هدایت شده از نویسندگان حوزوی
❌طلبه نشوید
اگر می خواهید؛ سوار بر امواج جناج چپ یا راست، بتازید؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، سوار بر پورشه در خیابان ویراژ بدهید؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، رییس و کارمند بشوید؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، مردم دست شما را ببوسند؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، منبر و سخنرانی فرمالیته بکنید ؛طلبه نشوید.
اگر می خواهید،اَدا دربیاورید و نقش آدم های مومن را بازی کنید؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، مدرک بگیرید و حجت الاسلام دکتری صدایتان کنند ؛ طلبه نشوید.
اگر می خواهید، چین های عمامه را بشمارید؛ طلبه نشوید .
اگر می خواهید ، یک زندگی آرام و بی دردسر داشته باشید، طلبه نشوید .
📌 اما اگر ...
اگر می خواهید، خودسازی کنید؛ طلبه بشوید.
اگر می خواهید عالم و اندیشمند بشوید؛ طلبه بشوید.
اگر می خواهید، رسالت شناس و قله پیما گردید؛ طلبه بشوید.
اگر می خواهید، قلب و مغزتان مثل چشمه بجوشد، طلبه بشوید.
اگر می خواهید، ارث پیامبر اعظم (ص) نصیبتان شود؛ طلبه بشوید.
اگر می خواهید، در لشکر حضرت ولی عصر (عج) پست و مقام بگیرید، طلبه شوید.
اگر می خواهید، گره از مشکلات مردم باز کنید؛ طلبه بشوید.
اگر می خواهید، انسانی را راه ببرید ، هدایت کنید، بیاموزید؛ طلبه بشوید .
اگر می خواهید، معراج معنویت داشته باشید؛ طلبه بشوید .
اگر می خواهید، دنیا را بتکانید؛ طلبه بشوید .
اگر می خواهید، در صحرای قیامت پرچمدار شوید؛ طلبه بشوید.
✍️ سید جواد محمدزاده
پذیرش حوزههای علمیه داوطلبان میتوانند با مراجعه به سایت مرکز به آدرس WWW.HOWZEH-QOM.IR اطلاعات بیشتری را به دست بیاورند.
#نویسندگان_حوزوی
https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
سفینه
❌طلبه نشوید اگر می خواهید؛ سوار بر امواج جناج چپ یا راست، بتازید؛ طلبه نشوید. اگر می خواهید، سوار ب
سلام بر همه بزرگوران .
متن بالا یک متن روان ، صمیمی ، امروزی برای تبلیغ جوانان به حوزه است .
لطفا برای رضای خدا انتشار بدهید تا جوانان مومن وارد حوزه شوند .
متشکرم .
https://v-o-h.ir/?p=6411
🔰با تشکر از پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه ؛
که مطلب 《طلبه نشوید 》
را انتشار دادند .
✍ سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
✂️لطفا اصلاح کنید ؛
🔖چشم زخم !
بیش از آنکه دیگران بتوانند با چشم ، زخمی بر شما بزنند ؛ شما زخم بر دل آنان زده اید ! و چشم آنان را از حدقه در آورده اید !
با
📌نمایش تجملات؛
📌ظاهر سازی چیدمان مبل ؛
📌عکس پرو فایل اسکی روی یخ ؛
📌فیلم شام شب در رستوران ملل ؛
📌پرو لباس مجلسی حریر ؛
📌اکران خنده های مستانه ؛
📌سانروف ماشین فول آبشن ؛
📌سلفی من و کباب و یک دنیاخوشبختی ؛
📌استوری های آرزوها ؛
📌پست های اهرام ثلاثه ؛
حالا تو بگو ؛
تو زخم بر چشمان نهاده ای ؟!
یا آنان تو را چشم زده اند ؟!
ان یکاد بخوانید و در فراز کنید .
✍سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
🍏پای سجاده
الهی
در تعجبم !
ماشین ، توستر ، سماور ، یخچال ، آبگرمکن ، تلویزیون ، بخاری ، سشوار ،
اتو ، رادیو ، لباسشویی ، دوچرخه ؛
نیازمند تعمیر ،
تعویض قطعات است
و گاهی اسقاطی میشود!
در عجبم !
انسان در طول عمرش یک بار سانتریفوژ فکر و اندیشه اش را، پای سجاده آچار کشی نمی کند .
✍سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
🍎هفت سین ۱۴۰۰
《منشور ۷ ماده ای 》
1.امید آفرینی
پهنای باند افکار جامعه را بر مدار توسعه شبکه های ارتباطی امید، سیم پیچی کنید .
قطعات فرسوده{ نه ، نا ، نمی شود ،نمی توانیم } در ذهن های خسته را تعویض نمایید .
پیامبر باشید برای امت خودتان ، از بهشت بگویید ، از عدالت قیامت ، از جهنم بگویید با طعم آیس پک شکلاتی .
امید ببارید ؛ همانند سلطنت طلب ها ، منافقین ، مجری من و تو ، که می گوید؛ فردا صبح فرودگاه تهرانیم ! {زهی خیال باطل }
امیدشان را نا امید کنید با تلاش ، شب بیداری ها ، شمشیر زدن در استوری ها ، خون ریختن در پای پست های صفحه اینستاگرام ها . درخت امید را پای سفره هفت سین ۱۴۰۰بکارید .
2.بصیرت آفرینی
آفریننده باشید ؛ [نه زغال کبابی ، حرفهای قلمبه سلمبه ، پنجره های دو جداره ، ژل آتش زا ]
بیافریند ؛ نور ، معرفت ، دانش .
بصیرت را در کوره علم و دانش بپزید ، و در کارخانه فهم مخاطب قالب گیری کنید .
دست و پای آسیب ها ، قوت ها ، تهدیدها ، فرصت های جامعه را قطعه قطعه کنید و تشریح کنید ،مثنوی هفتاد من بسرایید .
کتاب قصه منوچهر احترامی بخوانید ، هزار بار داستان یوسف و زلیخا را بر میدانگاه ها تعریف کنید .
کاروان تشکیل دهید و عازم کتاب گینس شوید تا نام همه شما در هفت سین ۱۴۰۰ ثبت شود .
3.ایستادگی کنید.
تصیم بگیرید ؛بایستید تا مردم از شما الگو بگیرند . رطب خوده منع رطب نتواند کرد .
سنگر بسازید ، دهقان فدکار را به سمینارهای ایستادگی دعوت کنید تا روایت کند .
پطرس فداکار را از میان کتاب بیرون بکشید ، با او هم سخن بشوید تا ماجرای مقاومت را با زبان خودش بگوید بدون واسطه .
دست نشستگان را بگیرید و باهم سر سفره هفت سین ۱۴۰۰ بایستانید .
4.تنبلی نکنید .
دکتر شوید ؛ رژیم تنبلی بگیرید ، چربی های اضافه غرور و نخوت را زیر آفتاب اراده آب کنید .
رختخواب بی حالی را جمع کنید ، بالشتی از دغدغه ها زیر سر بگذارید ، دست خمیازه کسلی را بشکنید ، زنده زنده شهید شوید تا قرن ها انسانها راحت زندگی کنند .
نهج البلاغه بخوانید تا آلیاژ تنبلی از وجودتان به اکسیر طلا تبدیل شود . کدو تنبل هفت سین ۱۴۰۰ را محکم به زمین بکوبید.
5.خسته نشوید.
بابا لنگدراز ، جین وبستر ژاپنی را هر صبح ناشتا با رفقا ببیند ، جودی اَبوت بشوید .
زیر دوش آب داغ آینده نگری، استحمام کنید تا خستگی از تن شما بریزد .
گه گاهی به آسایشگاه سالمندان بروید تا قدری خس و خاشاک، فکرتان نابود شود .
عکس بچه های معلول را در خانه قاب کنید ،درسنامه آموزشی جناب مستطاب خبیث الخبیث ریگی را، بیاموزید که با نمایش چند کلیپ ساده موج نفرت و کینه را در دلها می نشاند .
به آمریکا ، واشنگتن ، سفر کنید ،با شارون ،نتانیاهو دیدار کنید و از نقشه هایشان بپرسید و بدانید .
صهیونیسم را به مهمانی دعوت کنید و از مراسم شام کمپ دیوید چند عکس ببینید . خستگی برایتان پوچ می شود .
6.توصیه به صبر
سرگذشت انسان 250 ساله را کنار سفره هفت سین ۱۴۰۰ برای بچه ها بخوانید . بلند بلند بخوانید و در هر فصل یک صلوات هدیه کنید .
هزار و چهار صد سال قمری ، میلیون ها سال نوری ، انبیاء و پیامبران، امامان ؛
جنگیدند،
استخوان در گلو ایستادند ،
تیر در گلوی علی اصغر دیدند ،
دست از بدن جدا شدند ،
تیر بر تابوت خوردند ،
شکنجه و شلاق چشیدند ،
زندان و سیاه چال رفتند ،
سر بالای نی ، گلو بریده ، عریان ، عطشان ،غریب ؛ شدند تا صبر را به ما بیاموزند .
هفت سین انقلاب با صبر تا ظهور ماندگار تر است .
7.توصیه به حق
قبیله گرایی را در نطفه بکشید .
دین دار باشید ، دین شناس شوید ، راه بلد گردید ، حق دار و حق نگه دار هم گردید تا آفتاب محبت خدا بر آسمان شما بتابد . دوستی ها ، دشمنی ها ، حق را نسوزاند .
سفره هفت سین ۱۴۰۰ بدون سین حق و حقگویی بی رنگ است .
🍎عیدتان مبارک
✍سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
پای سجاده
الهی
دل و جانم ، اوراقی شده ؛
آن را بِخَر
خریداری بجز تو ندارم ؛
✍ سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
هدایت شده از سفینه
🍏قاچ
«برداشت اول / راه »
دستی به آب بزن ،
وضو بساز ،
صورت را بشوی ،
سجاده پهن کن ،
بنشین ،
صحبت کن ،
سنگ های خود را با خدا وا کن ،
بگو ؛
بگو؛ از سختی ها ، از رنجها ، از دردها ، از سنگینی بار امانت .
بگو که تنها هستی ، آدمها دستی برای گرفتن ندارند .
بگو اینجا دنیا است ، دلبستگی ها نفس را بیچاره کرده ، پاها را فلج ساخته .
بگو نعمت داده ای ولی توان شکر ندارم .
بگو دلم وقتی می گیرد تنها آرامشم همین سجاده است ، هم سخنی با تو .
بگو دستانم خشکید ، آنها را به موزه هدیه دادم ، همان دستان رو به آسمان بلند .
بگو بزرگ شده ام ، راه می روم ، غذا می خورم ، پدر شده ام ، مادر گشته ام ، بازی های بچه گانه نمی کنم ،
ولی دلتنگ دیدار تو هستم .
بگو اینجا همه چیز هست ، باغ ، درخت ، دریا ، ماشین ، ولی هر جا دنبال تو گشتم تو را نیافتم ؛
بپرس آدرس خانه شما تغییر کرده ؟
بگو سرمایه ای ندارم ، همین چند قطره اشک تمام دارایی من است ؛ می خری ؟
بگو انسانها مجهز به دوربین مدار بسته شده اند ! دوربین شما کجاست ؟
مرا می بینی ؟ صدایم را می شنوی ؟
بگو زبانم مو درآورد از این همه فریاد ! جانم به لب رسید از این همه شکایت ! مغزم به جوش آمد از این همه کلمات بی رنگ خدایی!
بگو آمدم ،
راه نشانم بده ،
دستم بگیر ،
قلبم آتش بزن .
✋ مناجات شعبانیه
{وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ}
و چون تو را بخوانم دعاى مرا اجابت فرما و هرگاه تو را ندا كنم ندايم بشنو
✍ سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
🍏 قاچ
«برداشت دوم / نگاه »
نگاه از زمین بردار ؛ سر بالا کن ؛
به آسمان بدوز ؛
رزق زیر سنگ نیست ؛
لابی نکنید ، زیرآب نزنید ؛
رزق همان نگاه خداست ؛
در دست خداست ؛
کره ماه چه می کنید ؟
آرمسترانگ آمریکایی را بگویید برگردد ! رزق تویی ، رزق منم ؛
رزق چاپلوس نبودن است ؛
ررزق تهمت نزدن است ؛
رزق قامت توانمندی تو است.
آن را دریاب؛
رزق همان زرش پلو با مرغ بعد از یک دوره مطالعه کتب ع. ص است ؛
رزق سراسیمه برخاستن نیمه شب برای چند قطره اشک است ؛
رزق نشستن پای سجاده است ؛
رزق بوسیدن دست مادر است ؛
رزق صورت بر خاک قبر پدر ساییدن است ؛
نگاهت را صافکاری کن ؛
اعواج تفکر توحیدی را ریختگری کن ؛ کاشی های فرسوده اعتقادات را تازه سازی کن ؛
قطعات توحید ذات ، صفات ، عبادت ، ربوبی ، را بشکاف و دوباره چینش کن ،
اندیشه را به تراشکاری بسپار؛
تا خدا پناهگاه تو شود ؛
ویترین نگاه خدا ، درهم است ؛
محبت ، غضب ، خشم ، لطف ؛
تو کدام را می پسندی ؛
قالب غضب خدا لایدرک و لایوصف است ؛
سرمایه خود را در بازار بورس محبت بریز ؛
نگاه خدا را تغییر بده ؛
پرده گناه را کنار بزن ؛
تا ببیند شایستگی تو را ؛
نگاه کن ؛ خدا ایستاده ؛
چشم در چشم تو ؛
نگاه به نگاه ؛
فیس تو فیس ؛
آنلاین ؛
بخواه هر چه می خواهی ؛
#مناجات_شعبانیه
{إِلٰهِى إِنْ حَرَمْتَنِى فَمَنْ ذَا الَّذِى يَرْزُقُنِى ؟ معبودم! اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد؟ }
✍سید جواد محمدزاده
افق۳۸.《تسبیح》.m4a
3.02M
🍏 سلسله جلسات افق ۳۸
🎧 موضوع ؛ 《 تسبیح 》
🕰3 دقیقه
🎯 تفکرسازی
🎯 توامندسازی
🎯 رفتارسازی
🗣 سید جواد محمدزاده
@mahammmadzadeseyedjavad
۲۵ اسفند روز بزرگداشت پروین اعتصامی
اشعار با نگاه توحیدی
مادر موسی چو موسی را به نیل
در فکند از گفته رب جلیل
●
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کی فرزند خرد بی گناه
●
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
●
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب، خاکت را دهد ناگه به باد
●
وحی امد کین چه فکر با طل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
●
پرده شک را بر انداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
●
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
●
در تو تنها عشق و مهر مادریست
شیوه ما عدل و بنده پروریست
●
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو باز آریم باز
●
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایه اش سیلاب و موجش مادر است
●
رودها از خود نه طغیان می کنند
آنچه می گوییم ما، آن می کنند
●
ما، به دریا حکم طوفان می دهیم
ما به سیل و موج فرمان می دهیم
●
نسبت نسیان به ذات حق مده
بار کفر است این به دوش خود منه
●
به که بر گردی ، به ما بسپاریش
کی تو از ما دوست تر می داریش
●
نقش هستس نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب سر گردان ماست
●
قطره ای کز جویباری می رود
از پی انجام کاری می رود
●
ما بسی گم گشته باز آورده ایم
ما بسی بی توشه را پرورده ایم
میهمان ماست هر کس بی نواست
آشنا با ماست چون بی آشناست
●
ما بخوانیم ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم ار بد کنند
●
سوزن ما دوخت هر جا هر چه دوخت
ز آتش ما سوخت هر شمعی که سوخت
●
کشتی ای ز آسیب موجی هو لناک
رفت وقتی سوی غرقاب هلاک
●
بندها را تار و پود از هم گسیخت
موج از هر جا که راهی یافت ریخت
●
هرچه بود از مال و مردم را ببرد
زان گروه رفته طفلی ماند خرد
●
طفل مسکین چون کبوتر پر گرفت
بحر را چون دامن مادر گرفت
●
موجش اول وهله چون طومار کرد
تند باد، اندیشه پیکار کرد
●
بحر را گفتم دگر طوفان مکن
این بنای شوق را ویران مکن
●
در میان مستمندان فرق نیست
این غریق خرد بهر غرق نیست
●
صخره را گفتم مکن با او ستیز
قطره را گفتم ، بدان جانب مریز
●
امر دادم باد را ،کان شیر خوار
گیرد از دریا ، گذارد در کنار
●
سنگ را گفتم به زیرش نرم شو
برف را گفتم که آب گرم شو
●
صبح را گفتم به رویش خنده کن
نور را گفتم دلش را زنده کن
●
لاله را گفتم که نزدیکش به روی
ژاله را گفتم که رخسارش بشوی
●
خار را گفتم که خلخالش مکن
مار را گفتم که طفلک را مزن
●
رنج را گفتم که صبرش اندک است
اشک را گفتم مکاهش کودک است
●
گرگ را گفتم تن خردش مدر
دزد را گفتم گلوبندش مبر
●
بخت را گفتم جهان داریش ده
هوش را گفتم که هوشیاریش ده
●
تیرگیها را نمودم روشنی
ترس ها را جمله کردم ایمنی
●
ایمنی دیدند و نا ایمن شدند
دوستی کردم مرا دشمن شدند
●
کا رها کردند اما پست و زشت
ساختند آیینه ها اما ز خشت
●
تا که خود بشناختند از راه، جاه
چاهها کندند مردم را به راه
●
روشنیها خواستند اما ز دود
قصر ها افراشتند اما به رود
●
قصه ها گفتند بی اصل و اساس
دزدها بگماشتند از بهر پاس
●
جامها لبریز کردند از فساد
رشته ها رشتند در دوک عناد
●
درس ها خواندند اما درس عار
اسبها راندند اما بی فسار
●
دیو ها کردند و دربان و وکیل
در چه محضر محضر حی جلیل
●
وا رهاندیم آ ن غریق بی نوا
تا رهید از مرگ شد صید هوا
●
آخر آن نور تجلی دود شد
آن یتیم بی گنه نمرود شد
●
رزمجویی کرد با چون من کسی
خواست یاری از عقاب و کرکسی
●
برق عجب، آتش یسی افروخته
وز شراری خانمانها سوخته
●
خواست تا لاف خداوندی زند
برج و باروی خدا را بشکند
●
رای بد زد گشت پست و تیره رای
سر کشی کرد و فکندیمش ز پای
●
ما که دشمن را چنین می پروریم
دوستان را از نظر چون می بریم
●
آنکه با نمرود این احسان کند
ظلم کی با موسی عمران کند
●
این سخن پروین نه از روی هواست
هر کجا نوریست ، ز انوار خداست
@mahammmadzadeseyedjavad