فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم ساقی کوثر تويي🌷
هم هادی و رهبر تویی❤️
هم شاه بحر آور تویی🌷
هم شافع محشر تویی❤️
هم نور پیغمبر تویی🌷
هم عاشق داور تویی❤️
هم حیدر صفدر تویی🌷
شاهانه گویم یاعلی❤️
علی در عرش بالا بی نظير است🌷
علی بر عالم و آدم امير است❤️
به عشق نام مولايم نوشتم🌷
چه عيدی بهتر از عيد علی است؟❤️
ولادت مولی الموحدین و روز پدر مبارک🎊
🎉🌺🌙ولادت
🎉🌺🌙باسعادت
🎉🌺🌙حضرت
🎉🌺🌙علی(ع)
🎉🌺🌙برشما
🎉🌺🌙دوستان
🎉🌺🌙عزيز و
🎉🌺🌙خانواده
🎉🌺🌙محترمتون
🎉🌺🌙مبــــــارک
🎉🌺🌙و فرخنده
🎉🌺🌙بــــــاد
🌸🍃
🌷 آیت الله #سعادت_پرور #پهلوانی :
🔸 تنها نجات [ما] در اين جهان و جهان ديگر، دست تولّى به دامن علىّ (عليه السلام) زدن و فرمان او بردن است.
📚 شرح غزل 379 حافظ (نسخه قدسی)، آیتالله سعادت پرور
#امام_علی
چون ذات علی، ولیِحق، مظهر هوست
گر نام ورا خدا علی خواند، نکوست
در خانهی حق، علی به دنیا آمد
#از_کوزه_همان_برون_تراود_که_در_اوست
دریاست علیو جملههستی چون جووست
مغز است همه علیو عالم همه پوست
در کعبه اگر علی به دنیا آمد
#از_کوزه_همان_برون_تراود_که_در_اوست
تا حُبّ علی مرا بُوَد در رگ و پوست
رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست
جز نام علی، لب به سخن وا نکنم
#از_کوزه_همان_برون_تراود_که_در_اوست
گفتم به خرد: ای که تو را رأی نکوست
آثار خداست در علی یا هُوَ هوست؟
گفتا بخدا که او خدا نیست! ولی
#از_کوزه_همان_برون_تراود_که_در_اوست
🌸🍃
1_1474002997.mp3
8.32M
#تلنگری
#استاد_شجاعی 🎤
🌷«من اراد الله بدء بکم
و من وَحَّدَهُ قبل عنکم»🌷
کسی که خدا را بخواهد از شما آغاز می کند.
توحید عطری دارد،
نوری دارد،
رنگی دارد،
هیچ کس نمیتواند ادارکش کند مگر آنکس که .....
#ویژهیمیلاد امام_علی "علیهالسلام"
ساعتی دیوار کعبه باز شد🕋
یا علی گفتیم و ❤️
عشق❤️ آغاز شد
#میلاد_امام_علی(علیه السلام)
#روز_پدر_مبارک_باد
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه گناهانی ظهور امام زمان عجلالله را به تاخیر می اندازد؟❗️
#امام_زمان
#پیشنهادی👌
مـــردان مــــــرد... روزتان مبارک🌱
#روز_مرد
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
🥀🍃
✨﷽✨
#داستان آموزنده
✅حق کسی که بر تو احسان نموده
✍اما حق کسی که تو را کمک نموده است به خاطر دوستی یا ملک یا قرابت و... بر تو آن است که بدانی او از مالش گذشته و با صرف مال تو را؛ از ذلت بندگی و بردگی دیگران و وحشت آن نجات داده است و مزه آزادی و آسایش را به تو چشانیده است و تو را از اسارت دیگران رهانیده؛و زنجیرهای بردگی را از تو باز نموده و بوی خوش عزت و آزادی را به مشام تو رسانیده است.
او تو را از زندان قهر و جبر بیرون آورده و عُسر حَرج و سختی را از تو دور نموده و با خوشی و خوشرویی و زبان انصاف با تو سخن گفته و تمام دنیا را (به جهت احسانی که نموده است) به تو بخشیده است و تو را فارغ البال ساخته که به عبادت پروردگارت پردازی و در این راستا ضرر مالی را تقبل و تحمل نموده است.
بدان که او نزدیکترین مخلوق خداوند است نسبت به تو بعد از پدر و مادر و برادر و خواهرت و سزاوارتر از دیگران است که در مواقع لزوم به کمک او بشتابی و به خاطر خدا و احسانی که برای تو نموده است یاریش نمایی و خودت را هیچ وقت در اموری که مورد نیاز اوست مقدم ننمایی.
❄️🌨☃🌨❄️
YEKNET.IR - sorood - milad imam ali 1400 - banifatemeh.mp3
7.41M
🌺 #میلاد_امام_علی(ع)
💐 انگار که از اولم قرار مدار همینه
💐وقتش شده دنیامون یه روز خوش ببینه
🎤 #سید_مجید_بنی_فاطمه
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿🌷بی انصافی است در روز پدر
🌿🌷یادی نکنیم از کسی که در
🌿🌷طول عمرش پدرانه برای
🌿🌷امنیت ایران و جهان جنگید.
🌿🌷بزرگ مرد تاریخ
🌿🌷روزت مبارک🌷🍃
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧑🍳#کومپیر👩🍳
سیب زمینی تقریباً بزرگ: ۴ عدد
فلفل دلمه ای : یک عدد
خیارشور : ۴ عدد
زیتون : ۱۲ عدد
کالباس : ۳۰۰ گرم
ذرت : یک لیوان
کره : ۱۰۰ گرم
پنیر پیتزا : ۲۰۰ گرم
نمک، فلفل سیاه، آویش از هر کدوم یک قاشق چای خوری
سس کچاپ و سس هزار جزیره : به مقدار دلخواه..
#کوفته_مرغ_سرخ_شده 🧆 😋😍
▫️سینه مرغ چرخ شده نیم کیلو
▫️تخم مرغ 1 عدد
▫️پیاز 1 عدد
▫️سیر 2 حبه
▫️جعفری خرد شده 2 قاشق غذاخوری
▫️آرد سوخاری3 قاشق غذاخوری
▫️آویشن 1 قاشق مرباخوری
▫️زیره 1 قاشق چای خوری
▫️زردچوبه 1 قاشق چای خوری
▫️بکینگ پودر1 قاشق چای خوری
▫️آرد نخود چی یه قاشق مربا خوری پر
▫️روغن مایع به میزان لازم
▫️نمک و فلفل سیاه به میزان لازم
🔸سینه ی مرغ رو چرخ کنید سیر و پیازو رنده کنید جعفری رو ساتوری ریز کنید کنید همه ی ادویه هارو اضافه کنید تخم مرغ و آرد سوخاری و آرد نخود چی رو اضافه کنید و همه ی مواد رو باهم حسابی مخلوط کنید من دو قاشق روغن مایع هم زدم بذارید یخچال دو ساعت بمونه بعد توی دست شکل بدید گرد یا بیضی من شکل بیضی حالت دادم(توی عکس ببینید ) و توی روغن فراوان سرخ کردم. اگه موقع شکل دادن حالت چسبندگی داشت دستتونو با آب یا روغن چرب کنید.این غذای خوشمزه هم با برنج سرو میشه همبا نون کنارش گوجه و خیار شور بچینید و نوش جان کنید
...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوفله ی خوشمزه😍😋
مواد لازم:
سیب زمینی 🥔
قارچ🍄
سینه ی مرغ🍗
پنیر پیتزا 🧀
فلفل دلمه ای 🫑
نمک و فلفل 🌶🧂
داخل فر بمونه،تا زمانی که پنیر طلایی بشه
.
💠امام صادق علیه السلام فرمودند :
🔥بهشت بر مردان بی #غیرت حرام است.
بحار الأنوار، ج 53،ص 349
#عبد_بودن 3
🌷✅ خدا میفرماید حالا که قرار شد من دستور بدم و تو گوش بدی تا در جهنمِ حسرتِ خودت نسوزی ، "باید عبدِ ذلیلِ من بشی".
— خدایا کوتاه بیا ! یعنی برده بشم؟ برده که هیچی نداره برای خودش!❗️🙄
🌹بله دیگه ؛ قرار شد تو علاقه هات رو بزنی "تا دلت هیچی غیر از من رو نخواد" .هیچ منیّتی برات باقی نمونه دیگه....👌
* من همین اول اسمش رو میذاریم روت
— چی؟
👥🌏 ای اهل عالم! ایشون میخواد "برده من" بشه💖
— خدایا نمیشه حالا با هم تقسیم وظایف کنیم!! یه کمی "مَن" بگم یه کمی شما؟😢
🔶 نه دیگه عزیز دلم! همچین چیزی نداریم....
🍒
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
✘ هر حرکت روبه جلو
✘ هر تلاش جدی به سمت هدف
✘ هر مقاومت در برابر آسیبها و موانع
نیاز به یک پشتوانهی محکم، یا یک موتور محرک قوی دارد.
قویترین پشتوانهی انسانی برای ما، در حرکت بسمت هدف خلقتمان چیست؟
✨ ویژه ولادت #امام_علی علیه السلام
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ماه_رجب
39.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 شعر طوفانی و فوق الهاده در وصف امیرالمؤمنین علیه السلام
✅ واقعا ارزش دیدن داره ✅
من نیستم ...برزخی نشو گوش کن به حرفام ...توروهرکی دوست داری بذارحرفمو بزنم ..چطوری
که به اون نامرد اطمینان داری ...حرفاش رو قبول میکنی اما من نه ..منی که شریک زندگیتم نه
...دروغ هم نمی گم مگه از اول عقدمون چند بار دروغ گفتم که بخوام سراین موضوع دروغ بگم ....
یهودراتاق باز شد ...زیر چشمی نگاه کردم دیدم مامانش وباباش آمدن دم در ...نمی دونم مامانش
چطوری سرخی ویکم کبودی که تازه شروعش بود رودید که یواش زد روی صورتش وروبه طاها
گفت :تو چیکارکردی با دخترمردم ...
یهو باداد گفت :دختر مردم کیه؟ ...زنمه ..میفهمید زنمه ..لطفا برید بیرون ....
ازخجالت آب شد رفتم تو زمین ..همین طور که سعی میکردم نلرزم سرم رو تو سینه اش قاییم
کردم تا حداقل چشمم به پدر شوهرم نیفته بیشتر خجالت بکشم ....
پدرش به تندی گفت :به چه جرائتی اصال روش دست بلند کردی پسره خیره سر ...سپیده
بابا..خوبی؟؟...
"خدایا برن ..آبروم داره میره ..خدا "
سم رواز سینه اش فاصله دادم که با داد گفت :برید بیرون لطفا ..میدونم دارم چیکار میکنم .
پرده گوشم از دادش پاره شد ....مثل همیشه دوست نداشت احدالناسی از مشکلاتمون با خبر
بشن ...عاشق این اخلاقش بودم که مثل بقیه مردا نبود که به روش بیاره جلوی دیگران همیشه ام
۲۷
میگفت :هرزمان مشکل داشتیم ...هرطور خواستی رفتار کن اما بیرون از این دیوار خونه حق نداری
..نمی دونم قهر کنی و.....
پدرش سری به معنای تاسف تکون داد وهمراه با مادرش رفتن بیرون ..
خیلی خجالت کشیدم البته خوش حال شدم که اولم ازمن دفاع کردن "نصیحت مادر بزرگم به
دردم خورد آخه موقع عقد بهم گفت سعی کن اول دل خانواده شوهرت روبدست بیاری بعد خود
شوهرت که هرزمان شوهرت خواست اذیتت کنه خانواده اش جلوش بایستن "دوم این که دیگه
الزم نبود کلی کرم واین جورچیزا به صورتم بزنم که نبینن ...
سرمو گرفت جلو صورتش وگفت :دیگه درباره اش حرف نمی زنی ...
یک عرقی که ناشی از عصبانیت بیش از حد ش بود از کنار صورتش داشت میومد پایین
..."هرکاری هم که بکنم بازم چاره ای جزءهمین جا موندن ندارم ..
دستمو بردم البه الی موهاش وگفتم :باشه ..آروم باش ...
موهای کنار صورتمو دادم پشت گوشم که چشمش افتاد به سرخی زیاد گونه ام وکبودی های که
تازه داشتن خودنمایی میکردن وگونه ام تازه داشت رنگ میگرفت ..
فکر کنم متحول شد ..این عصبانیتش باعث شد امپر بچسبونه ...روتخت گذاشتم وکل صورتمو
شوع کرد به بوسیدن ..روگونمو فکرکردم االن از دستی محکم میبوسه که دردم بگیره اما نمی
دونم ..کلی تغییر کرده بود ..چشمام گرد شده بود اندازه نعلبکی ...صورتش رو گرفتم وگفتم :بهتره
برم پایین ...
روکبودی دست کشید وگفت :برو ولی بدون ..حرفت رو باورکردم اما ..دوست دارم خیالمو راحت
کنی ..جوری که ....
نمی دونم چرا صداش انقدر به سختی میومد وبین حرفاش هی مکث میکرد ..ثابت کردنش رو
دیگه کجای دلم بذارم ..خیلی دوست داشتم بدونم افشین بهش چی گفته ..اما خب مطمئنا این
سوال مصادف میشد با عصبانیت غیر قابل کنترل طاها ...آی که چقدر دوست داشتم قهر کنم
باهاش ..حیف از چند جهت نمیشد واگر نه صددرصد همین کاررو میکردم ...
توعالم فکر غرق بودم که بلندشد وگفت :میخوای همین جوری دراز بکشی سقف رو نگاه کنی ؟؟...
۲۸
صورتم حسابی میسوخت ودرد میکرد ..گوشه لبم خونش تازه زده بود بیرون چون دوباره سیلی
خوردم ...یعنی فهمیدم عصبی بشه یک وحشی به تمام معنا میشه ...
بلند شدم رفتم سمت حمام که یک دوش دودقیقه ای بگیرم چون قبلش حمام بودم ..فقط
میخواستم برم یکم بذارم بغضم سرباز کنه ..شاید ازاین حال بدم کم بشه ...میمرد از اول وای
میستاد براش همه چی رو بگم بعد اینجوری کنه ..میدونستم من یکی هرزمان دعوا شد نباید اسم
خونه بابارو بیارم ..قبال ها هم که میگفتم فقط واسه این بود که طاهارو اذیت کنم ..چون پدرم انگار
ازاول با طاها مشکل داشت وزمان ازدواج هم نگفت دخترم نیستی ...نمی دونم از ارث محرومت
میکنم ...فقط گفت :زندگیت روجوری نگه دارکه نخوای برگردی ..چون اینجا جاینیست که کسی
بخواد هواتو داشته باشه ..حتی اگر یک روزی ازدست شوهرتم پناه آوردی اینجا خودم میدمت ...
بغضم بیشتر شد ...حداقل نه مادر بزرگی داشتم که اونجا برم نه دایی وعموی خوبی ...
داخل حمام شدم خواستم دررو ببندم که صدای طاها آمدکه گفت :سپیده میتونی یک لحظه بیای ...
زیرلب گفتم :نه وحشی نمی تونم بیام ..
مجبوری رفتم بیرون ..از دیدنش هل کردم دویدم سمتش وگفتم :چت شده؟ ..من چیکار کنم
؟؟..خوبی؟؟..
صورتش بی رنگ شده بود ...یخ بود اصال ...دستشم روقفسه سینه اش ..
به کتش که روتخت بود اشاره کرد..دویدم کتش رو آوردم ..به زورگفت :جج..جی..جیباااش...
اصال نمی فهمیدم دارم چیکار میکنم ..تند تند هرچی تو جیباش بود رو ریختم کف سرامیک های
اتاق ....
هرلحظه داشت بی حال تر میشد ...
دستش رفت سمت یک قرص ژله ای قرمز ...دیگه تا ته ماجرا فهمیدم چش شده ...یک قرص
گذاشتم زیر زبونش ...کی بیمار قلبی پیداکرده بود که من نفهمیده بودم ؟؟...
کامال بی رمق بود ..سرش رو گذاشت روپام .خودشم سعی داشت نفس عمیق بکشه ...
دیگه طاقت نداشتم ..بلند گفتم :مامان فرشته ..."بغضم شکست .با لرزش این بار گفتم :مامان
توروخدا بیاین ....
۲۹