eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
21هزار ویدیو
196 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): آفتاب معدلت -(خورشيدما،بي تو دل آرايي نداريم) خورشيدما،بي تو دل آرايي نداريم درسردمهري،هيچ گرمايي نداريم اي وصل توآرامش جان ودل ما ازهجرتو جان شكيبايي نداريم اي يوسف زهرا توپيدائي ،ولي ما گم گشته ايم وچشم بينایی نداريم گرچشم خودرابرنمي داريم ازتو ماقطره ايم وجز تودريایی نداريم هرگاه دل گردد اسير پنجه ی درد برلب به جز نام تو آوايي نداريم برسائلان خودكريمانه نظركن مابندّگان غيرازتو مولايي نداريم اي آفتاب معدلت دردشت غمها جزسايه ی الطاف توجایی نداريم امروز اگرلطفت نگيرد دست مارا ديگرخدا داند كه فردايي نداريم ماراببر تا كربلا وتا مدينه ازدرگهت جزاين تمنايي نداريم شعر«وفایی»راتوامضاكن كه درحشر هرگزنپندارند امضايي نداريم شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
📅 آقای نوبخت در مهرماه گفته بودند درآمد دولت در نیمه امسال، ۴٨ درصد رشد داشته است. 📅و در آذر ماه گفته‌اند که درآمد کشور به یک سوم کاهش یافته است!!! ⁉️چطور ممکن است آمار و ارقام ظرف دو ماه اینگونه تغییر کنند؟ ✅ @Masaf
💢 میر بابا 🔹🔸میر بابا سیدی ، مردی وارسته و خالص بود. ساکن شیروان بود که چند روز پیش دارفانی را وداع گفتند. سال ۹۱ شبی زمستانی در منزلش میهمان بودیم. از او پرسیدم نظرت نسبت به رهبر انقلاب چیست؟ پاسخ داد: ♦️در یکی از روزهای منتهی به سال ۹۰ ، امیرالمومنین ع را در عالم معنا دیدم که سپاهش را برای جنگ فراگیری آماده می کرد و دستور جهاد می داد. گذشت تا اینکه دیدم رهبر انقلاب سال ۹۰ را سال "جهاد اقتصادی" نامیدند. آنجا بود که فهمیدم نبرد بعدی نبرد اقتصاد است و سخن و خواست سید علی ، مطلوب جدش مولا علی ع است. ♦️میر بابا این خاطره را هم اضافه کرد که رهبر معظم انقلاب در سفر به خراسان شمالی ، به او فرموده بودند: از خدا بخواه ، پرچم را من به صاحبش برسانم! هدیه به روح قدسی میر بابا ، فاتحه ای نثار کنیم. ✍ #مصطفی_امینی_خواه ✅ #قرارگاه_سایبری_عمار 🆔 @amarha
سلام(بخوانیدوارسال کنید): امام زمان(عج)ولادت -( در این سینه تیرِ محبت نشسته ) در این سینه تیرِ محبت نشسته و چشمم به امیدِ اُلفَت نشسته بهشت آرزویِ گدایی نباشد که در سایه ی طاقِ نُصرت نشسته بگیر از رُخت پرده را تا ببینند که یوسف هم اینجا به زحمت نشسته به رویِ پَر و بالِ هم در مسیرت فرشته فرشته به حیرت نشسته هوایی ندارد بجز سجده بر تو بر آن سَر که گرد محبت نشسته دل ما رمیده ،اگر پَر کشیده،شرابی چشیده، به شوقی تپیده دویده دویده بسویت که دیده که عطری وزیده که نوری دمیده که آقا رسیده و با دامنی پُر عنایت نشسته بیا تا که زهرا به قابَت بگیرد بیا تا که زینب گلابَت بگیرد علی پیشت آیاتِ قرآن گرفته بخوان تا دمِ مستجابت بگیرد بیا تا که عباس پشتت بتازد بیا تا که اکبر رکابت بگیرد که عالم ببیند حسین آمد امشب حسینی ترین انقلابت بگیرد بیا تا که ایوان طلای نجف هم صدو ده سَبو از شرابت بگیرد تو آبی جوابی حساب و کتابی تو معمارِ صحنِ بقیعِ خرابی، شهابی شرابی تو پایان خوابی نفسهای نابی ،تو رسواگر چشمه های سَرابی،به دل گفته ام نذر حال خرابت بگیرد بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقارت بزن تا که چرخد زمین در مدارت عَلَم را بکش رویِ دوشَت نفس زن که طوفان شود موقع تار و مارت زمان تقاصت عمو را صدا کن که حض می کند لحظه ی تار و مارت خنک می شود سینه ها و جگرها پس از کعبه باشد مدینه قرارت عجب گرد و خاکی کند انتقامت که جبریل سرمه کشد از غبارت تو مفتاح مایی تو عین البقایی ظهور خدایی،تو وقت كَرَم مجتبایی تو قت رجز مرتضایی تو تیغ رهایی نفس های کربلایی، تو بانگ رسایی ،که میریزد از سر به پا اقتدارت چه جای شگفتی که کافر گریزد که شیرِ نر از هولِ حیدر گریزد علی هستی و وقتِ هو هویِ تیغت سپاهی نداند که بی سر گریزد علی هستی قبل از آن که بیایی زِ ِبرق نگاه تو لشکر گریزد مگر می شود آنکه رو بر علی نیست که از تیغ ساقی کوثر گریزد فدای امیر سپاهت که دشمن ز یک نعره ی مالک اشتر گریزد تو رمزِ قدیری تو ما را امیری،سعادت مسیری تو روح کویری ،تو آیات حق را نظیری، توبر ناکثین مارقین قاسطین ظمهریری،تو جاءالحقی بی نظیری ،امیری حسین فنعم الامیری ،به سمت تو شیعه به محشر گریزد بیا بشنوم لحن نورانیت را کنارت مناجات شعبانی ات را سرِ جاده ی مشهدم تا ببینم شبی عاشقانِ خراسانی ات را قدم زیرِ باران قدم میزنم تا مگر حس کنم حال بارانی ات را تو و سیصدو سیزده مَرد ایمان بیا بشنوم شورِ طوفانی ات را ببین سیدِ ما،مهیا نموده برایت سپاه سلیمانی ات را به حیرانی ما،پریشانی ما،پشیمانی ما نگاهی به بغض غزلخوانی مابه این جمعه های زمستانی ما به شبهای طولانی ما،نصیبی نما صُوتِ قرآنی ات را،دعایی کن امشب جوانان ایرانی ات را شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): در فراق یوسف -(ما کجا درد وغمِ حضرتِ یعقوب کجا؟) ما کجا درد وغمِ حضرتِ یعقوب کجا؟ ما کجا اشکِ فراق،از غمِ محبوب کجا؟ ما که نان از غمِ عشقِ تونخوردیم،دمی غمِ عشق تو کجا،شهرِ پر آشوب کجا؟ شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر مدح امام زمان(عج) -( آخر ثمر آل پیمبر ز در آید ) آخر ثمر آل پیمبر ز در آید یکروز اگر مانده به عالم خبر آید با سوز دل فاطمی اش فاطمه گوید کی منتقم خون حسین از سفر آید ما سوز دل خویش به وقت سحر آریم چون رایحۀ فاطمی اَت در سحر آید ای عطر گل یاس تمنّای تو سهل است بر خاک قدمهای تو عاشق به سر آید در راه رسیدن بتو ای یوسف زهرا این خون دل ماست که از چشم تر آید این اشک بصر نیست که از دیده روان است از درد غریبیِ تو خونِ جگر آید ای منتقم آل علی کعبه مهیّاست بردار ز رخ پرده که با تو ظفر آید داریم امید تو امید دل ارباب دانیم که هجران تو آخر بسر آید این مژده فقط سهم دل منتظران است آید خبر ای اهل ولا منتَظَر آید یک کرب و بلا با تو بیاَرزد به همه عمر بازآ که سپاهت به رکاب تو در آید شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر مناجات امام زمان(عج) -( تا آیۀ ظهور، بیان می کند تو را ) تا آیۀ ظهور، بیان می کند تو را چشمان صبر، اشک روان می کند تو را ای نوبهار دیر مکن زودتر بیا کردار ما شبیه خزان می کند تو را ای آشنا، همینکه کنی عزم آمدن رفتار ما دوباره نهان می کند تو را پرونده های ما که به دست تو می رسد گریان ز کار آدمیان می کند تو را اوراق را تو صفحه به صفحه ورق مزن اَعمال هفته ام نگران می کند تو را پروندۀ سیاه که امضا نمی شود تنها، قرینِ زخم زبان می کند تو را شب های قدر، عابد و زاهد شدم ولی این روزها غمم نگران می کند تو را با این توسلّی که بدون توجّه است گویا دلم بعید، گمان می کند تو را منکه تو را جزیرۀ تبعید برده ام پس ناله ام چگونه فغان می کند تو را دوران انتظار تو آخر به سر رسد عدل تو مقتدای جهان می کند تو را روزی تو را گواه بگیرم که آمدی با نغمه ای که جزو اذان می کند تو را صبحی که صیحه می دَمد از آسمانِ صبر مادر، صدا، به نام و نشان می کند تو را گوید زمانِ خیمه نشینی تمام شد زهرا، ز پشت پرده عیان می کند تو را غم های سَختِ کوچه تو را پیر می کند صحبت ز انتقام جوان می کند تو را با نامۀ فدک تو بسازی بقیع را این روضه است، نامه رسان می کند تو را *** شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): امام زمان(عج)ولادت -( ايليائيم از دهات شما ) ايليائيم از دهات شما از تبارِ ترنُمات شما آسمانها هميشه گُم بوده اند پایِ هر سبزه ی حيات شما روزگارم گذشته شكر خدا در جوار لبِ فرات شما كوزه ام را دوباره پُر كردم از سرِ چشمه ی نجات شما زندگیِ مرا چه شيرين كرد نفس شاخه ی نبات شما سفره ام پهن، خانه ام سر سبز برِكت دارد از زكات شما آب و نانم رسيده از آن روز كه نشستم سرِ بساطِ شما پنج نوبت به پشتتان هستیم وقتِ حی علی الصلوة شما باغ ما میوه های فطرت داد محض روی توجّهات شما الغرض داده است بر دستم با دو دستش خدا براتِ شما تا قيامت فرشته باران باد سر هر ريشه ی قمات شما شکر از ايل كربلا هستيم ما زمين خورده ی شما هستيم به سمرقند یا بخارایی یا به شن زارهای صحرایی محملت بی غبار و راهت سبز خوش نشین بر بُراق زیبایی سر راهت قبیله ی مجنون پشتِ سر چشمهای لیلایی آی بالا بلند کشمیری کِی به این آب و خاک می آیی لهجه ات هاشمی و زینب وار مثل نهج البلاغه شیوایی تا بدین ناز میروی آقا می بری از خدا شکیبایی صید کردی نگاه آهو را یعنی آقا زِ نسلِ زهرایی کاروان را شبی بیار این سو تا که چشم مرا بیارایی به هوایت پریدنم عشقست به رهت سر بُریدنم عشقست نامتان رنگِ كيميا دارد ريشه در باور خدا دارد نامتان از كجا تراوش كرد كه چنين حس ربنا دارد بر عقيق دلش نوشته خدا چقدر نامتان صفا دارد سرگذشت من و شما زيباست چهارده قرن ماجرا دارد چهارده قرن نه پيش از عشق پيش از پيش ابتدا دارد جبرئيل از شعاع تو دانست كه خدا جلوه تا كجا دارد چهارده تن ميان يك قابند كه در آن عكسی از شما دارد بابی انت سيد و السادات بر تو و خاندان تو صلوات دور آخر به مِی كشان اُفتاد ساقيا مطلعت مباركباد خوش بحال كسی كه بر چشمش چشم تو فرصت تماشا داد مژه ها را بگو مرا گيرند ناز دارد نگاه اين صياد گرچه اينسان خرابمان كردی نفست گرم و خانه ات آباد دل زِ شوقت به سينه می كوبد مثل تيشه به بيستون فرهاد لا به لبهای ماست الا انت تب ديوانگيست بادا باد ميدهد طعم شير مادرمان نظرت ، با من است مادر زاد ميزنم نعره هر طپش يا عشق ميكشم سمت خيمه ات فرياد گره ی بسته ی مرا واكن روی قلبم دوباره امضا كن خانه لبریز بوی اسفند است غرق گلهای سرخ الوند است پای دیوار بین شب بوها لاله ی دامن دماوند است شب عید است حاجتش بدهید پشت در یوسف آرزومند است زود معراج می رود یعنی ناز این طفل با خداوند است پدرت سیر می شود هرگز لب تو کهکشانی از قند است از نگاه علی و زهرا باز سهم نرگس همیشه لبخند است دل ما بند توست با عباس نقش سربند توست یا عباس برف بودیم و آبمان کردی بین سرما مذابمان کردی ریختی بین قالب عشقت عاقبت مستجابمان کردی گرچه در پشت ابرها بودی چشمه ی آفتابمان کردی تا نویسیم سر گذشتت را سینه سینه کتابمان کردی تکه سنگی رها و گم بودیم خط کشیدی شهابمان کردی با سر انگشت آسمانی خود كوزه های شرابمان كردی يك شقايق به جای دل دادی مثل آيينه قابمان كردی هرچه مردم جوابمان كردند با نگاهت حسابمان كردی گوشه چشمی بلند مرتبه ام آشنایم گدای هر شبه ام عرش خود را در این سرا گم کرد کنج ایوانِ سامرا گم کرد بسکه چرخید در مدار شما که زمین خط استوا گم کرد آسمان با درخشش چشمت ماه را با ستاره ها گم کرد برد خورشید را ز محضرتان در نواحیِ نا کجا گم کرد باز هم در هجوم مشتاقان نوح آمد ولی ردا گم کرد هفت پشتِ بهشت می لرزد که تو را دید دست و پا گم کرد خوش به چشمی که با تماشایت بین محراب قبله را گم کرد با غمت خاک سرشته بیا روی پیشانیم نوشته بیا آتش سینه ی نیستانی که مناجات ماه شعبانی جمکران دلم گرفته ببین میروم بی تو رو به ویرانی ما قنوتی ترک ترک خورده تو زلالی شبیه بارانی از شما ...بر بهشت می ارزد کاسه ی آبی و خرده ی نانی باز باران گرفته تا دم صبح در قنوتت مگر چه می خوانی جمعه ای باز هم گذشت و نشد که رهایم کنی ز حیرانی جمعه هایی که دیر می آیند جمعه هایی عجیب طولانی می کند سردی جدایی تو روزهای مرا زمستانی راستی درکجای این خاکی کربلا یا که در خراسانی بادها می وزند و می گویند شاید امشب بقیع می مانی گاهی از بوی سیب می فهمم علقمه رفته ای به مهمانی شاید امشب مدینه ای شاید یا که شاید دمشق ،می دانی هر کجا یی همیشه قلبت شاد هر کجایی سرت سلامت باد شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) غزل -(ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس) ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ما را بس حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی از گرفتاری ما باخبری ما را بس مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی ما را بخری ما را بس شوری اشک ، چشیدم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس ناخداگاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ما را بس فاطمه دید و پسندید و خرید این همه عمر با تولّای علی شد سپری ما را بس شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما همسر فاطمه کرده پدری ما را بس بوسه دارد کف نعلین علی که نورش می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس همه را مثل جوادت تو بغل می گیری چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشعار مناجات با امام رضا (علیه السلام) -(کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده) کم ناز کن در باز کن مهمان رسیده مهمان تو با دیده ی گریان رسیده سرمایه ای که داده بودی باختم من یا ذالکرم هنگامه ی احسان رسیده حرف دل هر نوکری اینست عمری هر چه رسیده از سوی سلطان رسیده باور کن آقا تا حرم خود را کِشیدم از این جدایی بر لبانم جان رسیده افتاده بارم آمدم دستم بگیری با چشم گریان عبد سرگَردان رسیده مانند زهرا مادرت سائل نوازی لطف تو بر داد گنهکاران رسیده هنگام جان دادن قرار ما دوتا شد جانِ خودت صبرم دگر پایان رسیده گویا هنوز از گوشه ی صحنت سحرها آه کسی جامانده از گُردان رسیده چه ارتباطی بین اینجا با شلمچه ست اینجا به پایان دوره ی هجران رسیده امضای تو پای شهادت نامه ها بود با دست تو این فیض بر یاران رسیده تو سفره دار گریه کن های حسینی با گریه هایت روضه تا ایران رسیده من آمدم رزق عطایم را بگیرم از تو برات کربلایم را بگیرم شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): پنجره فولاد -(به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است) به هنگام گرفتاری توکل بر خدا عشق است گره ها را سپردن دست یار آشنا عشق است بیا تسلیم حق باشیم و راضی بر رضای او که در سیر اِلیَ اللّهی توسل بر رضا عشق است تفال زد برایم پیر راهی از کتاب عشق در آمد ایهاالعالم علی موسی الرضا عشق است زیارت می کنم قبر شریفش را که این آقا برای دیدن زائر بیاید در "سه جا" عشق است بیاید وقت میزان و صراط و نامه ی اعمال بگیرد پیش چشم منکران دست مرا عشق است گدایی از کسی جز حق خجالت آور است اما اگر سلطان رضا شد تا ابد باشم گدا عشق است برای من که بی درد و ضعیف و بی کس و کارم رضا هم درد باشد هم به درد من دوا عشق است گرفتارم، گرفتارم، گره روی گره دارم سراسر حاجتم از او شوم حاجت روا عشق است گره هایی به دست پنجره فولاد او وا شد بگیرم امشب از دستش جواز کربلا عشق است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشنده ی عظیم فرزند طاو ها گل بستان و حا و میم ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای طلعت تو طلعت جانانه ی حسن سرو ریاض فاطمه ریحانه ی حسن بحر علوم و گوهر یکدانه ی حسن فرزند برگزیده ی فرزانه ی حسن مهر جهان فروز حرم خانه ی حسن ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی بین زراری حَسن از جماه افضلی تو کیستی که گفته ولی اللّهت ولی ای رتبه ات به نزد ولیّ خدا عظیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّه ی اطهار جاودان ری یافته زتربت پاکت خط امان آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو اهل کرم به هر دو سرا ریزه خوار تو دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو زآتش دوزخ مرا چه بیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم بوی حسین می دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار خیل ملک ستاده بر این در امیدوار قبر تو کعبه ی دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای عین نور ای به حَسن نورِ هر دو عین مهر تو دین و دین تو بر کلّ خلق دین مظلوم آل عصمت و محبوب عالمین علم حدیث را زبیان تو زیب و زین زهدت علیّ و حلم حسن غیرتت حسین خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است قبر تو کعبه ی دل آل پیمبر است همسایه ی تو زاده ی موسی بن جعفر است جاری زچشمه های علوم تو کوثر است تا قبّه ی طلات به ری سایه گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریمی و ما سائل درت روی نیاز برده به قبر مطهرت محتاج لطف و جود و عطای مکرّرت فرزند کوثر! ای همه سیراب کوثرت ما را ببخش با نفس روح پرورت عقل سلیم و قول سلیم و دل سلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم اینجا را به یُمن شما خاندان بنا در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصر تو گوید تو را ثنا با جمله ی مبارک انت ولُّنا «میثم» چگونه وصف تو گوید؟! هو العلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم 🔸شاعر : ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): شعر من ای آسمانی حال من ای سکوت و شور و قیل و قال من خسته منشین در حریم وصل یار نشئه ای از جام مشتاقی بیار گر سفر نزدیک آید یا که دور می وزد عطر دل انگیز حضور می رباید دل صفای این حریم قدسیان را ذکر یارب العظیم زائران اینجا حسینی مذهب اند کربلا در کربلا تاب و تب اند یک توسّل عشق در این بارگاه می برد دل را به سوی قتله گاه اشک اینجا گوهر و آیینه است قیمتی گر هست این گنجینه هست لطف خوبان کرامت دیدنی ست این رواق با صفا بوسیدنی ست اهل ری در خیمۀ حق ایمن اند مومنان با دشمن دین دشمن اند تا خراسان و قم و ری جان ماست هفت وادی معرفت ایمان ماست 🔸شاعر : _________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم در پی احیای دل کار مسیحا می کند بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم شهر ری تا متکی بر آستان قدس تو است تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم چارمین نجل کریم اهل بیتی میتوان هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم طلعت نورانیت مرآت الله الصمد طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل" چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم اینکه من امروز می گردم به دور تربتت مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد در ثواب زائران کربلا گردد سهیم خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم 🔸شاعر: __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای اهل نظر کعبه ی اهل نظر این جاست زیرا حرم زاده ی خیرالبشر این جاست خورشید ولایت گهر بحر هدایت طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست آیید به شهر ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست این تربت فرزند کریم دو جهان است ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست با چشم دل خویش در این بقعه ببینید کافواج ملک تابه فلک جلوه گراین جاست از ری همه بر دیده دل نور بگیرید زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست آید به مشام همه بوی حسن از خاک هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست زوّار حریمش همه زوّار حسینند بر اهل ولا کرب و بلای دگر این جاست اینجا حرم عبدالعظیم است عظیم است این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است 🔸شاعر : ___________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): عبد خدا و مرد خدا سیدالکریم مِنّا به نزد آل عبا سیدالکریم در وصف دوست ، حضرت هادی به غمزه گفت: هستی بحق تو دوست ما سیدالکریم بر سائل تو در حرمت میرسد جواب اینجا کجاست کرب و بلا سیدالکریم تا دین خویش عرضه کنی برامام خویش کی میشوی ز یار جدا سیدالکریم مُلک ری است قبله ی دلهای فاطمی اینجاست ملک خون خدا سیدالکریم خونِ تو را اگرچه به مقتل نريختند مانند سیدالشهدا سیدالکریم اما برای مردم دنیا تو حجتی آری تویی تو حجت ما سیدالکریم قبر حسین بر سر و رویت خراب شد یعنی شدی دوبار فدا سیدالکریم یکبار تحت قبّه ی ویرانه ی حسین یکبار پیش پای رضا سیدالکریم عمری گریستی به تنِ پاره پاره ای آخر شدی شهیدِ جفا سیدالکریم هرگز به زیر سم ستوران نرفته ای خنجر نخورده ای ز قفا سیدالکریم از روضه های داغ ، تو دق کرده ای یقین از کوفه تا به شامِ بلا سیدالکریم دریاب ای ولیِّ خدا اهل درد را ای نایب الامام الا سیدالکریم ما را وصال کرب وبلا گر نصیب نیست هستیم پس دخیل تو یا سیدالکریم 🔸شاعر : __________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم عبد عظیم خالق بخشنده ی عظیم فرزند طاو ها گل بستان و حا و میم ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای طلعت تو طلعت جانانه ی حسن سرو ریاض فاطمه ریحانه ی حسن بحر علوم و گوهر یکدانه ی حسن فرزند برگزیده ی فرزانه ی حسن مهر جهان فروز حرم خانه ی حسن ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی فرزند فاطمه خلف مرتضی علی مرآت جان به نور جمال تو منجلی بین زراری حَسن از جماه افضلی تو کیستی که گفته ولی اللّهت ولی ای رتبه ات به نزد ولیّ خدا عظیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای زمین ری جلواتت بر آسمان نام تو چون ائمّه ی اطهار جاودان ری یافته زتربت پاکت خط امان آورده سر فرود به خاک تو آسمان هر بامداد و شامگهان بر مشام جان بوی بهشت آورد از تربتت نسیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو اهل کرم به هر دو سرا ریزه خوار تو دامان سبز ری شده باغ و بهار تو بار علوم ریخته از شاخسار تو باشد بهشت قرب الهی مزار تو با مهر تو زآتش دوزخ مرا چه بیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم بوی حسین می دمد از خاک این مزار یا کربلا به دامن ری گشته آشکار خیل ملک ستاده بر این در امیدوار قبر تو کعبه ی دل خوبانِ روزگار جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم ای عین نور ای به حَسن نورِ هر دو عین مهر تو دین و دین تو بر کلّ خلق دین مظلوم آل عصمت و محبوب عالمین علم حدیث را زبیان تو زیب و زین زهدت علیّ و حلم حسن غیرتت حسین خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است قبر تو کعبه ی دل آل پیمبر است همسایه ی تو زاده ی موسی بن جعفر است جاری زچشمه های علوم تو کوثر است تا قبّه ی طلات به ری سایه گستر است بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم تو سیّد الکریمی و ما سائل درت روی نیاز برده به قبر مطهرت محتاج لطف و جود و عطای مکرّرت فرزند کوثر! ای همه سیراب کوثرت ما را ببخش با نفس روح پرورت عقل سلیم و قول سلیم و دل سلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم اینجا را به یُمن شما خاندان بنا در شهر ری غریبی و با خلق آشنا از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا زیبد امام عصر تو گوید تو را ثنا با جمله ی مبارک انت ولُّنا «میثم» چگونه وصف تو گوید؟! هو العلیم صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم 🔸شاعر : ___________________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید):   به دیوار و در این بیت توحید فروغ عترت و قرآن توان دید بود این بارگاه روح پرور حریم یک تن از آل پیمبر در این جا قبر مولایی کریم است مزار حضرت عبدالعظیم است به اولاد حسن، او فخر و زین است که زوارش "کمن زار الحسین" است چو این جا شد چراغ عشق روشن به دل ها این حرم شد پرتو افکن بود این درگه از ابواب رحمت در باغی ست از گل زار جنت که اشک عاشقان، شد جویبارش نمی گردد خزان، هرگز بهارش تو ای زائر به تعظیم شعائر ببوس این درگه پر نور و طاهر بیا این جا به اشک خود وضو کن بیا جان خود این جا شستشو کن بپا خیز و بخوان اذن دخولش اجازت از خداگیر و رسولش به اذن حیدر و زهرای اطهر به اذن یازده معصوم دیگر قدم چون می نهی داخل از این در بگو بسم الله و الله اکبر زند چون حلقه بر این در گدایی به گوش جان او آید ندایی که ای سائل دعایت مستجاب است محب آل عصمت کامیاب است بخواه از رحمت حق آن چه خواهی که بی حد است الطاف الهی "حسان" این جا مطاف مومنین است درِ گل زار جنت در زمین است 🔸شاعر : مرحوم ________________________ ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
اطلاعیه مراسم هفتمین روز مراسم درگذشت عموی گرامی مداح اهلبیت کربلائی مهدی رعنائی
سرم نذر سر سردار بی سر: 🔸کشاورز فقیری بزغاله‌ای را از شهر خرید. همانطور که با بزغاله به سمت روستای خود باز می‌گشت، تعدادی از اوباش شهر فکر کردند که اگر بتوانند بزغاله را از آن فرد بگیرند، می‌توانند برای خود جشن بگیرند و از خوردن گوشت تازه آن بزغاله لذت ببرند. اما چگونه می‌توانند این کار را عملی کنند؟ مرد روستایی قوی و درشت هیکل بود و این اوباش ضعیف نمی‌توانستند و نمی‌خواستند که به صورت فیزیکی درگیر شوند. برای همین فکر کردند و تصمیم گرفتند که از یک حقه استفاده کنند. وقتی مرد روستایی داشت شهر را ترک می‌کرد یکی از آن اوباش جلوی او آمد و گفت: «سلام، صبح بخیر» و مرد روستایی هم در پاسخ به وی سلام کرد. بعد آن ولگرد به بالا نگاه کرد و گفت: «چرا این سگ را بر روی شانه‌هایت حمل می‌کنی؟» مرد روستایی خندید و گفت: «دیوانه شده‌ای؟ این سگ نیست! این یک بز است.» ولگرد گفت: «نه اشتباه می‌کنی، این یک سگ است و اگر با این حیوان بر روی دوش وارد روستا شوی مردم فکر می‌کنند که دیوانه شده‌ای.» مرد روستایی به حرف‌های آن ولگرد خندید و به راه خود ادامه داد. در راه برای اطمینان خود، پاهای بز را لمس کرد و خیالش راحت شد که حیوان روی دوشش بزغاله است. در پیچ بعدی اوباش دوم وارد عمل شد و دوباره سخنان دوست اوباش خود را تکرار کرد. مرد روستایی خندید و گفت: «آقا این بزغاله است و نه یک سگ.» ولگرد گفت: «چه کسی به تو گفته است که این بزغاله است؟ به نظر می‌رسد کسی سر تو کلاه گذاشته باشد. این یک بز است؟» و به راهش ادامه داد. روستایی بز را از دوشش پایین آورد تا ببیند موضوع چیست؟ اما آن قطعاً یک بزد بود. فهمید هر دو نفر اشتباه می‌کردند اما ترسی در وجودش افتاد که شاید دچار توهم شده است. آن مرد همانطور که داشت به سمت روستای خود برمی‌گشت نفر سوم را دید که گفت: «سلام، این سگ را از کجا خریده‌ای؟» مرد روستایی دیگر شهامت نداشت تا بگوید که این یک بز است. برای همین گفت: «آن را از شهر خریده‌ام.» مرد روستایی پس از جدا شدن از نفر سوم، ترسی وجودش را گرفته بود. با خود فکر کرد که شاید بهتر باشد این حیوان را با خود به روستا نبرد چرا که شاید مورد سرزنش قرار بگیرد. اما از طرفی برای خرید آن حیوان پول داده بود. در همین زمان که دودل بود، اوباش چهارم از راه رسید و به مرد روستایی گفت: «عجیب است! من تا به حال کسی را ندیده‌ام که سگ را بر روی دوش خود حمل کند. نکند فکر می‌کنی که این یک بز است؟» مرد روستایی دیگر واقعاً نمی‌دانست که این حیوان بز است و یا یک سگ. برای همین ترجیح داد خود را از شر آن حیوان خلاص کند. اطراف را نگاه کرد و دید کسی نیست. بز را که فکر می‌کرد دیگر سگ است آنجا رها کرد و به روستا برگشت. ترجیح داد از پول خود بگذرد تا اینکه اهالی روستا او را دیوانه خطاب کنند. با این حقه اوباش‌ها توانستند بز را به راحتی و بدون هیچ گونه درگیری تصاحب کنند.🔸 .............................. مراقب باشیم رسانه ها با این روش، داشته هایمان و از همه مهمتر اعتقاداتمان را از ما نگیرند! و موضوع این داستان همان معنای "جنگ نرم" است. ___________________
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رباعی صلوات حضرت عبدالعظیم(ع) میلادحضرت سیدالکریم(ع) مبادک باد برخاک ره قبله‌ی تهران صلوات بر نور جمال ماه تابان صلوات ری گشته مزار حضرت شاه کریم بر عبد عظیم و شاه خوبان صلوات شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): 💢 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه 💢 پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی می خواستی که دل ببری از گدای خود این کار را به عهده ی اکبر گذاشتی مفتاح مشکلات بزرگ قبیله را در دست های کوچک اصغر گذاشتی یک عده را کنیز سرای دو خواهرت یک عده را غلام برادر گذاشتی دیدی که در فراق حرم گریه می کنم در سینه ام به سمت حرم در گذاشتی اشکی که داده ای همه ی ثروت من است در کاسه های چشم گدا زر گذاشتی اما چرا تو ای سبب خلقت زمین سر روی خاک ساعت آخر گذاشتی از سینه تا که تیزی سر نیزه ها گذشت حنجر به زیر کُندی خنجر گذاشتی اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم بی سر چو پا به عرصه ی محشر گذاشتی جای کفن به جسم تو یک پیروهن رسید آن هم به دست غارت لشکر گذاشتی تو جان خاتمی، چه کسی خاتمت ربود؟ «با چون 'تویی' به غیر محبت روا نبود» ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): در فراق یار,(الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی) الا که راز خدایی، خدا کند که بیایی تو نور غیب نمایی، خدا کند که بیایی شب فراق تو جانا خدا کند به سرآید سرآید و تو برآیی، خدا کند که بیایی دمی که بی تو سر آید خدا کند که نیاید الا که هستی مایی، خدا کند که بیایی فسرده غنچه گلها فتاده عقده به دلها تو دست عقده گشایی، خدا کند که بیایی ز چهره پرده بر افکن به ظلم شعله در افکن تو دست عدل خدایی، خدا کند که بیایی نظام هر دو جهانی امام عصر و زمانی یگانه راهنمایی، خدا کند که بیایی تو مشعری عرفاتی، تو زمزمی تو فراتی تو رمز آب بقایی، خدا کند که بیایی دل مدینه شکسته حرم به راه نشسته تو مروه ای تو صفایی، خدا کند که بیایی به سینه ها تو سروری به دیده ها همه نوری به دردها تو دوایی، خدا کند که بیایی ترا به حضرت زهرا، بیا ز غیبت کبری دگر بس است جدایی، خدا کند که بیایی شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): میلاد حضرت عبدالعظیم(ع)ای گدایان کریم بن کریم آمده‌است میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) ای گدایان کریم بن کریم آمده‌است گل‌بریزیدبراین‌شهر زعیم‌آمده‌است بانگ هوهورسدازعرش بگوش دل من گوید ای اهل ولا عبدعظیم آمده‌است سرهرکوچه و پسکوچه نوشته‌است‌به‌نور ز سراپرده جنات نسیم آمده‌است همه تعظیم کنید و به قدومش قائم بوی ریحانه جنت به شمیم آمده‌است طبع من قافیه پرداز شده در ملکوت رحمت‌حق‌شده‌جاری‌ورحیم‌آمده‌است آنقدر از کرمش گفته شده در عالم که‌طمع کرده‌وشیطان‌رجیم‌آمده‌است به سراپرده‌ی قدسی کریم بن کریم هم یتیم آمده هم‌غیریتیم آمده‌است دل به دریا زده‌ام قافیه را باخته‌ام زان سبب قافیه‌ی باخته را ساخته‌ام آنقدرباده زدم بردرمیخانه‌ی دوست که بر این قافیه‌ی باخته پرداخته‌ام آخرالامر به خاک قدمش افتادم تاکه‌طرحی‌ز ازل دربرش‌انداخته‌ام خویش را ازکرمش غرق تنّعم دیدم آنچنان بود که چون شعله‌ی بگداخته‌ام سوختم در غم عشقش که ندانم یارب به‌حرم همچو کبوتر شده یا فاخته‌ام قافیه رفت ز دست تا که تمنا کردم من ز لطف و کرمش قافیه پیدا کردم اولین قافیه‌ در مطلع اول این بود ای‌گدایان‌کریم‌بن‌کریم آمده است ملک از کنگره‌ی عرش ندا داده به ما که سحرگاه نگارم به حریم آمده‌است شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
سلام(بخوانیدوارسال کنید): رباعی در مدح مولا علی -(ای نقش دو چشم مست تو بسم الله) ای نقش دو چشم مست تو بسم الله در طینت روحانی من شاهنشاه تو یکصد و ده مرتبه تکثیر شدی لا حول و لا قوة الا باالله شاعر: ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯