eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
9 عکس
15 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸امیرالمؤمنین علیه‌السلام در لحظات احتضار، روضهٔ «گودال‌قتلگاه» را می‌خواند ... در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود که سیدالشهداء علیه‌السلام را به نزد خود فراخوانده و دست راست امام حسین علیه‌السلام را در دست گرفت؛ سپس آهی از دل کشید و فرمود: 📋 کأنِّي بِکَ قَد خَرَجتَ مِن مَدینَةِ جَدّکَ. ▪️گویا دارم می‌بینم که با چه حالتی از مدینه جدّت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (شبانه) بیرون می‌روی! 📋 کَأنّی بِالحَجَرِ یَصُکُّ جَبینَک، ▪️گویا دارم می‌بینم که چگونه با سنگ‌ به پیشانی‌ات می‌زنند! 📋 کأنّی بِالسَّهمِ المُثَلّثِ یَقَعُ في صَدرِک، ▪️گویا آن تیر سه شعبه را دارم می‌بینم که چگونه بر قلبت فرود می‌آید! 📋 کأنّی بِالشِّمر و قَد عَلا صَدرَک ▪️گویا دارم می‌بینم که چگونه شمر ملعون از سینه‌ات بالا می‌رود! 📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۱۰۶ ✍ مرهم نزن دوباره، خونِ روی سرم را زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد پیش تو می‌شکافم صد زخم دیگرم را سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را زهرا میان بستر، رویش کبود بوده بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد رویش نشد بگوید بردار زیورم را طبق روال مادر، روضه فقط حسین است رفتم به کربلایت، پایان منبرم را از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم گودال را بگویم یا غارت حرم را اصلا ًبیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب در بین کوفه تنها نگذار دخترم را حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد زینب اگر بگوید، بردند معجرم را @Maghaatel
🩸حکایت بسیار لطیف و جانسوزِ «بینوای‌نابینایی» که مولا علی علیه‌السلام از او سرپرستی می‌نمود ... {طولانی؛ امّا خواندنی} در نَقلی آمده است: 🥀 هنگامى كه امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام باز مى‌گشتند، نزديك دروازه شهر كوفه كنار ويرانه‌اى، بينواى بيمار و نابينايى را ديدند كه خشتى زير سر نهاده و ناله مى‌كند. 🥀از او پرسيدند: كيستى و چرا اين گونه گريه و ناله مى‌كنى؟ او گفت : غريبى بينوا و نابينا هستم ، نه مونسى دارم و نه غم خوارى ، يك سال است كه من در اين شهر هستم، هر روز مردى مهربان ، و غمخوارى دلسوز نزد من مى آمد و احوال مرا مى گ‌پرسيد و غذا به من مى‌رسانيد و مونس مهربانى بود، ولى اكنون سه روز است او نزد من نيامده است و از حال من جويا نشده است. 🥀 حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا نام او را مى‌دانى‌؟ گفت : نه. فرمودند: آيا از او نپرسيدى كه نامش چيست؟ گفت : پرسيدم، ولى فرمود: تو را با نام من چه كار، من به خاطر خدا از تو سرپرستى مى‌كنم. 🥀 حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا هيچ نشانى از گفتار و كردار او دارى؟ گفت: پيوسته زبان او به ذكر خدا مشغول بود، وقتى كه او تسبيح و تهليل مى‌گفت، زمين و زمان و در و ديوار با او هم صدا و هم نوا مى‌شدند. وقتى كه كنار من مى‌نشست مى‌فرمود: 📋 مِسكينٌ جٰالَسَ مِسكينًا؛ غَريبٌ جَالسَ غَريباً ▪️مسکینی که با مسکینی دیگر نشسته؛ غريبى که هم‌نشين غريبى شده است! 🥀 حسنین علیهماالسلام آن مهربان ناشناخته را شناختند، به روى هم نگريستند و فرمودند: اى مرد! اين نشانه ها كه بر شمردى ، نشانه هاى باباى ما اميرمؤمنان على علیه‌السلام است. 🥀 آن بينوا گفت: پس او چه شده كه در اين سه روز نزد من نيامده؟ گفتند: اى غريب بينوا! ظالم‌ جفاکاری ضربتى بر آن حضرت زد، و او به دار باقى شتافت و ما هم اكنون از كنار قبر او مى‌آييم. 📋 فَلمّا سَمِعَ الرّجلُ ذٰلکَ جَعلَ یَضرِبُ رَأسَهُ بِالأرضِ و یَحثُو الترابَ و یَصرخُ صُراخَ الثَکلیٰ ▪️آن بینوای نابینا، وقتى كه از جريان آگاه شد، سر خود را بر زمين مى‌زد و خاك زمين را بر روى خود مى‌پاشيد و مثل مادر بچه‌مُرده گریه می‌کرد. 🥀 مى‌گفت: مرا چه لياقت كه اميرمؤمنان علیه‌السلام از من سرپرستى كند؟! چرا او را كشتند؟ حسنین علیهماالسلام هر چه او را دلدارى مى‌دادند آرام نمى‌گرفت. آن پير بینوا به دامن حسنین علیهماالسلام افتاد و گفت: شما را به جدّتان سوگند، شما را به روح پدر عالى قدرتان ، مرا كنار قبر او ببريد! 🥀 امام حسن علیه‌السلام دست راست او را، و امام حسين علیه‌السلام دست چپ او را گرفتند و او را كنار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام آوردند. او خود را به روى قبر افكند و زارى بسيار كرد و گفت: خدايا من طاقت فراق اين پدر مهربان را ندارم تو را به حق صاحب اين قبر جان مرا بستان‍! 🥀 دعاى او به اجابت رسيد و همان دم در همان جا جان سپرد. امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از اين حادثه جانسوز، بسيار گريستند، و شخصاً جنازه آن بينوای سوخته دل را غسل داده و كفن كرده و نماز بر آن خواندند و او را در حوالى همان روضه پاك ، به خاك سپردند. 📚روضة الشهداء،واعظ‌کاشانی(قرن‌۱۰)، ص۳۵۸ 📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۸ ✍ خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته میان ظلمت جهان مسیر را شناخته از آستان چشم او غدیر را شناخته کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را به من نگاه می‌کند و آفتاب می‌شوم اگر چه در حضور او ز شرم آب می‌شوم هنوز غرق ظلمتم که نور ناب می‌شوم همین که مست باده‌ی ابوتراب می‌شوم به شور در می‌آورم زبان شعر لال را در نفس یتیم ها رایحه‌ی تبسمی گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی دَمی به عرش می‌روی، دَمی میان مردمی ای دو دمت شکافته دایره‌ی محال را من آن یتیم کوفی‌ام که بی توأم یتیم‌تر... از حسن و حسین تو ندیده‌ام کریم‌تر از ازل عاشق توأم نه از ازل، قدیم‌تر کجاست جاده‌ای از این طریق مستقیم‌تر؟ رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را @Maghaatel
🩸عبارت‌هایی که دلِ یک «دلسوخته» را به این‌سو و آن‌سو می‌کشاند... در چند روایت با تعابیر مختلفی آمده است که رسولان معظّم و ملائکه مقرّب، در غسل و تشییع و دفن امیرالمؤمنین علیه‌السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را یاری می‌کردند‌... 🥀 طبق یکی از این روایات، امام حسـین علیه‌السلام، هنگام غسل امیرالمؤمنین علیه‌السلام رو به برادر بزرگوارش امام حسن علیه‌السلام کرد و فرمود: برادرجان! آیا سـبُکی بدن مطهر پدرمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نمی‌بینی؟!  🥀 امام حسن علیه‌السلام فرمودند: 📋 يَاأَبَاعَبْدِ اللَّهِ! إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا ▪️اي اباعبدالله! همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک می‌کنند. 📚المناقب، ج۵ ص۴۹۹ ✍ گریز نیست... بلکه این عبارت‌هاست که دلِ یک «دلسوخته» را به این‌ سو و آن سو می‌کشاند... در اینجا امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 «إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا» ▪️همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک می‌کنند... 🥀 مثل این عبارت هم در یک جای دیگر از تاریخ‌ آمده است: ... مردان بني اسد پیش آمدند تا امام سجاد علیه‌السلام را کمک کنند... اما امام علیه‌السلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند: 📜 أنا أكِفيكُم أمرَه! ▪️من به تنهایی کفایت می‌کنم. 🥀 به امام علیه‌السلام گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی می‌توانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ... 📜 فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً ▪️در این هنگام امام علیه‌السلام به شدت گریه کردند. 🥀 سپس رو به بنی اسد نموده و فرمودند: 📜 «إنَّ مَعِیَ مَنْ یُعِینُنی عَلَیه» ▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند... 🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام را بلند کردند و فرمودند: بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و على ملّة رسول اللّه... 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵‌‌ ص۱۱ 📚مقتل الحسين عليه‌السّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶ @Maghaatel
🩸وقتی‌که تابوتِ امیرالمؤمنین علیه‌السلام، از کوچه‌ها و نخلستان‌ها می‌گذشت، همه آن‌ها از روی خشوع، خَم می‌شدند... محمد‌بن‌حنیفه گوید: 📜 وَاللهِ لَقَد نَظرتُ إلٰى السَّريرِ و إنّهُ لَيَمُرُّ بِالحِيطانِ و النَّخلِ فَتَنحَنّٰي لَه خُشوعاً ▪️به خدا سوگند من به تابوت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نگاه می‌کردم که از کنار دیوارها و نخلستان ها می‌گذشت، تمام آن ها از روي خشوع، در مقابل تابوت خم می‌شدند. 📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۴ @Maghaatel
🩸عزاداری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، به هنگام دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین علیه‌السلام ... امیر المؤمنین علیه‌السلام به امام‌حسن و امام‌حسـین علیهماالسلام فرمود: 🥀 هنگامی که مرا در قبر گذاشتید، قبل از اینکه روي من خاك بریزیـد دو رکعت نمـاز بخوانیـد و ببینیـد چه می‌شود. هنگـامی که حضـرت را در قـبر گذاشـتند آنچه را که امـام علیه‌السلام فرموده بود، انجام دادنـد و نگاه کردنـد و ناگهان دیدنـد که قبر با جامه‌اي از ابریشم ظریف پوشـیده شـده است. 🥀 آن‌گاه امام حسـن علیه‌السلام آنچه را در زیر صورت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود، کنار زد و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و آدم و ابراهیم را دید که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام صحبت می‌کردند. 📋 وَ کَشَفَ الحُسَینُ مِمّا یَلِی رِجلَیه فَوَجدَ الزّهراءَ و حَوّاء و مَریمَ و آسیةَ «عَلیهنّ‌السلامُ» یَنُحنَ عَلٰی أمیرِالمؤمنین علیه‌‌السلام و یَندُبنَهُ ▪️امام حسین علیه‌السلام نیز آنچه کنار پاهاي مبارك حضـرت بود را کنار زد و حضـرت زهرا سلام‌الله‌علیها و حوا و مریم و آسـیه را دید که براي او نوحه سر می‌دادند و عزا گرفته بودند. 📚بحارالانوار ج۴۲ ص۳۰۱ ✍ گویا هنوز منتظرِ من نشسته‌ای من با سرِ شکسته، تو پهلو شکسته‌ای یک عمر، انتظار تو را میکشم بس است هجرانِ روزگار تو را میکشم بس است از سینهٔ شکستهٔ تو سینه‌اَم پُر است از بازوان خستهٔ تو سینه اَم پُر است آری شنیدنیست، غم اینچنینی‌اَم طولانی است قصهٔ خانه نشینی‌اَم می‌آیم و نگفتنی‌اَت را به‌من بگو آن قصهٔ شنیدنی‌اَت را به‌من بگو من مانده‌ام هنوز، از آن رو گرفتنَت وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت ای‌کاش حرفی از در و دیوار می‌زدی یکذّره حرف، از نوک مسمار می‌زدی یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی بودی به‌خون و خاک و فقط، گفتی یاعلی حالا علی بسوی تو پرواز می‌کند عقده ز استخوانِ گلو باز می‌کند... @Maghaatel
🩸اثرات «ضربتِ إبن‌ملجم ملعون» در عوالم هستی ... {حدیثی که جز برای اهلش، نباید گفت} به روایت امام صادق علیه‌السلام، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 🔹 در شب معراج چون به آسمان پنجم رسیدم، صورت علی بن ابی طالب علیه‌السلام را در آنجا مشاهده کردم. گفتم: ای جبرئیل؛ این چه صورتی است؟ جبرئیل عرض کرد: 📋 يَا مُحَمَّدُ اشْتَهَتِ الْمَلَائِكَةُ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى صُورَةِ عَلِيٍّ عَلَیهِ‌السّلٰام 🔻یا محمد! فرشتگان خواهش کردند که از مشاهده جمال مولا علی علیه‌السلام بهره ببرند. 🔹ملائکه عرض کردند: خداوندا! فرزندان آدم در دنیا هر صبح و شب به مشاهدهٔ جمال علی علیه‌السلام، خلیفه و وصیّ و امین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مشغول هستند، پس ما را نیز به زیارت و دیدن چهر‌ ی ایشان، به مقداری که اهل دنیا به این سعادت دسترسی دارند، بهره مند فرما. پس حق تعالی صورت آن حضرت را از نور مقدس خود آفرید. 📋 فَعَلِيٌّ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ لَيْلًا وَ نَهَاراً يَزُورُونَهُ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً 🔻پس تمثال مولا علی علیه‌السلام نزد ایشان است که در هر شب و روز او را زیارت می‌کنند و هر بامداد از مشاهده‌ی چهره ایشان متمتع و بهره‌مند می‌گردند. 📌 آنگاه امام صادق عليه‌السلام فرمود: 📜 فَلَمَّا ضَرَبَهُ اللَّعِینُ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَی رَأْسِهِ صَارَتْ تِلْکَ الضَّرْبَةُ فِی صُورَتِهِ الَّتِی فِی السَّمَاءِ ▪️هنگامی که ابن ملجم ملعون، ضربت خود را بر سر مبارک آن حضرت فرود آورد، مانند همان ضربت بر صورتی که نزد فرشتگان بود، نقش بست. 📜 فَالْمَلَائِکَةُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةَ یَلْعَنُونَ قَاتِلَهُ ابْنَ مُلْجَمٍ ▪️و پس از آن هر بامداد و شامگاه که ملائکه آن صورت را زیارت می‌نمودند، بر ابن ملجم لعنت می‌فرستند و این امر به طور پیوسته تا روز قیامت ادامه دارد. 📌 و وقتی‌که امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند، ملائکه آمدند و صورت سیدالشهداء علیه‌السلام را مقابل صورت امیرالمؤمنین علیه‌السلام قرار دادند و هر وقت که ملائکه هبوط می‌کنند، یا از زمین به آسمان صعود می‌کنند، برای زیارت تمثال امیرالمؤمنین علیه‌السلام و سیدالشهداء علیه‌السلام در آسمان پنجم توقف می‌کنند؛ 📜 و إِلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ لَعَنُوا یَزِیدَ وَ ابْنَ زِیَادٍ وَ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ ▪️و وقتی‌که می‌بینند که تمثال مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام غرقه به خون است، یزید و ابن زیاد و قاتلان سیدالشهداء علیه‌السلام را لعنت می‌کنند تا روز قیامت. 📌 راوی گوید: امام صادق علیه‌السلام به من فرمودند: 📋 هَذَا مِنْ مَكْنُونِ الْعِلْمِ وَ مَخْزُونِهِ- لَا تُخْرِجْهُ إِلَّا إِلَى أَهْلِهِ‏. 🔻 این از مکنونات و گنجینه‌های علم است؛ جز به اهلش نگو. 📚المُحتضر،حلّی، ص۱۴۶ 📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۲۹ @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرم دارم که بگویم ....mp3
531.9K
🩸شرم دارم که بگویم سخن از «تشنه‌لبی» / تشنه آن بود که می‌گفت به لشکر، «جگرم» ... هلال بن نافع گوید: 🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیه‌السلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لب‌های او تکان می‌خورَد؛ گوش فرادادم تا بشنوم چه می‌گوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که می‌گوید: 📋 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ ▪️با جرعه‌ای از آب، بر پسر رسول خدا منّت گذارید! 📋 اُسقُونِی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشِفَتْ کَبِدی مِنَ الظَماءِ ▪️مرا جرعه‌ای آب دهید که «جگرم» از شدّت عطش، خشکیده است! 🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال بیرون می‌آید، اما لباسش را جمع کرده است. 🥀 شمر گفت: ای هلال! کجا می‌روی و آب برای که می‌بری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله. گفت: ای‌هلال‌! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیه‌السلام بیرون آورد و جلوی من گرفت... 📚الوقایع والحوادث،ملبوبی، ج۳ ص۲۱۲ @Maghaatel
🩸سِرّ مستور شب قدر، از این نکته بدان / افضل‌ از ذکر‌ و‌ دعا،‌ «گریه به غم‌های حسین» ... در نقلی آمده است: 🔹 در حضور یکی از أئمه طاهرین علیهم‌السّلام، سخن از شبی از شبهای مبارکه قدر و فضیلت آن شب و ثواب احیاء و اعمال خیری که در آن شب می‌توان انجام داد، به میان آمد. 🔸 شخصی که در آن مجلس حاضر بود گفت: آه... که من در آن شب غافل شدم و آن شب را به غفلت گذرانیدم و بر فوت آن شب تأسف می‌خورم. 🔹 امام علیه‌السّلام رو به شخص نموده و فرمودند: تو در آن شب، عملی انجام دادی که اجر و ثواب آن از همه اعمال دیگر ، بیشتر بوده است! 📌 تو در آن شب ، آب خوردی و امام حسین علیه‌السّلام را یاد کردی و بر آن ظالمانی که بر او ظلم کرده‌اند، لعنت فرستادی و از ایشان تبرّی نمودی! 🔖 این عمل تو از همهٔ اعمال در آن شب، افضل بوده است... 📚حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص۶۷۷ ✍ در این‌باره هیچ جای تعجب نیست ... چرا که جنس ثواب و ارزش یاد و اشک بر مصائب اهل‌بیت «علیهم‌السلام»، خصوصاً حضرت سیّدنا و مولانا اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، با همه اعمال عبادی دیگر متفاوت است؛ چنانچه به نقل کتاب شریف «کامل‌الزیارات»، امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: 📋 لِکُلِّ شَئٍ ثَوَابٌ إِلَّا الدَّمْعَةَ فِینَا 🔻هر عملِ عبادی، یک ثواب معیّن دارد و مقدار اَجری که صاحب آن عمل می‌بَرد، مشخص است، جز اشکی که برای ما اهل‌بیت علیهم‌السلام ریخته می‌شود.(که حدّ ثواب و اجر آن، معیّن و مشخص نیست) 📚 کامل الزیارات،ص۱۰۶ @maghaatel
🔰 هرگاه نگاه رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، به «اوّلی» و «دوّمی» می‌افتاد، سوره مبارکه «قدر» را با «گریه» می‌خواند ... به روایت کتاب شریف «کافی» و «بصائرالدرجات» و «کنز الفوائد»، امام صادق علیه‌السلام فرمودند: جدّم امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام پیوسته می‌فرمود: 📋 مَا اجْتَمَعَ التَّیْمِیُّ وَ الْعَدَوِیُّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ یَقْرَأُ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» بِتَخَشُّعٍ وَ بُکَاءٍ 🔻هیچ‌گاه نبود که اوّلی و دوّمی نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله باشند مگر آنکه آن حضرت، سوره مبارکه «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» را با خشوع و گریه، شروع به خواندن می‌نمود. (از آنجا که طبق روایات، حقیقت «لیلة‌القدر», حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با دیدن آن دو نفر، به یاد ماجرای غصب خلافت و مصائب وارده بر آن بانوی مظلومه می‌افتادند و می‌گریستند) 🔹 آنگاه آن دو نفر می‌‌گفتند: چقدر نسبت به این سوره، خشوع به خرج می‌‌دهی؟! رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌‌فرمود: 📋 لِمَا رَأَتْ عَیْنِی وَ وَعَیٰ قَلْبِی وَ لِمَا یَرَی قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِی 🔻این رقّت‌ و اشک‌های من به سبب چیزی است که با چشمم دیده‌ام و دلم آن را در بر گرفته است، همان چیزی که پس از من بر دل این شخص (مولا علی علیه‌السلام) وارد می‌شود. 🔸 آن دو نفر می‌گفتند: شما چه دیده‌اید و او چه خواهد دید؟ آن‌گاه آن حضرت روی خاک برای آن‌ها می‌نوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» {در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند}. 🔹 سپس می‌فرمودند: آیا بعد از این که خداوند می‌فرماید: «مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» دیگر چیزی باقی می‌ماند؟ آن‌ها در جواب می‌گفتند: نه. ایشان می‌پرسیدند: آیا می‌دانید این «امر» به چه کسی نازل می‌شود؟ می‌گفتند: به شما؟ می‌فرمودند: آری. 🔸 باز آن حضرت می‌پرسیدند: آیا «لیلة‌القدری» بعد از من نیز هست؟ و آیا این امر پس از من نیز نازل می‌شود؟جواب می‌دادند: آری. ایشان سؤال می‌کردند: بر که نازل می‌شود؟ در جواب می‌گفتند: نمی‌دانیم. 🔹 آن‌گاه امیرالمومنین علیه‌السلام می‌فرمودند: 📋 فَیَأْخُذُ بِرَأْسِی وَ یَقُولُ إِنْ لَمْ تَدْرِیَا فَادْرِیَا هُوَ هَذَا مِنْ بَعْدِی 🔻رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دست بر سر من می‌گذاشت و می‌فرمود: اگر نمی‌دانید اینک بدانید! آن شخص بعد از من، این است. 🔸 آن دو نفر، این شب را پس از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، به جهت وحشت شدیدی که در جان‌شان افتاده بود، به خاطر داشتند. 📚الكافی، ج۱، ص۲۴۹ 📚بصائرالدرجات، ص۲۴۴ 📚کنز الفوائد،ص۳۹۶. @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸«تشنه» ماندی که نباشم به قیامت «تشنه» ... در نَقلی آمده است: 🥀 در روز عاشورا ، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها نزد امام حسین صلوات‌الله‌علیه آمد و فرمود: 📋 العَطَشُ قَد قَتَلَنی ▪️تشنگی دارد مرا می‌کُشد! 🥀 امام علیه‌السلام فرمود: دخترم! سکینه! تو خوب می‌دانی که در خیمه‌ها آبی نمانده است! در این هنگام حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمه‌ها بُرد و فرمود: 📋 أبَة! إنّکَ تَستَطیعُ أَنْ تَضرِبَ بِرِجلِکَ إلَی الارضِ فَتُخرِجَ الماءَ. ▪️پدرجان! شما می‌توانید پای‌تان را به زمین بزنید و آب را از زمین بیرون بیاورید! 🥀 سیدالشهداء علیه‌السلام در همان‌جا، پای مبارک‌شان را به زمین زدند‌ و چشمه‌ای گوارا جاری شد. سپس فرمودند: ای‌دخترم! بنوش! حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که اشک‌های سیدالشهداء علیه‌السلام بر گونه مبارکش جاری شده‌است! آن نازدانه به پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! چرا گریه می‌کنید؟ حضرت فرمودند: 📋 بُنَیّةَ ! إشرِبی وَلٰکِن إعلَمِی أنّکَ إذا شَربتِ سَوفَ یَعطِشُ شیعَتُنا یَومَ القِیامَة ▪️دخترم! اگر می‌خواهی بنوشی از این آب، بنوش ؛ امّا بدان که اگر بنوشی، روز قیامت شیعیان ما تشنه خواهند شد! 📚 عرفانُ کربلاء قُدس الأقداس،قازان، ص‌۲۹۵ ✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت ما را کشیده است منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است ما را به حال خودمان ول نکرده است چون بوی کربلا به مشامم رسیده است @maghaatel