❁﷽❁
#زمزمه_نوحه
#زبانحال_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: دلخواه
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
خوش اومدی تو ای سرِ /خستهٔ روی نیزه ها
خواب تو رو دیده بودم / میای خرابه پیش ما
دیدی تو التماسمو/چشمای بی خواب منو
اومدی آرومش کنی / این دل بی تاب منو
ممنونتم که اومدی /حالا کنـــارمه سرت
ولی دلم تو کربلا / مونده کنـــار پیکرت
چن تا سوال دارم بابا / ازت میخوام بدی جواب
تو رو قسم میدم بابا/ به جان اصغر رباب
یتیم به کی میگن بابا؟/ وقتی تو بابای منی
خودت حالا بهم بگو / مَنِ الذی أَیتَمَنی؟
بگو چرا دیگه عمو / رفت و به خیمه برنگشت؟
توی نبودنِ عمو / چه سختیها به ما گذشت
چقد دلم تنــگ شــده / برا علی اکبـــرم
می خونم هر شب لالایی/ برا علی اصغرم
چشـماتو واکن بابایی/ تاول پاهــامو ببین
ردّ طناب و سیلی رو/ صورت زیبامو ببین
تو بودی روی نیزه و/همیشه پای نیزه من
می دیدم حتی از رو نی/می کشیدی تو ناز من
یه دختر سه ساله رو / با تازیونه می زدن
تا برسیم شــام بلا / به هر بهونه می زدن
بذار بهت بگم بابا/گوشواره هامو دزدیدن
با گریه های من چرا/همش بهم می خندیدن
بذار بهت بگم بابا / کجا دلم خیلی شکست
وقتی که چوب خیزران / روی لبای تو نشست
الهی بشکنه بابا / دستی که زد رو لب تو
بمیره اون که خنده کرد/ به غربت زینب تو
امان از این شام بلا / یهودیهای بی حیا
بزم شراب و کوچه ها/ امان از اون جسارتا
میخوام که همراه سرت / منم بیام به کربلا
نذار که من جا بمونم / تنها توی شام بلا
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈