May 11
هدایت شده از مَعهَدُالضّادِ
🔴إذا أَمْكَنَ حَلُّ مُشكِلةٍ فَلا حاجَةَ لِلْقَلقِ وَ إنْ كانَ حَلُّها غيرَ مُمكِنٍ فما جَدوى القَلَقِ؟!
🔴اگر مشكلى را مى شود حل كرد نيازى به نگرانى نيست
و اگر حلش امكانپذير نيست نگرانى چه سودى دارد؟!
@mahadalzaad
zaadnet.ir
#صورة
القُبُّعَةُ العَجيبَةُ
🎩🎩🎩
كلاه شگفت انگيز😳
📒📙📘📗📕📒
🔺الجزء الأول
كَلِمات جَديدة
🔰🔰🔰🔰🔰
إستغل فرصة....:از فرصت .... استفاده كرد
لِيجرّب بنفسه: تا خودش امتحان كند
القبعة الزرقاء العجيبة: كلاه آبي عجيب
لكن الامور لم تَسِرْ كَما كانَ يَشتَهي: ولى كارها آن طور كه ميلش بود پيش نرفت.
كان هناك رجل ضليع بكل أمورِ العِلم: مردي بود كه به همه مسائل علم آگاهى داشت.
كانت لهذا العالم قبعة: اين دانشمند يك كلاه داشت
ما إن یضعها علی رأسه ، حتی یتحقق له کل ما یمر بخاطره: به محض اينكه آن را بر سر مي گذاشت، هر آنچه به ذهنش خطور مي كرد به واقعيت مى پيوست.
تخيّل: تصور كرد
فَراشة: پروانه
ظهرَت: ظاهر شد
أمامَه: در برابرش
وحدَهُ: به تنهايي
كان يعرف: مي دانست
الكلمات السّرية: رمزها
تختفي: ناپديد مي شود
تعود مِن حيث أتَت: به جايي باز مي گردد كه از آنجا آمده.
لَمْ يَكُنْ يَعيشُ: زندگي نمي كرد
مُساعد: دستيار
كان يَقومُ بِكافّةِ الأعمال المنزلية: به همه ي كارهاي منزل مي پرداخت
كان يمسح: پاك مي كرد
كان يُقطّع الاخشاب: چوب ها را تكه تكه مى كرد
كان يجلب الماء من البئر: از چاه آب مى آورد
على علم ب....:آگاه به.....
یا لیت هذه القبعة لي : اي كاش اين كلاه براى من بود
سوف لن احتاج: نياز نخواهم داشت
من تلقاء نفسها:به خودي خود
بفضل....: به لطف....
#قصّة
@mahadalzaad
https://www.zaadnet.ir
May 11
معهد الضّاد(مَتاع)
مفردات و إصطلاحات:
المِهَن(حرفه و فن)
ابزار: أَدَوَات
اتو شویی: مَکوی
اره برقی: مِنشَار کهرَبائي
اره: مِنشار
استاد دانشگاه: أُستاذ جامعيّ
استاندار: مُحافِظ
إسکنه: إزمیل
افسر: ضابِط
انبردست: زَردِیَّة
انبر قفلی: مِفتَاحُ رَبط
انگشتانه: کُشتُبان/ قِمعُ خِیاطَة
آجر: آجُرّ/طُوب/طابُوق
آچار: مفتاحُ شَقّ
آرایشگر(زنان): مُزَیِّنةُ شَعر
آرایشگر: حَلّاق
🌹 منبع: مُعجم الضّاد
🌹مؤلف: مهدي اصغري
#معجم
@mahadalzaad
zaadnet.ir
صوت👇👇👇
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر برگ خشکیدهای، خشکیده نیست😍
وَ لَيْسَتْ كلّ ورقةٍ تَبدو جافّةً، بجافّةٍ😍
@mahadalzaad