سلام(بخوانیدوارسال کنید):
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
ای روشنی افروز اين كاشانه من!
بی تو چه خاموش است اينك خانه من!
درمرگ تو من اشكبارم از دوديده
گشته خزان آری بهارم نورديده
مرگ ترا ای ياس من باور ندارم
بی تو دگر من يار و ياريگر ندارم
خورشيد خاموش مدينه گو كجايی؟!
می سوزم از داغ جگرسوز جدايی
باور ندارم رفته ای ياس جوانم
ای دختر پاك نبی ای مهربانم؟!
بی تو در اين شب های تنهايی اسيرم
از داغ مرگ تو روا باشد بميرم
از شعله هجران تو می سوزم از دل
از داغ بی پايان تو می سوزم از دل
ياسم شده پرپر ولی من باورم نيست
یاس كبود من دگر او در برم نيست!
در وقت تنهايی انيس و يار من بود
او قوت قلب من و غمخوار من بود
از غربت زهرای خود فرياد دارم
فرياد از آن جور و ستم ، بيداد دارم
وقتی نظر بر پهلوی آن ياس كردم
آن غربت ديرينه را احساس كردم
فرياد از آن غربت ديرينه دارم
آه جگرسوزی درون سينه دارم
تنها نه من انس و ملك هم داغدارند
از ديدگان خويش آنان اشكبارند
آخر گُل خوشبوی گُلزار محمد(ص)
رفته است اينك او به ديدار محمد(ص)
كوچيده از اين كوچه آواز حقيقت
چون پركشيده آه شهباز حقيقت
من مانده ام با كوله باری از غم اينك
با يك دل پرغصه و پرماتم اينك
آری بهار زندگانی كوچ كرده است
ياسم به هنگام جوانی كوچ كرده است
پشت و پناه زندگانی رفته از دست
آيينه مهر و وفا افتاد و بشكست
من مانده ام با كودكانی زار و خسته
با كودكانی دل غمين و دل شكسته
آنها دگر پروانه ای بر سر ندارند
آری يتيمند و دگر مادر ندارند
ديگر مپرسيد از علی ، بشكسته بالم
از داغ سنگين جدايی چون ننالم؟!
از داغ مرگ يار هجده ساله ی خود
تا آسمانها می فرستم ناله ی خود
بال و پرم در آتش هجران او سوخت
وقتی لبانش را فرو بست و به هم دوخت
قلبم كنون آتش گرفته از غم او
می سوزم از عمق دلم در ماتم او
هفت آسمان در مرگ او زاری نمودند
خون جای اشك از ديدگان جاری نمودند
اكنون لطيفی از دل و جان ناله سركن
از مرگ اين گل بلبلان را باخبركن
🔸شاعر:
#ستار_لطیفی
___________________________________
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
گپ
https://gap.im/Kanonmadahan
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯