ایتا - پناھ ؛

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

142 مشاهده14:57

گویند از این عشق رهاشو، شدنی نیست
در عشــق که فرمان عقب گرد نداریم ...

140 مشاهده16:31

147 مشاهده16:35

آب بر میگرده ولی ماهی دیگه مرده.

143 مشاهده09:53

هزار تا رویا کُشته میشه تا یاد بگیری 
زندگی رویایی نیست!

146 مشاهده09:58

درنزن،
رفته‌ام‌ازخویش؛
کسی‌درمن‌نیست!

148 مشاهده19:30

-از مـُشکلات نترسید ، از آنها مرکب بسازید ؛

151 مشاهده19:50

میدونی تو [تکی] آروم جون من🤍"

151 مشاهده19:54

نه پیام دادن نوبتیه و نه زنگ زدن،اما خب آدم از یه جایی به بعد حس میکنه مزاحمه.

153 مشاهده20:06

خیلی جالبه!
شما معمولا حس ناکافی بودن رو
از کسی میگیرید که از سرش هم زیادین!

138 مشاهده10:33

از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا 
بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
_ حامد عسکری؛

1 مشاهده15:20

‐ ‏و در نبودش ,
قطعاً هنوز امید به دیدار 
وجود دارد :)❤️‍🩹'🔗؛

1 مشاهده16:41

مطالب بعدی