با خودم هستم! با شما هستم!
ساختن را چقدر یاد گرفتیم؟!
بلد هستیم؟!
امام صادق (ع) #انسان ساخت!
مکتب #انسان سازی راه انداخت.
والسلام
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
تلگراف اختراع نشده بود!
تلفن نبود!
از تلگرام و ایتا و اینیستاگرام خبری نبود!
ماهواره امواج نداشت!
اینترنت آنتن نداشت!
امام پیامبر اعظم تمدن اسلامی را شکل داد!!!
چگونه؟!
با {#روابط_انسانی}
با {#تربیت_انسانهای_جهانی}
با رابطه با{#خدا_انسان_عالم_جهان}
والسلام
#روابط_عمومی
#تمدن_اسلامی
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
یک مرد
یکی سبیل کلفت می کند و روز و شب آن را می تاباند و جار می زند که من یک مرد هستم!
آن یکی دمبل و هالتر می زند تا بازو و هیکل بسازد، همچون رونی کولمن که من یک مرد هستم!
آن جوانک مغرر؛ یک سیگار به لب می زند و دودی راه می اندازد تا همه بدانند که مرد شده است!
آن شوهر ذوزنقه که هنوز امضای قواله ازداج او خشک نشده؛ با داد و بیداد در خانه؛ می گوید، من یک مرد هستم!
آن برادر قلچماق، دست برادر خود را می شکند و پدر را به کنج زندان می برد و می گوید من یک مرد هستم!
بهجت یک مرد بود.
یک مرد تمام عیار.
یک مرد واقعی.
محمد تقی بهجت فومنی در مقابل شیطان یک مرد بود و ایستاد و مبارزه کرد.
هر روز خودش را در آیینه می دید و موهای خود را شانه می کرد.
لباس خود را اتو می زد و مرتب می پوشید.
با مردم و شاگردان سخن می گفت وحرف می زد و می خندید.
پول زیر دست و بال محمد تقی رفت و آمد می کرد.
حرف ها را می شنید. قصه ها را می دید. بازی دعوای همسایه و زن و شوهر را جورچین زندگی می ساخت.
بهجت یک مرد بود.
یک مرد تمام عیار.
یک مرد واقعی.
محمد تقی بهجت فومنی: «آمدهایم با زندگیکردن قیمت پیدا کنیم نه با هر قیمتی زندگی کنیم»
«27 اردیبهشت سالروز رحلت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت فومنی»
سید جواد محمد زاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
خصم
روزی دندان های تیز و برنده گرگ را می بینید که می خروشد و زوزه می کشد؛ چوپان با صدای بلند فریاد می زند؛ دشمن! دشمن! فرار کنید! گوسفندان دو پا قرض می کنند و به کوه پناه می برند!
روزی موش ناقلا از دشمنی دیرینه با جناب گربه؛ در یک سوراخی پنهان می شود!
آدمی نمی داند که اگر پا به مدرسه بگذارد و الفبا بیاموزد؛ بر قله موفقیت می ایستد.
آدمی نمی داند که اگر پدر را بر چشم و و مادر را بر سر ننهد؛ زندگی نکرده است! همان مرده متحرک است.
آدمی نمی داند که اگر در جوانی بیل بر زمین دانش نکوبد و کلنگ بر کجی های اخلاقی خود نزند؛ در بزرگسالی ثمری و باری نخواهد داشت!
آدمی نمی داند که اگر مهر و محبت در دل فرزند خود نکارد؛ باید در پیری و شکستگی، خانه سالمندان را هر روز قدم بزندو با کهنسالان چای بنوشد.
آدمی نمی داند که اگر دست بر سجاده نرساند و قامت برای نماز راست نکند، در قیامت بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.
نمی داند که نمی داند!
نا آگاهی دشمن است.
«اَلْجَهْلُ خَصْمٌ»
امام حسن عکسری علیه السلام
.[الدرّة الباهرة : 44 .]
#خصم
✍️#سید_جواد_محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
علیک
گل که در میان خاک خانه می کند؛
نهال درخت که روزهای کودکی را در دل تاریک خاک می گذراند تا درخت گردو و درخت انجیر و سیب و انار شود؛
جنین که در رحم مادر، از نطفه به علقه و مضغه و عظام می رسد؛
طفل گریز پا و پر چنب و جوش که وارد مدرسه می شود؛ الف، ب، پ، ت، ث، ج، چ، ... را می آموزد؛
مادر صبح قابلمه را بر اجاق می گذارد؛ نخود و لوبیا و پیاز و گوشت را برای یک آبگوشت بار می گذارد؛
پسرک و دخترک نو رسیده؛ تا سی و دو دندان خود را در بیاورد؛
گل وو نهال و جنین و طفل و مادر و همه رشدها و موفقیت ها در میانه روی است.
تند و کند ندارد.
کم و زیاد؛ همان آبگوشت را شور یا بی نمک می کند.
طفل زودرس یا نمی ماند یا ناقص می ماند.
پر خوری؛ هزار مرض بر بدن می نشاند.
کم خوری؛ چند هزار مرض را بر جسم می نشاند.
میانه روی باید کرد.
امام حسن عسکری علیه السلام : «عَلَيْكَ بِالإقْتِصادِ»
«نه زیاده روی و نه کوتاهی»
[احقاق الحق 12 ص 467]
✍️#سید_جواد_محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
ادب
دست بر سینه کناری نشست.
قلم برداشت و مشق ها را مو به مو نوشت.
سفره را چین و واچین و خوش رنگ پهن کرد.
سلام به پدر و مادر را ترک نکرد.
جلوتر از معلم راه نرفت.
شنیده بود که خنده و شادی از نشانه های یک انسان مومن است.
می خندید و لبخند بر لب داشت.
اول هر غذایی بسم الله را بر زبان می آورد.
مغرور و خودشیفته شد که همه آداب را می دانم.
روزی هر چه گندم از ادب انبار کرده بود در آتش یک خنده و قهقهه سوخت و خاکستر شد.
شنیده بود که باید خندید و مسرور و خوشحال بود تا ادب را معنی کند.
وردی را بدست آورده بود ولی سوراخ دعا گم کرده بود!
در کنار آدم غمگین؛ شادی کردن دور از ادب است.
همدلی با او که در دل غم دارد و چهره برافروخته بر سیما دارد؛ از هر خنده ای لازم تر است.
امام حسن عسکری علیه السلام :
«لَيسَ مِنَ الأدَبِ إظهارُ الفَرَحِ عِندَ المَحزونِ»
شادی کردن در نزد آدم غمگین، دور از ادب است.
[تحف العقول : 489]
✍️#سید_جواد_محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
کشت و کار
گندم را کسی کاشت؛ خربزه نمی تواند درو کند.
درخت گردو؛ هندوانه به عمل نمی آورد.
جناب شیر؛ خرگوش نمی زاید.
کوه در گوشه ای نشسته و صدای پژواک ما را تکرار می کند.
جهان فعل است و کارهای ما یک فریاد که گوش همانی را می شنود که گفته شده است.
زندگی؛ کاشتن است.
بذر نشاندن در دل این و آن!
سنگ زدن به کینه و خشم ها!
داس برداشتن برای درو کردن حسادت ها!
کاشتن و درو کردن است.
تو اگر گفتی؛ سلام؛ سلام خواهی شنید.
تو اگر گفتی؛ خفه، خفه خواهی شنید.
تو اگر رفتی به عیادت؛ عیادت خواهند آمد.
تو اگر نشستی بر عیب ها؛ عیب تو بر کوه خواهند گفت.
من اگر کفش مهمان را جفت کردم؛ سفره پهن ساختم؛ ایزد در بیابان سفره بهشتی پهن می کند.
من اگر دست بلند کردم بر گوش برادر زدم؛ برادری دیگر در گوش من نوازش نخواهد کرد.
هر چه بکاری همان خواهد رویید.
امام حسن عسکری علیه السلام :
«مَن يَزرَع خَيرا يَحصُد غِبطَةً»
هر کس خوبی بکارد، خوبی برداشت می کند.
[بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 373 ]
✍️#سید_جواد_محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
پشیمانی
شیر را اگر دیگ بتکانی؛ یا ماست می دهد یا کره می دهد.
اسب؛ گاو نمی زاید.
گاو؛ هیچگاه یک کره خر بدنیا نمی آورد.
گندم را کسی کاشت؛ هندونه قاچ نمی کند.
هر چه در زمین دنیا بکارید، همان را روزی خواهید دریافت کرد.
مهر و محبت!
قهر و کینه!
دوستی و عاشقی!
خشم و نفرت!
صدای؛ ای وای، ای کاش، چرا، نه، اینطوری چرا شد، نمی دانستم، نمی خواستم، همه این کلمات آوای یک پشیمانی است که روزی که بدی را کاشتیم ندانستیم که آینده پشیمان خواهی شد و انگشت به دهان خواهید گرفت.
خورشید روز طلوع می کند تا سیاهی بدی ها را بسوزاند و آب کند.
ماه با تیرگی و ظلمت شب برمی خیزد تا هر آنچه از بدی ها است را پنهان کند.
باران ریز ریز می بارد که هر چه بدی کاشتید؛ بشوید و ببرد.
امام حسن عسکری علیه السلام :
«مَن يَزرَع شَرّا يَحصُد نَدامَةً»
هرکس بدی بکارد، پشیمانی درو می کند.
✍️#سید_جواد_محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
تولد
روز اول خرداد، بدنیا آمدم.
از پیامک های بانک ها که از اول صبح مدام در حال آمدن است که سید جواد محمدزاده عزیز زادروزتان مبارک و فرخنده؛ فهمیدم امروز روز تولدم است.
سید جواد محمدزاده
🔹چراغ خامش!
(( تحلیلی بر نامگذاری آپارتمان ها))
خانه های ویلایی به نام صاحب خانه معروف بودند« حسن آقا، منزل دکتر، حسین بنا، منزل حاج آقا،خانه جناب سرهنگ »
اگر پست چی می خواست نامه ای را برساند، پلاک ها را در کوچه ها فرد و یا زوج دنبال می کرد تا به آدرس خانه برسد.
خانه های ویلایی به آپارتمان و برج ها تغییر کردند. قد کشیدند. سر در آغوش فلک گذاشتند و طبقه روی طبقه، واحد کنار واحد، آپارتمان در آپارتمان ساختند و در هر کدام از ساختمان ها از یک خانواده به هشت، ده، شانزده، بیست و چهار، هشتاد و هزاره ها رسیدند و نام های مختلفی برای هر کدام از آپارتمان ها و برج ها انتخاب شدند .
نام های«رزیدنس یسنا، آنیتا،نکیسا، ایلدا،گیسیا، هونام،رزیدنس هور، هژیر ناک، برج آریا مهر، دیپلمات آراه منش،عمارت گل پونه،قصر ایلدا،برج آسمانا،رزیدنس هور آسا،رزیدنس هلما، سایدا، عمارت ئابرا ،قصر گیسیا،عمارت هونام، ساختمان لومانا،برج نورهان رو، بارمان،بروای مانا، چاوکال» بخشی از تغییر نامگذاری آپارتمان های جدید می باشد.
🔸برداشت اول؛ تغییر
برای تغییر فرهنگ یک روستا، یک محله، یک شهر، یک جامعه؛ نمی توان آن را به چشم برهم زدنی گل و بلبل کرد! آهستگی و تدریج در ساختن یک باور و ایجاد یک رفتار فردی و اجتماعی، اصل مهم می باشد.
سیصدو نه سال طول کشید تا خواب چند جوانمرد اصحاب کهف، تعبیر شود و جامعه مشرک و بت پرست به خداباوری برسند.
🔸برداشت دوم؛ دومینو
فرهنگ در یک دومینوی پیوسته حرکت می کند. نامگذاری فرزندان به آپارتمان می رسد و برخی سازنده ها نام فرزند خود را بر آن می گذارند. نامگذاری رستوران ها، کافی شاپ ها، پارک ها، سوپر مارکت ها، ساندویچی ها، لوازم یدکی ها، آپاراتی ها در همان حرکت مهره اول تغییر می کند.
🔸برداشت سوم؛ اندیشه سازی
راس هرم رفتار سازی،برای فرهنگ جامعه در پازل نخست، اندیشه سازی است. نامگذاری در بافت سلولی رفتار جامعه از شاهرگ اسامی و الفاظ می گذرد.
🔸برداشت چهارم؛ تقدس زدایی
در جبهه ها، رزمندگان وقتی می خواستند عملیاتی را شروع کنند؛ نام عملیات را محرم، بیت المقدس، والفجر، نصر، ثامن الائمه می گذاشتند. موشک که می سازند نام آن را زلزال، شهاب، ذوالفقار معرفی می کنند. برای اینکه جامعه دینی از تقدس خارج شود و به برهوت پا بگذارد، سریع ترین مسیر همان تغییر نامگذاری ها است.
✍️سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad
خمینی بت شکن
تقدیم آقا روح الله خمینی «ره»
«گفت بخور و سخن بگو» این تیتر خبر رسانه های امپراطوری جناب نمرود بود. کسی باور نمی کرد که ابراهیم غذایی چرب و چیل آماده کرده و محضر عالیجنابان و بتان نهاده است و هر کدام را سه مرتبه قسم داده که بخو ر وسخن بگو؛ پاسخی نمی شنید تا اینکه تیشه برداشت و دست و پای بت های قوی هیکل و خدایان خود ساخته نمرودیان را تکه تکه کرد و تیشه را بر گردن بُت بزرگ که در بالای بُت خانه قرار داشت، آویزان کرد.
نمرود خواست تا لاف خداوندی زند و برج و باروی خدا را بشکند ولی پشه ای برخاست و دیده خودبین او را خاک کرد .
«گفت آماده باش و حرکت کن»
شبی رسول خدا به علی علیه السلام فرمود: آماده باش و از پی من حرکت کن تا به درون خانه خدا کعبه برسیم و گفت؛ علی از دوش من بالا برو. خم شد و بالای کتف نبی اعظم قرار گرفت تا بت ها را بشکند و فرو بریزد.
آقا روح الله خمینی برخاست.
و عبا بر دوش کشید.
ایستاد.
قیام کرد.
سخن گفت.
کتاب نوشت.
شاگرد تربیت کرد.
بت شکست.
خمینی بت شکن شد.
انقلاب برپا شد.
بت منم!
من!
آقا روح الله بت های من من شده را کنار هم گذاشت و همه را به آتش کشید.
زندگی من!
دختر من!
شغل من!
تفریج من!
فرزند من !
روستای من!
شهر من!
باغ و کاشانه من !
معلم من!
مدرسه من!
دانشگاه من!
طایفه و قبیله و نام و نسب من!
آقا روح الله همه من ها را کشت و نابود کرد.
انقلاب خمینی عزیز همین بود.
ما شدیم.
همه کنار هم به توحید رسیدند.
بت بزرگ برای انسان و جامعه « من و منیت ها» است.
سید جواد محمدزاده
https://eitaa.com/mahammmadzadeseyedjavad