eitaa logo
کانون مداحان
26.6هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
21.2هزار ویدیو
197 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
مداحی_آنلاین_بگذار_با_عزت_بمیرم_حاج_منصور_ارضی.mp3
8.2M
🔳 (ع) 🌴روضه امام جواد(ع) 🌴بگذار با عزت بمیرم 🎤حاج *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
💔 در مسلک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد 🥀 (ع)🥀 .🥀 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ویژه شهادت امام جواد(ع) تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
4_5811977288572471433.mp3
6.64M
🔳 (ع) 🌴مثل شبای قدر بس که امشب مهمه 🌴بی‌قرارها بخونید یا جوادالائمه 🎤 *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آواى غربت» هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید تا آه سینه سوزى از قلب من برآید بس کوه غصه بردم بس خون دل که خوردم گویى که از لبم خون جاى سخن برآید از بس که یار قاتل سوزم نهفته در دل ترسم که جاى آهم دود از دهن برآید دیگر نمانده هیچم تا کى به خود پیچم اى مرگ همتى کن تا جان ز تن برآید امروز بین حجره فردا کنار کوچه آواى غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست از من هم سوختن به آتش هم ساختن برآید از بس که رفتم از تاب از بس تنم شده آب بر من صداى فریاد از پیرهن برآید نبود عجب که بر من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد سوز از کفن برآید جانسوز شعر(میثم) خیزد ز دل دمادم مانند ناله ‏اى کز بیت الحزن برآید *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
غلامرضا سازگار   حجت کبریا امام جواد کعبـۀ انبیـا امام جواد  قبلـۀ اولیـا امام جواد بابی انت یا امام جواد          بابی انت یا امام جواد    تـو ابالهــادی و اباالکــرمی تـو کلیـم‌الله مسیـح دمی  تو مقام و تو حجر،تو حرمی تو مراد همه، تو باب مراد         بابی انت یا امام جواد      تشنـه ی کوثـر ولای تـوام    سرفرازم که خاک پای توام  سائلم؛ سائل گدای تـوام  دامنت را زکف نخواهم داد            بابی انت یا امام جواد     ناله و اشک و آه آوردم گرد عصیان ز راه آوردم  به حـریمت پنـاه آوردم  کرمت را نمی‌برم از یاد         بابی انت یا امام جواد   تو ز عالم گره‌گشایی تو  تو امامی،تو رهنمایی تو تو عزیــز دل رضــایی تو که رضا بر لب تو بوسه نهاد           بابی انت یا امام جواد    ای به دست تو باز،مشکل من یـاد رویـت چــراغ محفــل من کاظمیـن تــو قبلـه ی دل من کعبۀ دل ز جان سلامت باد          بابی انت یا امام جواد   تو جوادی و سائلت عالم کمترین سائل درت حاتم  ای فـدای کرامتت گـردم قدر من کم،عنایت تو زیاد         بابی انت یا امام جواد   تــو جــواد و پــدر امــام رئـوف  جـود کـرده به خاک پات وقوف   لطفت افزون‌تر از حروف و الوف بلکه وصفت فراتر از اعداد          بابی انت یا امام جواد    حیف کزحق خودشدی محروم مثــل اجداد طاهــرت مظلـوم  کرد یـارت ز زهـر کین مسموم شرر زهر در دلت افتاد         بابی انت یا امام جواد   تو که سرو ریاض دین بودی تو که خود باغبان دین بودی در امـامـان جوان‌تـرین بودی ازچه شد یار مار و زهرت داد؟         بابی انت یا امام جواد   تو که بر جسم دین روان بودی   تـو که توحیــد را نشـان بـودی  به چه تقصیر تشنه جان دادی؟ رفت آهت بر آسمان ز نهاد          بابی انت یا امام جواد   دل«میثم»هماره سوزد ازاین  کـه نهادنـد ای ســلالۀ دیـن بـدنت را سـه روز روی زمیـن مثل جدت حسین از بیداد         بابی انت یا امام جواد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اشعار شهادت امام جواد(علیه السلام) استاد سازگار شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم کسی بر من نمی گرید به غیر از چشم گریانم من از دوران طفلی تا جوانی خون دل خوردم که از هر ناله می جوشد هزاران درد پنهانم میان حجرۀ در بسته مثل شمع، می گریم مگر با قطرۀ اشکی شود تر چشم گریانم تمام عمر با تنهائی و غربت گرفتم خو ولی وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم که دیده صید، دست و پا زند، صیاد کف بر کف اَلا صیاد من صید توام دیگر مسوزانم اَلا ای آه، از زندان تنگ سینه بیرون شو که من با ناله داد خویش از صیاد بستانم گهی نام محمّد بر لبم گه یا رضا گویم کهی رو به مدینه گه بود سوی خراسانم شریک زندگی گردیده قاتل، خانه ام مقتل انیسم اشک چشم و حجرۀ در بسته زندانم مرا کشتی دگر شادی مکن ای دختر مأمون گرفتم نیستم فرزند پیغمبر، مسلمانم ز سوز خود سرودن سوز دل دادم تو را (میثم) که خورده نظم تو پیوند با اشک محبّانم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را واى از عناد دختر مامون که از جفا مسموم کرد زاده‏ ى خیر المآب را تنها نه جان من که از این شعله سوختند جان رسول و فاطمه و بوتراب را پى مى ‏برد به سوختن جسم و جان من هر کس که دیده سوختن آفتاب را اى آنکه التهاب عطش را شنیده ‏اى بنگر به عضو عضو من التهاب را افکنده است شعله به جان من و هنوز از من کند دریغ یکى جرعه آب را من مى‏ کنم به العطش از او سوال آب او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را یارب تو آگهى که براى بقاى دین بر جان خریده‏ ام این مستم بى حساب را جان مى‏ دهم به غربت و عطشان که خون من تضمین کند تداوم اسلام ناب را باشد ز فیض دوستى ما اگر به حشر آسان کند خدا به (موید) حساب را *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از من گرفته همسر من خورد و خواب را زهر جفا ز جان و دلم برده تاب را واى از عناد دختر مامون که از جفا مسموم کرد زاده‏ ى ختمى ماب را افکنده است شعله به جان من و هنوز از من دریغ مى‏ کند یک جرعه آب را من مى‏ کنم به العطش از او سوال آب او مى‏ دهد به هلهله بر من جواب را جان میدهم به غربت و عطشان که خون من تضمین کند تداوم اسلام ناب را پى مى‏ برد به سوختن جسم و جان من هر کس که دیده سوختن آفتاب را باشد ز فیض دوستى ما اگر به حشر آسان کند خدا به موید حساب را *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
در میان حجره یارب کیست غوغا مى ‏کند شکوه زیر لب ز بى رحمى دنیا مى‏ کند ز آتش زهر جفا چون شعله مى‏ پیچد به خود دود آهش روز را چون شام یلدا مى ‏کند خاک عالم بر سرم گویى جواد ابن الرضاست کز عطش مى ‏سوزد و خون، قلب زهرا مى ‏کند آب را مى‏ریزد آن بیدادگر روى زمین هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى‏ کند در سنین نوجوانى همچو زهرا مادرش جان شیرین را به راه دوست اهدا مى‏ کند تا بپرسد حال آن پهلو شکسته در جنان از پى دیدار او خود را مهیا مى‏ کند تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى ‏دهد قاتلش جان دادن او را تماشا مى‏ کند شد دل (ژولیده) خون از داغ جان فرساى او کز غمش اشعار او خون در دل ما مى ‏کند *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بنده ام بنده ی ولای توام عاشق صحن با صفای توام تو جوادی و من گدای توام یا جواد الائمه ادركنی قامتم خم شده ز بار بلا حاجتم باشد از تو یا مولا نجف و كاظمین و كرب و بلا یا جواد الائمه ادركنی ای كه از زهر خون شده جگرت به تو و جد و مادر و پدرت منِ بیچاره را مران ز درت یا جواد الائمه ادركنی سائلم سائلم جوابم دِه تشنه ی جام وصلم آبم دِه چشم گریان، دلِ كبابم دِه یا جواد الائمه ادركنی به امام و به حرمتِ شهدا به علی و به مادرت زهرا دست خالی نمی روم ابدا یا جواد الائمه ادركنی ای تو را یارِ بی وفا كشته با لبِ تشنه از جفا كشته با چنان پاكی و صفا كشته یا جواد الائمه ادركنی بسته با دستِ فتنه راهِ تو شد همه جا پُر ز سوز و آهِ تو شد حجره ی بسته قتلگاهِ تو شد یا جواد الائمه ادركنی مانده بر بام جسم بی كفنت مرغ ها ناله زن به گرد تنت سایه كردند بر روی بدنت یا جواد الائمه ادركنی لرزه بر جان اهل دین افتاد شعله بر قلب مسلمین افتاد تنت از بام بر زمین افتاد یا جواد الائمه ادركنی استاد غلامرضاسازگار *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سوخت از زهر هلاهل جگرم مادر جان تیره شد روز به پیش نظرم مادر جان من در این حجره ‏ى در بسته خود مى ‏پیچم کس نداند که چه آمد به سرم مادر جان نکشد گر که مرا زهر جفا خواهد کشت خنده‏ ى همسر بیدادگرم مادر جان من جوادم که به یاد تو سخن مى‏ گویم چون ترا از همه مشتاق ترم مادر جان همچو شمعى اثر زهر ستم آبم کرد سوخت پروانه صفت بال و پرم مادرجان همسرم پشت در خانه به دست افشانى من به یاد تو و مسمار درم مادر جان چون تو در فصل جوانى ز جهان سیر شدم که زده داغ تو بر جان شررم مادر جان به لب خشک من غمزده آبى برسان کز عطش سوخته پا تا به سرم مادر جان شعر (ژولیده) گواهى دهد از غربت من دوست دارم که بیایى به برم مادرجان شاعر:ژولیده نیشابوری *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بانک اشعار شهادت امام جواد ع به ديوار قفس بشكسته ام بال و پر خود را زدم تنــهاي تنـها ناله هاي آخر خود را درون شعله همچون شمع سوزان آتشي دارم كه آبم كرده و آتش زده پا تا سر خود را قفس را در گشوده صيد را آزاد بگذاريد كه در كنج قفس نگذاشت جز مُشتي پر خود را بزن كف پايكوبي كن بيفشان دست، امّ الفضل كه كُشتي در جواني شوهر بي ياور خود را بيا و اين دم آخر به من ده قطره ي آبي كه خوردم سالها خون دل غم پرور خود را چه گويي اي ستمگر در جواب مادرم زهرا اگر پرسد چرا لب تشنه كُشتي شوهر خود را اجل بالاي سر، من در پي ديدار فرزندم گهي بگشوده ام گه بسته ام چشم ترِ خود را به ياد شعله هاي ناله ي إبن الرّضا «ميثم» سِزَد آتش زني هم نخل، هم برگ و برِ خود را حاج غلامرضا سازگار ميثم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اشعار شهادت امام جواد(علیه السلام) استاد سازگار ای مرگ مدد کن که من زار بمیرم ای زهر خلاصم کن و بگذار بمیرم بگذار در این خانه که غمخانۀ من بود تنها و غریب از ستم یار بمیرم بگذار با سوز درون و لب عطشان یکبار زنم ناله و صد بار بمیرم بگذار که چون فاطمه هنگام جوانی در خانه ی در بستۀ خود زار بمیرم بگذار که بی شیون و آرام شوم آب چون شمع که سوزد به شب تار بمیرم بگذار در این خانۀ در بستۀ خاموش از یار کشم محنت و آزار بمیرم بگذار چو مرغی که قفس قتلگهش بود بیگانه و تنها و گرفتار بمیرم سوز دل من شعله کشد از دل (میثم) بگذار به هر ناله دو صد بار بمیرم *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اشعار شهادت امام جواد(علیه السلام) استاد سازگار هر دم هزار نوبت جان از بدن برآید تا آه سینه سوزى از قلب من برآید بس كوه غصه بردم بس خون دل كه خوردم گویى كه از لبم خون جاى سخن برآید از بس كه یار قاتل سوزم نهفته در دل ترسم كه جاى آهم دود از دهن برآید دیگر نمانده هیچم تا كى به خود بپیچم اى مرگ همتى كن تا جان ز تن برآید امروز بین حجره فردا كنار كوچه آواى غربت من از این بدن برآید نیكوست زهر دشمن در راه دوست از من هم سوختن به آتش هم ساختن برآید *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
اشعار شهادت امام جواد(علیه السلام) استاد سازگار تا آه سینه سوزی، از قلب من برآید هر دم هزار نوبت، جانم ز تن برآید بس کوه غصه بردم، بس خون دل که خوردم پیوسته از لبم جان جای سخن برآید از بس که یار جانی آتش زده به جانم ترسم که جای آهم دود از دهن برآید از بی وفائی یار، این بود قسمت من من گریه گن بمیرم، او خنده زن برآید دیگر نمانده هیچم تا کی به خود بپیچم ای مرگ همتی کن تا جان ز تن برآید امروز بین حجره، فردا کنار کوچه فریاد غربت من از این بدن برآید نیکوست زهر دشمن در راه دوست کز من هم ساختن به آتش هم سوختن برآید از بس که رفتم از تاب،از بس که گشته ام آب فریاد آه آهم از پیرهن برآید جا دارد از غم من هنگام دفن این تن خون در لحد بجوشد اشک از کفن برآید *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کسی خبر نشد از غربت نهانی من نیامده به سرم بهر همزبانی من فقط غریب مدینه غم مرا فهمد که همسرم شده در خانه خصم جانی من کجایی ای پدرم؟حال و روز من بینی کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من برای مادرم انقدر گریه کردم تا غم جوانی اش امد سر جوانی من بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم به جلوه آمده در وقت قد کمانی من بیا و در رخ من روی مادرت را بین کبود گشته چو او روی ارغوانی من میان هلهله ها گمشده نوای دلم ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید عیان بود ز مچ پای ریسمانی من هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین رسید تا که کند کار سایه بانی من سلام بر بدن بی عزیز خدا سلام بر تن عریان سیدالشهدا قاسم نعمتی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شرارِ زهرِ قاتل سر زند از جسم و جانم کسی بر من نمی گِریَد به غیر از چشمِ گریانم من از دورانِ طفلی نوجوانی خونِ دل خوردم که از هر ناله می جوشد هزاران دردِ پنهانم میانِ حجرۀ دربسته مثل شمع می گریم مگر با قطرۀ اشکی شود تر چشم گریانم تمامِ عمر باتنهایی و غربت گرفتم خو ولی وقتِ شهادت مادرم زهراست مهمانم که دیده صید دست و پا زند صیاد کف بر کف الا صیاد ، من صیدِ توام دیگر مسوزانم الا ای آه از زندانِ تنگِ سینه بیرون شو که من با ناله داد خویش از صیاد بِستانم گهی نامِ محمد بر لبم گه یا رضا گویم گهی رو به مدینه گه بود سویُ خراسانم شریکِ زندگی گردیدِ قاتل خانه ام مَقتَل انیسم اشکِ چشم و حجرۀ دربسته زندانم مرا کشتی دگر شادی مکن ای دختر مأمون گرفتم نیستم فرزند پیغمبر، مسلمانم ز سوز خود سرودن سوزِ دل دادم تو را میثم که خورده نظمِ تو پیوند با اشکِ محبانم استاد حاج غلامرضا سازگار *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
چشم در چشم تو می دوزد و بد می خندد دست و پا می زنی و در به رویت می بندد  سر و کار جگرت تا که به زهرش افتاد نقل شادی عوض مرهم زخمت می داد  اینچنین ناله نکن عرش خدا می لرزد در خراسان دلت قلب "رضا" می لرزد  پسرت نیست سر از خاک تو را بردارد کمی از رنج غریبیِ شما بردارد از ترک های لبت درد عطش می بارد چقدر حجره به گودال شباهت دارد  افتابت به لب بام تماشایی شد تا سه روز از بدنت خوب پذیرایی شد دل خورشید به تنهایی تان می سوزد چهره ات گفت که عمرت چه جوان می سوزد حسن کردی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
سوزانده تب زهر، تمام گلویش را برده است مکافاتِ عطش، رنگ و رویش را از شرم، سرش رو به زمین است، بمیرم با رقص، زمین ریخته اند آبرویش را آن قدر صدای دهل و ساز بلند است پوشانده صدای لبِ تسبیح گویش را از هر طرفی پا شد و برخاست، زمین خورد بُرده است چنان تشنگی از دیده سویش را در پیش دو چشمش به زمین ریخته اند آب تا که نکند جستجو این آرزویش را با آب زمین ریخته آورد به خاطر مرثیه ی پُر ماتم شرم عمویش را آن قدر که پیچید به خود در کف حجره هر گوشه ای از حجره گرفته است بویش را بردند تنش را به چه وضعی به روی بام تا که نکند هیچ کسی جستجویش را خوب است که بر بام ز دورش همه رفتند خوب است که پوشانده لباسش، گلویش را سوی تن ارباب ولی آه سنان رفت تا با نوک نی، قطع کند گفت و گویش را از بس که به پیشانی او زخم نشسته است گویا که گرفته است به خونش، وضویش را با سنگ، کسی آمد و بر صورت او زد وقتی که نمی دید دگر روبرویش را شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
تویی که جود و عطا بر امام ها داری چقدر لطف و سخاوت برای ما داری؟! جواد فاطمه ارث از کریم او بردی غریب خانه شدن را ز مجتبا داری اگر که زهر زمینت زده است، می دانم به سینه مثل حسن داغ کوچه را داری صدای هلهله و رقص و پایکوبی ها نمی گذاشت بگویی به دل چه ها داری شرار زهر لبت را چقدر خشکانده! به حجره روضه ی عطشان کربلا داری تنت رها شده است پشت بام خانه، بناست سه روز روضه ی ارباب را به پا داری سلام ای تن بی سر، سر بدون بدن چرا درون تنور و به نیزه جا داری؟ تو روی نیزه حواست به عمه ها بوده تو سایه بر سر بی سایبان ما داری... امیر عظیمی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است  ناله ی العطش من نرسیده ب کسی چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است  صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس در زمین خوردن ما دست دگر در کار است علتش چیست که بالاسر من میرقصند پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟! نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است جای این اذیت وآزار فقط بازار است  به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت  از روی اسب بیفتی ب زمین دشوار است جان به قربان تنی که همه اش غارت شد بیش از پیرهنش پیکر پاکش.... شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بالابلند ماندی غريب و هيچ كسی برسرت نبود درآن محيط درد كسی در برت نبود آتش گرفت سينه ات از زهر جانگداز يك جُرعه آب بر لب شعله ورت نبود تا آن كه ناله ای به كنار تنت زند دردا كنار پيكر تو خواهرت نبود وقتی رسيد پيك شهادت به گريه گفت جز مادر تو فاطمه نوحه گرت نبود چندين كنيز هلهله كردند پشت در آتش بيار معركه ، جز همسرت نبود اُف برچنين زنی كه تو را زهر داد و كشت آن گاه در گشود كه بال وپرت نبود بالا بلندبودی و جز بام خانه ات جايی مگر برای تو و پيكرت نبود آن جا كبوتران به طواف توآمدند ای كعبه ، خاك جای تن اطهرت نبود تو از نفس فتادی و بعد از شهادتت جزغم به جان نوگل غم پرورت نبود آمدبه كاظمين «وفایی»،به گريه گفت اين جلوه گاه نور ،به جز منظرت نبود وفایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده اگر شال عزا بر شانهٔ اسلام افتاده زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده شبیه جعده(لع) در ذهنش خیالی خام افتاده نشانده نقشه های شوم را در چشمهای خود جواد إبن رضا(ع) در چنگ مکری تام افتاده چه برّنده ست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل(لع) کلامش باز هم در ورطهٔ دشنام افتاده نفس میسوزد از زهرِ هلاهل...جایِ قدری آب زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده گلویش شعله ور در آتش و از کنج لبهایش عطش جاریست و دریا کنار جام افتاده به سختی گام برمیدارد و از لرزش بسیار عبا از شانه اش بیتاب در هر گام افتاده به سختی در میان هلهله مظلوم جان داده چه تنها کنج حجره پیکری آرام افتاده * تنش در زیر سمّ اسب هایِ سخت-جولان نه... به زیر تابش ِ خورشید، روی بام افتاده! *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
آن که عمری داغ زهرا شعله زد بر پیکرش ریخت از روز ازل باران ماتم بر سرش نخل امید رضا بود و به باغ احمدی دست ظلمی زد شراره بر همه برگ و برش از غریبی بی کس و تنها به خود پیچید و باز شد غبار حجرهٔ در بسته او بسترش او چو شمعی آب می گردید از کینه ولی هلهله می کرد از شادی در آن جا همسرش همسر او گر برون حجره می خندد ولی در درون حجره می گرید به حال مادرش بشکند دست تو گلچین این گل زهرا بود با چه جرأت دست افکندی و کردی پرپرش این جگر از داغ یک سیلی تمام عمر سوخت آخر ای زهر جفا کردی چرا سوزان ترش در دو عالم سربلند است و سر افرازی کند هر که می گردد «وفائی» از وفا خاک درش سیدهاشم وفایی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*