‼️شعار برادری و برابری بین شیعه و اهل سنت
🔷س 5437: برخی میگویند شعار برادری و برابری بین شیعه و سنی فقط جنبهی سیاسی دارد و حکم شرعی نیست. آیا این مطلب درست است؟
✅ج: خیر، این مطلب درست نیست. وحدت مسلمین حکم شرعی است. تعبیر حضرت آقا این است که «شعار وحدت مسلمین را یک مسئلهی استراتژیک میدانم_ یک مسئلهی تاکتیکی و مصلحتی هم نیست که حالا بگوییم مصلحت ما ایجاب میکند که با مسلمین غیرشیعه ارتباط داشته باشیم_ مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبی و طایفهای را کم کنند و از بین ببرند چون در خدمت دشمنان است.» و خدمت به دشمنان هم حرام است.
📕منبع: khamenei.ir
‼️نوازندگی با غیرآالات موسیقی
🔷س 5444: آیا زدن بر ظرفها و سایر وسایلی که جزء آلات موسیقی نیستند، در عروسی ها توسط زنان جایز است؟ اگر صدا به بیرون از مجلس برسد و مردان آن را بشنوند چه حکمی دارد؟
✅ج: جواز این عمل بستگی به کیفیت نواختن دارد. اگر به شیوه متداول در عروسی های سنّتی باشد و لهو محسوب نشود و فسادی هم بر آن مترتّب نگردد، اشکال ندارد.
📕منبع: leader.ir
‼️موالات در غسل
🔷س 5442: آیا میشود وسط غسل آن را رها کرد و بعد از مدتی (مثلاً ۴ ساعت) ادامه داد؟
✅ج: اشکال ندارد و تفاوتی در مقدار زمان فاصله شده نیست.
📕منبع: leader.ir
‼️دریافت اجارهبها بصورت یکجا
🔷س 5445: به پیشنهاد مستأجر، اجاره یکسال بطور یکجا و در پایان زمان اجاره طی یک چک پرداخت میشود. آیا اگر مبلغ چک، بیش از مجموع اجارههای ماهانه باشد چنین کاری وجاهت شرعی دارد یا نه؟
✅ج: اگر از اول وجه اجاره را ـ به ملاحظه اینکه نسیه یکساله است ـ بیشتر از مقدار وجه اجاره نقد، در عقد اجاره تعیین کنند اشکال ندارد ولی افزودن مبلغی بر اجاره قراردادی در عقد اجاره به حساب مدت تأخیر، ربا و حرام است.
📕منبع: leader.ir
✴️ شنبه 👈 10 آبان 1399
👈 14 ربیع الاول 1442👈 31 اکتبر 2020
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🔥 مرگ یزید بن معاویه " ۶۴ ه.ق " .
🔥 مرگ هادی عباسی " ۱۷۰ ه.ق " .
🌙⭐️احکام دینی و اسلامی.
❇️ روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ طلب علم و حوائج .
✅ وام گرفتن .
✅ و مشارکت و دیدار با بزرگان نیک است .
👶مناسب زایمان و نوزاد روزی دار و عمر طولانی خواهد داشت . ان شاء الله
🤕بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله
🚖 مسافرت :
مسافرت خوب و سودمند و خیر دارد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است .
✳️ خرید ملک .
✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✳️ و خواستگاری و عقد و ازدواج نیک است .
💑 امشب ..
# مباشرت (شب یکشنبه ) ، فرزند همیشه حقیر و فقیر و خوار دیگران باشد .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث شادی می شود .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، سبب خارش می شود .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم
|⇦•تو آمدی و هیبت کسری..
#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ حضرتِ خیرالبشر پیامبرِ اعظم (ص) _ کربلایی حسین طاهری•✠•
پیچید تا که نسخۀ ما را به جام عشق
ما را که برد جاذبۀ مستدام عشق
گفتیم یا علی و علی شد قوام عشق
یعنی علی است حضرت قائم مقام عشق
آری تمام عشق ، جمال محمد است
"باور کنیم سکه به نام محمد است"
با اولین ظهور ، ظهورِ خدایی اش
ای دل رسید نوبت کشور گشایی اش
جایی که هست چشم خدا هم هوایی اش
با آمنه چه می کند این دلربایی اش
سوگند بر علی که قرینِ محمد است
عالم تمام مستِ طنین محمد است
لبخند زد که هستی دنیا طلوع کند
لبخند زد ستارۀ شعرا طلوع کند
لبخند زد بهشت همینجا طلوع کند
لبخند زد که حضرت زهرا طلوع کند
از بس که گفت ام ابیهاست ، فاطمه است
گفتیم آمنه خود زهراست ، فاطمه است
ای کوثر کثیر که تکثیر تو علی است
ای معنی غدیر که تقدیر تو علی است
ای وحی دلپذیر که تفسیر تو علی است
معراج بی نظیر که تعبیر تو علی است
نیمی ز توست فاطمه ، نیم دگر علی است
احمد نگو ، بگو که علی ضرب در علی است
تو آمدی و هیبت کسری شکسته شد
تو آمدی طلسم یهودا شکسته شد
تا رونق رواق کلیسا شکسته شد
تو آمدی و لات و هبل تا شکسته شد
تو آمدی که رحمت یکسر بیاوری
در امتداد خویش ، دو حیدر بیاوری
تکثیر شد جمال یکی تا چهارده
حیران این یکی ام ، که یک یا چهارده ؟
یعنی که جلوه کرد خدا تا چهارده
باید شمرد جمع شما را چهارده
فرمود این چهارده از نور احمد است
اول محمد است و سر آخر محمد است
دلداده ایم گرچه به ختم نبوتش
ما شیعه ایم، شیعۀ ختم ولایتش
تا زنده ایم زندۀ انفاس عترتش
شکر خدا شبیه خودش از عنایتش
ما را همیشه یک دلِ عاشق نوشته است
ما را اسیر حضرتِ صادق نوشته است
آنکه قعود ، آنکه قیامش حسین بود
از ابتدای بحث ، کلامش حسین بود
در انتهای درس ، سلامش حسین بود
حسن شروع و حسن ختامش ، حسین بود
با چشم های خون شده بارش چقدر کرد
تا کربلا رویم ، سفارش چقدر کرد
شاعر : حسن لطفی
|⇦•ای شاهِ مردان ..
تقدیم به ساحت مولی الموحدین آقاجانمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ آقا سید مهدی حسینی •✠•
ای شاهِ مردان ، ای شیرانِ یزدان
دورِ سرِ خود ، ما را بگردان
سحرگهان که موذن برآورد آوا
میاید از دلِ قبرم به عشقت ای مولا
صدایِ اشهد ان علی ولی الله ..
مُرده بُودم ، زنده شدم
گریه بُودم ، خنده شدم
نام علی آمد و من
دولتِ پاینده شدم
قرآن علی ، فرقان علی
ایمان علی ، میزان علی
پیدا و پنهانُ بارانُ طوفانُ درمانُ رحمان علی
میدان علی ، احسان علی ..
«ای جان علی ، جانان علی ..»
ای اسم اعظم ، دلبندِ زهرا
نامت دلیلِ لبخنده زهرا
لبخند تو یک ، دنیا می ارزد
با یا علی یَم ، عالم بلرزد
سحرگهان به موذن بگو که ای یارا
به زودی از دلِ کعبه به کوری اعدا
بگویم اشهد ان علی ولی الله ..
ای همه قربانِ نجف
دل شده مهمانِ نجف
کشته مرا آرزویِ دیدنِ ایوانِ نجف
دنیا علی ، عقبا علی
اعلا علی ، والا علی
آقا و مولا و زیبا و غوغا و دریا و معنا و زهرا علی
یحیی علی ، موسی علی ، عیسی علی
«ای جان علی ، جانان علی ..»
علی ای همایِ رحمت تو چه آیتی خدا را
که زما سوا فکندی همه سایۀ هما را
4_5825632243736906297.mp3
9.32M
|⇦•ای شاهِ مردان ..
تقدیم به ساحت مولی الموحدین آقاجانمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام _ آقا سید مهدی حسینی •✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ
وَإِنلَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ(مائده/۶۷)
فقط حیدر امیرالمومنین است...
این را از #آیه_ولایت فهمیدم
بابُ الحَرَم _ حسین طاهری.mp3
3.44M
|⇦•تو آمدی و هیبت کسری..
#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدسِ حضرتِ خیرالبشر پیامبرِ اعظم (ص) _ کربلایی حسین طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
ای مُحّمد؛
اِنّا اَعطَیناکَ الکوثر...
|همانا به تو خیری فراوان عطا کردیم|
که قدرش را خوب بدانند
که اَمانت بماند نزد اُمّتت💔
حرف دل❤️
بوقت فکر😔👇👇
خدا نکند کسی بهت بگوید: زیاد برایم دعا کن...
دلت به لرزه می افتد که مگر چه شده انقدر مضطرب و بیتاب شده... بعد اگر شرایطش باشد؛ مشکلش و گرفتاریش را جویا میشوی و در صدد رفع آن برمیایی.
ولی خدا نکند شرایط پرسش نباشد! دیگر دلت تاب نمی آورد...
در خلوت و در خواب و بیداری فکرت، ذکرت با اوست؛ پیش او... که آیا مشکلش حل شد؟! آیا دغدغه اش برطرف شد؟!
خلاصه هرجا میروی و یا می نشینی میگویی: دوستان یک نفر خیلی ملتمس دعاست برایش دعا کنید...
میدانم که نگفته متوجه منظورم شدی...
آری صاحب و مولا و سرور و همه چیز من و تو، پیغام داده که: «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم»
کاش آب میشدم و این جمله را نمی شنیدم! کاش از شنیدن این جمله دق میکردم! کاش...
کاش حداقل دعا میکردم... از آن دعاهایی که با #اضطرار است... از آن دعاهایی که همه ی امیدت قطع شده... از همانهایی که همه را بسیج میکنی که آی دوستان فرد مضطری ملتمس دعاست... دعایش کنید...
آه... که باید دق کرد از این غربت؛ از این تنهایی...
💕💕💕
🔰 دعای رفع گرفتاری فقر
✍🏻مردی از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله هر روز به دیدار آن حضرت میرسید.
چند روزی نتوانست به نزد رسول خدا (ص) برود٬ وقتی به حضور آن حضرت رسید٬ حضرت از او پرسیدند:
چه چیزی باعث شد ڪه چند روزی دیر نزد ما بیایی؟ مرد پاسخ داد:
بیماری و فقر. حضرت فرمودند: آیا به تو دعایی یاد نداده ام که هرگاه بخوانی بیماری و فقر را از تو زائل کند؟ ...
این دعا را بخوان↯↯↯
🍃 لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ تَوَکَّلْتُ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یموت وَالْحَمْدُلِلّهِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً🍃
🔹 آن شخص به خواندن این دعا مداومت نمود٬ پس از مدتی نزد حضرت آمد و گفت: خداوند بیماری و فقر را از من برد.
📖مشکل گشا، ص24
#من_محمد_را_دوست_دارم
#لبیک_یا_رسول_الله
#پیامبر_رحمت
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
✨﷽✨
✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت:
در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن.
مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴
در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور میدهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغهای کوچک نیز همچنین.
📚مضمون روایت، ج ۸،
💕💕💕💕
_چرا باید جوان مومن انقلابي قدرت تحلیل داشته باشد؟
⭕️مقام معظم رهبري:
اگر ملّتی قدرت تحلیل خودش را از دست بدهد، فریب و شکست خواهد خورد. اصحاب امام حسن، قدرت تحلیل نداشتند؛ نمیتوانستند بفهمند که قضیه چیست و چه دارد میگذرد.
اصحاب امیرالمؤمنین، آنهایی که دل او را خون کردند، همه مغرض نبودند، اما خیلی از آنها -مثل خوارج- قدرت تحلیل نداشتند. قدرت تحلیل خوارج ضعیف بود.
امیرالمؤمنین میفرمود: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر» (نهج البلاغه: خطبه ۳۷۱)؛ اوّل، بصیرت، هوشمندی، بینایی، قدرت فهم و تحلیل، و بعد صبر و مقاومت و ایستادگی.» (۷۰/۱/۲۶)
💕💕💕
#تلنگرانه❌
#شهیداحمدڪاظمے
🍁💛•••
ڪارے ڪنید ڪہ وقتے ڪسے شما را ملاقات میڪند
احساس ڪند
یڪ شــــهید را ملاقات ڪرده است...🌿
#ماملت_شهادتیم
💕💕💕
💕 مهمترین اسراف ؛
اسراف عمر است ..
نه اسراف آب و نان ..
برترین مثالِ
" ان الله لایحب المسرفین"
اسراف عمر است ..
چون چیزی،گرانبهاتر از
عمر نیست
💕💕💕
⛔️ در خلوت شوخی با نامحرم ممنوع!
✍️ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟؟!! وی می گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم. امام باقر علیه السلام فرمود: «شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
📚بحارالانوار ج۴۶ ص۲۴۷
💕💕💕
~🕊
همیشهمیگفت:
زیباترینشهادترامیخواهم!
یکبارپرسیدم:
شهادتخودشزیباست؛
زیباترینشهادتچگونهاست؟!
درجوابگفت:
زیباترینشهادتایناستکه
جنازهایهمازانسانباقینماند :)
-شهیدابراهیمهادی♥️
گمنامیخوشتراست...
#ماملت_شهادتیم
💕💕💕
روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید
ملا، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی؟
ملا در جوابش گفت بله، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم...
دوستش دوباره پرسید خب، چه شد ؟
ملا جواب داد بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم، چون از مغز خالی بود!
بعد به شیراز رفتم: دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا، ولی من او را هم نخواستم، چون زیبا نبود...
ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود، ولی با او هم ازدواج نکردم.
دوستش کنجاوانه پرسید دیگر چرا؟
ملا گفت برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت، که من میگشتم!
😊😉😊😉😊😉😊
💕💕💕
#هوالعشق
#عاشقانه_مذهبی_پارت_یازدهم
#با_وکالت_شهدا
#فاطمه_نوشت
لحظه ای از نگاه علی آب شدم٬آنقدر نگاهش حس تحسین داشت که در دلم کیلو کیلو قند آب میشد٬به خود آمدم و به گام هایم شتاب دادم٬لرز بدی به جانم افتاده بود ٬اما تصمیم را گرفته بودم باید تکلیفم را مشخص میکردم تا کی این جدال بین من و خانواده ام باید ادامه پیدا میکرد؟؟
-فاطمه جان میخوای چی کار کنی؟لطفا اگر به خاطر من...
-علی بهم اعتماد کن
و سرش را به نشانه تایید کلافه وار تکان داد٬همراه هم به حیاط بیمارستان رسیدیم به علی گفتم من با پدرم میروم و تو به دنبال ما بیا.سوار ماشین شدم و عصبانین را در صورت پدرم به راحتی دیدم٬منتظر من بود که مکان را تایین کنم.
-کجا؟
-اهم٬مزارشهدا..
-چی؟منو به مسخره گرفتی؟
-نه بابا لطفا بریم٬حداقل یه بار بنظرم احترام بزارید.
و در سکوت به ماشین گاز داد و راه افتادیم٬دعا دعا میکردم انتخابم درست باشد ٬درست...
-همینجاست بابا
در را باز کردم و حجم خاک های سرد سریعا به روی روحم نشست٬لحظه ای بغض گلویم را فشرد و سرم گیج رفت اما حالا وقت جا زدن نبود باید برای زندگیم میجنگیدم برای پاک بودنم ٬برای.. قدم هایم را مصمم تر برداشتم٬قلبم ارام بود خیلی آرام... دسته ای گل خریدم و علی ماشین را پارک کرد و به سمت من آمد٫انگار این خاک سرد برقلب اوهم نشسته٬شیشه ای گلاب خرید و چند دسته گل دیگر که بعد جویا شدن دلیلش فهمیدم برای قبور دیگر میخواهد٬پدرم با اکراه قدم برمیداشت و اخم هایش درهم گره بود ٬رسیدیم٬#مزار_شهید_گمنام محل شهادت:#کربلا علی با تعجب و سوال به من نگاه میکرد و من محو این مزار بودم٬باید شروع میکردم
٬#بسم_رب_شهدا..
#قراره_این_نوشته_طبق_واقعیت_قلب_خودم_باشه☺️☺️😞😞
#با_وکالت_شهدا #نویسنده_نهال_سلطانی
#دلتنگم_با_هیچکس_میل_سخن_نیست_در_اینجا_کسی_به_دلتنگی_من_نیست🍂🍃🍂🍃🍂🍁🍃🍁🍃🍁🍂🍁
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
#هوالعشق
#عاشقانه_مذهبی_پارت_دوازدهم
#آن_اتفاق
#فاطمه_ی_نهال_نوشت
-یه روز با دوستم رفتیم خرید ٬بعدش که اومدیم نزدیک خونه بودیم که ماشینی جلوی پامون ترمز زد٬
-خانوم کوچولو برسونیمت
-عصبی از لحن چندش و چشمای کثیفش یه اخم حسابی کردم و دست دوستمو کشیدم بردم٬دنده عقب گرفت و دوباره ترمز زد٬اینبار درماشین رو باز کرد و خودشم پیاده شد٬دیگه حرصم دراومده بود که دستشو جلو در ماشین دیدم٬در ماشینو با تمام قدرتم روی دستش کوبوندم٬صورتش به سرخی میزد٬میخواستم برم که کیفمو کشید یک لحظه تمام تعادلمو از دست دادم و روی کاپوت جلوی ماشین افتادم٬خنده ی شیطانی دوتاشون بلند شد٬دوستم که منو وادار میکرد بریم٬گریش شروع شده بود٬اون اطراف کسی نبود٬ماشینا رد میشدن و توجهی نمیکردن٬اونا شروع کردن مثل دستگاه اسکنر منو برانداز کردن حالم از نگاه های کثیفشون بهم میخورد٬خونم بجوش اومد دیگه نفهمیدم ٬هر فنی که از مربی دفاع شخصیم یاد گرفته بودم پیاد کردم و یکیشون به خاطر ضعیف بودنش به خودش میپیچید و فوحش میداد٬اون یکی هم با یه حرکت چاقوشو درآورد و جلوم گرفت وگفت
-ببین...اگه الان سوار نشی با اون خاله سوسکه٬مجبورم سرتونو واس ننه باباتون بفرستم٬حالا نظرتون چیه ؟تنه لشتو سوار میشی یا بزور بفرستم اون تو؟
تمام وجودم پر ترس شده بود ٬دستام میلرزید٬دوستمم که دیگه از ضعف روبه موت بود٬موهام کلا بیرون بود٬تازه دیدش با یه حرکت منو به ماشین چسبوند اون یکی دوستمو گرفت و اون به من نزدیک تر میشد فقط جیغ میزدم و دست و پامو تکون میدادم٬بوی الکل میداد داشتم بالا میاوردم٬شب بود اما نورافکنا روشن بود...
-تمومش کن فاطمه
این علی بود که چشم هایش به سرخی میزد و از عصبانیت گردنش متورم شده بود نگرانش شدم ٬اما باید میگفتم او خق داشت بداند٬پدرم هم فقط متعجب به من نگاه میکرد و ستگین نفس میکشید...
-نه حقتونه بدونید ٬مخصوصا شما بابا٬بابا هه..
لحظه ای که میخواست منو هل بده تو ماشین ٬فقط بلند گفتم خدا وصدای جیغ دوستم اومد و من رها شدم و سرم محکم به تیغه ماشین خورد و بیهوش شدم٬اما بیهوشیم دقیقه ای طول کشید چشم های نیمه بازم دید که یه مرد میونسال رو دیدم که داشت اونا رو کتک میزد نمیدونم چیشد که فقط صدای جیغ لاستیکارو شنیدم٬دوستم بسمتم اومد و منو تکون میداد٬وقتی به خودم اومدم اون مرد نبود٬فقط یه پلاک دیدم که نوشته بود#گمنام نمیدونم ازکجا و چجوری اومده بود اما بهش چنگ زدم٬وقتی بلند شدم من و دوستم فقط گریه میکردیم تمام بدنمون یخ شده بود٬من که مسلط ترشدم به رها زنگ زدم که بیاد دنبالمون٬با رها رفتیم بیمارستانو شبو خونه اون بودیم٬مثلا پدر و مادر داشتم یه زنگم بهم نزدن که کجایی٬اونموقع ٬بابا شما ترنتو بوذید و مامانم که مشغول شو لباسش بود٬تا رسیدم خونه رفتم اتاقمو گریه کردم و گریه کردم تأسف خوردم واسه خودم٬وضعیتم ٬شکایت کردم از خانوادم که چرا خانواده نبودیم؟جرا کسی روم غیرت نداشت چرا کسی بهم گیر نمیداد قبل ۸خونه باش٬چرا کسی نمیگفت روسریتو بیار جلوتر٬رژتو کمرنگ کن ٬چرااااا؟؟اون پلاکو دور گردنم انداختم نمیدونم اون مرد کی بودو این از کجا اومده بود٬فقط اینو میدونم اگر نبود من با اون وضعیت و پسره مست الان ....
علی سریع دور شد و به سمت درختی رفت دستش را به درخت میکوبیدو شانه هایش میلرزید٬بابا هم روی زانوانم تشسته بود و دستانش را ستون بدنش قرار داده بود میلرزید٬خودم هم وضعیت خوبی نداشتم٬روی مزار افتاده بودم و زار میزدم٬علی را کنارم حس کردم چادرم را بوسید و روی صورتم کشید٬
-علی
-جانم..
-من خیلی کثیفم به درد قلب پاک تو نمیخورم
-نگو فاطمه نگو اینطوری٬تو تمام وجود من..٬ منی...!!
به یکباره وجودم لرزید و از عشق پاکش گرم شدم ٬اینبار پدرم مرا مخاطب قرار داد
-حرفاتو زدی٬کنایه هاتو زدی٬همشم درسته٬همش٬من کوتاهی کردم٬پدر نبودم٬متاسفم دخترم٬با اینکه هنوزم مخالف ازدواجتم اما انتخابو به عهده خودت میزارم٬حداقل تو خوشبخت شو...
و بعد از نگاهی سرشار از شرمندگی از ما دور شد و به مزارها نگاه کرد٬نمیدانم چرا آنقدر با دقت٬انگار دنبال گمشده ای میگشت...
من ماندم و علی٬مردی که مرد بودن را تمام کرده بود٬در چشمانم نگاه کرد انگار باورش نمیشد این من باشم٬اب دهانش را با سختی قورت داد و نگاهش را به سمت مزار شهید گمنام انداخت٬
-فاطمه خانوم؟
-بله سید
-مداحی مخصوصو بخونم؟
-وای سید اره بخون...
و شروع کرد به مداحی حال هردویمان عجیب بود خیلی عجیب ٬انگار تمام شهدا درکنار ما دم یا حضرت زهرا یا مادر گرفته بودند من انقدر گریه مردم که علی نگران شد و کم کم به مداحی پایان داد...
#نویسنده #نهال_سلطانی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
از منظر رهبر حکیم انقلاب، روسای جمهور آمریکا هیچ تفاوتی نداشتند و همه با "ملت ایران" دشمنی داشتند.
#سلامتی_فرمانده_صلوات