#معارف_فاطمی
#تبری
#فضیلت_لعن
◼️ بی حرمتی به مقدّسات، از کجا شروع شد؟!
🔻 اولین کسی که آتش افروخت...
... فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت درب خانه اش آمد و ندا سر داد:
ای عمر! آیا حیا نمی کنی؟!
اما این عمر بود که با فتیله آتشی که در دست داشت، جلو آمد و هیزم های تلمبار شده را آتش زد و فریاد کشید:
ﺃﺣﺮﻗﻮﺍ ﺩﺍﺭﻫﺎ ﺑﻤﻦ ﻓﻴﻬﺎ.
▪️این خانه را بر روی سر اهلش آتش بزنید...
فریاد فاطمه زهرا سلام الله علیها از پشت در بلند شد:
پدر جان! یا رسول الله! کجایی که ببینی عمر و ابوبکر بعد از تو با ما چه می کنند؟!
ﻓﺎﺧﺬﺕ ﺍﻟﻨﺎﺭ ﻓﻲ ﺧﺸﺐ ﺍﻟﺒﺎﺏ ﻭ ﺩﺧﻞ ﺍﻟﺪﺧﺎﻥ ﺍﻟﺒﻴﺖ
▪️در همین هنگام بود که چوبه های در، آتش گرفت و دود همه جای خانه زهرا علیهاالسلام را گرفت...
📚 الهجوم علی بیت فاطمه سلام الله علیها ص١٢٠، به نقل از منابع حدیثی و تاریخی شیعه و سنی
🔻 اولین کسی که چاقو زد...
درب خانه آتش گرفته بود و کمی داخل خانه، پیدا بود...
فاطمه زهرا علیهاالسلام از شکاف در، فریاد میزد و میفرمود:
تا جان در بدن دارم نمی گذارم پسر عموی مرا ببرید!
فسحب عمر ابن الخطاب سكّينٌ وضرب بها بطن الزهراء
▪️در این هنگام بود که عمر چاقویی از کمر کشید و آن در شکم مبارک حضرت زهرای مرضیه علیها السلام فرو کرد...
📚تذكرة الائمه علیهم السلام، علامه مجلسي،ص ۶١.(چاپ سنگي ص ٩٨)
📚مقتل قرن سيزدهم كتابخانه مجلس شماره ١٨٣۶٢ ص ١۴۵
🔻 اولین کسی که قرآن مجسّم را لگدمال کرد...
... قباله فدک در دست زهرای مرضیه علیهاالسلام بود که به خانه برمیگشت.
عمر راه را در کوچه بر آن بانو سدّ کرد و گفت:
آن قباله را به من بده!
حضرت امتناع فرمود از اینکه قباله فدک را به عمر بدهد و کمی عقب رفت.
اما عمر جلو آمد.
فلَطَمَ على وَجهِها فَاْنكسَرط قُرطَها
▪️پس چنان با دستش بر صورت فاطمه زهرا سلام الله علیها سیلی زد که گوشواره روی گوش آن حضرت شکست.
صدای ناله صدیقه کبری علیها السلام به ناله بلند شد و مردم دور آن حضرت جمع شدند.
عمر که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت:
فاطمه (علیها السلام) میخواهد مرا با این کارش بترساند.
فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه...
▪️عمر خیز دوباره ای کرد و با پایش چنان لگدی به زهرای مرضیه علیهاالسلام زد که آن بانو نقش بر زمین شد...
📚 جامع النورین ص٢٠۶
📚الهجوم علی بیت فاطمه علیهاالسلام ص٣٢١
🔷 به همین جهت است که امام صادق علیه السلام به کمیت اسدی فرمودند:
یاکُمَیْتَ بْنَ زَیْدٍ! مَا أُهَرِیقَ فِی الْإِسْلَامِ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا اکْتُسِبَ مَالٌ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ وَ لَا نُکِحَ فَرْجٌ حَرَامٌ إِلَّا وَ ذَلِکَ فِی أَعْنَاقِهِمَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ حَتَّی یَقُومَ قَائِمُنَا
🔸ای کُمیت! اگر در اسلام به اندازه یک حجامت خون ریخته شود؛ یا مالی از راه حرام بدست آید و یا زنا و زناشویی حرامی انجام شود، گناه آن به گردن آن دو نفر(عمر و ابوبکر) است تا روز قیامت و تا زمانی که قائم ما قیام کند.
وَ نَحْنُ مَعَاشِرَ بَنِی هَاشِمٍ نَأْمُرُ کِبَارَنَا وَ صِغَارَنَا بِسَبِّهِمَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمَا
🔸 ما بنی هاشم به بزرگ و کوچک خود دستور میدهیم که به آنها ناسزا گویند و از ایشان بیزاری بجویند.
📚رجال کشی: ص۱۳۵
🔘 وَ سَیَعلَمُ اللَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلبٍ یَنقَلبون...
@maghaatel
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
🔰 حضرت سکینه عليهاالسلام، غرق در ذات الهی...
امرؤالقیس بن عَدی مردی نصرانی بود که در زمان خلیفه دوم مسلمان شد.
او سه دختر به نامهای (مُحَیَّاة) و (سَلمی) و (رباب) داشت که از فرط علاقه و ارادت به امیرالمومنین(علیه السّلام) به ترتیب به ازدواج مولا علی(علیه السّلام) و امام حسن(علیه السّلام) و امام حسین(علیه السّلام) درآورد.(۱)
📌 به نقل شیخ مفید؛ امام حسین(علیه السلام) بعد از ازدواج باذرباب (عليهالسلام)، صاحب دختری به نام سکینه(عليهالسلام) و پسری به نام عبدالله رضیع( به عقیده خیلی از صاحبان مقاتل،همان حضرت علی اصغر علیه السّلام)شد.(۲)
📜 امام حسین(السلام) نسبت به رباب(عليهالسلام) و دخترش سکینه(عليهالسلام) علاقه زیادى داشت.
نقل شده است که امام حسین(السلام) در مورد رباب(عليهالسلام) و سکینه(عليهالسلام) سروده است:
📋اِنِّى لَاَُحِبُّ دَارَاً،
تَکُونُ بِهَا السَّكِينَةُ وَ الرُّبَابُ،
أُحِبُّهُمَا وَ اَبذِلُ جُلَّ مَالِي،
وَ لَيسَ لِعَاتِبِِ عِندِي عِتَابُ
🔹من آن خانه اى را که سکینه و رباب در آن باشند را دوست دارم.
آن دو را دوست مي دارم و مالم را بذل مي كنم، و عتاب كننده را نزد من حق عتاب نيست.(۳)
🔹نقل است که؛ هنگامی که حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی(عليه السّلام)،حضرت سکینه(عليهالسلام) را از امام حسین(علیه السّلام) خواستگاری كرد، حضرت فرمود:
سكينه براي زندگی تو مناسب نيست،
📜 کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاِستِغرِاقَ فِي الله
🔸چراکه او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه آن دختر ديگرم برای ازدواج با تو آماده است و فاطمه دختر دیگر امام به ازدواج حسن مثنی در آمد.(۴)
📚منابع:
۱)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۶۹، ص۱۱۹
۲)الإرشاد شيخ مفيد، ج۲، ص۱۳۵
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۷
۴)مقتل الحسين(عليه السّلام) مقرّم، ص۳۰۷
@Maghaatel
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
◼️ ای آقای اهلبیت من! برايم جرعه ای آب بیاور...
◼️ لحظات شهادت مظلومانه اَبَا الحجة، حسن بن علی العسکری علیهم السلام...
ابو سلیمان داود بن غسان میگوید:
به خدمت ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی رسیدم و سلام کردم. ابوسهل گفت: «ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن علی علیه السلام ، به سال ۲۵۶ در سامره اتفاق افتاد. مادرش صیقل و کنیه اش ابوالقاسم است، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرموده است: «نام او چون نام من و کنیه اش مثل کنیه من است؛ لقبش مهدی و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان میباشد. »
سپس ابوسهل گفت:
«در هنگام مسمومیت امام حسن عسکری علیه السلام که مجر به شهادت آن حضرت شد ، روزی من در خدمتش بودم. حضرت به «عقید»، خادم خود که غلامی سیاه چهره و اهل «نوبه» بود و پیش از آن حضرت، خدمتکار پدرش امام علی النقی علیه السلام بود و امام حسن عسکری علیه السلام را بزرگ کرده بود، فرمود: «ای عقید! قدری آب مصطکی برای من بجوشان! »
عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل مادر امام زمان علیه السلام، آن را به خدمت حضرت آورد.
فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
▪️حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندان نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت.
آنگاه رو به عقید کرد و فرمود:
«برو به اندرون، کودکی را میبینی که در سجده است، او را نزد من بیاور. »
ابوسهل میگوید:
عقید گفت: «وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده میکند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. »
سپس گفتم:
«آقا شما را میطلبد که به خدمتش درآیی. »
در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.
ابوسهل میگوید:
موقعی که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید)، موهای سرش کوتاه و میان دندان هایش باز بود.
فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ
▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریست و فرمود:
«ای آقای خاندانم! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود میروم. بچه کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.
آنگاه امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:
مرا آماده نماز کنید.
بچه حوله ای در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پای را مسح کرد.
آنگاه امام حسن عسکری علیه السلام فرمود: «ای فرزند! به تو مژده میدهم که صاحب الزمان و مهدی و حجت خدا در روی زمین تویی. تو فرزند من و جانشین من هستی؛ از من متولدشده ای و تو (م ح م د) فرزند حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام میباشی و هم از نسل پیغمبر صلی الله علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین علیهم السلام هستی. پیغمبر صلی الله علیه و آله مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش به من اطلاع داد. صلوات خدا و پروردگار ما بر اهل بیت. او ستوده با عظمت است. » حضرت این را فرمود و همان موقع به شهادت رسید.
📚غیبت طوسی: ص۲۷۱
@maghaatel
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
💠 گوشه ای از معجزات ولادت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله...
در روز ولادت آن حضرت هر بُتى كه در هر جاى عالم بود به رو در افتاد و چهارده كنگره از ايوان كسرى فرو ريخت. درياچه ساوه كه آن را مى پرستيدند خشك و بدل به نمكزار شد. در وادى ساوه كه سالها بود كسى در آن آب نديده بود آب جارى شد. آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در شب ولادت آن حضرت خاموش شد. علم كاهنان و سحر ساحران باطل گرديد، و طاق كسرى از ميان به دو نيم شد كه تا امروز نمايان است.
🔹هنگام ولادت آن حضرت اين ندا از آسمان شنيده شد:
«جاء الحق و زهق الباطل، ان الباطل كان زهوقاً».
سوره اسراء: آيه ۸۴.
📚 قلائد النحور ص ١٠١
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
💠 مولایم جعفر بن محمد عليهماالسلام را ديدم كه تمام مشرق و مغرب را پُر كرده بود...
هنگامى كه منصور دوانیقی، امام صادق عليه السلام را احضار كرد و آن حضرت از مدينه به بغداد آمد، در كنار دجله نزول اجلال فرمود.
پيرمردى از شيعيانش با او ملاقات كرد و عرض كرد: آقای من! خودت را به من بشناسان.
امام عليه السلام فرمود: آيا مى خواهى مرا بشناسى؟
عرض كرد: بلى.
امام عليه السلام به اصحاب خود كه در خدمتش بودند فرمود: او را در دجله بيندازيد.
آنها هم اطاعت كردند و او را در ميان دجله انداختند، آن بنده خدا كه چنين ديد، شروع كرد به فرياد كردن و تعجّب كردن از آنچه در مقابل خواسته اش ملاقات كرد، در ميان آب دست و پا زد، بالا و پائين رفت تا آنكه خود را با شناورى از دجله خارج كرد، او اظهار تعجّب مى كرد كه اين چه كارى بود و چرا امام عليه السلام چنين دستورى داد.
امام عليه السلام دستور داد دوباره او را در دجله بيندازند، و اطرافيان او را گرفته و در دجله انداختند، آتش خشم او برافروخته گرديد و كلماتى كه تعجّب او را نشان مى داد پشت سر هم مى گفت تا اينكه اين بار هم با زحمت خود را خارج كرد و آن حضرت را مورد سرزنش قرار داد و چنين كارى را از ايشان بعيد شمرد.
امام عليه السلام دستور داد براى بار سوّم او را در ميان دجله بيندازند، و لحظه اى بعد خود را در ميان آب ديد كه توان شناكردن ديگر برايش نمانده بود، امواج آب هم او را در وسط رودخانه برده بود، در چنين وضعى حالت انقطاع به او دست داد.
امام عليه السلام چون ناتوانى او را از شناكردن و خارج شدن مشاهده فرمود، دست كريمانه خود را دراز كرد و او را كه در وسط دجله بود خارج كرد، همينكه از آب بيرون آمد خود را بر قدم هاى حضرت انداخت و اظهار كرد كه امام را به خوبى شناخته است.
اطرافيان از او سئوال كردند: چگونه شناختى؟
عرض كرد:
هنگامى كه از شناكردن عاجز شدم و يقين به هلاكت و نابودى خود كردم از همه جا و همه چيز دل بريدم و خدا را صدا زدم، چيزى نمانده بود كه در ته آب فرو روم و خفه شوم كه پردهها از مقابل چشمانم كنار رفت، مولایم جعفر بن محمد عليه السلام را ديدم كه تمام مشرق و مغرب را پُر كرده بود و غير از او چيزى را نمى ديدم، او مرا نجات داد.
📚القطره ج١ص۵۵۶
↩️ اين احاطه وجودى امام عليه السلام است كه در دعاى رجبيّه مى خوانيم:
« بهم ملأتَ سماءَك و أرضَك »
يعنى آسمان و زمين را به وجود ايشان پُر كردى، اين ذوات مقدّسه همه جا هستند، در همه زمانها و مكانها و با همه موجودات بوده و هستند، و هيچ زمان و مكانى خالى از وجود ايشان نبوده و نيست، كه آنها مظهر اسماء پروردگارند.
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
💠 گوشه ای دیگر از جلوه های قدرت خدا در دستان مبارک امام صادق علیه السلام
ابراهيم بن سعد گوید:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم:
أتقدر أن تمسك الشمس بيدك؟
🔹آيا مى توانید خورشيد را با دست خود نگه دارید و متوقّف كنید ؟
حضرت فرمود:
لو شئتُ لحجبتها عنك
🔹اگر بخواهم آن را از تو مى پوشانم.
عرض كردم:
اين كار را انجام میدهید؟!
آنگاه ديدم امام عليه السلام آن را كشانيد همانطور كه يك نفر افسار چهارپائى را مى گيرد و مى كشاند، پس سياه گرديد و پوشيده شد، و اين معجزه در مقابل ديدگان همه اهل دنيا صورت گرفت و سپس امام عليه السلام آن را رها كرد و به حال اوّل برگردانيد.
📚نوادر المعجزات: ص۱۳۸ ح۵،
📚دلائل الإمامة: ص۲۴۹ ح۵،
📚مدينة المعاجز: ج۲۱۵/۵ ح۷
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
💠 مردم، تحمل شنیدن مقامات ما را ندارند...
در روایتی امام صادق عليه السلام فرمودند :
لو اُذن لنا أن نعلّم الناس حالنا عنداللَّه ومنزلتنا عنده لما احتملوا .
🔹اگر اجازه داشتيم كه حال خود را و مقام و مرتبه اى كه نزد خداوند داريم بيان كنيم شما نمى پذيرفتيد و قبول نمى كرديد.
عرض كرد: مقصودتان مقامات علمى است؟
فرمود:
علم كمترين و آسانترين آنها است، همانا امام آشيانه و جايگاه اراده خداوند تبارك و تعالى است و جز آنچه را كه خداوند بخواهد نمى خواهد.
📚المحتضر:ص ۱۲۸،
📚 بحار الأنوار:ج۲۵ ص ۳۸۵
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
💠 من جعفرم...
من همان دریای عمیقم...
من فرزند حسن و حسینم...
قيس بن خالد گوید :
امام صادق عليه السلام را ديدم كه با دست چپ مناره مسجد پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم و با دست راست ديوارهاى قبر را بالا برد، و آنها را به ابرها و كناره آسمان رسانيد، سپس فرمود:
أنا جعفر، أنا نهر الأغور، أنا صاحب الآيات الأقمر، أنا ابن شبير و شبّر.
🔹من جعفرم، من همان دریای عميقم، من صاحب نشانه هاى روشنم، من فرزند حسن و حسينم.
📚نوادر المعجزات: ص۱۳۷ ح۲،
📚 دلائل الإمامة:ص ۲۴۸
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
💠 چشمه های طلا از زیر پای مبارک امام صادق علیه السلام...
يونس بن ظبيان، مفضّل بن عمر، ابو سلمه سرّاج و حسين بن ثوير گويند: ما در خدمت امام صادق عليه السلام شرف حضور داشتيم، حضرت فرمودند:
لنا خزائن الأرض ومفاتيحها، ولو شئت أن أقول بإحدى رجلي أخرجي ما فيك من الذهب لأخرجت
🔹همه گنجينه هاى زمين با كليدهاى آن در اختيار ماست، اگر بخواهم با يكى از پاهايم اشاره كرده و بگويم هر چه در درون خود طلا دارى، بيرون كن، بيرون خواهد آورد.
راوى گويد:
در اين هنگام، امام عليه السلام با پاى مباركش خطى در زمين كشيد و زمين شكافته شد، آنگاه با دست مباركش اشاره كرد و شمش طلايى به اندازه يك وجب از درون زمين برداشت و فرمود:
به اين شمش طلا با دقّت و خوب نگاه كنيد تا ترديد به خود راه ندهيد.
آنگاه فرمود: به درون زمين نگاه كنيد!
ما نگاه كرديم، و شمش هاى زيادى از طلا در درون زمين ديديم كه روى هم انباشه شده و مى درخشيدند.
يكى از رفقاى ما به حضرتش عرض كرد: قربانت گردم! اين همه ثروت در اختيار شما قرار داده شده در عين حال شيعيان شما نيازمند هستند؟!
امام عليه السلام فرمود:
إنّ اللَّه سيجمع لنا ولشيعتنا الدنيا والآخرة، ويدخلهم جنّات النعيم ويدخل عدوّنا الجحيم.
🔹به راستى كه خداوند به زودى براى ما و شيعيان ما، دنيا و آخرت را جمع خواهد فرمود، و آنها را وارد بهشت نعيم و دشمنان ما را وارد جهنّم خواهد نمود.
📚بصائر الدرجات:ص ۳۷۴ ح ۱
@maghaatel
#معارف_حسینی
♦️ یکی از روایات کمتر شنیده شده در فضیلت اشک بر امام حسین علیه السلام ♦️
🔹 اشک بر سيدالشهدا عليه السلام قبر را نوری میکند و گریه کُن بر حسین علیه السلام را تا صحرای محشر هدایت میکند...
در روایتی آمده است:
إنّ الدَّمعَ الّذی أُریقَ فی مَصائب الْحُسَیْنِ عَلَيْهِ السَّلَام صَارَ نُوراً فی قَبْرِ صاحِبِهِ فَهوَ یَنقسِمُ علی ثلاثَةِ أقسامٍ أَحدُها یَنورُ قَبرَهُ و ثانیها یَهدیهِ إلی المَحشر و ثالثُها یَسُدُّ طَریقَ جَهَنَّم
🔹اشکی که در مصيبت سیدالشهدا علیه السلام ریخته میشود، نوری میشود در قبر صاحبش و آن به سه بخش میشود:
قسمتی قبرش را روشن میکند. بخشی او را به سمت محشر هدایت میکند. و قسمت سوم راه جهنم را بر او میبندد.
📚 بحرالمصائب ج٧ص٣۴٠
📚 زبدة التصانیف (خطی)
@maghaatel
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#تبری
🔰 یکی از زیباترین روایات در ثواب لعنکردن دشمنان اهلبیت در «خلوت و تنهایی» ...
در روایتی على بن عاصم كوفى گوید:
🔹 خدمت مولايم امام حسن عسکرى علیهالسلام رسيدم و به او سلام كردم، آن حضرت سلام مرا جواب داد و فرمود: خوش آمدى اى پسر عاصم، بنشين و استراحت كن، گوارايت باد مقامى كه خداوند به تو مرحمت فرموده است، اى پسر عاصم آيا مى دانى زير قدمهاى تو چيست؟
🔸 عرض كردم: مولاى من! زير قدم خود فرشى را احساس مى كنم كه گستردهاند، خداوند صاحب آن را گرامى بدارد. امام عليه السلام به من فرمود: اى پسر عاصم، بدان كه تو اكنون بر فرشى قدم نهاده اى كه بسيارى از پيامبران و رسولان الهى بر آن نشسته اند.
🔹 عرض كردم: اى سرور من، كاش تا زمانى كه در دنيا هستم همواره در خدمت شما باشم و هرگز شما را رها نكنم. سپس با خود گفتم: كاش چشم بينائى داشتم و آن را مشاهده مى كردم.
🔸 امام عليه السلام كه از ضمير و باطن همه آگاه است به من فرمود: نزديك بيا، وقتى نزديك رفتم دست مبارك خود را بر ديدگان من كشيد و به اذن خداوند فوراً روشن شد و بينا گشتم.
🔹 سپس فرمود: اين، جاىِ پاى پدر ما حضرت آدم است، و اين جاى پاى هابيل است، و به ترتيب جاى پاى شيث، هود، صالح، ابراهيم، شعيب، موسى، داود، سليمان، خضر، دانيال، ذى القرنين، عدنان، عبدالمطلب، عبداللَّه، عبد مناف را به من نشان داد.
🔖 سپس فرمود:
📋 هَذَا أَثَرُ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ هَذَا أَثَرُ جَدِّی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیهالسلام
🔻 و اين، جاى پاى مبارك خاتم الأنبياء صلى الله عليه وآله وسلم و اين، جاى پاى مبارك اميرالمؤمنين علىّ بن ابى طالب عليه السلام است.
🔖 علىّ بن عاصم گويد:
📋 فَأَهْوَیْتُ عَلَی الْأَقْدَامِ کُلِّهَا فَقَبَّلْتُهَا وَ قَبَّلْتُ یَدَ الْإِمَامِ
🔻 خود را بر آن جاى قدمها افكندم و آنها را بوسيدم و سپس دست مبارك امام عليهالسلام را بوسيدم.
🔹 سپس عرض کردم: من از اينكه شما را با دست يارى كنم ضعيف و ناتوانم و جز اظهار دوستى و ولايت نسبت به شما و بيزارى از دشمنان شما و لعنت كردن آنها در تنهائى قدرت ندارم، حال من چگونه خواهد بود اى سرور من؟
🔸 امام عليه السلام فرمود: پدرم از جدّم، و او از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم نقل كرد كه آن حضرت فرمود:
📜 مَنْ ضَعُفَ عَلَی نُصْرَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ لَعَنَ فِی خَلَوَاتِهِ أَعْدَاءَنَا بَلَّغَ اللَّهُ صَوْتَهُ إِلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ
👈 كسى كه از يارى ما اهل بيت عاجز باشد و دشمنان ما را در تنهائىها لعنت كند، خداوند صداى او را به تمام فرشتگان برساند،
📜 فَکُلَّمَا لَعَنَ أَحَدُکُمْ أَعْدَاءَنَا صَاعَدَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَعَنُوا مَنْ لَا یَلْعَنُهُمْ
🔻 پس هرگاه يكى از دشمنان ما را لعنت كند فرشتگان آن را بالا برند و كسى كه آنها را لعنت نكند لعنت كنند.
🔹 و هر گاه صداى او به فرشتگان رسد براى او طلب آمرزش كنند و بر او درود فرستند و گويند: خداوندا! بر روح اين بندهات كه در راه يارى دوستان تو تلاش كرد درود فرست، و اگر توانائى زيادترى داشت و بيشتر مى توانست يارى كند حتماً يارى مى كرد.
🔸 در اين هنگام از طرف پروردگار ندايى رسد كه: اى فرشتگان من دعاى شما را درباره بندهام اجابت كردم و صداى شما را شنيدم و بر روح او بهمراه ارواح بندگان صالح ديگر درود فرستادم، و او را از برگزيدگان نيكو قرار دادم.
📚بحارالأنوار، ج۵۰ ص۳۱۷
📚ریاض الأبرار،ج۲ ص۵۰۵
@maghaatel
#امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
💠 گوشه ای دیگر از کرامات امام حسن عسکری علیه السلام
حسين بن حمدان گوید:
به همراه عدّه اى از برادران، مولا و سرور خود، امام حسن عسکری علیه السلام را ديدار كرديم، من با خود گفتم:
دوست دارم از فضيلت و برترى آقايم امام عسكرى عليه السلام دليل روشن و آشكارى را مشاهده كنم كه چشمم را روشن سازد.
ناگهان ديدم آن حضرت به طرف آسمان بالا رفت به طورى كه كرانه آسمان را پر كرد، به همراهانم گفتم:
آيا مى بينيد آنچه را من مى بينم؟
گفتند: چه چيزى را؟
تا اشاره كردم ناگهان امام عليه السلام به شكل اوليّه خود برگشت و داخل مسجد شد.
🔹قطب راوندى رحمه الله در كتاب «خرائج» از خدمتگزار امام عسكرى عليه السلام نقل كرده است كه گفت:
همواره مى ديدم بالاى سر آن حضرت را نورى فرا گرفته كه بطرف آسمان مى درخشيد در حالى كه امام عليه السلام خوابيده بود.
🔹حميرى در كتاب «دلائل» نقل كرده است كه:
امام عسكرى عليه السلام را ديدم كه در بازار راه مى رفت و براى آن حضرت سايه اى نبود.
📚الخرائج:ج ۴۴۳/۱ ح ۲۵،
📚 كشف الغمّة: ج۴۲۶/۲،
📚 بحار الأنوار:ج ۲۷۲/۵۰ ح ۳۹،
📚 إثبات الهداة: ج۴۲۸/۳ ح ۱۰۵.
📚دلائل الإمامة: ص۴۲۶ ح ۳۸۷
@maghaatel