رهبر معظم انقلاب در دیدار نوروزی مسئولان: تعرض به امنیت و حریم مردم در پیامرسانهای داخلی «حرام شرعی» است
20فرودین1397
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر به این ۲ دقیقه صحبتها عمل کنیم، وضعیت ما بسی بهتر خواهد شد! حتما حتما ببینید و برای اطرافیانتان ارسال کنید!
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
تلگرام
https://t.me/madahanesfan
سلام
شنیدن این دودقیقه
آنهم برای چگونه زندگی کردنمان را
اززبان یک کارشناس
میهمان ما باشید
مقدمتان گرامی
نشانی ما
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
#شعر_آیینی
#غزل
#شهادت_امام_کاظم_ع_
مرد خدا اگر چه به غربت اسیر بود
بر هفت شهر کشور امکان امیر بود
حلمش شکوه حلم و شکیبایی رسول
جودش هماره جلوه ی خیر کثیر بود
موسای اهلبیت چه روحی بزرگ داشت
در چشم او ابهت دشمن حقیر بود
می خواست وقت ناب مناجات با خدا
زندان برای خلوت او دلپذیر بود
با اشک می گرفت وضو و قنوت او
امن یجیب و ذکر دعای مجیر بود
زنجیر هنموای غریبانه های او
از صبر ، جان خسته ی او ناگزیر بود
اما چه شد که یوسف زهرا به چاه درد
"عجل وفاتی" اش به لب از عمر سیر بود
کنج قفس شکسته پری ماند بی نفس
وقتی گشوده شد در زندان که دیر بود
#کمیل_کاشانی
🆔 @komeilkashani
امام کاظم(ع) - شهادت
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند
آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند
در میان حرمت سینه زنان می گوییم ...
وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند
آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ...
آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند
چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود
عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند
از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند
امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند
اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت
در عوض با لب خندان پدرت را کشتند
تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ...
چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند
حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ...
موقع بارش باران پدرت را کشتند
گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ...
تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟
گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود
کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند ؟
#رضا_قاسمی
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
🔹خاطره شفا گرفتن شهید صیاد شیرازی به روایت مادر گرامیاش
🔺مادر شهید صیاد شیرازی روز عاشورا بچه در بغل، همراه زنان دیگر در یکی از خیابانهای نزدیک حرم علیبنموسی الرضا(ع) به تماشای دستههای سینهزنی ایستاده بود. ناگهان صدای گریه کودک برخاست، اما دنباله صدا نیامد، لحظاتی گذشت، دهان بچه همچنان باز بود، نفسش بند آمده بود و رنگش هر لحظه کبود و کبودتر میشد. فریاد زنها بلند شد، زنی بچه را از دست مادر قاپید و صورت کوچک او را زیر سیلی گرفت، باز خبری نشد. مادر علی شنید که میگویند: «طفلکی تمام کرد، خفه شد!».
🔺او رو به حرم گرداند و گفت: «حاشا به غیرتت!» بعد چشمهایش سیاهی رفت و به زمین افتاد؛ در عالم دیگر دید که در مجلس عزاداری است؛ کسی روی منبر نشسته و روضه میخواند؛ در بالای مجلس سیدی نورانی است که با دست به او اشاره میکند پیش آی! عزاداران راه باز کردند تا رسید به نزدیکیهای آن سید نورانی، که حالا میدانست امام رضا(ع) است. امام دعایی خواند و بعد گفت: «تو نگران علی نباش!».
🔺به صدای گریه فرزندش چشم گشود؛ صدای صلوات زنها بلند شد؛ بچه را که به بغل گرفت و بر سینهاش فشرد، اشک امانش نداد. به طرف گنبد طلایی برگشت و گفت: «آقاجان من را ببخش، بیادبی کردم».
🔺زنها هریک چیزی میگفتند و داروهایی تجویز میکردند و دعانویسهایی را نشانی میدادند؛ از میان صداها شنید: «بیچاره هم خودش غشیه، هم بچهش!»؛ علی تا ۲ روز تب داشت، اما مادر هیچ نگران نبود و میدانست نگهدار علی کسی دیگری است.
🔺ایشان علی را نگه داشت تا اینکه او را به بالاترین مقام یعنی شهادت رساند.
#امام_کاظم_(ع)
#روضه
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست
جز مُشتِ پری گوشه ی زندان اثری نیست
در دل اثر از شادی و امّید مجویید
از شاخه ی بشکسته ی امّید ثمری نیست
گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم
امّا به سیه چال ، صبا را گذری نیست
گیرم که صبا را گذر افتاد ، چه گویم؟
دیگر ز من و دردِ دل من خبری نیست
امّید رهایی چو از این بند محال است
ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست
ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی
در سینه دگر جز نفس مختصری نیست
تا بال و پری بود قفس را نگشودند
امروز گشودند قفس را که پری نیست
شاعر:علی انسانی
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام موسی کاظم(ع)-شهادت
ندارد هیچ کس در این دل زندان نشان از من
نه من دارم خبر از خانه ام نی خانمان از من
نسیمی گر گذر میکرد،دل چون غنچه وا میشد
ولی آن هم گریزانست،چون تاب و توان از من
تن من با دل زندان و زندانبان شده همرنگ
پذیرائی کند با تازیانه میزبان از من
به حال من دل آن آهن زنجیر می سوزد
نمی خواهد که گردد دور، زنجیر گران از من
سرم را جز سر زانو کسی در بر نمی گیرد
صبا لطفی! خبر بر غمگسارانم رسان از من
در زندان به رویم بازخواهد شد ولی روزی
که نَبوَد هیچ باقی غیر مشتی استخوان از من
بر سیل ستم استاده و نستوه چون کوهم
نمی یابند عجز و لابه،هرگز دشمنان از من
الهی من هم از تو همچو زهرا مرگ میخواهم
به لب آورده ام جان؛ گیر ای جانانه جان از من
علی انسانی........
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
به روی تخته ی در جسم تو را می بردند
چار حمال تنت را به کجا می بردند
تخته ی در شده تابوت تنت واویلا
خون تازه به روی پیرهنت واویلا
دخترت نیست ببیند بدنت آقا جان
که سرت هست از آن تخته ی در آویزان
مثل تشییع تنت دیده ی تاریخ ندید
به روی تخته ی در هیچ کسی میخ ندید
سلسه بود ولی نیزه به پهلوت نخورد
باز هم شکر خدا چنگ به گیسوت نخورد
غیر زنجیر کسی بهر تو پابوس نبود
شکر حق دور و برت صحبت ناموس نبود
به تن زخمی تو نیزه و خنجر نزدند
به سر و گردن تو ضربه مکرر نزدند
دخترت را بخدا بزم حرامی نبرند
به اسیری سفر کوفه و شامی نبرند
ساق پای تو گر از سلسه ساییده شده
زیر گلها بدن پاک تو پوشیده شده
همه اعضای تو از ضرب لگد گشت کبود
بازهم شکر تنت زیر سم اسب نبود
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
__________________________________
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
پیکرش را به روی در به کجا می بردند
چار حمال غریبانه چرا می بردند
پایش از یک طرف افتاده، سرش از طرفی
لااقل کاش تنش بین عبا می بردند
کاش معصومه خبردار نگردد، او را
باهمان سلسلهء بسته به پا می بردند
بدنش ماند روی خاک، ولی بعد سه روز
بر روی دست، چو قرآن و دعا می بردند
جسر بغداد، چو بازار گل و لاله شده
چقدر گل به هوایش به هوا می بردند
کاش آنها که بر او پنج کفن آوردند
یک کفن هم که شده کرببلا می بردند
کوفیان. بر تن صد چاک حسین ابن علی
عوض شاخهء گل سنگ جفا می بردند
بدنش روی زمین بود و به روی نیزه
سر او را به سوی شام بلا می بردند
یا اباالفضل: ببند بر سر نی چشمت را
دختر فاطمه را بزم حرامی بردند
🔸شاعر :
#عبدالحسین_میرزایی
_________________________________
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
باز شد موقع افطار خدا رحم کند
من و سندی جفا کار خدا رحم کند
باز شلاق به دست آمده بر دیدارم
به من زار وگرفتار، خدا رحم کند
بین تاریکی این حبس دگر با سیلی
هر دو چشمم نشود تار خدا رحم کند
نوک شلاق که بر زخم رسد میسوزد
زخمهایم شده بسیار خدا رحم کند
کند و زنجیر و غل و سیلی و شلاق و لگد
یک تن و این همه آزار خدا رحم کند
تازه فهمیدم در کوی یهودی چه کشید
دختر حیدر کرار خدا رحم کند
یک محل پر زیهودی و همه خصم علی
چه شود عاقبت کار خدا رحم کند
دختران علی و چشم حرامی ای وای
به اباالفضل علمدار خدا رحم کند
(ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت
آتش افتاد به گلزار خدا رحم کند)
رفت بر بام زنی سنگ دل و سنگ به دست
بر سر زخمی دلدار خدا رحم کند
شب و روز است دعایم ،که پس از من نبرند
دخترم را سر بازار خدا رحم کند
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
_________________________________
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام کاظم(ع)_شهادت
امام هفتم ما پاره پاره شد جگرش
نشست گرد یتیمی به چهره ی پسرش
بدن کبود، جگر پاره، ساقِ پا مجروح
مگر چه آمده زیر شکنجه ها به سرش
هزار حیف که از جمع نوزده دختر
یکی نبود کنار جنازه ی پدرش
انیس و مونس او بود در سیاهی شب
صدای حلقه ی زنجیر و ناله ی سحرش
سیاه چال کجا طایر بهشت کجا؟
هزار حیف که یکباره ریخت بال و پرش
نیاز نیست ببندند چشم هایش را
که نیست تاب نگاهی دگر به چشم ترش
به هر کجا که روی قبری از زُراره ی اوست
نشان غربت فرزندهای دربدرش
شراره ی دل او گشت اجر روزه ی او
درست موقع افطار پاره شد جگرش
#غلامرضا_سازگار
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام کاظم(ع) - شهادت
بازو،کمر،سر ،هرکجایم ضربه دیده
بدتر زهرجا ساقِ پایم ضربه دیده
جا باز کرده حلقه ها زیرِ گلویم
با هر تکان ،راهِ صدایم ضربه دیده
با پا مرا روی زمین مالید ورد شد
چون چادر خاکی عبایم ضربه دیده
در جایِ گودی مثل جدم گیر کردم
باضربِ سنگین دنده هایم ضربه دیده
سر بسته گویم بی ادب حرف بدی زد
شخصیت درد آشنایم ضربه دیده
با پا زدو واشد ترک های لبانم
ارثیة کرب وبلایم ضربه دیده
بر رویِ تخته پاره یادِ بوریایم
از بسکه اعضایِ جدایم ضربه دیده
در پیش زینب ار قفا سررا بریدند
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند
#قاسم_نعمتی
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام کاظم(ع) - شهادت
کسی بدون دلیل از صدا نمی افتد
لب کلیم ز سوز دعا نمی افتد
کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود
به دست بسته شده، از عطا نمی افتد
اگرچه خاک نشسته به روی لب هایت
عقیق، پا بخورد از بها نمی افتد
مگر چه گفته به تو این زبان دراز یهود؟
همیشه از دهنش ناسزا نمی افتد
چه آمده به سرت پنجه میکشی بر خاک؟
به هر نفس، لب تو از ندا نمی افتد
به سینه ای که لگد خورد پشت در سوگند
بدون درد سر این ساق، جا نمی افتد
کسی که در تن او پیرهن شده پاره
به یاد بی کفن کربلا نمی افتد
تو گیر یک نفر افتاده ای چنین شده ای
تن تو در گذر گرگ ها نمی افتد
پس از سه روز تو را عده ای کفن کردند
سر بریده ی تو زیر پا نمی افتد
سنان و شمر به هم با اشاره می گفتند:
مگر که نیزه نخورده ؟ چرا نمی افتد؟
#قاسم_نعمتی
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام کاظم(ع) - شهادت
دستش به زنجير است و پايش را شكستند
با ناسزا بغض صدايش را شكستند
سجاده را از زير پايش مى كشيدند
تا حرمت ياربّنايش را شكسته اند
اين چند زندان بان كه دورش را گرفتند
زير لگدها چندجايش را شكستند
برخاست امّا ناگهان با صورت افتاد
نامردها حتّى عصايش را شكستند
حتّى دمِ افطار هم چيزى نمى خورد
وقت اذان ظرف غذايش را شكستند
سِندى و همدستان او، تا روضه مى خواند
با خنده قلب مبتلايش را شكستند
هرچه زدند او را به ياد كربلا بود
حتّى گريز كربلايش را شكستند
ياد دمى كه زير سم ها رفت جدّش
ياد دمى كه دنده هايش را شكستند
از ابتداى صبح تا پايان مغرب
از ابتدا تا انتهايش را شكستند
#سید_پوریا_هاشمی
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
امام کاظم(ع) - شهادت
قاضی حاجات همه موسی بن جعفر
شور عبادات همه موسی بن جعفر
عشق تو در ذات همه موسی بن جعفر
مهرت مباهات همه موسی بن جعفر
با مهر تو ایمانمان را پروراندیم
بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندیم
ای خانه ات آباد یا باب الحوائج
کارم به تو افتاد یا باب الحوائج
از دست دل فریاد یا باب الحوائج
داد آبرو بر باد یا باب الحوائج
اهل گناهیم و نکردیم اعترافی
بیدار کن ما را شبیه بُشر حافی
تو عاشق خلوت نشینی با خدایی
تو روح بخش رویش سبز دعایی
در سجده هایت مست ذکر ربنایی
وقت عبادت از همه عالم جدایی
هفت آسمان مشتاق ذکر یا مجیرت
در کنج زندان هستی و عالم اسیرت
تو در سیاهی های عالم نور هستی
در کنج زندان نه میان طور هستی
دُرّ امام صادقی مستور هستی
یک عمر هست از خانواده دور هستی
آقا همه دلتنگ دیدار تو هستند
یک عمر با گریه به پای تو نشستند
آقا خیال آمدن دارد؟ ندارد
آیا توانی در بدن دارد؟ ندارد
حتی رمق در پا شدن دارد؟ ندارد
جان لبی بر هم زدن دارد؟ ندارد
هر چند غرق جلوه های دوست مانده
از او فقط یک استخوان و پوست مانده
آقا بگو با ما از آن زندان آخر
شد دیده ها دریا از آن زندان آخر
خون شد دل زهرا از آن زندان آخر
خون می چکد از پا از آن زندان آخر
با تو چه کرده دشمن پست یهودی
خورده به روی صورتت دست یهودی
در کنج زندان ظلم ها تکرار می شد
با تازیانه روزه ای افطار می شد
آزارها دادند هر مقدار می شد
در نیمه ی شب با لگد بیدار می شد
دشمن ندارد بهر کار خود دلیلی
یا تازیانه می زند یا ضرب سیلی
آهسته آهسته خودش را جا به جا کرد
اول برای شیعیان خود دعا کرد
معصومه را با گریه های خود صدا کرد
افتاد بر روی زمین یاد رضا کرد
ای میوه ی قلبم ببین بابا چه حالی است
اینجا فقط جای تو با معصومه خالی است
روح تو را تا درگه محبوب بردند
هم زهر خوردی هم تو را مضروب بردند
جسم تو را بر تکه ای از چوب بردند
بد بود اما عاقبت شد خوب بردند
هر چند بر روی زمین مانده تن تو
غارت نکرده هیچ کس پیراهن تو
آقا خدایی بی کفن ماندی ؟ نماندی
در بین گرما پاره تن ماندی ؟ نماندی
آیا بدون پیرهن ماندی؟نماندی
در زیر دست و پا شدن ماندی ؟ نماندی
گرچه عزادار شهید کاظمینم
امشب پریشان پریشان حسینم
آیا کسی با مرکب از روی تو رفته؟
چنگ کسی آیا به گیسوی تو رفته؟
یا نیزه ای مابین پهلوی تو رفته؟
آیا سه شعبه روی بازوی تو رفته؟
قربان آن قامت که بر روی زمین خورد
قربان آنکس که عمود آهنین خورد
#مجتبی_شکریان
#امام_کاظم_ع_شهادت
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
خدایا آرزو دارم ببینم بچه هایم را
در این خلوت اجابت کن دوباره ربنایم را
ندارد فرق چندانی برایم روز و شب دیگر
از این رو که نمی بینم رخ ماه رضایم را
دلم تنگ است میخواهم کنار دخترم باشم
چه می شد باز بر دوشم بیاندازد عبایم را
نشد امروز دستم را بگیرد گرم در دستش
ولی یک روز می گیرد غریبانه عزایم را
دعاکردم برای حال زندانبان ولی افسوس
تلافی کرد با شلاّق همواره دعایم را
بلائی بر سرم آورد این جا سندی نامرد
که جز مردن نمیبینم دراین دنیا شفایم را
ندارد روزنی زندان امان ازدست زندانبان
که با زنجیر غم بسته گلوی بی صدایم را
ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا
فشارِضربه ی پایی شکسته ساقِ پایم را
غریب وتشنه و زخمی به فکر همسر و فرزند
"بیا مادر - بیا مادر" ببینی کربلایم را
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
_________________________________
تلگرام
https://t.me/madahanesfahan
ایتا
https://eitaa.com/madahanesfahan
سروش
http://sapp.ir/madahanesfahan
🇮🇷کانون مداحان وشاعران
موسسه خیریه فرهنگی
ومراکزآموزش مداحی اصفهان
شعر مناجات با امام حسین علیه السلام – محمد قاجار
شب جمعه ست دلم کرببلا میخواهد
در حرم حال مناجات و بکا میخواهد
شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد
آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند
کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
روضه خوان ها غالبا وقتی به منبر می رسند
با همان یک یا حسین از سر به آخر می رسند
روضه ها را از پسر تحویل بابا داده و
از سر بر نیزه ی بابا به دختر می رسند
گاه مابین مقاتل پا به پای بیت ها
سمت سقا می روند اما به اکبر می رسند
اربن اربا روضه ی سختی است اما غالبا
روضه سنگین می شود وقتی به اصغر می رسند
گوش تا گوش علی را تیر از هرسو برید
روضه خوان ها در همین مقتل به حنجر می رسند
شمر می آید به گودال و به دستش خنجر است
روضه ها از روی تل اینجا به خواهر می رسند
من گلی گم کرده ام می جویم او را ، روضه ها
از میان نیزه و خنجر به پیکر می رسند
روضه ای سرتاسر گودال را پر کرده است
یا بنی... ناله ها از سمت مادر می رسند
عصر عاشوراست اما خیمه ها در آتشند
دشمنان دارند از هرگوشه ای سر می رسند
زینب از هرسو یتمی را بغل وا می کند
دختران فکر حجابند و به معجر می رسند
شام در راه است و بر هر بام مردم منتظر
نیزه داران یک به یک دارند با سر می رسند..
#محسن_ناصحی