#امام_حسین_علیه_السلام
#اشعار_محرم
#شب_سوم_محرم
#اول_مجلسی
#غزل
ما نیافتادیم شُکرت از قلم ای جان حسین
باز میگوییم هردَم دَم به دَم ای جان حسین
مادرت فریاد میزد یابُنَیَ....سوختیم
آذریها تا که گفتند از حرم ای جان حسین
نامِ ما را قبلِ ما زهرا نوشته یک به یک
مادرت تا گفت گفتیم از عَدَم ای جان حسین
هرچه ما داریم از خاکِ عزاداریِ توست
روضه آری بشکند پشتِ ستم ای جان حسین
شیعه با این روضهها قد راست کرده تا اَبَد
دارم از این اشکها تیغِ دودَم ای جان حسین
دلخوشیِ ما از این دنیا فقط عشق است عشق
با تو میسازیم با هر بیش و کم ای جان حسین
قبلِ نامِ مادرم نامِ تو را آموختم
با اذانش گفت وقتی مادرم ای جان حسین
این کریمیِ تو ما را یاکریمت کرده است
ما گِره خوردیم با اهلِ کَرَم ای جان حسین
شُکر دستم پیش این و آن نمیگردد دراز
شُکر هستم با تو تنها محترم ای جان حسین
هرچه از عمرم اگر مانده است میگویم حسین
سیر هستم از همه غیر از حرم ای جان حسین
در خرابه خوابِ بابا دیده و بی حال بود
مینوشت از اشکها با قَدِ خَم ای جان حسین
#حسن_لطفی ۹۸/۰۶/۱۱
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید/ مداحان معروف اصفهانی در مورد عزاداری محرم امسال چه می گویند؟
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
🌹غم عشق حسین🌹
پرتو نور حسین است که نور دل ماست
قدری از تربت آن شاه به آب و گل ماست
حاصل عمر کسان گر که بود مکنت و مال
نوکری در ره مولای جهان حاصل ماست
شادی هر دو جهان است غم عشق حسین
شکر لله غم عشقش ز ازل در دل ماست
کشته عشق حسینیم و دم از خود نزنیم
جذبه لطف حسین بن علی شامل ماست
بحر مواج و شب و شدت طوفان بلا
در کنار حرم یار فقط ساحل ماست
سر و سامان چو رها کرده و آواره شدیم
حرم حضرت عشق است که سرمنزل ماست
گفت از روی یقین با دل پر سوز بشیر
یاری خاص شه کرببلا شامل ماست
علی صغیرا "بشیر"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃آخرین سه شنبه
🌸🍃مرداد ماهتون شاد و زیبا
🌺🍃امروزتون پراز بهترینها
🌸🍃زندگیتان پراز باران برکت
🌺🍃دلتان پراز نغمه های
🌸🍃خـوش زنـدگی
🌺🍃وجاده زندگيتان
🌸🍃پراز گلهای
🌺🍃سلامتی وتندرستی
🌸🍃نگاه خدا همراه زندگیتان
#حے_علے_العزاء
شوری دوباره بر دل عالم رقم بزن
برخیز باز سردر خانه علم بزن
با یا حسین بال و پری تا حرم بزن
فرموده اند ماسک بزن،ماسک هم بزن!
روضه بگیر،سینه بزن، باش با حسین
صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
تاریخ آنچنان که نگاه تو دید نیست
داداش! حق هرآنچه به ذهنت رسید نیست
شیعه میان موج بلا ناامید نیست
این قصه مریضی عزیزم جدید نیست
طاعون! وبا! رسید به یاری ما حسین
صد مرده زنده میشود از ذکر یاحسین
#رخصت_بده_ارباب...❤️
براي عاشق
پسر رفته به بابایش خبرها اینچنین باشد
کرم را ارث از او برده اثرها اینچنین باشد
به حق در آسمانی اینچنین نورانی و زیبا
توقع هم همین باشد قمرها اینچنین باشد
به ظاهر سینزده سالش ولی خضر است شاگردش
به حیدر رفته در هیبت نظرها اینچنین باشد
به اصرار خودش آمد به سختی شد عمو راضی
که در آخر وداع،حال پدرها اینچنین باشد
برای او شهادت از عسل هم هست شیرین تر
برای عاشق بی دل سفرها اینچنین باشد
در آورده به زانو ارزق و اولاد ارزق را
به نسل مرتضی کلأ جگرها اینچنین باشد
به زیر سم مرکب ها قدش هم قد اکبر شد
در این راهی که او رفته خطرها اینچنین باشد
چه دامادی چه قدی به،به این طرز حنابندان
به پیش آل پیغمبر هنرها اینچنین باشد...
محسن صرامی
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
قد تو چون الف شد
قد تو چون الف شد و با مد کشیده شد
اما دریغ بیشتر از حد کشیده شد
نجمه اگر به گوش تو آمد یقین بدان
روی لبان قاسمت اشهد کشیده شد
دستش مناره پیکر پاکش ضریح شد
وقتی که تیغ بر سر گنبد کشیده شد
دریا ز ماه علقمه شد دور بی گمان
در رفت جذر داشت در آمد،کشیده شد
تشدید تیر و نیزه به حرف بدن رسید
ناچار پیکر تو مشدد کشیده شد
یک نکته مانده است که در سینه ی حسین
اعضای پیکر تو مجدد کشیده شد
شش گوشه شد برای علی اکبرت حرم
با قد قاسم این سوی مرقد کشیده شد
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن #مهدی_رحیمی_زمستان
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
قاسم جان عمو تنهاست
برای اولین دفعه میان خیمه عاقد گفت: خانم جان وکیلم؟
فضای خیمه ساکت بود بر عکسِ تمام دشت
برای دفعه ی دوم سر ارباب سویِ دخترش برگشت
برای دفعه دوم.......وکیلم؟....بار سوم شد
لب قاسم لبالب از تبسم شد
برای بار سوم من وکیلم؟
پدر جان با اجازه از عمو عباس و مشک پاره اش آری
پدر جان با اجازه از علیِ اصغر و گهواره اش آری
پدر جان با اجازه از علیِ اکبری که اربأ اربا شد
به تدبیر جوانان بنی هاشم به زحمت در عبا جا شد
پدر جان با اجازه از سکینه از رقیه
از دوتا دریای جان بر لب
پدر جان با اجازه از رباب و عمه جان زینب
...بله...
بدین ترتیب قاسم گشت داماد و
دل نجمه شده شاد و
به شادی تیرها و نیزه ها گشتند آماده
برای پای کوبی نیز نوشیدند از ظرف عسل باده
زمان می ایستد این جا و درس خانواده یاد می گیرد،
اگر برده است ابراهیم در مسلخ،فقط فرزند را یک بار
حسین بن علی در کربلا آورده
فرزند و برادر زاده و داماد و خواهر زاده و شش ماهه و یک کاروان
مثل رباب و زینب و عباس و مانند سکینه یا رقیه بازهم بسیار تا بسیار
نشسته در میان خیمه داماد و عروسش در کنار و بی خبر،
ناگاه می آید صدا از دور
صدا از دور می آید که من مأمورم و معذور
قاسم جان عمو تنهاست
ببین تنهایی اش از دور هم پیداست
بدین ترتیب قاسم تازه داماد عمو
از جای خود برخاست
که ای تازه عروس من خداحافظ
شده طبق قرار قبل،دیگر موقع رفتن خداحافظ
نمی فهمم ز کُلِّ داستان تنها همینش را
عروس از او نشانی خواست و
جای نشانی داد قاسم تکّه ای از آستینش را
گمانم معنی اش این است
مثل آستین و دست؛
از سوی حسن،قاسم شده در آستین،پنهان
که در کرب و بلا بهر حسین امروز عیان گردد
که حتی سنگ در مرثیه اش آب روان گردد
زره.... نه..... بر تنش جوشن کفن باشد
اگر عباس شد ذُخرٌ الحسین
این نوجوان ذُخرٌ الحسن باشد
در این شادی
کفن پوشیده این داماد جای رخت دامادی
صدای یا حسین و یاحسن بانگ خروشش شد
در این سو نیزه و... شمشیر، آن سو، ساق دوشش شد
زمان برجا زمین برپا
شده جشنش چنین برپا
که نُقل سنگ می ریزند و
می ریزند بر سر تیر چون شاباش
تنش مانند بوم و نیزه چون نقاش
نمی دید از حرم این صحنه ها را نو عروسش کاش
میان دشت،دامادیت را ضرب المثل کردی
نشستی نیزه را با نیت زهرا، تو از پهلو بغل کردی
فقط ماه محرم را تو با دامادی ات، ماه ...
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن #مهدی_رحیمی_زمستان
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
نفس بکش
تو هم شبیه عمویت صدا بزن پدرت را
نفس بکش؛ برسان تا مدینه نامهبرت را
به سورهی مَدَنی دستِ بیوضوی کسی خورد
همان که آیه به آیه گرفت، موی سرت را
نوشت، با قلمِ نیزه روی مصحفِ جسمت
کسی که داد، به من روضههای معتبرت را
شبیه شیشهی عطری؛ که سنگ خورده شکسته
خدا کند نبَرد باد، تا حرم خبرت را
چرا کشیده شدی آیهی مقطعهی من ؟!
اگر چه قاتلِ تو بُرده است بیشترت را
نهالِ باغِ امیدم ؛! تبر تو را به زمین زد
و بعد، اسب، لگدمال کرد، برگ و برت را
تو مثلِ حمزهای و قاتل از عشیرهی هند است
نشسته روی تو خورده عصارهی جگرت را
کبوترم !؛ قفست باز شد؛ برو به سلامت
اگر چه سنگپرانها شکستهاند پرت را
رضا قاسمی
#رضا_قاسمی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
احلی من العسل
می نویسم سرخ تا با خونِ خود یاری کنی
آبِــرویم خـــوب بــایـــد آبِــروداری کنــی
نامه ام در کربلا تضمینِ میدان رفتن است
پاسخِ خیرِ عمــو را می شود ” آری ” کنی
خواهشِ شمشیرِ من صُلح است امّا خویشِ من
در دلِ میــدان مبـــادا خویشــــتن داری کنــی
وارثِ فتــحِ جَمل با ذوالفقــارِ کوچــک ات
می توانی آیه های مــرگ را جـــاری کنــی
جز شهادت هیــچ پایانی سزاوارِ تو نیست
شک ندارم می روی شایسته ســالاری کنی
نوجوانِ من جوان تر می شوی با زخم ها
با علی اکبـــر اگــر همــزاد پنــداری کنی
اشــک می ریزد برایـت شـــاه بیتِ کربلا
ای گُلِ خندان مبــــادا گـریه و زاری کنی
بیـــنِ اقیانــــوسِ نــا آرامِ او آرام بـــاش
شاید اینگونه دلش را هم پرســـتاری کنی
بوسه ای برداری از شش گوشه ی خشکِ لبش
روزه ات را اینچنیـن شـــاهانه افطــاری کنی
آخرِ نامه نوشته بود با یک قطره اشــــک :
آه عبدلله جان باید تو هم کـــاری کنــی ...
ابراهیم زمانی قم
#ابراهیم_زمانی_قم #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
چه کنم
چه کنم تا لبِ تو نالهی بابا نَکِشد
صبر کن صبر که اشکم به تماشا نَکِشد
نجمه دنبالِ تو از خمیه دوید اما حیف
تا زدی ناله عمو زود رسید اما حیف
سنگ برداشته اما به لبِ ماه زدند
ترسم این بود که چشمت بزنند ، آه زدند
در مسیرِ نَفَسَت چیست مزاحم شده است
قاسمی داشتم اما دو سه قاسم شده است
به یتیمیِ تواین قوم چه بَد خندیدند
همگی آنکه زد و آنکه نَزَد خندیدند
باد مویِ تو بهم ریخت مرا ریخت بِهَم
عطر و بویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
خواستی تا که بگویی به عمویت بابا
گفتگویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
نیزهای آمد و حسرت به دلم ماند که ماند
تا گلویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دو سه اَبرو به رویِ اَبرویِ تو وا کردند
نعل رویِ تو بِهَم ریخت مرا ریخت بِهَم
دیر شد تا برسم بر سرِ اکبر کم شد
آمدم زود ولی باز تنت دَرهَم شد
سنگ بر رویِ تو خورد اَبرویِ من درد گرفت
تا به پهلوی تو زد پهلویِ من درد گرفت
همه گفتند که از کوچه سهیم است زدند
هرچه گفتیم یتیم است یتیم است زدند
تیغشان برتو نه بر سینهی پیغمبر خورد
دستِ من بود که با دیدنِ تو بر سر خورد
در تو دیدم حسنم را که دوباره میخواند
روضهی سیلیِ دستی که به نیلوفر خورد
ایستادم به رویِ پنجه پا اما حیف
دستش از رویِ سرم رد شد و بر مادر خورد
حسن لطفی
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
سنگ تو زنم
به سینه سنگ تو زنم
چه در زِره یا کفنم
نیزه چو شد پیرهنم
به مرگ خنده می زنم
اذن بده پر بکشم
جام بلا سر بکشم
عمو تویی کار و کسم
عشق تو باشد نفسم
گشته تنم چون قفسم
به نوجوانِیم قسم
قیام باشد سخنم
من حسنم من حسنم
به تیغِ اشقیا عمو
به نیزهٔ بلا عمو
زدند بی هوا عمو
حلال کن مرا عمو
«افتادم از پشت فرس
عمو به فریادم برس»
ای که به قاسم مددی
تو ماهِ من تا ابدی
حال که پیشم آمدی
قدم به چشمِ من زدی
از تو جدا نمی شوم
ببخش پا نمیشوم
به لحظه ی پریدنش
ذره به ذره چیدنش
پا به زمین کشیدنش
نداشت تابِ دیدنش
دلش چه آزرده حسین
کشان کشان برده حسین
حامد آقایی
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
ای بِقُربانِ حسن
هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن
ای بِقُربانِ حسین و ای بِقُربانِ حسن
روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد
این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسَد
هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن
نه که دنیا ، دینمان را هم کریمان میدهند
من که ایمان دارم از اول به قرآنِ حسن
زیرِ ایوانِ نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیرِ ایوانِ حسن
هرکجا رفتیم دیدم کار دستِ مجتبی است
بشکند دستم نباشد گر به دامانِ حسن
نه که تنها این دوشب کُلِ محرم میشویم
شب به شب تکیه به تکیه باز مهمانِ حسن
قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت :
میرود جانِ حسین و میرود جانِ حسن
نعره شد : إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی”
تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن
شد حسن یک ضربه زد اَزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عباس ؛ ای جانم به قربانِ حسن
روضههای ما همه لطفِ امام مجتبی است
شُکر هرشب میروم در زیرِ بارانِ حسن
پیشِ زهرا آبرو داری کنیم و آوریم...
هِی گلاب و دسته گُل یادِ یتیمانِ حسن
حسن لطفی
#حسن_لطفی #شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
در بِین روضهایم
در بِین روضهایم و به ما شد عنایتی
جز گریه بر حسین نداریم عادتی
ما وارثان گریهء آدم شدیم پس
داریم تا ابد به خلائق شرافتی
این افتخار ماست که در زیر آسمان
فرموده فاطمه که به روضه تو دعوتی
در نامهء عمل چه هراسی است روز حشر
که غیر آه و گریه نباشد عبادتی
این اشکها دوای تمامیِ زخم هاست
اشکی ببار تا که نماند جراحتی
جز مهر و لطف چیز دگر ما ندیدهایم
در این بساط شامل خیر و محبّتی
این خانه ، خانه ایست که جُونِ سیاه رو
گردد سفید رو و شود دُرِّ قیمتی
آقای خانه بر سر هر چه شهید رفت
بهتر از این کجاست چنین اُوج عزّتی
این خانه ایست مرگ عسل میشود در آن
بر کام هر که کرد ز جانان حمایتی
قاسم اگر به معرکه آمد اراده بود
تا که حسن به جلوه نماید قیامتی
قاسم به معرکه رُخِ بابا سفید کرد
اَزرق دو نیمه شد چه خروشی چه هیبتی
پایش نمیرسید اگر بر رکاب اسب
شد قد کشیده مثل عمو بعدِ ساعتی
با نعل ها زبس به رُخش بوسه ها نشست
دیگر چه چهره ای چه جمالی چه صورتی
بالا سرش صدای شکستن زیاد بود
شد کربلا مدینه که دارد حکایتی..
مجتبی صمدی شهاب
#شعر_شهادت_ابن_الحسن #شعر_شهادت_حضرت_قاسم_ابن_الحسن #شعر_شهادت_یتیم_امام_حسن #مجتبی_صمدی_شهاب
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
بر تربت شهیدان زینب عزا گرفته
صحرای کربلا را ماتم فرا گرفته
گلهای باغ زهرا در زیر خاک مدفون
بر هر گلی هزاری شور و نوا گرفته
از شام محنت افزا خورشید آل عصمت
با شور انقلابی با صبر و استقامت
بنموده با یتیمان در کربلا اقامت
آنجا که خون جمال خورشید را گرفته
بر تربت شهیدان زینب عزا گرفته
صحرای کربلا را ماتم فرا گرفته
بر گرد هر مزاری پروانه ای به پرواز
آوای عندلیبان گشته دوباره آغاز
در لاله زار ایمان گردیده نغمه پرداز
هربلبلی نوایی در نینوا گرفته
قبر عزیز زهرا زینب گرفته در بر
زان خاک انبرین بو ریزد به سینه و سر
تا شد گلاب دیده بر مرقد برادر
رنگ عزا دوباره کرببلا گرفته
پرمیزنند دائم بر گرد آن گلستان
بر قبر هر شهیدی باشد یکی نوا خوان
از هر طرف یتیمی وا غربتا گرفته
زینب که در اسارت بس طعنه ها شنیده
از اهل کوفه و شام درد و الم کشیده
گردد به دور مقتل با قامتی خمیده
داغی وجود او را سر تا به پا گرفته
با تربت حسینش آغاز درد دل کرد
داغ دل پریشان با گریه منتقل کرد
تا که مزار اطهر با آب دید گل کرد
جریان دردها را از ابتدا گرفته
گفت ای عزیز زینب دیدم پس از شهادت
در راه کوفه و شام از حد فزون مصیبت
با راس پر ز خونت رفتم دیار غربت
دیدم سرت به نیزه ذکر خدا گرفته
دارم بسی شکایت از درد و رنج ایام
از جور اهل کوفه از طعنه مردم شام
از آن مصائبی که خون کرد قلب ایتام
آرام و صبر زینب آن ماجرا گرفته
اطفال نازنینت بر ناقه های عریان
بر روی خار صحرا پای برهنه حیران
گاهی ز روی ناقه افتاده در بیابان
دامان عمه ها را با صد نوا گرفته
کردند عابدین را زنجیر و غل به گردن
در زیر بتن اشتر پایش ببسته دشمن
خون گشته بود جاری از گردنش به دامن
اورا عدو به زیر چوب جفا گرفته
خط شهادتت را زینب تمام کرده
آماده شام و کوفه بهر قیام کرده
روشن همه حقایق بر خاص و عام کرده
ابعاد این اسارت عالم فرا گرفته......ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محمدی
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#مثنوی
رسیدیم اینجا دل من تکان خورد
چه شد ناگهان محمل من تکان خورد
رسیدیم و طوفان رسیده ست حالا
چرا پرده محملم رفت بالا
پس از سالها حال زینب خراب است
روی صورتم تابش آفتاب است
چه باید کنم سایه ی بر سر من
ابالفضل! خاکی شده معجر من
بیین اول کاری اوضاعمان را
دل آشوب زنهای در کاروان را
کمک کن توانی نمانده به پایم
رکابم شو از ناقه پایین بیایم
نرو از کنارم که زینب نمیرد
خدا از سرم سایه ات را نگیرد
تو هستی من امنیتی خوب دارم
به پیش همه عزتی خوب دارم
خدای نکرده نباشی چه عباس؟
من اذیت شوم از حواشی چه عباس؟
شما که نباشید دورم شلوغ است
بگو آنچه را که شنیدم دروغ است
بگو بی برادر نخواهم شد اصلا
گرفتار لشکر نخواهم شد اصلا
بگو حرمله تیرهایش شکسته
بگو زجر نامرد پایش شکسته
بگو خنجر شمر در خانه جا ماند
بگو ساربان مرد دستش جدا ماند
بگو اسبها نعل تازه ندارند
برای جسارت اجازه ندارند
بگو قدر کافی کفن هست اینجا
عمامه عبا پیرهن هست اینجا
بگو خولی از خیر یک سر گذشته
بگو دوره ذبح حنجر گذشته
بگو نیزه داران همه اهل خیرند
همه باتو خوبند مثل زهیرند
بگو کوفه با ما همه دوست هستند
علی دوست یا فاطمه دوست هستند
بگو توبه کردند اشرار کوفه
خرابه شده کوچه بازار کوفه
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯
#ورود_کاروان_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
با صد جلالت و شرف و عزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کردگار
فرش زمین به عرش مباهات میکند
گر روی خاک پای گذارد "ملک سوار"
چه ناقه ای چه ناقه نشینی چه محملی
مریم رکاب گیر و خدیجه است پرده دار
حتی حسین تکیه بر این شانه میزند
خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار
بیش از همه خدای مباهات میکند
که شاهکار خلقت او کرد شاهکار
تا هست مستدام حسین است مستدام
تا هست پایدار حسین است پایدار
کوهی اگر مقابل او قد علم کند
مانند کاه میشود و میرود کنار
با خشم خویش میمنه را میزند زمین
با چشم خویش میسره را میکند شکار
آنگونه که علی به نجف اعتبار داد
زینب به دشت کرب و بلا داد اعتبار
پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود
زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار
تا اینکه فرش راه کند بال خویش را
جبریل پای ناقه نشسته به انتظار
حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پی حسین می آید هزار بار
کار تمام لشگریان زار میشود
زینب اگر قدم بگذارد به کارزار
روز دهم قرار خدا با حسین بود
اما حسین زودتر آمد سر قرار
محمل که ایستاد جوانان هاشمی
زانو زدند یک به یک آنهم به افتخار
افتاد سایه قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنار همین سایه هم کنار
طفلان کاروان همه والشمس و والقمر
مردان کاروان همه واللیل و والنهار
عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار
رفتند زیر سایه عباس یک به یک
با آفتاب غنچه گل نیست سازگار
از این به بعد هیچ نمازی شکسته نیست
وقتی قدم گذاشته زینب به این دیار
از فرش تا به عرش چه خاکی به سر کنند
بر روی چادرش بنشیند اگر غبار
از خواهری چو زینب کبری بعید نیست
معجر به پای این تن عریان کند نثار
یک عده گوشواره ولی دختر علی
یک گوش پاره برد از اینجا به یادگار
خیلی زدند "تـا" شود اما تکان نخورد
سر خم نمیکند به کسی کوه اقتدار
او که فرار کرد عدو از جلالتش
فریاد میزند که علیکن بالفرار
ترسم که انبیاء بیفتند بر زمین
دستی اگر خدای نکرده به گوشوار ....
پرده نشین کوفه،بیابان نشین شده
با دختر بتول چه ها کرد روزگار !
" قومی که پاس محملشان جبرئیل داشت
گشتند بی عماری و محمل، شترسوار "
آن بانویی که سایه او هم حجاب داشت
با رفت و آمد سربازارها چه کار؟!!!!
چشم طنابهای اسارت به دست اوست
زینب به شام رفت ولیکن به اختیار
در یک محله زخم زبان خورد بی عدد
در یک محله سنگ گران خورد بیشمار
دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد
یا رب مکن عزیز کسی را بدان دچار
╭════•🍁•════╮
🇮🇷ایتا
https://eitaa.com/maddahanesf
سروش
http://sapp.ir/maddahanesf
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
بله
https://ble.im/maddahanesf
گپ
https://gap.im/maddahanesf
اینستاگرام
Www.instagram.com/maddahanesf
✉مقدمتان گرامی
╰════•🍁•════╯