eitaa logo
کانون مداحان
26.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
20.4هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم های نجیب یعنی تو غرق در عطر سیب یعنی تو السلام ای کریم آل الله به غمِ دل طبیب یعنی تو و لسان شکور یعنی تو و نگاه منیب یعنی تو ای فدای مزار ویرانت در مدینه غریب یعنی تو نیمه شب چشم های بارانی کودک غم نصیب یعنی تو و زمان گذشتن از کوچه گریه های عجیب یعنی تو بانی روضه ها سلام آقا شور ابن شبیب یعنی تو خون دل بر محاسنت جاریست شاه شیب الخضیب یعنی تو روضه خوان غریب عاشورا معنی آیه های اعطینا تو نگار مدینه ای آقا سفره دار مدینه ای آقا وجناتت محمدی، نبوی سکنات تو فاطمی، علوی ضرب شمشیر تو شبیه علی یکه تازی، تو فاتح جملی وقت دیدار با خدا حالت می شود باز تا خدا بالت یوسف اهل بیت پیغمبر ای امام و امیر بی یاور ای غریب مدینه، بر تو حسن تهمت کفر می زند دشمن خون دل خوردی از زمانه زیاد می کنی یاد تازیانه زیاد یاد آن روزهای کودکی ات روزهای عزای کودکی ات کوچه ای تنگ و کوچه ای باریک سینه ای سنگ و سینه ای تاریک صحنه هایش هنوز یادت هست راه را بی حیایِ بی دین بست کوچه را بست، ماجرا بد شد دست نامرد از سرت رد شد مادر افتاد، گوشوار افتاد مادری با دو چشم تار افتاد جای پایی روی پرش مانده رد خون روی معجرش مانده لاله ی مصطفی خزانی شد بین آن کوچه قد کمانی شد گرد ماتم نشست بر رویت در جوانی سپید شد مویت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
من حسینم که صفا بخش دو عالم هستم سال‌ها صاحب شب‌های محرم هستم من حسینم که برایم همه زاری دارند تا بیایند حرم لحظه‌شماری دارند سال‌ها هست که یک عالمه زائر دارم یک جهان منبری و شاعر و ذاکر دارم دور و نزدیک همه از سر صبحی تا شام همه با عرض ارادت شده مشغول سلام عاشقان روز و شب سال به من می‌گریند خوب و بد باز به هر حال به من می‌گریند همه هستند عزادار، چهل‌شب گریان به من و حال پریشانی زینب گریان اربعین را همه دیدید چه شد دور و برم چقدر زائر دل‌سوخته آمد به حرم گر چه در هر دو جهان عاشق و مجنون دارم ولی از غربت یک مرد دلی خون دارم نام او می‌برم و لرزه می‌افتد به تنم من جگرسوخته‌ی غربت و داغ حسنم تو که زوار نداری به فدای تو حسین حرم انگار نداری به فدای تو حسین دوستان تو کم و دشمن تو بسیار است آنچه در دور و بر خویش نداری یار است مثل تو هیچ کسی این همه بی‌زائر نیست در همه سال چرا روضه‌ی تو دائر نیست روضه هم باشد اگر باز همه بی‌خبرند گریه‌کن‌هات برادر چقدر مختصرند یاد داری چقدر عبد و مطیعت بودم سال‌ها زائر شب‌های بقیعت بودم کاش می‌شد بدهم باز خدا را قسمت تا که زوار خودم را بفرستم حرمت چقدر طعنه به تنهایی تو همسر زد دوست زد زخم زبان، دشمن تو خنجر زد پشت خیمه همه‌ی لشگر تو آماده تا که بیرون بکشند از قدمت سجاده دوستانت همگی عرض ارادت دارند جنگ بر پا نشده نیت غارت دارند باز هم شکر که در خیمه نیامد آتش یا که بی‌تاب نشد هیچ‌کسی وقت عطش گر چه بر خیمه‌ی تو پنجه گشودند حسن زن و فرزند تو در خیمه نبودند حسن از تو سجاده و از من بدنم غارت شد زنده بودم به خدا پیرهنم غارت شد... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نازل شده به دفتر ما «حاوسین‌و‌نون» بارانِ وحی، آمده با حاوسین‌و‌نون درگیرِ لکنت است، زبانِ فرشتگان شد «عین‌ و را و شینِ» خدا حاوسین‌و‌نون گفتیم، اسم اعظمِ پروردگار چیست ؟! درجا ندا رسید، که «یا حاوسین‌و‌نون» ما هر چه خواستیم، نوشتند، «مستجاب» چون خوانده‌ایم، قبلِ دعا حاوسین‌و‌نون حالا که گفته‌اند، به عشقش نفس بزن باید «حسین» دم شود و بازدم «حسن» ما سائلانِ دست، به دامان گرفته‌ایم کشکول، زیر نم‌نمِ باران گرفته‌ایم از قطره‌های آبِ وضویت؛ همیشه آب ... از نان‌خورانِ خانه‌ی تو نان گرفته‌ایم ما از جُذامیان سرِ راهت از قدیم ... دارو برای نسخه‌ی درمان گرفته‌ایم وقتِ سلوک، از لبِ دکّانِ اهلِ ذکر ذکرِ «حسین جان» و «حسن جان» گرفته‌ایم از لحظه‌ای که در به درِ در زدن شدیم موقوفه‌ای برای حسین و حسن شدیم وقتی بساط مستی‌مان جور می‌شود نامت شراب می‌شود انگور می‌شود «حا»ی حسن حلاوتِ حلوایی از بهشت «سین»اش میان سفره‌ی ما سور می‌شود ما بی‌نوا و نان و نوا «نون» نام توست با گفتن از تو روزی‌مان نور می‌شود رحمی کن و نقاب بزن؛ دارد آفتاب از شدت درخشش تو کور می‌شود نام تو را ادامه‌ی کوثر نوشته‌اند از روی «حا»ی حضرت حیدر نوشته‌اند موسی همین که گفت «حسن جان» کلیم شد با لقمه‌های علمِ تو لقمان حکیم شد عیسی شفا گرفت و مسیحا شد و سپس در چارمین حریمِ شفایت مقیم شد جبریل، با بهانه‌ی وحی آمد و نشست از عشقِ آب و دانه‌ی تو یاکریم شد حتی گدای خانه‌ات از سفره‌دارهاست از همنشینی‌ات رمضان هم کریم شد روزی هزار شکر، در این خانه نوکریم انت‌الکریم، ابن‌کریم و اخ‌الکریم ای واژه‌ی سکوتِ پر از حرف؛ امام صبر ! ای آنکه ریختند، به کام تو جام صبر ای پِی کننده‌ی شترِ فتنه‌های شوم ای ذوالفقارِ خسته میان نیام صبر وقتی نمازِ راهِ علی در قعود، بود برپا نگاه داشتی‌اش با قیام صبر یک داستان نوشته‌ام از زندگانی‌ات با نام گریه‌دارِ «امامی به نام صبر» ای صبرِ تو تجلّی پیکارِ کربلا باید تو را نوشت، جلودارِ کربلا ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
مولای ما کریم ولیکن غریب بود او دست گیر خلق ولی بی حبیب بود با او مدینه شد وطن بی نیازها بعد از خدا سخاوت او بی رقیب بود غیر از نمک به زخم دل خود دوا نداشت با آنکه بر تمامی عالم طبیب بود از دشمنان که کینه ی بسیار دیده است در بین دوستان خودش هم غریب بود در کوچه زخم خورده ی لبخند قنفذ و... در خانه هم اسیر زنی نانجیب بود شرحش هزار روضه ی مکشوفه می شود در محضر امام مغیره خطیب بود کابوس کوچه موی سرش را سفید کرد از کودکی ز حادثه ای بی شکیب بود دستی سیاه زندگی اش را سیاه کرد دستی که از مروت دل بی نصیب بود دل خونِ روزگار که در آخرین نفس پیش حسین راویِ شیب الخضیب بود ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
باید که غزل هم ثمری داشته باشد بر حال خرابم اثری داشته باشد با شعر فقط عرض ادب می کند این دل بد نیست گدا هم هنری داشته باشد ای کاش که آقای کریمان دو عالم بر نوکر خود هم نظری داشته باشد هرآنکه مشرف به بقیعش شود امشب از غربت او چشم تری داشته باشد حتی نگذارند که بر قبر غریبش صحن و حرم مختصری داشته باشد!! ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
فرو می ریزد امشب از نگاهت بغضِ سنگینم چنان محصور در اشکم که جایی را نمی بینم دلم خون است از صحن و سرای بی نشانِ تو تو می بینی که می سوزم تو می دانی که غمگینم رواقت را تصوّر می کنم در خاطرم گاهی دلم می خواهد آنجا رو به روی روضه بنشینم پُرم از گریه آری مقتلِ تاریخِ اندوهم که من مجموعه ای از دردهای تلخِ دیرینم در آغوش دعا می گیرم امشب آن ضریحت را به گردش در طوافم تا سحر فریادِ آمینم دلم می خواهد اینجا معتکف باشم کنارِ تو که بی شک می رسد از سمتِ چشمانِ تو تسکینم جهانم از تو آباد است دنیای منی بی شک تویی آرامشِ جانم تویی آن دین و آیینم چنان دلگرمِ آن لطفِ فراوانم که می گویم همین یک شعر در وصفِ تو خواهد کرد تضمینم اگر بیتی نباشد حاوی مدحِ تو ننویسم اگر جایی نباشد محفلِ ذکرِ تو ننشینم! ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
می شَوَم دلتنگ، مانندِ هَوای کوچه ها هر زمان یادی کُنم از ماجَرای کوچه ها کودکی بودم که با غُربت دلم پیوند خورد تا شُدم با مادرِ خود آشِنای کوچه ها سال ها هم بُگذَرَد، در گوشِ من پیچیده است نعره های زشتِ مَردِ بی حَیای کوچه ها بیشتر از سیلیِ او بر دلم آتش زَنَد بی تفاوت بودنِ همسایه های کوچه ها قَدِّ من کوتاه بود و دیدم آنجا شُد بلند دستِ ثانی، آهِ مادر، وای وایِ کوچه ها مادرم می گفت: جانِ مُجتبی چیزی مَگو با علیِ غیرتی، از ناسِزایِ کوچه ها آسمان را مِه گرفت و می کِشیدم در غُروب مادرم را سوی خانه، پا به پای کوچه ها ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
مردِ غریبِ شهر که نیلی است پیکرت آهسته تر شد از چه نفس های آخرت؟ باور کنم در آن وطنِ مادریِ تو یک مرد هم نبود شَوَد یار و یاورت!؟ خاکم به سر که خانه شده قتلگاهِ تو خاکش به سر که قاتلِ تو بوده همسرت چون تِکّه پاره ی جگرت را به طَشت دید آهی کشید از دل و می گفت خواهرت: ای بعدِ مادر و پدرم سَرپناهِ من آورده زَهرِ سوده ی دشمن چه بر سرت؟ گفتی: زمانِ مرگِ تو بوده به کوچه ای روزی که بود دستِ تو دَر دستِ مادرت روزی که پیشِ چشمِ تو آئینه ی رسول افتاد روی خاکِ مدینه برابرت خون می چِکد زِ گوشه ی لبهای تو ولی تصویرِ کربلاست در آن دیده ی ترت معلوم شد فراقِ تو داغی عَظیم بود با سوگنامه ای که سُروده برادرت عَبّاس با حُسین، چگونه کِشیده اند هفتاد تیرِ تیزِ جَفا را زِ پیکرت!؟ حالا تویی و آن کَرَمِ بی نهایَتَت حالا منم گدای قدیمیِ این درت یک لُقمه نان دَهی ندهی شُکر می کنم ما را نوشته اند: "بمانیم نوکرت" یک روز اگر که گُنبَدِ زردَت بَنا شود می خواهم از خُدای تو، باشَم کبوترت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
منشينيد كه شرح غم من بسيار است دل مجروح من از غربت و غم بيمار است غربت هر دو جهان گر به ترازو باشد باز هم پيش غم من كم و بي مقدار است منم آن شاه كه شد لشكر من صد اندوه صبر شد يار من آنهم بخدا ناچار است وسط شهر خودم حكم غريبه دارم قسمتم از همه كس تهمت ناهنجار است سفره دارم من و با دشمن خود خوش رويم سهم من باز زدشمن بخدا آزار است دشمني كه نكند دشمني اش دشمن نيست بين خانه به برم دشمن اصلي يار است همسرم داد به من زهر كه قلبم له شد اين پذيرايي يارم به دم افطار است مرگ من زودتر از اين به سراغم آمد ديده مي بندم و اين حادثه بالاجبار است مرگ من به فدك و فاطمه بر مي گردد وسط ذهن من آن حادثه در تكرار است مادرم فاطمه حق داشت بپوشاند رخ اثر صورت او نقش بر آن ديوار است وقتي آنروز ره خانه مان را گم كرد شد يقينم كه نمي بيند و چشمش تار است ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم من کشتهء همخانه ای نامهربانم در بین شهر خویش هم بی آشیانم من طعمه گاه سوء قصد زهر هستم با کوچه های زادگاهم قهر هستم من سفره داری کردم و آزار دیدم از غم فلک را بر سرم آوار دیدم دشمن که جای خود ستم از یار دیدم بین خلائق خویشتن را خوار دیدم کردم صبوری غصّه را بر خود خریدم من از حرامی فحش ناموسی شنیدم هر کس رسید از راه قصد جان من کرد زخم زبان یا ناسزا مهمان من کرد یا شک به اسلام من و ایمان من کرد یا که خیانت بر من و احسان من کرد یکروز مانند خدا من را ستودند روز دگر سجاده از پایم ربودند من این همه غم دیده ام امّا غمی نیست پیش غمی که مثل این غم ماتمی نیست بر داغ جانسوز دل من مرهمی نیست من داغدار مادرم داغ کمی نیست من داغدار کوچه ام افسرده حالم کابوس کوچه مانده در خواب و خیالم یادم می آید که فدک را پس گرفتیم ارث پیمبر ما تَرَک را پس گرفتیم سهمیهء نان و نمک را پس گرفتیم از چاه تیره ما فلک را پس گرفتیم خوشحال سوی خانه مان بودیم راهی یکدفعه زد سایه به ما ابر سیاهی ابر سیه سایه به روی ماه انداخت دربین کوچه بحث تُندی راه انداخت بر آن سند تا چشم خود ناگاه انداخت بر جان من تا روز محشر آه انداخت آمد سند را از کف مادر بگیرد طوری به مادر زد که در کوچه بمیرد نامرد وقتی دست نحسش را هوا بُرد حتّی خدا را در فلک این صحنه آزُرد با کینه طوری زد که گفتم مادرم مُرد که استخوان گونهء مادر تَرَک خورد یک لحظه قلب مادرم از کار افتاد جای سرش بر صفحهء دیوار افتاد ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هر نفس آه دل خسته ی ما یا حسن است در نجف زمزمه ی اهل ولا یا حسن است نقش سربند علمدار وفا یا حسن است رجز سینه زن کرببلا یا حسن است با حسن در تب و در شور و نواییم همه با حسن سینه زن کرببلاییم همه مستی اهل ولا از لب جام حسن است عزت دین نبی عزت نام حسن است باغ فردوس گلی از سر بام حسن است کربلا جلوه ی منشور قیام حسن است یا حسن ذکر حسین است به پنهان و عیان نام او عزت دین است نه نام دگران حُسن او حُسن خداوند ز پا تا به سر است بر در شهر علی اوست که مفتاح در است مونس روز و شبش آه دل و چشم تر است او جگر پاره زهراست اگر خون جگر است کرمش شهره شد و بر همه ی دهر رسید از سر سفره ای او نان به همه شهر رسید او کریم است ولی غربت او بیشتر است با غم از کودکیش الفت او بیشتر است داغ مادر به دل خلوت او بیشتر است در دل خانه غم و محنت او بیشتر است عوض اینکه غم از سینه ی او بردارد همسرش غصه و غم بر دل او بگذارد عاقبت زهر نشست و دل مولا خون شد خون چهل ساله ز کنج لب او بیرون شد تشت از خون دل حضرت او هامون شد چه بگویم که ز داغش دل زینب چون شد گر چه زهر آمد و شد کشته امام دو سرا کشته شد روز دوشنبه پسر شیر خدا خون دل بود که گردید روان از دهنش  ‌رفت با اشک ابوالفضل به تابوت تنش بر دلش بود شود کرببلایی بدنش تیرباران شد و شد دوخته جسم‌ و کفنش روضه می خواند که لایوم ز روز تو حسین کنج گودال می آید چه به روز تو حسین ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
کینهٔ جنگِ جمل تاب و‌ توانت را گرفت جرعه جرعه زهر آقاجان امانت را گرفت در همان ثانیه های اوّل افطار بود زهر اثر کرد و تکلّم از زبانت را گرفت حجره شد مقتل برایت! سوخت سر تا پای تو تشت را آورد زینب(س)؛ خون دهانت را گرفت پاره پاره از جگر می ریخت و با لرزش ِ دست هایش؛ لرزش ِ در بازوانت را گرفت خون به خوردِ شال سبزت رفت و تار و پودِ آن ضجّه زد! افتاد...دستِ مهربانت را گرفت روزه بودی سهم لبهایت به جای آب شد؛ آهِ جانسوزی که عمقِ استخوانت را گرفت یارِ خانه مار شد در آستینت عاقبت... زهرِ خود را ریخت! نور از دیدگانت را گرفت زهر در ظاهر! ولیکن در حقیقت سال ها لحظه لحظه ماجرای کوچه، جانت را گرفت! ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شاءن نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گل های روی بالش زیر سرش را با اشک های چشم هایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و...این ها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد . . . آئینه ای یک دست را در قلب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اشك هم درمان بغض بي صداي من نشد هيچكس چون غربت و غم آشناي من نشد منتظر بودم رفيقي يار و غمخوارم شود هركه آمد در غريبي پا به پاي من نشد سفره داري كردم و مهمان مرا آزرده كرد جز هزاران ناسزا گويي سزاي من نشد در جواني مو سپيدي حلقه زد بر موي من يكنفر آگه زعمق رازهاي من نشد اف به دنيا كه درون خانه هم بيگانه ام همسرم جز با شرارش هم نواي من نشد زهر آمد تا جگر سوزاند از من شد خجل سوخت از سوز دل من مبتلاي من نشد چشمهايم خسته بود از ديدن ديوار و در غير رفتن هيچ ره مشگل گشاي من نشد آرزوي ديدن مادر ز زهرم شد نصيب زهر تنها باعث رنج و بلاي من نشد روز تلخي كه تيمم چادرش با خاك شد غير ناله مرهمي همراه ناي من نشد بسكه سنگين بود سيلي ريخت از ديوار خاك خواستم كاري كنم در كوچه واي من نشد ماند بر ديوار كوچه جاي روي مادرم باخبر از داغم آنجا جز خداي من نشد آسمان شد تار و چشم مادر من تار تر من شدم آنجا عصايش كس عصاي من نشد از بلاي كوچه و آن آتش و آن معركه بعد از آن مادر دگر مادر براي من نشد تا شب غسل و كفن باباي مظلومم علي(ع) مطلع از كوچه و از ماجراي من نشد ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن این روضه وا کند گره ی کور را ، اگر دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن بازین چه شورش است ؛ تو ای سینه زن بیا همراه سید الشهدا ، فابک للحسن نه گنبدی ، نه صحن و سرایی ، نه زائری ای زائران کرببلا فابک للحسن او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن آید به گوش ناله زهرا که می زند در کوچه مدینه صدا فابک للحسن جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟ در کوچه مدینه صدا فابک للحسن مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن باران تیر و مجلس تشییع یک امام هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن ... در مجلس یزید گمانم سر حسین زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
چشمی که گریان عزای مجتبی شد روز قیامت دیده گریان ندارد زهرا دعایش کرده هرکس عاشق اوست غیر از حسن هر عاشقی درمان ندارد بی چاره شد راهی دوزخ شد کسی که بر معجزات دست او ایمان ندارد هر کس که طعم نوکریش را چشیده گفته به جز شیر جمل سلطان ندارد وجه الله و شمس الله و مصداق قرآن قرآن دگر مانند او قرآن ندارد فرمان روای کائنات و آسمان هاست افسوس در دور و برش سلمان ندارد او حیدر و زهرا و ختم المرسلین است چیزی که دیگر شد عیان پنهان ندارد باید بمیرند عاشقانت زین مصیبت آقای عالم گنبد و ایوان ندارد... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عشقی که به دل کاشته بودی ثمر آورد هم آه شب آورد هم اشک سحر آورد آنقدر کریمی که گدا از سر کویت از آنچه دلش خواسته هم بیشتر آورد شرمنده اگر دیده ی پر اشک ندارم نوکر به عزای تو همین مختصر آورد غم پیش دل ریش تو ای مرد، کم آورد صبر تو دگر حوصله ی صبر سر آورد گیسوی سپیدت خبر از داغ جگر داد غم هرچه که آورد به روی جگر آورد سر بسته بگو پاسخ این پرسش ما را تا خانه چرا مادر خود را پسر آورد؟ دستی به روی جام غرورت ترک انداخت آن دست که پشت در خانه شرر آورد سم تا جگرت دید، خجالت زده تا تشت از کوچه و آن صورت نیلی خبر آورد در لحظه تشییع تو از کینه، سپاهی با تیر و کمان پیرزنِ فتنه گر آورد "یافاطمه" می گفت حسین بن علی با هر تیر که از سینه و پهلوت در آورد ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
از هر غریب در وطنِ خود غریب تر از هرچه روضه، روضه ات آقا عجیب تر زهر جفا چه کرد به جسم مطهرت ای ناله های تو ز جگر پرلهیب تر خوردی زمین و کاسه ی صبرت شکسته شد گودال قتلگاه تو در هجره شیب تر نشنیده ماند ناله ی ای وای مادرت از بسکه بود همسر تو نانجیب تر یک عمر یادِ آن در و دیوار بوده ای از کودکی به جانِ تو غم ها نصیب تر ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
شاداست پیغمبرکه یک گوشه جگردارد وشادترحیدرکه چون او یک پسردارد زهرانگوکه قنددردل آب کرده چون ازبخشش این گلپسربی بی خبردارد زینب دگرقرص است قلبش چونکه میداند درزندگانی همچو او یک سایه سر دارد درجنگ صفین آنقدرچون برق آمدکه فرصت نشددشمن ببیند او سپردارد؟! آری حسن آن مهربان آقای خوبی که چون من گدایان زیادی دوروبردارد آقابه جزتوکیست آن صاحب عطایی که ازحال و روز قلب زارمن خبردارد حالاکه چندین قرن ازهجرتو بگذشته شیعه دلی ازغربت تو پر شرر دارد "قبرتورا مهجور میدارند و میگویند اوشیرصفین است قبرش هم خطردارد" مانوحه میخوانیم و میگرییم و میدانیم این گریه ها یک روزآقاجان اثردارد... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
در کوچه ها برای خودت گریه می کنی یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی سی سال می شود که تو در هیات دلت با ذکر روضه های خودت گریه می کنی تنها خودت برای خودت سینه می زنی در محضر خدای خودت گریه می کنی سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟ با این چرا چرای خودت گریه می کنی با تو فقط نه شهر، که این خانه خائن است از بخت بی وفای خودت گریه می کنی این روضه های لخته شده داغ مادر است با تشت در بلای خودت گریه می کنی تشت وحسین و زینب وذهنت کجا پرید؟! با یااخا اخای خودت گریه می کنی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
قوتت همه شب خون جگر بود حسن جان گريان ز غمت چشم سحر بود حسن جان از دوست و دشمن به تو پيوسته ستم شد مظلومي تو ارث پدر بود حسن جان مادر که زمين خورد تن پاک تو لرزيد تنها کمکت اشک بصر بود حسن جان از طعنه و از زخم زبان هاي پياپي هر دم به دلت زخم دگر بود حسن جان شد قلب تو مجروح تر از جسم برادر کز او جگرت سوخته تر بود حسن جان گر ماه حسين بن علي بود محرم ماه غم تو ماه صفر بود حسن جان هر کس به تنش زخم رسد از دم شمشير زخم تو به تن نه، به جگر بود حسن جان در کوچه و در مسجد و در خانه مغيره پيوسته تو را پيش نظر بود حسن جان در راه حسين بن علي چار فداييت در کرببلا چار پسر بود حسن جان "ميثم" که سخن از دل سوزان تو مي گفت شعرش به دل شيعه شرر بود حسن جان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم. سرم فدای سرت سربِزیر هم هستم. زمانِ آمدنت در محله آمده ام... دلم خوش است که بینِ مسیر هم هستم . عزیزِ فاطمه هستی ، کریم هم هستی غلامِ فاطمه هستم ، فقیر هم هستم. ابوتراب اجازه بده که گریه کنم... که خاکِ خشک شبیهِ کویر هم هستم. مگر امام حسن دستگیری ام بکند نیازمند به دستِ بِگیر هم هستم . ذَلیل ُ خاضِع ُ مِسکین ُ مُستَکینم من "اعوذوا بِالکرمت " مُستَجِیر هم هستم. مرا اسیرِ خودت کن . اسیرِ نَفس شدم تصدّقت بشوم ، من اسیر هم هستم. به یادِ گریه ی قاسم زمانِ دفنِ تنت به یادِ بارشِ بارانِ تیر هم هستم ! همین کنار نشستم مرا نگاه کنی گدا زیاد رسیده . حقیر هم هستم! همینکه سایه ی لطفت به سر بود کافیست فقیرِ کوی تو باشم امیر هم هستم ! ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اینکه از زهر جفا جای به بستر دارد طشتی از خون دل خویش برابر دارد چشمهایش به در و منتظر آمدنیست زیر لب زمزمه مادر مادر دارد جگرش سوخته از یک غم و یک غربت نیست داغ ارثیست که در سینه مکرر دارد زهر تنها کس و کار دل او گشت اگر یادگاریست که از کینه همسر درد پیش چشمش که توانسته بروی منبر _ رود و دست به سبّ پدرش بردارد؟! لحظه های سفرش در بغلش می گیرد چادری را که بوی یاس معطر دارد آرزو داشت نمی دید در آن کوچه تنگ مادرش روی زمین لاله پرپر دارد گفت با گریه حسینم... تو دگر گریه مکن که حسن میرود و سایه خواهر دارد آه... لایوم کیوم تو که در صحرا کیست؟ جسم صدچاک تو از روی زمین بردارد 🔸شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
هنوز راه ندارد کسی به عالم تو نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو نسیم پنجرهء وحی!  صبح زود بهشت "اذا تنفس ِ" باران هوای شبنم تو تو در نمازی و چون گوشواره می لرزد شکوه عرش خدا، شانه های محکم تو به رمز و راز سلیمان چگونه پی ببرم؟ به راز  عِزّةُ للّه  نقش خاتم تو من از تو هیچ به غیر از همین نفهمیدم که میهمان همه ماییم و میزبان همه تو تو کربلای سکوتی و چارده قرن است نشسته ایم سر سفرهء مُحرم تو چقدر جملهء"احلی من العسل " زیباست و سالهاست همین جمله است مرهم تو هوای روضه ندارم ولی کسی انگار میان دفتر من می نویسد از غم تو گریز می زند از ماتمت به عاشورا گریز می زند از کربلا به ماتم تو فقط نه دست زمین دور مانده از حرمت نسیم هم نرسیده به درک پرچم تو 🔸شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
جلوه ی هل اتی امام حسن لطف و مهر و صفا امام حسن حسن و حجب و حیا امام حسن چشمه سار سخا امام حسن پای تا سر کرامتی مولا در محبت قیامتی مولا سکه ی معرفت به نام شماست کرم و جود در مرام شماست جوهر نور در کلام شماست صلحتان پایه ی قیام شماست تو حسینی حسین هم حسن است سبز و سرخ عقیق از یمن است خانه ی تو بهشت دل ها بود باغ سبز خدا شکوفا بود در نگاهت حضور پیدا بود درِ دار الضیافه ات وا بود هر کسی سایل درت می شد مست از فیض محضرت می شد جاهلی بد شروع و نیک انجام با دلی پر رسیده بود از شام بی ادب لب گشود بر دشنام خنده کردی به روی او که : سلام ای مسافر ز راه آمده ای ؟ خسته و بی پناه آمده ای ناسزا گفتی ام ، ثنا بدهم مرکب و آب یا غذا بدهم دردمندی اگر ، دوا بدهم هرچه خواهی بخواه تا بدهم ... آب شد از خجالت آن شامی گفت : الحق که اصل اسلامی به سوی حج چه ساده می رفتی خسته پای پیاده می رفتی که دل از دست داده می رفتی با شکوه و اراده می رفتی کعبه مشتاق استلام تو بود حجرالاسودش غلام تو بود صبر ، مبهوت بردباری تو کس ندیده است بیقراری تو کوثر و زمزم ، اشک جاری تو سیلی کوچه زخم کاری تو جگرت را نه همسرت سوزاند داغ جانسوز مادرت سوزاند کمیل کاشانی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯