#اسلام_و_انسان
#اسلام_و_نیاز_های_عصر_ما
(ادامه قسمت بیست و یکم)
💠🔹پاسخ دوم به هر دو اشکال از طریق مقایسه بین روش اسلام و روش حکومت های اجتماعی سوسیالیستی در وضع مقررات:
اگرچه روش اسلام،
🔅در وضع قوانین الهی که تنها از مصدر وحی سرچشمه میگیرد.
🔅و همچنین در وضع تنفیذ مقررات متغیره که از اختیارات والی سرچشمه میگیرد و از راه شور وضع شده و از راه ولایت اجرا میشود و در هر حال بر اساس تعقل استوار است نه بر اساس خواست های عاطفی اکثریت افراد ولی با این همه بیشباهت به روش حکومتهای اجتماعی و سوسیالیستی نیست:
✅ اسلام،
🔅احکام ثابتی به نام "شریعت آسمانی" دارد که تغییر و تبدیل آنها از توانایی اولیای امور عموم مسلمین بیرون است و برای همیشه و در هر اوضاع و شرایطی لازم العمل است.
🔅 و مقررات جزئی قابل تغییری دارد که برتحول و تکامل زندگی اجتماعی مردم قابل تطبیق بوده و ضامن سعادت تدریجی اجتماعی است.
✅ درحکومت های اجتماعی نیز
🔸قانونی به نام "قانون اساسی" موجود است که تغییر و تبدیل آن از صلاحیت دولتها و حتی از صلاحیت مجلس شورا و سنا بیرون است.
🔸و قوانین و مقررات دیگری موجود است که زاییده مجلس شورا و یا نتیجه شور و تصمیم هیئت وزیران می باشد، همین مقررات جزئیه است که تدریجاً به واسطه تغییرات و تحولاتی که به جامعه مملکتی عارض می شود قابل تغییر است.
📣📣📣📣📣
⏸همانطور که از" قانون اساسی" مملکتی نباید توقع داشت که مثلاً جزییات مقررات رانندگی شهری و یا راهنمایی در پایتخت را مثلاً صریحا بیان کند و سال به سال یا ماه به ماه طبق تحول مقتضیات، تحول و تغییر پیدا کند؛
⏸ همچنین از شریعت آسمانی که متضمن" احکام اساسی" میباشد نمیشود توقع داشت که جزئیات مقررات قابل تغییر ولایت را داشته باشد (پاسخ اشکال اول)
📣📣📣📣📣
⏸و همانطور که از قانون اساسی نباید انتظار داشت که با همه مواد معتبره خود در معرض تغییر قرار گیرد (حتی امثال موادی که استقلال مملکت و احتیاج آن به مقام ریاست و نظایر آنها را تصریح میکند) و امکان تزلزل داشته باشد؛
⏸ همچنین از شریعت که به منزله احکام غیر قابل تغییر قانون اساسی است نباید انتظار تغییر و تبدیل داشت (پاسخ اشکال دوم )
#علامه_طباطبایی
#اسلام_و_انسان_معاصر
https://eitaa.com/madresehbagherain