eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
21هزار ویدیو
196 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | کشد بر آستانش در جزا از آستین ما را (س)🥀 🥀 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*گل ام البنین شیرم حلالت* با نوای:*کربلایی مهدی رعنایی* آدرس کانال👇👇: https://zil.ink/maddahanesf ■ مقدمتان گرامی 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
سلام از کپی وفوروارد این پیام ازاین کانال مداحان به دیگرکانالها وگروهها جدا خودداری نمایید مؤسسه رسانه ای ارزشبان از متقاضیان واجد شرایط زیر دعوت به همکاری می نماید: شرایط عمومی : ساکن حداکثر سن 35 سال دارای کارت پایان خدمت سابقه فعالیت در حوزه مرتبط دارای مدرک تحصیلی لیسانس به بالا دارای تحصیلات یا مدرک معتبر مربوطه آشنا به نرم افزارهای مرتبط حوزه کاری تسلط بر راهکارهای مدیریت هزینه و زمان دارای روحیه کار فرهنگی با روابط عمومی بالا دارای روحیه کار تیمی و آشنا با مسائل کار تشکیلاتی شرایط اختصاصی: تسلط بر طرح نویسی فرهنگی تسلط بر مباحث برنامه ریزی راهبردی تسلط بر مسائل طرح ریزی استراتژیک و برنامه ریزی عملیاتی آشنا به روش های ارائه گزارش، ارزیابی عملکرد و بهره وری پرسنل تسلط بر مبانی و اصول مدیریت کنترل پروژه و نرم افزارهای مربوط به آن آشنا به امور حسابداری آشنا به مکاتبات اداری و بایگانی تسلط بر امور حقوق و دستمزد تسلط بر امور و فرآیندهای منابع انسانی خلاق و ایده پرداز تسلط بر تولید محتوای شبکه های اجتماعی دارای زمینه مطالعاتی در موضوعات غرب شناسی، تاریخ و سبک زندگی واجدین شرایط رزومه خود را به آی دی یا شماره زیر در پیام‌رسان های در تلگرام سروش، واتس آپ، بله و ایتا ارسال نمایند. جهت اطلاعات بیشتر: تماس با شماره 09102164124 از ساعت 9 الی 20
اعلام مراسم روضه منزل مداح اهلبیت جناب آقای حاج محمدربانی
باز کن چشمان از اندوه مالامال را چار داغ تازه داری، چارفصل سال را پا به پای چار فصل داغ‌هایت مثل ابر بارها خون گریه کردم، منتهی الآمال را... داغ پشت داغ، پشت داغ، پشت داغ... آه داغداران خوب می‌فهمند این احوال را از شهامت مانده بر دوشت مدال افتخار کم خدا انداخت بر دوش زنی این شال را چار داغت را نیاوردی به رو، گفتی حسین کرد بارانی سؤالت، روز استقبال را عشق تو خون خدا و عشق ما عباس توست او که از حق، جای دستانش گرفته بال را مادر دریا ببخش این شعر در شأن تو نیست کاش می‌بستم به مدحت این زبان لال را *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دست گلچین چه غمی روی دل ما نگذاشت؟! همه گلهای مرا چید و گلی جا نگذاشت خواستم تا به ابد فاطمه نامم باشد گریه‌های حسن و زینب کبری نگذاشت به همین ام‌بنین بود دلم خوش اما چه کنم من خبر مرگ پسرها نگذاشت خواستم قبر تو کوچک بکشم من،که رباب گریه میکرد زبس وقت تماشا، نگذاشت خواستم آب بریزم به روی تربت تو غم لعل لب خشکت، لب دریا نگذاشت خواهرت گفت زبس تیر عدو زد به تنت جای یک بوسه بر آن قامت رعنا نگذاشت خواستم بر تن صد پاره تو گریه کنم اربا اربا شدن اکبر لیلا نگذاشت خواستم تا گله از تیر سه شعبه بکنم شرم از روی رباب و گلش اما نگذاشت لحظه ای نیست که بر حرمله نفرین نکنم فرق بین گل شش ماهه و سقا نگذاشت خواستم گریه کنم بر غم بی دستی تو غم بی مادری یوسف زهرا نگذاشت خواستم بهر زمین خوردن تو ناله کنم با سر افتادن آن سید و مولا نگذاشت خواستم روضه گودال بخوانم اما گریه روز و شب زینب کبری نگذاشت *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
زیبا ستاره و قمری داشتی چه شد بر مهر و ماه جلوه گری داشتی چه شد از نور ماه خانه تو بی نیاز بود از ماه ماه خوبتری داشتی چه شد ای شیرزن ز شیر خدا مرتضی علی آخر تو چار شیر نری داشتی چه شد گفتی مدینه ام بنینم دگر نخوان ای ام بی بنین پسری داشتی چه شد زینب رسیده از سفر از او سوال کن همراه خود تو همسفری داشتی چه شد زینب نگفت اگر زسکینه سوال کن آخر تو مهربان پدری داشتی چه شد تنها چرا رسیده ای ،مادر رقیه کو با خود تو خواهر دگری داشتی چه شد رویت کبود گشته ، عمویت مگر نبود با بودن عمو سپری داشتی چه شد مادر، بگو رباب چرا پس نیامده تو مادر نکو سیری داشتی چه شد ....... آه ای بشیر قافله اخبرنی عن حسین از نور عین من خبری داشتی؟ چه شد؟ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همینکه از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا به یادت آه ، یکسر می‌کشیدم که گویی از تنت پَر می‌کشیدم به هر تیری که بر جسمِ تو می‌رفت من اینجا آی مادر می‌کشیدم مرا گفتند  که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟ کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا ۹۷/۱۱/۲۹ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی معمای ادب را با همین ابیات حل کردی رباعی گفتی و مصراعی از آن را تو ای بانو میان اهل عالم در وفا ضرب‌المثل کردی فرستادی به قربانگاه اسماعیل‌هایت را همان کاری که هاجر وعده کرد و تو عمل کردی خودش را در کنار مادرش حس کرد، تسکین شد خدا را شکر بودی، زینب خود را بغل کردی چه شیری داده‌ای شیران خود را که شهادت را درون کامشان شیرین‌تر از طعم عسل کردی کشیدی با سرانگشتت به خاک مُرده، خطی چند تمام شهر یثرب را به خاکِ طَف بدل کردی... *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
علیهاالسلام قصدی به جز فدا شدن و سوختن نداشت جز این اگر که بود، نشانی ز من نداشت آن‌قدر مرد ساختمش تا در امتحان یک نهر تشنه بود و غم خویشتن نداشت نزدم چه افتخاری از این بیشتر که او مثل عموش جعفر، دستی به تن نداشت مانند پاره‌های دل دختر رسول بر خاک‌های سوخته ماند و کفن نداشت دارم چهار یوسف، در مصر کربلا امّا مدینه‌ام سرِ کنعان شدن نداشت هر کاروان که آمد و رفتم به شوقشان همراه خویش بویی از آن پیرهن نداشت *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بین بنی هاشم قمر را مادری تو اُمُ الاَدب هستی و یارِ حیدری تو هم نام زهرایی ،چه نام با وقاری مادر صدایت می زنند و کوثری تو از لحضه ی اول ادب کردی به مولا در اوج ایثاری و بی شک اطهری تو در شان تو بس مادر عباس هستی از هر زنی مانند زهرا برتری تو هرکس قمر را دیده گفت؛اللهُ اکبر عباس دلبر ،مادر این دلبری تو گفتی به عباست که تو نذرِ حسینی ذُخرُالحسینی،ساقی و آب آوری تو پایت رکاب زینب کبری که باشد زیباترین ترسیم یک انگشتری تو تو کاشفُ الکَربی،امید بچه هایی تو باب حاجاتی، پناه محشری تو زهرا کنارت می رسد با قامتی خم نقش زمینی آن زمان و پرپری تو در علقمه با گریه می گوید حسینم برخیز عباسم ، قوام لشکری تو قربان آن دست جدا افتاده از تن وقتی علم‌ افتاد، فکر معجری تو طفلی که جایش بوده روی شانه هایت طاقت ندارد که ببیند بی سری تو /عبدِ کریم/ *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ماه ، می گویند پشت ابر پنهان می شود ماهت ای بانو شبی بر نیزه تابان می شود مادر سقا ! اگر باران نمی بارد چه باک آب درس اول ما در دبستان می شود دامنت عباس پرور شد تعجب هم نداشت مور هم باشد کنار تو سلیمان می شود در عرب را که نمی دانم ولی ام البنین! هرچه ایرانی است با عباس سلمان می شود می کند فرزندت ای بانو مگر پیغمبری ارمنی هم روز تاسوعا مسلمان می شود خانه ی عباس تو دارالشفای دردهاست درد بی درمان هم اینجا زود درمان می شود پیرهن ها خونی اند و یوسفانت رفته اند این گلستانی که دیدم بیت الاحزان می شود *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روضه ميگيرم براي كشته ي دور از وطن اشك مي ريزم به تنهائي به جاي پنج تن چهار فرزندم فداي حا و سين و يا و نون نور يك چشمم حسين و نور يك چشمم حسن جان من جانان من ايمان من يعني حسين گفته بودم برنگردد بي حسين عباس من يوسفم رفت و فراقش سوي چشمم را گرفت از تمام يوسفم برگشت پاره پيرهن سيد سجاد با گريه به من فرموده است از حصيري استفاده كرده ام جاي كفن در جواب اينكه حنجر را چرا بوسيده اي گفت جاي سالمي پيدا نكردم در بدن تا نفس دارم برايش روضه خواني ميكنم كار من شد گريه بر آن كشته ي صد پاره تن... *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پسرهای مرا کشتند! دیگر- مسلمانان مرا مادر نخوانید پریشانم پریشانم پریشان مرا أم البنین دیگر نخوانید شنیدم دستِ عباسم قلم شد به خاک افتاد با پیشانی از زین بشیر از کربلا آورده سوغات برایم صد هزاران داغِ سنگین دلم آشوب شد، قلبم تکان خورد شد آن لحظه که مَشکش تیرباران حلالم کن شدم شرمندهٔ تو... «علیِ مرتضی ای شاه مردان» شنیدم قامتش شد إزباً إربا میانِ روضه می میرم بزودی چه بد کشتندعلیِ اکبرم(ع) را «اگر دردم یکی بودی چه بودی»؟! بمیرم!...ضربه هایِ کُندِ خنجر دلیل گریهٔ چشم ترم شد حسینم(ع) عاقبت لب تشنه جان داد «فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد»؟! دلش آشفته شد؛ شد بی برادر فدای زینبم(س) تنهایِ تنها... لب گودال، آن لحظه که میخوانْد «گلی گم کرده ام می جویم او را» کنار پیکرِ بی سر، گمانم چنین گفته ست بی صبرانه، ممتد «من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد» نبودم تا ببوسم صورتش را شنیدم داشته حالِ وخیمی رقیه(س) سخت سیلی خورده از زجر(لع) «یتیمی درد بی درمان یتیمی» منِ أم البنین را پیر کرده غم ِ طفلِ رباب و اینکه شبها- -میان خواب میگوید عزیزم... لالالالا لالالالا لالالا! شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تمام عمر من و آستانِ اُم‌ِبنین که در تمامیِ عمریم میهمانِ اُم‌ِبنین "هزار دشمنم اَر می‌کنند قصدِ هلاک" چه غم مرا  که منم در امانِ اُم‌ِبنین اگر هزار گره باشدم خیالی نیست فقط همین که بگویم به جانِ اُم‌ِبنین بقیع و خاکِ بقیع سرمه‌های مادرهاست همان غبار که دارد نشان اُم‌ِبنین دعای فاطمه با فاطمه اجابت شد که گشت خانه‌ی او آشیان اُم‌ِبنین چه برکتی است سرِ سفره‌اش نمی‌دانم علی شد از همه دنیا از آن اُم‌ِبنین نشسته پنج امامم کنار سفره‌ی او و خورده‌اند همه آب و نانِ اُم‌ِبنین بزرگ ، دُختِ قبیله ، کنیزِ زینب شد همینکه  گشت علی میزبان اُم‌ِبنین رسید و خانه‌ی زهرا دوباره مادر دید حسین دید به سر سایبان اُم‌ِبنین رسید و گیسوی کلثوم شانه شد با هر.... نوازش نَفَسِ مهربانِ اُم‌ِبنین گرفته است به دامن چهار جانش را هزار شُکر که آمد به خانه اُم‌ِبنین ولی چه حیف که غم آمد و زمانه نوشت جگر خراش بود داستان اُم‌ِبنین میان قافله خورشید و ماهِ او رفتند به راه ماند ولی   دیدگان اُم‌ِبنین بشیر آمد و پیغام بی کسی آورد خراب شد بخدا خانمان اُم‌ِبنین برای چار جوانش  نگفت  اما گفت : بگو حسین کجا هست؟ جانِ اُم‌ِبنین همینکه دید شده بی حسین  اُفتاد و به روی خاک نشست آسمانِ اُم‌ِبنین مدینه گفت که اُم‌البنین نمی‌شد پیر گرفت ناله‌ی زینب  توانِ اُم‌ِبنین نه گاهواره رسید و نه کودک و نه رُباب ولی رسید بجایش خزان اُم‌ِبنین خمید و خاکِ دوعالم به رویِ معجر  ریخت عصا گرفت و سیه شد جهانِ اُم‌ِبنین سکینه خورد زمین   وقتِ دادِ زینب شد میان روضه‌ی اَبرو کمانِ اُم‌ِبنین * * * عروسِ سوخته‌ی فاطمه رسید از راه رُباب شد پس از آن روضه‌خوانِ اُم‌ِبنین مدینه دید که بی‌بی چقدر روضه گرفت چقدر روضه شنید از زبانِ اُم‌ِبنین : حسین دست غریبی به روی زانو زد برای جرعه‌ی آبی به حرمله رو زد... شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال بر عباس تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی‌ست فرات: خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم یل تو یک‌ تنه یک تن نبود, لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود شاعر: استاد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غزل مصیبت حضرت ام البنین (س) . نوحه میخواندند هر چه از پسرها بیشتر او خجالت میکشید از نوحه گرها بیشتر . یک به یک بر هر زن و هر طفل میکرد التماس تا دهندش از حسین او خبرها بیشتر . کودکان هم منتظر ، تا مادری لب تَر کند تا بگویند از لب خشک پدرها بیشتر . نام سقا را که می بردند آتش میگرفت آب میکردش رباب ، از همسفرها بیشتر . گرچه دلها آب میشد ، از شرارِ آه او ناله هایش میزد آتش ، بر جگرها بیشتر . هر چه با خود حرف میزد در میان کوچه ها گریه میکردند بر او ، رهگذرها بیشتر . گر چه چشمش اختر اَفشان بهر هجده ماه بود روضه هایش بود ، از شق القمرها بیشتر . هر که دستی بهر دلجوئی سر او می کشید سینه زن میشد بر آن بی دست و سرها بیشتر . راه نشانم بده *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری آسمان را زیر دین چشم هایت می بری درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربان تو نا مادری خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار رشته های چادرت جود کرم را آبشار در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می شود با واژه ام البنین ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد نو عروسی که پی بخت سپیدت آمده پیش پای بچه های فاطمه زانو زده گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم آمدم خاک در انسیة الحورا شوم آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد شد تمام خواهش تو از امیر المومنین فاطمه نه، بعد از این بر من بگو ام البنین باز می ماند دهان از مهر این نا مادری شیر را با شیره عشق و وفا می پروری مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری عرضه می داری قبولش کن برای نوکری مادری هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود مثل تو نا مادری، نه، مادری پیدا نشد آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست چهره او والقمر چشمان او شمس الضحاست گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود دامن ام البنین عباس پرور می شود تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب ناگهان روی سرش شد آسمان گویا خراب تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت آنقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک گفت با آن یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد موسی علیمرادی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین حسن کردی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را دوان دوان نگرد هاجران تشنه لب از پی اگر که توسن فضلش کند نگاه، عقب را سوادِ آینه ی عفت است چادر پاکش بیاض دیده ی حجب است، بنگرید لقب را زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را کمر به هزم ببندد حِزام، معنی اش این است ابی که ام بنین پرورد، جلالتِ اب را! بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع وگرنه خورده قلم طی کند چگونه تعب را زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را چنان ز داغ حسینش گریست در همه ی عمر که پلک زخم، بهم دوخت صبح و تیره ی شب را *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دادم به حسین(ع) ماهِ دلبندم را پر کردم از اشکِ شوق لبخندم را آن لحظه که میخرید از من زهرا(س) در کرب و بلا چهار فرزندم را! شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
این که این جا آرمیده روح کیست؟ چشم گریان ودل مجروح کیست از کدامین چشمه ای جوشیده است وز کدامین بوستان روئیده است این که قبرش منتهای غربت است مادر نام آوران نهضت است سروها محصول سروستان اوست عشق تدریس دبیرستان اوست با کدامین واژه ها گویم سخن ناتوان از وصف او افکار من   ملک عزت را غیرت پاسدار آبرو و عشق را آیینه دار هم حمیده هم رشیده هم نجیب در دو عالم بخت شد او را نصیب ازدواجش با علی یک راز بود در مقام معرفت ممتاز بود تهنیت گویان عقدش طایفه سفره اش رنگی ز عشق و عاطفه گاه عقدش اشکریز فاطمه شد عروس غم کنیز فاطمه عقد خود زین شرط امضا کرده بود خویشتن را وقف زهرا کرده بود باولای حق قرین عشق بود او امین سرزمین عشق بود کیست او یار امیرالمومنین مادر شیران نر، ام البنین دامنش گلخانه گلهای یاس مادر عباس خود حیدر شناس چون قدم بنهاد در دارالولا آن عروس شرمگین و با حیا روی خاک افتاد و از دل ناله کرد ناله بر زهرای هجده ساله کرد گفت این جا قتلگاه محسن است خاطر آسوده غیر ممکن است خانه ای که فاقد آرامش است هر طرف آثار دود و آتش است فاطمه ضربه در این جا دیده است فاطمه این جا بخون غلطیده است حمله قنفذ در اینجا پا گرفت انتقام بدر از زهرا گرفت باید اینجا اشک خون جاری کنم زینب و کلثوم را یاری کنم کیست او دارنده نفس نفیس دختران نوحه گر را هم جلیس فضل او بر بوفضلها پرورده است او مبارک نسلها پرورده است شیر او پرورده نسل مکتبی نسلهای فاطمی و زینبی شور عاشوراییان سودای اوست چون حسین بن علی مولای اوست چار فرزندی که او پرورده است هر یکی بر یک قشون سرکرده است چار پورش در مصاف عشق بود هر یکی سیمرغ قاف عشق بود شیر او اهل ادب پرورده است همچو شجعان عرب پرورده است شیر او صاحب علم پرورده است یا که سقای حرم پرورده است شیر او یعنی رموز بندگی شیر او یعنی جهاد و زندگی شیر او پرورده شیران دلیر هر یکی در ملک حریت امیر هر یکی جنگنده ای بی واهمه است تحت فرمان حسین فاطمه است شیر او احساس را پرورده است حضرت عباس را پرورده است شیر او کاری چنان حساس کرد کربلا را کربلا عباس کرد قصه ام البنین شرح غم است در غم او دیده گردون نم است «سید خوش زاد» این لطف خداست بر در ام البنین حاجت رواست شاعر: سید حسن خوشزاد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
⚫ای بانی اشک و روضه های سقا ⚫ای فاطمه ی دوّم بیت مولا ⚫از دامن تو روح ادب را آموخت ⚫آن تشنه ی بی دست کنار دریا ⚫از دامن زن مرد به معراج میرود ⚫بر دامن مادر شهیدان صلوات *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم من که از قبر تو و کرببلا دورم دور شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم باز هم سائل هرساله تو پشت در است یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم پسرم دست تو را دست خدا می بوسید گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم پسر فاطمه عالم به فدای سر تو پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم 🔸شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
من عزادارِ شهِ تشنه لبم کوهی از صبر و وقار و ادبم من کنیزِ پسر فاطمه ام مادرِ شیرِ نرِ علقمه ام مادر جعفر و عبداللهم جان نثارِ درِ ثارااللهم مادرِ چار غیورِ عربم زین سبب اُمِ بنین شد لقبم مادر باغِ گلِ یاسم من مادرِ حضرتِ عباسم من پسرم بود علمدارِ حسین ساقی و میر و سپهدارِ حسین پسرم یک تنِ یک لشکر بود قوَتِ بازوی او حیدر بود پسرم فانیِ فی اللهِ حسین اولین جان به کفِ راهِ حسین سیدی! ذکرِ لبش هرشب بود پاسبانِ حرمِ زینب بود پاسبانِ حرمی پژمرده حرمی سوخته، آتش خورده پسرم در ادبش معنا شد تشنه لب بود ولی سقا شد تا که او راهیِ دریا می شد در حرم مرثیه بر پا می شد ناله ی اهل حرم واویلا دستِ عباس قلم، واویلا رفت تا آب بیارد اما دست ها از بدنش گشت جدا تیری آمد به دل مشک نشست تیر دیگر دلِ زینب بشکست مشک افتاد و ز دل آه کشید ز دلش ناله ی جانکاه کشید گفت ای تیر به چشمم خوردی در حرم آبرویم را بردی وعده ی آب به اصغر دادم حال با مشک زمین افتادم گفت طفلان همه در تاب و تبند همه ی اهلِ حرم تشنه لبند عاقبت گل پسرم را کشتند نورِ چشمان ترم را کشتند حال، من مانده ام و تنهایم تا قیامت خجل از زهرایم نه پسر دارم و نه فرزندی به لبم نیست دگر لبخندی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*