سومشهریورهزاروچهارصدوسه
رسیدن به کربلا|●
ساعت ۱۷:۲۷ به وقت عراق است و ما بیشتر مسیر نجف به کربلا را با ماشین آمده و مابقی را در مسیر مشایه قرار گرفتیم. همه جمعمون دوست داشت هر ۱۴۰۰ عمود را پیاده راه برود. از خدا خواستیم همین چند عمود را ۱۴۰۰ عمود برای ما حساب کند. در دو راهی ورودی کربلا دنبال مسیر حرکت به سمت حرم حضرت عباس علیه السلام هستیم.
سحر ساعت ۰۰:۳۰ کنار تلویزیون حرم حضرت عباس علیه السلام وعده کردیم تا به سمت مرز خسروی حرکت کنیم.
اینجا همه عاقبتها و همه خیرات رقم میخورد. آیت الله بهجت فرموده بود یک قطره اشک بر اباعبدالله از نماز شب هم بالاترست، یعنی اینقدر مقام اباعبدالله بالاست. اینجا جاییست که انواع ملائکه دعاگوی زائرانش هستند.
اینجا کربلاست، بار بگشایید...
ما هنوز به حرم نرسیدهایم.
سفرنامه اربعین ۷
سومشهریورهزاروچهارصدوسه
حرم مطهر امام حسین علیهالسلام |●
بعد از زیارت حرم حضرت عباس آمدم حرم مطهر اباعبدالله. بعد از اینکه چند مهره از کمرم جابه جا شد و کمی قفسه سینهام برای ورود به حرم به دلیل شدت فشار جمعیت شکست، بالاخره وارد حرم شدم و صاف رفتم طرف ضریح مطهر. نه حال اشک داشتم نه کار خاص دیگری. فقط سعی کردم خودم را به گوشهای برسانم که خادمها از زیر قبه بیرونم نکنند و بتوانم دقایقی صاف زل بزنم به حرم و خوب ضریح مطهر را نگاه کنم. به چند نفر قول داده بودم زیر قبه به صورت خاص برایشان دعا میکنم. به قولم وفا کردم. برای خودم دعای خاصی نکردم جز دعای همیشگی که شهادت را خواستم. از ساعت ۲۱ عراق سه ساعتی فرصت دارم که در حرم بمانم اما تقریبا هیچ جایی از حرم، به دلیل شدت ازدحام، نه میشه ایستاد، نه میشه نشست. به زور خودم را یه جوری جا کردم اما فقط می توانم بنشینم، آن هم جمع و جور و به طوری که در خودم فرو بروم. جای نماز خواندن اصلا نیست.
الان که این جملات را مینویسم درست نشستهام جایی که صدای هیئات و دستههای عزاداری که از صحنهای حرم عبور میکنند به وضوح و خوبی شنیده میشود. بعضی عربی، بعضی پاکستانی، بعضی ایرانی و احتمالا از کشورهای دیگر هم هستند. زیارت جامعه کبیره و عالیه المضامین را با طمأنینه و کمی بلند خواندم. به دیوار شیشهای کنارم تکیه دادم که مستقیم مقابلم گنبد از پشت شیشه داخل صحن حرم دل ربایی میکند.
دوست دارم کمی به مانند محبوب زندگیام آقا سید مرتضی آوینی متن بنویسم. خواندن حکمتهای نهجالبلاغه قرار روزانهمان است. بعد از خواندنشان سعی میکنم کمی آوینیگونه بنویسم...
سفرنامه اربعین ۸
چهارمشهریورهزاروچهارصدوسه
واگویههای شب اربعینی داخل حرم|●
اینجا دنیایش متفاوت است. گویی
انسانها زمانی که وارد حرم مطهر میشوند نقابهایشان را برداشته و به چهره واقعی
خود نزدیک میشوند.
زرق و برق دنیا، انسانها را اسیر غفلت کرده
و به خدافراموشی و در نتیجه خودفراموشی
بزرگی گرفتار کرده است اما موج جمعیت در
حرم مطهر اباعبدالله، او را در دریایی میاندازد
که همه عالمیان به سمت امام در حرکتاند و
او چشم برهم زدنی خود را زیر قبه و در آغوش
امام میبیند. اینجا تنها به اندازه نشستن آن
هم به صورت جمع و جور امکان داری، یعنی
به همین اندازه زمین به تو جای داده و بیش
از آن برای تو نیست. آدمیانی که تا چندلحظه
پیش، نه شناختی از هم داشتند و نه ارتباطی
با یکدیگر، اکنون به واسطه امام، خدمت و
محبت به هم میورزند. زائر در اینجا نه دنبال
خوردن است، نه آشامیدن ونه حتی خوابیدن
که تنها دنبال نگاه کردن به امام وحرف زدن با
امام است. اینجا هم ایرانی است، هم عراقی، هم آمریکایی، هم هندی، هم انگلیسی، هم
هندی و هم... . گویی همه دنیا فهمیدهاند
باید به سوی امام فرار کنند. کربلا، مرکز عالم
شده است و سنی و شیعه همه دور امام اند.
انسانها فراموشکارند. زود یادشان می رود،
امام آنها را فرا میخواند تا یادشان بیاورد که
ذکر و تذکر برای آنها که دل در گرو حقیقت
دارند، از هر چیزی سودمندتر است...
بی تو خوشی ننگ شده، ننگ شده
دلم برات تنگ شده، تنگ شده
سفرنامه اربعین ۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️
پنجثانیهازحرمحضرتعباسروببینید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️
پنجثانیهازحرمحضرتاباعبداللهروببینید...
چهارمشهریورهزاروچهارصدوسه
ورود به ایران |●
ساعت ۹:۵۷ به وقت عراق خارج شدیم و ساعت ۱۰:۳۰ وارد ایران شدیم. انشاالله تا شب میرسیم به قم و تصمیم داریم اگر خدا بخواهد خاتمه سفر نیز با زیارت مختصر حضرت معصومه سلام الله علیها باشد.
امیدوارم توانسته باشم ذرهای دلهای شما را با این سفر نورانی همراه کرده و دلتان را به امام گره بزنم.
پایان سفرنامه اربعین
التماس دعا🌱
04.mp3
3.57M
با تو نگفته بودم…؛
عشقت نشسته بر دل، جانم رسیده بر لب...
🎙کربلایی علی اکبر حائری
پارکهای موضوعی در جهان.pdf
59.84M
✅ گزارش رصدی «نگاهی به #پارکهای_موضوعی در جهان»
🔹پارکهای موضوعی با محوریت فرهنگ یا پارکهای فرهنگی، از مهمترین بخشهای فضای سبز شهرهاست که نقش بسزایی در بهبود کیفیت زندگی افراد و حفظ فرهنگ و تاریخ جامعه دارند. این پارکها با ارائه فضاهایی مناسب تفریح، آموزش و ترویج هنر و علم به ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک میکند.
🔹مرکز رصد فرهنگی در این گزارش پنج نمونه را بررسی کرده است: خانه رویای باربی، دیزنیلند، کیدزانیا؛ پارک پرورو و پارک مینیاتوری، هر کدام از این پارکها با هدف و رویکرد مفهومی خاص خود، سفری متمایز را برای بازدیدکنندگان ارائه میکنند و دیدگاههای آنها را شکل میدهد و بر هویتها تأثیر میگذارند.
ircud.ir/fa/content/294391/
@ricac_ac_ir
🌹
╰┈➤❀●•۰ @mah_neshann
62113945702.pdf
604.4K
🧭 «رفتارهای پرخطر نوجوانان دختر و پسر»
امروز به تناسبی به این مقاله مراجعه کردم و صفحات ۴۳ و ۴۴ نوشته، و همچنین صفحه ۴۸ به بعد آن توجهم رو جلب کرد.
🌱 رفتارهای پرخطر نوجوانها را نام برده و در مورد عوامل شکل گیری شون هم صحبت کرده.
🌹
╰┈➤❀●•۰ @mah_neshann
.
هر از گاهی که سری به گوشه کناری میزنم میبینم انسانهایی زنده میدوند تا که خواب رفتهها را بیدار کنند
و این فرصت کوتاه عمر، به خوشی یا ناخوشی سپری میشود
و قطعا این سوال را هر کدام از ما در پیری از خود میپرسد و در ذهن مرور میکند که عمرت و جوانیات به چه سپری شد؟
و بعد از این سوال، عدهای سر به زیر و انگشت به دهان و عدهای لبخند به لب میشوند.
.
🌱
و من دوست ندارم زندگیام یکنواخت باشد
هر شب سر ساعت منظمی بخوابم
و هر روز برای کار تکراری زمان بگذارم.
باید زندگی هیجان داشته باشد
همراه با بالا و پایین روزگار
و باید گاهی زود خوابید و گاهی دیر
نه اینکه بینظم بود
بلکه به نیاز زمانه دل داد
و چهره درهم کشیده به آن پشت نکرد
که من برنامه خودم را دارم
و تو در آن جایی نداری...
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
...و من به تو محتاجم...
.
گفتم: از جمعهای مؤمنانه میترسم!
پرسید: از چه؟
+ از تفرقهافکنی شیطان که در کمین نشسته است...
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر بار اینو میبینم حرفهای جدیدی برام داره.
از اینکه شیطان و دار و دستهش روی چی تمرکز میکنن و چی اذیتشون میکنه، از اینکه اگر جایی خوب کار نکنیم کسی کاری به کارمون نداره و اتفاقا مشکلی سر راهمون سبز نمیشه، از اینکه شیطان میخواد کارای مهم رو نابود کنه و مانع انجامشون بشه، از اینکه...
🌱
امروز به تناسب دعوت یکی از دوستان برای سخنرانی در روضهای خانگی، بحثهایی رو دارم مطالعه میکنم.
به نکتهای رسیدم که برایم جالب بود و البته داستانش باورنکردنی.
.
تشيع بالاتر از محبت و بيشتر از تولى و تبرى و تسليم قلبى و لسانى، به تبعيت و اطاعت در عمل نياز دارد. حد تشيع در اطاعت و تبعيت است و حد ولايت در تبرى و تولى و تسليم و حد محبت بسيار گستردهتر و فراختر است و شكلهاى گوناگون محبت به خاطر خدا و يا به خاطر كرامت و جمال و كمال را در بر مىگيرد.
❤️ مثل محبت آن جوان انصارى كه هر روز به ديدار مىآمد و چشم از رسول صلى الله عليه و آله پر مىكرد و رسول صلى الله عليه و آله بهخاطر او كه بيشتر توشه بردارد، سر را بالا مىآورد تا آن روز كه آمد و رفت و دوباره بازگشت. رسول صلى الله عليه و آله از او پرسيد؛ چه شد كه امروز دو بار آمدى؟ گفت اشتياقم بىقرارم كرد، و بازگشتم كه سيراب شوم و رفت و ديگر نيامد.
هنگامى كه رسول صلى الله عليه و آله به سراغ جوان آمد، از مرگش خبر دادند و پس از گفتوگو از حالات او، گفتند كه مالك چشمش نبوده و چشم سركشى داشته حضرت مىفرمايند؛ آنقدر از محبت من در دل او بود كه حتى اگر برده مىفروخت و جاريه داد و ستد مىكرد، از آتش نجات مىيافت.
اين محبت تا آنجا كه محبت شديدتر شود و تمامى دل را بگيرد و حب و بغض آدمى را مهار كند، و تولى و تبرى را بسازد، گستردهتر مىشود و به ولايت مىرسد و تسليم قلبى و اعتراف لسانى را آسان مىكند.
◾️ ولى تشيع و متابعت، اطاعت و همراهى در عمل را مىخواهد. بدون اين تسليم در عمل و همراهى در عمل از تشيع خبرى نيست؛ «والله ما شيعة على الا من عف بطنه و فرجه...».
📚 وارثان عاشورا، علی صفایی حائری، ص ۱۷۹
🌹
╰┈➤❀●•۰ @mah_neshann