#تبری
♦️ این پدرِ تو بود که این بساط را راه انداخت ...
در تاریخ آمده است:
وقتیکه امام حسین علیه السّلام به شهادت رسیدند، عبداللَّه بن عمر خواست تا خودی از خود نشان داده باشد؛ لذا نامهای به یزید نوشت (در برخی از نقلها آمده است که از مدینه راه افتاد و به شام رفت) و اعتراض خود را به جهت شهادت امام حسین علیهالسلام نشان داد.
یزید در جواب اِبن عمر نوشت:
أَمَّا بَعْدُ یَا أَحْمَقُ فَإِنَّنَا جِئْنَا إِلَی بُیُوتٍ مُنَجَّدَةٍ وَ فُرُشٍ مُمَهَّدَةٍ وَ وَسَائِدَ مُنَضَّدَةٍ
🔹اما بعد؛ ای احمق! ما وارد خانههای آراسته و فرشهای آماده و بالشهای فراوان شدهایم
فَقَاتَلْنَا عَنْهَا فَإِنْ یَکُنِ الْحَقُّ لَنَا فَعَنْ حَقِّنَا قَاتَلْنَا وَ إِنْ کَانَ الْحَقُّ لِغَیْرِنَا فَأَبُوکَ أَوَّلُ مَنْ سَنَّ هَذَا وَ ابْتَزَّ وَ اسْتَأْثَرَ بِالْحَقِّ عَلَی أَهْلِهِ.
🔹ما برای این گونه اموال قتال کردیم. اگر اینها حق ما باشند که برای حق خود، قتال کردیم و اگر حق دیگران (علی و اولاد علی علیهمالسلام) باشد، پس پدر تو، اول کسی بود که این عمل را انجام و رواج داد و حق را از صاحب حق غصب کرد.
📚طُرَفٌ مِن الأنباء و المناقب، سید بن طاووس، ص۴۹۴
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۲۵
@Maghaatel
#تبری
♦️ کوتاهی در لعن دشمنان اهلبیت «علیهمالسلام»، موجب لعنت خداست ...
در روایتی امام جواد علیهالسلام از قول رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
مَنْ تَاَثَّمَ أَنْ یَلْعَنَ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ
🔹لعنت خدا بر آن کس باد که از لعنت کردن کسی که خدا او را لعنت کرده، احساس گناه کند.
📚إختیار معرفة الرّجال،الکشّی، ص۵۲۸
📚بحارالأنوار، ج٢٥ ص٣١٨
@Maghaatel
#تبری
♦️ خدای متعال، نسبت به محبّت به آن دو نفر، با جبرئیل و میکائیل هم تعارف ندارد ...
در ضمن روایتی إمام باقر علیهالسلام فرمودند:
وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَوْ أَنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ کَانَ فِی قَلْبَیْهِمَا شَیْءٌ لَأَکَبَّهُمَا اللَّهُ فِی النَّارِ عَلَی وُجُوهِهِمَا.
🔹قسم به حق آن خدایی که رسول خدا حضرت محمّد «صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم» را به حق مبعوث کرد، اگر در قلب جبرئیل و میکائیل هم چیزی (از محبت آن دو نفر) باشد، خدای متعال، ایشان را از با صورت بر آتش جهنم میاندازد!
📚مُستطرفات السرائر، إبن ادریس حلی، ج۱ ص۵۶۷
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۳۳۹
@Maghaatel
#امام_زمان_علیه_السلام
#تبری
♦️ روز آتشزدنِ آن دو نفر، عید من است...
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که آن حضرت فرمودند: خدای متعال در شب معراج، انوارِ علی، فاطمه و اوصیاء بعد از علی «علیهمالسلام» را نشان من داد؛
و الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسَطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ
🔹و حجة بن الحسن، حضرت قائم علیهالسلام در وسط آنان بود و چون ستارهای درخشان، میدرخشید.
گفتم: «بار خدایا اینان کیستند؟»
از ذات کبریایی حق تعالی خطاب رسید:
هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی
🔸اینان امامان بعد از توأند و این قائم است که حلال مرا حلال و حرامم را حرام میکند و به سبب او از دشمنانم انتقام میگیرم؛
وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ
🔹او مایه راحتی دوستان من است؛ اوست که دلهای شیعیان تو را از ظالمان و منکران و کافران شفا میدهد؛
فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا
🔻او لات و عُزّیٰ (نام دو بُت شاخص قریش است که در روایات و لسان اهلبیت علیهمالسلام بر اوّلی و دوّمی اطلاق میشود) را تَر و تازه از قبر بیرون میکشد و آن دو را به آتش میکشد.
فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِ
🔸 و هر آینه امتحان مردم در آن روز به آن دو نفر، از فتنه گوساله و سامری شدیدتر است.
📚کمال الدین،شیخصدوق،ج۱ ص۳۶
📚عیون اخبار الرضا علیهالسلام،ج۱ ص۶۱
@Maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
🔰 مولایم جعفر بن محمد «عليهماالسلام» را ديدم كه تمام مشرق و مغرب را پُر كرده بود ...
در نقلی آمده است:
🔸 هنگامى كه منصور دوانیقی، امام صادق عليهالسلام را احضار كرد و آن حضرت از مدينه به بغداد آمد، در كنار دجله نزول اجلال فرمود.
🔹پيرمردى از شيعيانش با او ملاقات كرد و عرض كرد: آقای من! خودتان را به من بشناسانید. امام عليه السلام فرمود: آيا مى خواهى مرا بشناسى؟ عرض كرد: بلى.
🔸 امام عليه السلام به اصحاب خود كه در خدمتش بودند فرمود: او را در دجله بيندازيد. آنها هم اطاعت كردند و او را در ميان دجله انداختند.
🔹 آن پیرمرد كه چنين ديد، شروع كرد به فرياد كردن و تعجّب كردن از آنچه در مقابل خواستهاش ملاقات كرد، در ميان آب دست و پا زد، بالا و پائين رفت تا آنكه خود را با شناورى از دجله خارج كرد، او اظهار تعجّب مى كرد كه اين چه كارى بود و چرا امام عليهالسلام چنين دستورى داد.
🔸 امام عليهالسلام دستور داد دوباره او را در دجله بيندازند، و اطرافيان او را گرفته و در دجله انداختند، آتش خشم او برافروخته گرديد و كلماتى كه تعجّب او را نشان مى داد پشت سر هم مىگفت تا اينكه اين بار هم با زحمت خود را خارج كرد و آن حضرت را مورد سرزنش قرار داد و چنين كارى را از ايشان بعيد شمرد.
🔹 امام عليه السلام دستور داد براى بار سوّم او را در ميان دجله بيندازند، و لحظهاى بعد خود را در ميان آب ديد كه توان شناكردن ديگر برايش نمانده بود، امواج آب هم او را در وسط رودخانه بُرده بود، در چنين وضعى حالت انقطاع به او دست داد.
🔸 امام عليه السلام چون ناتوانى او را از شناكردن و خارج شدن مشاهده فرمود، دست كريمانه خود را دراز كرد و او را كه در وسط دجله بود خارج كرد، همينكه از آب بيرون آمد خود را بر قدم هاى حضرت انداخت و اظهار كرد كه امام را به خوبى شناخته است.
🔹اطرافيان از او سوال كردند: چگونه شناختى؟ عرض كرد: هنگامى كه از شناكردن عاجز شدم و يقين به هلاكت و نابودى خود كردم از همه جا و همه چيز دل بريدم و خدا را صدا زدم، چيزى نمانده بود كه در ته آب فرو روم و خفه شوم كه پردهها از مقابل چشمانم كنار رفت،
👈 مولایم جعفر بن محمد عليهماالسلام را ديدم كه تمام مشرق و مغرب را پُر كرده بود و غير از او چيزى را نمىديدم، او مرا نجات داد.
📚القطره ج١ ص۵۵۶
✍اين، همان معنای احاطه وجودىِ امام عليهالسلام است كه در دعاى رجبيّه مىخوانيم: « بِهِم مَلأتَ سَماءَك وَ أرضَك » «آسمان و زمين را به وجود ايشان (أئمه اطهار علیهمالسلام) پُر كردى،» اين ذوات مقدّسه همه جا هستند، در همه زمانها و مكانها و با همه موجودات بوده و هستند، و هيچ زمان و مكانى خالى از وجود ايشان نبوده و نيست، چرا كه آنها مظهر اسماء پروردگارند.(آیت الله مستنبط)
@maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🩸 خدایا! اگر گناهانم مرا در نزد تو، بیآبرو کرده است، با آبروی محمد و آل محمد «صلّی الله علیهم اجمعین» رو به تو آوردهام ...
در روایتی امام صادق علیهاسلام فرمودند:
جبرئیل نزد یوسف علیهالسلام آمد و به او فرمود:
🔹ای یوسف، پروردگار جهانیان به تو سلام میرساند و میپرسد: چه کسی تو را زیباترین خلقش گردانید؟ حضرت فرمود: یوسف علیهالسلام فریادی کشید و گونهاش را روی زمین گذاشت. سپس پاسخ داد: تو ای پروردگار من.
🔸جبرئیل فرمود: پروردگار جهانیان میپرسد: چه کسی تو را نزد پدرت از دیگر برادرانت دوستداشتنی تر ساخت؟ حضرت فرمود: یوسف علیه السلام فریادی کشید و گونه اش را روی زمین گذاشت و پاسخ داد: تو ای پروردگار من.
🔹جبرئیل فرمود: پروردگار جهانیان میپرسد: چه کسی تو را پس از آن که در چاه انداختند و یقین به مرگ داشتی از آن بیرون آورد؟ حضرت فرمود: یوسف علیهالسلام فریادی کشید و گونهاش را روی زمین گذاشت. سپس پاسخ داد: تو ای پروردگار من.
🔸جبرئیل فرمود: بنابراین از آن جا که از دیگری طلب یاری کردهای خداوند تو را مجازات کرده است؛ از این رو باید چند سالی در زندان بمانی! حضرت فرمود: چون آن مدت گذشت و خداوند به یوسف علیه السلام اذن داد تا درخواست گشایش در کارش کند او گونه اش را روی زمین نهاد.
🔹سپس عرض کرد: خدایا، اگر گناهانم باعث شده است تا آبرویم را نزد تو از دست دهم من با آبرو پدران درستکارم ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب علیهمالسلام به تو روی میآورم. بدین سان خداوند گره از کار او گشود.
🔻راوی گوید: از حضرت پرسیدم: جانم به فدایتان باد، آیا ما نیز با این دعا، دعا کنیم؟
حضرت پاسخ دادند: شما اینگونه دعا کنید:
اللَّهُمَّ إِنْ کَانَتْ ذُنُوبِی قَدْ أَخْلَقَتْ وَجْهِی عِنْدَکَ فَإِنِّی أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ علیهمالسلام
🔹خدایا، اگر گناهانم باعث شدهاند تا آبرویم را نزد تو از دست دهم، من با آبروی پیامبر رحمت حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی، فاطمه، حسن، حسین و ائمه دیگر علیهم السلام به تو روی میآورم.
📚تفسیر القمّیّ،علی بن ابراهیم، ص ۳۲۱
@Maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🟢 رستگار شد آن کسی که هرگاه خدای متعال را یاد کرد، بر محمد و آل محمد «صلّی الله علیهم اجمعین» صلوات فرستاد ...
راوی گوید:
خدمت حضرت رضا علیهالسلام رسیدم؛ حضرت از من درباره معنی آیه «وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّی» (اعلی/۱۵) پرسیدند؟
عرضه داشتم: معنای آیه به نظر من این است: (رستگار شد آن کسی که) هرگاه خدای متعال را بخاطر آورد، برخاست و نماز خوانَد.
حضرت فرمودند: در این صورت که تو میگویی، حقتعالی بندهاش را به سختی انداخته است.
عرض کردم: فدای شما شوم، پس معنی این آیه شریفه چیست؟
حضرت فرمودند:
كُلَّمَا ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ صَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ.
🔻(رستگار شد آن کسی که) هرگاه خدای متعال را یاد کرد، بر محمد و آل محمد «علیهمالسلام» صلوات فرستاد.
📚الکافی ج۲ ص۴۹۴
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸عملی به ظاهر کوچک که با عبادت شب تا صبحِ امام صادق علیهالسلام برابری دارد ...
در نقلی آمده است:
شبی در نزد امام صادق علیهالسلام مردی از اصحابشان نشسته بود؛ زمانی که شب شد و اصحاب نمازهایشان را خواندند و بعد شام خوردند، آن مرد همانجا در نزد امام صادق علیهالسلام خوابید؛ اما امام علیهالسلام تا طلوع فجر مشغول عبادت و نماز و تضرّع و گریه و زاری به درگاه الهی مشغول شدند.
🔻زمانی که صبح شد آن مرد عرض کرد:
به خدا قسم از نجات پیدا کردن مأیوس شدم و ابداً امید نجات دیگر ندارم.
امام علیهالسلام فرمودند: برای چه؟
آن مرد عرض کرد:شما با این که امام معصوم و خداوند متعال خلق نکرده افلاک و دنیا و آخرت و هر آنچه که در آن هست را مگر به خاطر شما اهل بیت ، حالتان چنین است که تاصبح نخوابیده و عبادت نموده و مثل مادر فرزند مُرده گریه نمودید و من با این حال چگونه امید نجات داشته باشم؟!
🔹پس امام صادق علیهالسلام به او فرمودند: همانا تو در شب گذشته عملی انجام دادی که فضیلتش مساوی با تمام عبادت و گریه من تا صبح بود. آن مرد عرض کرد: من چه کاری انجام دادم؟
امام علیهالسلام فرمودند:
إنّکَ لمّا نُمتَ، غَلبَ علیک العَطشُ فی أثناءِ النَّوم، فَقُمتَ وَ أخَذتَ الکوزَ و شَربتَ الماء، فَذکرتَ الحُسین «سلام اللّه علیه» وَ صلّیتَ علیه وَ لعنتَ قاتلَه ، ثُمَّ رجعتَ إلی مَضجَعکَ و نُمتَ.
🩸همانا تو زمانی که خوابیدی در اثناء خوابت، عطش بر تو غالب شد و تشنه شدی؛ پس برخاسته و کوزه آب را برداشته و آب نوشیدی و امام حسین «سلام الله علیه» را یاد کرده و قاتلانش را لعن نمودی سپس برگشتی و در رختخوابت خوابیدی.(این عمل تو برابر بود با تمام عبادت شبانه من)
📚اسرار الشهادة (دربندی)،ج۱ ص۲۵۴
✍شهرت ماست, مُحبان اباعبدالله
ریزه خواریم سر خوان اباعبدالله
نظر فاطمه از روز ازل بر ما بود
نام ما بوده به دیوان اباعبدالله
اشک ما از کرم زینب او تأمین است
تا که هستیم پریشان اباعبدالله
“یاعلی”گفتم و دیدم که علی گفت؛”حسین”
پدرش رفته به قربان اباعبدالله
قلم عفو کشیدند به پرونده ی ما
تا نشستیم به ایوان اباعبدالله
دین ما را نبی آورد و حسین ابقاء کرد
زیر دینیم و مسلمان اباعبدالله
مرگ حق است, ولی در دل میدان خوب است
کاش باشم ز شهیدان اباعبدالله
مادرم لقمه ی نانی که سر سفره گذاشت
همه خوردیم به احسان اباعبدالله
جرعه آب خنکی خوردم و گفتم با اشک
به فدای لب عطشان اباعبدالله...
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
🟢 چگونگیِ رسیدنِ صدای ملکوتی حضرت حجة بن الحسن «علیهماالسلام» به گوش مؤمنین و اصحاب خاصّ آن حضرت در روز ظهور...
در روایتی امام صادق علیهالسلام در احوالات روز ظهور امام زمان «ارواحنا فداه» فرمودند:
حضرت حجة بن الحسن علیهماالسلام میان رکن [حجر الأسود] و مقام [ابراهیم] میایستد و بانگی بر میآورد و ندا سر میدهد:
يَا مَعَاشِرَ نُقَبَائِي وَ أَهْلَ خَاصَّتِي وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللَّهُ لِنُصْرَتِي قَبْلَ ظُهُورِي عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ائْتُونِي طَائِعِينَ
🔻ای بزرگان جماعت و ای خواصّ من و کسانی که خداوند، آنان را پیش از ظهورم در زمین برای یاریام ذخیره کرده است! به خواست و رغبت، به نزد من بیایید.
فَتَرِدُ صَيْحَتُهُ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ عَلَى مَحَارِيبِهِمْ وَ عَلَى فُرُشِهِمْ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا
🔹بانگ او به ایشان میرسد، در حالی که در محرابها و بسترهایشان در شرق و غرب زمین هستند.
فَيَسْمَعُونَهُ فِي صَيْحَةٍ وَاحِدَةٍ فِي أُذُنِ كُلِّ رَجُلٍ فَيَجِيئُونَ نَحْوَهَا وَ لَا يَمْضِي لَهُمْ إِلَّا كَلَمْحَةِ بَصَرٍ حَتَّى يَكُونَ كُلُّهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ.
🔻و گوش همۀ آنها صدای او را با یک بانگ میشنود و به سویش میآیند و در چشم به هم زدنی، همگی پیش رویش، میان رکن [حجر الأسود] و مقام [ابراهیم] حاضر میشوند.
فَیَأمُرُ اللّهُ عز و جل النّورَ فَیَصیرُ عَموداً مِنَ الأَرضِ إلَی السَّماءِ، فَیَستَضیءُ بِهِ کُلُّ مُؤمِنٍ عَلی وَجهِ الأَرضِ،
🔹و خداوند عزوجل به نور، فرمان میدهد تا ستونی از زمین تا آسمان برافرازد تا همۀ مؤمنان روی زمین، از آن نور بگیرند.
ویَدخُلُ عَلَیهِ نُورٌ مِن جَوفِ بَیتِهِ، فَتَفرَحُ نُفوسُ المُؤمِنینَ بِذلِکَ النّورِ،
🔻و نوری از دل خانهاش [کعبه] بر آن حضرت «سلاماللهعلیه» میتابد و جانهای مؤمنان از آن نور شاد میشود.
در حالی که هنوز از ظهور قائم ما اهل بیت «علیهالسلام» باخبر نشدهاند. آن گاه این سیصد و سیزده تن به تعداد یاران پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله در جنگ بدر، صبح گاهان پیش رویش میایستند.
📚مختصر البصائر،ج۱ ص۴۱۷
📚بحارالأنوار؛ ج۵۳ ص۷
@Maghaatel
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🩸۲۳ ربیعالاول سالروز ورود حضرت معصومه سلاماللهعلیها به شهر قم... | استقبال با شکوه بزرگان قم از بانوی کرامت...
در نقلها آمده است:
زمانی که حضرت معصومه سلاماللهعلیها قصد آمدنِ به شهر قم را نمودند،
📋 لَمَّا وَصَلَ خَبَرُهَا إِلَى قُمَّ اِسْتَقْبَلَهَا أَشْرَافُ قُمَّ وَ تَقَدَّمَهُمْ مُوسَى بْنُ اَلْخَزْرَجِ
🔻همینکه خبر رسید که ایشان در راه آمدن به قم هستند،بزرگان قم و پیشاپیش آنها موسی بن خزرج به استقبال ایشان رفتند.
📋 فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ
🔻موسی بن خزرج وقتی به ایشان رسید، مهار شتر ایشان را گرفت و شتر را تا منزل خود کشاند.
📚تاریخ قم ص ۲۱۳
📚بحارالانوار ج۴۸ ص۲۹۱
✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو
این ز معصومه و از زینب مضطر بشنو ...
...در دروازهٔ شهر شام سه روز اسرای آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيينها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود.
📜 ثمّ استَقبَلتْهم مِْن أهلِ الشّامِ زِهاءَ خمس مائة ألف مِن الرّجال و النّساء مَعَ الدّفوف، و خرَجَ أمراءُ النّاسِ مع الطّبولِ و الصّنوجِ و البوقات،
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دفها و اميران ايشان با طبلها و كوسها و بوقها و دهلها بيرون آمدند؛
📜 و كانَ فيهِم ألوفٌ مِن الرّجالِ و الشّبّانِ و النّسوانِ يَرقصونَ و يَضربونَ بالدّفّ و الصّنج و الطّنبور، و قد تزيّنَ جميعُ أهلِ الشّام بِألوانِ الثّيابِ و الكُحل و الخَضاب .
▪️چند هزار مرد و جوان و زن، رقص كنان با دف و چنگ و طبلزنان، به استقبال آمده بودند. همه اهل شام، دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباسهای زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.
📚كامل بهايى،ج۲ ص۲۹۲
📚نفس المهموم،ص۴۳۲
📝 دارد مسیح ما میاید دیگر از راه
پس خیر میبیند گدا سرتاسر از راه
ما قبله خود را گرفتیم آخر از راه
دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه
از شوق لبریز است چشم جاده حتی
از خانه بیرون ریخت هر دلداده حتی
این دختر زهرا که نه! زهراست اصلا
در صبر عین زینب کبراست اصلا
بین کریمان شهره در دنیاست اصلا
جان علی موسی الرضای ماست اصلا
ساکن شده اینجا! که چون باران ببارد...
در شوره زار شهر قم گندم بکارد
در محملش امنیتی بسیار دارد
اندازه یک شهر خدمتکار دارد
هم ناقه ای آرام و بی آزار دارد
هم اینکه راهی راحت و هموار دارد
اهل محل نه بددهن نه لات هستند
تا چند خانه دور و بر سادات هستند
چشمی به ناموس خدا هرگز نخورده
بر چادر او جای پا هرگز نخورده
سیلی برویش بی هوا هرگز نخورده
آسیبی از شلاق ها هرگز نخورده
امن است راهش بی بروبرگرد اینجا
سررا به زیر انداخته هر مرد اینجا
دستی سوی معصومه طه نیامد
پیش نگاهش خیزران بالا نیامد
تا کاخ بالاجبار و با دعوا نیامد
پای پیاده یک قدم حتی نیامد
هرچند بی بی روزه بود اما غذا بود
در هرشرایط احترام او به جا بود
@maghaatel
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🩸 محل سکونتی که اهل «قم» و اهل «شام» برای دخترانِ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آماده کردند ...
در نقلی آمده است:
📝 موسی بن خزرج ، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را به خانهای آورد که خالی از تردّد اغیار بود و بهترین حجره آن را در اختیار آن بانوی مخدّره قرار داد؛ چند کنیز پاکیزه را نیز برای خدمت آن بانوی مخدّره معین نمود...
📚صد و یک منبر،امینالواعظین اردبیلی، ص۱۷۶
✍ اما یا حضرت معصومه...
چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن مخدّرات مظلومهای که در شهر شام، آنان را در محلی جای دادند که درباره آن محل، نقل کردهاند:
📜 لا تَقيهُنَّ مِنْ حَرٍّ و لا بَردٍ،
▪️آن خرابه به گونهای بود که آنها را از سرما و گرما حفظ نمیکرد...
📜 حتّی تَقشَرّتِ الجُلودُ و سٰالَ الصّدیدُ بَعد کُنّ الخُدور
▪️پس از پرده نشینی و سایه پروری، رخسارشان پوست انداخت و خون از صورتهایشان جاری گشت،(۱)
📜 فَلَم یَکُنْ لهم طَعامٌ ولاسِراجٌ ولاشَرابٌ فَلاجَرَمَ جَمَعَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم تُرابًا وَ وَضَعوا وُجوهَهُم علی التُّرابِ و بَکَوا بُکاءا شَدیدا
▪️ در آن خرابه، هیچ طعام و نوشیدنی نداشتند و حتی چراغی در آن تاریکی نزدشان نبود؛ پس از روی ناچاری هرکدام از ایشان مقداری خاک را جمع کردند و صورتهای مبارکشان را بر خاک نهادند و به شدت گریه میکردند.(۲)
🥀 سقف خرابه شام به گونهای بود که در شُرف خراب شدن بود؛ بعضی از أسرای آل الله میگفتند:
📜 إنّما جُعِلنٰا في هٰذا البَيت لِيَقعَ علَينا.
▪️ما را در این خرابه جای دادند که سقف آن بر سر ما خراب شود.(۳)
📚(۱)مثير الأحزان، ص۱۰۳
📚(۲)بحرالمصائب ج۸ ص۱۱۸
📚(۳)الخرائج و الجرائح ج٢ ص٧۵٣
✍ قم شد مسیرِ آخرم الحمدلله
زخمی نشد بال و پرم الحمدلله
قم احترامم حفظ کرده تا که دیده
من دخترِ پیغمبرم،الحمدلله
ماخاطراتی تلخ از بازار داریم
باز است هرسو معبرم الحمدلله
تاچند منزل دورِ من نا محرمی نیست
ساکت بُوَد دور و برم الحمدلله
در کوچة تنگ یهودی ها نرفتم
آتش نیفتاده سرم الحمدلله
کنج خرابه آبرویم را نبُردند
دشمن نگفته کافرم الحمدلله ...
@maghaatel
#حضرت_معصومه_علیهاالسلام
🩸راهِ «شام» و راهِ «قم» ...
مسیرهایی که تفاوتِ بسیار داشت ...
در نقلی آمده است:
وقتی که حضرت معصومه سلاماللهعلیها نزدیک شهر قم شدند؛ بزرگان و سادات قم از شهر خارج شدند و به استقبال آن حضرت رفتند؛ عدهای از مردانِ قم نیز، مسیر آمدنِ مَحمل آن بانوی مکرّمه را هموار نمودند؛ اگر سنگ و یا مانعی در مسیر ناقه آن حضرت بود، آن را برمیداشتند تا مبادا ناقه آن حضرت، با آن برخورد کند ...
📚صد و یک منبر،امینالواعظین اردبیلی، ص۱۷۵
✍ آه یا حضرت معصومه...
در مسیر شام، قضیه کاملاً برعکس بود...
🔖 در زمان قیام مختار، «سهیل بن عَریف خزاعی ملعون» را به نزد او آوردند.
مختار گفت:
🥀 ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران میزدی تا رَم کنند و دختران رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از روی شتران بر زمین بیفتند!؟ سهیل انکار کرد.
🥀 مختار گفت: اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمیکنم! پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد.
📚مخزن البکاء، ص ٧۴٨
📝 رفـته بین هر بیـابان در هـوای دلبرش
روی ناقه بینمحمل سایبان دارد سرش
شکر! نامحرم ندیده هیچکس دور و برش
یا نخندیده کسی بر خاک روی معجرش
درد پا دارد ولی دردش فراوان نیست نیست
پای بیبی زخمی از خار مغیلان نیست نیست
در مسیرش غیر تکریم و ادب دیگر ندید
با لب تشنه رضای خویش را بیسر ندید
عـمهاش زینب ولی زیر لگـدها مانده بود
بین آن نـامـردهای پـست تـنها مـانـده بود...
@maghaatel
#معارف_حسینی
🩸قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
«حسینی» باش تا محشر نگویند
چرا پروندهات امضاء ندارد...
در ضمن روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
و مَن أحَبَّ أن يَلقَى اللّهَ وهُوَ لا خَوفَ عَلَيهِ فَليُوالِ ابنَهُ الحُسَينَ علیهالسلام
🔹هر آن کس که دوست دارد بدون بيم و هراس (در روز حشر) به ملاقات خدای متعال برود، پس بايد سنگِ محبّت و ولایت حسین بن علی علیهماالسلام را دائماً بر سینهاش بکوبد.
📚الفضائل،ابنشاذان، ص۱۴۰
📚بحارالأنوار، ج۲۷ ص۱۰۷
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
🟢 بیعت با طاغیِ هر زمان، بر گردنِ هر امامی است مگر حضرت حجت ارواحنافداه ...
ابو سعيد عقيصاء گويد:
وقتى که امام حسن عليهالسّلام با معاويه صلح نمود، مردم به نزد او آمدند و بعضى از آنها امام علیهالسلام را به واسطه بيعتش مورد سرزنش قرار دادند؛
🔻امام مجتبی عليهالسّلام فرمود:
واى بر شما، چه مىدانيد كه چه كردم؟!
به خدا سوگند اين عمل براى شيعيانم از آنچه كه آفتاب بر آن بتابد و غروب كند بهتر است! آيا نمىدانيد كه من امام مفترض الطّاعه بر شما هستم و به نصّ رسول خدا صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم يكى از دو سروران جوانان بهشتم!؟ گفتند: آرى؛
🔹امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمود:
آيا مىدانيد كه وقتى خضر عليهالسّلام كشتى را سوراخ كرد و ديوار را بپا داشت و آن جوان را كشت، اين اعمال موجب خشم موسىبنعمران گرديد؛ چون حكمت آنها بر وى پوشيده بود؛ امّا آن اعمال نزد خداى تعالى عين حكمت و صواب بود!!
أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ
🔻آيا مىدانيد كه هيچ يك از ما ائمّه نيست جز آنكه بيعت سركش زمانش بر گردن اوست، مگر قائم آل محمد صلیاللهعلیهوآله.
همانی كه روح اللَّه، عيسى بن مريم پشت سر او نماز مىخواند؟ خداوند ولادت او را مخفى مىسازد و شخص او نهان مىشود تا آنگاه كه خروج كند بيعت احدى بر گردن او نباشد. او نهمين از فرزندان برادرم حسين است و فرزند سرور كنيزان، خداوند عمر او را در دوران غيبش طولانى مى گرداند،
ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ ابْنِ دُونِ أَرْبَعِینَ سَنَةً
🔹سپس با قدرت خود او را در صورت جوانى كه كمتر از چهل سال دارد ظاهر مى سازد تا بدانند كه خداوند بر هر كارى توانا است.
📚کمالالدین؛ج۱،ص۴۳۴
📚الاحتجاج،ص۱۴۸
@Maghaatel
.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاءالله با مدد ساحت قدسیِ حضرت صدیقه شهیده فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، در این ایام باقیمانده تا سالروز شهادت آن حضرت، در ایامی که در آن، مناسبت خاصّی وجود ندارد، به :
👈 فرازهایی از تاریخ مدینه از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تا شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها
و
👈 گلچینی از فضائل و مناقب کمتر گفته و شنیده از صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
میپردازیم؛ به امید نیمنگاهی از نگاهِ مهربانانه و مادرانه آن بانوی شهیده...
@Maghaatel
#تبری
#سقیفه
🔰 اولین کسی که با شخص «اوّلی» بیعت کرد، چه کسی بود؟!
مرحوم کلینی در کتاب «الکافی» شریف اینگونه نقل میکند:
بعد از تشکیل سقیفه بنی ساعده و بیعت مردم با اوّلی، روزی امیرالمومنین علیهالسلام به سلمان فرمودند:
آیا میدانی اولین کسی که وقتی او [ابوبکر] بالای منبر رفت، با او بیعت کرد، چه کسی بود؟ عرض کردم: نه، ولی پیرمردی را دیدم که بر عصای خود تکیه داده بود و آثار سجده بر پیشانی او آشکار بود و بسیار با استکبار راه میرفت، اولین نفر او بود که بالای منبر رفت و بر دامن ابوبکر افتاد و گریه میکرد و میگفت:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یُمِتْنِی مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی رَأَیْتُکَ فِی هَذَا الْمَکَانِ ابْسُطْ یَدَکَ فَبَسَطَ یَدَهُ فَبَایَعَهُ
🔻سپاس خدایی را که مرا زنده نگه داشت تا تو را در این مکان ببینم، دستانت را باز کن تا بیعت کنم. ابوبکر نیز دستانش را باز کرد و او با ابوبکر بیعت کرد؛ سپس پایین آمد و از مسجد بیرون رفت.
👈 امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
ای سلمان! آیا میدانی او که بود؟ عرض کردم: نه، اما از حرف زدنش بَدم آمد، انگار از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خوشحال بود. مولا علی علیهالسلام فرمودند:
ذَاکَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللَّهُ
🔻او ابلیس - لَعنَهُ الله - بود،.
👈 ... آری رسول خدا صلیاللهعلیهوآله این وعده را به من داده بودند که اولین کسی که بر روی منبر من با او (اولی) بیعت میکند، ابلیس است که خود را به صورت پیرمردی پر تکبر در آورده است و چنین و چنان میگوید.
🔻سپس از مسجد بیرون میآید و شیاطین و ابلیس هایش جمع میشوند و برایش به سجده میافتند و میگویند:
ای سرور و ای بزرگ ما! تو کسی هستی که آدم را از بهشت بیرون کردی! و او میگوید کدام امت است که پس از پیامبرش گمراه نشود؟ هرگز؛ فکر میکردید که من نمیتوانم راهی بر فریفتن آنها بیابم؟ دیدید که کاری با آنان کردم که فرمان خداوند مبنی بر اطاعت از او و فرمان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را رها کردند.
🔹در آخر امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: این، تحقق همان سخن خداوند متعال است که فرمود:
«وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ» سبأ / ۲۰
{و قطعا شیطان گمان خود را در مورد آنها راست یافت و جز گروهی از مؤمنان [بقیه] از او پیروی کردند}.
📚الکافی ج۸ ص۳۴۳
📚بحارالانوار ج۲۸ ص۲۶۳(با اندکی تفاوت)
@Maghaatel
#سقیفه #تبری
🔰 کسی که معجزه از قبر مطهر رسول خدا «صلّیاللهعلیهوآله» هم دید؛ امّا باز انکار کرد ...
در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔹 زمانی که ابوبکر به خلافت رسید، عمر نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام رفت و گفت: آیا نمی دانی که ابوبکر خلیفه شده است؟
مولا علی علیهالسلام فرمودند: چه کسی او را خلیفه کرده است؟ عمر گفت: مسلمانان به این امر رضایت داده اند.
🗯 مولا علی علیهالسلام فرمودند: به خدا قسم، چه سریع با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مخالفت کردند و پیمان او را شکستند، مقامی به او دادهاند که برای او نیست، به خدا سوگند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را جانشین خود نکرده بودند.
🔸 عمر گفت: دروغ گفتی، خدا چنین و چنانت کند! مولا علی علیه السلام فرمودند: اگر بخواهی در این مورد دلیلی به تو نشان دهم، این کار را میکنم.
عمر به ایشان گفت: تو همیشه، هم در زمان زندگانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و هم بعد از رحلت او، به ایشان دروغ میبندی!
🔖 امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمودند:
📋 انْطَلِقْ بِنَا لِنَعْلَمَ أَیُّنَا الْکَذَّابُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ
🔻بیا برویم تا معلوم شود کدام یک از ما در زمان زندگانی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و بعد از رحلت ایشان به ایشان دروغ میبندد.
🔹 عمر راه افتاد و همراه ایشان رفت تا به قبر رسول خدا رسید و ناگهان دستی دید که بر کف آن نوشته شده بود:
📋 ای عمر! «أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا» کهف / ۳۷
🔻{آیا به آن کسی که تو را از خاک سپس از نطفه آفرید آنگاه تو را [به صورت] مردی درآورد کافر شدی؟ }
🔖 در این هنگام مولا علی علیهالسلام به او فرمودند:
📋 أَ رَضِیتَ؟! وَ اللَّهِ لَقَدْ جَحَدْتَ اللَّهَ فِی حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ
🔻حالا راضی شدی؟! به خدا سوگند تو چه در زمان زندگانی و چه بعد از رحلت ایشان، خداوند را انکار کردی!
📚بصائر الدرجات،ص ۲۷۶
📚الاختصاص،ص ۲۷۴
📚الأمالی،شیخطوسی،ص۱۷۶
@Maghaatel
#سقیفه
🔰 ذرّهای شک در حقّانیت راهِ امیرالمؤمنین علیهالسلام، چگونه گریبانگیرِ سلمان و ابوذر شد...
به روایت مرحوم «شیخمفید»، امام صادق علیهالسلام فرمودند:
🔹 بعد از آن که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفتند، چهل نفر به نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام آمدند و عرضه داشتند: به جهت آنچه که در روز غدیر دیدهایم، به خدا سوگند جز با تو، با اَحدی بیعت نخواهیم کرد. در اینجا بود که امیرالمومنین علیهالسلام به آنها فرمودند:
📋 فَأْتُونِی غَداً مُحَلِّقِینَ
🔻فردا با سرهای تراشیده نزد من بیایید.
🔸اما فردای آن روز، جز سلمان و ابوذر و مقداد، کسی نیامد و عمار بن یاسر نیز بعد از ظهر به نزد ایشان آمد... (و بدینسان امیرالمومنین علیهالسلام از بازپس گرفتن حقّشان صرف نظر کردند.)
👈 روایت دیگری را نیز مرحوم «شیخمفید» از إمام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن حضرت فرمودند:
🔹 سلمان (در آن روز) تا هنگام بالا آمدن آفتاب گرفتارِ حیرت در تکلیف بود. (و بعد از آن به امیرالمومنین علیهالسلام پیوست) و خداوند او را (به خاطر همین مقدار از تردید) با دردی در گردنش که به صورت تاولی قرمز درآمد، مجازات کرد.
🔸 ابوذر نیز تا وقت ظهر گرفتار آن بود (و بعد از آن به امیرالمومنین علیهالسلام پیوست) و خداوند او را این گونه مجازات کرد که عثمان را بر او مسلط نمود که او را بر پشت شتر لاغری نشاند که گوشت رانهای او آب شد، و او را از شهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تبعید کرد.
ت🔹 نها کسی که پس از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تا زمان مرگش، سر سوزنی تردید نکرد، مقداد بن اسوَد بود.
📜لَمْ یَزَلْ قَائِماً قَابِضاً عَلَی قَائِمِ السَّیْفِ عَیْنَاهُ فِی عَیْنَیْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یَنْتَظِرُ مَتَی یَأْمُرُهُ فَیَمْضِیَ
🔻او همواره آماده و دستش به قبضه شمشیر و چشمانش در چشمان امیرالمؤمنین علیهالسلام بود و منتظر بود که ایشان چه زمانی به او دستور میدهد تا اطاعت کند.
📚الاختصاص،شیخمفید،ص۶ و ۹.
✍ البته مستحضرید که میزان و نوع بلای هر مؤمن، به اندازه مرتبه ایمان اوست و از آنجا که سلمان و ابوذر طبق روایت إمام صادق علیهالسلام در بالاترین درجات ایمان قرار داشتند(الخصال ج۲ ص۲۱۳)، خدای متعال حتی از یک تردید در ذهن آنها هم نمیگذرد و بندگان خاص خودش را به بلایی که خود به صلاح آنها میبیند، مبتلا میکند.
@Maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 اهلبیت علیهمالسلام، «شبانه» و در زیر «بارش باران»، برای کسانی که حتّی «شیعه» هم نبودند، ترحّم نموده و کمکرسانی میکردند...
مُعلّی بن خُنَیس گوید:
شبی بارانی، امام صادق علیهالسّلام از منزل به قصد سایهبان بنی ساعده بیرون رفتند. من نیز به دنبال ایشان راه افتادم؛ دیدم که آن حضرت، چیزی در راه گم کرده و با خود میگوید:
«بسم اللَّه؛ خدایا! گمشده ما را برگردان.»
🔸من جلو رفتم و سلام کردم؛ حضرت پس از جواب سلام فرمودند: ای معلّی! با دستت جستجو کن؛ هر چه پیدا کردی بهمن بده؛ وقتی دست کشیدم، دیدم نان روی زمین افتاده، هر چه یافتم بهایشان تقدیم کردم؛ آن گاه دیدم آن حضرت، کیسهای پُر از نان، به همراه خود برداشته است.
🔹عرض کردم: فدایتان شوم! اجازه بدهید من بردارم؟ إمام علیهالسلام فرمود: نه؛ من سزاوارترم که آن را بردارم؛ ولی بیا با هم برویم. معلّی گوید: آمدیم تا رسیدیم به زیر سایبان بنی ساعده؛ دیدم عدّهای در خواب هستند؛
فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغِیفَ وَ الرَّغِیفَیْنِ تَحْتَ ثَوْبِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حَتَّی أَتَی عَلَی آخِرِهِمْ
🔻آن حضرت با دستان مبارکشان برای هر نفر، یک یا دو قرص نان، زیر جامهاش پنهان میکردند تا برای همه آنها نان گذاشتند و بعد برگشتیم.
در راه برگشت عرض کردم:
فدایتان شوم آیا اینها «امامِ بر حقّ» را میشناسند!؟ ( آیا شیعه و معتقد به ولایت شما هستند؟! ) إمام صادق علیهالسلام فرمود:
لَوْ عَرَفُوا لَوَاسَیْنَاهُمْ بِالدُّقَّةِ
🔻اگر امامْشناس بودند که حتی نمک غذایمان را هم، با آنها تقسیم میکردیم.(کنایه از اینکه تمام اموالمان - حتی نمک غذایمان - را هم با آنها تقسیم میکردیم)
📚ثواب الأعمال ص ۱۲۹
📚تفسیر العیاشی ج۲ ص۱۰۷
📚بحارالانوار ج۴۷ ص۲۱
@Maghaatel
#معارف_علوی
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 گوشهای از مرامِ جنگیدن مولای متّقیان، امیرمؤمنان علی بن أبی طالب علیهالسلام...
در نامه چهاردهم «نهجالبلاغه» مولا امیرالمومنین علی علیهالسلام پیش از رویارویی با دشمن در جنگ صفین، به سپاه خود چنین سفارش فرمود:
... فَإِذَا كَانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّهِ فَلا تَقْتُلُوا مُدْبِراً وَ لا تُصِيبُوا مُعْوِراً وَ لا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ وَ لاَ تَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ
🔻اگر به خواست خدا دشمنان گریختند، فراری را نکشید، و به ناتوان آسیب نرسانید، و زخمی را از پا در نیاورید، و زنان را با آزارهای خود به خشم در نیاورید؛ حتی اگر آبروی شما را بریزند، و به امیرانتان دشنام دهند!
📚نهج البلاغه،نامه۱۴
@Maghaatel
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🔰 سوم ربیعالثانی، سالروز طیّالأرض امام حسن عسکری علیهالسلام از «سامراء» به «گرگان»...
جعفر بن شریف گرگانی گوید:
🔸 سالی عازم حج شدم و در «سامرّا» نزد امام عسكری علیهالسلام رسيدم. شيعيان، مال زيادی را توسط من برای آن حضرت فرستاده بودند. خواستم از حضرت بپرسم كه آنها را به چه كسی بدهم؟ اما پيش از اينكه چيزی بگويم، فرمود: آنچه با خود آوردهای به «مبارک»، خادم من بده! من نيز چنان كردم.
🔹سپس عرضه داشتم: در گرگان شيعيان شما برایتان سلام می رسانند. فرمود: آيا بعد از اتمام مناسک حجّ به آنجا برمیگردی؟
گفتم: آری. فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز، به گرگان میرسی. و در آغاز روز جمعه، سه روز گذشته از ماه ربيع الآخر، به آنجا وارد ميشوی. به آنها بگو كه من نيز پايان همان روز، آنجا میآيم. برو كه رهيافتهای!
🔻... گفتم: ای فرزند رسول خدا! ابراهيمبناسماعيل جُرجانی از شيعيان شما است و بين دوستانت بسيار كار خير انجام داده و هر سال بيش از صد هزار درهم از ثروت خود را به آنان میدهد.
فرمود: خدا به ابراهيم بن اسماعيل، به خاطر رفتارش با شيعيان ما پاداش دهد، گناهان او را بخشيده و فرزند سالمی به او روزی خواهد كرد كه حق را میگويد، به او بگو كه حسن بن علی «علیهالسلام» گفت: نام پسرت را «احمد» بگذار.
🔹آنگاه از پيش آن حضرت رفته و مناسک حج را انجام دادم. و خدا مرا سالم نگه داشت تا اينكه روز جمعه، از ماه ربيع الآخر، در ابتدای روز همچنان كه امام علیه السلام فرموده بود، به گرگان رسيدم. دوستان و آشنايان برای تبريک به ديدارم آمدند. به آنها گفتم كه امام حسن عسکری علیهالسلام وعده داده است كه تا پايان امروز اينجا بيايد، پس آماده شويد تا پرسشها و حاجتهای خود را از او بخواهيد. همين كه نماز ظهر و عصر را خواندند، در خانه من گرد آمدند.
فَوَ اللَّهِ مَا شَعَرْنَا إِلَّا وَ قَدْ وَافَانَا أَبُو مُحَمَّدٍ علیهالسلام فَدَخَلَ إِلَیْنَا وَ نَحْنُ مُجْتَمِعُونَ فَسَلَّمَ هُوَ أَوَّلًا عَلَیْنَا فَاسْتَقْبَلْنَاهُ وَ قَبَّلْنَا یَدَهُ
🔻 به خدا سوگند! چيزی متوجه نشديم جز اينكه امام علیهالسلام آمد و وارد خانه شد. ابتدا او بر ما سلام كرد، آنگاه ما به استقبالش رفتيم و دستش را بوسيديم.
سپس فرمود: من به جعفر بن شريف وعده داده بودم كه آخر همين روز به اينجا بيايم. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به سوی شما آمدم تا تجديد عهد نمايم.
هَا أَنَا قَدْ جِئْتُکُمُ الْآنَ فَاجْمَعُوا مَسَائِلَکُمْ وَ حَوَائِجَکُمْ کُلَّهَا
🔹اكنون در ميان شما هستم تا پرسشهایتان از من بپرسید و هر آنچه را که به آن نیاز دارید، با من در میان بگذارید.
نخستين كسی كه پرسش نمود، «نضر بن جابر» بود. او گفت: ای فرزند رسول خدا! چند ماه است كه چشمان پسرم آسيب ديده است، از خدا بخواه تا بينایی را به او برگرداند.
🔻حضرت فرمود: او را بياور! پس دست مباركش را به چشمان وی كشيد، بينايی او به حالت اول برگشت، آنگاه مردم يكايک میآمدند و نيازهای خود را مطرح میكردند و حضرت نيز براي آنها دعا مینمود و تمام نيازهايشان را برآورده میساخت. سپس حضرت، همان روز به سامرّا برگشت.
📚الخرائج و الجرائح، قطبالدین راوندی، ج۱ ص۴۲۴
✍ یا أباالحُجه...
چه شود جمع پریشانْدل ما هم روزی
به قدوم پسرت باغ و گلستان بشود ...
@Maghaatel