eitaa logo
کانون مداحان
28هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
24هزار ویدیو
229 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی اهلبیت علیهم السلام خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بیا عزیرِ دلم بر غمم تو پایان باش دگر ز پردهٔ غیبت چو مه نمایان باش کجا رسد به سرابِ کویر ، لب تشنه به ابرِ رحمت خود روح بخش این جان باش همیشه تابش نورت به فیض برده مرا برای شستنِ جانم دمی چو باران باش دلم که منتظر واقعیِ روی تو نیست بیا به شعر غمِ انتظار پایان باش قلم کجا و اَلفبای انتظارِ شما بیا معلمِ این کودک دبستان باش به درد عشق خودت مبتلا نما من را به درد غیرِ محبت همیشه درمان باش شکسته عهد خودش را دوباره آمده است دوباره شافعِ این بندهٔ پشیمان باش همیشه عشقِ علی آبرو به دل داده دلا به یمنِ عمل افتخارِ جانان باش اجابتِ فرجش شد به گریه بَر جدش به ندبه گریه کُنِ آن شهیدِ عطشان باش ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): قسم به مردم زندانی گناه ندار به بغض های گلوگیر دادخواه ندار به گونه های کبود از کشیده ی تقدیر به باغ های به جز ارغوان گیاه ندار به دست های پر از پینه ی ترک خورده به چهره های در آیینه تاب آه ندار به خواب راحت نامردهای قصر نشین به گورخوابی مردان سرپناه ندار به کودکان سر چار راه، سرگردان به برگ های به جز باد تکیه گاه ندار به اتهام فساد زنان دست فروش به پاکی و شرف مریم گواه ندار به سرشکستگی دختری ترازو دار به حاکمان پر از عدل اشتباه ندار به روزه های سکوت یلان بی همدم به ماجرای امام به غیر چاه ندار به آن درخت که از شاخه اش تبر خورده به آن غریبه ی در خانه هم سپاه ندار به آن امیر که سر داد و تن به ظلم نداد به چشم های به دنیای خود نگاه ندار نمانده وقت زیادی به صبح روز ظهور تمام میشود این شامگاه ماه ندار اگر به ظلمت شب خو نکرده ای سرِ توست سری همیشه بلند و سری کلاه ندار به حکم آیه ی والشمس والضحاها که نبوده در دل دوران شبی پگاه ندار و بیت چاردهم نا تمام میماند... ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): غم هجران ز پی اش وصل نگاری دارد هر زمستان ز پی خویش بهاری دارد ظلمت شب به سپیدی سحر ختم شود عمر عشاق بسا لیل و نهاری دارد به طواف گل روی تو جهان مفتخر است گردش نُه فلک پیر ، مَداری دارد بی نیاز از همه خلق است به فرمایش تان هر کسی چشم تری و دل زاری دارد چهارده قرن سپاه سحر عشاقت چشم بر تاختن یکه سواری دارد آنکه خودکامه شد امروز به مهتاب قسم روز پر حسرت محشر ، شب تاری دارد گو بر آن خائن خود کیش که در خانه ی ما خادم آن است که با ما سر و کاری دارد مطرب است آنکه پی عافیت و دولت رفت میثم است هر که هوای سرِ داری دارد هر کسی مانده به پای تو ، به پایش هستی ! چه غمش آنکه ز عشق تو حصاری دارد ؟ مادرت گفت : علی ، هیزم خشک آوردند حق طلب ، جانِ مهیای شراری دارد پسر یاس مدینه ، دل ما را دریاب آخرین مرهم سینه ، دل ما را دریاب ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): از آه سینه ام جگر سنگ خاره سوخت هم سنگ خاره سوخت و هم راه چاره سوخت از بس ستاره ریخته ام در فراق ماه بر غربت علی دل ماه و ستاره سوخت آتش ز سوز سینه ام آتش گرفته است داغ از حرارت جگر پاره پاره سوخت یک بار سوخت پشت در خانه شمع من این غم کجا برم که ز آهم دوباره سوخت می کرد با اشاره به من فاطمه سلام از ضعف شد چنان که توان اشاره سوخت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): برخاک با شکسته پری گریه میکنم بر زخم مانده بر جگری گریه میکنم با خاطرات کوچه ی باریک سالهاست درتنگنای هر گذری،گریه میکنم از لحظه ای که سینه ی تو پشت درشکست تا میرسد صدای دری گریه میکنم در روضه ای که میشنوم اسم میخ را باضجه ی بلندتری گریه میکنم من داغدار آتش وخاکسترم که با تصویر چوب شعله وری گریه میکنم دردهزارساله ی من درد بی کسی ست غربت برایم ارثیه ای خانوادگی ست چون شمع جانت آب شدن را چشیده ام در شعله ها مذاب شدن را چشیده ام عمریست مثل بازوی خیبر گشای شهر محصور در طناب شدن را چشیده ام روی تو را نمک نشناسان زمین زدند منهم غم جواب شدن را چشیده ام چون عمه زیر هجمی از آلام ودردها گل بودن و گلاب شدن را چشیده ام چون قلب بی قرار حسینت شکسته ام مثل حسن عذاب شدن را چشیده ام تا روی سینه ات اثر میخ باقی است مظلومی ات به وسعت تاریخ باقی است می آیم و زمین و زمان مات میشود دامان کعبه عرصه ی میقات میشود با دستهای عدل، برای ستمگران دنیا بَدَل به دار مکافات میشود نور هدایتی که بدستم سپرده اند تکثیر در تمامی ذرّات میشود وقتی سقیفه را بکشانم به محکمه حقِّ گرفته از پدر اثبات میشود باآتشی که سوخت در،خانه ی تورا نمرود شهر سخت مجازات میشود من میرسم به پیکر اسلام جان دهم قبر تو را به آدم و عالم نشان دهم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): (عج) 〰〰〰〰〰〰 آنقدر آلوده ام که بار خفت می کشم با خودم این درد را تا بی نهایت میکشم یابن زهرا من برای اینکه راضی ات کنم از نماز صبح تا هیات ریاضت می کشم بس که گریه کرده ای از دیدن پرونده ام هرکجا نام تو می آید خجالت می کشم تا نگاه مهربانت قسمت من هم شود لحظه لحظه از دوتا چشم تو منت می کشم جای تو با نفس اماره رفاقت کرده ام هرچه دارم می کشم، از این رفاقت می کشم می شود گاهی نگاهی هم به حال من کنی؟!!! هرچه باشد من درِ این خانه زحمت می کشم با همه آلودگی هرطور ممکن که شده هر شب جمعه خودم را سمت هیات می کشم می روم یک گوشه ای در روضه هق هق می کنم آخرش در روضه های کربلا دق می کنم . ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): هر روز تو آمدی و ما جا ماندیم در غیبت خود همیشه تنها ماندیم هر صبح طلوع کردی اما افسوس بی تو همه در ظلمت کبری ماندیم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): یک جهان روضه و یک چشم پر از نم داری آه، آقای غریبم به دلت غم داری دردِ بی مادری ای کاش دوایی می داشت فاطمیّه شده و اشک دمادم داری صاحبِ مجلس روضه، غم مادر دیدی بر درِ خانه ی خود، بیرق ماتم داری دردِ دل کن که نگویند غریبی آقا بین این سینه زنان، مونس و مَحرَم داری دلِ یعقوبیِ مادر ز فراقت خون است یوسف مصر بقا، قصد سفر هم داری؟ دل، حسینیّه ی چشمان تو شد مولا جان باز هم وقت عزا، یاد مُحرّم داری  گاه در کوچه و گه کرب و بلا  می گریی داغ یک پهلو و انگشتر خاتم داری 🔸شاعر:؟؟؟ ___________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): بر چهره ام تصویر غربت نقش بسته پهلوی من مثل دل مولا شکسته سیلی چو زد بر صورتم قنفذ،علی بود شاهد بر این بی حرمتی با دست بسته بشکفته در باغ نگاه سرد حیدر گل واژه‌های اشک مولا دسته دسته اندر تلاطم های دریای رسالت کشتی غریق گشته و لنگر شکسته مخفی کنم روی خود از چشم حسینم دخت صغیرم نزد من تنها نشسته من آن بتولم که نبی خواندم ام الأب قلب علی(ع) عالی اعلا شکسته ای رحمت اللعالمین بعد از فراقت پرونده دُلدُل سوارت گشته بسته آن ناکسان چون در ثغیفه عهد بستند گفتند آخر بوتراب از پا نشسته زهرا به کُنج خانه در بستر فتاده شمشیر او هم در نیامش زنگ بسته کارم شده بیداری و شب زنده داری دارم به لب ذکر دعا با حال خسته از مرد و زن من جملگی دارم رضایت جز آن دو نامرد خبیث خصم رسته دستان من لرزان ولیکن گاه شانه من میزنم بر موی دخت دل شکسته وقتی ببینم روی نیکوی حسن را گِریم بر آن کوچه که شد حرمت گسسته جانم فدای غربت شاه شهیدان گریه کُنش هرگز نباشد سر شکسته خواهم که در صحرا خون هرگز نباشم ترسم ببینم شمر بر صدرش نشسته من را شبانه کف و دفنم کن علی جان قرآن بخوان و هل اتی ای دل شکسته تشیع من باشد اماما، مخفیانه زینب نباشد همرهت با پای خسته در یک طرف خیل ملک دنبال تابوت آن سوی به ستقبال من احمد نشسته 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): روزِ  آخر  به  خاطرِ  زینب بی رمق،بی بهانه می خندد چشم  خود  باز میکند قدرِ لحظه ای و دوباره می بندد از نفس های فاطمه امروز جانِ  تازه  تنور  می گیرد با سرْانگشت دستِ بی جانش چادرش را به زور می گیرد می پزد نان و بچه هایش را در بغلْ عاشقانه می گیرد در دلِ خانه شعله ی امید با قدومش زبانه می گیرد روز آخر به زحمت و با درد در تب وتاب سفره چیدن بود  شانه میزد به مویشان اما در نگاهش غبارِ رفتن بود بیش از این فاطمه نمی ماند سُرفه هایش نشانه ای دارد زخمِ پهلوی وا شده هر بار روی بستر ستاره می کارد آخرین روز شوقِ این خانه شب شد و مادر از نفس افتاد بال و پر میزد و غریبانه  پیش چشمان حیدرش جان داد بعد از این حیدر است و تنهایی گریه های  شبانه ی  چاهش بعد از این حیدر است و آغاز ناله های غریب و جانکاهش صحبت از واژه ی غریبی شد یادم  آمد  غروب  عاشورا فِرقَةٌ بِاالسُیوفُ  و  یک عده با  عصا  می زدند  پیکر  را... 🔸شاعر: _________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آغاز گشته روضه ها با فاطمیه گردد معین رزق ما در فاطمیه هر دل که دارد حب اولاد علی را در دل کند یاد از "جفا" در فاطمیه در فاطمیه حرمت از پیغمبرش رفت دخت نبی چون پشت در در فاطمیه در پشت در با ضرب پای یک حرامی شد "محسنش" اول شهید فاطمیه بعد از نبی اسلام ناب احمدی را کردن جدا از ریشه اش در فاطمیه هر کس که گریان گشته در ماه محرم گردیده بغض او شروع از فاطمییه دستان تنها تکیه گاه خیبرش را بستند بین کوچه ها در فاطمیه گفته حسن وقت شهادت بهر یاران قتلگهم باشد به کوچه فاطمیه دیده میان کوچه ها با ضرب سیلی پژمردن باغ علی در فاطمیه با خون دل در هر نمازش لعن کرده آن دو نفر را فاطمه در فاطمیه بعد از وصیت های زهرا بهر زینب داده به او یک پیروهن در فاطمیه پیراهنی که آخر از گودال بردند خفاش های کینه توز از فاطمیه هم مادر و هم دختر ختم الرسل را کردند دفنش مخفیانه فاطمیه "مهدی" اگر خون گریه کردی بهر زهرا حقش ادا هرگز نشد در فاطمیه 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شانه ی ضرب دیده اش نگذاشت موی او را دوباره «شانه» کند باید انگار جای بازوی خود مادرش شانه را بهانه کند زینب از دست های لرزانش خوب فهمید هُرم آتش را مادرش زیر لب چنین می گفت با تو هم اینچنین زمانه کند اشک ها شان برای هم زیباست کربلا و مدینه ای بر پاست زینب افتاده است یاد غلاف مادرش یاد تازیانه کند آن زمانی که دید آتش را آستین در دهان گذاشت ولی خوب فهمید روز عاشورا خیمه ها را عدو نشانه کند درب آتش گرفته سویی بود روی دیوار جای خون مانده با وجود هجوم خاکستر خانه را او چگونه خانه کند حرف های علی و زهرا هم خود چنان روضه ایست مکشوفه آن زمانی که فاطمه می گفت تشیعش را علی شبانه کند 🔸شاعر : __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯