#بستر_شهادت
🩸از جمله ادعیه صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» در مثل این ایّام...
در روایتی امام باقر علیهالسلام فرمودند:
🥀 وقتی که بیماری حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شدّت گرفت، از جمله دعاهایی که هنگام شِکوه به درگاه الهی، بر زبان جاری مینمود، این بود که میفرمود:
📋 « یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیثُ فَأَغِثْنِی؛ اللَّهُمَّ زَحْزِحْنِی عَنِ النَّارِ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ وَ أَلْحِقْنِی بِأَبِی مُحَمَّدٍ »
🔹یا حیُّ یا قیّوم، به واسطه رحمتت، از تو یاری میطلبم پس مرا یاری فرما! پروردگارا، مرا از آتش جهنم دور نگه دار و به بهشت وارد گردان و به پدرم محمّد صلیاللهعلیهوآله ملحق گردان؛
🥀 امیرالمؤمنین علیهالسلام با شنیدن این جملات، به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمودند: «خداوند تو را عافیت داده و نگه میدارد.»
🥀 اما فاطمه زهرا سلاماللهعلیها میفرمود:
📋 یَا أَبَا الْحَسَنِ مَا أَسْرَعَ اللَّحَاقَ بِاللَّهِ
▪️ای اباالحسن، پیوستن من به خدا چه سریع اتفاق میافتد...
📚بحارالانوار ج ٧٨ ص٢٣٣
✍ حیدر بِنِگر که بودنم سخت شده
با این همه درد، ماندنم سخت شده
از بس که نمانده نا دگر در تن من
بر روی زمین نشستنم سخت شده
شرمنده که پیش تو زمینگیر شدم
در پای تو هم پاشدنم سخت شده
از همسر رو گرفتهات، خُرده مگیر
با روی کبود، دیدنم سخت شده
اندوه گران فاطمه غربت توست
بر داغ تو غصّه خوردنم سخت شده
دشمن به بهانهی عیادت آمد
بر دشمن من نمردنم سخت شده
از فضّه کمک گرفتهام پیش عدو
چرخاندن کلّ گردنم ،سخت شده
با این همه زخم در تنم، آه؛ علی
با دست تو غسل دادنم سخت شده
ای محرم بیکس و غریبم،حیدر
در قبر ،نهادنِ تنم سخت شده ...
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸یا فقط روزها گریه کن ... یا فقط شبها ...
امام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودند:
حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آنقدر بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گریه نمودند که اهل مدینه و همسایههای آن حضرت ، از گریههای بی امان او، شکایت کرده و به آن حضرت گفتند:
آذَيتِنا بِكثرةِ بُكائِك!! إمّا أنْ تَبكي بِاللَّيل، وَ إمّا أنْ تَبكي بِالنّهار.
▪️ما را با گریههایت آزار میدهی! لا اقل یا فقط شبها گریه کن؛ یا فقط روزها.
وكانَت عليهاالسلام تَخرُجُ إلىٰ مَقابر الشهداء، فتَبكي
▪️از آن به بعد، آن بانوی مظلومه به کنار قبور شهدا میرفت و در آنجا گریه مینمود.
📚المناقب ج۸ ص۲۱.
📚روضة الواعظين؛ ص۱۷۲.
📚مكارم الأخلاق؛ ص۳۱۵.
📚الأمالي، شیخ صدوق،ص۲۰۴ مجلس۲۹.
✍گریه ها میکرد تا امّت شود بیدار… حیف
از صدای گریهاش اُمّت فقط بی خواب شد...
@Maghaatel
#معارف_فاطمی
🩸حکایت لطیف و جانسوز «دستآسی» که خونِ دستانِ حوریّهای بر دستهٔ آن جاری بود ...
سلمان «رضیاللهعنه» گوید:
روزی به درب خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها رفته و آرام دقّ الباب کردم؛ فضّه خادمه پشت در آمده و درب خانه با اجازه آن حضرت بر روی من گشود.
فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِفَاطِمَةَ جَالِسَةً وَ قُدَّامَهَا رَحًى تَطْحَنُ بِهَا الشَّعِيرِ،
🔹همینکه وارد شدم، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را دیدم که نشسته و در مقابلش دستآسی است که به وسیله آن، «جو» آسیاب مینمود.
وَ عَلَى عَمُودِ الرَّحَى دَمٌ سَائِلٌ قَدْ أَفْضَى إِلَى الْحَجَرِ،
🔸خوب که نگاه کردم دیدم که بر روی دسته آن دستاس، خون از دست آن بانوی دو عالم جاری شده و بر روی سنگ پایین آسیاب میریزد.
🥀 دلم از دیدن این صحنه به درد آمد که ناگاه حسن بن علی علیهماالسلام را دیدم که در گوشهای از خانه، از گرسنگی زانو بغل گرفته بود. با مشاهده این صحنه، به حضرت زهرا سلاماللهعلیها عرضه داشتم:
جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكِ يَا ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ،
قَدْ دَبِرَتْ كَفَّاكِ مِنْ طَحْنِ الشَّعِيرِ وَ فِضَّةُ قَائِمَةٌ!
🔹جان من فدایتان ای دختر رسول خدا! دستان مبارکتان از دستاسکردن جو، زخم شده در حالی که خادمتان فضّه اینجا ایستاده است؟!
🥀 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به من فرمودند:
حبیبم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به من وصیت نموده که یک روز فضه در خانه کار کند و یک روز من؛ دیروز روز خدمت او بود و امروز روز خدمت من ...
📚دلائل الامامة، طبری، ج۱ ص۱۴۰
📚الخرائج و الجرائح، ج۲ ص۵۳۰ (اندکی تفاوت)
✍ دستِ دستاسِ تو نانداد همهٔ دنیا را
کرَمش بُرد پیِ شغل گدایی ما را
قرص خورشید همان نان سر سفرهت بود
رفت تا پُر کند از گندم تو بالا را
پرورش داد در این فاصلهی هجده سال
نظرِ امّ ابیهاییِ تو بالا را
سایهات نیز نیفتاد به دیوار محل
سایهات نیز ندید آدم نابینا را
یک نخ از وصلهی آن چادرتان کافی بود
که مسلمان بکند کلّ یهودی ها را
خواست روشن بشود عرش، خدا فرمان داد
بنویسند در اطراف زمین زهرا را
بنویسند تو را زهرهی تابان علی
بنویسند که خورشید تویی جان علی
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸کسی جز خدا ، از شدّت اندوهِ صدّیقه کبری «سلاماللّهعلیها» خبر نداشت...
➖ در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ لَمَّا قَبَضَ نَبِیَّهُ دَخَلَ عَلَی فَاطِمَةَ علیهاگ السلام مِنْ وَفَاتِهِ مِنَ الْحُزْنِ مَا لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَرْسَلَ إِلَیْهَا مَلَکاً یُسَلِّی غَمَّهَا وَ یُحَدِّثُهَا
🔹 چون رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت، بر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها چنان حزن و اندوهی وارد شد که کسی جز حق تعالی شدّت آن را نمیدانست. پس حق تعالی، جبرئیل را به سوی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرستاد تا با او سخن گوید و شدت اندوه او را تسکین دهد...
➖ در تعبیر دیگری نیز امام صادق علیهالسلام فرمودند:
... وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَی أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ علیه السلام یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَی أَبِیهَا
🔹 به خاطر شهادت پدر، حزن و اندوه شدیدی به سراغ صدیقه کبری سلاماللّهعلیها آمد تا اینکه هر روز جبرئیل به سوی او میآمد و به او دلداری میداد...
📚 الکافی؛ ج ۱ ص۲۴۰ و ۲۴۱.
📚بصائر الدرجات، ج۱ ص۳۱۸.
✍ نیمهجان علی، جوان علی
گل نیلوفر کمان علی
فاطمه جان بمان به جان علی
سخنی، حرفی، همزبان علی
رو نگیر از من اینقدر زهرا...
صبح را تو چطور شب کردی
دخترت سوخت بسکه تب کردی
لعن «حَمّالة الحَطب» کردی
همسرت را که جان به لب کردی
آنقدر گفتی از سفر زهرا...
غم گرفتی و حرف غم نزدی
تا سحر سوختی و دَم نزدی
شانه بر موی دخترم نزدی
حرفی از زخم سینه هم نزدی
با تو بَد کرد میخ در زهرا...
با مدینه تو بی حساب شدی
خانه به خانهاش عذاب شدی
چقدر رو زدی جواب شدی
سر من از خجالت آب شدی
جلوی مردم گذر زهرا...
@Maghaatel
هدایت شده از معارف و مقاتل آلُ الله
#بستر_شهادت
#غربت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸حکایت جانسوز "بیت الأحزان" ...
🩸اصحاب سقیفه، بیرحمی را به کجا رسانند ...
در نقلها آمده است:
بعد از اعتراض همسایهها مولا علی علیهالسّلام آمده و به حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
ای دختر رسول خدا! پیرمردهای مدینه از من خواستهاند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز.
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود:
«یا اباالحسن! من چندان در میان این مردم نمیمانم. به زودی از میان این مردم میروم؛ یا علی! به خدا قسم من شب و روز میگریم تا اینکه به پدرم ملحق شوم.»
حضرت امیر علیهالسلام فرمود: «ای دختر رسول خدا! تو صاحب اختیاری؛ هر چه میخواهی همان را انجام بده»
🥀 از آن به بعد، موقعی که صبح میشد، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها ، دست حسن و حسینش را میگرفت و از مدینه خارج میشد و در نزدیکی بقیع و قبور شهدا، مشغول گریه می شد.
و إِذَا وَهَجَتْها الشَمسُ تَفيَّأَتْ بِظِلِّ أَراكَةٍ هُناك؛فَبَلَغَ ذلكَ الرَجُلَين فَقَطَعاها
🔻و وقتی که نزدیک ظهر شده و آفتاب سوزان میشد، به سایه درختی که در آنجا بود، پناه میبردند و آن جا میگریستند. اما وقتی که خبر آن درخت خشکیده و گریههای فاطمه زهرا و حسنین «علیهمالسلام» به گوش اولی و دومی رسید، آن دو آمدند و آن درخت خشکیده را نیز قطع کردند.
🥀 روز دوم که فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» آمدند، دیدند که آن درخت را قطع کردند. پس در آن روز نشستند و زیر آفتاب سوزان گریه کردند.
نزدیک غروب وقتی که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام به دنبال آن ها آمد. وقتی که حال آن ها اینگونه را دید،نگاه بی رمقی به طرف آسمان انداخت و فرمود:
أَللّهمَّ أنتَ شاهدُ كُلِّ نَجوَى و مَوضعُ كُلّ شَكوى؛اللهمَّ إنّكَ تَرىٰ ما يُفعلُ بِآلِ نَبيّك و صَفيّك.
▪️خدايا تو شاهد هر نجوایی و شنونده هر شکوایی؛خدا تو خوب میبینی که این قوم چه بلاها بر سر عترت رسولت میآورند!
ثُمّ صَنعَ ظِلالًَا مِن جَريدِ النَخلِ و سمّاهُ ب«بيت الأحزان».فجَعلَتْ تخرجُ إليه.
🔻سپس امیرالمومنین علیه السلام از آن به بعد با چوبه نخلی یک سایبانی برای آن ها درست کرد تا زیر سایه آن گریه کنند و نام آن را " بیت الاحزان " گذاشت.
فَاتَّفقَ المنافقوُن و هَدَّمُوه،فَجعَلتْ تَخرُج إلى مَقابر الشُهداء و تُبكي.
▪️اما باز منافقین دست به دست هم دادند و آن را نیز خراب کردند. دیگر از آن روز به بعد، فاطمه زهرا همراه حسنین «علیهمالسلام» بر سر قبور شهدا در بقیع می رفت و در آن جا تا شب گریه و زاری میکرد.
🥀 و وقتی که شب فرا میرسید، حضرت امیر علیه السلام میآمد و فاطمه زهرا سلام الله علیها را به منزل خود باز میگرداند.
📚الزهراء عليهاالسّلام في السنة و التاريخ و الأدب؛ ص ٥٤٢
📚 موسوعة الکبری،ج۱۴ ص۱۸۹، به نقل از مجالس الاحزان(نسخه خطی)
📚بحارالانوار ج۴٣ ص١٧۴(با کمی اختلاف)
✍ظاهرا زهرا به احمد، جان به جانان میرود
پشت پرده باطنا قرآن به قرآن میرود
بین محرابش که مشغول عبادت میشود
نور زهرایی او تا عرش رحمن می رود
خادمان خانهاش خیل ملائک میشوند
این کرامت ها مگر از یاد سلمان می رود؟!
حرف حیدر که وسط باشد هزینه میدهد
با تمام هستی اش زهرا به میدان می رود
ننگ بر دنیا و بر اهلش که ناموس خدا
وقت گریه کردنش تا بیت الاحزان میرود
دست در دست پسرهایش به سختی فاطمه
بر مزار حمزه با چشمان گریان میرود
بانویی که قامتش مثل رسول الله بود
در میان چادرش حالا چه پنهان میرود
از فضای خانه مولا مشخص میشود
دارد عمر یاس حیدر رو به پایان میرود ...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 به سرشت من نوشتند، قبلهام «حسین» است ...
در نقلی آمده است:
🗒 وقتی حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها به سنی رسیدند که میتوانستند مقابل پروردگار برای نماز بایستندند و دعا و قنوت و نماز به جای آوردند،
📋 کانَتْ لا تُقیمُ لِلصَّلاةِ بَعدَ اِتمامِ الاَذان، الّا بَعدَ النَظَرِ اِلیٰ وَجهِ اَخیها الاِمامِ الحُسین علیهالسلام
🔻بعد از اذان، نماز را اقامه نمیکردند جز بعد از نظر به صورت برادرش حسین علیه السلام؛
📚الخصائص الزینبیه،جزائری، ص٢۴٠
✍ آنکه با عشق حسینی گشته همدم زینب است
آنکه بر سّر شهادت بوده مَحرم زینب است
آنکه شور افکنده با شور حسینی بر جهان
از ازل خو کرده با صد محنت و غم زینب است
آنکه نامش زین اَب خوانده رسول کردگار
چون نگویم من صفای اسم اعظم زینب است
دامن شیر خدا بین، شیر زن میپرورد
در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است
آنکه اندر مجلس گردنکشان قد کرد عَلم
چون حسین بر دشمنان یکدم نشد خم زینب است
وصف زینب را ز من مشنو بیا در کربلا
خود بین چون حامی ناموس عالم زینب است
«مُنزوی» هرگز مزن بیهوده لافِ عاشقی
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 گوشهای از مقام «زهد» و «توکل» عقیله بنی هاشم، زینب کبری سلاماللّهعلیها ...
طبق نقلی، امام سجاد علیه السلام فرمودند:
📋 إنَّها مَا ادَّخَرَت شَيئاً من يَومِها لِغَدِها أبَداً
🔻حضرت زينب کبری سلاماللّهعلیها، هیچگاه چيزي از امروز براي فرداي خود ذخیره نکرد.
📚وفیات الأئمّة عليهم السّلام ص ۴۴۱
📚الصحیح من سیرة الإمام الحسین علیهالسلام، ج۱۶ ص۶۰
✍ گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه ی بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره ی «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 گوشهای از کمالات توحیدی عقیله بنی هاشم، زینب کبری «سلاماللّهعلیها» در سنین کودکی ...
در نقلی آمده است:
📄 روزی حضرت زینب علیهاالسلام در دامن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نشسته بودند؛ حضرت امیر علیهالسلام کلام را القا میکردند به زینب کبری علیهاالسلام.
🔖 مولا علی علیه السلام به زینب کبری عليهاالسلام فرمودند:
📋 قُولِی وَاحد.
🔻 بگو یک.
📈 حضرت گفتند: یک. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند:
📋 قُولِی اِثنین
🔻 بگو دو.
🔖 زينب کبری علیهاالسلام فرمودند:
📋 ما اَقولُ اثنین بِلِسانٍ اَجریتُه بِالواحد.
🔹با زبانی که «یک» گفته ام، دو نمی گویم.
در این هنگام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام او را بوسیدند.
📚شجره طوبی ج۲ص۳۹۲
✍ عالم تمام ذره و خورشید، زینب است
ویرانگر عمارت تردید زینب است
بر محور محبت خورشید کربلا
عباس ماه و حضرت ناهید، زینب است
از جمله ی «تَقَبَّل» او میشود عیان
کوه وقار و قله ی توحید زینب است
کوفه خیال کرد علی روی منبر است
اما به روی محملِ غم دید، زینب است
در جمله ای ز مهدی زهرا رسیده است
در مشکلات مایه ی امید زینب است
از دام درد و غصه و غمها رها شدم
هر دم دخیلِ بی بی مشکل گشا شدم
قدّیسه ی مقدسه والا، دَخیلُکِ
ای شمسه ی مشعشعه بالا، دخیلُکِ
خانم نگاه کن چقدر زار آمدم
ای مهربانی دل طاها، دخیلکِ
بیچاره ام، فقیر و گرفتار و بی قرار
آرامش درونی مولا، دخیلُکِ
چشم مرا همیشه پر از اشک روضه کن
ای کعبه ی مصیبت عظما، دخیلُکِ
بانو، توجهی به پریشانی ام نما
ای آسمان عاطفه، بارانی ام نما
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 فداکار، از همان کودکی...
در نقلی آمده است:
🔹 روزى ميهمانى براى اميرالمؤمنين علیهالسلام رسيد. آن حضرت به اندرون خانه آمده و فرمود: اى فاطمه، آيا طعامی برای میهمان در خانه وجود دارد؟
🔸 صدیقه کبری سلاماللّهعلیها فرمودند: فقط قرص نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زينب سلاماللّهعلیها مىباشد.
🔹 زينب کبری علیهاالسلام، چشمانش را روی هم نهاده اما بيدار بود؛ لذا برخاست و فرمود: مادرجان! نان مرا براى ميهمان ببريد؛ من صبر مىكنم.
📚ریاحین الشریعه ج٣ ص۶۴
✍نه فقط حلم و حیا زیور زینب بودند
این دو یک جرعهای از کوثر زینب بودند
انبیایی که به توحید سفارش کردند
بهره برده همه از منبر زینب بودند
شمع نورانی دین بود و برادرهایش
مثل پروانه به دور و بر زینب بودند
نام زیبای حسین و حسن از روز نخست
مشقِ انشا شده در دفتر زینب بودند
صف به صف اهل ملک، بهر تقرب به خدا
دست بر سینه، سر معبر زینب بودند
پسر عوسجه و عابس و نُعمان و حبیب
همه زانو زده در محضر زینب بودند
بندگانی که مزیّن به کمالات شدند
محو نورانیت عمهی سادات شدند
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 سیدالشهداء علیهالسلام، قرآن را میبست و تمام قد به احترام زینب کبری سلاماللّهعلیها قیام مینمود...
☘ در نقلی آمده است:
أنّها دَخَلَتْ عَلَى الحُسين عليه السّلام و كانَ يَقرَأ القرآنَ، فَوضَعَ القرآنَ عَلَى الأرضِ، و قاَم لَها إجلالًا.
🔻 وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها بر امام حسین علیهالسلام وارد میشد، در حالی که آن حضرت مشغول قرائت قرآن بود، قرآن را روز زمین گذاشته و به احترام او از جای خود قیام مینمود.
📚زینب الکبری علیهاالسلام،النقدی، ص۲۹
☘ در نقلی دیگر نیر آمده است:
هرگاه حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها به دیدن برادرش امام حسین علیه.السلام مشرّف میشد، آن حضرت به خاطر جلالت خواهرش میایستاد، و او را در جای خود مینشانید.
📚تحفة الحسینی، ص٣٩۴
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 نمیخواهم چشم نامحرمی به قد و بالای خواهرت زینب «سلاماللّهعلیها» بیفتد...
یحیی مازَنی گوید:
🥀 من در مدینه مدت بسیاری همسایه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بودم، ولی به خدا سوگند هرگز زینب کبری سلاماللّهعلیها را ندیدم و صدای او را هم نشنیدم.
📋 و كانَت اِذا اَرادتِ الخروجَ لِزيارةِ جدّها رسولِ اللّه تَخرجُ ليلاً و الحسنُ عن يَمينها و الحسينُ عن شِمالها و أميرُالمؤمنين اَمامُها
▪️هنگام زیارت جد بزرگوارش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شبانه از خانه بیرون میرفت؛ در حالی که برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام اطراف او و امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پیش رویش راه می رفتند.
🥀 وقتی به قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نزدیک میشدند، مولا علی علیهالسلام جلو میرفت و نور چراغ را کم میکرد.
🥀 روزی امام حسن علیهالسلام از امیرالمومنین علیهالسلام درباره این کار سؤال کرد. مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 أخشىٰ أن يَنظُرَ أحدٌ الى شَخصِ اُختكَ زَينب علیهاالسلام
🩸حسن جان! میترسم چشم نامحرمی به قد و بالای خواهرت زینب سلاماللّهعلیها بیفتد.
📚زينب الکبری،النقدی، ص۲۲
📚وفیات الائمة عليهمالسّلام ص۴۳۵
✍ یا امیرالمومنین...
نمیدانم چه گذشت بر شما در آن ساعتی که دخترتان در مجلس یزید به پاخاسته و خطاب به آن ملعون فرمود:
📜 أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا
▪️اى فرزند آزادشدگان [مكّه]! آيا اين، عدالت است كه كنيزان و زنانت را در پرده نگه مىدارى و دختران پيامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را به اسارت مىكشى!
📜 قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَی بَلَدٍ
▪️و حجابشان را مىدرى و سيمايشان را آشكار مىكنى و دشمنان، آنان را از اين شهر به آن شهر مىبرند!
📜 وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ
▪️و اهل هر منزل و آبادى، به تماشاى آنان مىآيند و دور و نزديك و شريف و پَست، صورت هاى آنان را مىبينند!
📚لهوف، ص۲۱۵
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله قنداقه زینب کبری سلاماللّهعلیها را به دست گرفته و با صدای بلند گریه کردند ...
در نقلی آمده است:
📄 چون که زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنیا آمد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در سفر بودند؛ وقتی که بازگشتند به منزل فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آمده و فرمودند:
ای دختر من! دخترت را که به تازگی تولد یافته، برایم بیاور!
📋 فَلَمَّا أَحضَرَتْهَا أَخَذَهَا وَ ضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ الشَّرِيف
▪️چون که قنداقه آن نازدانه را آورد، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آن را گرفتند و به سینه مبارکشان چسپاندند.
📋 وَ وَضَعَ خَدَّهُ الْمُنِيفِ إِلَى خَدِّهَا فَبَكَى بکاء عَالِياً وَ سَالَ الدَّمْعُ عَلَى مَحَاسِنِهِ
▪️سپس گونه مبارک را بر روی گونه آن طفل نوزاد نهاده و با صدای بلند شروع به گریهکردن نمودند؛ به گونهای که اشک بر محاسن شریف آن حضرت جاری شد.
🥀 فاطمه زهرا سلاماللهعلیها با مشاهده این صحنه فرمودند: ای پدر جان! از برای چه گریه میکنید؟ خدا چشمانتان را نگریاند! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 يَا بُنَيَّةُ يَا فَاطِمَةُ فَاعْلَمِي أَنَّ هَذِهِ الْبِنْتِ بَعْدَكَ وَ بَعْدِي ابْتَلَّت عَلَى البلایا وَ وَرَدَتْ عَلَيْهَا مَصَائِبُ شَتَّى و رَزايا أدهی
▪️ای دخترم ای فاطمه جان! بدان که این دختر بعد از تو و من، زندگیاش عجین با مصائب دردناک و بلاهای گوناگونی خواهد شد.
📚طراز المذهب،ج۱ ص۴۶
✍با ورودت.. خانهی ساقی چه زیباتر شده
چشمهای پنجتن... انگار.. بیناتر شده
کیستی.. ای بهترین آئینه دار معرفت؟
باطلوعت هر دلی شیدا و شیداتر شده
نام زینب بی گمان زیبنده ات باشد عزیز
ذکر والایت را بنازم.. باز والاتر شده..
خاتم پیغمبران در روز میلادت گریست
با نگاهی بر رخت چشمان طاها... تر شده
گریه کردی تا که آرامت کند تنها حسین
درد عشق تو یقین دارم مداواتر شده
مثل مادر میشوی ام المصایب میشوی
هر که میبیند تو را گوید... زهراتر شده
نوکری کردن چه می ارزد در این دارالامان
من به چشم خویش دیدم نوکر آقاتر شده
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 گریه بر حضرت زینب سلاماللّهعلیها، ثواب گریه بر دو « امام » را دارد ...
در نقلی آمده است:
📄 به هنگام تولد زینب کبری سلاماللّهعلیها ، وقتی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از مصائب بیشمار آن بانوی مظلومه به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها خبر داد، صدیقه کبری سلاماللّهعلیها به گریه افتادند و سپس فرمودند: ای پدر جان! ثواب آنکس که بر وی و بر مصائب او بگرید چیست؟
🔖 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 یا بِضعَتی وَ قُرَّةُ عَيْنِي إِنَّ مَنْ بَكَى عَلَيْهَا وَ عَلَى مَصائبها يَكُونُ ثَوَابُ بُكَائِهِ كَثَوَابِ مَنْ بَكَى عَلَى أَخَوَيْهَا.
🔻 ای پاره تن و روشنی دیده من! همانا هر کس که بر زینب «سلاماللهعلیها» و بر مصائب او بگرید، ثواب گریستن او مانند اجر و ثواب کسی است که بر دو برادر او حسن و حسین علیهماالسلام گریه کند.
📚طراز المذهب، ج۱ص۴۶
📚وفیات الأئمه علیهم السلام ص۴۳۱
✍السلام ای ملیکهی دنیا
السلام ای شفیعهی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
صد هزاران فرشته میخواهد
تا کشد ناز دختر مولا
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
هرکه گِرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با...
گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا ...
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 ملائکه آسمان به تحت فرمان حضرت عقیله سلاماللهعلیها ...
در نقلی آمده است:
🥀 چون که اسيران آل الله را با صورتهای برهنه وارد شهر شام کردند، یک نفر از اهل شام که نسبت به اهلبیت علیهمالسلام محبت و شناختی داشت، به نزد امام زين العابدين علیهالسلام آمد و خواست از مطلبى سوال بنمايد که هیبت و سَطوت امامت، مانع او شد.
🥀 پس به نزديك محمل زينب کبری سلاماللّهعلیها خود را رسانيد و عرض كرد:
اى بضعۀ فاطمۀ زهرا! مگر شما از آن اهلبيتی نيستيد كه عالم به طُفيل وجود شما و اجداد شما خلق شده است! متحيّرم كه اين حال چيست و اين گرفتاري از چه روي ميباشد!
🥀 در آنحال عقیله بنی هاشم زينب کبری سلاماللّهعلیها با دستان مبارکشان به طرف آسمان اشارهای کرد و فرمود: «ايمرد! اكنون تماشا كن جلالت قدر ما را در نزد خدای متعال»
🔖 آنمرد گويد: به آسمان نگاه كردم؛چنان لشكری در ميان زمين و آسمان ديدم كه شمارش را جز پروردگار،کسی نمیدانست؛ ديدم قُبّهها و علَمها بر تارك ايشان افراخته و در پيش روى این قافله ندا سر ميدادند: «بپوشيد ديدههاى خود را از حرمي که مَلك به ایشان نامحرم است.»
📚ریاحین الشریعه، ج۳ ص۱۵۹، به نقل از مجالس المتقین،برغانی.
✍ تو کیستی؟ که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
تویی جگرگوشهی آل کسا
به درک تو عقلِ رسا، نارسا...
چشم علی محو تماشای تو
به جای پای فاطمه پای تو...
تو بودهای سنگ صبور همه
تو بردهای فیض حضور همه...
روی تو حسرتِ دل آفتاب
موی تو شب ندیده حتّی به خواب
خاک رهت به عرش پهلو زده
پیش قدِ تو سرو زانو زده...
نیست فلک به قدر، هم پایهات
ندیده همسایهی تو سایهات
عمهی ساداتی و زینِ اَبی
عقیلهی هاشمیان زینبی
ای تو، به هر غمی امید حسین
کشتهی عشقی و شهید حسین
«معنی» اگر ز خالق و رب یکیست
نام حسین و نام زینب یکیست...
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 حکایت «نامگذاری» حضرت عقیله به نام مبارک « زینب » سلاماللهعلیها
در نقلی آمده است:
چون حضرت زینب علیهاالسلام به دنیا آمدند، مادرشان حضرت فاطمه سلاماللهعليها وی را خدمت مولا علی علیهالسلام آورده و فرمودند:
این مولود را نامگذاری کنید.
☘ امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند: من بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سبقت نمیگیرم. و در آن زمان، پیغمبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله در سفر بودند و پس از سه روز که بازگشتند، با اطلاع از ماجرا فرمودند:
من هم در این امر بر خدا سبقت نمیگیرم.
🌺 جبرئیل نازل شد و سلام خداوند را به پیامبر رسانید و عرض کرد:
سَمِّ هٰذِهِ المَولودَةَ: «زَيْنَب» فَقَد اِختارَ اللّهُ لَها هٰذا الاِسم
🔹نام این مولود را «زینب» بگذار که خداوند نام این مولود را زینب اختیار کرده است.
🍀 سپس رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله حضرت_زینب سلاماللهعلیها را طلب کرده و بوسیدند؛ سپس فرمودند:
وصیت میکنم به حاضرین و غائبین که این دختر را به خاطر من پاس بدارید که همانا وی به خدیجه کبری سلاماللّهعلیها همانند است.
🌺 سکینه و وقار ایشان را به حضرت خدیجه علیهاالسلام، عصمت و حیائش را به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، فصاحت و بلاغتش را به امیرالمؤمنین علیهالسلام، حلم و بردباریش را به امام مجتبی علیهالسلام و شجاعت و قوّت قلبش را به امام حسین علیهالسلام تشبیه نمودهاند.
📚ریاحین الشریعة، ج۳، ص۳۸.
✍وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ما پُر شراب شد
زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
یک نیمهاش حسن شد و یک نیمهاش حسین
از شدّت بزرگیاش عالیجناب شد
از بس که شأن و منزلتش پر بها بود
وحی خدا به حضرت ختمی مآب شد
آمد ندا که نام دل آراش زینب است
اینگونه شد که زینت بابا خطاب شد
قائم مقام فاطمه آمد؛ ادب کنید
از او سعادت دو جهان را طلب کنید
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 قنداقه زینب کبری سلاماللّهعلیها در دامن هيچکس آرام نگرفت جز حضرت سیدالشهداء عليهالسّلام...
مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نقل میکردند:
🔹 هنگامی که حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، قنداقهی حضرت زینب عليهاالسلام را به محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برد، این نوزاد چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت.
🔸 تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیهالسّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت.
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم علیهالسّلام، ج۱ ص۸۷
✍ نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب
نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب
نشستم يادی از زهرا كنم دل گفت يا زينب
قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب
زنی عاشق که زهراگونه معنا شد قیامت را
و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را
سلام ای روز ميلادت هم اشک چشمها جاری
سلام آموزگار عشق در آیین دلداری
تلاطم داشت بين چشمهايت شوق ديداری
و اين يعنی حسينت را تو خيلی دوست ميداری
هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را
که میخواند طپشهای دلت نام برادر را
چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست
پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست
مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست
دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست
میان سینهام شوری ز شعر «مُنزوی» برپاست
که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست ...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 شفاعت زنهای مؤمنه در قیامت، با حضرت زینب کبراست ...
در نقلی آمده است:
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در وصایای خود، به حضرت زینب سلاماللّهعلیها فرمودند:
📋 ...فَإذٰا شَفَّعَ الحُسَینُ رِجٰالَ أُمّةِ أَبي فَأَنتِ تَشفَعينَ نِساءَ أُمَّةِ أَبي في يَومِ القِيامَةِ
🔻وقتیکه حسین «صلواتاللهعلیه» مردان امّت پدرم را در روز قیامت شفاعت کند، تو نیز در آن روز ، زنهای امّت پدرم را شفاعت خواهی کرد.
📚فواکه المتعلّمین، قائنی، ص۳۱۴.
✍ سَر، نه آن است که همواره پریشان تو نیست
دل، نه آن است که سرگشته و حیران تو نیست
ما به شکرانۀ عشق تو به صحرا زدهایم
عاقلی شیوانۀ رندان بیابان تو نیست
زینت دست خداوند تویی یا زینب!
گوهری در صدف فاطمه همسان تو نیست
ای شفاعت گرِه معجر نورانی تو
روز محشر چه کسی دست به دامان تو نیست؟
گردنم خم شده از بس که سرم سنگین است
سر من، این سر بیچاره که قربان تو نیست
به حسین و حسن از چشم خدا میافتد
قدر بال مگس آن چشم که گریان تو نیست...
@Maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 جلوههایی از ولایت تکوینی زینب کبری «سلاماللّهعلیها» بر تمام عوالم وجود...
➖ در نقلها آمده است:
وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها خواستند تا در کوفه، خطبهای ایراد کنند،
📋 قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اْلْأَجْرَاس
🔻اشارهای نمودند تا مردم ساکت شوند؛ به محض اشارهٔ آن بانو، نفسها برگشتند و در سینه حبس شدند و زنگوله شتران نیز از صدا افتاد.
📚لهوف ص۱۴۶
📚الاحتجاج ج۱ ص۳۰۴
➖ در نقلی دیگر نیز آمده است:
🥀 در نزدیکی شهر شام که اذیت و آزارهای شمر لعین به آن بانوی مظلومه بالا گرفت، زینب کبری سلاماللّهعلیها رو به زمین نموده فرمود:
📋 يا أرض! خُذِيهِ
🔻ای زمین! او را بگیر.
📋 و اِذاً تَنفَرجُ الاَرضُ و تَبتَلعُ شِمرَ إلیٰ ظَهرِه
🔻 در آن حال ناگهان زمين، دهان باز کرد و شمر را تا كمر، در خود فرو بُرد.
🥀 در این هنگام بود که سر مطهر سیدالشهدا علیهالسلام بر فراز نیزهها به سخن درآمد و فرمود:
📋 يا اُختاه! اِصبِرى وَ احْتَسِبى في مَرضاتِ اللّه.
🔻ای خواهرم! صبر کن و همه این دردها را به حساب خدا بگذار.
پس آن بانوی مكرّمه امر نمود به زمين و زمین آن ملعون را رها کرد.
📚الخصائص الزینبیّه، ص١٨۵
✍چه بگویم من از او، مثل علی بتشکن است
کیست زینب، به خدا آینهی پنج تن است
در کمالات، علی، در جلواتش حسن است
مجلس روضهی او جنت الأعلای من است
بر غبار قدمش بوسه زده شمس و قمر
دختر حیدر کرار ، همین است دگر
عصمت فاطمه از وسعت نامش پیداست
سندِ روشنِ حقانیت کرب و بلاست
سایهی چادر زهرایی او بر سر ماست
کیست زینب؟ همه ی زندگی خون خداست
هر چه از شوکت نامش بنویسیم کم است
خطبهی حیدریاش مظهر تیغ دو دَم است
غیر زینب چه کسی زینت حیدر بوده ست
در دل کوفه خودش فاتح خیبر بوده ست
از همان روز ازل هستی مادر بوده ست
بهتر آن است بگوییم، پیمبر بوده ست
دلم از روز ازل خورده به نامش پیوند
ما گرفتار حسینیم، به زینب سوگند...
@maghaatel
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🔰 ورقی از دفتر دلدادگی خواهر به برادر...
چند سطری از دفتر عشق بیمثل و مانند زینب کبری سلاماللّهعلیها به سیدالشهداء علیهالسلام را مرور کنیم:
🩸اولین نگاهش در دنیا ...
وقتی که زینب کبری سلاماللّهعلیها به دنیا آمد ،چشم مبارک را برای هیچ یک از اهلبیت باز نکرد و در دامن هيچ کس آرام نگرفت. تا اینکه قنداقه او را در بغل امام حسین علیهالسّلام قرار دادند که در این هنگام چشم مبارک را گشود و آرام و قرار گرفت.(۱)
🩸شرط ازدواج...
قبل از ازدواج با عبداللّه بن جعفر قيد نمود كه من به برادرم حسین «صلواتاللهعلیه» علاقه بسیار دارم و بايد همه روزه مرا اجازه فرمائى تا حسينم را زيارت كنم؛ عبدالله بن جعفر نیز شرط او را پذیرفت.(۲)
🩸عِتابِ به إبنعبّاس...
إبنعباس وقتی که نتوانست مانع از حرکت امام حسین علیهالسلام بشود، به آن حضرت عرضه داشت که دیگر زنها را با خود نبرید! صدای او به داخل محمل زینب کبری علیهاالسلام رسید که در این هنگام آن بانوی مکرّمه سر از محمل بیرون آورد و فرمود:
ای پسر عباس! میخواهی بین من و برادرم جدائی بیندازی!؟ هرگز من از او مفارقت نمیکنم... (۳)
🩸اگر درندگان مرا پاره پاره کنند...
... و در آخر لبهایش را به حلقوم بریده برادر گذاشت و اینگونه با او نجوا کرد:
📋 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السُّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی».
▪️ برادرم اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن به سوی مدینه، مخیر میکردند، سکونت همراه تو را بر میگزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.(۴)
📚(۱)چهره درخشان قمربنیهاشم، ج۱ ص۸۷
📚(۲)ریاحین الشریعة، ج۳ ص۴۰
📚(۳)ریاحین الشریعة،ج۳ ص۴۱
📚(۴)معالی السبطین،ج۲ ص۵۵
✍ هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمانِ عاطفه اختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو، به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصارهی جانت گذشتهای
در کربلا، شبیه تو مادر نبود و نیست
آیینهی شکستهی صحرای کربلا!
مانند ماجرای تو دیگر نبود و نیست
بر شانهی صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست
در ذیل خطبههای فصیح تو گفتهاند:
اصلاً کسی شبیه تو "حیدر" نبود و نیست
زینب شدی که زینت شیر خدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
@Maghaatel
#تبری
#مصائب_هجوم_به_بیت_ولایت
🩸کسیکه همیشه دست نحسش بر روی زنها بلند بود ...
به روایت منابع متعدّدی از اهل سنّت:
لَمَّا مَاتَتْ رُقَیَّةُ بِنْتُ اَلنَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَبَکَتِ اَلنِّسَاءُ عَلَیْهَا
🔹وقتی که حضرت رقیه دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از دنیا رفت، زنهای مهاجرین و انصار، شروع به گریهکردن نمودند.
فَجَاءَ عُمَرُ یَضْرِبُهُنَّ بِسَوْطِهِ
🔸عمر به سراغ آنها رفت و با تازیانهاش شروع به کتکزدن آنها نمود.
فَأَخَذَ اَلنَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِیَدِهِ وَ قَالَ مَهلاً یَا عُمَرُ دَعْهُنَّ یَبْکِینَ
🔹در این هنگام رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به سراغ او رفته و دست نحسش را گرفته و فرمودند:
دست بردار ای عمر! رهایشان کن تا گریه کنند.
📚مسند احمد،ج ۱ ص۲۳۷
📚مستدرک الحاکم،ج۱ ص۳۸۱
📚السنن الکبری،ج ۴ ص۷۰
📚الاستیعاب،ج۳ ص ۵۶.
✍ تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل... اینجا که کینهای در کار نبود، اینگونه زنها را کتک میزد... وای از آن ساعتی که خودش اعتراف کرده و میگوید:
📋 فَذَکَرْتُ أَحْقَادَ عَلِیٍّ وَ وُلُوعَهُ فِی دِمَاءِ صَنَادِیدِ الْعَرَبِ، وَ کَیْدَ مُحَمَّدٍ وَ سِحْرَهُ، فَرَکَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُهُ
▪️پشت در،کینههایم از علی (علیهالسلام) و ولع او در ریختن خون قهرمانان عرب و _ العیاذبالله _ نیرنگ محمد (صلیاللهعلیهوآله) و جادوگری های او به یادم آمد، دیگر امان ندادم و با پایم چنان لگدی به در زدم که ...
📚 بحارالانوار ج۳۰،ص۲۸۷
🗒 آتشزدن بـــه خانـــهی مــولا بهانـــه بـود
مقصــود خصم کشتن بانوی خانـــه بـود
از آن به باب وحی لگد زد عــدو کـــه دید
جـان علی بــه پشت در آستانــه بـــــود
بــــا آنهمــه سفـــارش پیغمبـــر خــــدا
پـاداش دوستــــی علی تازیانــــه بـود ؟
آنکس که داد نسبت هذیان به مصطفی
از کینهاش به صورت زهرا نشانه بـــود
در حیرتـم چگونـــه به زهـــرا مغیره زد
کز جـــای تازیانــــهي او خون روانــــه بود...
@Maghaatel
#حضرت_جعفر_طیار_علیه_السلام
🔰 به مناسبت سالروز شهادت حضرت جعفر طیار علیهالسلام
برای شخصیت ممتاز و برجسته حضرت جعفر طیار علیهالسلام، فضائل والایی در لسان حضرات معصومین علیهمالسلام ذکر شده است که به اختصار چند مورد را ذکر میکنیم:
🩸خُلقاً و خَلقاً شبیه پیامبر...
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به حضرت جعفر طیار فرمودند:
أَشْبَهْتَ خَلْقِی وَ خُلُقِی یَا جَعْفَرُ.
🗓 ای جعفر! تو هم به لحاظ چهره هم به لحاظ اخلاق شبیه من هستی.(۱)
🩸بازوی چپ امیرالمؤمنین علیهالسلام در روز محشر...
در روایت آمده است:
... عَلِیّ علیهالسلام یَرِدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ... حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَنْ یَمِینِهِ وَ جَعْفَرٌ الطَّیَّارُ عَنْ یَسَارِهِ
🗓 امیرالمومنین علیهالسلام در روز قیامت سوار بر ناقهای از ناقههای بهشتی وارد محشر میشود؛ حضرت حمزه علیهالسلام از سمت راست او و حضرت جعفر علیهالسلام از سمت چپ او حرکت میکنند.(۲)
🩸گریه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مصیبت او...
بعد از شهادت جعفر طیار علیهالسلام، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به خانه أسماء رفته و به او تسلیت گفتند،
دَخَلَتْ فَاطِمَةُ وَ هِیَ تَبْکِی وَ تَقُولُ وَا عَمَّاهْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ عَلَی مِثْلِ جَعْفَرٍ فَلْتَبْکِ الْبَوَاکِی.
🗓 در این هنگام فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وارد خانه أسماء شد و گریه میکرد و میفرمود: « ای وای عمو »؛ رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به او فرمودند: گریهکنان بر مثل جعفر، باید هم گریه کنند. (۳)
🩸پُشت امیرالمومنین علیهالسلام در داغ او شکست...
بر پایه روایتی، هنگامی که امیرمومنان علیهالسلام خبر شهادت برادرش، جناب جعفر طیار علیهالسلام را شنید، با گریه فرمود:
اَلآنَ اِنقَصَمَ ظَهري
🗓 اکنون کمرم شکست!(۴)
🩸اگر بود، نمیگذاشت حق مولا علی علیهالسلام را غصب کنند...
إمام باقر علیهالسلام در روایتی فرمودند:
أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا
🗓 اما به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر در ماجرای غصب خلافت حاضر بودند، آن دو نفر [ابوبکر و عمر] هرگز به آن چه که به آن دست یافتند، نمیرسیدند، حتی اگر میدیدند (آن دو نفر چه کردند) از جان خویش گذشته و آنان را به قتل میرساندند.(۵)
✍کاش جعفر بود در آن کوچهٔ پُر واهمه
تا نمیزد «دوّمی» سیلی به روی فاطمه...
📚(۱)و(۳) بحارالانوار ج۲۲ ص۲۷۶
📚(۲)بشارة المصطفی،ص۱۵۹
📚(۴)شجرة طوبی، حائری، ص۲۸۵.
📚(۵)الکافی، ج۸ ص۱۹۰
@Maghaatel
#بستر_شهادت
🩸حضرت زهرا سلاماللهعلیها با دیدن پیراهن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از هوش رفتند...
در روایتی امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند:
🥀 من رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را در لباسش غسل دادم؛ بعد از دفن آن حضرت ، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها پیاپی از من میخواست تا پیراهن پدرش را به او نشان بدهم؛ تا اینکه در نهایت روزی پیراهن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به او نشان دادم؛
📋 فإذٰا شَمَّتهُ غُشِیَ عَلَیها؛ فَلَمّا رَأَیتُ ذٰلکَ غَیَّبتُهُ.
🥀 همینکه او آن پیراهن را گرفت، بوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را از آن استشمام کرد و در همانجا غش کرد و بر روی زمین افتاد؛ من که این صحنه را دیدم، دیگر آن پیراهن را از دید او پنهان کردم.
📚احقاق الحق،قاضی نورالله،ج۱۰ ص۴۳۶
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۵۷
✍ پیراهنی که نه خونی بود و نه زخمی، با دیدن آن، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از هوش رفتند ... وای از روزی که پیراهنِ عزیز از دست رفتهای، زخمی و خونی هم باشد...
📜 ... نيمههای ظهر بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها به همسر خويش «عبدالله» فرمود: «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.»
🥀 عبدالله گوید: او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي ميزند. به او نزديك شدم ديدم پيراهن حسين عليهالسلام را كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام ميگويد:
«حسين، حسين، حسين!... »
لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود .
📚مصائب و کرامات حضرت زینب علیهاالسلام،عزیزی،ص۱۶۷
📝 شعلهٔ آه مرا هر دلی اِدراک کند
دود آن رَخت عزا بر تن افلاک کند
یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند
تا که تشریح غم سینه صد چاک کند
جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم
کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند
دست از چاک گریبان نکشیدم بی او
کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند
سر او را که شکستند شکستم سَرِ خود
آیینه میشکند جامه اگر چاک کند
@maghaatel
#بستر_شهادت
🩸چیزی به جز یک «شَبَه» از فاطمه زهرا "سلاماللهعلیها"، باقی نمانده بود...
چند گزارش پیرامون حال صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بعد از شهادت پدر و واقعه دردناک در و دیوار:
📜 ﻭَ ﺍﻣَّﺎ ﻓﺎﻃمةُ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓَﺒَﻘﻴَﺖْ ﺁﺛﺎﺭُ ﺍﻟﻌَﺼﺮةِ ﺍﻟﻘَﺎسیةِ ﻓِﻲ ﺟِﺴﻤِﻬﺎ ﻭ أﺻﺒَﺤَﺖ ﻣَﺮیضةً عَلیلةً ﺣَﺰینةً، ﻭ ﻟَﺰﻣَﺖِ ﺍﻟﻔِﺮﺍﺵ
▪️و اما صدیقه کبری علیهاالسلام بعد از آن واقعه دردناک، آثار فشار در و دیوار و آن همه ضربه و سیلی و تازیانه، بر روی جسم شریفش باقی مانده بود ، از آن همه اذیت و آزار، بیمار شده بود و در بستر افتاد بود.(۱)
📜 ﻭ ﻧَﺤِﻞَ ﺟِﺴﻤُﻬﺎ ﻭَ ﺫﺍﺏَ ﻟَﺤﻤُﻬﺎ ﻭ ﺻﺎﺭَﺕ ﻛَﺎﻟﺨِﻴﺎﻝ، ﻭ ﻣَﺮِﺿﺖْ ﻣﺮﺿﺎً ﺷﺪﻳﺪﺍ،
▪️روز به روز جسم شریفش نحیفتر شده و گوشت بدنش ذوب میشد؛ به گونهای که همانند یه شَبَه شده بود و حال آن حضرت به شدت خراب بود.(۲)
📜 ﻭ ﻣٰﺎ ﺭُﺅﻳَﺖْ ﺿﺎحِکةً... ﺍِﻟَﻲ أﻥْ ﻗُﺒﻀَﺖ
▪️بعد از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دیگر خنده بر روی لبهای صدیقه طاهره سلاماللهعلیها نیامد تا اینکه به شهادت رسید.(۳)
📜 مُعصّبةَ الرَأس، ناحِلةَ الجِسم، مُنهَدّةَ الرُکن، باکیةَ العَین، مُحترقةَ القَلب، یُغشَی ساعةً بعد ساعةٍ
▪️دائماً سر مبارکش بسته بود؛ جسمش نحیف شده بود؛ شدیداً از پا افتاده بود؛ قلبش آتش گرفته بود؛ ساعتی به هوش میآمد و ساعتی دیگر از هوش میرفت.(۴)
📚(۱) مؤتمر علماء بغداد، ص۶٣
📚(۲) دعائم الاسلام، ج١ ص٢٣٢
📚(۳) المناقب، ج۸ ص۸۶
📚(۴) المناقب،ج۸ ص۱۵۷
✍️ تو راه میروی و خون چِكد ز پيرهنت
تو آه میكشی و سرخ میشود حَسنت
تو نان نمیپزی و سفرهٔ شبم خاليست
نه آب ميخوری و آب میشود بدنت
ز گيسوان پريشان زينبم پيداست
كه مانده زخم عميقی به دست شانهزنت
چگونه در به رُخَم باز كردهای تنها
كه غرق خون شده امشب مسير آمدنت
نگير پرده ببينم چه آمده به سرت
بلندتر شده اين روزها نفس زدنت
تو گريه ميكنی و من به سينه میكوبم
برای زخم نگاهت... براي زخم تنت...
@maghaatel
.
▪️السَّلامُ علَیکِ أیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهیدَةُ▪️
با توجه به فرارسیدن ایام فاطمیه، از آن جا که قصد داریم دلسوختگان دیگری به جمع ما بپیوندند و با مقاتل و مصائب حضرت زهرا سلاماللهعلیها بگریند و بگریانند، در این ایام، پُست آخر هر شب را، تبادل با یکی از کانالهای مرتبط انجام میدهیم.
(به احترام عزیزان، بنای چندانی بر تبادل نداریم؛ در این ایّام عذر ما بپذیرید)
.