eitaa logo
کانون مداحان
26هزار دنبال‌کننده
20هزار عکس
19.9هزار ویدیو
184 فایل
کانون مداحان استان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی مداحی. خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین (ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
خون تو را پاشید تا به آسمانش آه از زمین درآمد و درندگانش یک بار امروز این عبا ما را کمک کرد حالا برایت کرده بابا سایبانش آسان در آغوش پدر جان دادی اما چه سخت شد بابای مظلوم امتحانش تا گفت:"ان لم ترحمونی..."خنده کردند نفرین من به کوفه و زخم زبانش این اولین بار است که شاه دو عالم دارد خجالت می کشد از خاندانش مهریه ی مادر بزرگ توست این آب سهم لبت حتی نشد یک استکانش حتی به من گهواره ات را هم ندادند دادم ولی بین خیالاتم تکانش ناباورانه خیره ماندم به مزارت جای تو را ناخواسته دادم نشانش ای نانجیبان نیزه در قبرش نکوبید ...ای وای برمن استخوانش... استخوانش شعر از گروه *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
به روی برگ گل شبنم نشسته به سوگ تشنه ای زمزم نشسته به روی حنجر ششماهه با تیر سه تا بوسه کنار هم نشسته * پر قنداقه را در خون کشیدند ز دستان سحر، مهتاب چیدند دل آهن به حال آن گلو سوخت که با تیر سه شعبه ، سر بریدند * از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است رحمی دل دشمن نپذیرد سخت است این را همه ی حرمله ها می دانند بر دست پدر ، پسر بمیرد سخت است *** عطش را روی لب تفسیر داری نخوابیدی ، ولی تعبیر داری نمی دانم چه کرده تیر با تو؟ که بر حنجر ، خط شمشیر داری شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کوثر علی‌اصغر امشب به مستان می‌دهد ساغر علی‌اصغر غوغا به پا کرده آیینه‌ی کوچک‌تر حیدر علی‌اصغر ارباب می‌خندد بر سینه‌اش تا می‌گذارد سر علی‌اصغر با سن‌و‌سال کم در جنگ برپا می‌کند محشر علی‌اصغر "هل من معین" آمد طاقت ندارد در حرم دیگر علی‌اصغر تیر سه‌پر خورده پس شد علی‌اصغر، علی‌اصغر، علی‌اصغر هم اکبر آورده هم روی دستانش علیِ اصغر آورده از باغ خود انگار زیر عبا سیب گلاب نوبر آورده در کربلا ارباب یک‌ساقی و هفتاد و اندی ساغر آورده بر روی دستانش انگار حیدر را به روی منبر آورده تیر سه‌شعبه، آه! اشک مرا این جمله هردفعه در آورده پیش عمو بر نی شش‌ماهه حالا بین سرها سر درآورده هربار جان می‌داد تا روی نیزه اصغر خود را نشان می‌داد تا دق کند مادر هی حرمله گهواره‌ی او را تکان می‌داد مثل علی‌اکبر جنگاوری می‌شد اگر دنیا امان می‌‌داد مثل عمو میشد تیر سه‌شعبه چندسالی گر زمان می‌داد آن وقت مادر هم داماد خود را هی نشان این و آن می‌داد باید رباب امروز شش‌ماه درس عاشقی را امتحان می‌داد دنیای شش‌ماهه شد تیره تا خشکیده شد لب‌های شش‌ماهه رو زد برای آب " مُنّوا عَلَیَّ " بر لب بابای شش‌ماهه اُف بر تو ای دنیا خالی‌ست در آغوش مادر جای شش‌ماهه حالا رباب است و لالایی و گهواره و رویای شش‌ماهه تنها امید ماست کوچک‌ترین باب‌المراد، آقای شش‌ماهه هرکس حسینی شد پای براتش می‌خورد امضای شش‌ماهه شعر از گروه دفتر شعر و ادب آیینی شهرستان بروجرد *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
گاهواره نیست در شأن تو ای کوه وقار! تکیه بر دست حسینت کن میان کارزار تیر از نوع سه پر، آنهم در این گرد و غبار یعنی از تو خصم میترسد علیِ شیرخوار! آمدی و پاسخ هل من معین شد آشکار چون زره قنداقه را بستی به تن، از هر کنار چون عمو تیغی به جز ابروی تیزت برندار آمدی میدان بجنگی، آب میخواهی چه کار حتم دارم جبرئیل افتاده یاد این شعار: لافتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار در نبردت لب به لب تکبیر میخواهی فقط شیر لازم نیست، تو شمشیر میخواهی فقط کی میان خیمه این ساعت اقامت میکنی در غدیر خویش می آیی امامت میکنی دشت را یکباره حیران قیامت میکنی آنچه کرد عباس، تو بی قد و قامت میکنی تشنگی سخت است اما استقامت میکنی هر فراتی هست را غرق ندامت میکنی رود را با این لب خشکت ملامت میکنی از ضریح حنجرت داری کرامت میکنی چند ماهت هست و توصیف شهامت میکنی با پر قنداقه ات فردا قیامت میکنی داشتی ای کاش در میدان مجالی بیشتر لااقل مانند اکبر سن و سالی بیشتر ای قنوت پادشاه کربلا! این سرزمین شک ندارم با تو گشته قبله ی اهل یقین نیست در شانت رکابی، خاتم یکسر نگین! در چنین سن کس نشد باب الحوائج، شاه دین! شیر خوردی از رباب اصلا تو یا ام البنین؟؟ تیری آمد شعبه شعبه شد شریعه شرمگین قاب قوسینی و آغوش پدر عرش برین تازه میفهمم چرا خونت نمیریزد زمین شد سرت پشت سر عباس با نی همنشین سر علم کردی ندیده کس علمدار اینچنین ای مسیح تشنه! هر دم نام تو اعجاز کرد دست های تو گره های بزرگی باز کرد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عارفان را اینچنین در باور است طفل این گهواره شیخ اکبر است این علی ابن حسین ابن علیست؟ یا خدایا عیسی پیغمبر است در کرامت با عمو هم شانه است در امامت با پدر هم‌جوهر است صبح محشر فاش خواهد شد به ما این پسر میزان روز محشر است نسل زهرا خیر زهرا می‌دهد شعبه کوثر خودش هم کوثر است امتحانش کن به هنگام خطر از دوصد مرد خطر غوغا تر است حرمله تیر و کمان آورد اگر این پسر راهی میدان با سر است در کمان انگار تیر آماده است یا رب این تیر است یا که خنجر است تیر لازم نیست این لب تشنه را از عطش این شاخه‌ی گل پرپر است شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
السلام ای مرتضی را نور عین السلام ای غنچه ی باغ حسین السلام ای عالمی مفتون تو شیعه تا روز جزا مدیون تو تو ز نسل حیدر و پیغمبری مظهر صبر و رضای داوری طفلی اما شیر دشت کربلا مهر تأیید شهیدان خدا گرچه طفل شیرخواره اصغری در کرامت جود و رحمت محشری کربلا از خون پاکت منجلی بر تو می نازد حسین بن علی تو ز لطف حق شدی خلد آشیان باب حاجات تمام شیعیان گشته ایم از لطف تو مهمان تو یا علی دست همه دامان تو تو چو شمعی ما همه پروانه ات کن نظر بر سائلان خانه ات کن نظر مولا بر این دل های ما یک نگاه تو برد غم های ما آمدیم امشب همه بر تو پناه از کرامت جمع ما را کن نگاه با نگاه تو خدایی می‌شویم گر تو خواهی کربلایی می‌شویم درد ما را از کرامت کن دوا قسمت و روزی ما کن کربلا ای فدای آن لب عطشان تو جان ما گردد علی قربان تو روز عاشورا به دشت کربلا بودی عطشان در میان خیمه ها یا علی ای طفل بی شیر رباب مادرت از بهر تو در فکر آب تا شنیدی ناله ی هل من معین از حسین آن شاه بی یار و معین از شرار غربتش تو سوختی شعله بر جان از غمش افروختی سوخت از این غم لب عطشان تو زد غم غربت شرر بر جان تو گفتی از دل این سخن با شاه دین گرچه کودک بر توام یار ومعین در ره عشق شما استاده‌ام بهر جان دادن پدر آماده ام گو عدو با تیر بی تابم کند در ره عشق تو سیرابم کند ناگهان آن دشمن دور از خدا بر گلوی طفل زد تیر جفا حرمله درد عطش را چاره کرد با سه شعبه حنجرش را پاره کرد غنچه ی عطشان بستان حسین گشته پرپر روی دستان حسین سوزد و گرید به یاد او (رضا) منتظر بر لطف او روز جزا خون پاک او شفاعت می کند او قیامت را قیامت می کند *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله وارث غیرت اجداد اباعبدالله حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله با تو حاجت به همه داده اباعبدالله پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست هر چه خواهید بگیرید شب معجزه‌ هاست یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست کرمش شامل عالم شده از بس آقاست این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو شیر سرخ عربستان شده آب آور تو ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت وای بر حال ِ زمین، دور تو یک بار نگشت در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی سند محکم مظلومیت بابایی وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر شده جنجال دوباره سر نام حیدر بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر این علی بن حسین بن علی های پدر علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش پدری تیر کشید از گلوی نوزادش آمده پشت در و مادر و فضه یادش یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب ذکر یک عرش سراسر شده ای وای رباب قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد تیر سمت آسمان ، پرتاب شد در حرم میگفت چشمی اشکبار رحم کن ای تیر ، بر این شیرخوار نیست غیر از تشنگی تقصیر او رحم کن بر مادر بی شیر او یا بگو جرمش چه باشد این صغیر یا بده آب و سپس جانش بگیر تیری اما، زخم تو چون خنجر است آن گلو از برگ گل نازکتر است گر ننوشد آب ، پر می گیرد او گر بنوشد آب هم ،می میرد او مرگ می گردد پی گهواره اش مانده مادر...تا چه سازد چاره اش جای لب بر هم زدن این ماه وش گر زبانی داشت می گفت العطش... شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
بگو که یک‌شبه مردی شدی برای خودت و ایستاده‌ای امروز روی پای خودت نشان بده به همه چه قیامتی هستی و باز در پی اثبات ادعای خودت از آسمانیِ گهواره روی خاک بیفت بیفت مثل همه مردها به پای خودت پدر قنوت گرفته تو را برای خدا ولی هنوز تو مشغول ربّنای خودت که شاید آخر سیر تکامل حَلقت سه جرعه تیر بریزی درون نای خودت یکی به جای عمویت که از تو تشنه‌تر است یکی به جای رباب و یکی به جای خودت بده تمام خودت را به نیزه‌ها و بگیر برای عمه کمی سایه در ازای خودت و بعد، همسفر کاروان برو بالا برو به قصد رسیدن، به انتهای خودت و در نهایت معراج خویش می‌بینی که تازه آخر عرش است، ابتدای خودت سه روزِ بعد، در افلاک دفن خواهی‌شد کنار قلب پدر، خاک کربلای خودت *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
یا علی اصغر تویی نور دو چشمان حسین هستی زهرا و حیدر جان و جانان حسین گلبن باغ ولایی، هستی و جان رباب در میان نوگلان کربلا چون آفتاب غنچه ی نشکفته ی باغ ولایی یا علی دردمندان دو عالم را دوایی یا علی بر همه عالم ز لطف خود کرامت می کنی بس کریمی از کرامت تو قیامت می کنی گرچه کودک باب حاجات جهانی یا علی شیعه را تا روز حشر آرام جانی یا علی می وزد بر جان و قلب شیعیانت بوی تو دست های خالی ما یا علی جان سوی تو با ولایت بر تمام شیعیان ره توشه ای زینت کرب و بلا آن مرقد شش گوشه ای گرچه کودک شیر دشت کربلایی یا علی چون حسین بن علی مشکل گشایی یا علی نور چشم فاطمه باب الحوائج اصغری شافع امت تو با خونت به روز محشری قبر پاک تو بود بر سینه ی بابا علی زائر قبر تو باشد حضرت زهرا علی یا علی اصغر همه هستیم مهمان شما شامل ما گشته مولا لطف و احسان شما همچو سائل بر سر راهت علی بنشسته ایم با ولای باب مظلومت به تو دل بسته ایم گرچه بد هستیم مولا بر تو آورده پناه جان عمه زینبت بر ما ز رحمت کن نگاه آبروی ما بود از آبرویت یا علی شافع امت بود خون گلویت یا علی آخرین سرباز جان بر کف تویی در کربلا زین همه ایثار تو گشته خریدارت خدا دستگیر شیعیان در روز وانفسا تویی مهر تأیید پیام روز عاشورا تویی دل بسوزد بر تو و بر آن لب عطشان تو روز عاشورا همه اهل حرم گریان تو روز عاشورا شنیدی از حسین هل من معین پیکر عباس علمدار حسین نقش زمین در زمین کربلا دیگر حسین تنها شده غربت و مظلومی ات در چهره اش پیدا شده سوختی از غربت بابا و تو گریان شدی در میان خیمه گه همناله با طفلان شدی یعنی ای بابای مظلومم منم سرباز تو می روم میدان پدرجان تا شوم جانباز تو ناگهان دروتاب و تب در خیمه گه بابا رسید تو در آغوش رباب و ناله ات بابا شنید گفت زینب خواهرم ده شیرخواره اصغرم تا از او رفع عطش سازم سوی میدان برم تا کند اتمام حجت بر تمام دشمنان شیرخوارش را گرفت و برد سوی دشمنان آی لشکر بنگرید این در نایاب آمده بهر رفع تشنگی این طفل بی تاب آمده آمده در بین میدان تا که سیرابش کنید طفل بی شیر آمده تا آن که آرامش کنید بین لشکر بین دشمن در میان کارزار روی دستان حسین شد حنجر او آشکار حرمله تیر سه شعبه از کمان خود کشید تیر آمد حنجر خشکیده ی اصغر درید تشنگی اصغر بی شیر دیگر چاره شد حنجر خشک علی اصغر ز کینه پاره شد در دمِ آخر به روی دست بابا خنده کرد باب مظلوم و غریبش را علی شرمنده کرد شد فدای خالق یکتا همه هست حسین غنچه اش گردید پرپر برروی دست حسین یا (رضا) بس کن مگو تو ماجرای غم فزا گرید و سوزد حسین‌بن‌علی از این رثا *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای گل باغ ولایت یا علی خون تو رمز هدایت یا علی نوگل زهرا پیمبر زاده‌ای کودک اما چون پدر آزاده‌ای بر ربابی یا علی نور دو عین هستی زینب تویی جان حسین غنچه ی بستان سرای حیدری باب حاجات خلایق اصغری چشمه ی آب بقا را زمزمی کودک اما دستگیر عالمی عالم هستی ز نورت منجلی بر تو می نازد حسین بن علی تشنه ی جام شهادت کام تو چون عمو باب الحوائج نام تو نام زیبای تو حک بر سینه ام مهر و حب تو بود گنجینه ام ریزه خوار ریزه‌خواران توام یا علی اصغر مسلمان توام ما مریضیم و تو درمانی علی مایه ی آرامش جانی علی گرچه خود آگاهم از این که بدم سوی تو با دست خالی آمدم گشته ام شرمنده ی احسان تو آمدم امشب شدم مهمان تو آمدم مولای من بر تو پناه بر من مسکین ز لطفت کن نگاه آمده امشب به درگاهت فقیر یا علی از مرحمت دستم بگیر کن دعایم امشب ای نور امید تا شوم در نزد زهرا روسپید ای شهید شیرخوار کربلا کن روا با اذن حق حاجات ما تشنه کام و چون گل پژمرده ای آب از تیر سه شعبه خورده ای پر شد از جام شهادت ساغرت غرق خون از تیر کین شد حنجرت جان خود در راه جانان داده ای بر روی دست پدر جان داده‌ای صبر بابا در غمت کم شد علی قامتش از داغ تو خم شد علی نوکر درگاه تو هستم (رضا) دستگیری کن ز من روز جزا *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
از شبِ هفتم به اهل خیمه بستند آب را تشنگیِ کودک شش ماهه برده تاب را از دوچشمِ مادرش ، آری ، گرفته خواب را او دراورده به گریه ، از عطش ، مهتاب را کل خیمه در پیِ آبی برای این پسر ما همه بودیم تشنه ، لکن اصغر تشنه تر دشمنان با اشکِ چشمِ من ، تسبم میکنند بی علی هستند و قطعا قبله را گم میکنند شاید اینها بر منِ خسته ترحم میکنند این غدیرِ خونیِ مارا کمی خُم‌ میکنند بردمش من اصغرم را سمتِ میانِ نبرد هیچکس یک قطره آبی هم به ما هدیه نکرد تازه ، من دیدم که تیری هم به سمتِ ما زدند... کل لشکر تیر را دیدند و از خود جا زدند تا سفیدیِ گلو ، چون ماه ، شد پیدا ، زدند آب ، هیچ اصلا! چرا با تیر ، کودک را زدند؟ داشتم میگفتم از خشکیِ لب هایش ولی آه... ، بدجوری به خود پیچید یک دفعه علی گرچه لشکر خواستند آبی دهند ، اما نشد هیچکس بهرِ کمک کردنِ به کودک پا نشد اصغر از این همهمه حتی دو چشمش وا نشد گفتم: اصغر رو زدم! شرمنده ام بابا ، نشد... حال من ماندم میانِ خیمه و این دشمنان مانده ام حیران و سرگردان ، میانِ این و آن... کودکِ شش ماهه‌ی من ، سوخته بال و پرش بین قنداقِ پر از خون است ، جسمِ اطهرش روی یک دستم تنش ، برروی یک دستم سرش حال بفرستم کدامش را برای مادرش؟ تیر خورده جای شیر و خواب رفته اصغرم بهرِ خوابیدن ، علی را پشتِ خیمه میبرم آرزو دارم نبیند مادرش این صحنه را پیکرش در بین قنداق است و سر از تن جدا خاک میکردم علی را در زمین کربلا ناگهان هم مادرش آمد به پشتِ خیمه ها کاش وقتی که میانِ خون نشستم ، بی پناه مادرم هرگز نیاید گوشه ای از قتلگاه... محمدحسین چاوشی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
این غبغب تو ناز به تفسیر می کشد لب لب مکن که این جگرم تیر می کشد پنجه مکش به سینه تف دیده کویر ناخن مگر ز سینه کمی شیر می کشد در کودکی چه محشری در عشق کرده ای؟ حسرت به عاشقی تو هر پیر می کشد هر کس قدم به سیر مقامات تو نهد کارش در این دیار به تکفیر می کشد گویا شنیده شد که خدا هم ز داغ تو در عرش ناله های فرا گیر می کشد می دانم عاقبت که سر (چند قطره آب) کار امام عشق به تحقیر می کشد با آن که دیر آمدم بالای قبر تو دیدم پدر ز حنجر تو تیر می کشد این جسم غرق خون تو و حالت پدر آن ماجرای کوچه به تصویر می کشد بو برده دشمنت به گمانم تنت کجاست بر روی خاک نیزه و شمشیر می کشد باور نمی کنم  بدن توست روی نی؟ دشمن میان هلهله تکبیر می کشد چشمان باز و حنجره ریش ریش تو حال دل رباب به تحریر می کشد تا نیزه در گلوی تو جا باز می کند انگار از وجود من اکسیر می کشد دیده ببند تا که نبینی عدوی تو ناموس خانواده به زنجیر می کشد قاسم نعمتی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پسرم از نفس افتاد به دادم برسید داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید حاج حیدر توکلی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
جان به پیکر داشت وقتی مشک ها جان داشتند کاش می شد ابرها آن روز باران داشتند کاش می شد قطره ی آبی به خیمه می رسید آب ها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه آب ها از شمر گویا اذن میدان داشتند کودکی آرام شد با لای لای تیرها بعد از آن گهواره ها خواب پریشان داشتند سوره ی کوچک که روی دست بابا ذبح شد مجلس مرثیه ای آیات قرآن داشتند بند قلب آسمانی ها به مویی بند بود بر نخ قنداقه اش از بس که ایمان داشتند چون خدای کعبه بود و لایق تسبیح بود آن که را زیر عبای عرش پنهان داشتند هیچ داغی مثل داغ کودک شش ماهه نیست اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند نیزه ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند ماه های روی نیزه چشم گریان داشتند محسن حنیفی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته بیشتر شد تشنگی ها، او خودش  آب، آب بود پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته گردنی که خشک باشد آخرش این میشود تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش آه بفرستم کدامش را برای مادرش علی اکبر لطیفیان *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ای از تلظّی‌های تو در چشم من دریا خجل مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل در خون، خدا را دیده‌ای جان دادی و خندیده‌ای تا دامن محشر بود از خنده‌ات بابا خجل از حنجر خشکیده‌ات خون خورده تیر حرمله پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل خشکیده‌لب بردم تو را لب‌تشنه آوردم تو را هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل دعویِّ دین و کشتن شش‌ماهه آن هم تشنه‌لب اینجا مسلمان می‌شود از گبر و از ترسا خجل با این عذار لاله‌گون، با این جمال غرقه خون جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده! پیش گل لبخند تو، از باغبان، گل‌ها خجل باب‌النّجات عالمی، خون خدا را همدمی شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل استاد حاج غلامرضا سازگار *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
هرم لبهای تو آتش زده جانم پسرم قصه ی آب برای تو بخوانم پسرم پسر ساقی کوثر به چه کاری افتاد کشته ی طعنه ی این زخم زبانم پسرم داغ تو چون علی اکبر کمرم را تا کرد نعره خواهم زنم از دل نتوانم پسرم مادرت دیده به راه است که سیراب آیی با چه رویی تن تو خیمه رسانم چه کنم بی هوا تیر رسید و نفسم بند آمد با نگاه تو گرفته ست زبانم پسرم خون من گردن آنکس که گلوی تو برید حسرت بوسه نهاده به لبانم پسرم صبر کن تا پر قنداقه ی تو پاره کنم سخت جان می دهی ای راحت جانم پسرم ز ترک های لبت بوسه گرفتن سخت است خندهی آخر تو برده توانم پسرم می کَنم قبر تورا دور ز چشم مادر پدرم داده ره چاره نشانم پسرم با وجودی که کنم قبر تو یکسان با خاک باز هم جان تو بابا نگرانم پسرم قاسم نعمتی *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
پدری آب شده تا پسری آب خورد ا"خون ز پیمانه ی خورشید جهانتاب خورد" ماهی تنگ عطش راه به جایی نبرد حنجرش آن قدری نیست به قلاب خورد به لبش آب رسد یا نرسد می میرد نوش دارو ست پس از مرگ که سهراب خورد پلک بر پلک نهاده است در آغوش پدر شاید او خواب ببیند که کمی آب خورد لعنت حق به کسانی که گمان می کردند که به نام پسرش کام پدر آب خورد سرخی خون علی شانه به مغرب زده است آسمان سرخی اش از جای دگر آب خورد امیر خورسند *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
عجب حال خوشی در روضه ها هست به قدر وسعت عالم صفا هست در این شهر سیه رو بین روضه نفس تنگی نمیگیری هوا هست به دور هم جمعند عاشقان و به قدر وُسع عشق است و وفا هست حرم را در حسینیه ببینید به هر جا روضه باشد کربلا هست سگ کهف حریم کربلا شو فنای جای دگر اینجا بقا هست اگر داری مریض لا علاجی بیا روضه بیا دارالشّفا هست به این خانه بیا تا که ببینی سر این سُفره شاه است و گدا هست خضاب دیگران رنگی ندارد در این وادی زخون آری حنا هست اگر با گوش دل، دل داده باشی صدای گریهء یک آشنا هست هزار و چار صد سال است مهدی(عج) عزادار غمِ خون خدا هست روایت از امام صادق(ع) آمد که گریه بهر جدّم کیمیا هست خدا این اشک را از ما نگیرد که هر چه خیر از حال بُکا هست بخوان ای روضه خوان تا که بگرییم برای تشنه ای که سر جدا هست به لطف مادرش زهرا همیشه میان روضه ها آب و غذا هست اگر چه آب مهر مادرش بود ولی شرح غمش پُر ماجرا هست به منّت بهر طفلش آب خواهد ز قومی که تماما اشقیا هست پدر فریاد زد رحمی به طفلم اگر یک مرد در بین شما هست ... بگیرد طفل من سیراب سازد اگر یک ذرّه ای لطف و عطا هست به جای آب تیر آمد چه تیری که بهر صید زخمش بی دوا هست چه تیری اُستخوان حلق بشکست چنین ذبح عظیمی در کجا هست؟ علی را تا نبیند مادر او چه جایی بهتر از زیر عبا هست به حیرانی بابا خنده کردند بگو آیا که یک ذره حیا هست الهی مادرش اصلا نبیند سرِ ششماهه در طشت طلا هست مجتبی صمدی شهاب *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
شررعطش غنچـة مـن رنگ نمـانـده به سيماي تو زتشنگي چرا ترك خـورده به لب هـاي تو كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) اگرچه لحظه لحظه غش مي كني اصغرم زاشك خودرفـع عطش مي كني اصغرم كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) ازشـررعطش گـُل تشنــه ام كبــابي بخواب شايدكه ببيني بخــواب تـو آبي كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) رحم كن اي غنچه ی عطشان به چشم ترم چـراچنيـن نفس نفس مي زنـي در بـرم كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) ازغــم توسينــه ی مـن گشتـه پُـرولوله تيرسـه پَر كـرده مهيـّا كنـون حـرملـه كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) به كـودكي تـويـار قـرآن شدي اي گلم چقدر هم رنگ شهيـدان شـدي اي گلم كودك عطشان من خسته ترازجان من مرومرو ز دستم (2) *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
کسی که خم شده اما زمین نخورده منم کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم ولی رباب مرا می کشد علی اصغر صدای آب مرا می کشد علی اصغر مدینه بعد دعای‌ حسین باران ریخت ولیکن آبروی من در این بیابان ریخت عموی تو وسط علقمه جواب نداشت دو مشک پارهء سقا دو قطره آب نداشت ز دست و پا زدنت دست و پای من گم شد میان اینهمه خنده صدای من گم شد هی التماس نکن منکه سوختم پسرم برو حرم، کفنت را ندوختم پسرم برو که مادر تو حاضر است جان بدهد اگر بدون تو گهواره را تکان بدهد رقیه هم شده بی حوصله چکار کنم؟ ببین گرفته کمان حرمله چکار کنم؟ چگونه صبر کنم حسرت ترا بکشم به روی حنجر صدپاره ات عبا بکشم کنار خیمهء تو حجله عزا بستند مسیر رفتن و برگشتن مرا بستند *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
ذبیح من که زخمت به خون بخشیده زیبایی  دهان خشک و چشم نیم بازت گشته دریایی  منم خورشید و تو همچون ستاره بر سر دوشم  رخت گردیده چون ماه بنی هاشم تماشایی  تبسم های تو دل برده از عباس و از اکبر  تلظی های تو داده حرم را شغل سقایی  به قد کوچک و سن کمت نازم که تا محشر  دهد زخم گلویت آب بر گل های زهرایی  تو دیشب تا سحر بیدار بودی و در اطرافت  صدای العطش گردیده بود آوای لالایی  تبسم کن که می بینم سر ببریده ات با من  چهل منزل کند بالای نیزه راه پیمایی  تمام تشنگان را بود بر لب حرفِ آب اما  تو بهر آب گفتن هم نبودت هیچ یارایی  زبس زیبا شدی برروی دستم دم به دم ازمن  گلویت دل ربایی می کند، رویت دل آرایی  به روی دست من ذبح تو بر من سخت اما  تو با لبخند خونینت به من دادی شکیبایی  اگر چه دم به دم رفتم زمیدان کشته آوردم  تو تا بودی مرا در دل نبود احساس تنهایی  استاد حاج غلامرضا سازگار *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد ای عشق‌جان چه با دل تو روزگار کرد مانند مادران جوانمرده روز و شب باید نشست پای غم تو هَوار کرد دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو باید برای زخم دو چشمت چکار کرد جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر  از آه مادرش چه دلی شعله‌زار کرد داغ حسین  امام مرا پیر کرده است از بس که روز و شام جگر داغدار کرد گیسو بریز ای سر نیزه پسند من قربان آنکه باز مرا بی‌قرار کرد هر روز ظهر سایه‌ی آن نیزه دار بود آقا چه لطف‌ها که به آن نیزه دار کرد دارد گِله رُباب از آن تیر می‌کند دیدی چگونه بچه‌ی ما را شکار کرد شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته با تو بودن را به من از کودکی آموخته چشم وا کردم ، از اول گفت ؛ این مال حسین نوکرت را جز به بزم روضه ات نفروخته هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین بیشتر با گریه های من برایت سوخته مادر من مادرت را دوست دارد ، اشک را مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته کاش روشن تر کنی در لحظه های آخرم آتشی را که غمت در سینه ام افروخته سوختم با روضه هایت چون شنیدم سوختی ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته شاعر: *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*