eitaa logo
250 دنبال‌کننده
229 عکس
20 ویدیو
4 فایل
مدرس حوزه و دانشگاه؛ نویسنده، پژوهشگر حوزه دین و فرهنگ ارتباط با نویسنده سید جواد محمدزاده: @seyedjmdz
مشاهده در ایتا
دانلود
ذائقه کشی در کتابخوانی! چند سالی است که متولیان فرهنگی برای نشر کتاب و کتابخوانی در سطح جامعه اقدام به گذاشتن کیوسک ها و یا همان کتابخانه های کوچک در مترو یا ایستگاه اتوبوس یا محل انتظار در مطب پزشکان و هواپیما کرده اند. و در مناسبت ها و همایش های متعدد کتاب رایگان هدیه می دهند. کتاب یار مهربان و دانا و خوش بیان است اگر ذائقه مخاطب را نکشته باشیم و آن را عقیم نساخته باشیم! مهمتر از فرهنگ کتابخوانی؛ ذوق افزایی در خواندن کتاب و خریدن کتاب است که این کار سخت را رستم و سهراب می طلبد تا دست تک تک جوانان را بگیرند و آن ها را شیفته خواندن آن کنند. ایستگاه های مطالعه در هر نقطه و مکان عمومی؛ بیش از آنکه راهبرنده باشد و افراد را کتابخوان کند, ذائقه آنان را منهدم می سازد. چرا که مراجعه به کتاب بدون ایجاد سوال؛ یعنی خودسوزی کتابخوانی و باد آورده را باد خواهد برد. و از طرفی کتابهایی که دراین ایستگاه ها گذاشته می شود؛ نازل ترین نوع کتاب و کم ارزش ترین محتوی را دارد که هر خواننده ای را مجبور به پرتاب کتاب به گوشه ای می سازد. برای کتابخوانی نیاز به مسابقه و قرار دادن جوایز اعجاز آور نداریم. کتاب را اگر درست بنویسم و چاپ زیبایی انجام دهیم و معرفی کاملی ترتیب بدهیم و کاربردی طراحی کنیم؛ قطعا روی دست کتاب را خواهند برد و خواهند خواند و منتشر می کنند. سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
کتاب خواستم از کتاب بنویسم و بگویم ... خواستم از یار مهربان بنویسم.... خواستم از دانایی و خوش زبانی کتاب بنویسم... خواستم درباره کتاب بسراییم... خواستم مثنوی هفتاد من بگویم .... ولی خودم را در آیینه دیدم ... دیدم بیش از آنکه کتاب بخوانم با گوشی همراه هستم... دیدم فضای مجازی مرا اسیر کرده .... دیدم تنها مانده ام در این ازدحام تنهایی... دیدم کتاب را ... حالا از روی شما شرمنده ام که نمی توانم از کتاب بنویسم ... من مانده ام و یک عدد لپ تاپ و گوشی ... البته الان در حال نوشتن سومین کتابم هستم. ارادتمند. سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
پاییز یک فصل زیبا نیست! برگ ریزان برای مرد و زن عاشق نیست! رنگارنگ طبیعت برای به به و چه چه نیست! تغییر فصول برای پر کردن تقویم نیست! بهار و تابستان و پاییز و زمستان از سر تغییر نیست! طبیعت طبیعت نیست! با محقق می شود. پاییز برای کاران و مسولان فرهنگی حرف دارد. حرف پاییز همان فرهنگ سازی توحیدی است. حرف پاییز اتصال مردم به الله است. حرف پاییز تفکر است. حرف پاییز گفتمان سازی است. حرف پاییز راه رفتن و ساختن است. حرف پاییز فرهنگ زیبا سخن گفتن و زیبا نوشتن و زیبا زندگی کردن است. حرف پاییز دورهمی خانواده است. حرف پاییز معماری توحیدی شهر است. حرف پاییز دوستی با همسر و فرزند و همسایه ..است. حرف پاییز .... ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
🔹نیازمندی ها به کمی حیات در دل های مرده نیازمندیم به کمی هوا در این دنیای مسموم نیازمندیم به کمی تفکر در باب جهان نیازمندیم به کمی گرما برای آدم های سرد نیازمندیم به کمی مردانگی برای نامردان جهان نیازمندیم به کمی صداقت برای زندگی در جهان دروغ نیازمندیم به قدری آرامش‌ برای تحمل انسان بی خرد نیازمندیم به قدری آداب برای به جا آوردن ادب نیازمندیم به قدری نور در این تاریکی نیازمندیم به قدری نشاط در دنیای غمدیده ی مان نیازمندیم به قدری اشک برای رفع سنگینی دل ها نیازمندیم به قدری کم شدن بار های روی دوشمان نیازمندیم به قدری فرار از هیاهوی روزمره نیازمندیم به قدری سکوت از همهمه ی شهر نیازمندیم به قدری دانش برای ارتقای خود نیازمندیم به یک شانه برای گریه های شبانه نیازمندیم به یک آغوش برای تسلی دل های شکسته نیازمندیم به یک همراه برای ادامه زندگی نیازمندیم به یک فریاد برای خاتمه بر درد هامان نیازمندیم به یک پرتوی امید بین ناامیدی ها نیازمندیم به یک باران برای پاکی شهر نیازمندیم به یک صدا برای شنیده شدن نیازمندیم به یک توان برای محبت کردن نیازمندیم به یک دنیا با قابلیت زندگی نیازمندیم به یک صبر برای مصیبت های پی در پی نیازمندیم به یک عزم برای مقابله با جهل نیازمندیم به یک دارو برای مغز های مریض نیازمندیم به یک غذا برای روح های ضعیفمان نیازمندیم به یک کفش برای طی کردن مسیر موفقیت نیازمندیم به یک چای برای چشیدن طمع زندگی نیازمندیم ✍️
دختر عزیزم حنانه سادات که به تازگی نوشتن را شروع کرده است، این متن را نوشته است. به امید موفقیت در نویسندگی برای همه و دختر گلم.
روزی شخصی آمد و پرسید؛ راز موفقیت تو چیست؟ گفتم؛ هیچ اصرار کرد. گفتم؛ هیچ دیدم، دست برنمی دارد. با لبخندی گفتم؛ تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز. سر به زیر انداخت و رفت. سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
غلط ننویسیم "پُرکاری" غلط است! هوشمندانه کار کردن صحیح است. سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
حرفی ندارم این روزها حرفی برای گفتن ندارم. حرف دارم ولی برای گفتن ندارم. گفتن از حرف هایی که همه می دانند را ندارم. روزهایی که همه سر در قاب یک عدد گوشی کرده اند؛ حرفی ندارم
برخیز زندگی دو بخش ندارد؛ نشستن و برخواستن! زندگی یک بخش دارد و آن برخواستن است. نشستن برای من و تو نیست. برخیز برخیز که خورشید هر صبح برمی خیزد. برخیز که ماه هر شب برمی خیزد. برخیز سید جواد محمدزاده
تلنگر 6- محمدزاده.pdf
342.2K
👌تلنگری به نوع نگاه مربیان و مبلغین به امر تبلیغ و اثرگذاری بر مخاطب در این شماره نیز تلنگر ا میهمان سید جواد محمد زاده هستیم. سفیر امین 6 🙏در نشر معارف فرهنگی اسلامی سهیم باشیم. •┈┈••••✾•🌿🌺سفیر امین🌺🌿•✾•••┈┈• ✏️https://eitaa.com/safiramin
سریال خانگی با 18 میلیون و 410 هزار و 491 دقیقه تماشا در ۱۶ ساعت رکورد خود را شکست و رکورد تماشای یک مجموعه را به خود اختصاص داد. اینکه این سریال چه محتوای درست یا نادرستی دارد را به فرصتی دیگر موکول می کنم. ولی اینکه بیش از 18 میلیون دقیقه تماشا دارد برای ما که متولی کار فرهنگی هستیم یک ابر تلنگر جدی است . خلاقیت، تنوع، تخصص، مخاطب محوری، ذائقه شناسی، بروز بودن، به خال زدن، درست عمل کردن از ارکان جدی برنامه سازی فرهنگی است. هر چند در تحلیل این سریال حرفهایی دارم که در آینده خواهم گفت. ✍️سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
سلام از فردا به توفیق شروع جدید نوشتن بنده آغاز می شود.
ابزار نجار یک عدد اره و میخ نیاز دارد. بنا یک ملات مرتب با آجر نیاز دارد. خیاط به یک قواره پارچه با نخ و سوزن و قیچی محتاج است. دکتر به فشارسنج نیاز دارد. مهندس به خط کش و نقشه نیاز دارد. اما نویسنده؛ نویسنده به دفتر و قلم نیاز ندارد. یک نویسنده به یک عزم و اراده نیاز دارد. به عشق؛‌ نیاز دارد. تا نویسنده شود. سید جواد محمدزاده https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
چند سال؟ ایستگاه عمر من و تو؛‌ چند سال است؟ شصت؟ هفتاد؟ هشتاد؟ یا بیست و چهل؟ والسلام سید جواد محمدزاده
زمستان فصل بهار، همیشه برای ما یک فصل پر از خاطره و شیرین و با صفا بود. کنار هم می نشستیم و خیار و آلو سبز نمک می زدیم و با قهقهه مستانه می خوردیم. گه گاهی هم لب ساحل و دیدن غروب خورشید. بهار بیش از آنکه فصل باشد برای من و دوستانم همه زندگی بود. ما چهار فصل داشتیم؛ بهار، بهار، بهار، بهار فصل زمستان هنوز برای ما نرسیده است. سید جواد محمدزاده
نان نان بربری. نان تافتون. نان شیرمال. نان تست. نان خرمایی. نان لواش. نان سنگک. نان؛ نان است ولی همان چند کلمه بعد از نان، همه چیز را تغییر می دهد. ماهیت، شکل، قیافه، قیمت، مزه، طعم، اندازه، علاقه و هزاران فراز و فرود دیگر را با همان پسوند کن فیکون می کند. انسان انسان است و آن کلمه بعد از انسان؛ همه چیز را تغییر می دهد. انسان صبور،‌عصبانی، خوش اخلاق، خسیس، بخشنده، مجاهد،‌ هوس ران، مومن، عالم، جاهل. و در پیشانی کلمه انسان از پیش و پس مهم تر؛ انسان است. سید جواد محمدزاده 11 بهمن 1400 https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
بخشی از وصیتنامه یک ایرانی مقیم آمریکا که روی سنگ قبرش نوشته‌اند: هرچه بیشتر در آمریکا ماندم (۵۰سال)، بیشتر به عظمت فرهنگ ایرانی اسلامی پی بردم. هدیه استقلال و آزادی که امام خمینی برای ایران به ارمغان آورده‌اند، آن‌قدر عظیم است که باید تا حد جان‌نثاری از آن حفاظت کرد؛ چون فقط در سایه این هدیه است که ایران می‌تواند فرهنگ خود را حفظ کرده و به بالاترین قله پیشرفت برسد. @mahammmadzadeseyedjavad
رهبر انقلاب: 📚نقش کتاب یک نقش بی‌بدیل است، البته بهترین کتاب‌ها، کتابی است که انسان را به سمت خداوند و ارزش‌های والا و انقلابی هدایت کند، و امیدواریم کتاب جایگاه حقیقی خود را در جامعه بیابد. @mahammmadzadeseyedjavad
من از همان طلبه هایی هستم که تمام سلول‌های فکر و مطالعه و نوشتن و سخنرانی و تحلیل و تدریسم ؛ صرف و و شده است. جشنواره فیلم فجر را و سینما را یک مبدا تحول فرهنگی در اجتماع و یکی از مسیرهای رشد در جامعه را ساختن فیلم های اثرگذار و انقلابی می دانم. ولی هرسال که می گذرد و فیلم های متعدد تولید و ساخته می شود و از میان همه فیلم ها؛ برخی بهترین و برخی متوسط و برخی ضعیف هستند و این دور همیشگی شده است و عده‌ای هم سیمرغ بلورین دریافت می کنند. مشکل اساسی در جشنواره فیلم فجر؛ کارگردان و بازیگر و پول و اعتبار نیست، بلکه مشکل در نبود خلاقیت و نپرداختن به موضوعات اصلی انقلاب اسلامی است. مشکل فیلمنامه قوی و راهبرنده اجتماعی است. مشکل؛ فاصله بلند هنرمندان با دغدغه های انقلاب است. و اگر این حفره پر شود به نظرم جشنواره فیلم فجر به قله نزدیک تر خواهد شد. #،انقلاب_اسلامی ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای صدا و سیما در اقدامی مناسب و انقلابی؛ راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ را در روستا های کشور عزیزمان ایران اسلامی را به تصویر کشید. احسنت بر این اقدام انقلابی مردان انقلابی ام اینکه در روستا ها مردم با تراکتور آمده بودند را در سیمای جمهوری اسلامی ایران نمایش دادند که مردم روستاها در کنار مردمان شهرها ایستاده اند از دستاوردهای تحولی صدا و سیما است. ✍سید جواد محمدزاده 💠@mahammmadzadeseyedjavad
💠باران باران را از همان دوران خردسالی دوست داشتم. برف و تگرگ با نمایان سازی سفیدی خود، نتوانستند دلربایی باران را از چشمانم بگیرند و همچنان باران برنده اسکار زیبایی های من است. نم نم یا رگبار باران،‌ را دوست دارم. چرا؟ باران؛ می بارد. باران منتظر نمی ایستد تا پیشنهادات و انتقادات را در صندوق بریزند و می‌بارد. باران؛ خرمن خساست را به آتش می کشد و هر جا که زمین باشد؛ می بارد. باران؛ آسمان قلب خود را از کینه تکه تکه کرده و خود را سراسیمه به زمین می رساند و می بارد. باران؛ دست هر انسان را می گیرد و او را سرمست از لطافت نم خود می کند و می بارد. باران؛ عدالت را به دانشگاه افکار من و تو می کشاند و می بارد. باران؛ عشق خاک گرفته زن و مرد مدرنیته را جلا می دهد و دست در دست هم به زیر باران می رساند تا چکامه دلربایی سر دهند و می بارد. باران؛ توحید را از ارسطو و افلاطون با قلمبه های کلمات به سخره می گیرد و یک دوره توحید و هستی شناسی را به پای میز انسان می نشاند و می بارد. باران؛ زبان های آکنده از نیش و کنایه، زبان های دمل زده از خودنمایی، زبان های آتشین منیت و فخر فروشی را از جا می کند و زبان تحسین می کارد و می بارد. باران؛ موهای سفید گشته نا امیدی را رنگ امید می دهد و می بارد. باران؛ آهسته آهسته زمین های بایر چرایی حکمت الهی را به گلستان ابراهیمی تبدیل می کند و می بارد. باران؛ بی صدا می بارد و رگ گردن قلدران پرطمطراق را می شکند و می بارد. باران؛ به نابینا خواهد گفت؛ چه تماشا دارد باغ و می بارد. باران؛‌ حزب و گروه و جناح و مرد و زن و فقیر و غنی و بالاشهر و پایین شهر و روز و شب و بیابان و شهر را با منطق اطاعت از مالک هستی؛‌ دوره گردی می کند و می بارد. باران؛ نمی ایستدو می بارد. باران؛‌نمی نشیند و می بارد. باران؛‌ توقف نمی کندو هرساله می بارد. باران؛‌ آهسته می بارد. باران؛ را دوست دارم. ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad
اگر عمری باشد اگر عمری باشد، دل را از قفسه استخوانی بیرون می کشم و یک شکم سیر با او صحبت می کنم. اگر عمری باشد، بیش از آنکه اشک بریزم و ناله کنم؛ فریاد سر خواهم داد. اگر عمری باشد، موزه ها را از سنگ و سفال و سکه و چند برگ کاغذ خالی می کنم و تنها سیمای پدر را به نمایش می گذارم. اگر عمری باشد، زمین را به آغوش خواهم گرفت و سر بر خاک قدمش می گذارم تا تمور مغزِ پوسیده ابدیتم درمان شود. اگر عمری باشد، یک خانه در قبرستان می خرم و هر هفته با او هم صحبت می شوم. اگر عمری باشد، یخچال را از میوه و سبزی تهی خواهم ساخت و پر از کتاب و مجله و مقاله می کنم. اگر عمری باشد،‌ غصه می خورم از غصه های امروز و فرداهایم. اگر عمری باشد،‌ چراغ های ناآگاهی را با هم نشینی با دوستان می شکنم. اگر عمری باشد،‌ بعد از هر نمازی یک فیلم سینمایی تماشا می کنم. اگر عمری باشد، عاشق خواهم شد. اگر عمری باشد، خدای گلی و سنگی و دلاری را نمی پرستم و خدای بچه ها را می پرستم. اگر عمری باشد، دست دخترک و پسرکم را می گیرم و با آنان چرخ و فلک سوار می شوم. اگر عمری باشد، کرکره دکان توحید پلاستیکی ام را پایین می کشم و به کلاس درس خیاطی حاج احمد و کفاشی حاج محسن می روم. اگر عمری باشد، به شاگردهایم علم یاد نخواهم داد و هر چه خواهم گفت از معرفت است. اگر عمری باشد، قدر دوستان عزیزم را بیشتر می دانم. اگر عمری باشد، با سنگ حرف خواهم زد،‌ کوه را می بوسم، دریا را در آغوش می گیرم و مادر را روی کاناپه به تماشا می نشینم. اگر عمری باشد، می بخشم. اگر عمری باشد، هر روز متولد خواهم گشت و زندگی می کنم. اگر عمری باشد، می ایستم. اگر عمری باشد،‌ برای سیصد سال فرزندانم می نویسم. اگر عمری باشد، چشم ریا را از حدقه در خواهم آورد. اگر عمری باشد، زباله های جنگل را جمع می کنم. اگر عمری باشد... ✍سید جواد محمدزاده @mahammmadzadeseyedjavad