eitaa logo
کانون مداحان
26هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
19.9هزار ویدیو
184 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام فقط ارادتمندان به *علی* علیه السلام ببینند ولذت ببرند🌹 ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
🌱 🌷 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین دارد محرم تـــــــو زِ ره می رسد حسین_ع با یک نگـــــــاه اسم مرا هم زهیر کن من حَرّ روسیاه توام، یابن فاطمه (س) دستم بگــــــیرو عاقبتم را بخیر کن..
🌹 تصاویر تاریخی از بازگشت نخستین گروه آزادگان به کشور ❤️۲۶ مرداد ۱۳۶۹ نخستین گروه از آزادگان پس از سالها اسارت به میهن بازگشتند.      🦠
حر باشی فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی دُر باشی و حر باشی و مرد آفرین باشی ازحضرت زهرا شفاعت را طلب داری باید بگویم هر چه داری از ادب داری چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد با یک نظر فرمانده ی کل سپاهت کرد معنی حرکربلا اینطور شد ساده هرکس که زهرا شد خریدارش، شدآزاده نعلین را در کربلا انداختی بر دوش یعنی به فرمانت شدم آقا سراپا گوش سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا فرماندهی لشکر صدیقه ی کبرا تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی روز نخستین راه را روی خودت بستی روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد روز دهم تاثیر کرد و سینه چاکت کرد پیوستنت تاریخ را یکدفعه برگرداند بیش ازهمه این بازگشتن شمر را سوزاند یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت یعنی دودفعه شمر افتاده ست در چنگت فرمانده ی محض سپاه توبه کارانی ازاین جهت درد مرا هم خوب میدانی یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو درکربلا ازاین جهت مثل علی هستی که بر سر خود دستمال زرد را بستی آن دستمالی که حسین از مادرش دارد حر مثل سربندی همان را بر سرش دارد پیداست بر انگشتر کرب و بلا درّی زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حرّی یعنی گریز روضه ی حر میشود کوچه یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه  مهدی رحیمی زمستان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
نمیخواهم نمیخواهم که در راه تو سنگ کوچکی باشم به رنگ ترس در چشمان ناز کودکی باشم نمیخواهم که حتی روبرویت اندکی باشم نمیخواهم که بغض خواهرت باشم و اشک دخترت باشم و آه مادرت باشم و در هر سنگری جز سنگرت باشم نمیخواهم که غم باشم و لرزه بر تن اهل حرم باشم ستم باشم ستمگر بودن از من بر نمی آید ستم بر تو از این نوکر نمی آید خلاصه اینکه آقاجان نمیخواهم که حر باشم که حر بودن نیازی دارد آن هم راه را بستن به نوعی دستهای باز شاهنشاه را بستن تو از حر توبه اش را میپذیری خوب میدانم که تو نعم الامیری خوب میدانم ولی هرگز نمیخواهم که حر باشم بیاید لشکرم سویت و از گرد سوارانم نشیند خاک بر مویت اگر حر، حر شده چون احترام از مادرت دارد ببین چشم مرا با گفتن یک حرف میبارد فقط یک حرف یک کوچه اگرچه رو سیاهم من و لبریز از گناهم من بگو روز قیامت که نه تنها راه را بر تو نبستم من که در هنگامه ی سینه ی زنی هر شب برایت کوچه وا کردم اگر مغروض هم بودم به زور چادری پاره عزاخانه به پا کردم و گر دستم رسیده کوچه ها را طاق هم بستم دوباره گفتم از کوچه، غلط کردم، نفهمیدم نفهمیدم شبیه مادرت زهرا که سیلی بی هوا خورده یکی از دست نامحرم یکی از کوچه ها خورده که با این جمع هر دفعه یکی سیلی زده زهرا دو تا خورده حسن جا مانده، جاخورده که چادر مشکی مادر چرا انقدر پا خورده  محمد توکلی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دو اکبر زینب دمند و بازدمند شبیه بازدم و دم همیشه پشت همند قسم به عشق، قسم برای یاری ارباب خویش هم قسمند قدم قدم در رزم دو رد پا که نه انگار رد یک قدمند چقدر مظلومند همیشه غایب ترکیب بند محتشمند اگرچه بی حرمند ولیکن این دو برادر مدافع حرمند و این غم است دو تا که قد مادر این دو زماتم است دو تا برای نجمه یکی ست برای حضرت زینب محرم است دو تا به کوفه است یکی ولی به کرببلا ابن ملجم است دو تا دو اکبر زینب رسیده اند به خیمه به محضر زینب و غبطه میخوردند رباب و نجمه دوتایی به لشکر زینب برای گفتن حق دو پله خم شده در پای منبر زینب پسر نگو، اصلا بگو به این دو برادر دو قنبر زینب بگو به جبرائیل دو آیه ایست در این دشت کوثر زینب شده رجزهاشان به غیر نام علی نام مادر زینب شکسته سرهاشان که سر شکسته نگردد برادر زینب چقدر تیر زدند به این دو ظاهرا اما، به پیکر زینب فشار خنجرشان اثر گذاشته اما به حنجر زینب دو اکبر زینب شدند آخر سر چند اصغر زینب که گفته یک سر بود سه تا سرند به نیزه برابر زینب نه پیش مادرشان که رفته است به بالای نیزه ها سرشان شدند چون اکبر تمام دشت پر است از تمام پیکرشان چه خوب شد زینب به وقت مرگ نبوده است در برابرشان و خوب شد دختر نبوده اند و نبوده است فکر معجرشان و مانده با حسرت به سوی خیمه مادر نگاه آخرشان  محمد توکلی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سخت شرمنده ست زینب خوب می دانند اینجا از کسی سر نیستند چشم در راه محبت های مادر نیستند سخت شرمنده ست زینب از حسین خویش که؛ با علی ها ،هدیه های او برابر نیستند وقت تزیین کردن عون و محمد با زره از صمیم قلب خوشحال است ،دختر نیستند مادری در خیمه اش می داد دلداری به خویش : بچه های من که رعناتر از اکبر نیستند بچه های من اگر لب تشنه هم جان می دهند هر دو تا هم تشنه تر از حلق اصغر نیستند تا که آرامش بگیرد بارها با خویش گفت: پیش عباس و حسین ،اینها برادر نیستند چون رباب و نجمه ،نه ؛خاموش ماند و گفت که با حسین ابن علی آنها که خواهر نیستند تا فقط خواهر شود در کربلا این بار گفت: بچه های من خدا را شکر ؛دیگر نیستند  مهدی رحیمی زمستان ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ناموسِ خدا هستی ای آنکه ناموسِ خدا هستی پرده‌نشین عرش، نام توست جایی که عقلِ ما نخواهد رفت بالاتر از آنجا مقام توست ای واجِبُ‌التّعظیمِ سرورها ای محترم بین پیمبرها در دینِ ما از هر چه واجب‌تر پاس از حریمِ احترام توست از عرش، هر شب میهمان داری در سفره‌ی خود آسمان داری «ماه و ستاره» در فلک مثلِ «نان و نمک» در بارِ عام توست گفتم کبوتر هستم؛ اما نه از آن فراتر هستم؛ اما نه من چیستم ؟! وقتی که جبرائیل مثلِ کبوتر جلدِ بام توست هر شب در اوجِ عرش، مهمانی صبحش حسینت را که می‌خوانی صبحانه‌ی گرمِ «سلام الله» در سینیِ نورِ سلام توست در جمع، یا دور از نگاه جمع پروانه‌ای؛ گرمِ طواف شمع احرام، می‌بندی به عشقِ یار ارباب هم بیت‌الحرام توست تا دست‌هایت می‌رود بالا پایین می‌آید عرش و مافیها رازِ قنوتت چیست ؟! که حتی محتاجِ خیراتش امام توست ... وقتی عمود‌الدّین زمین افتاد با سجده‌اش عرش برین افتاد وقت رکوعت بود، اما نه دیدی که هنگامِ قیام توست ای شیرزن؛ ای زینت حیدر ! ای در کلامت غیرت حیدر ! دَر می‌کَنی از قلعه‌های ظلم تا ذوالفقارش در نیام توست تا خونِ حق جاری شد از اسلام کارت پرستاری شد از اسلام آن پیکرِ بی‌جان اگر زنده‌ست مدیونِ لطفِ التیام توست رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
( نوحه امام حسین ) علیه السلام ای کُشته ئ راه خدا ای حسین جانم ای سر زِ تن گَشته جدا ای حسین جانم گُل های تو پرپر شدند همچو نان لاله بر روی خاک کربلا ای حسین جانم جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم - - - - - تو زادهء پیغمبری ای حسین جانم نور دو چِشمِ حیدری ای حسین جانم زهرای اطهر مادرت ای گل طاها محبوب حی داوری ای حسین جانم جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم - - - - - من عاشق و دیوانه ات ای حسین جانم تو شمع و من پروانه ات ای حسین جانم پُر کن تو جامِ عاشقان از رَه احسان از بادهء میخانه ات ای حسین جانم جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم - - - - - محراب من اَبروی تو ای حسین جانم قبله ئ دلها روی تو ای حسین جانم در آرزوی کربلا همچو نان نالیم کی می رسیم به کوی تو ای حسین جانم جانم حسین جانم حسین ای حسین جانم
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین   از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین   می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین   پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین   بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین   رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین   بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین   سروران، پروانگان شمع رخسارش ولی چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین   سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین   او وفای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین   دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین   سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست هر زمان از ما،یکی صورت نما دارد حسین   آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین   دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین   بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشکست و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین   ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین   دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین   شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین   اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد
ای داغدار ساقی عطشان...نیامدی سوز دعای خضر و سلیمان ...نیامدی یکسال هم گذشت امام غریب من دل بی قرار از غم هجران...نیامدی حافظ که گفت؛ یوسف گم گشته می رسد ...! نگذشتی از حوالی کنعان...! نیامدی تنها بهانه ی دلِ تنگ و شکسته ی این جمعه های بی سر و سامان... نیامدی ما بی وفا شدیم و دلت را شکسته ایم بشکسته ایم عهد و پیمان ... نیامدی ! خنجر برید لاله به لاله سر از قفا سرها به روی نیزه پریشان ... نیامدی این روز ها کوچه پریشان شد از غمِ یاسی شکسته و درِ سوزان ... نیامدی شبگرد کوچه...شال عزا روی دوشتان ای روضه خوان کوثر قرآن ... نیامدی کشتی بساز نوحِ زمان و قیام کن ما دل سپرده ایم به طوفان ... نیامدی پیراهنت به دست کدامین نسیم ماند حسرت نشین شدند غریبان ... نیامدی این خشکسالی از غم و اندوه مهدی است ای لحظه تبسم باران نیامدی نعیمه امامی
اقامهی عزا رخصت بده كه خيمه ی ماتم به پا كنيم پيراهن سياه به تن با شما كنيم آيد صدازغيب كه قد قامت العزا رخصت بده اقامه ی بزم عزا كنيم بگذار بازيارت ناحيه ی تو، باز دل را محیط غصه و ماتم سرا كنيم درحد ما كه نيست وليكن خداكند برگريه های روز وشبت اقتدا كنيم دوكاسه اشك ويك دل خونين زداغ را آورده ايم نذر غم كربلا كنيم موعود هل اتی چه شود يك مُحّرمی توروضه ای بخوانی وما جان فداكنيم برما بخوان توروضه ی شيب الخضیب را تاگريه برحسين سرازتن جداكنيم «تكليف انتقام شهيدان به دوش توست »1 ای منتقم برای ظهورت دعا كنيم ماه محّرم است «وفایی» به ناله گفت باناله های خويش قیامت به پاكنيم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
باران اشک بود این زن که از برابر طوفان گذشته بود عمرش کنار حضرت باران گذشته بود صبرش امان حوصله ها را بریده بود وقتی که از حوالی میدان گذشته بود باران اشک بود و عطش شعله می کشید آب از سر تمام بیابان گذشته بود آتش گرفته بود و سر از پا نمی شناخت از خیمه های بی سروسامان گذشته بود اما هنوز آتش در را به یاد داشت آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود آن پرده های آخر صفین ناگهان از پیش چشم آینه یک آن گذشته بود می دید آیه آیه آن زیر دست و پاست کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود زینب هزار بار خودش هم شهید شد از بس که ازکنار شهیدان گذشته بود یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود بر صفحه های سرخ مقاتل نوشته اند این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود  احمد علوی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
صدای چاوشی ماه دارد نوای نوحه‌ی خون‌خواه می‌رسد هر شب صدای چاوشی ماه می‌رسد لب‌های قدسیان به دمت گرم می‌شود «باز این چه شورش است»، که از راه می‌رسد دارد هوای شهر، نفس تازه می‌کند هر خانه را دمت پر از آوازه می‌کند دستی لباسِ مشکی سالِ گذشته را دارد برای نوکرت اندازه می‌کند در کوچه‌های مشکی ماتم رسیده‌اند بعد از حسین و روضه؛ به این دَم رسیده‌اند «لطفا کمک کنید، به بزم عزایمان» سینی به دست‌های مُحرّم رسیده‌اند هر کوچه‌ای که بزم عزایت در آن بپاست یک تکه از حرم شده از جنس کربلاست این پارچه؛ که حلقه زده دور خیمه‌ات چادر سیاهِ روضه نه؛ شش‌گوشه‌ی شماست اصلِ شراب، چای عزاخانه‌های توست هر استکان؛ دخیل، به پیمانه‌های توست سُکر مدام، هروله را می‌کند درست پرواز، کار هر شبِ دیوانه‌های توست عرضِ سلام‌های علامت سلام ماست پرهای تیغه‌اش پر و بال قیام ماست ما هم کبوتریم، ولی دور از حرم سقفِ بلندِ فرشِ حسینیّه بام ماست طبل و دُهُل صدای تپش‌های نوکر است دَمّام و سنج‌های عزا صور محشر است زنجیر می‌زنیم، که زنجیری‌ات شویم سینه‌زدن بهانه‌ی کوبیدن در است ما نان‌خور توایم، نمک‌گیر روضه‌ایم آب و خوراک‌مان شده‌ای؛ سیر روضه‌ایم شعر سپید مرثیه‌ی توست، موی ما هر چند کودکیم، ولی پیر روضه‌ایم خاکستریم، تکه‌ای از تربتیم ما بازارِ داغِ نوکرِ بی‌قیمتیم ما ما را قلم نگیر، اگر هم غلط شدیم خوشبختی است، اینکه تَهِ نوبتیم ما ای صاحب بهشت خدا؛ «بهترین حرم» شد منتهای آرزوی ما همین؛ «حرم» آماده‌ایم، پای برهنه سفر کنیم باشد قرار بعدی ما؛ اربعین؛ حرم ... رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
صدای چاوشی ماه دارد نوای نوحه‌ی خون‌خواه می‌رسد هر شب صدای چاوشی ماه می‌رسد لب‌های قدسیان به دمت گرم می‌شود «باز این چه شورش است»، که از راه می‌رسد دارد هوای شهر، نفس تازه می‌کند هر خانه را دمت پر از آوازه می‌کند دستی لباسِ مشکی سالِ گذشته را دارد برای نوکرت اندازه می‌کند در کوچه‌های مشکی ماتم رسیده‌اند بعد از حسین و روضه؛ به این دَم رسیده‌اند «لطفا کمک کنید، به بزم عزایمان» سینی به دست‌های مُحرّم رسیده‌اند هر کوچه‌ای که بزم عزایت در آن بپاست یک تکه از حرم شده از جنس کربلاست این پارچه؛ که حلقه زده دور خیمه‌ات چادر سیاهِ روضه نه؛ شش‌گوشه‌ی شماست اصلِ شراب، چای عزاخانه‌های توست هر استکان؛ دخیل، به پیمانه‌های توست سُکر مدام، هروله را می‌کند درست پرواز، کار هر شبِ دیوانه‌های توست عرضِ سلام‌های علامت سلام ماست پرهای تیغه‌اش پر و بال قیام ماست ما هم کبوتریم، ولی دور از حرم سقفِ بلندِ فرشِ حسینیّه بام ماست طبل و دُهُل صدای تپش‌های نوکر است دَمّام و سنج‌های عزا صور محشر است زنجیر می‌زنیم، که زنجیری‌ات شویم سینه‌زدن بهانه‌ی کوبیدن در است ما نان‌خور توایم، نمک‌گیر روضه‌ایم آب و خوراک‌مان شده‌ای؛ سیر روضه‌ایم شعر سپید مرثیه‌ی توست، موی ما هر چند کودکیم، ولی پیر روضه‌ایم خاکستریم، تکه‌ای از تربتیم ما بازارِ داغِ نوکرِ بی‌قیمتیم ما ما را قلم نگیر، اگر هم غلط شدیم خوشبختی است، اینکه تَهِ نوبتیم ما ای صاحب بهشت خدا؛ «بهترین حرم» شد منتهای آرزوی ما همین؛ «حرم» آماده‌ایم، پای برهنه سفر کنیم باشد قرار بعدی ما؛ اربعین؛ حرم ... رضا قاسمی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
یا زینب از آن روزی که این زیبنده زینب نام می گیرد فقط از چشـــم هایِ یک نفر الهــام می گیرد به لبخندِ برادر می سِپارد اشــک هایش را فقط پروانه در آغـوشِ گُــل آرام می گیرد گلســـتانِ علی با او شــمیمِ دیگــری دارد شقایق دارد از چشمانِ لاله جام می گیرد روایت می کند « الجارُ ثُمَّ الدّار » را باران که چــترِ مهربانی بر سرِ ایتـــام می گیرد دلِ خونِ حَسَن با خنده اش آرام خواهد شد « کرامت » از کنـارِ نــامِ او اکـرام می گیرد یقین دارم کلیدِ کربلا در دست هایِ اوست که در این راه زینب اختیــارِ تام می گیرد نمازِ سرخِ عاشورا پس از هفتاد و دو رکعت فقط با سجده هایِ سبزِ او فرجام می گیرد گُلی که خنده هایش را ندیده دیده ی خورشید حجاب از خارِ صحرا هم شباهنگـــام می گیرد اگر روضه بخواند خیزران هم اشک می ریزد اگر زینب بخواهد معجــزه انجــام می گیرد شکوهش می کند خَم قامتِ گلدسته ها را هم به زیرِ گـــامِ او ویرانــه استحکـــام می گیرد خروشِ اشک هایش میکند خون قلبِ محمِل را و از پیشانی اش شعــرِ حماســی وام می گیرد چراغِ خطبه هایش ظلمِ شب را کور خواهد کرد چنان که صبحِ صادق انتقام از شـــام می گیرد خـــبر در امتدادِ چشـــم هایش می رسد از راه می آیـــد نـنگ را از دامـــنِ اســـلام می گیرد  ابراهیم زمانی قم ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عزیزم حسین(ع) نشسته ایم ولی تذکره مهیا نیست خبر رسیده که دیگر برای ما جا نیست قبول وصله ی ناجور این بساط منم قبول جای بیابان کنار دریا نیست اگر چه دوست به چیزی نمی خرد ما را ولی کسی که نیفتد به پاش از ما نیست قسم به عصمت زهرا که زود می شکند قدی که زیر مصیبات کربلا تا نیست به یاد تشنگی اش،تشنه کام باید مرد سر شکسته که در این بساط پیدا نیست چه شد که حضرت زینب دوید،،چون گودال هنوز هم‌ که هنوز است جای زنها نیست نشست لحظه ی آخر به سینه اش قاتل گرفت موی سرش را،،مجال حاشا نیست و تیز بودن تیغ از شروط انصاف است کنار جرعه ی آبی که حق قربانیست حسین واعظی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
ای چراغ شب شهادت من ای تماشای تو عبادت من جان من! باز بر لب آمده ای آفتابا! چرا شب آمده ای نگهت ذره ذره آبم کرد لب خشکیده ات کبابم کرد حیف از این لب و دهن باشد  که بر او چوب، بوسه زن باشد اشک و خون، جاری از دو عین من است بوسهء من شهادتین من است گلوی پاره پاره آوردی عوض گوشواره آوردی از گلوی تو پاره تر، جگرم از سر تو شکسته تر، کمرم طفل قامت خمیده دیده کسی؟!  مثل من داغدیده، دیده کسی؟! قامت خم گواه صبر من است  گوشهء این خرابه قبر من است  نیزه بر صورتِ تو چنگ زده که به پیشانی تو سنگ زده؟ در رگ حنجر تو دیده شده  که سرت از قفا بریده شده تازیانه گریست بر بدنم  بدنم شد به رنگ پیرهنم تنم از تازیانه آزردند چادر خاکی مرا بردند آفتاب رخم عیان گردید در دو پوشش رویم نهان گردید ابر سیلی به رخ حجابم شد خون فرق سرم نقابم شد سیلی از قاتلت اگر خوردم ارث مادر به کودکی بردم شامیان بی مروّت و پستند دختران را به ریسمان بستند همه را با شتاب می بردند سوی بزم شراب می بردند من که کوچکتر از همه بودم راه با دست بسته پیمودم نفسم در شماره می افتاد در وجودم شراره می افتاد بارها بین ره زمین خوردم عمّه ام گر نبود می مردم تا به من خصم حمله ور می شد عمّه می آمد و سپر می شد بس که عمّه مدافع همه شد پای تا سر شبیه فاطمه شد استاد حاج غلامرضا سازگار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
من کیستم سلاله‌ی دامان کوثرم من زینب سه ساله ی زهرای اطهرم باب الحسین فاطمه، باب الحوائجم بر سه امام، عمّه و فرزند و خواهرم از جانب امام زمانم سفیر شام تنها نه یک سفیر که پیغام آورم از کودکی مجاهد راه خدا شدم گویی برای کرب و بلا زاد مادرم تا بنگرید فاتح پیروز شام کیست یک لحظه رو کنید به قبر مطهّرم هم سنگر سه ساله ی زینب پس از حسین کرب و بلا و کوفه و شام است سنگرم گر رو به سوی حشر نیارند اهل بیت من یک تنه شفیعه ی فردای محشرم جای کفن به پیکر رنجور، وقت دفن پیراهن اسیری من بود در برم سنّم کم است و کوچکم امّا به اقتدار آیینه دار قاسم و عبّاس و اکبرم رخسار زرد، سرخ ز خون سرم شده لب های خشک، تر شده از دیدهء ترم آن شب به یاد فاطمه تا صبح گریه کرد زینب چو خاک ریخت بر اندام لاغرم... استاد حاج غلامرضا سازگار ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
دمشق چون صدف و ، گوهر است این بانو تمام دلخوشیِ اکبر است این بانو پیمبری به صبوری و حلم اگر باشد خدا گواست که پیغمبر است این بانو زبان الکن ما عاجز است از وصفش چه خوانمش؟ نوه ی حیدر است این بانو حسین کشتی عشق است و خوب می دانیم برای کشتی او لنگر است این بانو بدون خطبه هم او کوفه را به هم بزند‌.. چرا که فاتح صد خیبر است این بانو دوباره دست به سینه، به سمت گنبد او... سلام هر شب هر نوکر است این بانو کتاب زندگی او سه آیه داشت فقط شبیه مادرمان، کوثر است این بانو احسان نرگسی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
حسین جانم گاه چون کارون برایت گریه می‌کردم حسین گاه چون جیحون برایت گریه می‌کردم حسین بار اول را نمی‌دانم ولی از کودکی... تا همین اکنون برایت ‌گریه می‌کردم حسین از ازل هر وقت نام تو به گوشم می‌رسید می‌شدم محزون برایت گریه می‌کردم حسین پیش تر از خلقت افسانه و عقل و جنون مثل یک مجنون برایت گریه می‌کردم حسین چند قطره اشکِ ناقابل مرا راضی نکرد کاش می‌شد خون برایت گریه می کردم حسین کاش می‌شد اشک روزافزون خدا روزی کند تاکمی افزون برایت گریه می‌کردم حسین اربعین قسمت نشد تا در حرم داخل شوم از همان بیرون برایت گریه می‌کردم حسین یاد تو افتادم و با شعرهای محتشم ... در دل هامون برایت گریه می‌کردم حسین مادری را دیدم از داغ جوانش می‌گریست با همین مضمون برایت گریه می‌کردم حسین کاش مانند شهیدان لحظه جان دادنم ... با تنی گلگون برایت گریه می‌کردم حسین  آرش براری ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سایه رویِ سرم با تو خورشید شدم، بی تو شبِ تار شدم غم ِ تنهایی تو دیدم و بیمار شدم سایه رویِ سرم! زینبِ(س) تو آشفته ست یار کم داری و از دلهره سرشار شدم پیش من بغض خودت را به گلویت نسپار جانِ من حرف بزن! از غم تو زار شدم نگرانم شده ای! دل-نگرانت شده ام عاشقت هستم و عمریست وفادار شدم گریه میکردم از اوّل که فدایت بشوم دل به من دادی و یک عمر بدهکار شدم مادر از غربتِ امروزِ تو آنقدر گریست که به والله به عشقِ تو پسردار شدم نذر تو خون گلویِ پسرانم! بپذیر... سجده کردم که به این رتبه سزاوار شدم! مرضیه عاطفی ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
عَزادارِ حسین هَرکَس در این دُنیا پِیِ کارِ حسین است روزِ قیامَت جُزوِ اَنصارِ حسین است بازارِ گِریه گَرم باشَد تا که زَهرا دَر روضه ها اَوَّل عَزادارِ حسین است کرب و بَلا رَفته خیالَش جَمع باشد دَر روزِ مَحشر بینِ زُوّارِ حسین است اَصلاً بدونِ اشک، چَشمِ کور بهتر آن دیده ای خوب است که زارِ حسین است هِنگامِ گریه روبروی ما نِشینَد طوبی به چَشمی که گُهَربارِ حسین است شَرمنده شُد حُر، که سَرافرازِ جَهان شد قَلبِ پَشیمان، آبِرودارِ حسین است گودال را با چِشمِ دِل صَدبار دیدیم این سینه مَقتَل های سَیّارِ حسین است سَربازهای زِینبیِّه رَستگارند فرمانده ی آنها علمدارِ حسین است    رضا رسول زاده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام کارگاه آموزشی مجری گری و فن بیان(جلسه ۴۶) امروز یکشنبه ۹۹/۰۵/۲۶ ۱۷:۳۰ الی۱۹:۳۰ حسینیه فرهنگی قرآنی مقابل مهدیه بزرگ اصفهان