✴️ دوشنبه 👈 18 اسفند 1399
👈 24 رجب 1442👈 8 مارس2021
🕌 مناسبت های دینی اسلامی .
🗡فتح قلعه خیبر به دست حضرت علی علیه السلام " 7 هجری قمری "
🐪 بازگشت جعفر طیار از حبشه " 7 ه.ق "
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
📛 تقارن نحسین ، صدقه صبحگاهی رفع نحوست است .
👶 مناسب زایمان نیست .
🤒 بیمار امروز شفا یابد . ان شاءالله
✈️ مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👩❤️👩حکم مباشرت امشب .
مباشرت امشب (شب سه شنبه ) ، شهادت در راه خدا نصیب فرزند امشب می گردد ، وی هرگز با مشرکان عذاب نگردد .
🔭 احکام نجوم .
🌓 امروز انجام امور زیر نیک است :
✳️ انجام عمل جراحی جراحی .
✳️ قرض و وام دادن و گرفتن.
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ برداشت محصولات کشاورزی.
✳️ تشکیل شرکت مشارکت و شرکت زدن
✳️ امور زراعی و کشاورزی .
✳️ آغاز معالجه و درمان .
✳️ شکار صید و دام گذاری و ماهی گیری
✳️ و کندن چاه و ابراه و قنات نیک است
💇♂ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، اصلاح امور است .
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،موجب دفع صفرا میشود .
🔵 دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد .
👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود .
✴️️ وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد .
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیهالسلام
#یابابالحوائج
انیسِ این شب ممتد چهارده سالم
شب است و گریه به حالم کند سیه چالم
اگرچه رفته زِ دستم حسابِ این شبها
نرفته از نظرم خاطراتِ اطفالم
اُمیدِ دیدنِ رویِ رضا ندارم حیف
از این دو چشمِ نحیف و دو پلکِ بیحالم
چنان فشرده مرا در میانِ خود زنجیر
که حلقه حلقه فرو رفته در پَر و بالم
دوباره کعبه نِی امشب سری به من زد و رفت
دوباره طعنه گرفته سراغِ احوالم
به رویِ خاک مسیرِ کشیدنم پیداست
شکسته میروم و هر دو پا به دنبالم
رسیده سَندیِ شاهک ، دوباره میخندد
و من بخاطرِ مادر دوباره مینالم
حیا نمیکند و بعدِ زخمِ سیلیِ او
به یادِ داغِ مدینه به یادِ نُه سالم
🌸🍃
#داستان_آموزنده
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت: زندگی من به کسی ربط ندارد.
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
قضاوت کار ما نیست...!!!
زمزمه_امام_حسین_ع
هر جا دلت اسیر بلا شد بگو حسین
قلبٺ تهی زشوروصفا شد بگوحسین
نام حسین نسخه درمان دردهاسٺ
دردت اگر بہ ذکر دوا شد بگو حسین
خواهی اگر سعادت دنیا و آخرت
جایی بساط روضه بپا شدبگوحسین
در غصه ها و محنت عالم اگر دلت
خواهان لطف آل عبا شد بگو حسین
وقتیکهمرغروح تودرحبس سینهات
بیتاب وصل کرببلا شد بگو حسین
درشُکرِ پاسخیکه بهحاجات میدهند
وقتی زمشکلت گره وا شدبگوحسین
دیدارشهرعشق وجنونت گر آرزوست
نوبت بهبزم اشک وعزا شدبگوحسین
مشهد کنار پنجره فولاد با دخیل
قلبت اگر اسیر رضا شد بگو حسین
أللَّـھُـمَ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪَ ألْفَرَج
|⇦•خدای من خلاصم کن...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
چقدر سخته که بیفتی رو پهلوت پا بذارند
یه باغِ پُر از کبودی رویِ بالت بکارند
خدایِ من خلاصم کن،نمیشنون صدامُ
دمِ افطار یه آبی نیست که تر کنم لبامُ
غل و زنجیر چه سنگینِ شکسته ساقِ پامُ
حالِ من بده،منُ ببر
مونسِ منه چشای تر
مرهمی بذار، رو این جیگر
مُردم از درد پا و کمر
وای امون ای دل،امون ای دل،امون ای دل...
غروبا تو این سیاه چال دلِ آدم می گیره
نماز مغرب که میشه پاهام ماتم می گیره
در و دیوار زندون با گریه ام دَم می گیره
پریشونم،روی شونه ام جای ردّ زنجیرا مونده
دَمِ آخر،همه ش میگم رضای من پس کجا مونده
یه چندوقته که رو پهلوم جای ردّ چندتا پا مونده
بی هوا زدن،با پا زدن
هی منُ دور از چشا زدن
بیشتر از روزا شبا زدن
پاشدم از جا اما زدن...
وای امون ای دل،امون ای دل،امون ای دل...
این زندون نیمه شب ها روی خاک ها میشینم
چشامُ تا که می بندم،همه اش روضه می بینم
می بینم که رویِ نیزه یه سر قرآن می خونه
می بینم که یه دختر رو زدن با تازیونه
بمیرم که سه سالشه ولی قامت کمونه
شیرخواره رو نی جلو رباب
غنچه رو دیدم شده گلاب
عمه رو زدند واسه ثواب
|⇦•ای خاک کاظمین تو...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری
ای خاک کاظمین تو عطرِ بهشت من
ای مِهر تو زِ روزِ ازل در سرشت من
عنوان و فخر نوکری ات سرنوشت من
بذر ولایت تو در آغاز،کِشت من
با مدحِ تو زنده دل و جان ما همه
ای موسیِ مسیح دَمِ آل فاطمه
ما سائل و تو دست عنایات داوری
ما بنده ی حقیر و تو مولا و سروری
در سلسله به سلسله ها یار و یاوری
باب الحوائج هستی و موسی بن جعفری
بابُ النّجات قبله حاجات ما تویی
جان دعا و روح مناجات ما تویی
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج...
تو شمع جمع محفل اولاد آدمی
تو هفتمین امام به خلق دو عالمی
روح مصوّر هستی و جان مجسمی
هم بحرِ هفت دُرّی و هم دُرّ شش یمی
آن جا که هست مهر تو آب حیات ما
تبدیل بر ثواب شود سیئات ما
ای دل به دوستی تو بیت الولای ما
ای کاظمین تو نجف و کربلای ما
بر غرفه ضریح تو دست دعای ما
صحن تو مروه و حرم تو صفای ما
ما را بود هوای طواف حریم تو
ای جود اهلبیت به دست کریم تو
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
یوسف به جسم و به پیرهنت بوسه می زند
یعقوب بر لب و بر دهنت بوسه می زند
گل بر لطافت دهنت بوسه می زند
زنجیر هم به زخم تنت بوسه می زند
در ذکر شامگاه تو پوشیده راز شب
ای عاشق طنین دعایت نماز شب
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
افلاکیان غلام کمربسته تواند
مردان جود سائل پیوسته تواند
اهل کمال بنده وارسته تواند
مبهوت ذکر و ناله آهسته تواند
وقتی که لب برای دعا باز میکنی
در حلقه های سلسله پرواز می کنی
در اقتدار مظهر خلّاق داوری
در کظم غیظ وارث شخص پیمبری
در حلم مجتبایی و در صبر،حیدری
حقّا که نجلِ فاطمه،موسی بن جعفری
دخیلَک دخیلک یا باب الحوائج....
|⇦•سرتا به پا کبودِ تنم...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
پشت میله ی بی کسی
با هزار تا دلواپسی
جون به لب شدم ای خدا
کی به دادِ من می رسی؟
در این زندان،که ره بسته است،پروازِ صدایم را
نمی بینم کسی را جز،خودم را و خدایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
اشکای چشمای ترم
تا می ریزه دور و برم
غصه می خورم هر نفس
از یتیمیِ دخترم
پریشان حالم و از استخوانم دردُ می ریزد
نمی جویم ز دستِ هر کس و ناکس دوایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
سرتا به پا کبودِ تنم
پاره پاره پیراهنم
خیلی وقته دارم همه اش
اینجا دست و پا می زنم
اگه بشکسته می خوانم، نمازم را در این زندان
غل و زنجیرها کوبیده کرده ساق پایم را
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
یا موسی بن جعفر...
چه جوری از یادم رفته غمِ برادرها
چه جوری از یادم بره غروب عاشورا
چه جوری از یادم بره تو بودی تو مقتل
چه جوری از یادم بره می دیدم از رو تل
چه جوری از یادم بره دروازه ی ساعات
چه جوری از یادم بره صدقه بر سادات
چه جوری از یادم بره شلوغیِ بازار
چه جوری از یادم بره حضور در انظار
Babolharam_Naimani.mp3
3.61M
|⇦•سرتا به پا کبودِ تنم...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#امام_موسی_الکاظم_علیه_السلام
از مانیست کسی که هر روز #حساب خود رانکند
پس اگر کار نیکی کرده است از خدا زیادی آن را بخواهد
واگر بدی کرده، از خدا آمرزش طلب نموده و به سوی او توبه نماید.
Babolharam_Mirdamad.mp3
5.92M
|⇦•خدای من خلاصم کن...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
در رثایٺ مےچڪد از دیده جاےاشڪ خون
این همہ بےحُرمتے چشمےندیده تاڪنون
السلام اے نور حق اے آفتاب ڪاظمین
السلام اے حجٺ آزرده "فے قعر السجون"
Babolharam_Taheri.mp3
5.36M
|⇦•ای خاک کاظمین تو...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ کربلایی حنیف طاهری •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#فرمانرواي عالمين موسي بن جعفر
خورشيد شهر #کاظمين موسي بن جعفر
به درد #غريبي تو هستي معالج
نواي دل من يا #باب_الحوائج
|⇦•روی گردنم زنجیر...
#سینه_زنی تقدیم به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
دارم آروم آروم آب میشم
آخه اجلم نزدیکِ
شب و روزا بیتاب میشم
شب و روزمم تاریکِ
با هر آهِ من مهتاب ناله می زنه
به حال دلم، دلِ سیر گریه می کنه
شباییکه من دارم سجده میکنم
روی گردنم زنجیر گریه می کنه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
چه جوری بگم دردامُ،به خدا سراپا دردم
با چشای تارم دارم دنبال عصا می گردم
تازیونه وقتی رو بال من نشست
فهمیدم چرا دست مادرم شکست
سرخِ گونه هام مثلِ مادرم شدم
آخه دست سنگینی چشم من رو بست
دمِ آخری دلتنگم،حال و روز من معلومه
چی بشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...
صورتمُ که میذارم غریبونه روی خاکا
غروبا میخونم من غمِ غروبِ کربلا
ذکر عمه جونم شد وامحمداه
وقتی بچه ها بودن زیر دست و پا
من فدای اون شاهِ بی سپاهی که
رأسشُ زده دشمن رویِ نیزه ها
چه جوری بگم می بردن،سر آقا رو نامردا
جلو چشای زینب،کوچه به کوچه واویلا
دیگه نفسم بند اومد،آخه جیگر من خونه
توی نفسای آخر،قتلگاه من زندونه
وای از غربت...