eitaa logo
کانون مداحان
26.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
20.5هزار ویدیو
190 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: پلک های زخمی ات دیده ات را باز کن بر زخم ما مر هم ببند این چنین مگذار مارا بار ما را هم ببند مشکل افتاده به کارم فاطمه اعجاز کن بار دیگر پلک های زخمی ات را باز کن التماس تو کنم یا که خدایت را ، مرو رو به قبله گشته ای یا قبله رو کرده به تو با سکوتت فاطمه خانه خرابم می کنی مثل این مردم تو هم داری جوابم می کنی؟ فاطمه حرفی بزن چیزی بگو جان علی چند روز دیگری هم باش مهمان علی زانوان زخمی ام می لرزد از این واهمه من در این دنیا بمانم لحظه ای بی فاطمه ای عروس موسپیدم آرزو ها داشتم من قدم با عشق تودر این جهان برداشتم قول های آن شب پیوندمان یادت که هست حرف هایی که به روی سر در دل نقش بست یاد داری قول دادی پیر پای هم شویم در غریبستان دنیا آشنای هم شویم کی قرار این بود تنها قامت تو بشکند قامت تو بشکند تا حرمت من نشکند بی قرار از داغ تو در بین آب و اتشم از امانت داری ام دارم خجالت می کشم آشیان دلخوشی های مرا برهم زدند همسرم را ظالمانه پیش چشانم زدند بشکند دستی که بازوی تورا زهرا شکست پشکند پایی که بی رحمانه آن در را شکست گرچه با آن صحنه ها جانم رسیده بر لبم امتداد این جسارت می رسد بر زینبم موسی علیمرادی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: پهلوی مادر می‌خواست راوی این غزل سربسته باشد پس فرض کن بال کبوتر بسته باشد می‌خواست اما آخرش طاقت نیاورد کتمان کند پهلوی مادر بسته باشد کتمان کند دستان خواهر را که می‌خواست آن لحظه چشمان برادر بسته باشد راه تمام تیغ‌ها از یک طرف باز راه علی از سوی دیگر بسته باشد وقتی که دست کفر این اندازه باز است بایست هم دستان حیدر بسته باشد راوی خودش را گول زد، ننوشت چیزی راوی دلش می‌خواست آن در بسته باشد در بسته و زهرا کنار آسیاب است یک دشت گندم زیر نور آفتاب است با ذوالفقارش باز خلوت کرده مولا حال علی این روزها خیلی خراب است رد شد حسن، ظرف گلاب افتاد بر خاک عطر حسن پیچیده یا عطر گلاب است؟ خواب حسین از بچگی تعبیر دارد خوابیده و بالا سرش یک کاسه آب است حالا صدای در زدن پیچیده در شعر این‌بار راوی ناگزیر از انتخاب است در باز شد... در بسته شد... در را شکستند نامردها پهلوی مادر را شکستند... در خانه‌ها ماندند و زهرا ماند تنها یک مرد در آن کوچه تنها ماند، تنها تعداد افراد دو جبهه نامساوی‌ست تنها کسی که با علی مانده‌ست، راوی‌ست... بی‌هیچ مکثی می‌رود آن سوی دیوار باید ببیند رد خون را روی دیوار باید ببیند غربتی را که شنیده باید بگوید چیزهایی را که دیده... چشمی به در دارد، نگاهی هم به کوچه احساس او را می‌کِشد، کم‌کم به کوچه دیگر ولی تصویر کوچه دست خورده رد طنابی کوچه را با مَرد برده راوی غزل خواند و غزل خواند و غزل خواند تابوت رفت و او میان کوچه جا ماند محمد حسین ملکیان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: حریم قدس عرش فرشی زیر پای فاطمه است در حریم قدس جای فاطمه است خلقت عالم برای فاطمه است عقل مست جلوه ی زهرایی اش پرتو انسیه الحورایی اش دین از این بانو دوامی یافته مذهب از او احترامی یافته با جهاد او قوامی یافته ذکر زهرا جذب ایمان می کند چادرش کافر مسلمان می کند گرچه نورش جلوه کرد از هر طرف فاطمه دُرّ است و حیدر چون صدف قبر مخفی اش، دل شاه نجف سینه ی حیدر که حق مرآت بود جای دفن مادر سادات بود ناله ای تا عالم لاهوت رفت فاطمه چون سایه ای مبهوت رفت روی دوش مرتضی تابوت رفت آخر این رسم مسلمانی نبود حق زهرا دفن پنهانی نبود می رود تابوتی امشب بی صدا ناله ها جاری است بر لب بی صدا ای حسین آرام، زینب بی صدا زین عزا در دل زبان باید گرفت آستین را بر دهان باید گرفت کشتی ام بر گل نشست اسماء بیا هستی ام رفته ز دست اسماء بیا وقت غسل فاطمه است اسماء بیا بر تن خیرالنسا آبی بریز روی نعش مرتضی آبی بریز آی اسماء، پیکرم آتش گرفت یادم آمد کوثرم آتش گرفت گیسوان همسرم آتش گرفت حال فهمیدم چرا در کج شده مجتبی با قنفذ از چه لج شده چشم عرش از داغ صدیقه تر است این صدای سوخته از حیدر است بچه ها وقت وداع مادر است ای یتیمان غریب فاطمه توشه بردارید از مادر همه آه ای پروردگار مر تضی مشکل افتاده به کار مرتضی شد زمان دفن یار مرتضی مصطفی بازآ نهالت را بگیر «بدر دادی و هلالت را بگیر» صبر حیدر را خودت از او بپرس زخم بستر را خودت از او بپرس قصه ی در را خودت از او بپرس دست من شد بسته، بر دل داغ خورد ای پیمبر دخترت شلاق خورد ای امان از ضربه ی شلاق ها آتش افروخته در باغ ها داغ روی داغ روی داغ ها وای از داغ بزرگ کربلا صورت اطفال و گرگ کربلا بر رخ اطفال سیلی می خورَد هر که رفت از حال سیلی می خورَد عمه در گودال سیلی می خورَد نانجیبی گاهواره می بَرَد بی حیایی گوشواره می بَرَد  امیر عظیمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: فس بالا بیاید دیگر بعید است این نفس بالا بیاید باید برای یاری‌اش اسما بیاید شب بود و باران بود و آب از چاه برداشت تا که برای شستن دریا بیاید این مرد خیبر مردِ خندق بود اما باید برایِ غسلِ او زهرا بیاید دستش به پهلو خورد زخمِ میخ را گفت دیدی نشد تا محسنم دنیا بیاید چشمش سیاهی رفت از بازوی خُردش باید بماند تا که حالش جا بیاد پشتِ سرِ هم شستنش را قطع می‌کرد اما نشد تا بند این خونها بیاید از بس حسن در آستین دندان فشرده باید به دادِ حالِ او بابا بیاید وقتی حسین اُفتاد بر این سینه باید دستِ شکسته از کفن بالا بیاید می‌گیرد از دوشِ ابوذر دوشِ سلمان دنبال این تابوت آقا تا بیاد تازه زمانِ شستنِ دیوار و در بود ای کاش می‌شد زودتر فردا بیاید ای‌کاش می‌شد دِق کند زینب کنارش طاقت ندارد تا که عاشورا بیاید طاقت ندارد تا ببیند بینِ گودال بر روی آن سینه کسی با پا بیاید حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: فریاد زنم حُب اش را گفتن از فاطمه یک عمر زمان می خواهد صاحبان سخن از کل جهان می خواهد حقش این است که فریاد زنم حُب اش را حب او واجب عینی است ، اذان می خواهد گره کار دلم کور شد و فهمیدم... ذکر یا فاطمه ، یا فاطمه جان می خواهد باید از غصه ی او آه کشد ، گریه کند هرکسی اذن ورودی به جنان می خواهد روضه ی فاطمه را مرد نمی فهمد که روضه اش مجلس مخصوص زنان می خواهد کار ما نیست بگوییم غم زهرا را او هزاران ملَکِ مرثیه خوان می خواهد که بگویند چه آمد به سر مادرمان کل عالم بشود در به در مادرمان روضه خوان کاش بگوید چه کسی در کوچه آتش انداخته بر بال و پر مادرمان آه... جا دارد اگر عالم و آدم بشود همه قربان دل شعله ور مادرمان گوش عالم نشینده است به جانسوزی آن ناله ی بی رمقِ پشتِ درِ مادرمان آن قدَر غربت زهرا و علی اوج گرفت نتوانست بماند ، پسرِ مادرمان پسرش رفت که از غصه ی پرپر شدنش دو سه ماهی است شده خون ، جگرِ مادرمان دو سه ماهی است که او قدر جهان غم دارد چشم او اشک به اندازه ی عالم دارد دو سه ماهی است علی در وسط خانه ی خود جای کوثر ، دو سه تا چشمه ی زمزم دارد بچه هایش همه گریان و پریشان اما... حسنش چند برابر غم و ماتم دارد گوشه ی خانه نشسته است به خود می گوید این مدینه چقَدَر مردِ خدا کم دارد یک نفر نیست عیادت کند از مادرِ ما اصلا این شهر ، زنِ مومنه ای هم دارد؟ دلمان تنگ پیمبر شده و می دانیم بعد او شهر نبی ، غصه دمادم دارد این جماعت که به زهرا و علی تاخته اند در حقیقت همه ی قائله را باخته اند پوریا باقری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: میانِ بسترِ پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد جماعتی که زنش را زدند می‌دیدند چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر... عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه‌ ، سنان اُفتاد گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد حسن لطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: یاس پرپر این یاس پرپر روضه هایش فرق دارد شعر و غزل گفتن برایش فرق دارد روی کبود و قامتی خم، دست لرزان با دیگران لحن صدایش فرق دارد در آسمان چشم من باران گرفته امشب چرا حال و هوایش فرق دارد؟ ما هرچه حاجت داشتیم از او گرفتیم تاثیرِ آمینِ دعایش فرق دارد در قلب هر شیعه ضریحی دارد از نور پس مرقد و صحن و سرایش فرق دارد  محسن زعفرانیه ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بانویِ غم پرواز را بانویِ غم باور نکردم جا ماندنم را در الم باور نکردم من زنده ام با خاطره هایِ خوشِ تو مرگِ تو را یک لحظه هم باور نکردم رفتی ولی جایِ تو باشد قلبِ حیدر هستی در این کاشانه ی دل تا به محشر با یادِ تو اشکِ روان را پهن کردم با اشکِ دیده،سفره نان را پهن کردم نانی که پختی آخرین روزت،غذا شد قُوتی برایِ کودکان را پهن کردم جایِ تو خالی در کنارِ سفره ی ماست جایِ تو خالی ببینم گاه بی جاست دلتنگم امشب فاطمه جانم برایت در گوشِ من مانده است پژواکِ صدایت قلبِ علی آرام می گیرد یقیناً.. با گفتگویت با طنینِ خنده هایت یادش بخیر آن لحظه هایِ پُر تکلّم گل گفتنِ بینِ من و تو با تبّسم خیلی دلم می خواست دستانم بگیری با خنده ای اندوهِ پنهانم بگیری از تو تمنّایِ علی این جمله باشد آیا شود لطفی کنی جانم بگیری بی تو تمامِ نُه فلک ارزش ندارد زانویِ حیدر را ببین لرزش ندارد؟ برگشتنت گویا که بانو لاعلاج است صحبت ز بازو و ز پهلو لاعلاج است از لحظه ای که رفته ای قلبم شکسته بی قوّتی و دردِ زانو لاعلاج است تا حیدرت از پا نیفتاده بلند شو.. زینب نشسته پایِ سجّاده بلند شو این دخترِ باغیرتت دارد هوا را در خانه ام زنده نگه دارد صفا را گاهی شود غمخوارِ قلبِ مجتبا و گاهی بیادم آورد کرببلا را بعد از تو زینب دخترم اُمّ الامان شد خیرالنسا.. خیرالنسایِ این جهان شد محسن راحت حق ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: جرعه جرعه غم جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کردد تا امت شود بیدار... حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ما نمی دانیم، نَعلُ السیف* می داند چرا «مرتضایم را نبر» « فضه مرا دریاب» شد کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر با شتاب اینبار سمت تشنه ای پرتاب شد بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان آتش و مسمار و سیلی و صدای آب شد... * نَعلُ السَیف : آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند... مرضیه نعیم امینی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: زهرای مرضیه جایی که اعتبار گدا فرق میکند حتماً اصول جود و سخا فرق میکند در خانه ی محقٌر زهرای مرضیه با آفتابْ...نوعِ عطا فرق میکند ما ریزه خوارِ سفره ی احسان حیدریم پس نحوه ی ارادت ما فرق میکند حقِ کتاب و آل نبی چون ادا نشد بغض نبی و رنگ کسا فرق میکند وقتی ملیکه ای ز زمین میشود جدا یعنی که حکم وطرح قضا فرق میکند این روزها که حال مادرمان روبراه نیست شرح شراره های عزا فرق میکند حال و هوای بیت علی درد و ماتم است درد و عزای آل عبا فرق میکند سیلی شود نصیب تمامیِ مادران؟ یا احترام فخر نسا فرق میکند؟ میخ در است و سینه ی زهرا و شعله ها این شعله ها به کرببلا فرق میکند  داریوش جعفری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: دنیای با حضور تو دنیای دیگری است روز طلوع سبز تو فردای دیگری است بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها خاک زمین بهاری گل های دیگری است گل های مریم از گل نرگس معطرند عیسی اسیر نام مسیحای دیگری است 🔹 شعر: سید محمد جواد شرافت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: درمان دردها و، مشکل گشاست مهدی تنها پناه و راهِ ،هر بی نواست مهدی رو کن به سوی مهدی،گر بنده ی خدایی مولای عالمین و ، وجه خداست مهدی از غیر او جدا شو،مُشرک مباش مومن آزاد شو ز غیرش،برگو کجاست مهدی؟ تنها امامِ عالم ، در این زمانه مهدیست پایان هر سیاهی،صدق و صفاست مهدی دنبال او نرفتیم ، او را نمی شناسیم بر دردهای عالم،بی شک دواست مهدی گر خسته ای ز جور و، از ظلم این زمانه ویرانگر بنایِ ، شرک و ریاست مهدی جاء الحق است مهدی،نابودیِ اباطیل شمشیر انتقام و، صاحب لواست مهدی خون گرید از اسارت،بر ناله های زهرا احیا نما شعائر ،صاحب عزاست مهدی هردم به ذکر تعجیل، یاری نما امامت اصل نماز و روزه، روحِ دعاست مهدی ما در میان طوفان،او ساحل رهایی است دلخوش به دشمنانیم،از ما جداست مهدی تنها امام دوران،در غیبت و غریب است یک لحظه کن تفکر،آخر کجاست مهدی؟ هجران و غم سرآید ، آخر نگار آید از او فقط بگو چون،بس دلرباست مهدی روزی رسد که بینیم،کوری چشم دشمن بر کل این ممالک، فرمانرواست مهدی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بی نشان را مزار لازم نیست عاشقش را قرار لازم نیست این گلی را که غنچه هم دارد پشت یک در فشار لازم نیست باغبانی که زار و افسرده بین چشمش که خار لازم نیست بانویی که شکسته پهلویش حالتی گریه دار لازم نیست یا به طفل شهید گشته ی او ضربه ای ناگوار لازم نیست شاهد کوچه های ظلمت را گریه بی شمار لازم نیست بعد زهرا برای دست علی قبضه ذوالفقار لازم نیست فاطمه می رود شبانه ولی میشود غرق سوز و ناله علی محمد حبیب زاده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: جوری زدند آینه از چند جا شکست در بین خلق حرمت شیر خدا شکست ای کاش می شکست...نه ...آیینه خورد شد در پیش چشم های علی سینه خورد شد تا دست های حیدر کرار بسته شد گویی که ذوالفقار غرورش شکسته شد می سوخت بی صدا پر پروانه ی علی آتش گرفته بود در خانه ی علی سخت است باورش که چهل مرد، هم زمان در کوچه می بَرَند علی را کشان کشان افسوس ...غیرِ فاطمه ی در میانِ دود یک شهر روبه روی علی ایستاده بود از ذوالفقار حیدر کرار کینه داشت آن کس که روی چادر زهرا قدم گذاشت □ یاس علی! بریده بریده نفس نکش با قامتی که سخت خمیده نفس نکش بودی به دور حیدر کرار در طواف شد ناتمام حج تو با ضربه ی غلاف در شعله دیدنی شده راز و نیاز تو آتش دخیل بسته به چادر نماز تو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد مرهم آتشِ قلبم بشود حیف نشد مادرم گفت نگو ،  سوختم از خاموشی زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد فدک  و خانه‌ی امن و جگری بی آتش گفتم ای کاش که با هم بشود حیف نشد رفته بودیم بیاییم  مگر مادرمان ذره‌ای راحت از این غم بشود حیف نشد هرچه کردم به کناری بروند و برویم راهی از کوچه فراهم بشود حیف  نشد خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد جایِ او قامتِ من خم بشود حیف نشد خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست مانع آنهمه ماتم بشود حیف نشد کوچه‌اش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین خواستم ضربت او کم بشود حیف نشد ۹۸/۱۰/۱۸ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: متن شعر اجرا شده توسط پیش از خطبه‌های امروز نماز جمعه تهران: 🌺🌺🌺 جمعه ی دیگری رسید از راه باز با عشق بسته ام عهدی با تمام وجود میگویم‌ السلامُ علیکَ یا مهدی پسر فاطمه!نگاهی کن فاطمیّه است و دل پر از غوغاست دلمان خون شد از ندیدن تو دل ما خوش به ذکر یا زهراست دوره ی آخر الزمان شده است فتنه ها باز قد علم کردند شمرها باز هم در این میدان دست عباس را قلم کردند یابن زهرا ! مقابل دشمن شیعه این‌بار هم مقاوم بود پرچم کربلای این جبهه همه جا دست حاج قاسم بود سرد و گرم چهل بهار و خزان درس آمادگی به ما داده ست مرد میدان علم و ایمانیم لشکر حاج قاسم آماده ست گام دوم شروع شد با خون حاج قاسم به شاهدان پیوست چِقَدَر آشناست این قصه یک زمینی به آسمان پیوست دشمنان بی هوا زدند او را رفتنش نیز مثل فاطمه بود دست افتاده ی دلاور ما راوی روضه های علقمه بود تشنه ی انتقام بودیم و باز با داغ امتحان دادیم با شهیدان آسمانیمان همه جا لحظه لحظه جان دادیم بین آغوش یک هواپیما هم وطن‌های ما شهید شدند ما که شرمنده ی شهیدانیم ولی آنها چه روسفید شدند به خدا امتحان سختی بود وسط این همه پریشانی چه بگویم که در دل ما نیست داغشان کمتر از سلیمانی داغ‌ اگر هست یادمان نرود نقشه‌ی جبهه‌ی مقبال چیست؟! خونِ هم‌نوع ماست روی زمین خوب دقت کنیم! قاتل کیست؟ گیرم آن اشتباه هم رخ داد ما نباید که اشتباه کنیم ما نباید سپیدی حق را با ذغال عدو سیاه کنیم جبهه‌ی خصم را بکوب ولی جبهه‌ی بچه‌های خود را نه ریشه‌ی خصم را ببُر اما شاخه‌ی زیر پای خود را نه زلزله، سیل، جنگ، آبادی امنیت، اقتدار، آرامش... هرکجا کار بر زمین مانده هم سپاه آمده‌است هم ارتش گرچه غمگین داغ هموطنیم گرچه این داغ، سخت و جانفرساست آتش جنگ را که روشن کرد؟ بانی این جنایت آمریکاست بوی بال فرشته می آید این نفسهای آخر دیو است سیلیِ محکمی زدیم اما هدف بعدمان تلاویو است سیلیِ آبدارِ آن شب، بود تازه آغازِ باءِ بسم الله انتقامی که گفته شد یعنی شرّتان از زمین شود کوتاه راهتان جز فرار ازینجا نیست با سپاه علی در افتادید آی سگ‌های هار! این دفعه گیر شیران حیدر افتادید خون فرمانده کار خود را کرد همه جای جهان پر از غوغاست کوریِ چشم دشمنان وطن روزهای زوال آمریکاست روزگار افول شیطان است آخرِ قصه این نخواهد بود مطمئنیم شیعه خواهد دید این جهان را بدونِ آل سعود کور شد چشم دشمنان امروز انقلاب از همیشه پویاتر پرچمی که همیشه بالا بود می‌رود لحظه لحظه بالاتر سبز و سرخ و سفید، یک‌رنگیم زیر یک پرچمیم، یک‌دستیم حرف قوم و نژاد و مذهب نیست ما به یک انقلاب دل بستیم عده‌ای از خواص همواره نان این انقلاب را خوردند در بزنگاه فتنه‌ها اما سر از اردوی کین در آوردند هم وطن! یاور علی ! برخیز لحظه ی انتخاب را دریاب انقلابی بمان و با هر رأی جبهه ی انقلاب را دریاب حیف از این آسمان آبی که در پسِ ابر آفتابی نیست زخم‌ها خورده‌ایم پی در پی از مدیری که انقلابی نیست ما علیه فساد جنگیدیم باید این نکته را به یاد آورد انقلاب امام سالم بود انتخاب غلط فساد آورد با تمام فسادها اما مانده است انقلاب پاینده اندکی صبر، صبح نزدیک است بی‌گمان مال ماست آینده نکند باز یادمان برود همه در بیعت ولی هستیم قاتل دشمن است وحدت ما همه فرمانبر علی هستیم نهضتی که به ما رسید امروز از مدینه شروع شد، از در پشت در مادرم زمین افتاد تا بماند قیام پیغمبر فتنه گرها به صحنه آمده اند آی یاران مسیر گم نشود در دل هرم آتش فتنه خُنکای غدیر گم نشود فتنه از هر طرف هجوم آورد خانه‌ام باز در خطر افتاد شیعه هربار بی تفاوت ماند آتش آمد به جان در افتاد گفتم از در ، چه شد که چشمانم مثل ابر بهار می بارند شهدا روزیِ شهادت را از همین فاطمیه ها دارند غم از این بیشتر؟! که جان رسول دلش از جور دشمن آزرده ست دست حیدر طناب پیچ است و فاطمه پشت در زمین خورده است چه بگویم که بغض ، سنگین است آنچه باید نمیشد آخر شد غم از این بیشتر؟! که در خانه رو بگیرد زن از محارم خود 🌺🌺🌺 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: چشم تو حال و روز مرا در نظاره است شب‌های من ز اشک غمت پرستاره است هستی مرا طبیب و به خود ناز می‌کنم ای عمر من! نگاه تو عمری دوباره است تو کعبه‌ای و من به طواف توأم علی مَنعم مکن طوافم اگر نیمه‌کاره است خود مانده‌ام که ماندنی‌ام یا که رفتنی دل یک دو روز هست که در استخاره است بخشیده حق به فاطمه دو گوشوار عرش دیگر مرا کجا غمی از گوشواره است؟ ماه شبم! ببین به چه روزی فتاده‌ام؟ بر تو سلام کردن من با اشاره است ای قبله‌ام! بیا و مرا رو به قبله کن عیسی نفس! ببین نفسم در شماره است ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: کبوتر من مپر ز لانه مبر صفا را ز آشیانه زجوجه‌هایت چرا بریدی روی ز لانه چرا شبانه مزن شرارم مبر شکیبم تمام، دردم تویی طبیبم میان دشمن ببین غریبم مکن کناره ازین میانه کتاب عشم ورق ورق شد غروب گونه رخ شفق شد چه شد که دست تو بی‌رمق شد که موی زینب نکرده شانه کسی چه داند چه کرده دشمن چه گشته با تو چه کرده با من ترا کشاند میان کوچه مرا نشانده به کنج خانه ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: ای مرا مونس جان همدم و غمخوار مرو ای طبیب دل من با تن بیمار مرو رخ مپوش از من غمدیده به جان زینب چه کنم بعد تو با غربت بسیار مرو لااقل صبر نما زخم تنت خوب شود با رخ سوختۀ خورده به دیوار مرو خون تازه به روی پیرهنت می‌بینم با چنین سینۀ مجروح ز مسمار مرو می‌کشد خندۀ قاتل به خدا حیدر را چه کنم بعد تو با طعنۀ اغیار مرو ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: چون «فاطمه» هیچ واژه‌ای ناب نبود روشن‌تر از او، آینه و آب نبود شب‌ها که به محراب عبادت می‌رفت محتاج، کسی به نور مهتاب نبود (شفق) ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: ای دختر نبیِّ خدا ، فاطمه سلام ای همسر ولیِّ خدا ، فاطمه سلام آتش گرفته سینه ی من با نوای تو مادر دلم گرفته دوباره برای تو بر روضه های پُر غم تو گریه می کنم بر ناله ها و ماتم تو گریه می کنم مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار علی هم شرر زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را شکسته اند مقتل نوشته تا که شما خورده ای زمین شد کشته محسن تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی و مجتبی دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست ، بی هوا سیلیِ محکمی زده بر صورت شما مقتل نوشته که زِ علی رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای مقتل نوشته بعدِ پدر قد خمیده ای در آن سه ماه روی خوشی را ندیده ای ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: کی شود جلوه کند چهره ی ماهت مثلِ آیینه شوم غرقِ نگاهت دلم از شورِ جنونت شده لبریز چشم‌ِ من مانده غریبانه به راهت زنده ام از مددِ لطف و عطایت من به قربانِ همه عشق و صفایت روز و شب زمزمه ام ذکرِ دعایت کاشکی پَر بگشایم به هوایت کاشکی در شبِ من رخ بنمایی دلِ دیوانه ی من را بربایی بی تو دلتنگ تر از ابرِ بهارم بی تو دارم دلی از درد هوایی! هستی محرابی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بازهم آمدم آقا ،سر پیمان هستم برسر عهدشما باسر و با جان هستم گرچه این آمدنم هم کرم ولطف شماست باز برسفره احسان تو مهمان هستم جمعه ها عصر به یکباره دلم می گیرد مثل یک ابرم وآماده باران هستم اشک من دست خودم نیست خودت میدانی روزگاری است که از هجر تو گریان هستم کاش سرباز توبودم من و سربارت نه من که از عمر هدر رفته پشیمان هستم پدرم گفت ازاین خانه به جایی نروم تارمق دربدنم هست پدرجان هستم مادرم کرد دعا در وسط روضه ،اگر خادم روضه سالارشهیدان هستم یارب از فیض شهادت سروسامانم ده من که ازدست خودم بی سروسامان هستم کاش می شد که ببینم شب جمعه ارباب کربلا درحرم امن تو مهمان هستم ⏹ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: مصائب حضرت زهرا (س) -( وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا ) وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا بیش از پدر ، مادر محبت میکند زهرا از نان شب خرج رعیت میکند زهرا تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت میکند زهرا غم می زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت میکند زهرا هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قران از مقاماتش خبر میداد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا توحید دارد میچکد از سقف ایوانش.اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...فضه ش پیمبر گونه صحبت میکند زهرا چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جداکردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت میکند زهرا از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید از حلقه ی دار نمر ها میتوان فهمید دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی امروز در ایران سید علی ها را حمایت میکندزهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا از هرم آتش صورت پروانه میسوزد در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد اما صبوری در مصیبت میکندزهرا وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم... در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت میکندزهرا پا را که داخل میگذارد از در مسجد از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین اش منبر مسجد با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش لبیک یا حیدر نوشته روی سربندش جان علی را میخرد با جان فرزندش از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه ی آزرده و با زخم بازویش با لاله های بسترش با درد پهلویش از غربت مولا روایت میکند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت میکند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید این روزها دارد وصیت میکند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت میکند زهرا فردای محشر باز محشرمیشودقطعا مادر می اید دیدنی ترمیشودقطعا با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا خسران زده در کوله بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستان دوستان دوستانش را با دست خود راهی جنت میکند زهرا شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: در ماتم این پلاسکوی تهرانیم ماهم چوشما به داغ غم سوزانیم با گریه وبا دعا وذکر صلوات ما روضه ی فاطمیه را می خوانیم حامداصفهانی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
﷽سلام[[بخوانیدوارسال کنید]]‌♥التماس دعا♥: غزل مهدوی گل همیشه بهار -(بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من) زل مهدوی گل همیشه بهار بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من گل همیشه بهارم تو هستی وبی تو به سیرباغ وچمن رغبتی ندارم من به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست به لوح سینه ی خود زینتی ندارم من تمام عزت من از طفیل مهر شماست بدون مهر شما عزتی ندارم من از آن زمان که مرا با تو آشنا کردند به غیر بندگیت عادتی ندارم من تویی که محرم راز دل غریب منی به جزتو با دگری صحبتی ندارم من گذشت عمرمن و چشم من به ره مانده بیا امید دلم فرصتی ندارم من اگر چه من زگناهم دل تو را خستم اگر چه غیر ریا طاعتی ندارم من به جان فاطمه هرگز مران مرا زین در که غیر تو به کسی الفتی ندارم من مرا به رسم غلامی قبول کن مولی اگرچه روسیه ام، قیمتی ندارم من وفائیم من وبرعشق تو وفادارم اگرچه درخور تو خدمتی ندارم من سیدهاشم وفایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan اینستاگرام Www.instagram.com/kanonmadahanesfahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯