eitaa logo
کانون مداحان
26.7هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
198 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ مولا که دو چشم حیدری وا می کرد یک لحظه نظر به هر دو دنیا می کرد اما گهِ سِیر قامتت یا عباس با گردش سر، تـو را تماشا می کرد * او با تو که تمرین منظم می کرد تصویر جوانی اش مجسم می کرد اما عجبا که ذوالفقار حیدر در پیش غضب‌های تو سر خم می کرد * یک جلوه ز نور اهل بیت عباس است تکبیر سرور اهل بیت عباس است نامی که طلاکوب نمودست خدا بر تاج غرور اهل بیت عباس است ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
گرچه سرگرمِ کسب و کارش بود نان خورِ رزق کار و بارش بود او که با عالمِ خودش می‌ساخت روز و شب با غمِ خودش می‌ساخت آری این مرد ، ارمنی بود و داستانش شنیدنی بود و سر او گرمِ کارگاهش بود گرچه او معتقد به راهش بود سالها هرچه او به دست آورد خرج بیماری عزیزش کرد سرِ شب تا به خانه بر می‌گشت دردهایش شبانه بر می‌گشت غرق اندوهِ همسرش بود و پسرش بین بسترش بود و چشم را رود نیل می‌بیند  پسرش را علیل می‌بیند نه دگر ناز می‌کند این گُل نه زبان باز می‌کند این گُل پسری ناتوان  گفتن داشت پسرش آرزوی رفتن داشت به امیدش چه روز و شبها رفت هر طرف بر درِ مطب‌ها رفت به مریضش فقط حواسش بود خواهشش بود التماسش بود ولی افسوس غم عذابش کرد رفت بر هر دری جوابش کرد ناگهان بغصِ سالها وا شد چشمهایش هجومِ دریا شد هق هقِ بی امان امانش بُرد عاقبت دردها توانش بُرد مدِّ چشمش به آسمان می‌خورد شانه‌هایش فقط تکان می‌خورد کاش با هیچ کس چنین نشود مردی اینقدر شرمگین نشود چه جوابی به همسرش بدهد؟ چه امیدی به دخترش بدهد؟ گفت با زخمِ این جگر چه کنم گفت با خود که بی پسر چه کنم خویش را کنج خانه‌اش حِس کرد دستی آنجا به شانه‌اش حِس کرد یک نفر گفت غم اگر سخت است گرچه بیماریِ پسر سخت است غم اگر سخت تر ز الماس است کارِ عالم به دست عباس است هرکه از درد بود جان به لبش دست خالی نرفته از مطبش گفت با او که کو کجا بریم؟ گفت باید به کربلا برویم نام او جانِ تازه‌اش بخشید تازه جان بر جنازه‌اش بخشید بار خود را گرفت بر دوشش پسرش بود بینِ آغوشش ناگهان بی اراده راهی شد همره خانواده راهی شد رفت...با آه و اشک ، کرببلا رفت میدانِ مشک کرببلا چه هوایی در آن غروبی داشت سر به آن دربهای چوبی داشت همه با احترام می‌رفتند همه غرق سلام می‌رفتند گرچه او خواهشی فراوان داشت حس آرامشی فراوان داشت نذرهایش شنیدنی بودو ارمنی بود و دیدنی بودو بِین زوارِ بی قرارِ ضریح با پسر رفت تا کنارِ ضریح یک نفر الدخیل می‌گوید یک نفر یا کفیل می‌گوید یابنَ حبل‌ُالمتین کسی می‌گفت یا‌بنَ ام‌ُالبنین کسی می‌گفت با مریض و علیل آنجا رفت تا ضریحِ بلندِ آقا رفت تا که می‌خواست شرح حال کند قبل از آنیکه او سوال کند پسرش را که دید غوغا کرد پسرش حرف زد زبان وا کرد در کنار ضریح جایش بود باورش نیست روی پایش بود  یک مسیحی دوباره درمان شد ارمنی آمد و مسلمان شد محترم رفت و محترم برگشت ساعتی بعد  از حرم برگشت  رفت تا خانه‌ی پُر از یاسش رفت او با امیرعباسش 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
خدا جلوه دارد به پیشانی تو فدای مناجات پنهانی تو شبِ روشنِ کوچه های مدینه است پُر از ریسه های چراغانی تو به لب آوَرَد جان داوودها را نوای تو اَلحانِ قرآنی تو تو بر کوهسارِ معارف نشستی زمین تشنه ی دست بارانی تو حسینیه ای سفره دارد حسینی که هر شب بود شام مهمانی تو فراوانی از تو/ سلیمانی از تو مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو دعاهای روحانی از تو به کعبه رجزخوانی از تو احادیث طوفانی از تو روایات نورانی از تو عنایات سبحانی از تو نَفَسهای رحمانی از تو علی گویی از تو/ علی خوانی از تو دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- طلوع شکوهت برایت ندارد کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد به جایی که یوسف دریده گریبان دل ما نیازی به غارت ندارد از این محشری که به پا کرده پیداست که رنگی به پیشت قیامت ندارد و نادِ علی دارد از تو حکایت بدون تو عطری محبّت ندارد به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت به نامت صلابت/ به دامن سخاوت به بازوت قدرت/ به پای تو همت به دستت کرامت/ پُری از رشادت شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط که از برق چشمت همه غرق حیرت تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت تو قامت قیامت/علی در هدایت علی در عنايت/ علی در قداست علی در مهارت چنان سرفرازی، چنان سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- زتیغت سپاهی دلاور بریزد زِ تو یال و کوپال کافر بریزد میان زمستان هم از دیدن تو عرق از سرو روی لشکر بریزد علی هستی و گر علی را بخوانی فقط در نه،دیوار خیبر بریزد از این هیبت چشمهایت بکاهُ نگاهی نما ترس قنبر بریزد علی گفت هنگام صفین برگرد ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد اگر پرده ریزد/مکرر بریزد نه پر، سر بریزد سراسربریزد/ستمگر بریزد به هم اول،آخر بریزد به گاهی/ سپاهی / چو کاهی به راهی/ ز شاهی چو حیدر بریزد عجب سر فرازی، عجب سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- من از جنس شبهای پر التهابم که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم اگر بر حریم حرم مُستجیرم فقط با نگاه شما مستجابم من و لطف باب الحوائج همین بس بگو با تو باشد حساب و کتابم دعا کن حرم آیم و بر نگردم که این عشق کردست خانه خرابم خراب خرابم/خراب جوابم تویی انتخابم/ که عالیجنابم غم بی حسابم/ ز داغت کبابم و مشکت عذابم/ به یاد ربابم پُراز آب آبم/ که میگفت زینب چه شد با رکابم کجایی سحابم/کجایی نقابم دل زینبیه شده قرص با تو که در سایه ی بیرق آفتابم به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
باز آمدم بر درگهی که فیضِ عام است صاحب کرم ،زیباتر از بدرِ تمام است باز آمدم سائل شوم چیزی بگیرم.. از دستِ آقایی که جُودِ او بنام است بگرفتن از غیرِ اباالفضلِ علمدار ای شیعیان! تا آخرِ دنیا حرام است (ای دل بیا با خاکِ پاهایش عجین باش) (عبد و گدایِ تک یلِ امّ البنین باش) شکر خدا پشت گدایی یا اباالفضل هم باصفا هم با وفایی یا اباالفضل از درگهت حتّی نشد خاری برانی مثلت کجا باشد خدایی یا اباالفضل هرگز ندیدم جمله ای شیواتر از این : سقایِ دشتِ کربلایی یااباالفضل (ای ساقیِ لب تشنگان لب تشنه هستم) (دل را به یک جرعه ز دستانِ تو بستم) من ماندم و شرمندگیِ یک قلم ماند من ماندم و مدح و ثنایت در عدم ماند هرچه بگویم از فضلیت هایت عباس بازم سخن ها از تو و فیضِ کرم ماند امشب هوائی توام مرغِ دلِ من بال و پری زد آمد و بینِ حرم ماند (قربانِ آن صحن و سرایت یااباالفضل) (لطفی نما با دستهایت یااباالفضل) ای شیرِ دشت کربلا چون حیدر هستی باب الحوائج! یاور هر مضطر هستی در شأن تو بس باشد ای بابُ الفضائل در نُه فلک تو صاحبِ دو مادر هستی امّ البنین امّ الادب را نورِ عینی.. در دامن زهرایِ اطهر در بر هستی (آری سزایِ نوکریِ خوب اینهاست) (آری خریدارِ دو دستت دستِ زهراست) 🔸شاعر : ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
قبله ي حاجاتي ، روح مناجاتي دلبر ارباب و ، عموي ساداتي ياعباس ادركني عباس ادركني پسر زهرا تو ، روح معلا تو وقتي توو ميدوني ، تكرار مولا تو ياعباس ادركني عباس ادركني هم سر و سرداري ، برق چشات كاري كل لشگر ميگن ، بَه چه علمداري ياعباس ادركني عباس ادركني دل و دلبر اومد ، روز محشر اومد همه ميگن انگار ، بازم حيدر اومد ياعباس ادركني عباس ادركني زور بازوت عشقه ، پيچش موت عشقه من فداتشم اقا ، تيغ ابروت عشقه ياعباس ادركني عباس ادركني اي ماه رويايي ، تو كه بي همتايي خيلي كرم داري ، بسكه تو اقايي ياعباس ادركني عباس ادركني صاحب عزت تو ، صاحب شوكت تو تا نداري والله ، مرد با غيرت تو ياعباس ادركني عباس ادركني شمس عالم تابي ، گوهر نايابي برادر زينب ، رفيق اربابي اي ماه و خورشيدم ، اي تنها اميدم توي وفا هستي ، مرجع تقليدم ك پسر باروني ، پسر دريايي شير تو واللهِ ، پسر مولايي شير دلاور تو ، امير لشگر تو ساقيِ آب اور ، پسر حيدر تو 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
☀️ وقتش رسیده تا به بیانم توان دهید این حرفهای مانده به دل را زبان دهید وقتش رسیده روی پر جبرئیل ها شعری به قلب این قلم از آسمان دهید تامیوه ی رسیده مضمون به ما رسد قدری درخت واژه تان را تکان دهید ارزانی ستاره بود ماه آسمان ماه مدینه را به من امشب نشان دهید من از شما به غیر شما را نخواستم هرچه ثواب هست به این و به آن دهید امشب که ساقی آمده از مشک عشق او یک کاسه آب دست من نیمه جان دهید در برکه نگاه علی خوش دمیده است ماهی که ماه هم مثلش را ندیده است حالا که ماه آمده پیدا ترین شده ست یوسف ترین رسیده و زیباترین شده ست منصوب گشته است به باب الحوائجی پیغمبری ندیده مسیحاترین شده ست ابروی او نیامده محراب عاشقی گیسوی او نیامده یلداترین شده ست بین قبیله ای که همه سرو قامتند قامت کشیده خوش قد و بالاترین شده ست لیلا میان شهر مجانین نه... این پسر در شهر لیلی آمده لیلا ترین شده ست ساقی زیاد بوده در این خاندان سردار کربلاست که سقا ترین شده ست عباس روح جاری از نیل تا فرات عباس راهِ رفتنِ در کشتی نجات شعبان برای ماست گواراتر از رجب شیرین تر از شهدِ لب یارم از رطب امشب شب تولد روح دلاوری ست امشب شب وفاست شب غیرت و ادب باید به پیش ابروی او سجده آوریم چون واجب است محضر او امر مستحب امشب شب چهارم ماه است آمده ماه شب چهارده از قلب نیمه شب نامش پر از کنایه پر از استعاره است شب ماه و روز مهر و سحرها ستاره است عرض ارادتم به اباالفضل بارها برده مرا به جرگه ی بی اختیارها چون موج ،سر به سینه ی هر صخره میزنم آثار عاشقی ست از گونه کارها محدود ما یکی دو قبیله نمیشود عشقش دوانده ریشه به ایل و تبارها مانند او نیامده دیگر به روزگار مانند من گدای نگاهش هزارها دلداده اند در ره او صاحبان دل سر داده اند در قدم او سوارها از او ندیده ام به خدا دادرس تری آقا تری کریم تری هم نفس تری با این که با اصالت و ارباب زاده بود یک عمر چون رعّیت این خانواده بود بذر ارادتی که به دل کاشت مادرش حالا چو سرو قامت او ایستاده بود در پیش فاطمی نسبان سر به زیر بود انگار این ارادت او بی اراده بود در آخرین سجود نماز محبتش در پیش پای فاطمه از زین فتاده بود آنها که دیده اند نوشتند عاقبت سر روی پای حضرت زهرا نهاده بود زهرا کنارش آه نفس گیر میکشد با دست خود ز دیده ی او تیر میکشد ما جز خدا به غیر توکل نمیکنیم ما جز به اهل بیت توسل نمیکنیم باید در این زمانه ولایت مدار بود ورنه به هیچ جای جهان گُل نمیکنیم ما ذاکریم؟ نه همه سرباز رهبریم وقتی که امر کرد تأمل نمیکنیم گوید اگر روید در آتش به سر رویم سر هم اگر که خواست تعلل نمیکنیم هرکس که در مقابل آقا بایستد در هر لباس و پست، تحمل نمیکنیم عباس ماند چون که مطیع امام بود در او چرا به حرف امامش حرام بود محسن عرب خالقی 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
شام مارا سحر رسید امشب آسمان را قمر رسید امشب‌ می‌به ما بیشتر رسید امشب که علی را ثمر رسید امشب عشق اینجا قدم قدم آمد حضرتِ صاحبِ علم آمد بنویسید او ابالادب است او به خلق تمام ما سبب است از دم او مسیح در عجب است شیر غران حیدری نسب است در کرمخانه کار او بذل است مرحبا هر که با ابالفضل است ذکر هر روز ما ابوفاضل درد هارا دوا ابوفاضل شاه مشگل گشا ابوفاضل کاشف الکرب یا ابوفاضل عالمی غرق در جمال تو باد شیر ام البنین حلال تو باد مرد میدان ما جگر دارد رزم حیدر در او اثر دارد مالک از خشم او خبر دارد وای اگر که نقاب بردارد کیست او؟ اینقدر مثال علیست که در او عزت و جلال علیست آمده اقتدا به یار کند لشگر کفر تار و مار کند یک به یک صید را شکار کند لشگر از خشم او فرار کند بین میدان رزم شد غوغا بی پسر مانده بود ابوشعثا‌ ای دلیر نبرد‌ها عباس غیرت شاه کربلا عباس ساقی علقمه اَلا عباس دست ما بگیر یا عباس گرچه دستی نمانده بر تن تو دست‌های همه به دامن تو امیرفرخنده 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
☀️ مه شعبان شده ماهی به زمین آمده است روز چارم پسر ام بنین آمده است پدرش حیدر کرار زمیلادش شاد بر بنی هاشمیان ماه ترین آمده است نامش عباس شد ومعنی آن شیر دژم بین شیران عرب شیرترین آمده است جمله ذریه ی زهرا به رخش بوسه زنند یک برادربه همه یارومعین آمده است مادرش گفت برای همه اولاد بتول پسرم بهر غلامی به یقین آمده است مرتضی بوسه به دستش زد وگفتا بینم دست او کرببلا تقش زمین آمده است آمده تا که سپهدار حسینی بشود آن علمدار یل لشگر دین آمده است مادرش ام بنین درس وفایش داده اسوه براهل وفایان زمین آمده است آمده ساقی اطفال حسینش گردد آب در حسرت او چله نشین آمده است روز میلاد ابوالفضل  به بین الحرمین بهر دیدار عمو پرده نشین آمده است کف بزن خوب طلب کن سفر کرببلا باب حاجات همه در ثمین آمده است 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🚩 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آمد در آغوش علی(ع) از ماه زیباتر دور و بر گهواره اش بر پا شده محشر ذکر لب خورشید شد؛ ماه بنی هاشم ترسیم شد ذکر «دخیلک» بر تن گوهر پشت و پناهش آمده با اشتیاق امشب زینب(س) خبر آورده، شد أم البنین(س) مادر قنداقه اش دور سر اربابمان چرخید اصل «ولایت» شد برایش اولین باور دلگرمیِ روز مبادای حسین(ع) آمد زهرای مرضیه(س) ندارد غصه ای دیگر ربّ الأدب بود و سرِ تعظیم خم میکرد پیش حسین بن علی(ع)؛ آن سید و سرور در هر دو عالم در شجاعت نیست مانندش در معرکه کافیست یک عباس(ع) و یک لشکر باب الحوائج بودنش سائل به بار آورد حاجتروا کرده ست حتی لحظۂ آخر ساقیِ با غیرت، علمدارِ سپاه حق از با وفایانِ جهان شد برتر و سرتر! ⏹ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
آغاز می کنم سخنم را به نام ماه دم می زنم دوباره ز لطف مدام ماه سر می زنم به دور سرایش تمام سال شعبان که می شود به خدا در تمام ماه... ...خیره به دست رازق باب الحوائجم چون دست گیری است فقط در مرام ماه فردا که می رسد همگی غبطه می خورند هم اولیاء و هم شهدا بر مقام ماه در سجده خواستم که در این شام با شکوه کلب سرای دوست شوم یا غلام ماه دار و ندار خود همه را بذل می کنم هر بنده را مرید ابالفضل می کنم تا که صدای شیر دلاور شنیده شد لبخند بر لب اسدالله دیده شد تبریک را به حضرت ام البنین بگو کوه ادب ز کوه ادب آفریده شد با صد امید ارمنی آمد به مجلسش عباس مشتری است، یقین کن خریده شد این چشم کال ما به نوایی نمی رسید با آب مشک حضرت ساقی رسیده شد کف می زنیم و باز کمی گریه می کنیم دیوانگی ما به کجاها کشیده شد دینم کنار ماه فقط کامل است و بس صحن دلم به نام ابوفاضل است و بس عمری دخیل و سائل کاشانه ات شدیم مست از سبوی کوثر میخانه ات شدیم از بس به ما بزرگی و شوکت رسانده ای معتاد بر مواهب پیمانه ات شدیم ما پست ها کجا... تو کجا... پس خودت بگو اصلا چه شد که ما همه دیوانه ات شدیم؟! حاشا به تو اگر که مریض از درت رویم امشب که جمع، بین شفاخانه ات شدیم آتش بزن تو این همه پَر را کنار خود حالا که شمعی و همه پروانه ات شدیم بالای کعبه خطبه بخوان بنده ات شویم ما آمدیم تا که پناهنده ات شویم در کاروان عشق سپاه عقیله ای این روزها محافظ راه عقیله ای در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای در این مسیر قوت قلب رقیه ای در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد تا علت شکوه نگاه عقیله ای گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری در مجلس یزید، پناه عقیله ای ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب آبی بریز، تشنه شده کودک رباب ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
یا عباس(ع) دوباره از نجف گفتم نسیمِ صبحگاهی را که پَر دادیم دلها را کبوترهایِ چاهی را زیارت‌نامه شد شعرم همین که از علی گفتم شرافت میدهد این نام کاغذهایِ کاهی را نه عالم بود نه آدم که آندَم دستِ حق می‌دوخت به قد و قامتِ مولا قَبایِ پادشاهی را همیشه مادرم میگفت خلقت کارِ دستِ اوست که بر این سقفِ شب پاشیده پولکهایِ ماهی را میانِ نقطه‌هایِ نور ماهی بی‌نظیر آمد شبم روز است حالا که امیر بنِ امیر آمد که هست اینکه علی دارد سرش را روی دامانش که بوسه می‌زنند از شوق امامان هم به دستانش خجالت می‌کشد مهتاب از نور جبینِ او حسودی می‌کند خورشید بر ماهِ شبستانش اگر بیرق بیافرازد اگر قامت بیاراید فلک را سقف بشکافد کجیِ تیغِ بُریانش که هست این سربه‌زیرِ بی‌نظیرِ شیرگیری که خیال فاطمه تخت است با او از عزیزانش تعالی‌لله از این چشم و تعالی‌الله از آن اَبرو که حیران میشود حتی علی از این کمان اَبرو شجاعت را شهامت را عَلَم را محترم کرده خدا نامِ بُلندش را به عِلیین عَلَم کرده برای خطی از مدحش که می‌خواهد خدا گوید مُرکب کرده دریا را درختان را قلم کرده پَری در زیر پایش شَهپری هم رویِ خودِ اوست دو بال از جبرئیلش را خدا اینگونه کَم کرده دهان‌ها وا ، تپش‌ها تند ، بند آمد نَفس‌هاشان عرق می‌ریزد این لشکر زمین انگار دَم کرده اگر جامه بِدَر کردند اگر شلوار تَر کردند جوانیِ علی اینجاست اگر یک دشت رَم کرده کسی می‌آید از غوغایِ او عالم زمین گیر است اگر بَد می‌رَمَد لشکر فقط تقصیرِ این شیر است حرم از روز روشن‌تر چه حاجت ماه را هرشب حرم وقتی که دارد نورِ بسم‌الله را هرشب من از نوری که دارد علقمه هر روز فهمیدم بغل می‌کرده این بِرکه جمالِ ماه را هرشب `به مژگانش سیه کرده” ... چه غوغا با مناجاتش چه خوش با گریه تَر کرده سپاهِ شاه را هرشب زمانِ پاسداری‌اش زمانِ آب آوردن فقط میگفت یازینب تمامِ راه را هرشب فقط از مَشک می‌پرسند طفلانِ پریشانش چه رازی داشت لبخندش که پیدا بود دندانش...  حسن لطفی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بنام خداوند جان آفرين `بنام خداوند جان آفرین” همان خالق آسمان و زمین به نام نبی و به نام ولی به جاه محمّد به شأن علی به نام پُـر آوازه ی فاطمه که باشد به عرش خدا قائمه به نام حسین و به نام حسن که از روز اوّل شدند عشق من قسم می خورم به شکوه عَلَم که در هردو عالم اباالفضلی ام شده چارم ماه و ماه آمده به مُلک ادب پادشاه آمده امیر دلیر سپاه حسین علمدار و پشت و پناه حسین جَنَم دار و پُر جُرأت و با جگر فراتر ز درک و شعور بشر تمام وفا و وفای تمام ابوالفضل العباس علیه السلام سرشتش ز جنس سرشت علی ست ابوالفضل ما رونوشت علی ست از او تا خدا یک قدم فاصله ست ابوالقربه است و ابوفاضل است سَلامٌ عَلیٰ العشق فی عالمِین ابوالفضل العبّاس ذُخرُ الحسین ید الله مبسوطه شیر خدا نشانده ست بر دست او بوسه ها دمیده ست گُل از سراپای او ز بس بوسه اش داده بابای او برای نوشتن جنون لازم است ز طفلی که ماه بنی هاشم است من امروز مجنون ترین می شوم سگ شیر امّ البنین می شوم ابوالفضل یکتاست مثل علی جوانمرد دنیاست مثل علی ابوالفضل مرد خطربوده است که شاگرد رزم پدر بوده است به چشم عدو آسمان تیره شد به صفّینیان دفعتاً چیره شد سر از گردن خصم می زد چنان که تیغ از پی ضربه اش هوکشان خودش را رها کرد و فریاد زد بنازم به بازوت ؛ شبل الاسد بنازم که در شانزده سالگی نشان دادی آن طور مردانگی تو از ابتدا نذر زهرا شدی به میل خودت بود سقّا شدی تو آن قدر خوش قدّ وبالا شدی که طوبی ترین نخل دنیا شدی ولی چشم خوردی تو در کربلا چه ها کرد با قامتت تیرها !!! سه شعبه کجا نرگس مست تو؟ ز ساعد جدا شد دوتا دست تو امید تو شد ناگهان نا امید که مشک تورا تیر دشمن درید عمود آنچان سمت فرقت شتافت که تا بین ابرو سرت را شکافت محمدقاسمی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
رَفَعَ اللهُ رایَةَ العَبّاس ” یا اباالفضل ” ذکر دائم ماست مددش یاورِ مداوم ماست پدرش روز حشر ، قاسم ماست با دمش ، کردگار ، راحم ماست یا رب! از نعمتِ ائمّه ، سپاس... تا درآیم به فُلکِ هشیاری می‌کنم نور را طرفداری می‌‌‌زنم حرف ، حرف تکراری از عَلَمگیرِ کربلا ، آری بحر غیرت ، تلاطم‌ احساس یل اُمّ البَنین ، اباالفضل است کربلا را نگین ، اباالفضل است شیعه‌ی بی‌قرین ، اباالفضل است مَه‌رُخِ مَه‌جبین ، اباالفضل است خاکِ پاهای او بِه از اَلماس بود ذُخرُ الْحُسین ، این آقا هم سپهدار بود و هم سقّا جَلَواتش شبیهِ به مولا ” وَلَدی...” گفت ، آخِرش زهرا ذرّه‌ای از عدو نداشت هراس یوسف از یک حرام کرد فرار سوره‌ای را خُداش کرد نثار لیک در کربلا ، در اوج وقار از حلالش گذشت پرچمدار جان به قربانِ این وظیفه‌شناس باید آن دستها دهد حاجت چون قَلَم گشت ، در رهِ طاعت غبطه‌دار است ، این همه عزّت در غمش گفت یار : ” ...اِنکَسَرَت...” رفت بر قامتش ز نیزه ، لباس به امام زمانِ خود ، عارف ” رَحِمَ اللهُ عَمّی‌... ” اَش واصف غمِ روی حسین را کاشف گفت در وصفِ قدر او هاتف: ” رَفَعَ اللهُ رایَهَ العَبّاس `  محمد علی نوری ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
خدا جلوه دارد به پیشانی تو فدای مناجات پنهانی تو شبِ روشنِ کوچه های مدینه است پُر از ریسه های چراغانی تو به لب آوَرَد جان داوودها را نوای تو اَلحانِ قرآنی تو تو بر کوهسارِ معارف نشستی زمین تشنه ی دست بارانی تو حسینیه ای سفره دارد حسینی که هر شب بود شام مهمانی تو فراوانی از تو/ سلیمانی از تو مسلمانی از تو/ ادب دانی از تو دعاهای روحانی از تو به کعبه رجزخوانی از تو احادیث طوفانی از تو روایات نورانی از تو عنایات سبحانی از تو نَفَسهای رحمانی از تو علی گویی از تو/ علی خوانی از تو دلِ ما و دربارِ سلطانی از تو چه خوش سرفرازی، چه خوش سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- طلوع شکوهت برایت ندارد کَرَم خانه ی تو نهایت ندارد به جایی که یوسف دریده گریبان دل ما نیازی به غارت ندارد از این محشری که به پا کرده پیداست که رنگی به پیشت قیامت ندارد و نادِ علی دارد از تو حکایت بدون تو عطری محبّت ندارد به چشم تو غیرت/ به تیغ تو صولت به نامت صلابت/ به دامن سخاوت به بازوت قدرت/ به پای تو همت به دستت کرامت/ پُری از رشادت شهادت سعادت/بصیرت/ مَهابت فتوّت/مروّت/به میدان مسلّط/ رجزها مُسَمَّط که از برق چشمت همه غرق حیرت تو از آل عصمت/ تو از بیت عترت تو قامت قیامت/علی در هدایت علی در عنايت/ علی در قداست علی در مهارت چنان سرفرازی، چنان سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- زتیغت سپاهی دلاور بریزد زِ تو یال و کوپال کافر بریزد میان زمستان هم از دیدن تو عرق از سرو روی لشکر بریزد علی هستی و گر علی را بخوانی فقط در نه،دیوار خیبر بریزد از این هیبت چشمهایت بکاهُ نگاهی نما ترس قنبر بریزد علی گفت هنگام صفین برگرد ز خشمت دلِ مالک اشتر بریزد اگر پرده ریزد/مکرر بریزد نه پر، سر بریزد سراسربریزد/ستمگر بریزد به هم اول،آخر بریزد به گاهی/ سپاهی / چو کاهی به راهی/ ز شاهی چو حیدر بریزد عجب سر فرازی، عجب سر به زیری امیری حسینُ و نعم الامیری -- من از جنس شبهای پر التهابم که در بند گیسوی پُر پیچ و تابم اگر بر حریم حرم مُستجیرم فقط با نگاه شما مستجابم من و لطف باب الحوائج همین بس بگو با تو باشد حساب و کتابم دعا کن حرم آیم و بر نگردم که این عشق کردست خانه خرابم خراب خرابم/خراب جوابم تویی انتخابم/ که عالیجنابم غم بی حسابم/ ز داغت کبابم و مشکت عذابم/ به یاد ربابم پُراز آب آبم/ که میگفت زینب چه شد با رکابم کجایی سحابم/کجایی نقابم دل زینبیه شده قرص با تو که در سایه ی بیرق آفتابم به نِی سر فرازی، به نِی سر به زیری امیری حسین و نعم الامیری 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
آسمان جلوه ای اگر دارد از نماز شب قمر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل ام البنین ثمر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بر دارد كوری چشم ابتران حسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشید علی نظر نخوری شهر چشمان خیره سر دارد باب حاجات، كعبه ی خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات ای نسیم پر از بهار علی ماه در گردش مدار علی چقدر مشكل است تشخیصت تا كه تو می رسی كنار علی با تو یك رنگ دیگری دارد شجره نامه ی تبار علی دومین حیدر ابوطالب صاحب غیرت و وقار علی به شما می رسد ذخیرۀ طف همۀ ارث ذوالفقار علی ای علمدار و سر پناه حسین حضرت حمزه ی سپاه حسین خشکسال قدیم دنیا من جستجوهای پشت دریا من تو بر این خاك ها بكش دستی اگر این خاك زر نشد با من سر سال است مرد مسكینم مكش از دست خالیم دامن چقدر فاصله است ای دریا از مقام ظهور تو تا من تو بزرگ قبیله ی آبی تو غدیری، فراتی اما من خشكسالم، كویر بی آبم روزگاری است تشنه میخوابم كمرت جایگاه شمشیر است لب تو جایگاه تكبیر است سر ما را بزن همین امروز صبح فردا برای ما دیر است هیچ كس رو به روت نیست مگر آن كسی كه ز جان خود سیر است سیزده ساله حیدری كردی پسر شیر بیشه هم شیر است گیرم افتاده است روی زمین دست تو باز هم علمگیر است پسر شاه لافتی عباس ای جوانی مرتضی عباس از نگاه كبوتری وارم به مقام تو غبطه می بارم سر من را اگر بگیری باز به دو ابروی تو بدهكارم ارمنی هم اگر حساب كنی دست از تو بر نمی دارم بده آن مشك پاره ی خود را تا برای خودم نگهدارم بی سبب نیست گریه ی چشمم حسرت صبح علقمه دارم با تمامی شور و احساسم آرزومند كفُّ العباسم زلف ما را ز مشك وا نكیند لب ما را از آن جدا نكنید پای ما را به جان خالی مشك در حریم فرات وا نكنید دست بر زیرتان نمی آرد آب ها این همه دعا نكنید تیرها روی این تن زخمی خودتان را به زور جا نكنید تازه طفل رباب خوابیده جان آقا سر و صدا نكنید تا كه از مشك پاره آب چكید رنگ از چهره ی رباب پرید 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
پناه آورده ام به دوشت می کِشی
بار امانت” را تک و تنها 

به دامانت پناه آورده ام یا عروه الوثقی  

جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا 

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها” شگفتا! شرح و توصیف مقامت کار انسان نیست به چشمت هر کسی ایمان نیاورده مسلمان نیست به جرئت می نویسم با خدایت هم نشینی تو علم بر دوشی و دست خدا در آستینی تو بنازم هیبتت را تک یل ام البنینی تو به حق فرزند بی باک امیر المومنینی تو یقین دارم که دنیا در کف اقبال من باشد اگر مُهر تو در پرونده ی اعمال من باشد ملائک بوسه می چینند از خاک کف پایت دل از ارباب ما برده ست لبخند دل آرایت به وقت جنگ زینب می شود محو تماشایت جهان پیش تو و تو سر به زیری پیش مولایت بدون دست، آری دستگیر عالمینی تو چه باید گفت در مدحت؟ علمدار حسینی تو شبیه کوه ها ثابت قدم می ایستی عباس هزاران سال قبل از خلق ما می زیستی عباس گرفتار کسی غیر از حسینت نیستی عباس خودت باید بیایی و بگویی کیستی عباس به درک جایگاهت هیچکس نائل نخواهد شد که دین هیچکس بی عشق تو کامل نخواهد شد دل از اهل زمین و آسمان برده ست گیسویت به میدان می روی و می شود زینب دعاگویت ولی ای کاش غرق خون نمی شد چشم و ابرویت نمی زد هیچکس در علقمه نیزه به پهلویت علی اصغر برای آب بی تاب است...یا عباس تمام فکر و ذکرت قحطی آب است...یا عباس  احسان نرگسی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلهٔ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این امّ‌ بنین، امّ اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت در حقیقت «لکَ لبَّیکَ برادر» می گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت علی اکبر به ثنا گویی او می آید: چقدر منبر کعبه به عمو می آید! خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خنده ارباب تویی «پدرِ خاک» علی و «پدرِ آب» تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست ما بین دو ابروی تو بین الحرمین پیش خورشید و قمر سایه تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای فنّ شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ «أشهدُ أنَّ علیّاً ولی الله» بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
سلامم از دلِ و جان سلامم از دلِ و جان بر تو جان ابوفاضل سلامِ من به تو ای پهلوان ابوفاضل اُمیدِ آلِ علی کُن نظر گدایت را یَمِ تَفَّضُلِ این خانِدان ابوفاضل تمام دار و ندارم فدایت آقاجان علم بدوش و مهِ آسمان ابوفاضل شمیمِ نامِ دل آرای تو دل انگیز است گلِ مُعَطَّرِ باغِ جنان ابوفاضل مدد زغیر تو ننگ است برای نوکرتان به حقِ شاه نجف الامان ابوفاضل کجا کسی که تواند به مدحتان گوید تویی عظیم و حقیر است زبان ابوفاضل میان خلقِ خدا چون علی بی بدلی دلیر جنگی و شیر ژیان ابوفاضل ز بس که جنگ تو زیبا بُوَد یَلِ حیدر گشوده میشود از هم دهان ابوفاضل روا شده همه حاجات نوکرت آقا صدا کرده تو را هر زمان ابوفاضل تو معنیِ ادبیُ و تَجَلّیِ عشقی ندیده مثلِ تو هر دو جهان ابوفاضل  رضا آهی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
باد از جانب صحرا خبری آورده آسمان قید نزولش خدمه باران است ابرهامان همه در معرض اشک شوق اند و زمین چشم به راه قدم باران  است بر روی خاک پر وبال ملائک پهن است از مسیر گذر اُمِّ بنین آمده اند همه دور سر این ماه پسر می گردند دست بوس پسر اُمِّ بنین آمده اند در توان چه کسی هست که با آمدنش خلق را وجه ی او سر به سجود آورده فاطمه بنت اسد اُمِّ اسد گردیده کودکی های علی را به وجود اورده خانه با آمدنش رونق بسیار  گرفت باغ را عطر گل یاس بهاری  کرده سالها منتظر آمدنش زینب بود روی او فاطمه سرمایه گذاری  کرده نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید از دخیل نگهش گَبر مسلمان  گردد دست او پنجره فولاد همه ادیان است او اشاره کند ایران همه سلمان گردد 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
بحر طویل ولادت حضرت ابالفضل : به نام پسر حیدر کرار یل صف شکن عرصه پیکار سپهدار و وفادار همان دلبر و دلدار که اسمش همه جا گرمی بازار اگر اذن دهد اول دفتر بنویسم که ابالفضل علمدار قلم در قدم مدحت او مانده و مات است شب عشق و برات است نثار قدم او صلوات است بریزید به پایش گهر ناب که آمد پسر حضرت ارباب همان ماه که مهتاب زند بوسه به پایش علم نور لوايش نفس غيرت و ايثار ، صدایش به هوایش دل ما پر زند و مرحله در مرحله ساغر زند و نعره ی حیدر زند و مست شود مست که امشب شب شوق است دلم در تب شوق است درخشنده عجب کوکب شوق است لبالب دو سه پیمانه کن ای ساقی میخانه که مستانه کشم نعره به تکرار ، ابالفضل ... ٭٭٭ کنون رخصت از او می طلبم تا بنویسم ز مقامش ، ز مرامش ، ز قیامش که همه عاشق و شیدایی اویند و در حیرت والایی اویند و محتاج دم گرم و مسیحایی اویند که او نور امید است و نوید است و زمین در ادب و عشق ندیده است مثالش به جلالش به خصالش صلوات همه تقدیم کمالش نرسد زخم ز چشمی به جمالش غضبش تیغ ید الله نگاهش اسد الله به غیرت ولی الله تمام است به او حسن و ملاحت ، حسن دیگر حیدر ، پسر سوم زهراست چه زیباست ، چه رعناست گل ام بنین روح یقین شاخه ی طوباست گدای کرمش حاتم طایی چه عطایی ، چه سخایی که کند بر در او هر چه شهنشاه ، گدایی ، چه بگویم چه بخوانم ، نتوانم که نمی از یم او نیست اگر عالم و آدم بنویسند برایش ز صفایش ، ز وفایش و از آن معرکه ی کرببلایش که چها کرد ، وفا کرد به عهد ازلی ، شیر علی بسکه سر و دست جدا کرد ز اشرار ، چنان حیدر کرار ، ابالفضل ... ٭٭٭ علمدار وفادار کسی مثل ابالفضل ندیده نشنیده ، علمش پرچم اسلام و غم او غم اسلام ، یل محکم اسلام ، خدا سکه ی ایثار به نامش زده و پرچم اخلاص به بامش که مرامش هم عشق و ادب و غیرت و شور است و شعور است که تا روز قیامت به بلندای کمالش و به آفاق جلالش نرسد توسن اندیشه و اوهام ، به اتمام رسانده است در او حضرت حق حد کمالات ، جمالش به چه تشبیه کنم ماه تمام است ؟ نه والله غلام است بر او ماه ، اسد الله ید الله خلاصه شده در غیرت و در همت و در صولت و در شوکت و در عزت عباس که روحش ز بزرگی شده سرشار ، ابالفضل ... کمیل کاشانی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
علمدار از دو ابروی تو کردند دو محراب ، درست ساحل امن نگاهت شده با آب، درست حجر الاسود من خال سیاه لب توست میکند صورت تو صورت مهتاب، درست میکند ابجد این اسم مقدس همه جا یکصد و سی و سه تا جلوه ارباب ، درست مادر آب دعاگوی تو بوده که شده همه جا با عطشت اینهمه سرداب، درست هوس میکده ات بازفتاده به سرم مثل هر دفعه بده باز حواله به حرم دل به دریا زدم و راه دعایم واشد اسم عباس که آمد غزلم غوغاشد دامن چشم مرا قطره ای از اشک گرفت قطره ی اشک من از لطف حسین دریا شد سجده بر خاک قدمهاش مرا بالا برد عرش من، بر سر سجاده، همین جاها شد به ضریحش که رسیدم دهنم آب افتاد تا که گفتم به ابالفضل... خودش سقا شد خوردن از جرعه دلدار چه کیفی دارد باده دست علمدار چه کیفی دارد انعکاس همه را داشته از دم، عباس اولش نور حسین و پس از آن هم ، عباس جلوی نام علی، صاحب شمشیر دو دم بنویسید فقط صاحب پرچم، عباس آنکه زانو زده در محضر زهرا ادبش آنکه شد پیش امیرش سر او خم، عباس قمر ام بنین ، ماه بنی هاشمیون کاشف الکرب همه ، ریشه کن غم، عباس او نباشد به خدا نیست در عالم نفسی من ندارم بجزاو چشم به دستان کسی در نمازش همه جا نور خدا پیچیده در کلامش اثر حرز و دعا پیچیده آنقدر مست حسین است قنوتش که نگو آنقدر که وسط عرش ،صدا پیچیده هرکه دارد گرهی زود می آید حرمش بسکه آوازه او در همه جا پیچیده خوش به حالم که خدا آمده با دست خودش نسخه درد مرا کرببلا پیچیده کاش میشد بشود باز دوباره گره ام من که مردم سر امضا شدن تذکره ام منم و تشنگی و این هوس بارانش منم و خاطره هایم وسط ایوانش حال من حال خوشی بود چه زود آمد و رفت می نشینم که بگیرد همه ی تاوانش در طواف حرمش وقت شلوغی سرش غالبا میگذرد زائر او از جانش کهف او کهف حصین است ندارم شکی اسم من را بگذارید سگ دربانش روسیاهان درش عطر خدا میگیرند روز محشر که شود دست مرا میگیرند ما ندیدیم در افلاک از این بهتر، دست نیست از دست قلم برتر و بالاتر ، دست مشک او پاره که شد چادر زهرا را دید او که زد با مدد فاطمه بر کوثر، دست کرمش آنقدری هست که رسوا نکند میدهد روز جزا باهمه در محشر ، دست تاقیامت برسد گریه کن فاطمه ایم چون نداریم بجز اشک دمادم در دست اشک مان رابخرند و نخرند آمده ایم ... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
علم عشق عشق زیباست خداونداز آن زیباتر عرش بالا ست ولی بنده از آن بالاتر هرکسی سائل درگاه خداوند شود میشود بین خلائق به خدا آقا تر درِ درگاه خداوند حسین است حسین هرکه دلباخته اوست شود لیلاتر به خداگر که بگردی همه عالم را غیر عباس کسی نیست به او شیداتر اینچنین شد که خدا کرد تجلی آری عشق زیباست ابالفضل ازآن زیباتر تا قیامت علم عشق ابالفضل به پاست آری آن عشق که فانی نشود نور خداست نام عباس که آمد دهنم آب افتاد گوییاروی لب من عسل ناب افتاد دل به دریا زدگانت چه فراوان شده اند تاکه تصویر رخ ماه تودر قاب افتاد نمک بین نگاهت چقدر شیرین است دل فرهادی ام از عشق تو در تاب افتاد طاق ابروی تورا کافر بی ایمان دید سجده کرد و همه عمر به محراب افتاد بگذارید که یک عمر عسل نوش شوم نام عباس که آمد دهنم آب افتاد ازهمان روز که چشمت به جهان وا گشته ساقی عشق در این معرکه سقا گشته روز میلاد توجبریل خبر آورده که خدا از صدف عرش گوهر آورده انقدرشور شغف خانه مولا دارد گوییا حضرت زهراست پسرآورده آسمان شب مولاپس از این مهتابی است حق برای دل خورشید قمر آورده این که با خنده خود دارد اشاره به همه کاشف کرب حسین آمده سرآورده پاسبان حرم زینب کبری آمد این که در سینه خود کوه جگر آورده زحمت ام بنین بود که عباس شود مرداز دامن مادرسوی معراج رود پسرم گوش بده حرف دل ام بنین آبرویم همه در دست تو باشد پس از این ایستاده است فلک قد تورا سیر کند ولی از روی ادب محضر مولا بنشین گرچه برچشم تو مشتاق شده ارض وسما محضر آل علی چشم بینداز زمین هرکجا خواست که زینب بشود ناقه سوار تو رکابش بشو عباس ,که او هست نگین نکند لفظ اخارا توبگویی به حسین من کنیزم تو غلامش همه جا هست همین آنقدر خاک نشین قدم یار شدند هر دو در هردوجهان صاحب دربار شدند با قدمهای ابالفضل زمین می لرزید دشمن از طرز رجزخواندن او می ترسید وسط معرکه می رفت که محشر بشود شاه شمشاد قدان تا که کمی می غرید راه و بیراهه اش از هول ولا گم میشد تا که چشمش به غضب سوی کسی میچرخید همه آهنگ عقب گرد به لب می خواندند تا که شمیر ابالفضل کمی می رقصید میزد از میمنه از میسره میرفت برون با هجومی همه لشگریان می پاشید هرکسی بر قد و برجنگ تو کرده است نگاه گفته ... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
ای عبد مطیع حق این است ترا یاری در امر امام خود تسلیم و وفاداری تصدیق کنی حق را فرمانده ی مطلق را خیر تو رسد بر دین در حد کمال، آری بر سبط نبی عاشق در راه على لاحق هستی چقدر لایق در صحنه ی دینداری درس تو همان طاعت هر لحظه و هر ساعت در پای رکاب یار از تو برسد یاری تبلیغ تولا را ترویج تبرا را سرلوحه ی خود کردی در قول و عمل، باری هم علم و فقاهت بود هم روح شجاعت بود جنگاوریت در رزم از بسکه ادب داری با اهل جفا در جنگ با اهل وفا در صلح تو یاور مظلومی تو خصم ستمکاری  امروز هم ای سالار با یک مدد از قهار وقت غضبت شد بر هر لشگر کفاری بر یاری مظلومان کن یک نفس ای سلطان آقا نفست حق است تا دست دعا داری یک گوشه ی آبرویت یک نیروی بازویت در هم شکند فوجی از اردوی بسیاری از قاطبه ی دشمن یک هیمنه ای بشکن بر بت شکن ایران یاری برسان، یاری!  در معرکه ی خناس ثانی علی، عباس ای قبله خلق الناس الحق که سپهداری عشق نبی مختار ابن علی کرار در واقعه ی صفین دیدند تو کراری پر بخشش و پر بذلی حقا که اباالفضلی این است فضایل در قاموس علمداری در مدحت مولایت شد خطبه ی قرایت هم اسوه ی گفتاری هم الگوی رفتاری در اوج مصیباتت برپاست مناجاتت مانند امام خویش پر اشک و سبکباری تو کوه کراماتی مستغرق في الذاتی هم زاهد و هم عابد هم عاشق و عیاری تا باب حوائج شد نام تو، چه رایج شد رو بر حرم آوردن در اوج گنهکاری جایی که امام تو فرمود: بنفسی انت از مرحله ی عصمت آقا! تو چه کم داری؟ دستان شفیع تو پرواز رفيع تو گویای مقاماتیست کز زُمره ی ابراری  حقا که جوانمردی درمان همه دردی اما شب عاشورا شد کار به دشواری دشمن که آمان آورد صبر تو بجان آورد میداد در آن هنگام زینب بتو دلداری صبر تو سلاحت بود حلم تو بصیرت بود این صبر و بصیرت ساخت خون از بصرت جاری حق تو ندانستند پس راه ترا بستند حرمت ز تو بشکستند در لحظه ی خونباری دست تو جدا کردند فرق تو دوتا کردند در حصر چها کردند با شیوه ی خونخواری غرقابه ی خون گشتی از اسب نگون گشتی بی دست فرود آمد آن کوه به اجباری در مقتل نخلستان ارباب پی دستان در علقمه زهرا بود میکرد عزاداری ای ام بنین مامت این است سرانجامت زهرا بتو فرزندم میگفت، چه دیداری تا قحطی آب آمد آوای رباب آمد میگفت عطش سخت است بر کودک گهواری فرمود ترا مولا شرمنده مباش از ما عباس! جزاک الله تو آخر کرداری بهتر که ندیدی در بی حرمتی معجر ناموس خدا میشد راهی، سر بازاری در مجلس بیگانه با آتش خصمانه میسوخت دل زهرا از تهمت بدکاری ما منتظریم آید آن منتقم احمد تو همره او باشی در روز وفاداری ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
حضرت عباس(ع)-مدح و ولادت(حماسی) امشب از تشنگی سخن دارم که  از آن  آب  در دهن دارم همه جویای آب و من عطشم جز  می تشنگی  دگر نچشم چه اگر آب راز  نعمت هاست تشنگی نیز فوق  لذت هاست هرکس از آب تا سخن راند  لذت  تشنگی  نمی داند فلک در دست نوح تشنگی است شب  میلاد  روح  تشنگی است کیست آن نوح تشنگی عباس چیست آن روح تشنگی عباس شده امشب ز نور این اختر  آسمان  مدینه  روشن  تر وه ز ام البنین که با لبخند کرده تقدیم حیدر این فرزند لب شیر خدا ثنا گویش مست ازبوسه های بازویش نیست معصوم و پورمعصوم است عمر را در حضور معصوم است عبد و مجذوب جلوه ی خالق بر امام  زمان  خود  عاشق پرچم  عشق تا حسین افراشت از رجال و نسا دو عاشق داشت آن دو حق باور و حسین شناس که یکی  زینب  و یکی  عباس سنجش عقل با ابالفضل است نغمه ی عشق یاابالفضل است نیست عباس جز سوای حسین که بود خلقتش برای حسین غیرت  جاودانه ی تاریخ درشجاعت یگانه ی تاریخ چون علی درجدال بدروحنین شاهد  قهرمانیش  صفین برسرآسمان علم زده است صف صفین را بهم زده است اندر آن رزمگاه رعب آور پیش چشمان مات دو لشکر نوجوانی نقاب بر صورت بوسه ی آفتاب بر صورت قامت او به اعتدال علی رجز و حمله اش مثال علی اسب اورا هلال بسته نعال عمر او در حدود هفده سال همه را محو ترک تازی کرد بس که باتیغ و نیزه بازی کرد صحنه را چون برای رزم آراست بانگ هل من مبارزش برخواست   همه  از  آن  دلیر  ترسیدند مرگ راچون به چشم خود دیدند زد معاویه زآن میان آوا برشجاعی به نام بوشعثا که  بلرزید  بند  از  بندش آن نگون بخت وهفت فرزندش رفته در جنگ و برنگردیدند همه در خون خویش غلطیدند بعدازآن کس به صحنه پانگذاشت چون کسی جرات جدال نداشت دشمن و دوست در تماشایش همه  محو  دلاوری  هایش کآن جوانمرد سرفراز آمد به   میان  سپاه  باز  آمد در کنار پدر قرار گرفت پدرش نیز در کنار گرفت ازرخش تا علی نقاب افکند وز رخ ماه او  حجاب افکند دیده ها خیره گشت در عباس کس نبود آن جوان مگر عباس عظمت های  حیدری اورا شد نمایان به ظهرعاشورا کزحرم بانگ العطش بشنفت خوانداورا به برامامش و گفت ای علمدار من برادر من ای توپشت و پناه لشکرمن تشنگی از حرم گرفته مجال روبه میدان ولی نه بهر جدال به سوی علقمه شتاب آور بهر  طفلان  تشنه آب آور آن زمان بود  کآن زغیرت مست مشک بردوش و رایت اندر دست تاخت سوی شریعه توسن را منهزم  کرد  خیل  دشمن را گام  درساحل  فرات  نهاد مهر بر چشمه ی حیات نهاد درجهادی که جسم وجان میداد باز  هم   باید  امتحان  میداد امتحانی که فوق باور بود چون کمال جهاد اکبر بود در دو دنیایش  آبرو دادند بهترین نمره را به او دادند دست درآب و پای بر سر نفس گه در عشق کوفت گه در نفس نفس گفتا برای خیر و صلاح آب خوردن برای تست مباح عشق گفت این ثواب را بگذار تشنه  برگرد  و آب را بگذار نفس گفتا بنوش آب و بمان تابگیری ز جان  خصم امان هان بیا ترک ترک اولی کن تشنگی را به آب سودا کن او در آن گیرو دار عقل وجنون که ز دریا  چسان روم  بیرون زآن طرف روح انبیاء عزیز قدسیان عرشیان ملائکه نیز همچو مقداد و بوذر و عمار حمزه  و زید و  جعفر طیار نگران جمله تا که او چه کند از پی  حفظ  آبرو  چه کند آب چون ریخت بر زمین عباس   همه  گفتند  آفرین  عباس سید رضا موید......... ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
سقای کربلا چگونه وصف کنم یک جهان شجاعت را چگونه نقش زنم چشمه ی عبادت را چگونه ثبت کنم لحظه های طاعت را چگونه رسم کنم راه رسم غیرت را اگر تمام ادیبان زتو قلم بزنند به اذن حیدر کرار از تو دم بزنند تویی که برهمه ی خلق مقتدا هستی توی که درادب و فضل منتها هستی تویی که قوت بازوی مرتضی هستی تویی که ساقی و سقای کربلا هستی وزیر کشور عشقی و شاه علقمه ای تو نورچشم علی و عزیز فاطمه ای کیم من آن که شدم ریزه خوار احسانت کیم من آنکه که همیشه اسیر وحیرانت کیم من آنکه کنم جان خویش قربانت کیم من آنکه که بود دست من به دامنت حوائج همه ی خلق را روا کردی مرا زبدو تولد شما دعا کردی گدای کوی توام بی پناه آمده ام به شوق دیدن نیمه نگاه آمده ام به خاکبوسی تو سر به راه آمده ام دلم شکسته ببین روسیاه آمده ام بیا و روز قیامت مرا شفاعت کن دوباره مثل همیشه بیا عنایت کن دلم هوای تو کرده هوای آن حرمت هوای سینه زنی زیر بیرق و علمت هوای روضه آن دست و بازوی قلمت چو شمع آب شوم از گدازه های غمت به قفل بسته دل ها فقط کلید تویی شفیع محشری و بر همه امید تویی رضا مشهدی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ تلگرام👇👇👇 https://t.me/madahanesfahan ایتا 👇👇👇 https://eitaa.com/maddahanesf سروش👇👇👇 http://sapp.ir/maddahanesf بله👇👇👇 https://ble.im/maddahanesf گپ👇👇👇 https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام👇👇👇 Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ┄┅┅❅💠❅┅┅┄