#زیارت_سیدالشهداء_علیه_السلام
◼️ یکی از زیباترین و عمیق ترین روایات در باب زیارت سیدالشهدا علیه السلام...
معاویه بن وهب(که از خاص امام صادق علیه السلام می باشد) گوید:
امام صادق علیه السلام در محراب خود نشسته بود، که بر وی وارد شده و نزد او نشستم تا آنکه نمازش را به پایان رساند و شنیدم که با خدایش نیایش میکرد و میگفت: ای آنکه ما را امتیاز کرامت بخشید و شفاعت را به ما وعده داد و رسالت را بر عهده ما نهاد و ما را میراث دار پیامبران کرد و امتهای پیشین را به ما خاتمه بخشید و وصی و جانشین شدن را مختص ما گرداند و دانش گذشتهها و آینده را به ما هبه کرد و دلهای مردمانی را شیفته ما گرداند،
اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَی عَدُوِّنَا
▪️من و برادرانم و زوّار مزار پدرم حسین بن علی - صلوات الله علیهما - را بیامرز. که دارایی شان را هزینه کردند و بدنهاشان را از شوق مهربانی و نیکی به ما و به امید پاداشی که با اتصال با ما از تو در مییابند و به امید سروری که به دل رسولت محمد صلی الله علیه و آله وارد میکنند و در پاسخ به دستور ما و به جهت خشمی که به دل دشمنانمان وارد کنند، به سفر گماردند.
أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَکَ فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اکْلَأْهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَی أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ وَ اصْحَبْهُمْ
▪️ بدین سان در پی رضوان و خشنودی تو بوده اند، پس از سوی ما ایشان را به خشنودی ات بهرمند ساز و روز و شب ایشان را محفوظ دار و اهل و خانواده ایشان را که پشت سر باقی نهاده اند، به بهترین وجهی نگاهبان باش و یاور همپای ایشان باش
وَ اکْفِهِمْ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ
▪️ و آنان را از شر هر طغیانگر سرکشی و از هر ضعیف و قوی دستی از آفریدگانت و از شر شیاطین انس و جن در امان دار و بهترین آرزوهایشان را که دور از کاشانه شان از تو درخواست کردند، مادام که ما را بر فرزندان و خاندان و نزدیکانشان ترجیح داده اند، نصیبشان گردان.
اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِکَ عَنِ النُّهُوضِ وَ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا خِلَافاً عَلَیْهِمْ
▪️ خداوندا دشمنان ما ایشان را به خاطر این سفرشان،مسخره و سرزنش کردند ولی این امر، ایشان را در مخالفت با دشمنان ما، از برخاستن و روانه شدن به سوی ما، باز نداشت.
فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبُ عَلَی قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا
▪️ پروردگارا رحم آور بر این صورتهایی که به حرارت آفتاب سوخته و آن صورتهایی که هر دو گونه آن پیاپی بروی قبر ابا عبد الله الحسین علیه السلام گذاشته شده و رحمت نما بر آن چشمهایی که از سر رحمت و دلسوزی بر ما اشکها رانده و آن دلهایی که بی تاب گشته و به خاطر ما سوزش و گدازش بسیار یافته و رحم آور بر آن فریادها که در ماتم ما برخاسته است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّی تُرَوِّیَهُمْ مِنَ الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ.
▪️خداوندا آن جانها را و آن تنها را به امان تو میسپارم تا آنکه در روز عطش، از حوض کوثر سیرابشان سازی - و همچنان حضرت که درود و صلوات خدا بر او باد.
امام علیه السلام، این دعا را در سجده میخواند تا آنکه از نیایش فارغ گشت.
به ایشان گفتم: فدایت شوم! اگر این دعایی که شنیدم در حق کسی بود که خدا را نشناخته، بی شک گمان میکردم که آتش دوزخ ذره ای از وجود او را هرگز نخواهد آزرد. به خدا که آرزو میکنم ای کاش او را زیارت کرده بودم و به حج نرفته بودم. پس حضرت فرمود:
بس نزدیک هستی به او، چه چیز تو را از زیارت او باز میدارد؟! ای معاویه، زیارت امام حسین علیه السلام را رها مکن! گفتم: فدایت شوم، نمی دانستم که این امر چنین ارزشی دارد.
فرمود:
یا مُعَاوِیَةُ وَ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْضِ
▪️ ای معاویه! کسانی که برای زائران حسین در آسمان دعا میکنند، بیش از کسانی هستند که در زمین برایشان دعا میکنند.
لا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ مِنْ أَحَدٍ فَمَنْ تَرَکَهُ لِخَوْفٍ رَأَی مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّی أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ بِیَدِهِ
▪️ به خاطر ترس از کسی، زیارت امام حسین علیه السلام را ترک مکن؛ چرا که هر کس او را به خاطر ترس ترک نماید، چندان حسرت خورد که آرزو کند ای کاش با دست خود قبر خود را میکند.
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَی اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ فِیمَنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً مِمَّنْ تُصَافِحُهُ الْمَلَائِکَةُ
▪️آیا دوست نداری که خداوند شخص تو و وجود تو را در میان کسانی که رسول الله صلی الله علیه و آله برای ایشان دعا میکند، ببیند؟ آیا دوست نداری که فردا از کسانی باشی که فرشتگان با او مصافحه میکنند؟
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یَأْتِی وَ لَیْسَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ فَیُتْبَعَ بِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یُصَافِحُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله
▪️آیا نمی خواهی فردا در میان کسانی باشی که (به پهنه رستاخیز) میآیند حال آنکه هیچ گناهی ندارند که به سبب آن مجازات گردند؟ آیا دوست نداری که فردا از جمله کسانی باشی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله مصافحه مینمایند؟
📚کامل الزیارات: ص۱۱۶
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گریبان ها را دریدند و سه روز تا حدّ جان سپردن در کربلا عزاداری کردند...
نقل کردهاند:
وقتی که زنان و فرزندان امام حسین علیهالسّلام از شام برگشتند و به عراق رسیدند، به راهنما گفتند: ما را از طریق کربلا ببر. وقتی به موضع قتلگاه رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را با گروهی از بنی هاشم و مردی از آل رسول اللَّه یافتند که برای زیارت امام حسین علیه السّلام وارد شده بودند.
فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً .
▪️همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و لطمه به صورت زدند. ماتمی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگرسوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و همگی چند روزی عزاداری کردند.
📚لهوف ص١٩۶
📚بحارالانوار ج ۴۵ص١۴٧
@Maghaatel
#اربعین
◼️ مدت اقامت اهلبیت سیدالشهدا علیهالسلام، در کربلا...
نقل کردهاند:
فعند ذلك نزلوا وجدّدوا الأحزان، وشقّقوا الجيوب، ونشروا الشُّعور، وأبدوا ما كان مكتوماً من الأحزان، وأقاموا عنده أيّاماً ثمّ رحلوا قاصدين المدينة.
▪️وقتی که اهلبیت علیهم السلام، با جابر و یاران او بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام ملاقات کردند، پایین آمدند و داغ دلشان تازه شد. گریبان ها را دریده و موی سرشان را پریشان کردند.
و آن گونه که تابحال نتوانسته بودند، آن چنان عزاداری کنند، روز اربعین در کربلا مشغول عزاداری شدند.
و مدتی را در آن جا اقامت کردند.
(طبق نقل برخی مقاتل مدت اقامت اهلبیت علیهم السلام در کربلا سه روز بود. چون آن قدر در این سه روز بر سر مزار عزیزانشان گریه و زاری کرده بودند که نزدیک بود، دیگر جان بسپارند. لذا امام سجاد علیه السلام مصلحت را در این دیدند که بعد از سه روز اقامه عزاداری به سمت مدینة حرکت کنند.)
📚مقتل أبي مخنف ص ۱۴۰
📚مقتل الحسين مقرم ص۴٨۵
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گوشه از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا...
نقل کردهاند:
فخرجت زينب عليهاالسلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب:
▪️وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد:
وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه.
و پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت.
وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
▪️وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد :
امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است.
و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه میزدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً .
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه!
یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند.
وای از این حزن و اندوه عظیم....
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص ۱۶۲
📚 معالي السّبطين، ج۲ص۱۹۷
📚 وسيلة الدّارين،ص۴۰۴
@Maghaatel
#اربعین
◼️ ای جابر! درست همین جا بود، که بچه های پدرم را ذبح کردند...
عطیه گوید:
همینکه با جابر در کنار قبر أبي عبدالله الحسين عليه السّلام مشغول سخن بودیم، دیدم که یک سیاهی از جانب سرزمین شام دارد به طرف ما نزدیک می شود. به جابر گفتم :من یک سیاهی بزرگی را دارم از دور میبینم. جابر رو به طرف غلامش کرد گفت :برو و آن سیاهی را که پیداست ببین چه کسانی هستند؟ که اگر از ماموران عبیدالله بن زیاد لعین هستند هرچه زودتر در پناه گاهی مخفی شویم. واگر مولا و سرورم زین العابدین علیه السّلام بود تو در راه خدا آزادی.
فانطلق الغلام فما كان بأسرع من أن رجع إلينا، وهو يلطم على وجهه، وينادي: قم يا جابر! واستقبل حرم اللَّه وحرم رسول اللَّه، فهذا سيِّدي ومولاي عليّ بن الحسين عليه السلام قد أقبل مع عمّاته وأخواته ليجدّدوا العهد بزيارة الحسين عليه السلام.
▪️غلام رفت و سریعا به جانب ما برگشت و بر صورتش لطمه میزد و فریاد میزد :
ای جابر بلند شو و از حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله استقبال کن. که این مولایم علی بن الحسین عليهماالسلام همراه با عمه ها و خواهران و دیگر مخدرات دارند به این جا نزدیک میشوند تا عهدشان را با زیارت قبر سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام تجدید کنند
فقام جابر ومَن معه واستقبلوهم بصراخ وعويل يكاد الصّخر أن يتصدّع منه، ولمّا دنى من الإمام انكبّ على أقدامه يقبِّلهما، ويقول: سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بأبيك الحسين عليه السلام! سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بعمومتك وإخوتك
▪️جابر با همراهیانش بلند شدند با ضجه و فریاد و شیون و شین _به گونه ای که سنگ ها از فریادشان نزدیک بود متلاشی شوند_به استقبال اهلبیت علیهم السلام رفتند.
جابر وقتی که نزدیک امام سجاد علیه السلام شد خودش را بر روی پای امام انداخت و آن ها را می بوسید و میگفت :
ای آقای من! خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت پدرتان به شما جزای خیر دهد.
خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت عمو ها و برادرانتان به شما جزای خیر دهد.
فقال الإمام عليه السلام: أنت جابر؟ قال: نعم سيِّدي أنا جابر.فقال عليه السلام: يا جابر! ههنا قتل أبو عبداللَّه، يا جابر! ههنا ذبحت أطفال أبي.
▪️امام علیه السلام فرمود :جابر! تویی؟
جابر گفت :بله ای آقای من! من جابرم.
پس آقا زین العابدین علیه السّلام فرمودند :
ای جابر! همین جا بود که پدرم اباعبدالله را کشتند.
ای جابر! همین بود که بچه های پدرم را ذبح کردند.
📚 معالي السّبطين، ج۲/ص۱۹۳
📚وسيلة الدّارين، / ص۴۰۳
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گمانم کربلا شد عمه نزدیک...
کاروان همچنان به قصد مدینه حرکت میکرد وقتی به دوراهی رسیدند یک راه به طرف کربلا و راه دیگر به طرف مدینه میرفت به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا عبور بده (تا پس از زیارت قبور شهیدان از آنجا به سوی مدینه برویم)
بعضی نوشته اند:
وقتی که کاروان به دوراهی رسید حضرت سکینه علیهاالسلام در محمل خود به خواب رفته بود، نسیم تربت حسینی به مشامش رسید چشم گشود و عمه اش زینب سلام الله علیها را دید به او سخنانی فرمود که مضمون آن در شعر جودی خراسانی چنین آمده است:
شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان بر آمد
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک ناب و عنبر آمد
بگوشم عمه از گهواره گور
در این صحرا صدای اصغر آمد
مهار ناقه را یکدم نگهدار
که استقبال لیلا اکبر آمد
مران ای ساربان یکدم که داماد
سر راه عروس مضطر آمد
حسین را ای صبا بر گو که از شام
به کویت زینب غم پرور آمد
📚 تذکره الشهداء ص ۴۳۸
@Maghaatel
#اربعین
◼️ جابر و عطیه کنار قبر امام حسین علیه السلام
عطیه عوفی میگوید:
من با جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین علیه السلام رفتیم وقتی که به کربلا رسیدیم جابر کنار آب فرات رفت و غسل کرد. قطیفه ای به کمر بست و قطیفه دیگری هم بر دوش افکند. سپس کیسه ای را که همراهش بود گشود و از آن آرد سعد (ریشه گیاه خوشبوی کوفی) در آورد و به تن خود پاشید و سپس به طرف مرقد مطهر حرکت کرد و در حالی که مشغول ذکر خدا بود قدم برمیداشت تا نزدیک قبور رسید به من گفت مرا به قبر حسین علیه السلام برسان تا دستم به قبر برسد (با توجه به اینکه جابر در این هنگام نابینا و پیر حدود ۷۵ ساله بود)
دستش راگرفتم هنگامی که دستش به قبر رسید از شدت اندوه بیهوش شد و به روی قبر افتاد من آب به روی او پاشیدم تا به هوش آمدو سه بار گفت:
یا حُسَینُ یا حُسَینُ یا حُسَینُ
سپس گفت:
اَحَبِیبٌ لا یُجِیبُ حَبِیبَهُ
آیا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟
بعد گفت:
چگونه جواب دهی که خون از رگهای گلویت بر سینه و شانه است فرو ریخته و میان سر و بدنت جدائی افتاده است؟!
منظور جابر از این سخن ذکر مصیبت بود وگرنه او به مقام امامت معرفت داشت چنانکه کلمات زیارت جابر بیانگر این مطلب است.
آنگاه گفت:
من گواهی میدهم که تو فرزند بهترین پیامبران و سرور مومنان و مقتدای پرهیزکاران و زاده هادیان و رهبران پنجمین نفر از اصحاب کساء و فرزند سیده زنان هستی چرا چنین نباشی که دست سید مرسلین (رسول خدا) تو را پرورانید و در دامن پاک برخاستی و از پستان ایمان شیر خوردی و با اسلام از شیر باز گرفته شدی و پاک زیستی و پاک مردی.
ولی قلب مومنان از فراق تو سوخت و آنها شک ندارند که تو زنده ای و سلام و خشنودی خدا بر تو باد (و سپس کلمات زیارت را تا آخر خواند)
و بعد گفت: سوگند به خدا ما با شما شریک بودیم در آنچه که شما در آن وارد شدید.
عطیه میگوید: ازجابر پرسیدم:
ما چگونه در اجر شهیدان شریک هستیم با اینکه نه جهاد کردیم و نه بدنمان مجروح شد؟
جابر در پاسخ گفت:
از حبیب خود رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم فرمود: هر کس عمل قومی را دوست بدارد در آن عمل با آن قوم شریک میباشد سوگند به خدا نیت من و اصحاب من همان است که نیت امام حسین علیه السلام و اصحابش بود.
(توضیح اینکه: جابر بر اثر پیری و نابینائی از شرکت در جنگ معذور بود ولی نهضت امام حسین علیه السلام را قبول داشت و نیت و هدفش در راستای قیام آنحضرت بود و چنین نیتی در صورت عذر از شرکت عملی انسان را در مرحله ای از پاداش شهید قرار میدهد و از این مطلب به عنوان شرکت در هدف یاد میشود؛ چنانکه این مطلب در خطبه ۱۲ نهج البلاغه آمده است.)
عطیه میگوید: پس از زیارت جابر گفت: مرا به خانه (کوفه) ببر به سوی کوفه حرکت کردیم در مسیر راه فرمود: ای عطیه به تو وصیتی کنم که گمان ندارم بار دیگر بتوانم باتو ملاقات کنم (زیرا جابر در مدینه سکونت داشت و عطیه در کوفه بود) ای عطیه! دوستان محمد صلی الله علیه و آله را دوست بدار که سزاوار دوستیند و دشمنان او را دشمن بدار که سزاوار دشمنیند گرچه روزه بسیار بگیرند با دوستان این خاندان مهربان باش که اگر یک پای آنها به بسیاری گناه بلغزد پای دیگرشان به محبت خاندان نبوت استوار گردد و عاقبت کار دوستان بهشت و عاقبت کار دشمنان دوزخ است.
📚 نفس المهموم ص۳۲۲
📚منتهی الآمال ج۱ص۳۲۱
@Maghaatel
#اربعین
◼️ نوحه سرایی عقیله بنی هاشم، زینب کبری علیها السلام بر سر مزار شهدای کربلا...
اهلبیت سیدالشهدا علیه السلام در بالای مزار شهدای کربلا نشسته بودند و مشغول نوحه سرایی بودند و عقیله بنی هاشم زینب کبری علیها السلام اینگونه نوحه سرایی میکرد :
فَقَدنا هاهُنا قَمَراً مُضِیئاً
بِنُورِ هُداهُ یُهدَی التّائهِینا
▪️همین جا بود که ما ماه درخشنده (امام حسین علیه السلام) را از دست دادیم که گمراهان با نور وجود او هدایت میشوند و تاریکیها روشن میگردند.
فَقَدنا هاهُنا رُوحاً وَ رَوحاً
وَ رَیحاناً وَ زَیتُوناً وَ تینا
▪️در همین جا بود که ما جان و نسیم دل انگیز خود را از دست دادیم او که برگ سبز خوشبو و (معنی) زیتون و انجیر (در قرآن) بود.
هُنا ذُبِحَ الحُسَینُ بِسَیفِ شِمرٍ
هُنا قَد تَرَّبُوا مِنهُ الجَبِینا
▪️در همین جا سر حسین علیه السلام با شمشیر شمر بریده شد در همین جا بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند.
هُنا العَبّاسُ فی یَومٍ عَبُوسٍ
حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِیناً
▪️همین جا بود که: حضرت عباس علیه السلام در روز سخت (عاشورا) کنار فرات نگه داشته شد و نگذاشتند زنده به خیمهها بازگردد.
هُنا ذَبَحوا الرَّضِیعَ بِسَهم حِقدٍ
فَما رَحِمُوا الصِّغارَ المُرضَعِینا
▪️همین جا بود که: با تیر کینه سر (علی اصغر) شیرخوار را بریدندو به کودکان شیرخوار رحم نکردند.
هُنا صَبغَت نَواصِیناً دِماءٌ
بِذِبحِ بَنیِ اَمِیرِ المُومِنینا
▪️همین جا بود که: با خون فرزندان امیرمومنان علی علیه السلام فرق سر ما را به خون رنگین کردند.
هُنا شالَت رُووسَ بَنِی عَلِیٍّ
رُووُسَ بَنِی عَقِیلِ العاقِلِینا
▪️همین جا بود که: سرهای بریده فرزندان علی علیه السلام و فرزندان عقیل را بر بالای نیزهها کردند.
هُنا مَزَقُوا الخِیامَ وَ حَرَّقُوها
وَ قُسِّمَ فَیئُنا فِی الخائِنِینا
▪️همین جا بود که: خیمهها را دریدند و آتش زدند و اموال ما را بین خائنان تقسیم نمودند.
هُنا قَد طَیَّرَت اَسیافُ جَورٍ
اَکُفَّ القانِتِینَ المُنفِقِینا
▪️همین جا بود که شمشیرهای ظلم و ستم دستهائی را جدا کرد (و به سوی بهشت به پرواز درآورد) که آن دستها در برابر خدا خاضع بودند و به مستمندان کمک وانفاق مینمودند.
📚 تذکره الشهداء ص۴٣٩
📚معالی السبطین ج۲ ص۱۹۹
@Maghaatel
#اربعین
#حضرت_رباب_علیهاالسلام
◼️ دیگر تا آخر عمر زیر سایه نرفت و زیر آفتاب می نشست و گریه میکرد...
در نقلها آمده است:
همسر امام حسین علیه السلام، حضرت رباب علیهاالسلام - دختر امرؤ القیس - مادر حضرت سکینه و حضرت علی اصغر علیهما السلام بود.
او را به شام بردند با دیگر خاندان آن حضرت، پس از آنکه به مدینه بازگشت و اشراف قریش او را خواستگاری کردند؛ اما حضرت رباب علیها السلام فرمود پدر شوهری پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله دیگر نمیخواهم و یک سال پس از آن سیدالشهدا علیه السلام بیشتر زنده نماند ، در این یک سال زیر سقف نمی رفت و پیوسته گریه و زاری میکرد، تا فرسوده و رنجور شد و در آخر درگذشت.
در برخی از مقاتل آمده وقتی که کاروان در اربعین به کربلا برگشتند، آن حضرت، دیگر همراه کاروان به مدینه برنگشت بلکه یکسال بر سر قبر أبي عبدالله علیه السلام اقامت کرد و دائما مشغول نوحه و بکاء بود و سپس به مدینه برگشت و از نهایت اندوهی که در دل داشت از دنيا رفت.
📚 الكامل، ج۳/ ص۳۰۰
📚 نفس المهموم، / ص۴۷۰ - ۴۷۱
🔹مصقلة بن طحان میگوید:
از امام جعفر صادق علیه السّلام شنیدم که میفرمود: وقتی امام حسین علیه السّلام شهید شد، زوجه کلبیه آن حضرت - حضرت رباب علیهالسلام - برایش عزاداری کرد؛
وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّی جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ
▪️او همراه مابقی زنان وخدمتگزاران به قدری گریه کردند که اشک چشمشان خشک شد. ولی حضرت رباب علیهالسلام دید که چشم یکی از کنیزانش اشک میریزد! او را صدا زد و گفت: چه شده که فقط چشم تو در میان ما اشک دارد؟ گفت: وقتی ناتوان شدم مقداری قاووت(سویق) خوردم، آن بانو پس از این جریان دستور داد تا غذا و قاووت(سویق) به مصیبت زدگان دادند و فرمود:
إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ نَتَقَوَّی عَلَی الْبُکَاءِ عَلَی الْحُسَیْنِ علیه السلام
▪️ما این عمل را برای این انجام میدهیم تا برای گریستن به امام حسین علیه السلام تقویت شویم.
نقل میکنند: یک باقرقره - نوعی مرغ - برای حضرت رباب علیهالسلام به عنوان هدیه فرستاده شد تا به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت کند. وقتی چشم آن بانو به آن افتاد فرمود: این چیست؟ گفتند: هدیه ای است که فلانی فرستاده تا تو به وسیله آن در عزای امام حسین علیه السّلام استعانت نمایی. فرمود : ما که مشغول عروسی نیستیم. این مرغ به درد ما نمی خورد. سپس آن بانو دستور داد تا آن زنان از خانه خارج شدند. وقتی از خانه خارج شدند اثری از آنان احساس نشد. گویا در میان آسمان و زمین پرواز کردند و اثری به جای نگذاشته و ناپدید شدند. (گویی آن زنان یا از ملائکه یا از جنیان بودند چنانکه علامه مجلسی نیز به این مطلب اشاره فرموده است)
📚 الکافی ج۱ ص ۴۶۶
@Maghaatel
#اربعین
◼️ ای کربلا! یک جسم بی غسل و کفنی را در تو به یادگار گذاشتیم...
بعد از اینکه اهلبیت علیهم السلام سه روز درکربلا بر سر قبور شهدا اقامه عزا کردند امام سجاد علیه السلام چاره ای ندیدند جز اینکه به طرف حرکت کنند.
لأنّه رأى عمّاته ونساءه وصبيته نائحات اللّيل والنّهار يقمن من قبر، ويجلسن عند آخر
▪️چرا که میدیدند عمه ها و دختران و باقی زن ها صبح و شب مشغول نوحه و عزاداری هستند و از سر قبری بلند می شوند و سر قبر دیگری می نشینند و زاری می کنند.
📚مقتل الحسين عليه السلام، مقرم / ص ۴۸۵
🔹 وقتی که روز چهارم اقامت اهلبیت علیهم السلام در کربلا فرارسید، بارها را بستند و آماده حرکت شدند،حضرت سکينه عليها السلام اهل حرم را با ناله و فرياد به جانب مزار مقدس امام جهت وداع حرکت داد و همگی در اطراف قبر مقدس گرد آمدند.
فحضنت القبر الشريف وبكت بكاءً شديداً حتّى غشي عليها، فلمّا أفاقت جعلت تنشد وتقول:
▪️حضرت سکينه علیهاالسلام قبر پدر را در آغوش گرفت و شديدأ گريست و به سختي می ناليد تا از هوش رفت. وقتی که به هوش آمد، اين ابياتی به این مضمون را زمزمه می کرد:
رحلنا يا أبي بالرّغم منّا
ألا فانظر إلى ما حلّ فينا
ألا يا كربلاء أودعت جسماً
بلا غُسْلٍ ولا كفنٍ دفينا
ألا يا كربلاء أودعت نوراً
لباري الخلق طرّاً أجمعينا
ألا يا كربلاء أودعت كنزاً
وذخر القاصدين الزّائرينا
▪️ای پدر،! به ناچار داریم از کنار تو می رویم. حال تو برآنچه که بر ما گذشته نظری کن.
ای کربلا! یک جسمی را که نه غسل و کفن شد، در تو به یادگار می گذاریم.
ای کربلا! یک نوری را در تو به یادگار برای خدای متعال از جانب ما می گذاریم.
ای کربلا! یک گنجی را در تو به یادگار می گذاریم تا ذخیره ای باشد برای کسانی که قصد زیارت این جا را دارند.
📚أسرار الشّهادة، / ص۵۲۶
@Maghaatel
#معارف_حسینی
#زیارت_سیدالشهداء_علیه_السلام
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی امام حسین علیه السلام
◼️ ملائکه، راه را برای زوار سیدالشهدا علیه السلام تنگ کرده اند...
مفضل بن عمر گوید:
امام صادق علیه السلام فرمود:
کَأَنِّی وَ اللَّهِ بِالْمَلَائِکَةِ قَدْ زَاحَمُوا الْمُؤْمِنِینَ عَلَی قَبْرِ الْحُسَیْنِ علیه السلام
▪️ به خدا سوگند که گویی فرشتگان را میبینم که راه را برای مومنین در مزار امام حسین علیه السلام تنگ کرده اند.
گفتم: آیا مؤمنین، ملائکه را می بینند ؟
فرمود:
هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ قَدْ لَزِمُوا وَ اللَّهِ الْمُؤْمِنِینَ حَتَّی إِنَّهُمْ لَیَمْسَحُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَیْدِیهِمْ
▪️هرگز، هرگز به راستی که چنان در کنار مومنین قرار گرفته اند که صورت ایشان را به دست خود لمس میکنند.
یُنْزِلُ اللَّهُ عَلَی زُوَّارِ الْحُسَیْنِ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً مِنْ طَعَامِ الْجَنَّةِ وَ خُدَّامُهُمُ الْمَلَائِکَةُ لَا یَسْأَلُ عَبْدٌ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا أَعْطَاهَا إِیَّاهُ
▪️و خداوند شب و روز از طعام بهشت بر زائران امام حسین علیه السلام فرو میفرستد و فرشتگان پیشخدمت ایشانند و هیچ بنده ای حاجتی از حوائج دنیوی و اخروی نمی طلبد مگر آنکه خداوند آن را به وی میبخشد.
گفتم: به خدا که این کرامت است.
امام علیه السلام فرمود:
ای مفضل، میخواهی بیشتر برایت بگویم.
گفتم: آری سرورم.
فرمود:
گویی تختی از نور میبینم که نهاده شده و گنبدی از یاقوت سرخ مزین گشته به جواهر، بر آن زده شده و گویی حسین بن علی علیه السلام را میبینم که بر این تخت نشسته و گرداگرد او نود هزار گنبد سبز است و گویی مومنان را میبینم که به زیارت وی آمده و بر او سلام و درود میگویند و خدای تعالی به ایشان میفرماید:
أَوْلِیَائِی سَلُونِی فَطَالَمَا أُوذِیتُمْ وَ ذُلِّلْتُمْ وَ اضْطُهِدْتُمْ فَهَذَا یَوْمٌ لَا تَسْأَلُونِّی حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ إِلَّا قَضَیْتُهَا لَکُمْ فَیَکُونُ أَکْلُهُمْ وَ شُرْبُهُمْ مِنَ الْجَنَّةِ فَهَذِهِ وَ اللَّهِ الْکَرَامَةُ الَّتِی لَا یُشْبِهُهَا شَیْ ءٌ
▪️ ای اولیای من، از من طلب کنید که بس روزهاست که آزار دیده و خوار گشته و مورد ستم قرار گرفته اید و این روزی است که هیچ درخواستی از خواستههای دنیایی و آخرتی از من نکنید مگر آنکه برای شما برآورده سازم و خوراک و نوشیدنی ایشان همه از بهشت است و به خدا که این کرامتی است که هیچ چیزی نظیر آن نیست.
📚کامل الزیارات: ص۱۳۵
@Maghaatel
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
◼️ پنجم ربیع الأوّل، سالروز وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد.
مادر ایشان حضرت رباب علیهالسلام است که با هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند، و همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند.
آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست.
در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید.
خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت :
«صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد.
لذا جنازه ی مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة _ بر جنازه ی آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند.
📚 معالی السبطین : ج ۲، ص ۲۱۷.
📚 العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص ۱۸۷ ـ ۱۸۵
📚فیض العلام : ص ۲۰۶
@Maghaatel
#فضیلت_لعن
#تبری
💠 کفر و فسوق و عصیان در قرآن، چه کسانی هستند...
امام صادق علیه السلام درباره این فرموده خداوند:
«حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ». حجرات / ۷
{خدا ایمان را برای شما دوست داشتنی گردانید و آن را در دلهای شما بیاراست. }
فرمودند :
یعنی امیر المومنین علی علیه السلام و ولایت ایشان را در دلهای شما آراست.
و منظور از کفر و فسق و عصیان در آیه
«وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ»، -. حجرات / ۷
{و کفر و پلیدکاری و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت. } فلانی و فلانی و فلانی (عمر، ابوبکر و عثمان) است.
📚تفسیر قمی ج۲:ص ۳۱۹
🔹علامه مجلسی رحمة الله علیه در تفسیر روایت فوق نوشته اند :
تفسیر ایمان به امیرمؤمنان علی علیه السلام به این خاطر است که ولایتشان از اصول ایمان و کمال آن است.
و این که حضرت ترویج دهنده و پایه گذار و تبیین کننده ایمان باشد، امر بعیدی نیست؛
و هم چنین تعبیر از آن سه نفر به کفر و فسق و عصیان، امر غریبی نیست؛ زیرا که آنان اصل و منشاء و سرچشمه این خصلتها هستند و در آنها به کمال رسید و آنان باعث شدند این اعمال تا روز قیامت از سوی مردم سر بزند و بدانها عمل کنند.
📚بحارالانوار ج ۳۰، صفحه ۱۶۶
@Maghaatel
#فضیلت_لعن
#تبری
💠 ملعونی که العیاذ بالله، رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهلبیت او را جادوگر می دانست...
امام باقرعلیه السلام فرمودند :
امیرمؤمنان علی علیه السلام به ابوبکر (بعد از ایام غصب خلافت) فرمودند :
آیا فراموش کردی که ولایت مسلمانان را به امر خداوند و رسول خدا صلَّی الله علیه و آله به من بدهی؟
ابوبکر به امام گفت: این طور بود. امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند : آیا راضی میشوی که رسول خدا صلَّی الله علیه و آله میان من و تو (داور) باشد؟
ابوبکر گفت: او دگر کجاست! ؟(او از دنيا رفته است)
امام باقرعلیه السلام فرمودند :
امیرالمومنین علی علیه السلام دست ابوبکر را گرفتند و به سوی مسجد قبا راهی شدند، هر دو وارد مسجد شدند و رسول خدا صلَّی الله علیه و آله را دیدند که نماز میگذارد. پس نشستند تا اینکه پیامبر نمازشان را تمام کردند،
پس پیامبراکرم صلی الله علیه و آله با حالت غضبناک فرمودند: ای ابوبکر! ولایت و خلافت خداوند و رسول خدا را به علی واگذار.
امام باقرعلیه السلام فرمود: ابوبکر برگشت و بالای منبر رفت و گفت: چه کسی این خلافت و آنچه را در آن است از من میگیرد؟
حضرت علی علیه السلام فرمود: آن که بینی اش قطع شد.(کنایه از آنکه حقش گرفته شده که خود مولا علی علیه السلام بود)
عمر با ابوبکر خلوت کرد و به او گفت: چه چیزی تو را بر این کار واداشت؟
ابوبکر گفت: علی مرا به مسجد قبا برد. ناگهان رسول خدا صلَّی الله علیه و آله را ایستاده یافتم که نماز میگذارد، پس به من دستور داد که خلافت را به علی بدهم.
در این هنگام عمر گفت؟
سبحان الله، ای ابوبکر! آیا سحر و جادوی خاندان بنی هاشم را نمی دانی؟
📚بصائر الدرجات ج۶:ص ۲۹۷-۲۹۸، حدیث ۱۱
@Maghaatel
#فضیلت_لعن
#تبری
💠 هر پیامبری، دو شیطان همیشه همراه دارد...
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:
خداوند هیچ فرستاده ای را مبعوث نکرد مگر آنکه در زمان آن فرستاده، دو شیطان بودند که او را آزار داده و علیه او فتنه بر پا کرده و مردم را بعد از او گمراه میکردند.
اما پنج پیامبر اولی العزم: نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد که درود خداوند برهمه آنها باد، هر کدام در زمان خود دو شیطان داشتند؛ اما دو شیطان نوح، فقیطیفوس و خرام، و دو شیطان حضرت ابراهیم، مکیل و رذام و دو شیطان حضرت موسی، سامری و مرعقیبا بودند و دو شیطان حضرت عیسی مولس و مریسان
وَ أَمَّا صَاحِبَا مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، فَحَبْتَرٌ وَ زُرَیْقٌ.
🔸و دو شیطان حضرت محمد صلَّی الله علیه و آله، حبتر و زریق (عمر و ابوبکر) بودند.
📚تفسیر قمی ج۱: ص۲۱۴
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
♦️جز افراد ثابت قدم، کسی بر ولایت فرزندم باقی نمی ماند...
حسن بن محمد بن صالح بزاز میگوید:
شنیدم که امام حسن عسکری علیه السّلام میفرمود:
📜 إِنَّ ابْنِی هُوَ الْقَائِمُ مِنْ بَعْدِی وَ هُوَ الَّذِی یَجْرِی فِیهِ سُنَنُ الْأَنْبِیَاءِ علیهم السلام بِالتَّعْمِیرِ وَ الْغَیْبَةِ حَتَّی تَقْسُوَ قُلُوبٌ لِطُولِ الْأَمَدِ وَ لَا یَثْبُتَ عَلَی الْقَوْلِ بِهِ إِلَّا مَنْ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ
🔹فرزند من همان قائم بعد از من است و همان کسی است که دارای علائم پیغمبران، یعنی طول عمر و غیبت طولانی خواهد بود و بر اثر طولانی بودن مدت غیبتش، دلها قساوت میگیرد و جز افرادی که خداوند مُهر ایمان بر دلشان زده و با امداد غیبی مؤید داشته، کسی در راه اعتقاد به وی ثابت نمی ماند.
📚 کمال الدین: ص۴۷۴
@Maghaatel
#تبری
#فضیلت_لعن
💠 از رافت بی انتهای مولا علی صلوات الله علیه تا نزدیک شدن زبانه های آتش الهی...
🔸به روایت بخاری ابن عباس گوید:
به هنگامیکه عمر ضربه خورده بود بر وی وارد شدم و او را در حال پریشانی و وحشت زدگی دیدم. پس گفتم: باکی بر تو نباشد ای امیر المومنین. عمر گفت: ای ابن عباس اگر به اندازه ظرفیت زمین برای من طلا بود همه را از ترس عذاب الهی فدیه میکردم. پیش از آنکه آن را ببینم. (۱)
🔸نیز در روایت دیگری که در این زمینه از ابن عباس روایت شده و نامبرده به عمر بشارت بهشت داده- عمر گفت:
به خدای قسم اگر آنچه بین آسمانها و زمین است از من بود. همه را به خاطر آنچه در پیش دارم فدیه میدادم قبل از آنکه بدانم چه خبر است. (۲)
🔸نیز به روایت ابن سعد آمده: عمر گفت:
ای کاش من چیزی نبودم. ای کاش فراموش شده بودم. آنگاه خورده آشغالی که همانند کاه یا چوب بود از لباسش برگرفت و گفت ای کاش من مثل این بودم. (۳)
🔸و نیز گفت:
ای کاش من قوچ خانواده بودم و آن قدر مرا میپروراندند که چاق ترین قوچان مینمودم آنگاه هرکس را دوست میداشتند به دیدار آنها میآمد و بر آنها وارد میشد. پس مرا میکشتند و مقداری از گوشتم را میپختند و مقدار دیگرش را سرخ میکردند پس مرا میخوردند و در حال... بودن مرا خارج مینمودند و من آدم نبودم. (۴)
🔸 نیز در روایت عمر به هنگام ضربه خوردن از ابولولو گفت:
اگر آنچه بین آسمان و زمین است از آن من بود همه را در راه آنچه از عذاب الهی در پیش دارم فدیه میدادم پیش از آنکه بفهمم اوضاع از چه قرار است. (۵)
📚منابع اهل سنت :
(۱) صحیح بخاری ج٢ص۱۷۹ باب مناقب عمر
(۲) کنز العمال به نقل از عبدالرزاق طیالسی احمد حنبل و ابن سعد. ۱۲/۶۷۶
(۳) طبقات ابن سعد ۳/۲۶۲
(۴) حلیه الاولیاء: ابونعیم ۱/۵۲-- منهاج السنه: ابن تیمیه به شرح فوق و اعتراف به صحت آن.
(۵) همان
✳️ نکته ای که باید توجه داشت این است که خلفای جور از ابوبکر گرفته تا یزید، گه گاهی خصوصا لحظات مرگشان، عذاب الهی را حس می کردند و بعضا اظهار پشیمانی کرده و مثل یزید و عمر سعد هم گاهی گریه می کردند اما این ها هیچ یک نشان از توبه حقیقی آنان نبوده و قلبا هیچ گاه از افعال زشت خود، پشیمان نبودند.
شاهد این مطلب همین است که لحطات آخر عمر سراسر شرارت دومی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را صدا زد و طلب حلالیت نمود و مولا علی علیه السلام از آنجا که آینه تمام نمای رحمت خداست، فرمود :
آری حلالت میکنم ! اما به شرط اینکه مهاجرین و انصار را جمع نمایی و حقی که از من غصب کردی را به صاحبش برگردانی و آنچه را که بین تو و بین دوستت (ابوبکر ک) از عهدی که بین ما بود را بیان کنی و به حق ما اعتراف نمایی! در آن صورت تو را حلال کرده و نیز از جانب دختر عمویم فاطمه سلام الله علیها ضامن حلالیت وی میشوم.
عبدالله بن عمر میگوید: پدرم چون این سخن را شنید رویش را به دیوار کرد و گفت: ای علی ! نار و آتش را بر ننگ و عار ترجیح میدهم!!!
📚مدینة المعاجز ج۲ص۹۵،
📚 فصل الخطاب فی تاریخ 📚قتل عمر بن خطاب ص۸۵ حدیقة الشیعه، مقدس اردبیلی در فصل مطاعن عمرملعون)
@Maghaatel
#تبری
#فضیلت_لعن
💠 اهمیت بالای لعن دشمنان اهلبیت علیهم السلام در تعقیب نمازهای واجب...
دو نفر از اصحاب نزدیک به امام صادق علیه السلام می گویند:
ما از امام جعفر صادق علیه السلام شنیدیم که ایشان در پایان هر نماز واجب، چهار نفر از مردان و چهار نفر از زنان را لعن میفرستاد:
فلان(ابوبکر) ، فلان (عمر) ، فلان (عثمان) ، معاویة، و نام آنان را میبرد.
و از زنان فلانی(عایشه) ، فلانی(حفصه) ، هند و امّ الحکم (خواهر معاویة.)
📚الکافی ج ۳ ص ۳۴۲،
📚التهذیب ج ۱ ص ۲۲۷
💠 در روایتی دیگر امام باقر علیه السلام فرمودند:
إِذَا انْحَرَفْتَ عَنْ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَلَا تَنْحَرِفْ إِلَّا بِانْصِرَافِ لَعْنِ بَنِی أُمَیَّةَ
🔸 هنگام برگشتن از نماز واجب، جز با لعن بنی امیه برنگرد.
📚 التهذیب ج ۱:ص ۱۶۵ و ۲۲۷
@Maghaatel
#فضیلت_لعن #تبری
💠 تفسیر آیاتی چند از سوره مدثر از زبان مبارک امام صادق علیه السلام...
امام صادق علیه السلام درباره این آیه
«ذَرنی و مَن خَلَقتُ وحیداً»، مدثر / ۱۱
{مرا با آنکه [او را] تنها آفریدم واگذار. }
فرموده اند:
وحید، در این آیه آن حرام زاده است یعنی زُفر(عمر)
و مراد از آیه
«وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا»،مدثر / ۱۲
{و دارایی بسیار به او بخشیدم}
این است که مدت زمانی را به او دادم.
منظور از «وَبَنِینَ شُهُودًا»،مدثر / ۱۳
{و پسرانی آماده [به خدمت دادم]. }
اصحاب او است که شهادت دادند از رسول خدا صلَّی الله علیه و آله ارث برده نمی شود.( و بدین وسیله فدک را از حضرت زهرا علیهاالسلام غصب کردند)
«وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا»، -. مدثر / ۱۴ -
{و برایش [عیش خوش] آماده کردم. }
یعنی مُلکی را که صاحب آن شد برای او آماده کردم.
«ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ، » . مدثر / ۱۵
{باز [هم] طمع دارد که بیفزایم. }
«کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا»، مدثر / ۱۶
{ولی نه، زیرا او دشمن آیات ما بود. }
امام فرمود:
یعنی او ولایت امیرمؤمنان علیه السلام را انکار و با رسول خدا صلَّی الله علیه و آله درباره آن (ولایت) دشمنی کرد.
«سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا* إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ»، مدثر / ۱۷-۱۸
{به زودی او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار میکنم، آری [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید. }
یعنی او در مورد ولایت که به آن مأمور شده بود، اندیشیدو عهد بست اگر رسول خدا صلَّی الله علیه و آله از دنیا رفت، بیعتی را که در زمان رسول خدا با امیرمؤمنان کرده بود به حضرت وانگذارد (تسلیم نکند).
امام درباره آیه
«فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ* ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ»، مدثر / ۱۹-۲۰
{ کشته بادا چگونه [او] سنجید، [آری] کشته بادا چگونه [او] سنجید! }
فرمودند: شکنجه او عذابی بعد از عذاب است که قائم علیه السلام ما او را عذاب میدهد.
«ثُمَّ نَظَرَ»، -. مدثر / ۲۱
{آنگاه نظر انداخت. }
یعنی او به پیامبر صلَّی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام نگریست.
پس از آن «ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ»، . مدثر / ۲۲
{سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید. }
یعنی از آنچه بدان مأمور شده بود، ناراحت شد.
«ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ»،. مدثر ۲۳-۲۴
{آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید و گفت: این [قرآن] جز سحری که [به برخی] آموخته اند نیست. }
یعنی زُفَر (عمر) گفت: پیامبر مردم را برای (پیروی) از علی علیه السلام جادو کرد.
«إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ»،. مدثر / ۲۵
{این غیر از سخن بشر نیست. }
یعنی آن از وحی خداوند عَزّوجل نیست.
«سَأُصْلِیهِ سَقَرَ»،. مدثر / ۲۶
{زودا که او را به سقر در آورم. }
تمام این آیات درباره او نازل شد.
📚تفسیر قمی ج۲:ص ۳۹۵
@Maghaatel
#تبری
#فضیلت_لعن
💠 ما بنی هاشم، به بزرگ و کوچک خود دستور می دهیم تا به آن دو نفر، ناسزا بگویند...
امام صادق علیه السلام به کمیت اسدی فرمودند :
کُمَیْتَ بْنَ زَیْدٍ مَا أُهَرِیقَ فِی الْإِسْلَامِ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا اکْتُسِبَ مَالٌ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ لَا نُکِحَ فَرْجٌ حَرَامٌ إِلَّا وَ ذَلِکَ فِی أَعْنَاقِهِمَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا
🔸 کُمیت! اگر در اسلام باندازه یک حجامت خون ریخته شود یا مالی از راه حرام بدست آید و یا زنا و زناشویی حرامی انجام شود، گناه آن بگردن آن دو نفر(عمر و ابوبکر) است تا روز قیامت و تا زمانی که قائم ما قیام کند.
وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِی هَاشِمٍ نَأْمُرُ کِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا
🔸 ما بنی هاشم به بزرگ و کوچک خود دستور میدهیم که به آنها ناسزا گویند و از ایشان بیزاری بجویند .
📚رجال کشی: ص۱۳۵
@Maghaatel
#تبری
#فضیلت_لعن
💠 لعن دشمنان اهلبیت علیهم السلام در عوالمی غیر از این عالم...
در رابطه با اینکه لعن و تبری از دشمنان اهلبیت علیهم السلام خصوصا آن دو نفر، مختصّ به این دنیا و به همین انسان های روی زمین نیست، روایات زیادی وارد شده است که فقط سه روایت را به صورت گلچین اینجا ذکر می کنیم :
🔸 از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:
به جز این خورشید شما، چهل خورشید وجود دارد که خلق بسیاری در آن(منظومه ها) سکونت میکنند، و غیر از این ماه شما، چهل ماه وجود دارد که خلق زیادی در آنجا هستند،
لَا یَدْرُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ أَمْ لَمْ یَخْلُقْهُ، أُلْهِمُوا إِلْهَاماً لَعْنَةَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ .
🔹و نمی دانند که خداوند حضرت آدم را خلق کرد ه است یا نه، ولی لعن فلانی و فلانی(عمر و ابوبکر) بر آنان الهام شده است.
📚بصائر الدرجات ص ۵۱۰، باب ۱۴، حدیث۳
🔸باز از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
خداوند کوهی از یاقوت سبز که دنیا را احاطه کرده است، آفرید، و طراوت و روشنایی این آسمان از آن کوه میباشد؛ و پشت آن کوه مردمانی آفرید که نماز و زکات این مردمان مسلمان را به آنها واجب نکرد، ولی همه آن ها، دو مرد از این امت را پیوسته لعن میکنند... و آن دو را نام برد.
📚بصائر الدرجات ص۵۱۲، باب ۱۴، حدیث۶
🔸امام باقرعلیه السلام فرموده اند:
به جز این خورشید، چهل خورشید است که فاصله هر خورشید تا خورشید دیگر، چهل سال است. در آنها خلق زیادی هستند که نمی دانند خداوند آدم را آفریده یا نه؟ و به جز این ماه شما، چهل ماه وجود دارد که فاصله هر ماه با ماه دیگر چهل روز راه است. در آن ماه ها، خلق زیادی هستند که خبر ندارند خداوند آدم را آفریده یا نه، ولی همان گونه که به زنبورعسل الهام گردیده، به آنها نیز الهام شده است تا اوّلی و دوّمی را، در هر زمان لعن کنند
وُکِّلَ بِهِمْ مَلَائِکَةٌ مَتَی مَا لَمْ یَلْعَنُوهُمَا عُذِّبُوا .
🔹و برای این کار، فرشتگانی مامورند که هر وقت آنها را لعن نکنند، عذابشان دهند.
📚بصائر الدرجات ص ۵۱۳، باب ۱۴، حدیث۹
@Maghaatel
#تبری #فضیلت_لعن
💠 شیطان، همان دومی است که پیوسته انسان ها را به پَستی و زبونی می کشاند...
در تفسیر این آیه:
«وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَی یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»، -. فرقان / ۲۷
{و روزی است که ستمکار دستهای خود را میگزد [و] میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمی گرفتم. }
امام باقر علیه السلام فرمود:
آن شخص ( ابوبکر) میگوید: ای کاش با پیامبر، علی را برمی گزیدم.
«یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»، -. فرقان / ۲۸
{ای وای، کاش فلانی را دوست [خود] نگرفته بودم. } یعنی عمر را.
و منظور از این آیه:
«لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِی»، -. فرقان / ۲۹
{او [بود که] مرا به گمراهی کشانید پس از آنکه ذکر به من رسیده بود. } مراد از ذکر، ولایت است،
و منظور از «وَکَانَ الشَّیْطَانُ»، - فرقان / ۲۹
{و شیطان} همان عمر است که : «لِلْإِنسَانِ خَذُولًا»، -. فرقان / ۲۹
{همواره انسان را به پستی و زبونی می کشاند . }
📚 تفسیر قمی ج۲:ص ۱۱۳
@Maghaatel
#تبری #فضیلت_لعن
💠 رَمیِ جمراتِ حضرت باقرالعلوم علیه السلام به شیاطین حقیقی...
راوی گوید :همراه پدر و پدربزرگم در جوار امام باقرعلیه السلام در منا بودم. هنگام رمی جمرات، وقتی امام باقرعلیه السلام رمی جمرات کردند پدرم گفت:
بعد از اینکه امام رمی جمرات را تمام کرد؛ در دست مبارکشان پنج سنگ باقی ماند، حضرت دو تا از سنگها را به طرفی پرتاب کردند و سه تای دیگر را به طرفی دیگر.
پدربزرگم به امام عرض کرد: فدایت شوم، دیدم که شما رمی جمرات کرده، پس از آن پنج سنگ پرتاب کردید، سه تا از آنها را در ناحیه و دوتای دیگر را در ناحیه دیگر پرتاب کردید.
حضرت فرمود: آری، هنگامی که موسم حجی برسد، آن دو فاسق غاصب(از جهنم) بیرون آورده میشوند. سپس همین جا آن دو از هم جدا شده و تنها امام عادل آنها را میبیند.
آن دو سنگ را به اولی(ابوبکر) و سه سنگ را به دیگری (عمر) پرتاب کردم؛ زیرا از اولی خبیث تر بود.
📚بصائر الدرجات:ص ۶٣٣ حدیث ۸
@Maghaatel
#فضیلت_لعن
#تبری
💠 زشت ترین صداها، صدای خَران است؟!
در تفسیر این سخن خداوند بلند مرتبه:
« إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ »
{بدترین آوازها بانگ خران است}،
روایت شده است:
مردی از امیر مؤمنان علیه السلام پرسید معنای این آیه چیست؟
امیر مؤمنان علیه السلام فرمودند:
خداوند بزرگتر از آن است که چیزی (خر) را بیافریند سپس آن را منکر شود. (و صدای او را ناخوشایند پندارد)
مراد از آن، زُریق(عمر) و دوستش(ابوبکر) هستند که در تابوتی آتشین و به صورت دو الاغ میباشند، هنگامی که در آتش جهنم فریاد برآورند، اهل دوزخ از شدت فریاد آنها آزرده خاطر می شوند.
📚تأویل الآیات الظاهره ج۲:ص۷۸١، حدیث ۱۷
📚مشارق انوار الیقین فی اسرار امیر المومنین: ص۷۰
@Maghaatel