکرت را وقتیکه میبرید لب تشنه سرت را سالار من هر کار میکردم نمیشد بیرون کشم از بین مقتل مادرت را ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ته گودال پیکرش افتاد پیش چشمان خواهرش افتاد نیزه ای رفت سمت پهلویش ناگهان یاد مادرش افتاد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای گل به یاس پرپر تو خنده می کنند بنگر همه برابر تو خنده می کنند یک مشت داغدیده زنی لشکر تواند یک لشکری به لشکر تو خنده می کنند ازخیمه تا به مقتل تو میخورم زمین خیزو ببین به خواهر تو خنده می کنند برهم نشان دهند همه دختر تو را یک عده ای به دختر تو خنده می کنند جسم تو رفت با سم مرکب به هرطرف حالا همه به پیکر تو خنده می کنند شد ریش ریش گردنت از خنجر عدو برپاره های حنجر تو خنده می کنند سر روی دست قاتل و زهرا کشید آه برناله های مادر تو خنده می کنند ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ لحظه های آخر است دیگر هرکسی هر چه داشت رو میکرد پیرمردی سنگ می آورد و یکی نیزه را فرو میکرد دیگری پاره های جسمش را تیر میزد و رفو میکرد ویکی هم گرفته پیکان را در دهان و در گلو میکرد یک ضریح دیده اند پنداری هرکسی حاجتی از او میکرد بهترین جایزه ها را شاید شمر نامرد آرزو میکرد از همه بی آبرو تر بود آنکه او را پشت و رو میکرد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ در قتلگاه بود و به دستش سپر نداشت یعنی برای جنگ توانی دگر نداشت جسم تمام اهل حرم را به خیمه برد اما برای یاری خود یک نفر نداشت زینب برای یاری اش آمد به روی تل هرقدر گریه کرد در آنان اثر نداشت مادر میان گودی گودال بود و شمر بر روی سینه رفت …!گمانم خبر نداشت آن پیرمرد پست اگر با عصای خود بر جسم چاک چاک نمی زد ضرر نداشت جاماندن رقیه درین دشت پر بلا هرگز بعید نیست چرا که پدر نداشت فهمید دخترش که به غیر از فراز نی بابای داغ دیده به جایی سفر نداشت ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روضه می خوانم از زبان کسی که خودش داغ کربلا دیده در حوالیِ قتلگاه حسین خولی و شمر بی حیا دیده باقرالعلم اینچنین فرمود جدّ ما را به پنج حربه زدند لشگری با تمام بی رحمی به غریبی هزار ضربه زدند یک نفر با هجوم شمشیرش عده ای با هزار سر نیزه بر تنش زخم بی شماره نشست تیر بر تیر نیزه در نیزه یوسف افتاد بین صدها گرگ پنجه هایی پلید چنگش زد آنکه بی تیر بود و بی نیزه از همان راه دور سنگش زد یوسف افتاد بی رمق در خاک پیش چشم اله و محبوبش بی حیایی رسید و با کینه زد به زخم حسین با چوبش دادِ زینب بلند شد اینجا: پسر مادر مرا نزنید تن صد چاک و بی دفاعش را دیگر اینگونه با عصا نزنید ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ عرش افتاده در ته گودال آفتاب و قمر ته گودال وسط لشگری ز حرمله ها یک نفر بی سپر ته گودال حجم گودال کوچک است، اما ریخته ده نفر ته گودال همه دشت از عطش می‌سوخت از همه بیشتر ته گودال ... هر چه در کوفه بوده اینجا هست سنگ...نیزه...تبر...ته گودال تا به یک نیزه تکیه کرد، آمد ... ضربه‌ای بی خبر ته گودال قبل خون سر و لب و سینه ریخت خون جگر ته گودال من که (إنا الیه) خواهم خواند برود شمر اگر ته گودال پر شده دشت از تمام تنش ولی افتاده سر ته گودال بعدازآن نعل‌های تازه دگر ... پیکری نیست در ته گودال ... کودکی عصر واقعه جان داد دید بی سر ... پدر ... ته گودال ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روی جسمَش نیزه و تیر و سِنان افتاده بود زیر خنجر سر پناه کاروان افتاده بود شمر،باچَکمه به روی سینه اش می ایستاد در کنارش مادری قامت کمان افتاده بود جای خود را با لَگَد های سَنان تعویض کرد خنجر کُندی که دیگر از توان افتاده بود یادگار مادر او را به غارت برده اند جامه ی شاهی به دست این و آن افتاده بود شمر از گودال بیرون آمد و از بخت بد برق انگشتر به چشم ساربان افتاده بود نعل ها طوری عمل کردند که از پیکرش گوشه ی گودال قدری استخوان افتاده بود در نگاه تار او اهل حرم می سوختند قرعه ی آتش به نام کودکان افتاده بود روی نیزه بستن سَر، کار آسانی نبود از قضا این کار، دست کاردان افتاده بود بارش ظلمت بیابان را به خون آغشته کرد بر زمین آیات ناب آسمان افتاده بود * دخترش کنج خرابه ناگهان تبخال زد چون که یاد ضربه های خیزران افتاده بود ... ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به بسم الله در گودال می رفت الف قامت ولی چون دال می رفت دل صیاد دائم شاد می شد که کم کم صید او از حال می رفت ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ کینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت کردی از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایی ات بر هیچکس پوشیده نیست تا نباشی هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت حُرمتِ خونت حلالِ عدّه ای لقمه حرام کشتنت چونکه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر کاری بود و روی پیکرت اولین زخمی که شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتی در دلِ گودال، محکم پا گذاشت گفت تا که «هر چه باداباد»...آمد مادرت عرش تا فریاد زد ای وای بر روی زمین- زینت دوش نبی افتاد...آمد مادرت تشنه بودی! بر گلویت رویِ خاکِ کربلا تا به جای آب، خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیکرت از حال رفت آسمان دق کرد و زد فریاد...آمد مادرت ای زبانم لال، کو پیراهن و انگشترت کو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا که خیمه ها بر باد...آمد مادرت! ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آخرین شب را کنارِ ما سحر کن ای پدر چشمه ی زمزم شدی کم دیده تر کن ای پدر خواندنِ قرآنِ تو بوی جدایی می دهد کم دلِ بشکسته را زیر و زبر کن ای پدر پشتِ خیمه رفته ای تا خارها را بر کَنی کم برایِ ما دلت را خون جگر کن ای پدر راستی گوشواره هایم یادگارِ اکبر است باز هم زیبایی ام را یک نظر کن ای پدر تا نگاهم می کنی!گریانِ مادر می شوی کم مکّدر خاطرت از میخِ در کن ای پدر گاه صحبت می کنی با عمّه از گودالِ غم اندکی هم دخترت را با خبر کن ای پدر این شبِ آخرِ بغل کن بوسه بر رویم بزن صبر را در قلبِ زارم مستقر کن ای پدر با عمو چیزی بگو‌ تا هرکجا حفظم کند دخترِ خود را سفارش بر قمر کن ای پدر تا گرفتم جا به ویرانه ..عزیزِ فاطمه بهرِ دیدارم شبی را هم گذر کن ای پدر ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند یک دسته حق، یک دسته باطل برگزیدند در انتظار صبح فردا می خروشند یک دسته جان، یک دسته جانان می فروشند یک دسته راه نار را در پیش دارند یک دسته عشق یار را با خویش دارند امشب حسینیون نمی گنجند در پوست فردا بود معراجشان از دوست تا دوست امشب بلا جویان عاشق در نمازند فردا به نوک نیزه سرها سر فرازند امشب دهد آل علی را پاس، عباس فردا کنند اهل حرم عباس، عباس امشب عدو دارد هراس از خشم عباس فردا به میدان خون رود از چشم عباس امشب شود از شرمِ سقا آب، دریا فردا شود از اشک او سیراب، دریا امشب شود وقف ولایت هستِ عباس فردا جدا گردد ز پیکر دست عباس امشب به جای آب، سقا اشک دارد فردا نه دست و نه عَلَم نه مشک دارد امشب شب است و نغمه ی قرآن اکبر فردا عطش بازی کند با جان اکبر امشب علی دور پدر گردد هماره فردا بود زخمش به پیکر بی شماره امشب فلک بازی کند با جان لیلا فردا شود نقش زمین قرآن لیلا امشب علی اصغر کند شب زنده داری فردا شود خونش ز حلق تشنه جاری امشب سکینه چون کبوتر می زند بال فردا زیارت نامه می خواند به گودال امشب شب است و زینب و اشک شبانه فردا بگیرد اجر خود از تازیانه امشب چو گل زینب گریبان را دریده فردا شود زوارِ رگ های بریده امشب سرشک از چشم پیغمبر روان است فردا سر فرزند زهرا بر سنان است امشب حسین است و شب و چشم تر او فردا زند فواره خون از حنجر او ای کاش امشب آسمان از ره بماند مه جای نور از دیده با ما خون فشاند ای کاش خورشید از افق بیرون نیاید تا جانب گودال شمر دون نیاید ای کاش عمر آسمان پایان پذیرد تا خیمه های فاطمه آتش نگیرد ای اسب ها خون جای اشک از دیده بارید فردا مبادا روی قرآن پا گذارید ای سنگ دشمن نشکنی آیینه اش را ای نیزه نشکافی به مقتل سینه اش را ای اشک امشب مونس چشم ترش باش ای فاطمه فردا تو بالای سرش باش ای جان عالم بال زن از تن برون شو ای چشم "میثم" گریه کن دریای خون شو ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ آنانکه در قتال به شدت شتافتند با هتک حرمتت به حریمت شتافتند تا بر سرت اراذل و اوباش ریختند جمعی به خیمه بهر غنیمت شتافتند تو از نفس فتادی و تازه نفس رسید رزازها سواره به جسمت شتافتند زد نعره ابن سعد که خونش مباح شد یک عده بی حیا به اطاعت شتافتند والشمرُ جالسُن،،، نه فقط شمر بی حیا رجاله ها به اوج شقاوت شتافتند از لابلای خنجر و شمشیر و نیزه ها شِن های تیز هم به عداوت شتافتند حالا خیالشان ز علمدار راحت است یک عده بی هوا به خیامت شتافتند دستان پُر ز سیلی و پاهای پُر لگد دنبال کودکان به قساوت شتافتند ای وایِ من، که چادر زنها کشیده شد نامردها به قصد جسارت شتافتند ناموس فاطمه همه فریاد میزدند حالا فرشته ها به اعانت شتافتند ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشکی مرا به شام مصیبت نمانده است چشمی تو را در این شبِ غربت نمانده است ما را به سخت جانیِ خود این گمان نبود هرچند جانِ عرض ارادت نمانده است ما را ببخش زنده اگر مانده ایم باز گرچه نفس گرفته و طاقت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست دخترت حالا که خیمه ای شبِ غارت نمانده است ما خسته ایم خسته تر از ماست خواهرت او مانده است حیف که قوت نمانده است ما خسته و رباب ولی خسته تر ز ما عباس کو که یک رگِ غیرت نمانده است در علقمه سپاه حرم مانده روی خاک چیزی چرا از آنهمه قامت نمانده است من کربلا رسیدم و دیدم غروب شد چیزی به غیر رخت اسارت نمانده است ⏹ ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): گفته بودند که تنها. زدنت کافی نیست اینکه در خاک بغلتد بدنت کافی نیست پیش اینها که به خون تن تو تشنه شدند تیرهایی که نشسته به تنت کافی نیست با سرِ نیزه به جان بدنت افتاده او که میگفت مقطّع شدنت کافی نیست تابسوزد جگر مادرتو در گودال زدن نیزه میان دهنت کافی نیست؟؟ باید از غصه ی انگشت تو خون گریه کنم بغض غارت شدن پیرهنت کافی نیست شمر با چکمه لگد کرد پرت را..... ای وای پشت و رو کرد تنت را که سرت را...... ای وای ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست چقـدر زخـم بر اندام بی‌سـرت پیداست به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست اگر چـه گم شده‌ای در هجوم کثرت زخم بـه پاره‌هـای جگر داغ اکبرت پیـداست مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود که روی سینه، گلِ ‌اشک مادرت پیداست؟ مگـر نشـان سنان‌هـا به پیکرت کم بود که جای سیلی بر روی دخترت پیداست؟ تبسمـی کـه زدی بر فراز نی می‌گفت که در نگاه تو لبخند اصغرت پیداست هنـوز می‌بـری از زخـم کشتگانت دل هنـوز خنـدۀ گل‌های پرپرت پیداست به خواهر از گلـوی پاره‌پاره حرف بزن کـه روح در نفس روح‌پرورت پیداست شـرار نالـۀ «میثم» ز آتش دل توست همیشه در نگهش زخم پیکرت پیداست ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): صبح تا عصر پیکر آورده چه قدر جسم بی سر آورده لیک با آنکه اصغر آورده خستگی را زپا درآورده کوه غم روی دوش و چون کوهی عزم میدان نمود نستوهی با همه تشنگی بی حدش بست برسر عمامه جدش شد قیامت چو راست شد قدش سیلی از اشک و آه شد سدش می کند با هزار افسوسش غیرت الله ترک ناموسش میخورد بوسه بر سر و روها دستها در نوازش موها کس نداند چه گفت زانسوها که درآورده شد النگوها او چه گفته که میشود با هم گره معجر همه محکم حرف تاراج را زدن سخت است گریه مرد پیش زن سخت است رفتن روح از بدن سخت است از یتیمی خبر شدن سخت است همه طی شد اگرچه جان برلب روبرو شد حسین با زینب دو خدای وفا مقابل هم دو دل آرام آگه از دل هم چاره مشکلند و مشکل هم دو مسیح اند یا دو قاتل هم هردو یک روح در دو جسم پاک یک نفر با دو جسم و اسم پاک هردو هستند جان یکدیگر آشنا با زبان یکدیگر شدبه شرح بیان یکدیگر اشکشان روضه خوان یکدیگر کس نشد جز خدایشان آگاه زانچه گفتند بازبان نگاه چشم هریک شده دوکاسه خون اشک ریزان به حالشان گردون دور لیلا قبیله ای مجنون قبله میرفت از حرم بیرون گوییا در تبار خون جگری زنده تشییع میشود پدری هم به لبهاش ذکر یارب داشت هم انا بن العلی روی لب داشت هم به دستش مهار مرکب داشت هم به کف بند قلب زینب داشت عرش حیران زبانگ تکبیرش فرش لرزان ز برق شمشیرش به کفش گرچه تیغ آتش بار لیک دیگر عطش دهد آزار شیر پیر و قبیله ای کفتار هست معلوم آخر پیکار پای تا سر تنش پر از تیر است به سراپاش زخم شمشیر است موج خون بر تن و به اوج جلال داشت حالی که هرکه داشت سوال رفته از حال یا شده سرحال؟ شد به هر حال راهی گودال تا زکف داد جان جولان را دوره کردند فخر دوران را میرسد بر تنش زهر تکبیر تیر با نیزه سنگ با شمشیر روی هر عضو او هزاران تیر خورد اما یکی نمیشد سیر شک ندارم جبین او که شکست چشم خود را خدای اوهم بست برسرم خاک شاه بر خاک است غرقِ درخاک و خون تنی پاک است بـخدا این عزیز افلاک است که تن پاک او پر از چاک است این چه شرحی است خاک بردهنم کاش صحت نداشت این سخنم وای برمن خواهرش هم بود خواهرش بود، مادرش هم بود غیراز آنها برادرش هم بود پدرش جد اطهرش هم بود بس که گفت العطش عطش کردند شمرآمد تمام غش کردند آنکه ننگ ابد برایش ماند آنکه شیطان برادرش میخواند شمر پستی که عرش را لرزاند جسم پاک حسین برگرداند پیش چشمان اشک ریز خدا سر برید از تن عزیز خدا سراو تا برید مظهر ظلم نامه ها خوانده شد زدفتر ظلم تن مظلوم ماند و لشگر ظلم اول غارت است و آخر ظلم لشگری گرگ و یوسفی بی سر هرکه میزد هرچه داشت بر پیکر هرکسی خسته می شد از زدنش می ربود آنچه میشد از بدنش این یکی برد جوشنش ز تنش آن یکی برد کهنه پیرهنش سنگها که بر جنازه زدند تازه بر اسبها نعل تازه زدند پیش تر از بریدن سراو بیش تر از شرار پیکر او می زد آتش به جان خواهر او ناله جانخراش مادر او چون عزادار هر دو دلبر بود ذکر مادر غریب مادر بود زینب آن بی مثال در آفاق قبله عشق و قبله عشاق رفته از خویش و مرگ را مشتاق به خود آمد ز اولین شلاق جنگ او گشت خود به خود آغاز یا علی گفت و عشق شد آغاز ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ساقی لب تشنگان.... 🥀ساقی لب تشنگان در کربلا،عباس بود - نور امید حسین بعد از خدا ،عباس بود 🥀در رکاب و گوش بر فرمان مولایش حسین - شاخص و معیار و استاد ادب ، عباس بود 🥀نام نامی ابالفضل همچو تاجی بر سرش - فضل و بخشش در مرامش دائمی،عباس بود 🥀آل احمد بر دو عالم سرورند و پادشاه - در بنی هاشم درخشان و قمر، عباس بود 🥀در مصاف دشمنان همچون امیر المومنین - میر و سردار و علمدار سپاه ، عباس بود 🥀هم شهادت در مُحَرم در کنار سَروَرش - زاد روزش ماه شعبان چون حسین، عباس بود 🥀 کافران را لرزه بر اندام از نامش فتاد - شیر مرد و زاده ی ام البنین ،عباس بود 🥀لشگر دشمن به صف ، یک پهلوان در روبرو - در جدال کوفیان ، بی واهمه ، عباس بود 🥀قامت زینب به امید برادر خم نشد - حامی خواهر به هنگام بلا،عباس بود 🥀بین رقیه با چه حالی سر به زانوی عمو - پاسبان کودکان در خیمگه ، عباس بود 🥀در ولادت او موخر بر حسین فاطمه - در شهادت پیش مرگ رهبرش، عباس بود 🥀گشت شرمنده فرات از روی زیبای چو ماه - در کنار علقمه ،دستش جدا ، عباس بود 🥀تیر خصم بی حیا بر چشم زیبایش نشست - چشم بینای برادر هر زمان ، عباس بود 🥀مَشک آبش پاره شد با تیر نیرنگ عدو - چشم امید لبان تشنه بر ، عباس بود 🥀ضربه دشمن به فرقش با عمود آهنین - بر زمین خورد از فَرَس با چهره اش،عباس بود 🥀آنکه تا آخر حسین را سَروَر خودمیشناخت - گفت هنگام شهادت یا اَخی ، عباس بود 🥀او که با بال شکسته رو سوی الله رفت - با وفا ، جانباز خونین بال هم، عباس بود 🥀رفت با رفتن کمر بشکست آن خون خدا - یاور و یار حسین ابن علی ، عباس بود 🥀جسم صد چاکش به دشت نینوا آلاله شد - روی دستان برادر شد شهید ، عباس بود 《عبدخدا》 ╭════•🍁•════╮ تلگرام https://t.me/madahanesfahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯