eitaa logo
- رَدگمشدھ :)
225 دنبال‌کننده
254 عکس
32 ویدیو
0 فایل
‌ و من ؛ به دنبالِ رد و نشانی از گمشده‌ام، همان که سالهاست در لابلای روزمرگی‌هایمان فراموشش کرده ایم ..🌿 به دنبالِ همان عشق .. همان دغدغه .. و همان #دویدن های باکری و متوسلیان ها .. (: ‌ https://daigo.ir/secret/93103076
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه کنج گوهرشاد نصیبم نمیشد .. دیگه نمیتونستم ادامه بدم .. ممنونم ازت آقای مهربون :) که حواست به دلم بود ..
بِعَلی .. منُ از دست زمونه پس بگیر ..
چقدر چون همگان ، مثل دیگران باشم .. به جای عشق ، به دنبال آب و نان باشم
اگر پرنده مرا آفریده‌اند چرا قفس بسازم و در بند آشیان باشم ..
اگر چه ریشه در این دشت بسته ام ، باید به جای خاک گرفتار آسمان باشم :)
من از نزاعِ دلم با خودم خبر دارم چگونه با دو ستم‌پیشه مهربان باشم ..
نه او به خاطر من میتواند این باشد .. نه من به خاطر او میتوانم آن باشم
از خدا میخوام روزام ، مثلِ امروز ، همینقدر سخت و بدونِ وقت اضافه باشه اونقدر که حتی وقت نکنم ثانیه ای برای کار بیهوده پایِ گوشی بیام .. * خدایا لطفا ، این دعا رو بزار سرلیست تمام آرزوها و دعاهام .
چقد خوبه با بچه های تشکیلاتیِ دغدغه مندِ خوش بیانِ همیشه پایِ کاره با مرام ، کار کرد .
چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم ..
نمیدونم چرا ، هنوز اشکایِ دختری که روز آخر اعتکاف با خوندنِ نامه ای که براش نوشته بودم تو بغلم گریه کرد ، جلو چشامه و وظیفه رو دوشم رو سنگین تر میکنه ..
۳ روز آخر ماه رمضون رو به عنوان مبلغ رفته بودم اعتکاف دانش آموزی .. روز آخر اعتکاف ، قرار بود مربی های هرگروه برای اعضای گروهشون نامه ای بنویسن و تشکر کنن ازشون بابت ویژگی های خوبشون .. وقتی شروع به نوشتن کردم ، نفهمیدم چند صفحه شد ، فقط وقتی به خودم اومدم که دیدم با تمومِ احساسم ، براشون یادگاری نوشتم .. خودم خجالت کشیدم که نامه هارو به دستشون برسونم و دادم به یکی دیگه از مبلغینِ اونجا .. اما موقع خداحافظی ، اومدن ازم تشکر کردن و گفتن ، میدونستیم تو نوشتیاا .. یکیشون اومد پیشم و شروع کرد تشکر کردن ، گفتم تو ام داری میری؟ گفت نه .. و بعد بغلم کرد و شروع کرد گریه کردن .. نتونستم واکنش خاصی نشون بدم اما فقط خدا میدونه اون اشکا چه بلایی سرم آورده :)) خدایا .. تو خودت میدونی که با دلایِ این دخترا باید چیکار کنی .. منو شرمندشون نکن .. - 1401.2.1