👈به منظور مطالعه راحت‌تر بیانیه در چند قسمت ارسال میشود.
"وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا"
من از دوستان شما شنیـــده بودم
که بارها با حالت تضرع، از عاقبت
بخیـــری و ترس از عاقبت به‌شری
سخن گفته بودید.
شما ڪـتاب لب اللباب، درســـهای
اخلاق مرحوم علامه طباطبائی،را
قاعدتا به یاد می‌آورید،این عبارت
از ایشان در آنجا آمده‌است:
«حاج امامقلی نخجوانی که استاد
معارف مرحـوم آقا سید حسن آقا
قاضۍ، والـد مرحـــــوم آقای حاج
میرزا علی آقا قاضی-رضــوان الله
تعالۍ علیهم-بود و نزد مرحوم آقا
سید‌حسین قزوینی در اخلاقیاتــــ
و معارف الهیه مراتب استکـمال را
طی مینمود، گوید: پس از آنکه به
سن پیری‌و‌ڪهولت رسیدم شیطان
را دیدم که هر دو ما در بالای‌کوهی
ایستاده‌ایم، من دست خــود را بر
محاسن خود گذاردم و به او گفتم:
مرا سن پیری و کهولت فراگرفته
اگر ممڪن است از من درگذر.
شیطان گفت: این طرف را نگاه کن.
🔹وقتـی نگاه‌ڪردم درّه‌ای را
بسیار عمیق دیدم که از شـدت
خوف و هراس، عقـــــل انسان
مبهوت می‌ماند. شیطان گفت:
#در‌دل‌من‌رحم‌ومروت‌و‌مهر‌قرار
#نگرفته‌اگر‌چــــنگال‌من‌بر‌تو‌بند
#گردد‌جای‌تو‌تهِ‌این‌دره‌خواهد‌بود
#که‌تماشا‌میکنی.»
❗️آیا همچنین خطری دامن‌گیر شما شده است؟!
از یکی از دوستان مطمئن شنیــده
بودم، یک صبح جمعه‌ای در حــرم
مطهر حضـرت فاطـــمه معصومـھ
-سلام الله علیها- شـما بـــا جـــــمع
دوستانتان و در واقع شــاگردان و
مریدانتـــــان، به مرحـــــوم آقـای
پهلوانی -رضوان الله علیه- برخورد
کردید، در حالی که دائـــــما شعــار
صلوات با عددهای بزرگ میدادیــد
و دوستان شماصلوات میفرستادند
-بنده نیز این جریان را در اعتکاف
رجبیه ی مسجد دانشـــگاه تهـران،
دیده بودم.- مرحوم آقای پهلوانـی
وقتی شما و این جمع و جریانـات
را مشاهده کردند، به شدت با شما
برخورد کردند‌واین عمل‌را داستان
مرید و مراد بازی دانستـــه بودند.
