شرح گلستان سعدی ۱۳.mp3
34.57M
#شرح_گلستان #سعدی شیرازی
جلسه 3️⃣1️⃣
بعد از تأمل این معنی مصلحت آن دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن از صحبت فراهم چینم و دفتر از گفته های پریشان بشویم و من بعد پریشان نگویم.
زبان بریده به کنجی نشسته صمٌّ بکم
به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
تا یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بودی و در حجره جلیس، به رسم قدیم از در درآمد. چندان که نشاطِ ملاعبت کرد و بساط مداعبت گسترد جوابش نگفتم و سر از زانوی تعبّد بر نگرفتم. رنجیده نگه کرد و گفت:
کنونت که امکان گفتار هست
بگوی ای برادر به لطف و خوشی
که فردا چو پیک اجل در رسد
به حکم ضرورت زبان در کشی
کسی از متعلقانِ مَنَش بر حسب واقعه مطّلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش. گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم بر نیارم و قدم بر ندارم مگر آنگه که سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهل است وکفّارت یمین سهل. و خلافِ راهِ صواب است و نقضِ رای اولوالالباب: ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام.
زبان در دهان ای خردمند چیست؟
کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی
که جوهر فروش است یا پیله ور
ح.ش.مهرآیین
۱۵ دی ۱۳۹۹
#ادبیات_فارسی
#گلستان 📖
•﴿ #مدرسھ_حڪمت ﴾•
@madresehekmat 🌿🌸
1_748218527.m4a
27.86M
#آموزش_آلمانی
🌱،جلسه سوم
استاد فروتن
#آموزش_زبان_آلمانی #مکالمه_آلمانی #آلمانی
•﴿#مدرسه_حکمت﴾•
@madresehekmat 🌱🌸
شرح گلستان سعدی ۱۴.mp3
31.07M
#شرح_گلستان سعدی شیرازی
جلسه 4️⃣1️⃣
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است
به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن
به وقت گفتن و، گفتن به وقت خاموشی
فی الجمله زبان از مکالمه او در کشیدن قوّت نداشتم و روی از محادثه او گردانیدن مروّت ندانستم که یار موافق بود و ارادت صادق.
چو جنگ آوری با کسی برستیز
که از وی گزیرت بود یا گریز
به حکم ضرورت سخن گفتیم و تفرج کنان بیرون رفتیم در فصل ربیع که صولت برد آرمیده بود و ایام دولت ورد رسیده.
پیراهن برگ بر درختان
چون جامه عید نیکبختان
اول اردیبهشت ماه جلالی
بلبل گوینده بر منابر قضبان
بر گل سرخ از نم اوفتاده لآلی
همچو عرق بر عذار شاهد غضبان
شب را به بوستان با یکی از دوستان، اتفاق مبیت افتاد: موضعی خوش و خرّم و درختان درهم، گفتی که خرده مینا بر خاکش ریخته و عقد ثریا از تاکش درآویخته.
روضةٌ ماءُ نهرِها سَلسال
دوحةٌ سَجعُ طیرِها موزون
آن پُر از لاله های رنگارنگ
وین پر از میوههای گوناگون
باد در سایهٔ درختانش
گسترانیده فرش بوقلمون
ح.ش.مهرآیین
۱۷ دی ۱۳۹۹
#ادبیات_فارسی
#گلستان 📖
•﴿ #مدرسھ_حڪمت ﴾•
@madresehekmat 🌿🌸
شرح گلستان سعدی ۱۵.mp3
29.56M
#شرح_گلستان سعدی شیرازی
جلسه 5️⃣1️⃣
بامدادان که خاطر باز آمدن بر رای نشستن غالب آمد دیدمش دامنی گل و ریحان و سنبل و ضیمران فراهم آورده و آهنگ رجوع کرده. گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید. گفتا: طریق چیست؟ گفتم: برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل نکند.
به چه کار آیدت ز گل طبقی
از گلستان من ببر ورقی
گل همین پنج روز و شش باشد
وین گلستان همیشه خوش باشد
ح.ش.مهرآیین
۲۰ دی ۱۳۹۹
#ادبیات_فارسی
#گلستان📖
#مدرسه_حکمت
@madresehekmat 🌿🌸
شرح گلستان سعدی ۱۶.mp3
24.5M
#شرح_گلستان سعدی شیرازی
جلسه 6️⃣1️⃣
حالی که من این حکایت بگفتم دامن گل بریخت و در دامنم آویخت که: الکریم اذا وعدَ وفی. فصلی در همان روز اتفاق بیاض افتاد در حسن معاشرت و آداب محاورت، در لباسی که متکلمان را به کار آید و مترسّلان را بلاغت بیفزاید. فی الجمله از گل بستان هنوز بقیّتی مانده بود که کتاب گلستان تمام شد. و تمام آنگه شود به حقیقت که پسندیده آید در بارگاه شاه جهان پناه سایه کردگار و پرتو لطف پروردگار، ذخر زمان و کهف امان، المؤیدُ من السماء، المنصورُ علی الاعداء، عضدُ الدولةِ القاهرةِ، سراجُ الملةِ الباهرةِ، جمالُ الانامِ، مفخرُ الاسلام، سعدُ بن الاتابکِ الاعظم، شاهنشاه المعظّم، مالکُ الرقاب الامم، مولی ملوک العرب و العجم، سلطان البَرّ و البحر، وارث ملک سلیمان، مظفر الدنیا والدین ابی بکر بن سعد بن زنگی ادام الله اقبالَهما و ضاعَفَ جَلالَهما وَ جعَل الی کلِّ خیر مآلهما، و به کرشمه لطف خداوندی مطالعه فرماید.
گر التفات خداوندیش بیاراید
نگارخانه چینی و نقش ارتنگی است
امید هست که روی ملال در نکشد
ازین سخن، که گلستان نه جای دلتنگی است
علی الخصوص که دیباچه همایونش
به نام سعد ابوبکر سعد بن زنگی است
ح.ش.مهرآیین
۲۲ دی ۱۳۹۹
#ادبیات_فارسی
#گلستان📖
•﴿ #مدرسھ_حڪمت ﴾•
@madresehekmat 🌿🌸