مجنون ِحیدر؛
_
وقتیقدمبرمیداری،
میوفتهلرزه،بهجونلشگر،بعیددیگهبمونهلشگر
شد شد نشد میرم نجف
دردو دلامو به مولا میگم :)
میشینم روبهروی ایوون نجف
میگم بابا من کم آوردم
بِرس به داد ِ من . .
_مبهم .