eitaa logo
مَهکتاب انتقال یافت
6 دنبال‌کننده
334 عکس
49 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَهکتاب انتقال یافت
بیایید خوش‌بین باشیم و بگیم چیز خاصی نیست فقط یه دست فوتبال ساده بوده ... ان‌شاءالله که صحیح و سالمن😂🤲🏻 !
فقط جوری که بعد از گرفتن فیـلـم این بسـتـه کلِ اتاق رو ترکوندم و هنـوزم دارم جمع‌وجور می‌کنم. خیلی نبود ولی چون حالم خوب نبود هرچی جلو دستم بود رو انداختم اینور اونور و چند دقیقه بعدش : بوممممممم 👀💣💥! پس با یه ایموجی [💣] اعلام حضور کنید، تا باهم فیلم رو ببینیم. یادتون نرفته که ؟! تـمـام مشـارکت‌هـاتـون امـتـیـاز دارن . . . پس جانمونی😌☝️🏻.
وقتی میگم ترکیده😂🤲🏻 [ در تصویر دوم یك‌مشت کتاب بی‌جا و مکان رو مشاهده می‌کنید که پناه بردن زیر تخت. ]
‌ خـدایا امتحان‌هـاۍ ما را از جاهـایی کہ هنـوز درس نداده‌ای ، نگیر. ضعیفیم. خراب می‌کنیم. مضحکہ‌ی فرشتہ‌هایت می‌شویم. کتاب‌ِ خالِ سیاھِ عربـی . . 🍉📖. ‌
بعضی کتاب‌ها را باید در وقتش خواند ، در مناسبتش ! به خلاف بعضی دیگر که نه محدود به زمان است ، نه مکان. یک لیوان‌چای باشد و چند ساعتی فراغت‌بال که بنشینی و یک‌نفس بخوانی و روح را پرواز بدهی و رها کنی. توفیر می‌کند ، رمان و فلسفه با هم. سفرنامه که باشد بهتر ! ترجیحاً نویسنده‌اش شاعر باشد ، ممنون.📚🤝
را نوشته است ، همانی که [پریدخت]ش را وسوسه کرد تا تماسی بگیرد و پیگیر اصل و اصالت نامه‌های عاشقانه‌اش باشد. همانی‌که نثرهای قاجاری در صفحۀ شخصی‌اش ، مخاطب را وادار می‌کرد یک ‌نفس کپشن طولانی بخواند. ستون نوشت‌های روزنامه هم که دیگر گفتن ندارد. اما خال سیاه عربی ، تک خال آثار اوست.
، روایت پیش از حجش را با آب و تاب پیش می‌برد و از کشاکش بندگی و سرکشی در تهران و بم ، خودش را پرت می‌کند وسط خیابانی که تا اراده کند ، گنبد خضرا می‌بیند و تا سر بچرخاند آن طرف‌تر قبرستان بقیع و آه می‌کشد و غربت می‌بلعد. کنج پر دود و دم تهران کجا و غربت هضم نشدنی مدینه کجا ؟! اصلا مدینه اولی‌ها پس از بازگشتشان آرام‌ترند ! شاید به این خاطر است که بار غربت مدینه را در عرفات زمین می‌گذارند و سبکبار برمی‌گردند سراغ روزمرگی‌هایشان !
شاعر است دیگر و عادت به احساسی نوشتن، جزء لاینفک او. قلم که به دستش بدهی آنقدر ماهرانه در سیر روایت پروازت می‌دهد که یک نفس بخوانی و غرق شوی. کلمات را چنان با آب و تاب بیان می‌کند که جز حسرت خوردن و آه کشیدن کاری از دستت برنیاید، اینگونه است که قدم به قدم در کتابش همراه می‌کند.