*(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یٰا اَبٰاعَبْدِاللّٰهِ الْحُسَیْن)*
ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا
*(امام سجاد "ع" در عزای پدر)*
از بس کـه : در عــزای پــدر ، گریه میکند
خــونها به جــای اشک بصـر گریه میکند
بـانگ تــلاوتی که به گوشش رسیده است
بـــر نـیـــزه ، از لبـــان پـــدر ، گریه میکند
از ظهر خـون و شام غریبـان اهلبیت (ع)
هر شب نشـسته تا به سحـــر گریه میکند
چـون کشــتی ســـپاه حسیـنی بــه نیـــنوا
در خون شدهست زیـر و زبـر گریه میکند
بیـند به چشم خویش چو در آسمان عشق
بــر نیـــزه هــا طـــلوع قمـــر گریه میکند
دیــده گـــلوی اصغـــر در خــون تپــیده را
پــرپــر شــده ز تیـــر سهســر گریه میکند
بر روی نیـزههای سـتم چونکه دیـده است
هفتــاد و دو جــداشـده سـر ، گریه میکند
از مــرگ جانگــداز عـزیـزان مصطفی(ص)
با اشـک و آه و خــون جگـــر گریه میکند
بیـــند چـو آل عصمــت سلطـــان کــربـــلا
در راه شــامِ غـــم بــه سفـــر گریه میکند
یـــاد لبـــان تشــنـه ی بــابــا ، بــه روی آب
چون میکنـد به دیــده نظـــر گریه میکند
آه و فغـــان تشــنهلبـــان را شـنـید و دیــد
نـــزد ســـتـم نـکـــرد ـ اثــــر ، گریه میکند
هر چنــد گــریــهخیـــز بـوَد شرح کــربـــلا
امـــا بــــرای خـلـــــق بشـــر ، گریه میکند
چون کربلا حیــات مسلمانی است و دیــن
بـــر مُســلمِ بـــدون خـبـــــر ، گریه میکند
این اسـت شـرح راز امـامــت ، کـه با دلـی
خـالی ز بغـض و کیـنه و شـر گریه میکند
در کــربـــلا، کـه هسـت نمـــاد مقـــاومــت
بــر پیـــروان خســته کمـــر ، گریه میکند
بـر آن جمــاعتی کــه : بــه بـــازار عـاشقی
پیـوسـته چـون کنــند ضـــرر گریه میکند
چون عــدهای شدند ز غفـلت، غــلام ظـلم
بــر شـیعـیــان تــشــنـهی زر ، گریه میکند
(ساقی) همین بساست در احوال آن امام
در مــرگِ شـاهِ نیــزه به سـر ، گریه میکند
شد عاقبت شهیــد به حکـم "ولیــد" پست
که : شیعــه از غمش ز جگـــر گریه میکند
*سید محمدرضا شمس (ساقی)*
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت
#چارپاره
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خیمه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر ازعبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها ... میدید
لحظهی پایکوبی سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میاه راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار احترامش کن
چقدر طول میدهی نامرد
زیر و رویش نکن تمامش کن
* *
خیمهای که نگاهبانش بود
ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد
بعد از آن سی و پنج سال آقا
ناله میزد که مادرش اُفتاد....
#حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#امام_سجاد_ع_مصائب
مث سجاده، قلبش ریش ریشه
جدا از سجده یک لحظه نمیشه
به یاد زخم پیشونیِ ارباب
یه زخمه روی پیشونیش همیشه
همینکه آب میدید گریه میکرد
یه طفلو خواب میدید گریه میکرد
میون کوچه بازار مدینه
اگه قصاب میدید گریه میکرد
قدش خم، طاقتش از غصه طاقه
ولی خورشیدِ شامِ اختناقه
علی بود اونقدر که مردم پست
یه روزی دستاشو بستن رو ناقه
تا گفتم ناقه...قلبت شد هراسون
دلت شد گم توی بر بیابون
هنوز از غصه طفل سه ساله
پریشونم پریشونم پریشون
شاعر: #مسعود_یوسف_پور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#شعر امام سجاد علیه السلام
هر چه گفتند همه ، بدتر از آن را دیدم
عمه و دخترکانِ نگران را دیدم
پردهٔ خیمهِ من را عطشی زد به کنار
هم گلو دیدم و هم تیر و کمان را دیدم
پدرم رفت به گودال و میان خیمه
محتضر حال به خود رفتن جان را دیدم
شمر ، بر سینه نشست و نفسش بند آمد
به زمین پا زدنِ جان جهان را دیدم
خیمه ها سوخت دلم سوخت بیابان هم سوخت
بر لب آب فرات آه و فغان را دیدیم
من و هشتاد ، زن و بچه و یک لشگر بغض
تازیانه زدن و بردنشان را دیدم
از روی ناقه مرا کعب نی انداخت زمین
آمدم هوش ولی پای سنان را دیدم
🔸شاعر: حامد آقایی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
🖤🖤🖤🖤
زیارتنامه آقا امام سجاد علیه السلام
"بسم الله الرحمن الرحیم .."
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْعابِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا زَيْنَ الْمُتَهَجّـِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اِمامَ الْمُتَّقِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ الْمُسْلِمِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا قُرَّةَ عَيْنِ النّاظِرِينَ الْعارِفِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا وَصِيَّ الْوَصِيّـِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا خازِنَ وَصايَا الْمُرْسَلِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ضَوْءَ الْمُسْتَوْحِشِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ الْمُجْتَهِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سِراجَ الْمُرْتاضِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ذَخِيرَةَ الْمُتَعَبّـِدِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الْعالَمِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ الْعِلْمِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَكِينَةَ الْحِلْمِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مِيزانَ الْقِصاصِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفِينَةَ الْخَلاصِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَحْرَ النَّدى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَدْرَالدُّجى
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الاَوّاهُ الْحَلِيمُ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصّابِرُ الْحَكِيمُ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَئِيسَ الْبَكّائِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامِصْباحَ الْمُؤْمِنِينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلايَ يا أَبا مُحَمَّد
أَشْهَدُ أَنَّكَ حُجَّةُ اللهِ وَابْنُ حُجَّتِهِ وَأَبُو حُجَجِهِ، وَابْنُ أَمِينِهِ وَابْنُ اُمَنائِهِ
وَأَنَّكَ ناصَحْتَ فِي عِبادَةِ رَبِّكَ وَسارَعْتَ فِي مَرْضاتِهِ وَخَيَّبْتَ أَعْداءَهُ وَسَرَرْتَ أَوْلِياءَهُ
أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ عَبَدْتَ اللهَ حَقَّ عِبادَتِهِ وَاتَّقَيْتَهُ حَقَّ تُقاتِهِ وَأَطَعْتَهُ حَقَّ طاعَتِهِ حَتّى اَتيكَ الْيَقِينُ
فَعَلَيْكَ يا مَوْلايَ يَاابْنَ رَسُولِ اللهِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ..
🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯🖤🕯
◼️◼️◼️صلوات خاصه امام سجاد علیه السلام
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ جَعَلْتَ مِنْهُ أَئِمَّةَ الْهُدَی الَّذِینَ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ اخْتَرْتَهُ لِنَفْسِکَ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ اصْطَفَیْتَهُ وَ جَعَلْتَهُ هَادِیاً مَهْدِیّاً اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ ذُرِّیَّةِ أَنْبِیَائِکَ حَتَّی یَبْلُغَ بِهِ مَا تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِنَّکَ عَزِیزٌ حکیم.
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
#اسارت
سینه ها لبریز ماتم بود بعد از کربلا
اشک ها سیل دمادم بود بعد از کربلا
از وداع جانگداز ظهر عاشورای تو
غربت عترت مسلم بود بعد از کربلا
بسکه از لبهای سقایت عطش باریده بود
آب هم در علقمه کم بود بعد از کربلا
سوره های قامت اکبر که قرآن دل است
مصحفی پاشیده از هم بود بعد از کربلا
روی زخم سینه و لبهای خشک قاسمت
از عسل یک جرعه مرهم بود بعد از کربلا
خون اصغر را که پاشیدی بسوی آسمان
ماتم اولاد آدم بود بعد از کربلا
جای خلخال زنان و دختران اهلبیت
در اسارت بند محکم بود بعد از کربلا
من خودم دیدم به پاس حرمت اشک یتیم
قامت یک نیزه را خم بود بعد از کربلا
بسکه نامت برده بود و بسکه سیلی خورده بود
سوی چشم دخترت کم بود بعد از کربلا
من که جا در دامن پر مهر کوثر داشتم
گوشه ی ویرانه جایم بود بعد از کربلا
هر زمان طفل صغیری دید زین العابدین
ناله اش با گریه توأم بود بعد از کربلا
واژه هایی مثل عباس و حسین و علقمه
همردیف اسم اعظم بود بعد از کربلا
خون پاکت دین جدت را جهانى میکند
ساقی ات عشق مجسم بود بعد از کربلا
اسماعیل پورجهانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
#اسارت
آمد دوباره رو به روی من سرت حسین
قربان زخمهای روی حنجرت حسین
از غارت خیام نگفتم برای تو
شاید بگویم و نشود باورت حسین
از علقمه به بعد نخوابیدهام هنوز
افتاده دست من علم لشکرت حسین
او تشنه شنیدن و تو گرم خواندنی
قرآن بخوان برای دل مادرت حسین
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
سنگ تو را به سینه زده خواهرت حسین
از روی نی سکینه خود را خطاب کن
چیزی نمانده جان بدهد دخترت حسین
پیغام تو به گوش جهان میرسد بلی
بانگی رساست حنجره اصغرت حسین
حالا زمان گذشته ولی موج میزند
بر دوش عاشقان علم لشکرت حسین
طبل و علامت و کتل و سنج را ببین
دسته به دسته آمده دور و برت حسین
سینه به سینه داغ تو را ارث بردهایم
زانو به زانوییم پی منبرت حسین
با جیفهٔ دو روزهٔ دنیا و آخرت
مرگا اگر معامله کردم سرت حسین
گفتم «سر» آن سری که به نیزه سوار شد
اما نگفتم اینکه چه شد پیکرت حسین
ما زندهایم و روضهٔ گودال خواندهاند
ما را ببخش جان علی اصغرت حسین
حسین صیامی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نوحه ی اسارت اهل بیت علیهم السلام(به سبک شهید غلامعلی رجبی)
آه و واویلا صد آه و واویلا
خونجگر زینب بی پسر لیلا
در دل عالم اندوه و سوز و آه
چون اسارت شد رزق آلُ الله
عترت طاها نوحه گر و مضطر
خونجگر بهرِ غربت دلبر
میرسد صوتی خوش از سوی نیزه
قاری قرآن بر روی نیزه
امّ کلثوم و زینب به سوز دل
همرهِ دشمن در چهل منزل
قد خمیده شد زینب به راهِ عشق
میرَوَد سوی وعده گاهِ عشق
با اسیری اش نهضت شود کامل
نوحه میخواند بین آن محمل
ای سرِ خونین جانم به قربانت
دیده ی مادر گشته گریانت
ای که هستی تا روز ابد گمنام
تشنه جان دادی در رهِ اسلام
امیر عباسی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
#اسارت
حال ما در غم عظمای تو دیدن دارد
در غمِ تشنگیات اشک چکیدن دارد
تو بخوان باز بخوان باز که از لبهایت
صوت قرآن به روی نیزه شنیدن دارد
چقدر بوی دل و موی پریشان آورد
از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد
خیزران بر لب تو میزند آتش بر دل
میکشم آه که این آه کشیدن دارد
گاه گاه از دل آشفتۀ خود میپرسم
غنچهای خشک که پرپر شده، چیدن دارد؟
عید قربان شده و نوبت تو شد اما
خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟
کاروان تو کجا و من خسته اما
دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد
سید محمدرضا شرافت
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
#اسارت
آفتابا هلال ماه شدی
کاروان را چراغ راه شدی
بر سرم سایهء سرت افتاد
ما تَوَهَّمت یا شَقیقَ فؤاد
بر سر نی سر تو آیت نور
نِی شجر، من کلیم محمل طور
چشمهای تو محملم را برد
صوت قرآن تو دلم را برد
مصحف سرخ هیفده آیه
سر نی کرده بر سرم سایه
من شدم سایه بان پیکر تو
حال شد سایه بان من سر تو
کاش یک دم به خاطر دل من
خم شود نیزه در مقابل من
تا بگیرم ز نوک نی به برت
بزنم بوسه ها به زخم سرت
نیزه از خون حنجرت خجل است
نیزه دارت چقدر سنگدل است
نی که خم می شود مقابل من
او شود دورتر ز محمل من
کاش سنگی که خورده بر سر تو
خصم می زد به فرق خواهر تو
کس ندیده کنار یکدیگر
آفتاب و غبار و خاکستر
یاد روزی که مادرت زهرا
همچو جان در بغل گرفت مرا
شانه زد حلقه حلقه مویم را
غرق گلبوسه کرد رویم را
گفت: زینب تو نور عین منی
که شبیه من و حسین منی
گردش آفتاب و مه تا بود
این شباهت همیشه در ما بود
حال ای جان و دل ز من برده
این شباهت چرا به هم خورده؟
موی زینب سفید و موی تو سرخ
روی زینب کبود و روی تو سرخ
صورت من ز آفتاب، کبود
صورت تو ز سنگ، خون آلود
در دو چشمم نگاه خستهء توست
عکس پیشانی شکستهء توست
یا بیا خون ز صورتت شویم
یا تو خون پاک کن ز گیسویم
کاش می شد که جامه چاک کنم
خون ز پیشانی تو پاک کنم
کاش پیش از بریدن سر تو
می بریدند سر ز خواهر تو
تیر تا از کمان شتافته بود
کاش قلب مرا شکافته بود
نیزه بر صورت تو چنگ زده
کی به پیشانی تو سنگ زده؟
از سر تو شکسته تر، کمرم
از گلوی تو پاره تر، جگرم
آسمان بر سرم خراب شده
گرد ره بر رخم حجاب شده
یوسف فاطمه! عزیز دلم
از تو و دختران تو خجلم...
استاد حاج غلامرضا سازگار
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
#اسارت
هرگز نمی شد خواهرت اینجا نیاید
بهر عزاداریِ این لب ها نیاید
امکان ندارد اینکه مجنونی بخواند
اما برای دیدنش لیلا نیاید
بستند به زنجیر راه گریه ها را
شاید صدایی از گلوی ما نیاید
از دخترت می خواستم وقتی می آید
یا چشمهایش را بگیرد یا نیاید
ای صوت لب های پر از آیات غمگین
پایین بیا تا خیزران بالا نیاید
دیدند می خوانی ولی کاری نکردند
تا خیزران روی لبت با پا نیاید
کنج تنور آمد کنارت چهره نیلی
کردم دعا اینجا دگر زهرا نیاید
چشمانِ اینجا سخت ناپرهیزگارند
اما نمی شد خواهرت اینجا نیاید...
علی اکبر لطیفیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#ورود_کاروان_اهل_بیت_ع_به_کوفه
#حضرت_زینب_س_کوفه
🏴خطاب به امیرالمومنین...
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده
چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند
در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پردهنشین..،کوچهگَرد شد
تا پای ما به معرکهای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسینات به باد رفت
این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند
بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسینات..،کبود شد
نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است
این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت
از دست این مصیب جانکاه..،داد..،آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه
در بزم او نمک به غمِ جاریام زدند
با چوبدست روی لب قاری ام زدند
کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را
شاعر: #بردیا_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*