#حضرت_زینب_س_مصائب
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتل صبر تو صبرم تمام شد
دیدم که جای آب لبت نیزه میخورد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترام واجب زینب ، دم غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبور چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعلهای سواره نظام شد
خیلی نگاهشان به من اذیت کننده بود
دور و بر تو ، دور و برم ازدحام شد
کارم کجا کشیده که پرده نشین شهر
با شمر بد دهن سر تو همکلام شد
شعر از گروه #یا_مظلوم
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_وفات
شعله آه مرا هر دلی ادراک کند
دود آن رخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
بی رمق خسته دویدیم به غارت نرویم
صید را دیدن صیاد چه چالاک کند
سر او را که شکستند شکستم من هم
آیینه می شکند جامه اگر چاک کند
خیزران بود و لب و آیه تطهیر شراب
یاد آن مرثیه خون بر جگر تاک کند
شاعر: #موسی_علیمرادی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر کینه سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
شاعر: #محسن_ناصحی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_وفات
افتاده ام به بستر بی سایبان حسین
از خواهر تو گریه گرفته امان حسین
در زیرآفتاب، سرت را بریده اند
در زیر آفتاب، به رویت دویده اند
دارم حساب می کشم از قطره های آب
تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب
ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین
اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین....
من سختم است پیش تو این روز آخری
از این همه گلایهء خواهر برادری
یاد تو هست مادرمان بستری که شد...
رخسار او کبودی و نیلوفری که شد...
دارم شبیه او پی تابوت می روم
با این پر شکسته به لاهوت می روم
این روزها که سینهء من تنگ میشود
خیلی دلم برای حسن تنگ می شود
ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟
داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟
من را ببخش وقت زیارت نمی شود
دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود
میخواستم ضریح تنت را بغل کنم
یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم
جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید
این پاره های پیرهنت هم به من رسید
از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام
از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام
رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد
عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد
سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین
از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین
اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی
بین تنور رفتی و خاکستری شدی
ای وای از رباب، که جانش به لب رسید
هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید
پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود
بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود
وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند
در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند
گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت
دیگر رقیه از سفر شام برنگشت
حالا شده خرابه دمشق رقیه ات
برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات
سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن
موی مرا بلندتر از این خیال کن
این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست
اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست
شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده
جایی برای بوسه به پیشانی ات بده
شاعر: #رضا_دین_پرور
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
السلام علی قلب زینب الصبور
#حضرت_زینب_شهادت
زینب از تل دید دارد بی برادر می شود
آستین بر سر گرفت و گفت معجر می شود
کاش آن خنجر نمی برّید اما ای دریغ
« ما رأیت إلّا جمیل ِ » کیست بی سر می شود؟
داد از این تقدیر و نفرین بر قضا ، در کربلا
بی برادر ماندن زینب مقدّر می شود
غم یکی نه غم دو تا نه غم پی غم می رسد
با کدامین داغ آیا روز او سر می شود؟!
آن طرف بر خاک افتاده علمدار این طرف
خود علمدار سپاه چند دختر می شود
آه از شام آه از شام آه از شام از ستم
این چه رفتاری است با ناموس حیدر می شود؟!
التماس دعا
#محسن_ناصحی
😭😭😭
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_وفات
هنوز رخت سیاه عزا به تن دارد
هنوز در دل خود غصه ی کفن دارد
هزار خاطره از کوچه ی بنی هاشم
هزار خاطره از مادر و حسن دارد
شکسته بال و پرش را فراق جانکاهی
دو چشم خیس و دو تا دست سینه زن دارد
هزار حرف نگفته است در دلش از شام
هزار غصه ز دوری اش از وطن دارد
هنوز هم که هنوز است پلک او زخمی است
هنوز در بر خود پاره پیرهن دارد
هنوز هم که هنوز است، چشم او تار است
و ردّ سلسله ها را به روی تن دارد
هنوز هم که هنوز است روضه می خواند
چه روضه های عجیبی از آن بدن دارد
همان بدن که میان حصیر پیچیدند
هزار بوسه از آن تیر و نیزه ها چیدند
شاعر: #وحید_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
خدا را شکر ما عبدِ خدا گشتیم با زینب
شدیم عاشق حسینش را بِاذنِ الله تا زینب
اگر چه معرفت داریم بر آن بانوی عظما
ولیکن مُعترف هستیم، ما اَدراکَ ما زینب
خدا فرمود نامش را، نبی واکرد کامش را
که ناموسِ خدا هست و حیاتُ المصطفا زینب
تمام ریشه اَش مولا، همه اندیشه اَش زهرا
چو پرسی کیست این بانو، همان خیرُالنّسا زینب
صدایش ناطقِ حیدر، صفای سوره ی کوثر
صبورِ آل پیغمبر، شبیهِ مجتبا زینب
ز احمد تا حسین از هر یکی صدها صفت دارد
شکوهِ عصمت و آئینه ی آل عبا زینب
نخوانش مضطرِ مقتل، بخوان پیغمبرِ مقتل
شهیدِ نینوا را جان، سفیرِ کربلا زینب
تمامِ منطقش قرآن، خطابش خطبه اَش ایمان
نفیرِ حنجرِ سرخِ شهیدِ سرجدا زینب
پس از سالارِ مظلومش، حرم را قافله سالار
ز کوفه نایبِ معصوم، تا شام بلا زینب
هدایت را همه معنا، ولایت را یدِ بَیضا
امامت را بقا زیرا، که شد کنزُالوِلا زینب
درایت کرد چون مادر، امامت کرد چون حیدر
امامش را چو بی سر دید زیرِ دست و پا زینب
دو دستش بُرد زیرِ پیکرِ صد پاره در مقتل
و شد در قلّه ی عرفان، پیِ شکر خدا زینب
از آن گودال تا کوفه، بلا را دید مکشوفه
هزاران بار مضروبه شد از جور و جفا زینب
به خون هفتاد پیکر دید و بر نِی هیجده سر دید و
غم را تا به آخر دید و زیبا دید، وا زینب
گهی در گوشه ی زندان، گهی در گوشه ی ویران
یتیمان را نوازش کرد با اشک و دعا زینب
میانِ مجلسِ دشمن، سرِ خونِ خدا را دید...
به چوبِ خیزران، مضروب در تشتِ طلا زینب
در آن بزمِ شراب آری، بپا شد انقلاب آری
ز عنوانِ کنیزی! چون یتیمی گفت یا زینب
سه ساله دختری را در خرابه جانِ خود خواند و...
در آن ویرانه مدفون ساخت جانِ خویش را زینب
قیامش پرچمِ دین را نگهبان تا قیامت شد
غمش در جانِ ما جاوید، مکتب را بقا زینب
هزاران چون سلیمانی، فدای یک نخِ معجر
همان معجر که عفت را نمایش داد با زینب
ظهورِ مهدی آل علی بسته به نجوایش
بخوان همراهِ او "یا منتقم اَلغوث" با زینب
شاعر: #محمود_ژولیده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#زمزمه_روضه_حضرت_زینب
از اول توو عالم گِل شیعه ی ما رو با غم سرشتند
حسین جون برادر قرار ما رو با جدایی نوشتند
بگو روضه خونا از احوال زینب بخونن
بگو که بیان مَحرَما دور محمل بمونن
داره خواهرت پاشو توو این بیابون میذاره
بگو که ابالفضل از این خیمه چش برنداره
هنوزم کسی قامتم رو ندیده برادر
نیفتاده چشم حرومی به من جون خواهر
######
بنامون نبود این که تنها بذاری منو بین اطفال
بنامون نبود این که از من جدا شی بمونی تو گودال
مگه میشه باور کنم روز آخر نباشی
الهی بمیرم ولی زیر خنجر نباشی
الهی نبینم که دشمن رو سینه ت نشسته
نبینم که اسب استخون تنت رو شکسته
اسیری و غربت برا خواهرت خیلی زوده
که زینب یه لحظه م بدون حسینش نبوده
#محسن_ناصحی
نغمه سرا :
#کربلایی_مهدی_خیامیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
-
بعد یک سال و نیم بی تابی
زینب است و مصیبت گودال
خاطرش هست ظهر عاشورا
اشتیاق جماعت خوشحال
-
گریه ای که توان ز او برده
گریه هاییست در فراق حسین
نیست مرهم برای زخم دلش
کمرش را شکسته داغ حسین
-
زیر نور گرم خورشید است
بسترش رو به قبله تا کرده
یاد گودال کرده،می سوزد
روی خود را به کربلا کرده
-
بر تنش رد کعب نی دارد
بر دلش هم که داغ عاشوراست
یاد دریا و مشک خالی و
اضطرار و خجالت سقاست
-
خیره مانده ست بر در خانه
تا بیاید برادرش از راه
حرف اصلا نمی زند خانم
بغض دارد،آه دارد،آه..آه
-
گفت اورا سکینه:خانم جان
لبتان خشک شد ز بی آبی
آخرش هم ز پا در آمده اید
بعد یک سال و نیم بی تابی...
-
باز هم در سکوت خود مانده
اشک هایش شبیه سیلاب است
آه!خانم مگر نمی داند
چشم های برادرش خواب است؟
-
حق بده بی قرار اگر گشته
حرف پنجاه و خورده ای سال است....
حاجتش را گرفته بعد حسین
وقت رفتن رسیده خوشحال است
🔸شاعر:
#آرمان_صائمی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
این زن که از برابر طوفان گذشته بود
عمرش کنار حضرت باران گذشته بود
صبرش امان حوصلهها را بریده بود
وقتی که از حوالی میدان گذشته بود
باران اشک بود و عطش شعله میکشید
آب از سر تمام بیابان گذشته بود
آتش گرفته بود و سر از پا نمیشناخت
از خیمههای بی سر و سامان گذشته بود
اما هنوز آتش در را به یاد داشت
آن روزها چه سخت و پریشان گذشته بود...
میدید آیه آیهٔ آن زیر دست و پاست
کار از به نیزه کردن قرآن گذشته بود
یک لحظه از ارادت خود دست برنداشت
عمرش تمام بر سر پیمان گذشته بود
بر صفحههای سرخ مقاتل نوشتهاند
این زن هزار مرتبه از جان گذشته بود
🔸شاعر:
#احمد_علوی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_مصائب
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
شاعر: #فائزه_زرافشان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
چون او کسی به راه وفا یاوری نکرد
خون جگر نخورد و پیامآوری نکرد
زینب، که مثل او کسی از داغدیدگان
با اشک چشم خویش، گهرپروری نکرد
بعد از وداع روز دهم، با ستارگان
کوتاهی از وظیفۀ همسنگری نکرد
در حقِّ غنچههای دل افسردۀ یتیم
چون او، کسی مراقبت و مادری نکرد...
بعد از امام آینهها، با کلام نور
هیچ آفتاب، این همه روشنگری نکرد
همراه کاروان اسیران، خدای صبر
کاری به جز رسالت و پیغمبری نکرد
جز او، که بود شاهد محملنشین، کسی
دیدار، تازه، با گل خاکستری نکرد
در سایهبان محمل غم، با هلال خویش
جز صحبت از شکوه و بلنداختری نکرد...
ویرانه بود و دربهدری، باز لحظهای
غفلت ز حال لالۀ نیلوفری نکرد
یادش، هماره مظهر عزّتمداری است
نامش، همیشه بر لب ایام جاری است
شاعر: #محمدجواد_غفورزاده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_مصائب
بی دست یک برادر و بی سر برادری
داغ اینچنین ندیده به تاریخ خواهری
رفتند و مانده است که در ازدحام ترس
آغوش مادری بگشاید به دختری..
زن، آن زنی که مردتر از خیل کوفیان
صف بسته است یک تنه در پیش لشکری
آن زن که ایستاده در آن ظهر سهمگین
از روی تل به دیدن صحرای محشری
آن زن که پیش مقدم توفان خطبه هاش
لرزیده مثل بید به خود کاخ مرمری
گفتند مرتضاست به منبر نشسته است
زینب نشست تا که به منبر، چه منبری!
از خیمه های سوخته معلوم می شود
هرگز نرفته دختری این سان به مادری
دلتنگ توست شانه ی بی تاب خواهرت
ای سر که از تمامی هفت آسمان سری
شاعر: #سیده_تکتم_حسینی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
رحلت شهادت گونهی عقیلهی بنی هاشم دختر والامقام امیرالمومنین ، حضرت صدیقه صغری خانم زینب کبری (س) را به محضر حضرت ولیعصر(ع)و محبان اهل بیت(ع)تسلیت عرض مینمائیم.
پانزدهِ ماهِ رجب روزِ عزاست
رحلتِ دُختِ علی ِ مرتضاست
شالِ غم بر گردنِ آلِ عباست
خون به دل صدیقهی خیرالنساست
زینب از دنیایِ فانی میرود
از جهان آن آسمانی میرود
میرود زینب سویِ دارِ بقا
میشود از غصه و غم ها رها
میبرد با خود هزاران قصه را
کوله باری از غم و از غصه را
یک دلِ پر درد و زار و خسته را
ماجرایِ پهلویِ بشکسته را
میشود مهمانِ بابش مرتضا
مینشیند در کنارِ مصطفا
انتظارِ مادرش سر میشود
همنشین او ، با برادر میشود
______________________
قهرمانِ صبر و همت زینب است
دخترِ شاهِ ولایت زینب است
جدِ او ختمِ رسولان مصطفا
مادرش صدیقه و خیر النساء
جدهِّی او بود ام المومنین
آن خدیجه نورِ چشمِ مسلمین
بابِ او سر حلقه اهل یقین
حضرت حیدر امیرالمؤمنین
درجهان رنج فراوان دیده است
اوبسی سختیِ دوران دیده است
قسمتش این بود از روز ازل
غصه واندوه وغم جنگ وجدل
کودکی بُد جدِّ اورفت از جهان
شد قرینِ رنج واندوه و فغان
مادرش در نوجوانی شد شهید
از جفا و جورِ آن قومِ پلید
دیده بود او پهلویِ بشکسته را
بازویِ مجروح وقلبِ خسته را
اشکِ مادر غربت وآهِ علی(ع)
غسلِ مادر را بدستِ آن ولی
بعد چندی بابِ او هم کشته شد
مرتضی درخونِ خود آغشته شد
مدتی بگذشته چون زین ماجرا
کشتهِ زهرِ جفا شد مجتبی
این همه آغاز کارِ زینب است
بعداز آن هم جمله در تاب وتب است
چون که نوبت بر حسینِ او رسید
بارِ سنگینی بدوشِ خود کشید
از مدینه با برادر بوده است
در کنارش راه را پیموده است
کربلا رنج وغمش افزون شده
بال وپر بشکسته و دلخون شده
داغِ قتلِ شش برادر دیده است
خندهِ آن قومِ کافر دیده است
نوجوانانش بخون غلطیده اند
همرهانش رنج ومحنت دیده اند
دیده است او جنگ ورنج ورزمگاه
خیمه و اهل و عیال و قتلگاه
محنت وجور وجفاوشور وشین
بر سرِ نی راس پر خونِ حسین
در اسارت رنجِ بی پایان کشید
قامتش از قصهی دوران خمید
یک زن و این طاقت و صبر و جلال
این شکوه و قدرت و قدر و کمال
این فقط در حد و حصرِ زینب است
همچنین پاداش و اجرِ زینب است
با تمامِ درد و اندوه و ملال
گفت میبینم جمال اندر جمال
این صفت مخصوصِ مردانِ خداست
امتیاز ِ خاندان ِ مرتضاست
زینب است و یک جهان تاب و توان
قهرمان است قهرمان است قهرمان
تسلیت گوید "طریقت" این زمان
بر امام ِ آخرین صاحب زمان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
تقدیمی:حاج مرشدعلی طریقت
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
هفتاد و دو شهید به صحرای زینب است
پایین نامه ی همه امضای زینب است
می میرم و دم تو مرا زنده می کند
قاری من صدات مسیحای زینب است
از سربلندی تو سرافراز می شوم
بالای نیزه ها سرت آقای زینب است
جای مرا گرفته ای و پس نمی دهی
جای تو نیست بر سر نی ، جای زینب است
امروز که مشاهده کردی مرا زدند
عین همین مشاهده ، فردای زینب است
در طول زندگانی پنجاه ساله ام
این اولین نماز فرادای زینب است
این جلوه های مختلف روی نیزه ات
از " ما رایت الا جمیلا " ی زینب است
طوری قدم زدم که همه باخبر شدند
کاخ یزید زیر قدم های زینب است
دارند سمت من صدقه پرت می کنند
خرمای نخل ها جلوی پای زینب است
هرچه زدند سنگ ، سرش آخ هم نگفت
آخر حسین گرم تماشای زینب است
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم
خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم
در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد
در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم
بر روی تل، در غربتِ شام غریبان
ایکاش بودم در کنارت عمه جانم
تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی
مرهم برای حال زارت عمه جانم
جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی
دیدم گره خورده به کارت عمه جانم
مانند قلبت چند جای چادرت سوخت
در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم
چشم عمو عباسمان را دور دیدند
شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم
لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را
در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم
بین تمام داغ هایی را که دیدی
می سوزم از داغ اسارت عمه جانم!
مرضیه عاطفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
بخشیده بر خورشید نور مأمنش را
نور عفیف آیه های روشنش را
با کاف و ها و یا وعین وصاد،مریم
قدری تجلی داده یاس گلشنش را
ارباب محتاج قنوت وتر او بود
یعنی گرفته عرش هر شب دامنش را
آری سلوکش عرش را آباد کرده
روضه سرا کرده ست کوی و برزنش را
این اشک های جاریِ در بین روضه
احرام بسته بارگاه شیونش را
از آستینش احتضارش را بپرسید
شرمش بخواند روضه جان دادنش را
با خط نا محرم نوشته تازیانه
شرح کبود مرثیه های تنش را
با حرمت آن گوشوار غرق خونش
وا کرد با ایثار مشت دشمنش را
او پیش تر با قتل صبری جان سپرده
یک بار دیده رفتن جان از تنش را
از پیکر خورشید هنگامی که بردند
پیراهن و کفش و عبا و جوشنش را
با خنجر کندی کسی ازبین می برد
گل بوسه های ان یکاد گردنش را
کوبید وقتی که چهل تا نعل تازه
آن خوشه های سبز پوش خرمنش را
او بارگاهش تا ابد قلب حسین است
پس ساخته نیزه ضریح مدفنش را
بر روی سینه می فشارد وقت رفتن
آغوش گرم و زخمی پیراهنش را
محسن حنیفی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
چه بگویم من از او، مثل علی بت شکن است
کیست زینب، به خدا آینه ی پنج تن است
در کمالات علی، در جلواتش حسن است
مجلس روضه ی او جنت الاعلی من است
بر غبار قدمش بوسه زده شمس و قمر
دختر حیدر کرار ، همین است دگر
عصمت فاطمه از وسعت نامش پیداست
سندِ روشنِ حقانیت کرب وبلاست
سایه ی چادر زهرایی او بر سر ماست
کیست زینب؟ همه ی زندگی خون خداست
هر چه از شوکت نامش بنویسیم کم است
خطبه ی حیدری اش مظهر تیغ دو دم است
غیر زینب چه کسی زینت حیدر بوده ست
در دل کوفه خود فاتح خیبر بوده ست
از همان روز ازل هستی مادر بود ه ست
بهتر آن است بگوییم، پیمبر بوده ست
دلم از روز ازل خورده به نامش پیوند
ما گرفتار حسینیم، به زینب سوگند
احسان نرگسی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
چه بغضها که گلوی تو را فشرد ولی
صدای گریۀ تو لحظهای شنیده نشد
دلی نبود که همرزم تیغها نشود
گلی نماند که با دست زخم چیده نشد...
به استواری لحن تو در حماسه قسم!
به قامتت که دمی زیر غم خمیده نشد،
قسم به صبر! به داغی که تازه است هنوز
دلی صبورتر از زینب آفریده نشد
مهدیه اکبری
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
تکیده قامتش و تکیه بر عصا نزدهست
همان که غیر خدا را دمی صدا نزدهست
شهید داغ حسین است و ما در این فکریم
که سر به چوبۀ محمل زدهست یا نزدهست
هنوز بر سر تل، دست روی سر دارد
هنوز پای غمش ایستاده، جا نزدهست
هنوز چشم به راه است ماه برگردد
و قرنهاست کسی سر به خیمهها نزدهست
خوشا به شاعر اگر آتشی به دل دارد
بدا بر آن قلمی که دم از شما نزدهست
به پایبوسی صیدی که بین گودال است
کسی شبیه تو اینگونه دست و پا نزدهست...
فائزه زرافشان
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب
باصورت افتادی رخت رنگین کمان شد
گریان زخم صورت تو آسمان شد
وقتی زمین خوردی کنار جسم بی سر
خنده نصیب خولی و شمر و سنان شد
از سر گذشتی در پی انگشتری تو
خنده زنان گفتند سهم ساربان شد
حالا تو بودی و تن بی سر بمیرم
روی سرت پاهای قاتل سایه بان شد
وقتی تو را با تازیانه دور کردند
سنگ ستم روی سرت بوسه زنان شد
بزم شراب اشقیا رفتی و دیدی
سهم لب چاک حسینت خیزران شد
بر لب زدی تا پاره شد لبهای خشکت
هر شب زدی تا پاره شد لبهای خشکت...
محمد حبیب زاده
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#یا زینب کبری
از غربت زینب دل من بیتاب است
از غُصه ی اوست دیده ام پُر آب است
امشب شده ام اگر غمین زینب
از لطف دعای حضرت ارباب است
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
صبر از زبان عجز ثناخوان زینب است
عقل بسیط واله و حیران زینب است
ایوب صابر است ولیکن درین مقام
انصاف ده که ریزه خور خوان زینب است
در قتلگاه، جسم برادر به روی دست
بگرفت کای خدای من این جان زینب است
قربانی تو است بکن از کرم قبول
کاری چنین به عهده ایمان زینب است
در خطبهاش کهکوفه ازآنشد سکوت محض
گفتی که ممکنات به فرمان زینب است
ابن زیاد شوم به دار الإماره اش
رسوا ز منطق شرر افشان زینب است
با اینکه با عیال برادر به شهر شام
در دست اهل ظلم، گریبان زینب است
بر هم زن اساس جفاکاری یزید
لحن بلیغ و نطق درخشان زینب است
افزون بود ز حوصله خلق عالمی
درد و غمی که در دل سوزان زینب است
دارد «صغیر» امیدی و از روی اعتقاد
چشمش به لطف بی حد و پایان زینب است
🔸شاعر:
#استاد_صغیر_اصفهانی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در شجاعت حضرت زینب (سلام الله)
نطقى كه كوفه شير زن كربلا نمود
مكر و فساد دشمن دين برملا نمود
ثابت نمود منزلت خاندان خويش
مشت يزيد و زادۀ مرجانه وا نمود
دادِ سخن بِداد در آن جمع آن چنان
با خطبه اش قيامتى آنجا بپا نمود
با آن دل شكسته و اندوه بيكران
بر عهده آنچه داشت رسالت ادا نمود
در آن محيط وحشت و خوف او بدون بيم
ذمّ يزيديان به بيان رسا نمود
از غدر و مكر مردم كوفه نمود ياد
تحذيرشان زكردۀ زشت و خطا نمود
گفت و نمود خلق خطا كرده سر بزير
در حسرت و تأسف از آن كرده ها نمود
هم داد بيمشان ز مكافات اين جهان
هم يادشان قيامت و روز جزا نمود
يك شهر پر ز ضّجه و يك دشت صيحه شد
دخت على چو قِصّۀ پر غُصّه وا نمود
او با كلام خود همه را كرد منقلب
روز سرورِ خصم، شب غم فزا نمود
زينب سخن نگفته همه گرم عيش و نوش
با آنچه گفت يكسره غرق عزا نمود
تا ساكتش كنند سر انور حسين
آورد نيزه دار و بر آن بينوا نمود
افتاد آفتاب جمالش به محملش
خواهر ز ديدنش سخن خود رها نمود
از غصّه سر به چوبۀ محمل زد و شكست
گلگون ز خون خويش ز سر تا به پا نمود
بس كن (على) كه زينب كبرى در اين ميان
با آنچه كرد پرچم دين را بپا نمود
آیت الله علی صافی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد
دختر فاطمه و حیدر کرار است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد
زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد
گریه گریه همه ی بستر او تر شده است
مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد
لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش
یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد
گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد
همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد
ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد
بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد
به روی سینه ی او پیرهن خونین اش
زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد
زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید
«این هلال سر نی آمده دختر دارد»
دختران علی و فاطمه در بازارند
صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
*آدرس کانال👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
■ *مقدمتان گرامی*
*💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*