eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 به فدای آقای کریمی که لطف و عطایش را از «گدای‌ دروغین» هم دریغ نمی‌کند ... عبداللَّه بن عباس گوید: 🔹 برسر راه امام حسن عسکری علیه‌السّلام نشستم. همین که آمد، شکایت حال خود را به ایشان نمودم و قسم خوردم که حتی یک درهم یا بیشتر ندارم و خوراک صبح و شامم را هم ندارم. امام علیه‌السلام فرمود: 📋 تَحْلِفُ بِاللَّهِ کَاذِباً وَ قَدْ دَفَنْتَ مِائَتَیْ دِینَارٍ وَ لَیْسَ قَوْلِی هَذَا دَفْعاً لَکَ عَنِ الْعَطِیَّةِ 🔻قسم دروغ به خدا می‌خوری در حالی که دویست دینار در فلان جا پنهان کرده ای؟ این سخن من برای این نیست که به تو چیزی ندهم؛ 🔹سپس رو به غلامش کرد و فرمود: ای‌غلام! هر چه با تو هست را به او بده! غلام مبلغ صد دینار به من داد. بعد فرمود: تو در حساسترین موقع که به آن پولهایی که پنهان کرده‌ای، احتیاج پیدا می‌کنی، اما (به جهت این قسم دروغ) از دست یافتن به آن پول محروم خواهی شد. 🔖 راوی گوید: امام علیه‌السّلام راست گفت. زیرا پولی که به من لطف کرد را خرج کردم. احتیاج بسیار شدیدی پیدا نمودم که دیگر هیچ راهی برای گذران خود نداشتم؛ دنبال پولهایی که دفن کرده بودم رفتم. هر چه گشتم آنها را پیدا نکردم. بعد متوجه شدم فرزندم جای پولها را می‌دانسته! برداشته و فرار نموده است. 📚الکافی ج ۱ ص ۵۰۹. 📚الإرشاد ص ۳۲۳. 📚الخرائج و الجرائح، ج ۱ ص۴۲۴ @Maghaatel
🔰 به فدای آقایی که از کوچکترین خواسته‌‌های محبّانش، غافل نمی‌ماند ... از بین حضرات معصومین «صلوات الله علیهم اجمعین» ، شاید بتوان گفت که إمام حسن عسکری علیه‌السلام نسبت به آباء و اجداد پاک و مطهرش، معجزه و کرامات بیشتری _ به حسب سنّ کوتاه و مدت امامتشان _ از خود بروز داده‌‌اند؛ چنانچه با مراجعه به منابع حدیثی و تاریخی شیعه، این مطلب روشن می‌شود. 🔖 شاهد، بر این مدّعای ما، سخن «اباهاشم جعفری» است که می‌گوید: 📋 مَا دَخَلْتُ قَطُّ عَلَی أَبِی الْحَسَنِ وَ أَبِی مُحَمَّدٍ علیهماالسلام إِلَّا رَأَیْتُ مِنْهُمَا دَلَالَةً وَ بُرْهَاناً 🔻هیچ وقت نشد که خدمت إمام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام برسم و از ایشان معجزه‌ای مشاهده نکنم! 🔖 یک روز خدمت امام حسن عسکری علیه‌السلام رسیدم. تصمیم داشتم مقداری «نقرهٔ خام» برای ساختن انگشتری بگیرم که برای تبرک به دست نمایم. نشستم ولی منظور خود را فراموش کردم. همین که از جای حرکت کردم که خارج شوم، امام علیه‌السّلام انگشتری را به من دادند و فرمودند: 📋 أَرَدْتَ فِضَّةً فَأَعْطَیْنَاکَ خَاتَماً وَ رَبِحْتَ الْفَصَّ وَ الْکِرَاءَ؛ هَنَّأَکَ اللَّهُ 🔻تصمیم داشتی مقداری نقره از من بگیری، من به تو انگشتر دادم! نگین و اُجرت ساخت هم به نفع تو شد! خدا برایت گوارا کند. 📚المناقب،ج ۴ ص۴۳۷. 📚الخرائج و الجرائح، ج ۲ ص۶۸۴. 📚إعلام الوری ص ۳۵۶. @Maghaatel
🩸کریمه آل الله را به شهادت رساندند ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 جناب هارون بن موسی بن جعفر علیه‌السلام همراه ۲۳ نفر از که بزرگ قافله آنها خواهرش حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام بود، در کاروانی وارد ساوه شدند. دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام به هارون که در حال غذا خوردن بود، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. 📋 و قَد دُسَّ إلَيها السَمُّ في ساوة؛...و لَم تَلبِثْ إلّا أياماً قليلةً وَ استُشهِدَت ▪️در غذای حضرت معصومه علیهاالسلام نیز زهر ریختند. بدین ترتیب، آن بانوی گرامی، مسموم گشت و بستری شد و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. (بر اساس نقلی، زنی در ساوه آن حضرت را مسموم کرد.) 📚الحیاة السیاسیّه للامام اارضا علیه‌السلام، جعفر مرتضی عاملی، ص ۴۲۸؛ 📚قیام سادات علوی، ص ۱۶۱-۱۶۸ 📚وسیلة المعصومین، ص۶٨ ✍ از جگر سوختگان آه شرربار ببین خیز از طوس و بیا حال مرا زار ببین کاش میشد که دل سیر تماشات کنم یار گمگشته! تو برگردی و پیدات کنم چقدَر کوه و کمر را پی تو آمده ام به تمنای رُخت ناله ی هجران زده ام چندماه است که آوارگی اقبال من است چادر خاکی من شاهد احوال من است منِ معصومه کجا رنج بیابان گردی؟! کاش یک‌بار به این خسته نظر میکردی خبری باد صبا از تو نیاورد آخر دست تقدیر مرا راهی قم کرد آخر پیِ تکریمِ منِ پرده نشینِ بدحال سربه زیر آمده بودند همه استقبال سر هر کوچه که رفتیم سلامم کردند مثل پروانه همه دور و برم میگردند دور بودم همه جا از نظر بیگانه خانه ام خانه ی نور است نه یک ویرانه گریه کردیم ولی حین مناجات فقط کوچه رفتیم ولی کوچه سادات فقط کاش بودی که ببینی چقدر تب کردم من در این شهر فقط گریه به زینب کردم کاش میشد بنویسند دروغ است دروغ رفتن عمه ما بر سر بازار شلوغ چه کسی داشت گمان از سر ایوان بلند.. عده ای بی سر و پا سنگ به زینب بزنند! فکر کن‌ دور نوامیس خدا معرکه بود فکر کن چادر ناموس خدا دست که بود؟! @maghaatel
. ➖ جهت دسترسی به مطالب مرتبط با حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها ، هشتگ زیر را جستجو بفرمایید 👇 @Maghaatel
🩸دو نفری که از راه رسیدند و پیکر مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها را به خاک سپردند ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 زمینی که آستانه حضرت معصومه علیهاالسلام در آن واقع است، «بابلان» نام داشت. این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشت و مِلکی از ملک‌های «موسی بن خزرج» بود. این زمین را موسی بن خزرج برای مدفن آن حضرت معیّن کرد. 🥀 آل سعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه علیهاالسلام قرار دهند. پس از آنکه جنازه مطهر آن بی‌بی بزرگوار را غسل دادند و کفن کردند، میان آل سعد گفت وگو شد که چه کسی داخل قبر شود و جنازه را در سرداب به خاک بسپارد. 🥀 سرانجام اتفاق کردند که شخصی به نام «قادر» که سیّد پرهیزکاری بود، داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. 📋 فلّما بَعَثوا إلیها رأَوا راکبَین سریعَین مُتلثمَّین یأتیانِ مِن جانب الرَملة فلّما قرّبا مِن الجنازة نَزلا و صَلَّیا علَیها ▪️چون به سراغ آن پیرمرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقاب دار پیدا شدند. همین که نزدیک جنازه رسیدند، از مرکب پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه علیهاالسلام نماز گزاردند. 📋 و دَخلا السّرداب و أخَذا الجِنازة فدَفناها ثمّ خرَجا و رکبا و ذهَبا و لم یَعلم أحدٌ مَن هُما ▪️سپس داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند. آن گاه بیرون آمده و رفتند و کسی نفهمید آنها چه کسانی بودند. (بعضی احتمال داده‌اند که آن دو نقابدار، امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بوده اند.) 📚بحارالانوار، ج ۶۰، ص ۲۱۹ ✍ مثل این ماجرا، کربلا هم رخ داد اما به شکلی دیگر... 🥀... مردان بنی اسد هر چه کردند، نتوانستند عضوی از اعضای پیکر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام را تکان بدهند؛ 📜 فبَينَما هُم كذلك إذاً بِفارسٍ قد طلَعَ عليهم مِن جانبِ الكوفة و قد ضيّقَ لِثامه. ▪️مانده بودند که چه کنند تا در همین حال، یک سواره نقاب‌داری از جانب کوفه نمایان شد. 📜 نَزلَ عن ظَهرِ جَواده، و جَعلَ يَتخطّى القَتلىٰ واحدًا بَعد واحدٍ و هُو مُنحَني الظَّهر، ▪️آمد و از اسبش پیاده شد؛ بین کشته‌های دشت کربلا، قدم برمیداشت در حالی که کمرش تا شده بود. 📜 حَتّى إذا وَقع نَظَرُه علَى جَسد الحُسين عليه‌السّلام رَمىٰ بِنفسه عَليه، و احْتَضنَه، ▪️تا اینکه نگاهش به پیکر پاک سیدالشهداء علیه‌السلام افتاد؛ آمد و خود را به روی آن پیکر پاک انداخت و او را در بر گرفت. 📜 و جَعلَ يَشمُّه تارةً، و يُقبّلُه أُخرىٰ، و هُو يَبكي و قَد بَلّ لِثامُه مِن دُموعِ عَينَيه، ▪️گاهی آن پیکر را می‌بوئید، گاهی آن را می‌بوسید ؛ نقاب او از سیلاب اشک چشمانش خیس شده بود. 🥀... مردان بني اسد پیش آمدند تا او را کمک کنند؛ اما امام سجاد علیه‌السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: 📜 أنا أكِفيكُم أمرَه. ▪️من به تنهایی کفایت می‌کنم. 🥀 به امام گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می توانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ... 📜 فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً ▪️در این هنگام امام علیه السلام به شدت گریه کردند و فرمودند: 📜 «إنَّ مَعیَ مَنْ یُعینُنی عَلَیه» ▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند... 🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را بلند کردند و فرمودند: بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و علَى مِلّةِ رسول اللّه... 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۱ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶ @maghaatel
🩸 حتی نگذاشتند آفتاب بر قبر مطهر حضرت معصومه «سلام‌الله‌علیها» بتابد ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که پیکر پاک و مطهر حضرت‌ معصومه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرده شد، «موسی بن خزرج» که بزرگ طایفه «اشعریون» و میزبان آن حضرت در قم بود، سقف و سایبانی از «بوریا» بر سر قبر مطهر آن حضرت برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام جواد علیه‌السلام وارد قم گردید و قبّه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد. 📚تاریخ قم ص۷۱۴ ✍ آه یا حضرت معصومه... حتی نگذاشتند اندکی آفتاب بر قبر مطهرتان بتابد؛ چه رسد به جسم شریف‌تان... حال چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن پیکر صد چاکی که سه روز زیر آفتاب سوزان کربلا بر روی ریگ و رمل بیابان، رها شده بود؟! 🥀... وقتی که بنی اسد بر بالای آن پیکر مطهر حاضر شدند، رو به یکدیگر کردند و بهم گفتند: 📜 قَد غَيّرتْ مَعالِمَهُ الشّمسُ و التّرابُ ▪️آفتاب و خاک، وضعش را بهم ریخته است. 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۰ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۵ ✍ روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است یوسفم رفته واز آمدنش بی خبرم سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته وبا قد خمیده رفتم بنویسید همه دور ربرم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهر ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه وبازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید.. روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود،خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ملائک در عالَم بالا، با تشرّف به «زیارت سیدالشهداء علیه‌السلام»، به یکدیگر فخر می‌فروشند... در نقلی آمده است: روزی حضرت فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها، امام حسین علیه‌السلام را در گهواره خوابانیده و به کارِ خانۀ خود مشغول شده بود؛ وقتی آمد دید که امام حسین علیه‌السلام در گهواره نیست؛ گریه‌کنان با ناله و فغان به خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد؛ حضرت فرمود: یا فاطمةُ، ما یُبکیکِ؟ 🔻 فاطمه جانم! چه چیز تو را به گریه در آورده؟ زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها عرضه داشت: یا أبتاه، حسین را در گهواره خوابانیدم و در پی کار خودم رفتم؛ چون باز آمدم او را در گهواره نیافتم، نمی‌دانم کجا رفته و یا که او را برده است؟ 🔹 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از شنیدن این خبر متألّم شد و در همان حین، جبرئیل نازل شده از طرف خدای متعال پیغام آورد که: یا رسول الله! به فاطمه سلام‌الله‌علیها بفرما که گریه نکند؛ چون روز تولد امام حسین علیه‌السلام جمیع ملائکه به اتّفاق من به تهنیت آمده بودند، چون به عالم بالا مراجعت کردند به یک‌دیگر فخر می‌کردند؛ 🔸مقرّبان درگاه الهی به خداوند کبریا عرض کردند: ای معبودا! هرگز احدی بر ما فخر نکرده است؛ الحال این گروه ملائکه به واسطۀ دریافتن شرف زیارت امام حسین علیه‌السلام بر ما فخر می‌کنند؛ پس ما را نیز دستوری ده که به زیارت آن حضرت برویم! 🔹خدای متعال، بر ایشان اذن نزول به خدمت آن حضرت‌ نداده و به من فرمود: ای جبرئیل! امام حسین علیه‌السلام را به عرش من بیار تا حاملان عرش نیز، او را زیارت نمایند. پس من به اذن خداوند آن حضرت را به عرش بُردم حاملان عرش، آن زینت عرش و فرش را زیارت کردند و سپس او را آورده و در گهواره خوابانیدم. 🔸 با شنیدن این خبر فاطمۀ زهرا سلام‌الله‌علیها به خانه برگشت و دید که إمام حسین علیه‌السلام در گهواره تبّسم می‌کند! صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها رو‌به حسینش نمود و فرمود: ای جان مادر! کجا بودی که دل ما را به درد آوردی! 📚تحفة المجالس ص۲۰۳ 📚مخزن البکاء ص۲۶۰ 📚بحرالمصائب،ج۱ ص۱۸۶ ✍پای هرروضه‌ی تو گریه نمودن زیباست از گدایان سر کوی تو بودن زیباست جز در خانه‌ی تو هیچ کجا بهتر نیست نوکر هیچ کسی جز تو نبودن زیباست داشت فطرس به تمامی ملائک میگفت در حوالی حرم بال گشودن زیباست ... @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 عاشق و شیدای حضرت «حجة‌بن‌الحسن» ارواحنافداه، در «کمالِ ایمان» وارد صحرای محشر می‌شود ... در ضمن روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَلْقَی اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ قَدْ کَمُلَ إِیمَانُهُ وَ حَسُنَ إِسْلَامُهُ فَلْیَتَوَالَ الْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ الْمُنْتَظَرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ 🔻هر کس که می‌خواهد در روز قیامت، خدای متعال را ملاقات کند در حالی ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد ، پس باید سنگ محبت و ولایت حضرت‌ حجة بن الحسن، امامِ مُنتظَر «صلوات‌اللَّه‌علیه» را به سینه بزند. 📚بحارالانوار ج۲۷ ص۱۰۸ @Maghaatel
🔰 «عَرشُ‌الرَّحمٰن»، همان خانه حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» بود که آن‌ را به آتش کشیدند ... در روایتی امام باقر علیه‌السلام فرمودند: بَیْتُ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ مِنْ حُجْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ سَقْفُ بَیْتِهِمْ عَرْشُ رَبِّ الْعَالَمِینَ 🔻خانه علی و فاطمه از خانه رسول الله «صلوات الله علیهم اجمعین» است و سقف خانه آن‌ها، همان عرش پروردگار عالمیان است. در دل خانه آن‌ها شکافی است تا عرش، که معراج وحی است و ملائکه در شب و روز بر آن‌ها وحی نازل می‌کنند و در هیچ ساعت و هیچ چشم به هم زدنی، فوج از فوج ملائکه قطع نمی‌شود، فوجی فرود می‌آیند و فوجی صعود می‌کنند... 📚کنز الفوائد؛ ص ۴۷۳ ✍زهرا همان کسی است که بیت محقّرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش او را خدا برای خودش آفریده است تا این که هر سحر بنشیند برابرش شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست مردی پیمبر است که زهراست دخترش مانند احترام خداوند واجب است حفظ مقام فاطمه حتی به مادرش یک نیمه‌اش نبوت و نیمش ولایت است حالا علی صداش کنم یا پیمبرش دست توسل همه انبیاء بوَد بر رشته‌‌های چادر فردای محشرش ما بچه‌ های فاطمه ممنون فضه ایم از این که وا نشد ، پسِ در پای دخترش مسمارِ دَر اگر چه برایش مزاحم است اما مجال نیست که بیرون بیاورش... @Maghaatel
🟢 ملائکه آسمان حتی به مکانی که «مجلس ذکر اهل‌بیت علیهم‌السلام» در آن برگزار شده، خود را معطّر می‌کنند ... اُمّ سلمه گوید: شنیدم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود: هیچ قومی دور هم جمع نشدند تا درباره فضائل علی علیه‌السّلام سخن بگویند مگر اینکه فرشتگان از آسمان پایین آمده و آن‌ها را احاطه کنند، و چون از هم جدا گشتند، آن فرشتگان به آسمان باز گردند. و دیگر فرشتگان ساکن در آسمان خطاب به آنان می‌گویند: إِنَّا نَشَمُّ مِنْ رَائِحَتِکُمْ مَا لَا نَشَمُّهُ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَلَمْ نَرَ رَائِحَةً أَطْیَبَ مِنْهَا 🔻از شما بویی به مشام ما می‌رسد که از دیگر فرشتگان آن را استشمام نمی‌کنیم و رایحه‌ای خوشبوتر از آن ندیده‌ایم! آن فرشتگان که نزول آمده بودند، به آن‌ها می‌گویند: کُنَّا عِنْدَ قَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ فَعَلِقَ فِینَا مِنْ رِیحِهِمْ فَتَعَطَّرْنَا 🔻نزد قومی بودیم که محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت او را یاد می‌کردند و از عطر آن‌ها نیز به ما تراوش شده است لذا از این رو معطّر شدیم؛ سپس فرشتگان ساکن در آسمان به آن‌ها می‌گویند: ما را هم به نزد آن‌ها پایین ببرید که ما هم نیز معطّر بشویم. فرشتگان نزول آمده به آن‌ها می‌گویند: آن دسته اکنون پراکنده شده‌اند و هرکدام به خانه‌های خود رفتند. ملائکه ساکن در آسمان به آن‌ها می‌گویند: اِهْبِطُوا بِنَا حَتَّی نَتَعَطَّرَ بِذَلِکَ الْمَکَانِ 🔹ما را لااقل به محل اجتماع آن‌ها ببرید تا بدان مکان خود را معطّر کنیم. 📚الروضة فی فضائل امیرالمومنین علیه‌السلام،شاذان قمی،ج۱ ص۱۸۶ 📚بحارالانوار، ج۳۸ ص۱۹۹ @Maghaatel