مادرم بگو از شلوغی شب جمعه های حرم بگو مادرم بگو به حسینت این شبا از چشا ی ترم بگو مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو نشون نداره مادرم منم نشون نمیخوام از خدا خواستم همیشه بشم شهید گمنام از زخمای تو، عالم شاکیه مثل چادرت ، قبرت خاکیه آه مادر... آه مادر.... مادرم بگو از شلوغی شب جمعه های حرم بگو مادرم بگو به حسینت این شبا از چشا ی ترم بگو مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو نشون نداره مادرم منم نشون نمیخوام از خدا خواستم همیشه بشم شهید گمنام از زخمای تو، عالم شاکیه مثل چادرت ، قبرت خاکیه آه مادر... آه مادر.... کمم و ببین جون من یه خرده دعای مادرمو ببین کمم و ببین نوکری که این اربعین ندید حرم و ببین کمم و ببین اشکای چشم پای شعر محتشم و ببین یه محتشم کمه برای مثنوی زخمات خودت بگو بهم چرا توون نداره دستات؟ واست آسمون زار زار گریه کرد؟

زمینه آه می کشم عاشورا به لحظه ی بریدن سرت آه می کشم برای پاره های پیکرت آه می کشم به اشک و ناله های خواهرت آه می کشم برای ضجه های مادرت آه می کشم از گودال صدا میاد شمر داره کجا میاد خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد حسین آه برا بریدن سر از قفا آه میکشم وقتی که میزدی تو دست و پا آه میکشم برا صدای آه بچه هات آه میکشم برای طفل پشت خیمه ها آه میکشم از خیمه صدا میاد خسم بی حیا میاد داره آه و ناله ی ناموس خدا میاد

به لحظه زمین خوردنت آه می کشم به چادر روی زمین خاکیت آه می کشم به دست بسته علی آه می کشم به یاس پرپر علی آه می کشم از پشت در صدا میاد، خصم بی حیا میاد معلون داره واسه چی، سمت مادرم میاد مادرآه آه آه برای یتیم مادرم آه می کشم برای ناله های زینبم آه می کشم به صورت کبود مادرم آه می کشم به آیه های کوثرم آه می کشم از پشت در صدا میاد، خصم بی حیا میاد معلون داره واسه چی، سمت مادرم میاد مادرآه آه آه به پهلوی شکسته ات آه می کشم

به چهرِ غم نشسته ات آه می کشم به پهلوی شکسته ات آه می کشم به دست بسته علی آه می کشم دل شکستهٔ علی، آه می کشم از پشت در صدا میاد، یه خصم بی حیا میاد یه میخ درب و مادرم، با ضرب پا چرا میاد؟ مادرآه آه آه به ناله های مادرم آه می کشم به بی کسیّ ِ حیدرم آه می کشم رخ کبود مادرم آه می کشم به آیه های کوثرم آه می کشم از پشت در صدا میاد، یه خصم بی حیا میاد یه میخ درب و مادرم،باضرب پا چرا میاد؟ مادرآه آه آه به چهرغم نشسته ات آه می کشم به پهلوی شکسته ات آه می کشم

🌑نماهنگ پهلو شکسته مداح کربلایی: ذبیح‌الله ابراهیمی ┄┅┅٭❅💠❅٭┅┅┄ "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ سارِعُوا إِلى المهدی صاحب هذا الأمر الشريدُ الطريدُ الفريدُ الوحيد: بشتابید بسوی صاحب این امر، همان رانده شده دور شده یگانه و تنهاست. 💠 مهدویت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ ↙️به مابپیوندید↙️ ╭━━❀🕊❀🌼❀🍃❀━━╮ @vetralmotor ╰━━❀🍃❀🌼❀🕊❀━━╯

سرود مسجدی میلاد پیغمبر صلوات الله علیه وآله و امام صادق علیه السلام ای ثنای تو بر لب یزدان مظهرالله و خسروِ خوبان ماه ربیع و ماه سرور است ذکر ملائک کوثر و نور است یارسولَ الله یارسولَ الله... __________ نور مجسّم آمده دنیا رسول اعظم آمده دنیا مکّه ز نورش گشته مصفّا آمده دنیا سیّد بطحا یارسولَ الله یارسولَ الله... _________ ختم رسولان خواجه ی لولاک سَیدُ العالم سَرور افلاک خواهم که باشم ای بی قرینه میلادت را در شهرِ مدینه یارسولَ الله یارسولَ الله... _________ آمده دنیا قرآنِ ناطق یوسف احمد امامِ صادق شهر مدینه گشته چراغان از فروغ این کوکب تابان ای گلِ زهرا امامِ صادق... _______ این ثمره ی باغ رسول است فرزند حیدر سبط بتول است این آینه ی نور ذات رب باشد خورشید سپهر مذهب ای گلِ زهرا امامِ صادق... ____________ گیرد ز گلشن روح خزانی شیعه ز نورش شَوَد جهانی پسر احمد آمد خوش آمد جان محمد آمد خوش آمد ای گلِ زهرا امامِ صادق... ___________ ✍ امیر عباسی

🔊 #صوتی | تنظیم #استودیویی 📝 نوای حسین 📌 ترکیب و تنظیم مداحی‌های نوای حسین ▪️ #امام_حسین 🧡 #پیشنهاد_دانلود

📝 با امام زمانت زیاد‌ حرف بزن! خودشون فرمودن ما خریدار شیعیانمان هستیم و هر لحظه دلتنگ... 🪴 یابن‌الزهرا چه یاری بهتر از شما وقتی از همه بی‌وفایی دیده‌ایم..!؟ صوت قرائت #دعای_عهد قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور سرعت مناسب برای قرائت روزانه

متن رجزخوانی دیروز پدرها همه رفتند به میدان حسین #هفته_دفاع_مقدس این پرچم افراشته رمــز وطن ماست حتی سحر مرگ به روی کــفن ماست این پرچم سبز علوی سرخ حسینی این پرچم پر خیر شهیدان و خمــینی هر روز شود عشق در این خاک مجسم ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ صد بوسه بر این خاک و دو صد بوسه به پرچم یک دفاع از حرم است آبروی ما یک روز دفاع از وطن است آرزوی ما مرز علوی نیست دگر عرصه ی دشمــن ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ ایرانِ قوی نیست دگر عرصه ی دشمــن دیروز کــه بر شب زده بودیم شبیخون در فکــه و مهران و طلاییه و مجنون دیروز پدرها همــه رفتند به میدان امــروز پسرها همــه در خط شهیدان ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ دیروز پدر ها همــگی اهل سعادت امــروز پسر ها همــه مشتاق شهادت دیروز زنان در صف ایثار امــروز ز دیروز دلاورتر و بهتر امــروز کــه در ساحت فرهنگ مصاف است ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ هر بانوی این خاک پر از روح عفاف است یک لحظه هم از راه خودش باز نگشته است این نسل کــه آمــاده تر از نسل گذشته است امــروز هم آمــاده ی ایثار و نثاریم فرمــان بده ای یار کــه بی صبر و قراریم ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ امــروز کــه فرمــانده فراخوانده به قله فرمــود به ما چند قدم مانده به قله در راه خدا ملت ایران نرود این ها همــه امــروز دفاعیست مقدس ترک و لر و قشقا و بلوچ و عرب و کــرد ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ بر عزت ایران سرافرزاز قسم خورد هم بر سر عهدند شریفان و دلیران بر عشق به جمــهوری اسلامــی ایران موجیم کــه آسودگی ما عدم ماست جمــهوری اسلامــی ایران حرم ماست

هرچند کــه دشمــن پی احیای کــجی هاست این خاک پر از غیرت محسن حججی هاست احذاب جدایی طلب و خیل منافق در فکــر براندازی و با غرب موافق خوردند دوباره ز علی سیلی محکــم ♬♪♪♪♪♪♪♬ ♬*****♬ ♬♪♪♪♪♪♪♬ این لشکــر کــفر است کــه پاشیده شد از هم ما قدرت حقیم تلاویو ضعیف است ما نیروی قدسیم و هدف قدس شریف است ما پیرو زهرا و علی در پی نوریم ما منتظر مهدی اشان وقت ظهوریم در روز ظهورش چه شگفت از مراسم چون همــره مهدیست ابومــهدی و قاسم سردار به همــراهی آن یار می آید ای اهل حرم میر و عمــلدار می آید

#مناجات_امام_زمان_عج #روضه_حضرت_زهرا_س سیدرضا نریمانی •✾• یابن الحسن! فدای مادر پهلو شکسته ی تو شوم که درد میکشد این روزها مدام آقا، آقا.... (بچه سیدا شما باید یه جوری گریه کنیداصلا تو جمعیت باید سیدا مشخص باشن از ناله اتون، باید بغل دستیت بفهمه تو بچه ی حضرت زهرایی ، بفهمه تو مادر داری از دست میدی..) چهل نفر که علی را نشانه میرفتن لگد زدند به صدیقه، هر کدام آقا خدا کند که کسی پشت میخ در نرود اگر که رفت نمی آورد دوام آقا،آقا گیرم آتش به جفا، در که نباید میسوخت آشیان سوخت کبوتر که نباید میسوخت آتش این بار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پیمبر که نباید میسوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه، مادر که نباید میسوخت *دعواتون با کیه ، اگه مردی باید با مرد دعوا کنی، هیچ مردی با زن دعوا نمیکنه..* «مادرم از غدیر میزد حرف مادرم سر به زیر میزد حرف مردک پست رذل سیلی زد بی هوا با دو دست... سیلی زد» آتش افتاد در این مزرعه،گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید میسوخت *از مدینه بیایم بیرون بریم یجایی دیگه....* زیر خاکستر در، شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخت معجر که نباید میسوخت ظهر اگر سوخت برادر، وسط معرکه عصرچادر خاکی خواهر که نباید میسوخت از تنور آمده بابا، وسط تشت ولی اینقدر هم دلِ دختر که نباید میسوخت #شاعر: محسن ناصحی

#روضه_حضرت_زهرا_س حاج‌محمد رضا طاهری •✾• *امیرالمؤمنین نشست کنار بستر فاطمه گفت:* شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی مرا به خاک نشانده قدِ هلالی تو گرفته سوسوی چشمان تو توانِ علی *اصلاً یه جوری امشب امیرالمؤمنین التماس میکرد ..تاحالا بچه ها اینطور التماس بابا رو ندیده بودن...* «ممنونم اگر نروی میمیرم اگر بروی زهرا مرو مرو..» فاطمه جان! کس نداند که پس در به من و تو‌ چه گذشت .. تو نفس میزدی و من زِ نفس افتادم نفس، نفس زنی و ذرّه ذرّه آب شوی چه زود پیر شدی، همسر جوانِ علی سه ماه شد که سخن با علی نمیگویی سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی همیشه بسترت از برگهای لاله پُر است گلِ خزان زده ی سرخ بوستانِ علی عزیز دلم! کسی سراغ تو را از علی نمیگیرد مدینه مرگ کند آرزو به جانِ علی *یه عده که اومدن‌ عیادت خانم،همچین که داشتن میرفتن گفتن دیگه کار تمومه، به امام حسن گفتن به بابات بگو فکر کفن و دفن باشه، انقد بی معرفت بودن‌.‌..* *اینجا خیلی برا فاطمه گرون تموم شد نگاه کرد دید امیرالمؤمنین کنارِ بستره، میگه...* گرفته ام ز غریبی دو زانویم به بغل که تاب آورد این داغ بی کران علی * میگن وقتی بچه ها به مولا خبر وفات زهرا رو دادن.. این چند قدم از مسجدالنبی تا خونه رو، بارها امیرالمومنین باصورت به زمین افتاد...* این سخن ورد زبانها افتاد دیدی آخر علی از پا افتاد اگر چه بین خسوفی، هنوز ماهِ منی بتاب بر من و بر این ستارگانِ علی *فاطمه جان! یه خواهش ازت دارم...* بیا و این دم آخر برای دلخوشیم بخند تا که نَمردم بخند جانِ علی *نوشتن این چند روزه لبخند به لبان فاطمه نیومد الاّ یه موقع، خانومی که شخص نابینا میاد تو خونه سریع خودش رو می پوشونه.. پیغمبر فرمود: زهراجان! نمیبینه، خانم‌فرمود:اونمیبینه من که میبینم، الان لحظه ی آخرم دل نگرانه،بی بی فرمود: اسماء! اینطوری که مرده ها رو میبرن بسمت قبرستان، یه پارچه ای رو بدن میندازن حجم بدن نمایانه، من سختمه...اسماءگفت:خانم! من تو حبشه دیدم که تابوت درست میکنند... با چند نی خرما درست کرد یه پارچه دورش کشید.. همچین که تابوت وارد خانه شد دیدن فاطمه بعد چندوقت لبخند زد، فاطمه لبخند زد اما زینبین تو سرشون می زدند حسین تو سرش می زد...*