۲۹ آبان ۱۴۰۳
۲۹ آبان ۱۴۰۳
اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ذَنْبِي عِنْدَكَ عَظِيماً فَعَفْوُكَ أَعْظَمُ مِنْ ذَنْبِي ..
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۳۰ آبان ۱۴۰۳
عجب شب مزخرفیه امشب
دارم تمام تلاشم رو میکنم حواس خودم رو پرت کنم که تپش قلبم کمتر بشه که گریه نکنم که بتونم نفس بکشم که بتونم دیگه فکر نکنم ولی خب .. الیف رو میبینم یاد یه چیزی میفتم جونید رو میبینم یاد یه چیزی میفتم کتاب میخونم یاد یه چیزی میفتم تلویزیون نگاه میکنم یاد یه چیزی میفتم هر غلطی میکنم نمیتونم خودمو بزنم به اون راه نمیتونم نفس بکشم لازمه که همین الان بخوابم ولی فردا صبح که از خواب بیدار شدم چی؟ فردا عجب روز مسخرهایه عجبببب !
۳۰ آبان ۱۴۰۳