eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
15 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خوشا به حال شیعیانِ ثابت قدم... یونس بن عبدالرحمن می‌گوید: خدمت آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام رسیدم و عرض کردم: «آقا! آن کسی که قیام به حق می‌کند شما هستید؟ » فرمود: «من برای ترویج حق قیام کرده ام، ولی آن قائم که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک می‌گرداند و پر از عدل و داد می‌کند، فرزند پنجم من است. او به خاطر حفظ جانش غیبتی می‌کند که مدت آن طولانی است، به طوری که مردم بسیاری مرتد می‌شوند و عده دیگر ثابت می‌مانند. » آنگاه فرمود: طُوبَی لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا فِی غَیْبَةِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَی مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً وَ رَضِینَا بِهِمْ شِیعَةً وَ طُوبَی لَهُمْ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ 🔹خوشا به حال آن دسته از شیعیان ما که در غیبت قائم ما چنگ به دوستی و محبت ما زده، بر محبت ما ثابت می‌مانند و از دشمنان ما بیزاری می‌جویند. آنها از ما و ما از آنها هستیم. آنها به ما امامان دل بسته اند و ما نیز آنها را شیعیان خود می‌دانیم و از آنها خشنود هستیم. خوشا به حال آنها! به خدا قسم آنها در روز قیامت در درجه ما خواهند بود. 📚کمال الدین ص ۳۳۷ @maghaatel
🔹در هر حالی که هستی، این دعا را بسیار تکرار کن... در روایتی آمده است : تُكَرِّرُ فِي لَيْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ فِي الشَّهْرِ كُلِّهِ وَ كَيْفَ أَمْكَنَكَ وَ مَتَى حَضَرَكَ مِنْ دَهْرِكَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِيدِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ 🔸در تمامی ماه رمضان در هر حالی که هستی چه در سجده، چه در قیام و چه اینکه نشسته ای خصوصا در شب بیست و سوم این ماه، بلکه در تمامی عمرت تا میتوانی، بعد از حمد و ثنای خدای متعال و صلوات بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، این دعا را بسیار تکرار کن : اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحُجّةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ علیهِ وَ عَلَی آبَائِهِ فی هَذِهِ السَّاعَةَ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً و قَائِداًوَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلًا. 📚الکافی ج۴ص١۶٢ @maghaatel
🔹 چاقو زدن، رسم دیرینه این جماعت کافر... ... بعید نیست که به جرم محبت و ولایت مولا علی علیه السلام، چند محبّ آل الله را چاقو بزنند. اینان دنباله رو همان ملعون ازل و ابد، خلیفه دوم هستند که نه یک مرد ، بلکه یک زن آبستن و آن هم انیسه حوراء فاطمه زهرا سلام الله علیها را با خنجر نحسش، به جرم دفاع از امیرالمومنین علی علیه السلام به شهادت رساند... علامه مجلسی (ره) می‌نویسد: 🔘 ... وكان قاتل الزهراء (هو الخليفة الثاني نصّاً) الذي ضرب الباب على بطنها وثقب الباب بالسكين على بطنها وضربها قنفذ بالسوط وكسر يدها . ▪️و قاتل فاطمه زهرا سلام الله علیها عمر بن خطاب بود که درب خانه را به شکم او زد و از لای در، چاقو بر شکم مبارك آن حضرت زد و قنفذ، غلام او، تازیانه زد و دست مبارك او را شکست. 📚تذكرة الائمه علیهم السلام، علامه مجلسي،ص ۶١.(چاپ سنگي ص ٩٨) 🔘 عندما جاء عمر ابن الخطاب قالت له فاطمة : لن اترك ابن عمي حتى تفارق روحي جسدي فسحب عمر ابن الخطاب سكين وضرب بها بطن الزهراء ▪️وقتی حضرت زهرا علیهاالسلام پشت در آمدند، به عمر فرمودند : تا جان در بدن دارم نمی گذارم پسر عموی مرا ببرید. عمر چاقویی از کمر کشید و با آن به شکم مبارک حضرت زهرا علیها السلام ضربه زد. 📚مقتل قرن سيزدهم كتابخانه مجلس شماره ١٨٣۶٢ ص ١۴۵ 🔘و در دعای صنمی قریش هم این تعبیر آمده که مولا علی علیه السلام اینگونه دعا کردند : اللَّهُمَّ الْعَنْهُمَا وَ أَتْبَاعَهُمَا وَ أَوْلِيَاءَهُمَا وَ أَشْيَاعَهُمَا وَ مُحِبِّيهِمَا ... وَ بَطْنٍ فَتَقُوهُ وَ ضِلْعٍ كَسَرُوه . ▪️خدایا لعنت کن آن دو و پیروانشان و یارانشان و گرویدگان به آن دو و دوستانشان را،... به خاطر آن شکمی را که شکافتند و پهلویی را که شکستند. 📚المصباح للكفعمي ص ۵۵٢ @maghaatel
🔷 آب خوردم، عوض خنک شدن، حس کردم جگرم سوخت برای جگر سوخته ات... داود رقّی می‌‏گوید: در محضر امام صادق علیه‌السّلام بودم، حضرت آب طلبیدند. فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَيْتُهُ قَدِ اِسْتَعْبَرَ وَ اِغْرَوْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ▪️زمانی که آب را نوشیدند دیدم در حضرت حالت گریه پیدا شد و دو چشم آن حضرت غرق اشک شد. سپس به من فرمودند: ای داوود! خدا قاتل امام حسین علیه السّلام را لعنت کند؛ 🔹بنده‌ای نیست که آب نوشیده و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و قاتل او را لعنت کند مگر آن‌که خداوند منّان صد هزار حسنه برای او می‌نویسد و صد هزار گناه از او محو کرده و صد هزار درجه، مقامش را بالا برده و گویا صد هزار بنده، آزاد کرده و روز قیامت حق تعالی او را با قلبی آرام و مطمئن محشورش می‌‏کند. 📚الکافی ج۶ص٣٩١ @maghaatel
🔷 حال و روز ارواح مؤمنین در شب و روز جمعه، از ماه رمضان... 🔷 روایتی بسیار تکان دهنده برای بازماندگان از اموات... در روایتی از آقا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که فرمودند : حقیقتاً ارواح مؤمنین در هر شب و روز جمعه از ماه رمضان (در روایتی دیگر آمده در تمام جمعه های سال) به نزد شما حاضر می شوند و باصدایی محزون و گریان هر یک از آنان فریاد می زنند : يَا أَهْلَاهْ وَ يَا وَلَدَاهْ وَ يَا قَرَابَتَاهْ اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْ ءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ 🔹ای اهل و عیال من! ای فرزندان من! ای نزدیکان و آشنایان من! با یک چیز اندک هم که شده نسبت به ما مهربانی کنید. خدا شما رو رحمت کند؛ مارا یاد کرده و از یاد نبرید. برایمان دعا کنید. وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ 🔹به ما و غربت ما رحم کنید. چرا که ما ماندیم و یک زندان تنگ و تاریک و غم ها و شدائد طولانی. فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا لَعَلَّ اللَّهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا 🔹پس بر ما رحم کنید. دعاها و صدقه هایتان را از ما دریغ نکنید. تا قبل از اینکه شما هم به این جا بیایید، شاید خدا با همان دعا و صدقه هایتان بر ما رحم کند. آه از این حسرت! ما هم روزی مثل شما توانمند بودیم. ای بندگان خدا! این سخنان را از ما خوب بشنوید و فراموش نکنید. چرا که فردا روزی می فهمید ما چه می گفتیم. آن اموال و زیادی ها و نعمت هایی که در دست شما هست در دستان ما هم بود. اما ما در راه اطاعت از خدا آن ها را انفاق نکردیم و همان اموال امروز وبال گردن ما شده و منفعت آن هم به دیگران رسیده است. پس بر ماه مهربانی کنید و لو با دادن یا درهم صدقه یا یک دانه خرما یا یک چیز اندک. سپس آن ارواح با صدای بلند فریاد می زنند : مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا 🔹چه زود است آن روزی که شماهم مثل ما باید بر خودتان گریه کنید اما دیگر نغعی ندارد. پس تا می توانید تلاش کنید قبل از اینکه همانند ما بشوید.   📚 مستدرک الوسائل ج٢ص١۶٣ @maghaatel
به مناسبت سالروز به درک واصل شدن زن شترسوار جنگ جمل 💠 خداوند، حتی از اسم این زن هم متنفر است... یعقوب سراج گوید : به محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و ایشان بالای سر فرزندشان ابا الحسن موسی علیه السلام که در گهواره قرار داشتند، ایستاده بودند و مدتی طولانی با او محرمانه صحبت می‌کردند. نشستم تا صحبتشان تمام شد و برخاستم و جلو رفتم؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: پیش مولایت برو و بر او سلام کن! (مراد، آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام است که در گهواره بودند) یعقوب سرّاج گوید : نزدیک شدم و سلام کردم و ایشان با زبانی فصیح سلامم را جواب دادند و به من فرمودند: اذْهَبْ فَغَیِّرِ اسْمَ ابْنَتِکَ الَّتِی سَمَّیْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ یُبْغِضُهُ اللَّهُ 🔹 برو نامی که دیروز بر دخترت نهادی را تغییر بده؛ خدا از آن اسم متنفر است. دختری برایم متولد شده بود که او را حمیراء(اسم عایشه) نامیده بودم. حضرت صادق علیه السلام فرمودند: دستور مولایت را اطاعت کن تا رشد کنی . من هم آمدم و اسم دخترم را تغییر دادم. 📚 اعلام الوری:ص ۲۹۰ 📚الارشاد شیخ مفید : ص۳۰۹ 📚بحارالانوار ج۴٨ص١٩ @maghaatel
💠 شاخ شیطان از خانه آن زن فتنه گر ، بیرون می‌آید... در صحیح ترین کتاب نزد اهل سنت یعنی صحیح مسلم و صحیح بخاری آمده است که: آقا حضرت رسول الله صلی الله علیه وآله روزی در بین اصحاب، قیام نمودند تا خطبه ایراد کنند. در همین حین اشاره به خانه عايشه نمودند و فرمودند: هُنَا الْفِتْنَةُ - ثَلَاثًا - مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ 🔸 اينجا جايگاه فتنه است اينجا جايگاه فتنه است اينجا جايگاه فتنه است. از این خانه است که شاخ شيطان بيرون مي آيد. 📚صحیح بخاری، کتاب فرض الخمس، باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی ج۴ص٨٢ رقم حدیث ٣١٠۴ 📚صحیح مسلم، کتاب الفتن و اشتراط الساعة ج٨ ص١٨١ رقم حدیث ٢٩٠۵ @maghaatel
🔹 هر وقت دلتان پر کشید برای زیارت قبور ما اهلبیت... امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید : إِذَا بَعُدَتْ بِأَحَدِكُمُ اَلشُّقَّةُ وَ نَأَتْ بِهِ اَلدَّارُ فَلْيَعْلُ عَلَى مَنْزِلِهِ وَ لْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ لْيُومِ بِالسَّلاَمِ إِلَى قُبُورِنَا فَإِنَّ ذَلِكَ يَصِلُ وَ تُسَلِّمُ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعِيدٍ كَمَا تُسَلِّمُ عَلَيْهِمْ مِنْ قَرِيبٍ غَيْرَ أَنَّكَ لاَ تَقُولُ أَتَيْتُكَ بَلْ تَقُولُ مَوْضِعَهُ 🔸زمانی كه دوری راه و مشکلی بر شما عارض شد (و نتوانستید به سوی حرم ما مشرف شوید) به قسمت مرتفع و بالای منزل برويد و دو ركعت نماز گزارده و با سلام به قبر ما اشاره كنيد. حتماً سلام شما به ما مي رسد و همان گونه كه از راه نزديك به ائمه(عليهم السلام) سلام می كنيد، همان گونه از راه دور به آنها سلام كنيد. بدون اینکه بگوييد به سوی شما آمدم برای زيارت، بلكه در همان محلی كه هستيد بگوييد : قَصَدْتُكَ بِقَلْبِي زَائِراً إِذْ عَجَزْتُ عَنْ حُضُورِ مَشْهَدِكَ وَ وَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِسَلاَمِي لِعِلْمِي بِأَنَّهُ يَبْلُغُكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ فَاشْفَعْ لِي عِنْدَ رَبِّكَ 🔸من با قلبم قصد زيارت شما را كردم، زيرا اكنون ناتوان از زيارت شما از نزديك هستم، و سلامم را تقديم حضورتان مي كنم؛ زيرا مطمئنم كه سلامم به شما خواهد رسيد. حال از شما می خواهم كه در نزد خدا از من شفاعت كنيد. ثُمَّ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ 🔸سپس به هر چه که می خواهی و دوست می داری دعا می کنی! 📚کتاب المزار شیخ مفید، ص۲۱۵ @maghaatel
🔷 هیچ عیدی نیست مگر آنکه حزن ما اهل‌بیت‌ ، در آن تجدید می‌شود... عبد اللَّه بن دینار گوید: امام باقر علیه السّلام فرمودند: مَا مِنْ عِیدٍ لِلْمُسْلِمِینَ أَضْحًی وَ لَا فِطْرٍ إِلَّا وَ هُوَ یَتَجَدَّدُ فِیهِ لآِلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله 🔸ای عبد اللَّه! هیچ عیدی برای مسلمین نمی آید چه قربان و چه فطر مگر آنکه برای آل محمّد علیهم السّلام حزن و اندوه تجدید می‌شود. عبد اللَّه می‌گوید: عرضه داشتم برای چه؟ فرمودند: چون می‌بینند که حقّشان در دست دیگری است. 📚علل الشرائع ج ۲ ص ۷۶. @maghaatel
🔷 ماجرایی از برکات و تأثیرات مجلس روضهٔ سیّدالشّهداء علیه السـلام در زندگی مؤمنی در راه برگشتن از زیارت غدیریّه از نجف به سوی کربلا، سال ۱۳۳۰، چنین حکایت کرد: در طریق عشق‌آباد که اوائل خاک روسیه است، در کشتی، هم‌سفر یک تاجر مسیحی شدم. مردی بود مؤدّب و باوقار. نوکری مسلمان داشت. مرا مهمان کرد و پذیراییِ مرا به نوکر مسلمان محوّل نمود، و خودش برای این‌که من به دستورات مذهبی پابند بودم، با من هم‌خوراک نمی‌شد. 🔸 چیزی از این مسافرت نگذشت که تاجر مسیحی سر قصّه را باز کرد و گفت: من در شهر بلخ یا بخارا یک شریک مسلمان داشتم، و هرکدام از ما، درآمد و مصرف‌مان معیّن بود، ولی در سر سال که حساب می‌کردیم سود او از منافع من بسیار بیشتر بود؛ در صورتی که خرج روزانهٔ او دو مقابل مصرف من بود و چون به تجّار آشنا و هم‌کیش بودم، اجناس را ارزان‌تر می‌خریدم. از طرف دیگر، فروشم نیز بیشتر بود. با همهٔ این امور، هرساله شریک مسلمانم درآمدش بیشتر بود. تا آن‌که یک سال بنا گذاردم هرچه در همهٔ سال، او خرید و فروش می‌کند، من هم با او موافقت نمایم، هروقت سفر می‌کند، مهمانی می‌کند، و هر کار دیگر انجام می‌دهد من هم عمل کنم. 🔹 چندی بدین منوال گذشت. یک روز صبح دیدم در اطاق خویش مجلسی از دوستان ترتیب داده، چای و سیگار تعارف ایشان می‌کند، یک نفر هم روی صندلی نشسته تعزیه می‌خواند. پرسیدم: این چه کاری است؟ جریان روضه‌خوانی را بیان نمود. 🔸 من هم یکی از دوستان مسلمان‌ام را دیدم، ده تومان به او دادم، گفتم: روزهای عاشورا در تجارت‌خانه بیایند و مجلس روضه ترتیب بدهند. روضه‌خوان می‌آمد منبر می‌رفت، من هم مشغول کار خود بودم. سر سال شد. درآمد خود را حساب کردم، صد تومان از هر سال بیشتر سود کرده بودم! فهمیدم این اثر همان ده تومان است. 🔹 سال دیگر در دههٔ عاشورا صد تومان خرج کردم، سر سال هزار تومان منفعت کردم، و همچنین هرساله هرقدر خرج تعزیه می‌کردم ده مقابل عوض می‌یافتم ». 📚 حکایات و کرامات، سیّد هادی حائری خراسانی ص۶۷ – ۶۸ @maghaatel
◼️ تو هنوز ، حسین مرا نشناخته ای... نوشته اند : زمانی‌که امام حسین صلوات الله علیه، در قتلگاه افتاده بودند، شیطان ملعون چون می‌دانست که اگر امام حسین صلوات الله علیه شهید شود همه زحمت‌های او بیهوده گشته و امت به‌ سبب امام حسین صلوات الله علیه و شهادتش بخشیده شده و شفاعت خواهند شد، به خداوند عرض کرد که : حرارت هوا بسیار کم است. خداوند متعال فرمود: ای ملعون! تو حسین مرا ناشناخته‌ای. شیطان دوباره خواهش کرد. خداوند متعال به خورشید امر کرد که حرارتش را بیشتر کند. حالتی شد که سُمّ اسبان لشکریان عمرسعد حرام‌زاده بسیار داغ شد تا اینکه که مجبور شدند آب‌ها را به پای اسبان بریزند. در این لحظه زخم های سیدالشهدا صلوات الله علیه باز شدند و خون تازه از آن ها جاری شد. شیطان ملعون به خیال خودش فکر کرد که موفق شده‌است. اما مشاهده کرد که سیدالشهدا علیه السلام با همان حال، لب های مبارکش باز شد و می فرمود : الهی رضًا بقضائک و تسلیماً لامرک لا معبودَ لی سواک 📚کلیات دخیل ملاحسین مراغه ای ج ۵ص ٨٠ @maghaatel
🔹 ماجرای دعبل و دوست او از اجنّه... دعبل گوید : من در رِی بودم؛ نیمه های شب بود که می خواستم قصیده ای برای سیدالشهدا صلوات الله علیه بگویم. ناگهان کسی درب خانه را زد. گفتم کیست؟ گفت دوست تو هستم. در را گشودم؛ شخصی طولانی قامت و ترسناک وارد شد و گوشه ای نشست و گفت نترس؛ من برادر تو از اجنه هستم. در همان شبی که تو به دنیا آمدی من هم به دنیا آمدم،پدر و مادرم تو را از من بیشتر دوست دارند. آمدم چیزی به تو بگویم که قلبت روشن شود. ای دعبل! من بدترین خلق خدا بودم در عداوت به امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه. روزی با گروهی از اجنه بیرون رفتیم؛ به گروهی رسیدیم که قصد زیارت سیدالشهدا صلوات الله علیه داشتند. خواستیم آنها آزار دهیم که ملائکه ای از آسمان و زمین بر ما فرود آمدند من از ترس فرار کردم. یکی از آنها گفت : تو را چه به کسانی که زائر خدا هستند در عرش. گویا با این حرف خواب بودم و بیدار شدم و دانستم که به امام حسین صلوات الله علیه عنایت عجیبی می‌شود. پس توبه کردم و با آنها رفتم با زیارت امام حسین صلوات الله علیه. به حائر حسینی رسیدن و منتظر آنها بودم و در راه از هر بلایی آنها را محافظت می کردم تابه منازل خود رسیدند و چون به حج رفتند با آنها رفتم و حج انجام دادم و چون به زیارت رسول خدا صلی اللّه علیه وآله رفتند با آنها رفتم. بعد از شخصی گذشتم که همه دور او جمع بودند گفتم او کیست؟ گفتند: او موسی بن جعفر صلوات الله علیه است. سلام کردم به ایشان و جواب مرا دادند و فرمودند : ای برادر ! جدّم حسین صلوات الله علیه را زیارت کردی؟ گفتم: بله. فرمود: اِمسک حبنا اهل البیت فهو حبلٌ متصلٌ الی الله 🔸 چنگ بزن به محبت ما اهل بیت که ریسمان خداست. چون خواستم بروم، فرمود : گویا به ری می روی؟ گفتم بلی. فرمود: پس برادرت دعبل را زیارت کن که در روز ولادت تو او هم متولد شده است. 📚مجالس بحرانی ص۵٠ @maghaatel