eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.3هزار دنبال‌کننده
5 عکس
11 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸اهانت‌هایی از جانب «اولی» که چه بسا زخمش دردناک‌تر از تازیانه‌های «دومی» است ... 🔖 به حکم روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که فرمود: 📋 ضَرْبُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السِّنَانِ. ▪️ضربت و زخم زبان شدیدتر از ضربت شمشیر و نیزه است.(۱) 🖇 بخش عظیم و دردناکی از مصائب صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها ناظر به اهانت‌های زبانی اصحاب سقیفه به آن حضرت است. 📄 بعد از ایراد خطبه فدکیه، ملعون «اولی» بر فراز منبر رفت و اهانتی را به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها نمود که به فرمایش امیرالمؤمنین علیه‌السلام:«اگر تا روز قیامت بر روی پا ایستاده و به درگاه الهی، «اولی» و «دوّمی» را لعنت کنیم، بازهم کوتاهی کرده‌ایم.»(۲) 📉 آن نانجبیب بعد از آنکه _ العیاذبالله, العیاذبالله, العیاذبالله _ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به «روباه» و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به «دُم روباه» تشبیه کرد، دهان نحسش را باز کرد و گفت: 📋 يَسْتَعِينُونَ بِالضَّعَفَةِ وَ يَسْتَنْصِرُونَ بِالنِّسَاءِ كَأُمِّ طِحَالٍ أَحَبَّ أَهْلُهَا إِلَیْهَا الْبَغْیَ... (۳) ▪️از محضر امام زمان «ارواحنافداه» شرم دارم که این اهانت را ترجمه کنم...😭 خدا عذاب «اولی» را مضاعف بگرداند! ✍ اللَّهُمَّ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً یَسْتَغِیثُ مِنْهُ أَهْلُ النَّارِ ... 📚(۱)جامع الأخبار،ص۲۳۷ 📚(۲)کتاب سُلیم،ص۱۴۷ 📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۲۱ 📚(۳)بحارالانوار ج۲۹ ص۳۲۶ 📚(۳)شرح نهج البلاغه،ابن ابى‌الحديد،ج۱۶، ص۲۱۴ @Maghaatel
🔰 او که جای خود … غبار مرقدش طوفان کند! عالم ربانی مرحوم آیت الله مولوی قندهاری می‌فرمودند: 📄 شبی وارد حرم مطهر امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه شدم؛ دیدم خدّام مشغول جاروب‌کردن هستند و گرد و غباری بلند شده و مردم درِ بینی و دهانشان را گرفته و عبور می‌کنند تا گرد و غبار وارد حلقشان نشود. 👈 ولی من به جهت اینکه این گرد و غبار از مرقد منوّر آن امام هُمام و از خاک پای زائرین‌شان می‌باشد، به جهت تیمّن و تبرّک {در میان آن گرد و غبار رفته و} استنشاق عمیق می‌کردم! 📝 در این هنگام، ناگهان در وجودم احساس انقلابی کردم که به وصف نمی‌آید! به خانه آمدم و از آن نشئه، لذّت می‌بردم و در همان حال قلم برداشتم و مشغول سرودن شدم که در خاتمه به یاد آن عنایت علوی نام سروده‌هایم را «غبار نجف» گذاشتم. (و بدین واسطه به این عالم بزرگوار، طبع شعری عنایت شد) 📚الدرجات الرفیعه، ص۷۲ ✍ برای جنت و دوزخ نمی‌کنم اصرار بهشت بی‌تو عذابی‌ست، تَحتِهَا الأنْهار مسیح زنده کند مرده را ,تعجب نیست!! چرا که مدح تو هر خفته را کند بیدار خدا به شکل تو خود را به خلق ظاهر کرد خدایی تو ازین رو نمی‌شود انکار چه سجده ها که نکردم به سمت ایوانت همیشه ذره کند عجز خویش را اظهار کمی غبار نجف را به عاشقان برسان که در هوای تو باشد جنون‌مان بسیار شراب عشق تو را خوردم و به زاهد ها تقیّه کردم و گفتم نمی‌کنم تکرار به لطف چشم تو امید دارم ای ساقی اگرچه کرده دلم بر گناه خود اصرار بیا و خرده کلاف مرا بخر آقا که شرمگین نشود عاشقت سر بازار به روی دارِعلی رند گونه باید رفت شبیه اشک پر از شوق میثم تمار تولدِ منِ دیوانه لحظه‌ی مرگ است فمن یمت یرنی علتی براین گفتار @Maghaatel
🩸این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر!؟ 🔖 آقا [مرحوم آیت الله بهجت] بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند. 🔎 احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست. سرم را به سمت‌شان چرخاندم. همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند، مثل ابر بهار از چشم‌هایشان اشک می‌بارید. ترسیدم. نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رفت. 👈 بعد از نماز، آقا زیر لب گفتند: «این‌ها چه کردند با دختر پیغمبر…؟» و باز اشک بود که از محاسن سفید روی زمین فرو می‌ریخت… 📚 در خانه اگر کس است؛ ص۵٩ ✍️ «دلسوختگان»، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا در مصائب حضرت زهرا و سیدالشهداء علیهماالسلام بسوزند و گریه کنند ... گویا غم مصائب اهلبیت علیهم‌السلام، دل و جان‌شان را در غالب اوقات درگیر کرده است ... {طوبیٰ لَهُم و حُسنُ مَآب} 📝 ما گوشه‌نشینان غم فاطمه هستیم محتاج عطا و کرم فاطمه هستیم یک عمر چو شمع گر بسوزیم کم است دل سوختهٔ عمر کم فاطمه هستیم @maghaatel
🩸برای هیچ‌کس به اندازه امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» دلم نسوخت... عدیّ بن حاتم طائی گوید: 📋 مَا رَحِمْتُ أَحَداً رَحْمَتِی عَلِیّاً حِینَ أُتِیَ بِهِ مُلَبَّباً ▪️برای هیچ کس به اندازه علی علیه‌السلام دلم نسوخت؛ هنگامی که گریبانش را گرفته و او‌ را می‌کشاندند.... 📚 بحارالانوار ج۲۸ ص۳۹۳ ✍ نگاه حیدری‌اش خیره خیره بر در بود و نیمه‌های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی‌اش یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود علی، علی است میان مدینه تا وقتی... کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود و پشت‌ْگرمی او در کشاکش سختی نگاهِ فاطمیِ دختر پیمبر بود فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است تمام نقشه‌ی شان انتقام خیبر بود برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست برای کشتن او راه های بهتر بود... هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی... دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی... ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود هنوز فکر و خیالش چقدر آشفته است به یاد کوچه باریک و حال معجر بود @Maghaatel
🩸من این مرد را می‌شناسم... او همان کسی‌است که درب خیبر را با یک ضربه از جا کَنْد... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی‌که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه را كشان‌كشان براي بيعت با ابوبكر به مسجد می‌بردند، يك مرد يهودی كه آن وضع و حال را ديد، بی‌اختيار لب به تهليل و شهادت گشوده و مسلمان شد. 🥀 چون علت آن را پرسيدند،گفت: من اين شخص را می‌شناسم؛ او‌ همان كسی است كه وقتی در ميدان‌های جنگ ظاهر مي‌شد، دل رزم‌جويان را ذوب كرده و لرزه بر اندام‌شان می‌افكند؛ 🥀 او‌ همان كسی است كه قلعه‌های مستحكم خيبر را گشود و درب آهنين آن‌ را كه به وسيله چندين نفر باز و بسته مي‌شد، با يك تكان از جايگاهش كَند و به زمين انداخت. 🥀 اما حالا كه در برابر جنجال يك مُشت آشوبگر سكوت كرده، بی‌حكمت نيست و سكوت او براي حفظ دين اوست و اگر اين دين حقيقت نداشت او در برابر اين اهانت‌ها صبر و تحمل نمي‌كرد؛ اينست كه حق‌بودن اسلام بر من ثابت شد و مسلمان شدم. 📚علی کیست؟!،کمپانی،ص۲۵۵ ✍ علی: آن که ندیده هیچ میدانی شکستش را ولی نامردها در خانه‌اش بستند دستش را دهانِ صبر وا مانده است از صبر جوانمردی که دیده روزگاری درب خیبر، نازِ شَستش را نگاهش کرد خاموش آتش نمرود را، اما در این آتش علی از دست خواهد داد هستش را به اسم دین درِ آن خانه‌ای را می‌زنند آتش که اسلام از درِ آن خانه دارد چفت و بستش را از اسلامِ پس از سوزاندن این در چه خواهد ماند؟! تصور کن، خرابه خانه‌ای بعد از نشستش را اگر اسلام این باشد که این‌ها مدعی هستند الهی که خدا ویران نماید پای بستش را! @Maghaatel
سلام علیکم و رحمةالله در این ایام، عزیزان زیادی به بنده پیام داده‌اند که چرا مطالب فاطمیه سال‌های گذشته رو مجدداً در کانال نمی‌گذاریم؟! ✍ مکرّر بنده خدمت اعضای محترم کانال عرض کرده‌ام: ✔️ اولاً به جهات متعددی مِن جمله شلوغ‌نشدن کانال و ... ، بنایی بر قراردادن مطالب تکراری نداریم. ✔️ ثانیاً تمام مطالب کانال، به صورت موضوعی، هشتگ‌گذاری شده و با جستجوی هر یک از هشتگ‌ها _ که در بالای کانال سنجاق شده _ می‌توانید به تمام مطالب آن موضوع، دسترسی پیدا کنید. ✔️ ثالثاً اساساً ما کانال «فهرست مقاتل» را برای همین قضیه ایجاد کردیم؛ عزیزانی که زیاد مراجعه به مقاتل اهل‌بیت علیهم‌السلام دارند، در کانال «فهرست مقاتل» عضو شده و به راحتی به مطالب مورد نظرشان دسترسی پیدا کنند. 🖇 لینک کانال فهرست مقاتل 👇 https://eitaa.com/maghaatel2 .
🩸خلاصهٔ مصائب وارده بر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها از لسان مبارک خود آن حضرت... اصحاب سقیفه و پیروان آن‌ها به اندازه‌ای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را اذیت و آزار دادند، که در خطبه فدکیهٔ، صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به آن‌ها فرمود: 📋 وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلَى مِثْلِ حَزِّ الْمُدَى وَ وَخْزِ السِّنانِ فِي الْحَشا... ▪️در برابر آزارهایتان صبر می‌کنیم؛ مانند صبر کسی که با چاقوهای بزرگ و پهن پیکرش را بُرِش دهند و سر نیزه را در شکمش فرو برند! 📚الاحتجاج ج۱ ص۲۶۷ ✍ آه از غصه‌ای گلوگیر و آه از یاس زخمی و پرپر آه از بستری به خون گلگون آه از حال و روز یک مادر آه از بوی دود دلگیری که در جای‌جای خانه پیچیده می‌کند زنده صحنه‌ای را که فاطمه بین شعله‌ها دیده آه از خانه‌ای که هر دم از آن ناله‌ای سینه‌سوز می‌آید آه از زخم سینه‌ای که از آن‌ خون تازه هنوز می‌آید آه از درد سینه و بازو آه از زخم کاریه پهلو ای خدا! من چگونه گویم از جای دستی که مانده بر ابرو آه از صورت کبودی که روی زخم علی نمک می‌زد تا که می‌دید، با خودش می‌گفت: «همسرم را عمر کتک می‌زد!» آه… تنها علی و یک زهرا آه… تنها امام و یک مأموم آه… از لحظه‌ای که در کوچه رفت مظلومه در پیِ مظلوم آه نفرین به یثربی که در آن لِه‌ شده دیگر احترام علی بی‌سر و پاترین‌شان حتی روی گردانَد از سلام علی آه از یک نگاه پُر دردی که دگر میل پَر کشیدن داشت  آه از التماس یک مردی که کجا طاقت بریدن داشت؟! آه از حال بچه‌هایی که نیست اصلاً گمان و باورشان که به هر صبح و شام و هر لحظه آب می‌رفت جسم مادرشان آه از روح و از روان حسن! آه از اشک بی‌امان حسن! آه از لُکنت زبان حسن! آه از مادر جوان حسن! آه از قلب مضطر زینب غصه های برابر زینب ای فلک! عاقبت بگو با من که چه می‌آوری سرِ زینب؟! @Maghaatel
🩸نه فقط صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها… بلکه امیرالمؤمنین علیه‌السلام هم «فضّه» را صدا زد… در نقل‌ها آمده است: 📋...وَ صَاحَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بِفِضَّةَ یَا فِضَّةُ مَوْلَاتَکِ فَاقْبَلِی مِنْهَا مَا تَقْبَلُهُ النِّسَاءُ فَقَدْ جَاءَهَا الْمَخَاضُ مِنَ الرَّفْسَةِ وَ رَدِّ الْبَابِ فَأَسْقَطَتْ مُحسناً ▪️در همان گیر و دار که آن حرامیان به داخل خانه آمدند، امیرمؤمنان علیه‌السلام فریاد زد و فرمود: ای فضّه! بانوی خود را دریاب که از ضرب لگد و فشار درب خانه، دچار درد زایمان گردیده و محسن علیه‌السلام سقط شده است. 📚الهدایة الکبری، ص۴۰۸ 📚بحارالانوار ج۵۳ ص۱۹ ✍ چه دید آنجا زمان بردنش حیدر...، که زد فریاد: بیا فضه..، بیا فضه..، بیا فضه..، بیاااا..، زهرا... @Maghaatel
🩸دری که ساختم آخر به من خیانت کرد... در نقل‌ها آمده است: 📋 مٰا عَمِلَ عَلیُّ بن ابِی طالب علیه‌السلام مِصراعَیْ دارِهِ إلّا بِالمِسمارِ... ▪️… علي بن ابيطالب علیه‌السلام دو لنگه درب خانه خويش را جز با استفاده از مسمار (ميخ) نساخت. 📚و امّا الجِدار،غیب‌غلامی،ص۸۸ 📚المواهب اللّدُنیّه،قسطلانی،ج۳ ص۵۹۴ (با اندکی تفاوت) 📚الدُرّة الثمینه، ابن‌نجّار،ج۱ ص۱۴۰ (با اندکی تفاوت) ✍ خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت دری که ساختم آخر به من خیانت کرد گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت خودم ز سینه او میخ را در آوردم ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت عقب کشید و به دیوار خورد و در پیچید شیار در به روی پهلویش شیار انداخت زن جوان مرا می‌زدند نامردان مدینه فاطمه‌ام را در احتضار انداخت و یک غلاف که دست چهل نفر چرخید و دست فاطمه را عاقبت ز کار انداخت مغیره هم که کم آورد و پشت پا میزد زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت نفس نفس زدنش هم پراز جلالت بود سقیفه را نفس او از اعتبار انداخت همینکه دست به معجر گرفت طوفان شد صدا که زد همه را یاد ذوالفقار انداخت... @Maghaatel
. بر طاق آسمان نجف نام فاطمه است بالای آستان نجف نام فاطمه است حتی اذان صحن علی چیز دیگری است سر تا سر اذان نجف نام فاطمه است فهمیده‌اند که روزی این شهر دست کیست دیدم به هر دُکان نجف نام فاطمه است این شهر ملک حضرت زهراست… مِهر اوست هر جا رَوی میان نجف نام فاطمه است جان مدینه، جان جهان، نام مرتضی است ای جان من،که جان نجف نام فاطمه است ما را علی به فاطمه‌اش هدیه کرده است بر برگه امان نجف نام فاطمه است سوگند بر علی که شرف نام فاطمه است انگشتریِّ دُرِّ نجف نام فاطمه است ✍ نام مبارکه «فاطمه»، تمام ایوان نجف را پوشانده است... «فاطمه»، تمام هستیِ «علی» علیهماالسلام بود که در پیش چشمانش پرپر شد...💔🖤 {اگر لایق باشم نائب‌الزیارتون هستم} @Maghaatel
🩸علی «علیه‌السلام» را به یک بلایی مبتلا می‌کنم که اَحدی را بدین‌گونه بلایی مبتلا نکرده‌ام... در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 💬 در شب معراج پروردگارم عهدی بر دوشم نهاد و ... فرمود: 📋 يَا مُحَمَّدُ اسْمَعْ: عَلِيٌّ رَايَةُ الْهُدَى، وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي، وَ نُورٌ مَنْ أَطَاعَنِي، ▪️ای محمّد! بشنو: علی «علیه‌السلام» بیرق هدایت، پیشوای دوستان من و نور کسانی است که از من فرمان می‌برند. 📋 وَ هُوَ الْكَلِمَةُ الَّتِي أْلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِينَ ▪️او همان کلمه‌ای است که پرهیزگاران را به همراهی‌اش وادار ساخته‌ام. 📄 پس هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است... 🔖 آن‌گاه خدای متعال فرمود: 📜 إِنِّي مُسْتَخِصُّهُ بِبَلَاءٍ لَمْ يُصَبْ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي 👈 من او را به بلایی مبتلا خواهم کرد که هیچ یک از مخلوقاتم را به آن دچار نکرده‌ام! 🥀 این بلا، آن چیزی است که از پیش مقدر شده! او گرفتار می‌شود و به واسطه او نیز مردم آزمایش می‌شوند. 📚أمالی،شیخ طوسی،ج۱ ص۵۱۳ 📚غایة المرام،بحرانی،ج۱ ص۱۹۱ ✍ گل من نقش زمين است نپرسيد چرا؟ کار پاييز همين است…نپرسيد چرا؟ زنی افتاد و رگ غيرت عالم نگريست نظر عشق چنين است نپرسيد چرا؟ گاه مردی که جهان دور سرش می‌گردد بی‌کس و کارترين است نپرسيد چرا؟ تا نرنجد دل من، فاطمه هرچند که ديد حيدرش خانه‌نشين است نپرسيد چرا؟ بی‌جواب است سلامم نه تعجب نکنيد آخر اين شهر، مدينه است نپرسيد چرا؟ @Maghaatel
🩸ای عمّار! همین‌جا بود که فاطمه‌ام را کشتند... ای عمّار! همین میخ بود که کار خودش را کرد... در نقلی آمده است: 🥀 بعد از گذشت چند روز از شهادت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، «عمار» به دنبال امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه آمد. آن حضرت بعد از اینکه گوشه‌ای از صدمات وارده بر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را برای عمّار بازگو کردند، خواستند تا که از خانه خارج شوند. 📋 فَلَمّا وَصَلَ إلَى البابِ وَقَعَ نَظَرُهُ عَلَى المِسمارِ فَوَقَعَ مَغشِيّاً عَلَيه. ▪️وقتی که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه به کنار در خانه رسیدند، نگاهشان به میخ در افتاد و همان‌جا از هوش رفته و نقش بر زمین شدند. 🥀 عمار گوید: بعد از لحظاتی که مولا علی علیه‌السلام به هوش آمد، به محضرش عرضه داشتم: ای مولای من! آیا به پا نمی‌خیزید تا برویم؟! امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه به من رو کرده و فرمودند: 📋 يا عَمّار! دَعْنِي مَعَ يَتامىٰ فَاطِمة علیهاالسلام ▪️ای عمار! مرا با یتیمان فاطمه سلام‌الله‌علیها تنها بگذار... 📋 يا عَمّار! هُنا قَتَلوا حَبيبَتي فَاطِمة، هُنا عَصَروا فاطمة، هُنا أسقَطوا جَنينَها، ▪️این عمار! همین‌جا بود که حبیبهٔ من، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را کشتند! همین‌جا بود که او را بین در و دیوار تحت فشار قرار دادند! همین‌جا بود که جنینش را سقط کردند! 📋 يا عَمّار! بِهَذا المِسمٰار تَمَزَّقَتْ أحشَاءُ حَبيبَتي فاطِمَة. ▪️ای عمار! به واسطه همین میخ بود که بدن مبارک فاطمه سلام‌الله‌علیها از درون هم زخم شد! 📚العبرة الساکتة،ج۲ ص۸۲ ✍ رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من زهرای من! حبیبه‌ی من! مهربان من می‌بینی از غمت چقدر میخورم زمین؟ دیگر شدم بدون عصا آسمان من! مانده هنوز بستر تو گوشه‌ی اتاق با لاله‌اش چکار کنم باغبان من؟! ماندست چند تار مویت بین شانه‌ای... چشمم که خورد تیر کشید استخوان من! راحت بخواب درد کشیدن تمام شد! راحت بخواب دردْکشیده جوان من! کابوس لحظه‌های علی نبش قبر توست! فکرش به هم زده‌ست زمین و زمان من چهل قبر ساختم که نفهمند هیچ‌وقت آخر کجاست قبر تو راز نهان من... گفتم درِ جدید بسازند بعد تو تا میخ‌ها دوباره نگیرند جان من... حالا دگر تمام شده امتحان تو... حالا دگر شروع شده امتحان من... @Maghaatel
🩸روضه سربسته از لسان مبارک امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه، درباره مصائب وارده بر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها... 🔖 وقتی که امیرالمؤمنین صلوات‌اللّه‌علیه، زهرای مرضیه سلام‌الله‌علیها به خاک سپرد، خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: 📋 وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى‏ هَضْمِهَا ▪️دخترتان به شما خبر می‌دهد که چگونه ام‍ّتتان دست به دست هم دادند بر «هضم» فاطمه سلام‌الله‌علیها...(۱) 🪧 لغت عرب «هضم» را اینگونه معنا می‌کند: 📖 یَدلُّ عَلَی کَسرٍ و ضَغطٍ و تَداخُلٍ ▪️«هضم» یعنی یک شیء یا یک انسان به گونه‌ای شکسته‌شده و تحت فشار قرار بگیرد که اجزاء آن لِه شده و در یکدیگر فرو روند.(۲) ✍ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل... و برای همین است که یکی از القاب صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، «المُضطَهَدَةُ» می‌باشد؛ چنانچه در زیارتنامه آن حضرت عرضه می‌داریم: 📜 السَّلامُ علَیکِ أیَّتُها المُضطَهَدَةُ ...(۳) 📝 یکی از موارد استعمال این ماده (المُضطَهَدَةُ) در لغت عرب، در جایی‌ است که یک گنجشک را در قفس، گیر انداخته و از هر طرف به او ضربه‌ای وارد کنند ... ✍ این، ارث مادری که بود که در گودال قتلگاه به سیدالشهداء علیه‌السلام رسید ... چرا که امام صادق علیه‌السّلام، سربسته در زیارت‌نامه سیدالشهداء علیه‌السلام فرمودند: 📜 المَظلومِ المُضطَهَد...(۴) 📚(۱)الكافي، ج‏۱ ص۴۵۹ 📚(۲)معجم مقاییس اللغة, ج۶ ص۵۵ 📚(۳)من لا یحضره الفقیه، ج۲ ص۵۷۲ 📚(۳)المزار الکبیر، ص۸۰ 📚(۴)کامل الزّیارات، ص۲۲۲ ✍🏻 آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود مانند شیشه چند جای او ترک داشت این‌ها همه دردسر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می‌رفت صدها گره در کار یک مشکل‌گشا بود یک مردِ تنها، دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه‌ها بود هر عضو را بینی که کاری‌تر شکسته بی‌شک همان‌جا بوسه‌گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرّار روزی می‌دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر دردسری آخر کفن شد دلشوره‌ها بهر شهید کربلا بود... @Maghaatel
🩸گوئیا بازهم از جانب زینب کبری «سلام‌اللّه‌علیها»، این «نداهای جانسوز» به گوش ابالفضل العباس «علیه‌السلام» می‌رسد ... زمانی که به نقل مقاتل، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها، 📋 فَالْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، ▪️به سمت راست و چپ خود نظر کرد و جز بدن‌هایی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده و سرهایی که بر روی نیزه در دست لشکریان عمر بن سعد ملعون بود، کسی را ندید، 📋 فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه ▪️فریاد می‌کشید و ندا سر می‌داد: آه از غريبي... آه ای برادر... آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله... 📚معالي السّبطين, ج۲ ص۹۰ 📚وسيلة الدّارين, ص۳۵۰ ✍ بلند شو برادر بگو مرا نبرند بگو مرا به کنارت به خاک غم سپرند عموی خوب رقیه بلند شو مگذار که گوش‌های لطیف سه‌ساله را بدرند مُخدرات همه بی‌حفاظ و بی‌معجر پناهگاه جهانند و خویش در به درند رُخی که دیده مهتاب و آفتاب ندید ببین که لشگر دشمن چه خیره می‌نگرند سرِ , سر تو برادر عجب هیاهوئیست تمام لشگر کوفه پی سر قمرند گمان کنم که از امروز تا به چندین ماه زنان کوفی و شامی دگر طلا نخرند به هر بهانه بگویند ناسزا بر ما چو از کنار صف دختران ما گذرند یا کفیل الزینب ...💔 @Maghaatel
. سلام علیکم و رحمةالله ▫️الحمدالله مجاری امور خیر زیاد است و محبین آل الله، همه دست به خیر ... ▫️اما ساخت «حسینیه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام» – واقع در روستای آرزومند از توابع استان مرکزی – هم به جهت اقامه مراسمات دینی و به‌پاداشتن عزای فاطمی و حسینی برای اهالی آن منطقه ضروری بوده و هم مردم آن‌جا، توان مالی لازم برای تکمیل این حسینیه را ندارند. ▫️لذا دوستان – ولو به اندازه یک آجر هم که شده – مرحمت فرموده و در بنای این حسینیه معظّم شریک شوند و یا به افراد دست‌به‌خیر معرفی نموده تا واسطه در این امر خیر شوند. 📦 کمک‌های غیرنقدی شما را هم می‌پذیرند! 💳 شماره کارت به نام: «حسینیه سیدالشهداء علیه‌السلام–آرزومند»
۵۸۹۲۱۰۷۰۴۴۶۴۳۳۲۱
{با کلیک بر روی شماره کارت، شماره کپی می‌شود} @Maghaatel
. 🏴 «السّلامُ عَلَی زَوجةِ امیرالمؤمنین، سَیّدتنا و مولاتنا اُمّ‌البنین» 💬 با توجه به نزدیک‌شدن به سالروز وفات شهادت‌گونه حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام، جهت دسترسی به فضائل و مصائب آن بانوی مکرّمه، به «فهرست لینک‌دار» – پُست بعدی👇 – مراجعه بفرمایید. 🔔 مطالب سال‌های گذشته مجددًا بارگذاری نمی‌شود! ان‌شاءالله مطالب تازه تحقیق‌شده را در این ایام پیش‌رو در کانال قرار می‌دهیم. @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
⚫️ فهرست لینک‌دارِ مصائب و مطالب مرتبط با حضرت امّ‌البنین علیهاالسلامحضرت ام البنین علیهاالسلام، آن‌قدر بر سیدالشهداء علیه‌السلام گریه کرد تا بینایی‌اش را از دست داد...بانویی که در شب عروسی‌اش تا صبح، مشغول پرستاری از امام حسن و امام حسین علیهماالسلام شد... « وَیلِی عَلَی شِبلِی »... | به من خبر رسیده که عمود آهن بر سر بچه‌شیرم زدند...نوحه‌سرایی های حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام، قلب همه مردم، حتی «مروان بن حکم ملعون» را آتش می‌زد...خواهش دارم که مرا «فاطمه» صدا نزنید...ای کاش می‌دانستم که با دستان ابالفضلم چه کردند...فرزندان من و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین علیه‌السلام...ای امّ‌البنین! مصیبت‌های سنگین، زینب را پیر کرده است...حضرت امّ البنین علیهاالسلام را طبق برخی از نقل‌ها به شهادت رساندند...مجلس عزای حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها و حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در مدینه....مقام حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ...وداع امام حسین علیه‌السلام با حضرت ام‌البنین علیهاالسلام به هنگام خروج از مدینه...وداعِ حضرت ابالفضل العباس علیه‌السلام با مادرش حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها به هنگام خروج از مدینه...من نیامده‌ام تا جای مادرتان حضرت فاطمه زهرا «صلوات الله علیها» باشم؛ بلکه آمده‌ام تا «خادمه» شما شوَم...احترام ویژه امام حسن مجتبی علیه‌السلام به حضرت ام‌البنین علیهاالسلام...وقتی که مولا امیرالمومنین «صلوات الله علیه» برای حضرت امُّ‌البنین علیهاالسلام،روضه دستانِ حضرت عباس علیه‌السلام را می‌خواند...دیگر مرا امّ‌البنین نخوانید... @Maghaatel
🩸امّ‌البنین با بچه‌های اباالفضل «علیهماالسلام» روزها جلوی آفتاب می‌نشست و گریه می‌کرد... در نقلی آمده است: 🥀 امام باقر علیه‌السلام فرمودند: روزی همراه با پدر بزرگوارم به خانه عموی شهیدم عباس علیه‌السلام رفتم؛ دیدم ام‌البنين علیهاالسلام دست دو کودک را گرفته و در پیش آفتاب نشسته است؛ 🥀 گاهی ناله «واحسيناه» می‌كرد و گاهی گریه‌کنان به آن اطفال نظر کرده و می‌گفت: نمی‌دانم پدر و عموهای شما کودکان چگونه جان‌نثاری کردند؟! آیا رسم جانبازی را درست به عمل آوردند؟! یا آنچنانکه باید و شاید به یاری گوشواره عرش رب‌العالمین (وجود مقدس سیدالشهداء علیه‌السلام) نپرداختند و مرا در خدمت مادرش شرمسار ساختند؟! 🥀 پدر بزرگوارم چون گفتگوی او را شنید، در کمال مهربانی به آن مخدّره فرمود: ای ام‌البنین! هیچ کدام از جان‌نثاران و یاران سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه مانند فرزندت عباس علیه‌السلام نبودند! خدای متعال هم نیز به لطف خود، جزای شهادتش را بهتر از سایر شهدا داد و پایه سعادتش را برتر از تمام ایشان نهاد. 📚 تحفه الذاکرین،کرمانشاهی، مجلس دوازدهم، ص۴۰۳ (نسخه خطی) ✍️ مویم که شد سفید فدای سرت حسین عباس من فدای علی اکبرت حسین گفتم سکینه جان ، عمویت را حلال کن شرمنده ام هنوز هم از دخترت حسین از چار نازنین پسرم یک سپر رسید با کاروان غمزده خواهرت حسین اینجا همه ز گریه من گریه می کنند اما تو خنده شد به دو چشم ترت حسین این گریه ها برای دو دست بریده نیست گریم به دست بسته دو خواهرت حسین تیر سه شعبه چشم اباالفضل را درید ماندم چه کرد با گلوی اصغرت حسین عباس آخرین نفسش روی پای تو تو زیر دست و پا نفس آخرت حسین طبق سفارشم همه جا همره تو بود جز کنج آن تنور که رفته سرت حسین از خواهرت شنیده‌ام ای شاه بی‌کفن مانده سه روز روی زمین پیکرت حسین از خواهرت شنیده‌ام غارت شد از تنت پیراهن و عمامه و انگشترت حسین زهرا اگر نبود بگرید برای تو من گریه میکنم عوض مادرت حسین @Maghaatel
🩸ای پسر عمو! هیچ‌وقت برای پدر غریبم سخت‌تر از آن ساعتی نبود که بابای تو را کشتند... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که امام سجاد علیه‌السلام همراه با مخدّرات داخل مدینه شدند، خبر به حضرت ام‌البنین علیهاالسلام رسید؛ آن بانوی مکرّمه، پسر حضرت عباس علیه‌السلام را به جاریه‌ای داد تا که او را بر سر راه امام زین العابدین علیه‌السلام نگه دارد تا که آن حضرت، پسر عموی خود را دیده باشد. 🥀 چون که امام سجاد علیه‌السلام از آن گذر عبور کردند، نظر مبارکشان به نور دیدهٔ ابالفضل العباس علیه‌السلام افتاد؛ با دیدن آن کودک، آه سردی از دل پر خون خود کشیده و اشک از چشمان مبارک آن حضرت جاری شد. 🥀 سپس فرمودند: این پسر را به من بدهید! چون که امام علیه‌السلام آن پسر را گرفت، بوسید و به او فرمود: ای نور دیده! هیچ وقت برای پدر غریب و مظلوم من، بدتر از آن وقت نبود که پدر تو کشته شد! و در اینجا بود که امام سجاد علیه‌السلام بسیار گریستند. 📚عین الدموع، حسینی واعظ، ورقه ۱٠۱ (نسخه خطی) ✍ مادر نبودی... گوش کن پس این خبرها از داغ عباس تو خَم گشته کمرها واشد به روی من دگر خیل نظرها چادر به سر دارد دویدن دردسرها عباس رفت و آبروی خواهرش رفت دعوا شد و چادر ز روی خواهرش رفت اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت ضرب عمودی آمد و مویش بهم ریخت تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت عباس... نامردی عمود آهنین خورد بی‌دست از بالای مرکب بر زمین خورد وقتی که رخسارش به روی خاک جا شد دیگر حسین بن علی قدش دو تا شد در خیمه‌ها با رفتنش بلوا به پا شد پای حرامی‌ها دگر در خیمه وا شد با رفتن عباس، خیلی غصه خوردیم من با حسین از غصه عباس مُردیم دروازه‌ی کوفه قیامت ساختم من بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من تا چشم روی نیزه‌ها انداختم من در یک نظر عباس را نشناختم من از درد غیرت صورتش چرخاند مادر بستند او را تا به نیزه ماند مادر @Maghaatel
🩸به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش/ و شمایید غلامان اباعبدالله... در نقلی آمده است: 🥀 وقتی که خبر شهادت اولاد حضرت ام‌البنین علیهاالسلام را بشیر (و یا به نقلی بِشر) برای آن بانو آورد، حضرت ام‌البنین علیهاالسلام فرمود: 📋 وَاللَّهِ ما رَبَّيتُ أَولادي إِلّا لِأَجلِ خِدمَةِ الحُسَينِ علیه‌السلام ▪️به خدا قسم من فرزندانم را تربیت نکردم مگر برای خدمت به سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه! 📚العبرة الساکته، ج۲، ص۴۱۴ ✍ بنویسید به دیوان اباعبدالله که منم واله و حیران اباعبدالله بنویسید که من وقف حسین و حسنم هستی‌ام هدیه به چشمان اباعبدالله بنویسید کنار لقب ام‌بنین یکی از جمله کنیزان اباعبدالله چهارتا شیرپسر بهر علی آوردم همگی گوش بفرمان اباعبدالله به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش و شمایید غلامان اباعبدالله شیر من بهر شما باد حلال با این شرط همه جا جان شما...جان اباعبدالله پسر آورده‌ام اصلا که کنم قربانی پسرانم همه قربان اباعبدالله @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸پیراهن روضه‌خوانِ شیدای حضرت عباس علیه‌السلام هم «شفا» می‌دهد چه برسد به خود آن حضرت ... 🎙 حضرت آیت الله وحید خراسانی «دام‌ظلّه» @Maghaatel
🩸به حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام هم می‌گفتند: «یا روز فقط گریه کن یا شب؟!» در نقلی آمده است: 🥀 از بسیاری اندوه و محنت حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام، مردم مدینه به تنگ آمده و به او پیغام دادند: ای مادر عباس! ما می‌دانیم که در این مصیبت حق داری و دل تو به داغ شهیدانِ غریب می‌سوزد! لکن درخواست ما از تو آن است که روز گریه کنی و شب آرام گیری و یا شب نوحه کنی و روز آرام گیری؟! 🥀 حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در جواب ایشان پیغام فرستاد: ای مردم مدینه! مرا معذور دارید که آرام و‌ قرار از من رفته و طاقت من در این مصیبت عظمی طاق شده است! ای مردم مدینه! امیدوارم که هیچ یک از شما را مثل من مصیبتی واقع نشود! 🥀 راوی گوید: بعد از آن، حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام چون که صبح می‌شد چادر به سر می‌کرد و به قبرستان بقیع می‌رفت و تا شام گریه و زاری و نوحه و بی‌قراری می‌کرد چنان که هر کسی از آن راه می گذشت و ناله‌های جانسوز او را می شنید بی‌اختیار سیل اشک از دیده جاری می‌نمود و چون شب می‌شد به شهر می‌آمد تا صبح ناله می کرد و ساعتی آرام نمی‌گرفت. 📚عین البکاء، بروجردی، ص۴۵۱، بازنویسی شده (نسخه خطی) ✍ من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم من که از قبر تو و کرببلا دورم... دور شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم باز هم سائل هرساله تو پشت در است یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم ماهِ من ، بعد تو چشمم که می‌افتد بر ماه تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم پسرم دست تو را دست خدا می‌بوسید گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم میرسید آب اگر خیمه نمی‌سوخت دلم من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم رفت بر نیزه سرت زودتر از رأس حسین همه‌ی‌ عمر دعایت نکنم پس چه کنم پسر فاطمه! عالم به فدای سر تو پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم غم بی‌مادری از بی‌کفنی سخت‌تر است جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم @Maghaatel
🩸با غیرت‌تر و با وفاتر از امّ‌البنین علیهاالسلام و پسرانش ندیدم... در نقلی آمده است که حضرت ام‌ّكلثوم سلام‌الله‌علیها فرمودند: 🥀 با حمیّت‌تر (با غیرت‌تر) از طایفه‌ی کلابیه در طوایف عرب ندیدم! ام‌البنين علیهاالسلام با اینکه چهار پسرش در کربلا شهید شده بودند، در مدت عمر، نام هیچ‌کس را نمی‌بُرد و بر مظلومی پسر فاطمه سلام‌الله‌علیهما گریه می‌کرد. 📚تحفة الذاکرین،کرمانشاهی، ص۴۰۳ (نسخه خطی) ✍ خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین من شنیدم بدنت زیر سُم اسبان رفت تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین گفت راوی که جگر گوشه‌اَت ارباً ارباست از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین در ره یاری ارباب، پسر یعنی چه؟ شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین مادر آن است که یار غم زهرا بشود پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین پسرانم همه بودند سپرهای حسین سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده... آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین مادرت آمد و دست پسرم را بوسید عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین @Maghaatel