eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸تعقیب خاصّ نمازهای حضرت کلیم الله، اشک بر حضرت مولانا سیدالشهداء علیه‌السلام... در نقلی آمده است: زمانی که خدای متعال واقعه کربلا را نشان حضرت موسی علیه‌السلام داد،حضرت موسی علیه السلام زار زار گریست. 🔹بعد عرضه داشت: خدایا ! مرا اجازه فرما هر روز بعد از نماز، تعزیهٔ حسین «صلوات الله علیه» را بر پا کنم! 🔻از ناحیه حق‌تعالی خطاب‌ رسید: این کیمیای سعادت را به تو ارزاني داشتم؛موسی علیه‌السلام نزد قوم خود آمد و هر روز، تعقیب نماز ایشان گریه بر حضرت سیدالشهداء «صلوات الله علیه» بود. 📚مقتل لُبّ عین البکاء، ملا محمدتقی بروجردی، (نسخه خطی) ص٣١ ✍ذکر لب انبیاء حسین علیه السلام اعظمِ اسم خدا حسین علیه السلام فیض دمادم حسین هستی خاتم حسین کیست مِنَ المُصطَفی حسین علیه السلام بال و پر فاطمه تاج سر فاطمه کوثر خیرالنساء حسین علیه السلام سید احرار او حیدر کرار او آینه ی مرتضی حسین علیه السلام خاتمه ی پنج تن جوهر جان حسن برادر مجتبا حسین علیه السلام مریض احیا کند مرده مسیحا کند تربت ارباب ما حسین علیه السلام نوحه سرایش بخوان به ماتمش با فغان گوشه ی شش گوشه را حسین علیه السلام واعطشا واعطش غصه ی سقا عطش حرف لب مشک ها حسین علیه السلام شمر به گودال رفت... فاطمه از حال رفت عرش صدا زد صدا حسین علیه السلام روبروی خواهرش برید از تن سرش ذبح شده از قفا حسین علیه السلام فاطمه! هذا حسین بی کس و تنها حسین مُرَمِّل بالدّما حسین علیه السلام... @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 روزی که امیر مان بیاید از راه چون شیر بر این شُغال‌ها می‌غرّیم... در روایتی امام صادق علیه‌السلام فرمودند: إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ أَعْدَائِنَا وَ أَسْكَنَهُ فِي قُلُوبِ شِيعَتِنَا، 🔻خدای متعال، خوف را از دل دشمنان ما گرفته و آن را در دل شيعيان ما افكنده است. فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا نَزَعَ الْخَوْفَ مِنْ قُلُوبِ شِيعَتِنَا،وَ أَسْكَنَهُ فِي قُلُوبِ أَعْدَائِنَا، 🔹 و چون امر (قيام) ما فرا رسد، خدای متعال خوف را از دل‏هاى شيعيان ما می‌گیرد و آن را به دل دشمنان ما مى‏افكند. فَأَحَدُهُمْ أَمْضَى‏ مِنْ‏ سِنَانٍ‏،وَ أَجْرَى مِنْ لَيْثٍ،يَطْعُنُ عَدُوَّهُ بِرُمْحِهِ،وَ يَضْرِبُهُ بِسَيْفِهِ،وَ يَدُوسُهُ بِقَدَمِهِ. 🔻 و هر يك از شیعیان ما در آن روز، بُرّنده‏تر از نيزه و شجاع‏تر از شير خواهند شد و دشمنان خود را با نيزه، زخم و با شمشير، ضربه مى‏زنند و با پا لگدمال مى‏كنند. 📚بصائرالدرجات،ج۱ ص۷۰ 📚الخرائج والجرائج،ج۲ ص۸۴۰ 📚الاختصاص،ص۲۶(با اندکی تفاوت) @Maghaatel
🔰 خلفایی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را - العیاذبالله - جادوگر می‌پنداشتند... در روایتی امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔹 امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ابوبکر آمد و به او فرمود: آیا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به تو امر نکرد که از من اطاعت کنی؟ ابوبکر گفت: نه؛ و اگر مرا امر می‌کرد حتماً اطاعت می‌کردم! 🔸مولا علی علیه السلام فرمود: با من بیا تا به مسجد قبا برویم. چون به مسجد قبا رسیدند، دیدند رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ایستاده است و نماز می‌خواند. چون پیامبر از نماز فارغ شدند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام عرض داشتند: ای رسول خدا! به ابوبکر گفتم: خدا و رسولش تو را امر کردند که از من اطاعت کنی؛ اما ابوبکر می‌گوید که این‌چنین نیست! 🔹 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ابوبکر فرمود: من تو را به اطاعت او امر کرده‌ام؛ برو و از او اطاعت کن. ابوبکر بسیار ترسید و از مسجد بیرون آمد. 🔸 در راه عمر را دید. عمر گفت: ای ابوبکر! چه شده است؟ ابوبکر گفت: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بر من متمثّل شد و چنان و چنان به من گفت. عمر به او گفت: 📋 تَبّاً لِأُمَّةٍ وَلَّوْکَ أَمْرَهُمْ أَ مَا تَعْرِفُ سِحْرَ بَنِی هَاشِمٍ(قَدْ نَسِیتَ سِحْرَ بَنِی هَاشِمٍ، وَ مِنْ أَیْنَ یَرْجِعُ مُحَمَّدٌ؟ وَ لَا یَرْجِعُ مَنْ مَاتَ) 🔻خاک بر سر اُمّتی که تو را والی خود کرده‌اند؛ مگر از سحر و جادوی بنی هاشم خبر نداری؟! گویا سحرشان را از یاد برده‌ای!؟ چگونه محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله باز می‌گردد در حالیکه آن کس که مُرد، دیگر برنمی‌گردد. 📚بصائر الدرجات؛ ص ۷۸ و ۲۹۸ 📚الاختصاص؛ ص ۲۸۶ ✍ دو‌ نکته: ➖ اولاً به همین جهت است که در روایت آمده است که آن دو نفر حتی لحظه‌ای هم ایمان نیاوردند(بحارالانوار ج۲۸ ص۹۵) ➖ ثانیاً این قضیه، شاهدی است بر فرمایش امام باقر علیه‌السلام که فرمودند: لِأَنَّ الْآخَرَ أَخْبَثُ مِنَ الْأَوَّل ؛دومی از اولی خبیث‌تر بود. (بصائرالدرجات،ص۸۲) @Maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 نور بهشت، از نور روی مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام است... در روایتی وقتی که رسول خدا «صلی‌الله‌علیه‌وآله» اوصیاء بعد از خود و مقامات آنان در آخرت را بیان می‌فرمودند، در اوصاف حضرت حسن بن علی العسکری علیه‌السلام فرمودند: 📋 ... وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ سِرَاجُ أَهْلِ الْجَنَّةِ یَسْتَضِیئُونَ بِهِ 🔹حسن بن علی العسکری علیه‌السلام، چراغ بهشتیان است که از نور ایشان بهره می‌برند. 📚المناقب، ابن شهرآشوب، ج۱ ص۲۹۲ 📚بحارالانوار ج۲۶ ص۳۱۶ @maghaatel
🔰 نوری که از سر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام تا هفت‌آسمان بالا می‌رفت... «بَذْل» غلام امام حسن عسکری علیه‌السلام گوید: 📋 رَأَیْتُ مِنْ رَأْسِ أَبِی مُحَمَّدٍ علیه‌السلام نُوراً سَاطِعاً إِلَی السَّمَاءِ وَ هُوَ نَائِمٌ 🔸زمانی که امام علیه‌السلام در خواب بودند، می‌دیدم که نوری از سر مبارکش به جانب آسمان بالا می‌رود. 📚الخرائج و الجرائح،ج۱ ص۴۴۱ 📚کشف الغمّة ج۳ ص۳۰۷ @Maghaatel
🔰 قلمِ مبارکی که بدون «کاتب» می‌نوشت... ابوهاشم جعفری گوید: 🔹 خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السّلام رسیدم، مشغول نوشتن نامه‌ای بودند. هنگام نماز فرا رسید، إمام علیه‌السلام نامه را کنار گذاشتند و برای نماز حرکت کردند. 📋 فَرَأَیْتُ الْقَلَمَ یَمُرُّ عَلَی بَاقِی الْقِرْطَاسِ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَکْتُبُ حَتَّی انْتَهَی إِلَی آخِرِهِ فَخَرَرْتُ سَاجِداً 🔻دیدم قلم، روی نامه به حرکت در آمد و بقیه نامه را نوشت تا تمام شد. از مشاهده این صحنه، به سجده افتادم. پس از تمام کردن نماز، امام علیه‌السلام آمدند و قلم را به دست گرفتند و اجازه ورود به مردم دادند. 📚عیون المعجزات، ص۱۳۴ @Maghaatel
🔰 شرورترین زندان‌بان‌ها، با نگاه امام حسن عسکری علیه‌السلام، بدن‌شان به لرزه می‌افتاد... به نقل شیخ «کلینی» و شیخ «مفید»: 🔹 عده‌ای از بنی عباس با گروهی از منحرفین و مخالفین امام حسن عسکری علیه‌السلام، بر «صالح بن وصیف» زندانبان آن حضرت (زمانی که إمام علیه‌السلام در زندان او به سر می‌برد) وارد شدند، و به او گفتند: بر حسن بن علی علیهماالسّلام سخت بگیر. مبادا او را راحت بگذاری! 🔸 صالح بن وصیف گفت: از دست من چه کار بر می‌آید؟ دو نفر از شرورترین اشخاص را برای او تعیین کرده‌ام، اما هر دو نفر چنان روی به عبادت و نماز آورده‌اند که جای تعجب است! 🔹 در این موقع دستور داد، نگهبانان بیایند. به آن دو گفت: چرا به این شخص سخت نمی‌گیرید؟ آن دو گفتند: چه می‌توانیم بگوییم در باره شخصی که روزها روزه است و تمام شب را به عبادت می‌گذراند؟ حرف نمی‌زند و جز عبادت به کار دیگری مشغول نیست. 📋 فَإِذَا نَظَرَ إِلَیْنَا ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُنَا وَ دَاخَلَنَا مَا لَا نَمْلِکُهُ مِنْ أَنْفُسِنَا 🔻هر وقت به ما نگاه می‌کند، بدن‌مان به لرزه می‌افتد و حالتی به ما دست می‌دهد که دیگر نمی‌توانیم خودمان را نگه داریم. 🔹 بنی عباس این حرف را که شنیدند، مأیوس و خجالت زده خارج شدند. 📚الکافی ج۱ ص۵۱۲. 📚الإرشاد،ص۳۲۴. 📚إعلام الوری ص۳۶۰. @Maghaatel
🔰 به فدای مولایی که خود را «بدهکار» نوکرانش می‌داند... اباهاشم جعفری گوید: 🔹 به امام حسن عسکری علیه‌السلام از نیاز مالی شکایت کردم. حضرت با تازیانه‌اش خطی بر قسمتی از زمین کشید و از آن جا شِمش طلایی بیرون کشید که حدود پانصد دینار، قیمت داشت؛ سپس آن حضرت رو به من نمود و فرمود: 📋 خُذْهَا یَا أَبَا هَاشِمٍ وَ أَعْذِرْنَا 🔻ای اباهاشم! این را بگیر و (به جهت اینکه دیر، به نیاز تو رسیدیم تا تو خود از ما طلب کردی) عذر ما رو‌ بپذیر! 📚الارشاد، ص۳۲۲. 📚الکافی ج۱ ص۵۰۷. 📚المناقب،ابن شهرآشوب،ج۴ ص۴۳۱. @Maghaatel
🔰 شرح گوشه‌ای از جمال دلربا و‌ پُر نور حضرت أبالمَهدی، حسن بن علی العسکری علیهماالسلام ... ابوالحسن کرخی گوید: 🔸 پدر من در کرخ، بَزّاز بود. مرا با مقداری پارچه به سامرا فرستاد. همین که وارد سامرا شدم، غلامی مرا با نام خود و پدرم صدا زد و گفت: پیش مولایت بیا! گفتم: مولای من کیست؟ گفت: من پیغام آورم، هر چه به من گفته‌اند، می‌گویم. 🔹ابوالحسن کرخی گوید: من از پی او رفتم. مرا به درب خانه‌ای بُرد که یقین کردم آنجا بهشت است. 📋 وَ إِذَا رَجُلٌ جَالِسٌ عَلَی بِسَاطٍ أَخْضَرَ وَ نُورُ جَمَالِهِ یَغْشَی الْأَبْصَارَ 🔻 ناگاه دیدم مردی روی فرش سبزی نشسته و نور جمالش چشم‌ها را خیره می‌کند! 🔹 به من فرمود: در میان پارچه‌هایی که آورده‌ای دو چادر است که یکی را در فلان قسمت گذاشته‌ای و دیگری در جامه‌دان فلان است. در میان هر کدام کاغذی است که قیمت خرید و سود آن نوشته شده، قیمت یکی بیست و سه دینار و سود آن دو دینار و قیمت دیگری سیزده دینار و سود آن مانند اولی است. برو هر دو را بیاور. 🔸 ابوالحسن کرخی گوید: برگشتم و هر دو را آورده، مقابل آقا گذاشتم. فرمود: بنشین! 📋 فَجَلَسْتُ لَا أَسْتَطِیعُ النَّظَرَ إِلَیْهِ إِجْلَالًا لِهَیْبَتِهِ 🔻نشستم اما از جلالت و هیبت، نمی‌توانستم به آن آقا نگاه کنم. 🔹دست مبارکش را به زیر فرش برد و با اینکه آنجا چیزی نبود، یک مشت برداشت‌ و فرمود: این پول دو چادر تو با سودش است؛ خارج شدم. بیرون که آمدم شمردم، دیدم خرید و سود همان طوری است که پدرم نوشته بود؛ بدون کم و زیاد!! 📚مشارق انوارالیقین، ص ۱۳۴ @Maghaatel
🔰 ای چشم تو پرده‌دار إعجاز ... محمّد بن اسماعیل علوی گوید: 📋 حُبِسَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه‌السلام عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ نَارْمَشَ وَ هُوَ أَنْصَبُ النَّاسِ وَ أَشَدُّهُمْ عَلَی آلِ أَبِی طَالِبٍ وَ قِیلَ لَهُ افْعَلْ بِهِ وَ افْعَلْ 🔹حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام را پیش «علی بن نارمَش» که با آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله دشمنی بسیار داشت، حبس کردند. او بر اولاد علی علیهم‌السلام خیلی سخت می‌گرفت و به او دستور می‌رسید که چنین و چنان کن و او باکی نداشت و انجام می‌داد! 📋 فَمَا أَقَامَ عِنْدَهُ إِلَّا یَوْماً حَتَّی وَضَعَ خَدَّیْهِ لَهُ وَ کَانَ لَا یَرْفَعُ بَصَرَهُ إِلَیْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً 🔸یک روز بیشتر فاصله نشد که امام علیه‌السلام به زیر دستش، در حبس بود؛ بعد از گذشت یک روز، در مقابل امام علیه‌السلام، چهره بر خاک می‌مالید و از هیبت آن حضرت، چشمش را به روی امام نمی‌گشود. 📋 فَخَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ وَ هُوَ أَحْسَنُ النَّاسِ بَصِیرَةً وَ أَحْسَنُهُمْ فِیهِ قَوْلًا. 🔹او از خدمت امام علیه السلام خارج شد، در حالی که از بصیرترین اشخاص نسبت به امام علیه‌السلام بود و بهترین عقیده را در باره آن حضرت داشت. 📚الکافی ج ۱ ص ۵۰۸. 📚الإرشاد، ص ۳۲۲. 📚إعلام الوری ص ۳۵۹. @Maghaatel