eitaa logo
کانون مداحان
26.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
20.4هزار ویدیو
188 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بخوانید وارسال کنید: من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: تا که چشمش به آب می افتد یادِ طفل رباب می افتد کوهِ آتشفشان اندوه است از نگاهش مُذاب می افتد پلک هایش که بسته می گردند پرده های حجاب می افتد نیمه شب خوابِ "شام" می بیند نیمه شب ها ز خواب می افتد نمکی چشم شور شامی ها روی قلبی کباب می افتد روی گلبرگ یاس های حرم اثرات طناب می افتد یاد آن خیزران و تشت طلا یاد بزم شراب می افتد شام را قتلگاه می بیند نیزه ها را،"نگاه" می بیند مثل کرببلا در اینجا هم روبه رویش سپاه می بیند تا تماشا شوند بین گذر همه جا سدِّ راه می بیند کوچه کوچه به گریه می افتد کوچه کوچه گناه می بیند معجری پاره پاره افتاده یا که او اشتباه می بیند؟ تنِ دخترسه ساله ای را،آه.. از کبودی سیاه می بیند بین آن ازدحام جان فرسا عمه را گاه گاه..،می بیند عمه را بین آن همه نامرد... عمه را بی پناه می بیند 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: پسر مادرِ آبی؛ پدر اشک شدی در مسیر غمِ خود همسفر اشک شدی آسمان خیس شد از بارش بارانِ زمین تا که بالا برود؛ بال و پر اشک شدی در دل سوخته‌ات یک غمِ چندین ساله‌ست چشم تو مقتل مکشوفه‌ای از گودال است لحظه‌ی شعر نوشتن قلمم می‌لرزد موقعِ گفتن از این روضه زبانم لال است تنِ تو تب زده بود و تنِ بابا بر خاک نیزه‌ای شد قلمِ مقتل و شد دفتر؛ خاک تا نوشتند، حسین بن علی را کشتیم ... آسمان خورد زمین؛ ریخت زمین بر سر؛ خاک روی نی رفت، سری؛ دور و برش هلهله شد دُزدها حمله نمودند، حرم ولوله شد لرزش شانه‌ی تو قافیه را ریخت بهم وای، ناموسِ خدا همسفر حرمله شد مهربان؛ با دلِ تو گردش ایام نشد گریه کردی همه جا و دلت آرام نشد کوفه و کرب‌و‌بلا داغ، فراوان دیدی آه، اما بخدا هیچ کجا شام نشد وای، از شهرِ بلاخیز و حسودی‌هایش دست‌های بزنش؛ جای کبودی‌هایش همه‌ی بغضِ علی جمع شد و خالی شد بر سر قافله با دستِ یهودی‌هایش قدّ یک عمر، فقط رنج کشیدن سخت است آه، هر ثانیه را زهر چشیدن سخت است قصه‌ی خاطره‌های تو تمامش روضه ست تو چه‌ها دیده‌ای آخر که شنیدن سخت است ؟! 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می‌میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمام نیزه به‌دوشان پِیِ‌سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم صدای هلهله‌ها تا به گوش ما آمد صدای حرمله از پشت خیمه‌ها آمد به پشتِ خیمه نوکِ نیزه‌ای زمین می‌خورد کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می‌بُرد حرامیان نه فقط گاهواره می‌بُردند لباس را زِ تَنی پاره‌ پاره می‌بُردند به رویِ دوش همه تازیانه می‌آمد زِ گوشهای همه گوشواره می‌بُردند درونِ خیمه زمین‌گیر بودم اما سوخت تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت زِ داغ تاول آتش صدای ما می‌سوخت میان شعله سر و دست و پایِ ما می‌سوخت چگونه با که بگویم حکایتِ سر را حکایت عطش و خیزران و پیکر را زمانِ غارت ما بود و خنده‌ی دشمن که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را نمیرود زِ خیالم دَمی که می‌دیدم به سمت نیزه‌ی بابا نگاهِ دختر را دوید کودکی و یک نفر به دنبالش گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را 🔸شاعر: _______________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: دریا به دیدگان ترم گریه می کند آتش به قلب شعله ورم گریه می کند خون می چکد زدیده يِ خون بار ِ سلسله زنجیر هم به بال وپرم گریه می کند با کعب نی دهند تسلیِّ خاطرش هر دَم سه ساله همسفرم گریه می کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان ِ شام دیدم به نی سر ِ پدرم گریه می کند چشم رباب تا به سر اصغرش فتاد گفتا هنوزهم پسرم گریه می کند برداغ جان گداز اسیری عمه ام هر صبح و شام منتظرم گریه می کند 🔸شاعر: ________________________________ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: عشق است، ذخیره ای گران است بسیج چون سرو همیشه جاودان است بسیج درجان و دل همه عزیز است ،ولی چون خار به چشم دشمنان است بسیج
‌‌╭┅────────┅╮ 🎤ا﷽ویژه مداحان ╰┅────────┅╯ دعـــــوتنامـه نشست علمی مداحان این هفته ■باموضوع بهداشت حنجره ■باحضور دکتراسماعیل رفیعی (مداح اهلبیت) پزشک و محقق ومدرس بهداشت حنجره و حکیم حمیدخسروشاهی مداح اهلبیت متخصص طب سنتی ■صبح جمعه ساعت10 فقط بمدت1ساعت همراه با اهداکتاب به رسم یادبود به مداحانی که رٵس ساعت مقرر درجلسه حضور بهم رسانند ■مقابل مهدیه بزرگ اصفهان (ویژه برادران) حسینیه فرهنگی قرآنی صرافان ضمنا کلاسهای مداحی همچون هفته های قبل از ساعت8ونیم تا10صبح بصورت رایگان ویژه مقاطع مختلف سنی وتحصیلی برقرار می باشد تقدیم به یادگار کربلا حضرت امام سجاد صــــــــــلواتـــــــــــــــــ ■هم تشریف ■هم تبلیغ
سلام بخوانید وارسال کنید: از گلستان لاله‌های پرپرم آید به یاد از نیستان داغ‌های خاطرم آید به یاد با دل خود هر زمانی را که خلوت می‌کنم در اسارت زآن چه آمد بر سرم آید به یاد سال‌ها از ماجرای کربلا بگذشت و باز هر نظر آن صحنه‌ی حزن‌آورم آید به یاد هرکجا آب است آتش می‌زند بر جان من چون نوای آب آب خواهرم آید به یاد هر جوانی را که می‌بینم به یاد کربلا گاهی از قاسم گهی از اکبرم آید به یاد چون که بینم شیرخواری در کنار مادرش از رباب و گریه‌های اصغرم آید به یاد می‌شوم از آتش شرم و محن چون شمع آب چون زحال عمّه‌ی غم‌پرورم آید به یاد من که برجسم پدر از بوریا کردم کفن روز و شب زان جسم از جان بهترم آید به یاد حنجر خونین او بوسیدم و کردم وداع وایِ دل، چون آن وداع آخرم آید به یاد چون که بینم کودکی سرگرم بازی با گلی سرگذشت خواهر کوچکترم آید به یاد از هجوم درد و غم در آن سفر داغی هنوز - از نظر نارفته، داغ دیگرم آید به یاد ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: آن روز پر عذاب ز یادم نمی رود فریاد آب آب ز یادم نمی رود جسم حسین بی سر و عریان به روی خاک در بین آفتاب ز یادم نمی رود تیر سه شعبه و گلوی طفل شیر خوار بی تابی رباب ز یادم نمی رود معجر کشیدن از سر طفل سه ساله و رخسار بی نقاب ز یادم نمی رود رگهای پاره پاره و فریاد "شیعتی" از حنجر کباب ز یادم نمی رود ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: آن شب که آسمان خدا بی ستاره بود مردی، حضور فاجعه را در نظاره بود در سوک خیمه های عطش، زار می گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود سهم کبوتران حرم از حرامیان بال شکسته، زخم فزون از شماره بود زخمی که تا همیشه به نای «رباب» ماند از شور لای لایی یک گاهواره بود چیزی که برد قافله با خود ز کربلا چشم به خون نشسته، دلی پرشراره بود می دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود راهی که کوچه کوچه به بن بست می رسید در طول این مسیر فقط راه چاره بود! ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: من، آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من مرغ بهشت وحی‌ام و از جور روزگار ویرانه‌های شام شده آشیان من هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب هجده سر بریده شده سایبان من زنهای شام خنده به ناموس من زدند این بود احترام من و خاندان من زنجیرها به زخم تن من گریستند دشمن نکرد رحم به اشک روان من افتاد روى خاک به سنگ یهودیان از روى نی سر پدر مهربان من شام بلا و طشت طلا و سر حسین گردید قاتل پدرم، میزبان من من سيل اشک ریختم و او شراب ریخت با آن که بود آیهء کوثر به شأن من من سخت ناله می‌زدم، او چوب خیزران من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من... ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: سر خاک کف پای تو یا حضرت سجاد جان، مست تولّای تو یا حضرت سجاد دل غرق تجلّای تو یا حضرت سجاد دست من و اعطای تو یا حضرت سجاد پرواز دهد ذکر تو تا عرش دعا را جنت، شنود از نفست بوی خدا را تو وجه خدا، دست خدا، چشم خدایی تو روح دعا، بال دعا، قلب دعایی تو کعبه و تو زمزم و تو سعی و صفایی تو مشعر و خیف و عرفاتی و منایی تا دور تو ای کعبه مقصود نگردند حجاج، طواف حرم الله نکردند ای آب بقا، قطره ای از آب وضویت وی خضر نبی، نخله سبزی، لب جویت گلبوسه ی جان دو جهان بر گل رویت ارباب دعا چشم گشودند به سویت خورشید دو گیتی مه هر انجمنی تو آئینه زهرا و حسین و حسنی تو مهر تو همه خیل رسل راست وظیفه گفتار تو در لوح الهی است لطیفه بر لعل لبت، بوسه ی آیات شریفه مصحف، بود از فاطمه و از تو، صحیفه اول علی از سلسله ی خیرالانامی چارم ولی حق پدر هشت امامی تو نور فروزنده ی مصباح هدایی سر سلسله ی نسل امام شهدایی و الله تو، پیغامبرِ خون خدایی همسنگر سرهای ز تن گشته جدایی هر چند که بر گردن خود، سلسله داری جا در دل بشکسته ی هر سلسله داری پرواز کند طایر وحی از چمن تو شمشیر خدا خطبه ی دشمن شکن تو افسوس که شد سنگ جواب سخن تو زنجیر کند گریه به زخم بدن تو بس گل، که به سر ریخت ز سنگ لب بامت افسوس که بردند به ویرانه ی شامت غیر تو که ای یوسف زهرای شهیده گردیده پیام آور سرهای بریده جای صلوات از همه دشنام شنیده خون دلش از حلقه ی زنجیر چکیده؟ گیرم که عدو برد سوی شام خرابت ای کاش نمی برد سوی بزم شرابت ای طایر رحمت، ز چه رو بال و پرت سوخت هر لحظه دل از شعله ی داغ دگرت سوخت افسوس که در ماه محرّم، جگرت سوخت از زهر جفا یکسره پا تا به سرت سوخت یک کرب و بلا سوز، دلت بود به سینه تا کرب و بلا شد ز غمت شهر مدینه عمری به دل سوخته ات، سوز نهان بود خون جگرت، دم به دم از دیده، روان بود چشمت به عزای شهدا، اشک فشان بود از کعب نی اَت، بر بدن خسته نشان بود در غسل تو یاران ز جگر آه کشیدند بر پیکر پاکت اثر سلسله دیدند هر شب دل زارم شده، زوّار بقیعت ای کاش نهم چهره به دیوار بقیعت چون شمع بسوزم به شب تار بقیعت خون گریه کنم، لحظه ی دیدار بقیعت گیرم به دل شب ز دل خاک سراغت گریم به تو و تربت بی شمع و چراغت من «میثم» دلسوخته ی زار شمایم خاک قدم میثم تمّار شمایم شرمنده که با هیچ، خریدار شمایم هر چند بدم، عبد گنهکار شمایم نامم ز ره لطف به خاطر بسپارید در مصحف صدّیقه ی کبری بنگارید ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر می خواست امامت از دل آتش چنان ققنوس بر می خواست علی باشی و در میدان نجنگی ، داغ از این بدتر؟ خدا اورا به بزم عشق بازی شعله ور می خواست علی در خونِ خود پرپر علی با تیرِ در حنجر علی از شعله سوزان تر علی بودن هنر می خواست نباید شعلهء این ماجرا یک لحظه بنشیند عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر می خواست به پای این کبوتر نامه ای از جنس زنجیر است که فریاد بلند تشنگان پیغامبر می خواست مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی به غیر از خونِ تن ، دشمن از او خون جگر می خواست خرابه خیزران خنیاگری ها خارجی خواندن نمک از زخم هایش زخم های تازه تر می خواست امامت را زنی با خود به هر جان کندنی می برد که زینب بود ، اگر او زیر دست و پا سپر می خواست پدر لب تشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر صدای گریهء باران چه از جان پسر می خواست غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش که استعلام حقانیتش را از حجر می خواست ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: در مدح امام سجاد(ع) بسته است همه ی پنجره ها رو به نگاهم چندی ست که گم گشته ی در نیمه ی راهم حس می کنم آیینه ی من تیره و تار است بر روی مفاتیح دلم گرد و غبار است از بس که مناجات سحر را نسرودم سجاده ی بارانی خود را نگشودم پای سخن عشق دلم را ننشاندم یعنی چه سحرها که ابو حمزه نخواندم ای کاش کمی کم کنم این فاصله ها را با خمسه عشر طی کنم این مرحله ها را بر آن شده ام تا که صدایت کنم امشب تا با غزلی عرض ارادت کنم امشب ای زینت تسبیح و دعا زمزمه هایت در حیرتم آخر بنویسم چه برایت اعجاز کلام تو مزامیر صحیفه است جوشیده زبور از دل قرآن به دعایت در پرده عشاق تو یک گوشه نشسته است صد حنجره داوود در آغوش صدایت از بس که ملک دور و برت پر زده گشته است "پیراهن افلاک پر از عطر عبایت" تنها نه فقط آینه در وصف تو حیران باشد حجرالاسود الکن به ثنایت من کمتر از آنم که به پای تو بیفتم عالم شده سجاده و افتاده به پایت شاعر : سید حمید رضا برقعی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
‌‌╭┅────────┅╮ 🎤ا﷽ویژه مداحان ╰┅────────┅╯ دعـــــوتنامـه نشست علمی مداحان این هفته ■باموضوع بهداشت حنجره ■باحضور دکتراسماعیل رفیعی (مداح اهلبیت) پزشک و محقق ومدرس بهداشت حنجره و حکیم حمیدخسروشاهی مداح اهلبیت متخصص طب سنتی ■صبح جمعه ساعت10 فقط بمدت1ساعت همراه با اهداکتاب به رسم یادبود به مداحانی که رٵس ساعت مقرر درجلسه حضور بهم رسانند ■مقابل مهدیه بزرگ اصفهان (ویژه برادران) حسینیه فرهنگی قرآنی صرافان ضمنا کلاسهای مداحی همچون هفته های قبل از ساعت8ونیم تا10صبح بصورت رایگان ویژه مقاطع مختلف سنی وتحصیلی برقرار می باشد تقدیم به یادگار کربلا حضرت امام سجاد صــــــــــلواتـــــــــــــــــ ■هم تشریف ■هم تبلیغ
سلام بخوانید وارسال کنید: بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ به خاک تربتت هر بار بگذارم جبینم را درونم حس کنم انوار رب العالمینم را معاد و عدل و توحید و نبوت را تو معیاری نخواهم داد بر شک بقیه این یقینم را منِ گمراه و حیران را به راه راست آوردی ز گیسویت گرفتم رشته ی حبل المتینم را همیشه روح من حس امانت کرد با مهرت نگیر از من به جان مادرت روح الامینم را شکسته دل شدن را از سخای مادرت دارم گدایی کرده ام از فاطمه قلب حزینم را اگرچه دست خالی آمدم، چشم پُری دارم بخر چشم ترم را، این متاع کمترینم را گره افتاده در کارم، گرفتارِ گرفتارم پذیرا باش نذرِ سفره ی اُم البنینم را همه آماده ی رفتن شدند و باز جا ماندم بیا امضا کن از لطفت برات اربعینم را نگیر از عمر من اوقات خیر و برکتم، یعنی همین که در میان روضه هایت می نشینم را سرش را دید و با گریه سکینه گفت با بابا تماشا کن میان شام حال شرمگینم را همین که معجرم در آن شلوغی سوخت با شعله به روی سر گرفتم تکه های آستینم را ⏹ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ راهی برای رفعِ خشم و غضب نسازد آنکه برای عشقت خود را ادب نسازد دنبال یارِ نابی! آنکه اگر رطب را- خورده ست؛ دیگران را منع رطب نسازد نذر تو جانِ خود را حدّاقل بداند آنقدر ندبه ها را متر و وجب نسازد خسران زده ست آنکه هر هفته جمعه خود را از شوق دیدنِ تو مجنون نَسب نسازد با چشم هایِ هرزه،غیبت،دروغ و تهمت مانع بسازد اما قدری سبب نسازد ای وای اگر نگاهت امسال هم محرّم ما را برای کارِ تو منتخب نسازد این روضه ها ندارد خیری اگر که از ما؛ محض ِ تو مهزیار و جوْن و وهب نسازد! ⏹ ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: شمس: دریا به دیدگان ترم گریه می کند آتش به قلب شعله ورم گریه می کند خون می چکد زدیده يِ خون بار ِ سلسله زنجیر هم به بال وپرم گریه می کند با کعب نی دهند تسلیِّ خاطرش هر دَم سه ساله همسفرم گریه می کند وقتی زدند خنده به اشکم زنان ِ شام دیدم به نی سر ِ پدرم گریه می کند چشم رباب تا به سر اصغرش فتاد گفتا هنوزهم پسرم گریه می کند برداغ جان گداز اسیری عمه ام هر صبح و شام منتظرم گریه می کند : استاد حاج غلامرضاسازگار ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: یک عمر چشمان تو را باران نوشتند در باغ سرخ لاله ات طوفان نوشتند در کوچه و بازار شهر غصّه و غم بند دلت را واژه ی عطشان نوشتند  ▪️شهادت سید الساجدین امام سجاد(ع)تسلیت باد.▪️
سلام بخوانید وارسال کنید: *زنجیرها گریستند ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک، چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین ای کنز مخفی ازلی!یک نفر نگفت ویرانه نیست جای تو یا زین العابدین آرد صدای گریۀ ما سر بر آسمان، از اشک بی صدای تو یا زین العابدین تا حشر، انقلاب حسین است سربلند در پای خطبه های تو یا زین العابدین در کوچه های شام، فقط سنگ های بام بودند آشنای تو یا زین العابدین خاشاک و سنگ و خنده و دشنام و هلهله گردید رونمای تو یا زین العابدین "میثم"سلام می دهد از دور، صبح و شام بر صحن باصفای تو یا زین العابدین ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: *مرثیه حضرت سجاد علیه السلام من آن گلم که خفته به خون باغبان من نه گل، نه غنچه مانده، به باغ خزان من مرغ بهشت وحی‌ام و از جور روزگار ویرانه‌های شام شده آشیان من هفتاد داغ دارم و در سوز آفتاب هجده سر بریده بود سایبان من زنهای شام خنده به ناموس من زدند این بود احترام من و خاندان من زنجیرها به زخم تن من گریستند دشمن نکرد رحم به اشک روان من گردید نقش خاک ز سنگ یهودیان از نوک نی سر پدر مهربان من شام بلا و طشت طلا و سر حسین گردید قاتل پدرم، میزبان من من اشک ریختم ز بصر، او شراب ریخت با آن که بود آیۀ کوثر به شأن من من ناله می‌زدم ز دل، او چوب خیزران من تن به مرگ دادم و او سوخت جان من «میثم»خدا جزات دهد در عزای ما کز نظم تو عیان شده سوز نهان من ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: دیده ی غمناک ای که عالم زعزای تو به سر خاک کنند خون بگریند وگریبان زغمت چاک کنند تاصف حشر به یاد لب خشکیده ی تو تشنه کامان طلب دیده ی نمناک کنند درغمت هرکه به رخ قطره ی اشکی ریزد قدسیان اشک زرخساره ی او پاک کنند خاکیان بهر وصال حرمت شب همه شب با خیال رخ تو سیر در افلاک کنند درجزا سبزتر از سرو برآید ازخاک هرکه را باگهر مهر تو درخاک کنند اشک هایی که روان است به یاد غم تو عاقبت دامن ما را زگنه پاک کند با دلی غرق ولای تو «وفایی» می گفت با تولای توای کاش مرا خاک کنند ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: زهرای کربلا زینب که فلک صبر به دریای کربلاست درموج حادثات مسیحای کربلاست خورشید دین حسین بود،زینب حسین روشن ترین ستاره به سیمای کربلاست دریاری امام زمانش چو مادراست آری قسم به فاطمه زهرای کربلاست ایثارآن تجلی ایمان به تشنگان یادآور حماسۀ سقای کربلاست همراه باحسین که افتاده روی خاک گرم نماز خون به مصلای کربلاست دیدند درتهاجم دشمن به خیمه ها سرداربی سپاه به صحرای کربلاست ازروی تل خاک پس از سالهای سال گویی هنوز گرم تماشای کربلاست بعداز قیام خون وشهادت به موج خون او ناخدای کشتی دریای کربلاست پیداست از رأیتُ جمیلای او،که او تصویری ازحماسۀ زیبای کربلاست باخطبه خوانیش به همه گفت این گلو فریاد خون گرفته وآوای کربلاست آمد مدینه گفت که جدّا نگاه کن این پیرهن زیوسف تنهای کربلاست بنویس ای«وفایی» که این بانوی بزرگ احیاگر قیامت عظمای کربلاست ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: سوز درون ای که کارت روز وشب نوحه گریست هیچ می دانی که اشک دیده چیست اشک یعنی چلچراغی ازبلور اشک یعنی چشمه سارباغ نور اشک یعنی شوق یعنی آرزو اشک یعنی عشق،یعنی آبرو اشک یعنی آیت افتادگی گوهراخلاص هست وسادگی اشک یعنی توشه بهر آخرت اشک یعنی آرزوی مغفرت اشک یعنی انفجاربغض درد ترکش دردو فغان وآه سرد اشک یعنی آب جوشیده زخون اشک یعنی حاصل سوز درون اشک یعنی شهدی از قالوبلی اشک یعنی زمزمی ازکربلا اشک یعنی نسبت مابا حسین اشک یعنی الفت ماباحسین اشک یعنی شبنمی ازباغ او اشک یعنی درد وسوز داغ او اشک ماگرقطره ای بی دست وپاست حاصلی از ناله های نینواست تاکه مارا هست اشکی دردوعین چشمه های اشک ما وقف حسین معرفت گراشک را قیمت دهد قیمت این اشک را جنت دهد ما عزاداریم و دم ازغم زنیم پشت پا برشادی عالم زنیم گرکه خواهی توشه ای بهر جزا هرکجا برپا شود بزم عزا چون «وفایی» اشک ریز ازهردوعین گریه کن با ناله های یاحسین ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
سلام بخوانید وارسال کنید: با امام زمان (عج) امید دل چرا در جیب غم بردی سر خود را بیا بنما به عالم روی از گل بهتر خود را بیا ای یوسف گمگشتۀ مصر ولا مهدی نشان شیعیان ده قبر زهرا مادر خود را بیا و در کنار جسم خونین برادر بین به زیر تازیانه عمّۀ غم پرور خود را بیا از جدّ خود بستان عموی شیر خوارت را که می نوشد به جای شیر خون حنجر خود را بیا مگذار تا جدّت به پیش خنده ی دشمن بگیرد در بغل با گریه نعش اکبر خود را بیا مگذار جدّت از فراز نیزه ی دشمن ببیند زیر کعب و نیزه اشک دختر خود را بیا بنگر چگونه عمّۀ مظلومه ات زینب نهاده در بیابان لاله های پرپر خود را بیا چشم تر و لب های خشک تشنگان را بین که گم کردند در دشت بلا آب آور خود را بیا لطفی به «میثم» کن که تا جان در تنش باقی است به پای جدّ مظلوم تو ریزد گوهر خود را : استادحاج غلامرضاسازگار ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان