فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆شعر زیبای کودکانه
حضرت #رقیه سلام الله علیها
@mah_mehr_com
#تربیتفرزند...🌹
«تربیت اولاد را پیش شما کوچک کردند. تربیت اولاد بالاترین چیزی است که در همهی جوامع از همهی شغلها بالاتر است.
هیچ شغلی به شرافت مادری نیست و اینها منحط (پست) کردند این را.
این خیانت بزرگی است که به ما کردند و به ملت ما کردند.
مادرها را منصرف کردند از بچهداری...
بچهداری را یک چیز منحطی حساب کردند؛ در صورتی که از دامن همین مادرها مالک اشتر پیدا میشود، از دامن همین مادرها حسین بن علی پیدا میشود...»
📖 صحیفه امام خمینی؛ ج۷، ص۴۴۷
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
@mah_mehr_com
#فرزندپروری
🔸والدینی که تحمل پذیرش اشتباهات کودک رو ندارند ترس از اشتباه رو در بچه تقویت میکنند.
🔸این کار باعث میشه به تدریج، کودک سکوت و انفعال رو به خاطر ترس از سرزنش ترجیح بده و در نتيجه كودک خجالتی و كمرو میشه.
@mah_mehr_com
21.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انیمیشن "سلام بر ابراهیم" - قسمت۲
@mah_mehr_com
ابری شده آسمون
داره می باره بارون
روز شهادت اوست
غصه داره دلامون
سلام امام حسن
همه عالم فداتون
🕯عزیزانم، #شهادت امام حسن مجتبی (ع) بر شما تسلیت باد.
🕯🖤 آن شبِ مهتابی🕯🖤
ماه گفت: «بگذارید اول من تعریف کنم.»
ستارهها که هیجانزده بودند یکییکی به حرف آمدند:
- اول من میگویم!
- نه، من بهتر از شما میتوانم تعریف کنم.
- اما هیچکدامتان مثل من بلد نیستید بگویید. من از همهی شما به زمین نزدیکتر هستم.
خورشید خندید و گفت: «اصلاً هیچ کدامتان نگویید؛ چون من حوصلهی همهمهی شماها را ندارم. یا یک نفر یا هیچکدام!»
ماه خندید و گفت: «من نمیگویم؛ اما به نظرم ستارهی سهیل بگوید بهتر است.»
ستارهها دوباره همهمه کردند. خورشید و ماه خیره خیره نگاهشان کردند و خندیدند. کمی که گذشت خورشید صدایش را بلند کرد و گفت: «حواستان کجاست؟ دارد همه جای زمین از نور من روشن میشود. تا صبح نشده، برایم بگویید چه اتفاقی افتاده!»
ستارهها ساکت شدند. حالا همگی آنها به ستارهی کوچکی خیره بودند که تا به آن لحظه حرفی نزده بود. آنها همگی گفتند: «ستارهی صبح بگوید!»
ستارهی کوچک خندید و گفت: «شب بود. ما در دل آسمان، کنار هم بودیم و زمین را زیر پایمان پر نور میکردیم. ماهِ زیبا ناگهان همگی ما را صدا زد. بعد اتاق کوچکی را نشانمان داد. همان اتاقی که خیلی شبها نور خود را بر تنِ خاکی آن میریختیم. همان اتاقی که بوی خوبی از آن بلند بود.
من و ستارهها و ماه به طرف آن اتاق کله کشیدیم. صدای مهربانِ حسن، کودک دوستداشتنی امام علی گوشمان را نوازش داد. او در آن موقع شب بیدار بود. ماه گفت: «آرام باشید و خوب گوش کنید. حسن غرقِ گفتوگو با مادرش فاطمه است.»
حسن در رختخواب خود بیدار بود. مادر تازه نماز شب خوانده بود و داشت دعا میکرد. او آرام آرام اسمِ یکییکیِ همسایهها را میبرد و به حال آنها دعا میخواند. حسن چندبار در رختخواب خود، از این پهلو به آن پهلو شد. ماه زیبا از پشت پنجرهی اتاق، نور تازهای بر صورت مهربان او ریخت. حسن لحاف روی خود را کمی کنار زد و به مادر که رو به قبله نشسته بود نگاه کرد. او هنوز خوابش نبرده بود و صدای مهربان مادر را میشنید. مادر هنوز هم داشت در حق همسایهها دعا میکرد؛ همان همسایههایی که بعضیشان آدمهای تندخو و نامهربانی بودند و با رفتارهای بدشان، امام علی را آزار میدادند.
راز و نیاز مادر تا نزدیکیهای اذان صبح طول کشید. مادر در این مدت، یک بار هم نشد که برای خودش دعا کند و از خدا چیزی بخواهد.
بعد از نماز صبح، حسن رو به مادر کرد و پرسید: «مادرجان! چرا دیشب، حتی یک بار هم برای خودت از خدا چیزی نخواستی و دائم برای دیگران دعا کردی؟»
فاطمه به گلِ روی حسن که زیباترین گل خانهاش بود خیره شد و جواب داد: «مگر نشنیدهای که اول همسایه، بعد خانه؟ پس باید اول به فکر دیگران بود و بعد به فکر خود!»
من و ماه و ستارهها، غرق در خوشحالی شدیم. دیدنِ روی زیبای اهل بیت برای ما شیرینتر از همهی آسمانها و منظومههاست.»
خورشید که بالهای طلاییاش را باز کرده بود به خانهی کوچک فاطمه و علی خیره شد و آرام آرام آنجا را بوسید.
#قصه_امامان
@mah_mehr_com
به نام آن خداوندی که نامش
کند آرام قلب بندگانش
بسم الله الرحمن الرحیم
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🌸یارب به جلال و جاهِ احمدصلوات
💖بر باغِ گل و بهارِ سَرمَدصلوات
🌸بر فخرِ بشر، به آیت لطف خدا
💖بر خاتَم انبیا محمد مصطفی صلوات
🌸الّلهُمَّ ✨🌺
🌸صلّ✨🌺
🌸علْی✨🌺
🌸محَمَّدٍ✨🌺
🌸وآلَ✨🌺
🌸محَمَّدٍ✨🌺
🌸وعَجِّل✨🌺
🌸 فرَجَهُم✨🌺
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#سلام_صبح_یکشنبه تون_مبارک☕🌸
امروزرابالبخند😊
کمی مهربان تر و🌸🍃
بارویی خوش آغاز کنید🌸🍃
خوشبختی به همین🌸🍃
سادگیست 🌸🍃
لحظه هاتون شیرین 🌸🍃
و شاددرکنارخانواده ودوستان😊🌸🍃
🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿🌺🌸🌿
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کودکانه 😍
#کاکولی
داستانهای کاکولی 🐔
این قسمت : " خانه ی کوچک "
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com