روا نبود
روا نبود به بیت علی شرر بزنند
نمک به زخم جگرهای شعله ور بزنند
حرامیان همه با قصد شوم آمده اند
که از کبوتر این خانه بال و پر بزنند
مگر نه اینکه به عرف و ادب در این عالم
بنا شده است که قبل از ورود در بزنند
کجا شنیده کسی با هجوم و داد زدن
به خانه ای که عزادار گشته سر بزنند
خدا کند سر مردی نیاید این غم که
به قصد کشت، زنش را چهل نفر بزنند
پوریا باقری
#پوریا_باقری #روضه #شعر_روضه_مادر
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
زهرا خدانگهدار
گویم به چشم خونبار ، زهرا خدانگهدار
رفتی ولی به اجبار ، زهرا خدانگهدار
جان بر کف ولایت ، ای مادر شجاعت
مقتول راه ایثار ، زهرا خدانگهدار
خیلی جوانی اما دیگر گمان کنم که
بی فایده است اصرار ، زهرا خدانگهدار
ای یاس ارغوانی ، دیگر نشد بمانی
گشتی به کوچ وادار ، زهرا خدانگهدار
ما بین بچه هامان ، احوال مجتبی هست
یک طور دیگر انگار ، زهرا خدانگهدار
وضع جراحتت را نگذاشتی ببینم
بگذر از این پرستار ، زهرا خدانگهدار
در وقت غسل دادن دستم به پهلویت خورد
اخر چه گویم ای یار ؟ زهرا خدانگهدار
صبر مرا ربوده است ؟ بازو چرا کبود است ؟
نیلی ست از چه رخسار ؟ زهرا خدانگهدار
یادم نرفته گفتی ، بالا سر حسینم
یک ظرف آب بگذار ، زهرا خدانگهدار
برگ شقایق آخر مجروح خار گردید
لعنت به هر چه مسمار ، زهرا خدانگهدار
شش ماهه غنچه ام را نشکفته چید دشمن
قصه است بین دیوار ، زهرا خدانگهدار
بعد از تو در مدینه ، حیدر زِ بغض و کینه
تازه شود گرفتار ، زهرا خدانگهدار
جسم مطهرت را در قبر می گذارم
زهرا خدانگهدار ... زهرا خدانگهدار ...
عرفان ابوالحسنی
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غمِ رویِ کَبود
حمله بعد از قَتل پیغمبر نباشد بهتر است
سوختن را دَر اگر از بَر نباشد بهتر است
در میان شعله آهن می شود مثل مُذاب
پس اگر مسمار رویِ دَر نباشد بهتر است
یا زمانی که شِکَسته می شود دَر بالَگد
دَر میان شُعله ها مادر نباشد بهتر است
مرتضی مَشغول قرآن جمع کردن بود، پس
زیرِ دَر آیاتی از کوثر نباشد بهتر است
کافران را چادُر زهرا مسلمان می کند
زیر دست و پا اگر معجر نباشد بهتر است
در نگاه رَهگُذر ها و اهالی محل
دست بَسته فاتح خیبر نباشد بهتر است
این برای مجلسِ ختم پدر زیبنده نیست
دختر غمدیده در بستر نباشد بهتر است
از غمِ رویِ کَبود و بازویش دِق می کند
وقتِ غسلِ فاطمه حیدر نباشد بهتر است
انتهای روضه ی او شعر در گودال رفت
روی حنجر خنجر لب پَر نباشد بهتر است
کاش وقت ذبح در گودال خون مادر نبود
پیش اسماعیل اگر هاجر نباشد بهتر است...
علی اصغر یزدی
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مادرِسادات
نه تنها مادرِسادات زهراست
که حتی فاطمه ام ابیهاست
من از طرزِ دعاهایی که میکرد،
یقین کردم که زهرا مادرِ ماست
چه مادر، مادرِ سبطینِ طاها
چه بانو، بانویِ عرشِ مُعلاست
فقیهه، عالمه، اِنسیه، حورا
فهیمه، فاطمه، ریحانه، عَذراست
بهشتی که به زیرِ پاش اُفتاد
همانا مُزد ِشیعه صبحِ فرداست
اگر آدم غلامِ مرتضی بود
کنیزِ حضرتِ صدیقه حواست
فقط نَه ماه و خورشید و فَلک، نَه
تمامِ کائنات از آنِ زهراست
اُمیدِ ملتمس بر چادر اوست
همان چادر که خونآلودِ غمهاست
مجتبی دسترنج ملتمس
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
نفست بند آمده
از چشم من مگیر مجال نظاره را
با پلک خود مبند به من راه چاره را
آیینه ی تو بودم بنگر چه می کشم
وقتی که آه تو شکند سنگ خاره را
با هر تکلمی نفست بند آمده
با آه میزنی گره تسبیح پاره را
جای سلام پلک کبودت تکان مده
از تو گرفته اند زبان اشاره را
من را ضی ام همین که تو باشی کنار من
دریای من مگیر زمن این کناره را
زانو بغل گرفته ام از غم که پیش تو
پنهان کنم چو غنچه گریبان پاره را
داری هلال می شوی از بس گرفته ام
از افتاب چشمت افول ستاره را
از آن زمان که سوخت پرت منزوی شدیم
آتش به گوشه ای بنهد هر شراره را
موسی علیمرادی
#ام_ابیها #ام_الائمه #بقیع
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غرق غمهایم
وقت تنگ است و غرق غمهایم
شب گذشته... چقدر تنهایم...
بر زمین مانده کار زهرایم
چقَدَر غسلدادنش سخت است...
خواستم تا کفن کنم به تنش
چون که دستم نشست بر بدنش
«لاله» افتاد روی پیرُهنش
چقَدَر غسلدادنش سخت است...
تازه دیدم سپیدی گیسوش
و خراشی که مانده بر ابروش
لمس کردم کبودی بازوش
چقدر غسل دادنش سخت است
این همه درد را خدا چه کنم
با غم و بغض بیصدا چه کنم
گریههای حسین را چه کنم
چقدر غسل دادنش سخت است
صورتش را گذاشت روی بهشت
از لبانش چکید بوی بهشت
«کلّمینی نرو به سوی بهشت»
چقدر غسل دادنش سخت است
مانده آن یک کلام تا گودال
«یا بنی» که گفت رفت از حال
بدن بیسری که شد پامال
چقدر غسل دادنش سخت است
حسین کریمی
#ام_ابیها
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حضرت مادر
خانهای بود مدینه که به دلها جا داشت
ظاهرش کاگلی و باطن خوشسیما داشت
جدّ این خانه کسی بود که ختم رسل است
آنکه سِرّی به سراپردهء اَو اَدنی داشت
پدر خانه که قرآن همه درمدحت اوست
پهلوان بود و سری بین همه سرها داشت
حضرت حیدر کرّار همان شاهی که
در فضیلت بهجز از نام خدا آنرا داشت
مادر خانه چراغ همهءعالم بود
حُکم مادر به همه عالم و بر بابا داشت
حضرت فاطمه آن سِرِّ، که به یُمن نورش
دست در خلقت ذرّات همه دنیا داشت
پسر ارشد این خانه خدای حُسن و
غبطهء یوسف کنعان و رُخی زیبا داشت
پسر دوّمشان بود همانکه زازل
افتخار صف قربانگه عاشورا داشت
دختر کوچک این خانه به لوح عُشّاق
ناجی دین خدا مرتبهءکبری داشت
دختر دیگر این خانه شبیه خواهر
در حیا و شرف و حُجب یَدی طولا داشت
کُلّ این خانه که مأوای بهشتیها بود
بین قرآن خدا شُهرتِ بر طوبی داشت
روزیِ هر دو جهان برکتی از این در بود
خانهای که دَرِ آن راه به آن بالا داشت
خوب بودند و به منوال گذر میشد عُمر
بر اهالی شریفش که شرافت ها داشت
آمد آنروز که روح نبی از تن پر زد
اذن حق روح نبی را به پریدن وا داشت
بعد از آن وای که یکباره ورقها برگشت
حرمت اهل چنین خانه اگر امّا داشت
عدّهای قصد نمودند که آتش بزنند
خانهای را که در آن خانه مَلَک احیا داشت
تا بگیرندزمولای ولایت بیعت غافل از آنکه
علی روز غدیر امضا داشت
شعله بر پا شد و دیوانهای از راه آمد
یک حرامی که به دل، شک به صف فردا داشت
حوریه پشت درآمد که نصیحت بکند
آن پلیدی که زپست دیگری فتوا داشت
کینههای دل تارش همگی سر وا کرد
زد به در باهمه زوری که میان پاداشت
آنچنان زد که به مسمار جناقی چسبید
ضربهء مُهلک او قدرت رعدآسا داشت
بار شیشه به صدف بود که با ضربه شکست
چه گناهی مگر آن انسیهء حورا داشت
محسن افتاد و تن فاطمه شد غرق لگد
نفس فاطمه بند آمدواستدعا داشت
که بیا فضه به دادِ من مجروح برس
نالهء فاطمه آنجا به خدا معنا داشت
بعد از آن روز پُر از تاول وخون شد جسمش
بسکه آن معرکه مشت و لگد و گرما داشت
دستبسته شه دین را که ز خانه بردند
فاطمه فاطمه جان زیر لبش نجوا داشت
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
غم که آوار میشود اِی وای
درد بسیار میشود اِی وای
خواب دُشوار میشود اِی وای
سُرفه خونبار میشود اِی وای
روضه تکرار میشود اِی وای
غربتِ بی حَدَش به یادش هست
هِق هقِ مُمتدَش به یادش هست
پسرِ ارشدش به یادش هست
قاتلی که زَدَش به یادش هست
تا که بیدار میشود اِی وای
کُن دعا که دِگَر زمین نَخورَد
هیچ زن در گُذَر زمین نَخورَد
لا اقل بی خبر زمین نَخورَد
پیشِ چشمِ پسر زمین نَخورَد
که چنین زار میشود اِی وای
شهر صد رنگ بود و مادر بود
نیَتِ چَنگ بود و مادر بود
کوچهای تَنگ بود و مادر بود
هر طرف سنگ بود و مادر بود
فصل آزار میشود اِی وای
خواست پیشَش سپر شود که نشُد
سدِ چندین نفر شود که نشُد
مانعی در گُذَر شود که نشُد
قَدِّ او بیشتر شود که نشُد
حرفِ انظار میشود اِی وای
وای از ازدحام و نامحرم
آه بیت الحرام و نامحرم
فاصله یک دو گام و نامحرم
پا به ماهِ امام و نامحرم
چشم خونبار میشود اِی وای
کَمَرَش را گرفت برخیزَد
پسرش را گرفت برخیزَد
چادرش را گرفت برخیزَد
تا سرش را گرفت برخیزَد
همه جا تار میشود اِی وای
از زمین خوردنش شکسته شده
هفت جایِ تنش شکسته شده
حسن از دیدنش شکسته شده
هم علی هم زنش شکسته شده
وقتِ دیدار میشود ای وای
با رُخِ خیس و چهرهی زردش
پسرش تا به خانه آوردش
صورتش را گرفته از مَردَش
نه که سیلی دلیلِ سر دَردَش...
سنگِ دیوار میشود ای وای
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
جانی نمانده در تنت از بس گریستی
هم بین بستری و هم انگار نیستی
این بار چندم است به دیوار رو زدی
تا حیدرت به در نرسیده بایستی
این رخت چیست رج به رجش آه میکشی
مادر به فکر روز مبادای کیستی؟
پیراهنت ز فرط تقلا به خون نشست
تا نخ برای پیرهن کهنه ریستی
زینب ببیند آتش اگر، گریه میکند
مادر چرا تو آب که دیدی گریستی؟
🔸شاعر:
#مرضیه_نعیم_امینی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یافاطمه
اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود
هیچکس شایستهی درک مقاماتش نبود
ذکر یافاطر همان آیینهی یافاطمه است
جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود
سورهی کوثر برابر با تمام سورههاست
فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود
بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک؟
عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود
عرشلبریزِسکوت و سرد از تسبیحبود
گوشهی خانه اگر سوز مناجاتش نبود
او دعایش شامل همسایهها هم شدولی
در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود
زخمهایش ترجمان بیکسی مرتضاست
غصههای مادر از درد جراحاتش نبود
روضهسنگینمیشود باواژههای روضهاش
کاشحرفازکوچه و میخدر و آتشنبود
محمد حسن بیاتلو
#شعر_شهادت_حضرت_زهرا
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
عمریست که زیر پرچم زهرائیم
او مادر ماست، مَحرم زهرائیم
از اول عمر در عزایش بودیم
تا آخر عمر در غم زهرائیم
در سن کمیم و قامت خم داریم
ماتمزدهی قدّ خم زهرائیم
یکعمر اگر برای او میگرئیم
دلسوختهی عمر کم زهرائیم
ما با دوسهقطره اشک در روضهی او
آدم شدهایم، آدم زهرائیم
برتر شدهایم از همه عالم تا
یک ذرّهی خاک قدم زهرائیم
چون فاطمیه محرم فاطمه است
پس گریهکن محرم زهرائیم
🔸شاعر:
#مجتبی_خرسندی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو
زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو
زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است
سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است
فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند
سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند
زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند
مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند
تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست
- پهلوی او هم بشکند - زخمی است ، اما هست
سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست
زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست
وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم
بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم!
منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست
بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست
مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست
آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟!
زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد
دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد
حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟!
زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم
می دانم از بس درد داری ناتوانی تو
اما عزیزم با علی باید بمانی تو
با من بیا این روزها غوغاست در خانه
زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه
همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار
حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار
هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست
باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست
من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم
باید بمانی بار غم برداری از دوشم
زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری
زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری
الجار ثم الدار میخواندی تو قبل از این
حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین
هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش
زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*