eitaa logo
تبیان مهدوی
2.9هزار دنبال‌کننده
32 عکس
18 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈ : «ای مردم رنگانگ ودلهای پریشان وپراکنده که بدنهایشان حاضر وعقل هایشان از انها غایب و دور است...» : وصف حال چه افرادی است؟ :  📚از حوادث دردناک تاریخ اسلام، این است که پیشواى آگاه و مدیر و مدبّرى همچون على (علیه السلام) گرفتار گروهى از مردم نادان، هواپرست، پراکنده و متشتّت شد که ابزار بسیار بدى براى اقامه حکومت حق و عدالت بودند. 🔖و از آغاز کتاب تاکنون در خطبه هاى مختلف نهج البلاغه دیدیم که امام (علیه السلام) سخت از این معنا ناراحت و گله مند است و از طرق مختلف براى درمان این بیماریهاى اخلاقى آنان تلاش مى کند. ‼️امام (علیه السلام) در این جا انگشت روى نقطه اصلى درد جامعه ها و جمعیّت ها گذارده است و آن مسأله اختلاف و پراکندگى است که سبب درگیرى ها و از میان رفتن نیروها مى شود. 👈تعبیر به «الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ...» اشاره به حضور جسمانى آنها در اجتماع و غیبت فکرى و روحانى و بیگانگى آنان از حوادث خطیرى است که در جامعه مى گذرد. ↩️به هر حال شک نیست که براى زدودن تاریکیها از چهره عدالت و جداسازى باطل از حق، نیاز به اعوان و انصار و یاران آگاه و هوشیار و فداکارى است. ⏪ مردم نادان و بی وفا و پراکنده اى همچون مردم کوفه، کسانى نبودند که بتوان به وسیله آنها تاریکیها را، زدود و کژى ها را راست کرد. ◾️و این درد بزرگى است که پیشواى آگاه و شجاع و فداکارى همچون على بن ابى طالب (علیه السلام) به آن گرفتار شده بود. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•✨🌿🌺🌿✨•✾•••┈┈؛
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📣(در سال ۳۰ هجری وقتی که عثمان، حضرت اباذر را‌ به بیابان خشک ربذه تبعید می کرد، فرمانی صادر کرد که کسی حق ندارد او را بدرقه کند. امام علیه السلام و فرزندانش اعتنایی به آن نکرده و اباذر را بدرقه کردند. ایشان هنگام بدرقه او فرمود: ) 🔹خداگرايی در مبارزه با ستمگران. ♦️ای اباذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس اميد به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی، اين مردم برای دنيای خود از تو ترسيدند، و تو بر دين خويش از آنان ترسيدی، پس دنيا را که به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار، و با دين خود که برای آن ترسيدی، از اين مردم بگريز. اين دنياپرستان چه محتاجند به آنچه که تو آنان را از آن ترساندی، و چه بی نيازی از آنچه آنان تو را منع کردند. و به زودی خواهی يافت که چه کسی فردا سود می برد وچه کسی بر او بيشتر حسد می ورزند؟. اگر آسمان و زمين درهای خود را بر روی بنده ای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از ميان آن دو برای او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جستجو کن، و جز باطل چيزی تو را به وحشت نيندازد. اگر تو دنيای اين مردم را می پذيرفتی، تو را دوست داشتند و اگر سهمی از آن برمی گرفتی دست از تو بر می داشتند. 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
•┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈• ⃣: گفته شده عثمان حضرت ابوذر را در بیابان ربذه تبعید کرد. دلیل این تبعید چه بود؟ ⃣:اقدام امیرالمومنین( علیه السلام) را که برخلاف دستور عثمان، ابوذر را همراهی کرد، از نظر آثار روانی بر اجتماع و پیامد این اقدام تحلیل بفرمایید. : ✍ «ابوذر» در «مدینه» همواره ملازم پیامبر (صلى الله علیه وآله) و در خدمت آن حضرت بود. ⏪پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله) هنگامى که خلافت به «عثمان» رسید و او بیت المال را به دامادش «مروان» همان فرد منحرف دنیاپرست سپرد، «ابوذر» زبان به اعتراض گشود . 🔊و در کوچه ها آیه (وَالَّذِینَ یَکْنِزُوْنَ الَّذَهَبَ والْفِضَّةَ...) را که تعریضى به «عثمان» و اطرافیانش در زمینه غارت بیت المال مسلمین بود، با صداى بلند مى خواند و آنان را به باد انتقاد مى گرفت. ⛔️این سخن بارها به گوش عثمان رسید و در برابر آن سکوت اختیار کرد ولى چیزى نگذشت که وجود «ابوذر» و سخنان او براى «عثمان» و دار و دسته اش غیر قابل تحمل شد. ‼️«عثمان» کسى را به سراغ «ابوذر» فرستاد و به او توصیه کرد که دست از این کار بردارد. ⁉️ابوذر گفت: آیا «عثمان» مرا از خواندن قرآن نهى مى کند ؟ به خدا قسم رضاى خدا را بر خشم «عثمان» مقدّم مى دارم. ⬅️این وضع همچنان ادامه داشت تا این که روزى «عثمان» در میان جمعیّت مردم نشسته بود و «کعب الاحبار» و «ابوذر» نیز حاضر بودند. 📣 «عثمان» رو به مردم کرده گفت : آیا پیشواى مسلمین نمى تواند چیزى از بیت المال قرض کند و به هنگام توانایى بپردازد ؟ 📌«کعب الاحبار» گفت : چه مانعى دارد ؟ «ابوذر» برآشفت و گفت : اى یهودى زاده تو مى خواهى اسلام را به ما بیاموزى ؟ ! (این گونه کارها در بیت المال مسلمین جایز نیست) 👈«عثمان» ناراحت شد، گفت : اى ابوذر تو زیاد مرا آزار مى دهى و به یارانم بد مى گویى، باید از «مدینه» خارج شوى و به «شام» روى و به این ترتیب او را به «شام» تبعید کرد. 👌ولى ابوذر در شام نیز آرام ننشست، هنگامى که کاخ سلطنتى «خضراى» معاویه و اسراف و تبذیر دستگاه «بنى امیه» را در کنار خانه هاى محقّر مردم محروم شام مشاهده کرد، بر پاخاست و فریاد زد و به «معاویه» گفت : اگر این کاخ را از بیت المال ساخته اى خیانت است و اگر از مال شخصى تو است اسراف است. به خدا سوگند آنچه در شام مى بینم، نه در کتاب خداست نه در سنت پیامبر (صلى الله علیه وآله). من مى بینم حق دارد، خاموش مى شود و باطل زنده مى گردد، راست گویان تکذیب مى شوند، وحکومت از تقوا تهى مى گردد. 🚫این سخنان و مانند آن برمعاویه گران آمد، به عثمان نوشت اگر ابوذر در شام بماند شام را فاسد خواهد کرد. ⚠️عثمان دستور داد او را به وضع فجیع و ناگوارى به مدینه بازگردانند.  ↔️سرانجام عثمان از انتقادهاى ابوذر بر خلاف کارى هاى بى حسابش به تنگ آمد و با اطرافیانش مشورت کرد و نظر دادند او را از مدینه تبعید کنند. ↩️ابوذر پیشنهاد شام وعراق را کرد ولى هیچ کدام را نپذیرفتند چون مى دانستند شورش به پا مى شود. 🔰سرانجام او را به نقطه بسیار بد آب وهوایى در اطراف مدینه به نام «ربذه» تبعید کردند که در آن سرزمین بى آب و علف جان سپرد. ❌حتى کفنى براى دفن شدن نداشت تا این که گروهى به همراهى «مالک اشتر» از آن جا عبور کردند. ♻️ تنها دختر و همسفر ابوذر که بر سر راه نشسته بود آنان را خبر کرد، آمدند کفن گران بهایى بر او پوشاندند و «عبدالله بن مسعود» صحابى بزرگوار پیامبر (صلى الله علیه وآله) بر او نماز خواند و با احترام تمام او را به خاک سپردند. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈••✾🔸◆✨💠✨◆🔸✾••┈•
🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿 💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 🏴با عرض تسلیت ایام شهادت بی بی دو عالم حضرت زهــــــــرا سلام الله علیها، تبیین نهضت نهج البلاغه خوانی را از این زاویه و رویکرد عرض می کنم . 💯اگر ما نگاهمان به مصیبت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نگاه درست و با بصیرتی باشد ، همان نگاهی که خود امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت به این مصیبت دارند ، می توانیم درک کنیم مصیبت این بی بی بزرگوار با همه عظمت و تلخی که دارد نشانه بزرگی است برای مظلومیت امام امیرالمؤمنین علیه السلام . 👈یعنی اگر فاطمه زهرا سلام الله علیها در دفاع از امام قیام نمی کرد ، هرگز آسیب نمی دید . ◼️پس شهادت و مجروحیت ودرد و غربت و مظلومیت این بزرگوار نشانه عظیمی است برای مظلومیت امام . ↩️لذا ما در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها هم که اندیشه می کنیم ناگزیر به مظلومیت امیرالمؤمنین می رسیم و آن چه که باید انجام بدهیم صرفاً عزاداری نیست تا آن درد و داغ مصیبت را کمی خنک کنیم . ⬅️بلکه مهمتر از آن تلاش کردن برای رفع مظلومیت امیرالمؤمنین است . ⁉️حال برای رفع مظلومیت امیرالمؤمنین چکار باید بکنیم ؟ 👌قطعاً و یقیناً مهمترین و اصلی ترین کاری که می تواند مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام را می تواند کم یا زیاد بر طرف کند ،شناساندن چهره حقیقی و پرفروغ امیرالمؤمنین به خود و دیگران است . 🔖یعنی اگر مردم مدینه امیرالمؤمنین را آنگونه که باید می شناختند ، هرگز به خانه هجوم نمی آوردند ،هرگز کسی دیگر را بعد از پیغمبر به امیرالمؤمنین ترجیح نمی دادند . 🚫هرگز او و فرزندانش را یک به یک ، غریب و مهجور شهید نمی کردند . 🔮ما هر مقدار که نسبت به یک گوهری و شخصیتی شناخت درست تری داشته باشیم ، قدر او را می دانیم . ♣️و کشتن یک زن در مقابل چشمان شوهرش آن هم امیرالمؤمنین ، نشانه نهایت بی معرفتی مردم مدینه است . 🔁لذا اگر قرار باشد ما مردم را به سمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام دعوت کنیم تا رفع مظلومیتش را بکنند ، بهترین و مهمترین نقطه ، نقطه ی امیرالمؤمنین است . 🖇از طرفی شناسایی امیرالمؤمنین و هر شخصیت دیگری راههای متعددی دارد . 🔍ریشه ای ترین راهش این است که مردم را با اندیشه ها ، کلام و مرام آن شخصیت بزرگ آشنا کنیم . 📚و بهترین ، خلاصه ترین و شیرین‌ترین اثر است که حاوی بیانات و اندیشه ها و مرام امیرالمؤمنین علیه السلام است . 💢اگر ما موفق بشویم بدون هیچ تکلفی و بدون تنبلی و ریاکاری، با سرعت اکثر انسانها را با نهج البلاغه آشنا کنیم ، خود بخود انسانهای آزاده باوجدان وقتی سخنان حضرت را می خوانند به اندیشه های او به مرام ، شخصیت اخلاق و فضائل و انسانیت او آشنایی پیدا می کنند . ❌و وقتی آشنا شدند ، دیگر امیرالمؤمنین غریب و مهجور و خانه نشین نیست بلکه او در صحنه زندگی همه ما حاکم و مرشد خواهد بود . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📣دراین خطبه‌ حضرت درباره اندازه ها و مقیاس ها صحبت فرمود 1⃣ وصف جامعه مسخ شده مسلمين. ♦️بندگان خدا! شما و آنچه از اين دنيا آرزومنديد، مهمانانی هستيد که مدّتی معيّن برای شما قرار داده شده، بدهکارانی هستيد که مهلت کوتاهی در پرداخت آن داريد، و اعمال شما همگی حفظ می شود. چه بسيارند تلاش گرانی که به جايی نرسيدند، و زحمت کشانی که زيان ديدند. در روزگاری هستيد که خوبی به آن پُشت کرده و می گذرد، و بدی بدان روی آورده، پيش می تازد، و طمع شيطان در هلاکت مردم بيشتر می گردد. هم اکنون روزگاری است که ساز و برگ شيطان تقويت شده، نيرنگ و فريبش همگانی، و به دست آوردن شکار برای او آسان است. به هر سو می خواهی نگاه کن! آيا جز فقيری می بينی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟ يا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بُخل ورزيدن در اداءِ حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ يا سرکشی که گوش او از شنيدن پند و اندرزها کَر است؟. 2⃣ عبرت گرفتن از دنيا ♦️کجايند خوبان و صالحان شما؟ کجايند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟ کجايند پرهيزگاران در کسب و کار؟ کجايند پاکيزگان در راه و رسم مسلمانی؟ آيا جز اين است که همگی رخت بستند و رفتند؟ و از اين جهان پَست و گذران و تيره کننده عيش و شادمانی گذشتند؟ مگر نه اين است که شما وارث آنها بر جای آنان تکيه زديد، و در ميان چيزهای بی ارزش قرار داريد، که لب های انسان به نکوهش آن نمی جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای هميشه يادشان فراموش گردد. پس در اين نگرانی ها بايد گفت: ما از خداييم و به سوی او باز می گرديم. فساد آشکار شد، نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند، و نه کسی که از نافرمانی و معصيت باز دارد. شما با چنين وضعی می خواهيد در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گيريد و عزيزترين دوستانش باشيد؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاويدانش نمی توان فريفت، و جز با عبادت، رضايت او را نمی توان به دست آورد. نفرين بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک می نمايند، و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می شوند. 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه ۱۲۸ 📣(این سخنرانی در سال ۳۶ هجری پس از جنگ جمل، در شهر بصره در بیان حوادث سخت آینده، ایراد شد.) 1⃣ پيشگويی امام (علیه السلام) نسبت به حوادث مهم شهر بصره ♦️ای أحنف! گويا من او را می بينم که با لشکری بدون غبار و سر و صدا، و بدون حرکات لگام ها، و شيهه اسبان، به راه افتاده، زمين را زير قدم های خود چون گام شترمرغان در می نوردند، پس وای بر کوچه های آباد و خانه های زينت شده بصره، که بال هايی چونان بال کرکسان و ناودان هايی چون خرطوم های پيلان دارد! وای بر اهل بصره، که بر کشتگان آنان نمی گريند و از گمشدگانشان کسی جستجو نمی کند. من دنيا را به رو، بر زمين کوبيده و چهره اش را به خاک ماليدم و بيش از آنچه ارزش دارد، بهايش نداده ام و با ديده ای که سزاوار است به آن نِگريسته ام. 2⃣ وصف تركهای مغول ♦️گويا آنان را می بينم با رخساری چونان سپرهای چکّش خورده، لباس هايی از ديباج و حرير پوشيده، که اسب های اصيل را يدک می کشند و آن چنان کشتار و خون ريزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می کنند و فراريان از اسيرشدگان کمترند. (يکی از اصحاب گفت: ای اميرمؤمنان ! تو را علم غيب دادند؟ امام(علیه السلام) خنديد و به آن مرد که از طايفه بنی کلب بود، فرمود:) 3⃣جايگاه علم غيب ♦️ای برادر کَلبی! اين اخباری که اطّلاع می دهم علم غيب نيست، علمی است که از دارنده علم غيب (پيامبر«(صلی الله علیه و آله)») آموخته ام. همانا علم غيب، علم قيامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده که: «علم قيامت در نزد خداست. خدا باران را نازل کرده و آنچه در شکم مادران است می داند، و کسی نمی داند که فردا چه خواهد کرد؟ و در کدام سرزمين خواهد مُرد؟.» پس خداوند سبحان، از آنچه در رَحِم مادران است، از پسر يا دختر، از زشت يا زيبا، سخاوتمند يا بخيل، سعادتمند يا شقی، آگاه است، و از آن کسی که آتشگيره آتش جهنّم است يا در بهشت همسايه و دوست پيامبران است، از همه اينها آگاهی دارد. اين است آن علم غيبی (ذاتی) که غير از خدا کسی نمی داند. جز اينها، علومی است که خداوند به پيامبرش تعليم داده (علم غيب اکتسابی) و او به من آموخته است، پيامبر(صلی الله علیه و آله) برای من دعا کرد که خدا اين دسته از علوم و اخبار را در سينه ام جای دهد و اعضاء و جوارح بدن من از آن پُر گردد. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 ⃣ : در مورد این بند و تطابق آن با عملیات غواصان ایران در بصره ، و نیز توصیفاتی که از بصره شده توضیح بیشتری بفرمایید. : ✍ این خطبه هیچ ارتباطی با عملیات والفجر ۸ یا کربلای ۴ غواصان دلاور ایرانی ندارد. 👈 زیرا در متن خطبه ویرانی و کشتار بصره آمده است در حالی که رزمندگان ایرانی اصلاً وارد بصره نشدند. ↩️بلکه در والفجر ۸ وارد شهر فاو شدند و در کربای ۴ هم به دلیل خیانت ستون پنجم، عملیات لو رفت و غواصان عزیز ما غریبانه تار و مار شدند. 👌اما اصل ماجرا مربوط به قیام صاحب الزنج است . زنج مُعَرّب ( عربی شدهء) واژه زنگ است یعنی سیاه پوست.  🔰در سال ۲۵۵ هجرى در عهد حکومت خلیفه عباسى «المهتدى» مردى در «بصره» ظهور کرد که خود را «على بن محمّد» از نسل «امام زین العابدین (علیه السلام) و زید بن على (علیه السلام)» مى نامید و بردگان را به مخالفت با مالکان خود فراخواند. ⚜و از آن جا که بردگان در سخت ترین شرایط زندگى مى کردند گروهى در مزارع و باغات، و گروهى در خانه ها به خدمت هاى طاقت فرسا با کمترین بهره مندى از زندگى، مشغول بودند دعوت او را به سرعت پذیرا شدند و در گروه هاى صد نفرى و هزار نفرى به او پیوستند. 🔖او به آنها وعده مى داد که نه فقط شما را از بندگى آزاد مى کنم، بلکه مالکان شما را همراه با اموال و مزارعشان ملک شما قرار خواهم داد. 💰و از آن جا که جامعه آن روز گرفتار فاصله طبقاتى شدیدى شده بود، گروهى مرفه در قصرها زندگى مى کردند که امیرمؤمنان (علیه السلام) در به وضع خانه هاى پرزرق و برق آنها اشاره فرموده و گروه دیگرى بدترین شرایط زندگى را داشتند، جمعى عظیم از محرومان (غیر از بردگان) نیز به آنان پیوستند و به این ترتیب لشکر عظیمى براى او فراهم شد. 🚫او آتش انتقام جویى را در دل بردگان و محرومان شعله‌ور ساخت تا آن جا که پس از پیروزى بر ثروتمندان و برده داران دستور مى داد. ⏪هر یک از اربابان خود را پانصد تازیانه بزنند، و زنان آنها را اسیر مى کرد و براى تحقیر آنها هر یک را به دو سه درهم مى فروخت و در اختیار مردان یا زنان زنجى (سیاه پوست) قرار مى داد. : «پیامبر برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضا و جوارح بدن من از آن پر گردد» ⃣: پس شیوه آموختن پیامبر(صلوات الله علیه و آله و سلم) به امیرالمومنین( علیه السلام) بصورت دعایی بوده است؟ ⃣: یعنی پیامبر خودشان چیزی را مستقیماً به امیرالمؤمنین نمی آموختند بلکه دعا می‌کردند خدا علم آن را در سینه شان جای دهد؟ ⃣: آیا منظور از «...و اعضا و جوارح من از آن(علم) پر گردد» این است که یاد بگیرند و عمل کنند؟ ⃣: آیا این خطبه ارتباط با 92دارد؟که در این حکمت در قسمت آخر گفته شده برترین علم علمی است که در اعضا و جوارح آشکار گردد. : ✍ اولاً طبق این دسته از علوم فقط با ظرفیت قلبی بالا قابل درک است. ↩️لذا اینکه پیامبر دعا می کنند به این معناست که از خداوند برای مولا توسعه ظرفیت قلب برای دریافت و نگهداری این علوم می کنند. ⬅️نه به این معنا که دعا می کنند تا خداوند این علوم را به مولا بدهد. 🔁بلکه رسول الله این علوم و حکمتها را به امیرالمؤمنین به اذن خدا منتقل می کنند ولی از خداوند می خواهد که به مولا ظرفیت و سعه وجودی این معارف غیبیه را عنایت کند. ‼️لطفاً کسانی که می‌خواهند بهره وافی از این مطلب ببرند یک بار دیگر با تأنی و توسل، را ببینند. ✅ثانیاً نمی دانم چرا مرحوم دشتی تعبیر به اعضا و جوارح کرده است. 📚در حالی که در متن عربی واژهء "جوانحی" آمده است که به معنای قلب و باطن و قوای روحی است در مقابل "جوارح" که اعضا و جوارح است. لذا این ترجمه خطا به نظر می رسد! ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 : «این است آن علم غیبی(ذاتی) که غیر از خدا کسی نمیداند. جز اینها علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته است.» ⃣: یعنی خدا علم «قیامت و نزول باران و آنچه در شکم مادران است، و کاری‌که هر فرد در فردای خود می‌کند و سرزمینی که در آن می میرد» را به پیامبر نداده است؟ چون فرموده است سوای اینها علومی است که خدا به پیامبرش داده است. ⃣: بعضی از این علوم، امروزه از طریق تکنولوژی های روز قابل فهم است مانند آنچه در بطن مادران است. پس چگونه است که فرمودند اینها را غیر از خدا کسی نمی داند؟ ⃣: آیا این تکنولوژی ها که غالباً خاستگاه آنها غرب است، مصداق علوم دزدی است؟ ⃣: باتوجه به سؤال قبل آیا علم غیب، با تکنولوژی های بشری قابل کشف است؟! : ✅اولاً: یادمان باشد که فهم همه آنچه که حضرت دارند و حتی همه آنچه که ایشان بیان می کنند برای هر کسی و با هر روشی مقدور نیست. 👌همانطور که فهم همه آنچه خداوند دارد برای پیامبر و اهل بیت علیهم السلام جز با اذن و عنایت خود پروردگار مقدور نیست. ✅ثانیاً: همانطور که در آمده راه رسیدن به پشت پرده غیب، جستجو و ژرف نگری نیست. ↩️بلکه این ها اعتراف به عجز و ترک ژرف نگری اهل بیت را راسخون فی العلم (آیه ۷ آل عمران) کرد و مورد مدح الهی. ⬅️با این دو مقدمه؛ مطلب بسیار ذی قیمتی درباره نحوه علم غیب اهل بیت علیهم السلام دارم که حیفم می‌آید به همین راحتی بیانش کنم تا خدای ناکرده هدر نشود. ‼️لذا خواهش می کنم با دقت و حوصله به مطالب زیر گوش بدهید.👇👇👇 🔰مطلب اول اینکه: اول باید به نیت خودتان مراجعه کنید ، ببینید برای چه می خواهید از پاسخ این سؤالی که کردید سر در بیاورید ؟ ⁉️ما برای چه می خواهیم ببینیم نحوه و اقسام علم غیب چیست ؟ ⁉️بالاخره اهل بیت علیهم السلام علم غیب دارند یا ندارند ؟ ⁉️اگر علم غیب دارند ، به چه اموری تعلق می گیرد ؟ ⁉️اگر علم غیب ندارند پس چرا بعضی از خبرها و پیشگویی ها را جلو جلو انجام می دهند؟ 💯قصد و غرض و نیت در این قصه بسیار بسیار مهم است . ⚠️خواهش میکنم این مسأله را جدی بگیرید . ⏳گاهی وقتها نداشتن یک نیت درست حتی در قالب یک پرسش اعتقادی تیرگی برای قلب و روح ما می آورد . 📜همانطور که حضرت در این خطبه و خطبه متقین در مقابل یک سؤال اولاً هشدار می دهند ، عصبانی می شوند و بعد هم آن را نسبت به شیطان می دهند . 🔊می گویند : شیطان این سؤال را در زبان تو قرار داد . ⏪با اینکه ظاهر سؤال ، سؤال اعتقادی است و بالاخره پرسش را باید پرسید تا از جهل خارج شد؛ اما حضرت بدون تعارف و اغماض می‌فرمایند این پرسش را شیطان در زبانت قرار داده تا بیانش کنی . 🔰ثانیاً :اینکه مفسرین بزرگوار تلاش کرده اند توجیهی برای این مسأله ایجاد کنند ، با تمام احترام و تکریمی که نسبت به همه بزرگواران داریم روش درستی به نظر نمی رسد . 🔎بعنوان نمونه فقط عرض می کنم ، قصدی ندارم ، مثلاً در تفسیر همین مراجعه کنید به فرمایشات مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیةالله العظمی مکارم شیرازی ، ببینید در آن تلاشی که ایشان و تیم محققین زیر نظر ایشان کرده اند ، چقدر ناکام مانده اند . 🖇آخر آن‌هم مشخص نشد که پاسخ این سؤال چه می شود؟! 🔖دلیلش هم این است که خیلی وقتها فهم این حقایق با تلاش ذهنی و مطالعه و فیش برداری و امثال این ، میسور نمی شود . 📝بلکه چند نکته در اینجا باید مورد توجه باشد : 🔻۱- اساسا قرار نیست ما خیال کنیم همه چیز را می فهمیم . ◀️ما هم باید مثل اهل بیت علیهم السلام که در مقابل خدا اظهار به عجز کرده اند و در آن جاهایی که دسترسی نداشته اند و تکلیف دسترسی هم نداشته اند ترک ژرف نگری کرده اند ، امتحان پس بدهیم . ♨️این امتحان ، امتحان بسیار پیچیده ایست که عبارت باشد که از طرفی معتقد باشیم که دین اسلام دین تحقیقی است و حرف زور و بی حکمت و دلیل در آن نیست . 💢و از طرف دیگر معتقد باشیم که قرار نیست ما همه دلایل و حکمتها را بفهمیم . 👈در سوره مبارکه آل عمران ، عبارت بسیار ظریفی هست که متأسفانه بسیاری از مفسرین قرآن به آن دقت نکرده اند. 📖آنجا می فرماید: که اهل بیت علیهم السلام در مقابل آنچه که از خدا دارند ، «یقولون کُلٌ مِن عندِ ربِّنا » 🔁بصورت کلی و اجمالی می گویند که هر چه که هست از نزد پروردگار است دیگر ، نه اینکه دانه دانه باید برایشان باز شود تا قبول کنند . 💯نه !! آنها پایه ها و اساس را که قبول کردند حالا در ادامه هر چیزی که از خداست می دانند درست بوده و حکیمانه است و خدا گزاف نمی گوید . ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🔊با این مقدمات متوجه باشیم که خداوند متعال صاحب همه علم است و اصلاً علم عین ذات اوست . ⏪یعنی هیچ چیزی نیست که از دایره علم حضوری او خارج باشد . ⏳نه زمان مانع علم اوست و نه مکان ، همه هستی با همه شئون و آنات و مقاماتش دائما در محضر خداست . ↩️بنابراین علم خدا علم ذاتی و حضوری است . ♻️این علم را به هر کس که مشیت او به آن تعلق بگیرد و به هر مقدار که مشیت او به آن تعلق بگیرد اعطا می کند . ⁉️نسبت این علم با علم اهل بیت علیهم السلام چیست ؟ 🖇اهل بیت علیهم السلام هر چه که دارند از خداوند متعال دارند و منهای خداوند هیچ هیچ هستند . ↔️همچنان که کل عالم بدون خدا هیچ هیچ و پوچ است . 🌤خداوند اراده کرده که علم خودش را به این انسانهای برتر که ظرف قلبشان به بی‌نهایت توسعه پیدا کرده عنایت کند . 💯آنها هر آنچه را که لازم باشد و بخواهند به اذن الله می دانند یعنی خداوند به آنها عنایت می کند . ✅اما آنها انسانهای تربیت شده ای هستند که جز در مواردی که دانستن پشت پرده ی غیب به سود هدایت بشر باشد اصلاً مایل نیستند که از غیب خبر داشته باشند.اصلا ! 🔖لذا همان پبامبری که از فتح روم و ایران به دست مسلمانان خبر می دهد از پشت سر خودش خبر ندارد . 🚫چون او دنبال اظهار فضل و خودنمایی نیست . 🔰از طرفی فضول در علم الهی نیست . او یک عبد محض است . ⬅️اهل بیت علیهم السلام بالاترین مقامشان این است که عبد هستند . *⃣یعنی کاملاً تسلیم و فانی در خدا هستند . چیزی را غیر از آنچه خدا بخواهد ، نمی خواهند . ↩️لذا از علم غیب هم آن مقداری را می خواهند که به سود هدایت بشریت باشد و خدا هم قطعاً آن علم را به ایشان عنایت می کند . 🔍دسترسی پیدا کردن به این علم همانطور که در آمده است برای ما جز از طریق اهل بیت به خصوص امیرالمؤمنین علیه السلام ، امکان ندارد . 💢و برای رسیدن به این مقام هم جز با ظرفیت دادن به قلب از طریقی که در آمده هیچ کس راه به جایی نمی برد . ⁉️بنابراین بهتر از این سؤال این است که دنبال این پرسش باشید که ما چکار کنیم که از همین ظرفیت علم غیبی که امیرالمؤمنین دارد واسرار علمی که امیرالمؤمنین در سینه نهفته دارد بتوانیم استفاده کنیم؟ و این‌قدر محروم باقی نمانده و محروم از دنیا نرویم ؟ 👈بصورت سربسته و گذرا عرض می کنم همان راهی را که اهل بیت علیهم السلام نسبت به علم الهی پیش رفتند . 👥انسانهایی در اطراف ما بوده و هستند و ان شاالله خواهند بود که از طریق همین بندگی کردن و همان اظهار عجز کردن و از طریق همان ترک فضولی کردن و مطیع بودن و به قلب پرداختن و رسیدگی کردن به آن به عالم اسرار امیرالمؤمنین علیه‌السلام و پیامبر و اهل بیت علیهم السلام راهشان دادند . ‼️خواهش می کنم به جای اینکه دنبال این سؤالهای ذهنی باشیم ، دنبال این باشیم که قلب خودمان را از غیر خدا پاک کنیم که اگر این کار را کردیم و تیزهوشی هم داشتیم ، امیرالمؤمنین علیه السلام وعده قطعی دادند که همانطور که دست کمیل را گرفتند ، دست شهید مطهری را گرفتند و وارد عالم نهج البلاغه که عالم اسرار امیرالمؤمنین هست ، کردند ، دست دیگران را هم می گیرند . ❌وگرنه اگر از این اصل حقیقی غفلت کنیم و به بازیهای فکری در نهج البلاغه مشغول باشیم برای همیشه نامحرم نهج البلاغه ایم . ⛔️برای همیشه نامحرم نهج البلاغه ایم ! و تا وقتی نامحرم نهج البلاغه ایم قطره ای از معارف حقیقی نهج البلاغه روزی مان نمی شود . 📌گفت مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد . 🔴ان شاءالله شاالله که همه ما در این مسیر موفق باشیم . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 🕊🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🕊 🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇🎇
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه ۱۲۷ 📣(قبل‌از جنگ نهروان‌ در سال ۳۷ هجری در رد اعتقادات‌خوارج ایراد فرمود ،خوارج عقيده داشتند: كسی كه گناه كبيره انجام دهد كافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه كند و دوباره مسلمان گردد) 1⃣افشاء گمراهی خوارج ♦️پس اگر چنين می پنداريد که من خطا کرده و گمراه شدم، پس چرا همه امّت محمّد(صلی الله علیه و آله) را به گمراهی من گمراه می دانيد؟ و خطای مرا به حساب آنان می گذاريد؟ و آنان را برای خطای من کافر می شماريد؟ شمشيرها را بر گردن نهاده، کورکورانه فرود می آوريد، و گناهکار و بی گناه را به هم مخلوط کرده، همه را يکی می پنداريد؟ در حالی که شما می دانيد، همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) زناکاری را که همسر داشت سنگسار کرد، سپس بر او نماز گزارد، و ميراثش را به خانواده اش سپرد، و قاتل را کشت و ميراث او را به خانواده اش بازگرداند، دست دزد را بريد و زناکاری را که همسر نداشت تازيانه زد، و سهم آنان را از غنايم می داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) آنها را برای گناهانشان کيفر می داد، و حدود الهی را بر آنان جاری می ساخت، امّا سهم اسلامی آنها را از بين نمی برد، و نام آنها را از دفتر مسلمين خارج نمی ساخت. (پس با انجام گناهان کبيره کافر نشدند.) شما «خوارج»، بدترين مردم و آلت دست شيطان و عامل گمراهی اين و آن می باشيد. 2⃣ پرهيز از افراط و تفريط نسبت به امام علی (علیه السلام) ♦️به زودی، دو گروه نسبت به من هلاک می گردند: دوستی که افراط کند و به غيرِ حق کشانده شود، و دشمنی که در کينه توزی با من زياده روی کرده به راه باطل درآيد. بهترين مردم نسبت به من، گروه ميانه رو هستند. از آنها جدا نشويد، همواره با بزرگ ترين جمعيّت ها باشيد که دست خدا با جماعت است. از پراکندگی بپرهيزيد، که انسانِ تنها، بهره شيطان است آن گونه که گوسفندِ تنها، طعمه گرگ خواهد بود. آگاه باشيد! هر کس که مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايی» دعوت کند او را بکُشيد، هر چند که زير عمامه من باشد. 3⃣ علل پذيرش (حكميت) ♦️اگر به آن دو نفر «ابوموسی و عمروعاص» رأی به داوری داده شد، تنها برای اين بود که آنچه را قرآن زنده کرد، زنده سازند، و آنچه را قرآن مرده خواند، بميرانند. زنده کردن قرآن به اين است که، دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمايند، و ميراندنِ آن، از بين بردن پراکندگی و جدايی است، پس اگر قرآن ما را به سوی آنان بکشاند آنان را پيروی می کنيم، و اگر آنان را به سوی ما سوق داد بايد اطاعت کنند. پدر مباد شما را! من شرّی به راه نيانداخته، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفريفته، و چيزی را بر شما مشتبه نساخته ام. همانا رأی گروهی از شما، بر اين قرار گرفت که دو نفر را برای داوری انتخاب کنند، ما هم از آنها پيمان گرفتيم که از قرآن تجاوز نکنند، امّا افسوس که آنها عقل خويش را از دست دادند، حق را ترک کردند در حالی که آن را به خوبی می ديدند، چون ستمگری با هواپرستی آنها سازگار بود با ستم همراه شدند. ما پيش از داوری ظالمانه شان با آنها شرط کرديم که به عدالت داوری کنند و بر اساس حق حکم نمايند، امّا به آن پای بند نماندند. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════ : «بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند » ⃣:آیا حضرت این میانه روی را حد فاصل دوستیِ افراطی ایی که ایشان را خدا بدانند تا کینه توزی و دشمنی می دانند؟ : 👌بله منظور همین است . 🖇یعنی کسانیکه در محبت امیرالمؤمنین مسیر اعتدال و حق را می روند. ↔️یعنی همان جایی که خداوند برای اهل بیت علیهم السلام قرار داده را به آن اعتقاد دارند و در آن افراط نمی کنند . : «همواره با بزرگترین جمعیت‌ها باشید که دست خدا با جماعت است» ⃣: منظور حضرت از بزرگترین جمعیت‌ها چیست؟ : ✍  همیشه توده هاى مؤمن، در مسیر حق حرکت مى کنند و اگر گروهى دچار اشتباه شوند، گروه دیگر آنها را آگاه مى سازند و از خطر گمراهى نجات مى دهند. 👌ولى افراد تکرو و گروه هاى کوچک و منزوى از جامعه اسلامى، گرفتار انواع خطاها و انحرافات مى گردند. 📛و شیطان همیشه وسوسه هاى خود را در میان آنها تشدد مى کند، و صید خوبى براى لشکر شیطانند . ⏪همان گونه که وقتى گوسفندى از گله گوسفندان جدا و از زیر نظر چوپان خارج مى شود، گرگها به او حمله مى کنند و طعمه خود مى سازند. : «از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها، بهره ی شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه ی گرگ خواهد بود» ⃣: آیا تنهایی مذکور، تنهاییِ حاصل از تفرقه های دینی و اعتقادی ست(باتوجه به ابتدای جمله) ؟ ⃣: و آیا کلاً انسانی که تنهاست طعمه ی شیطان است؟ : ✅مراد از تنها و تنهایی در این خطبه همان جدا شدن از اکثریت مؤمنین است که حاصل تفرقه و پراکندگی است. 💯اگرچه تنها بودن فردی هم در بسیاری از موارد برای انسانهای عادی مقدمه گناه می شود و شیطان انسان تنها را بهتر فریب می دهد ، اما در این خطبه مراد از تنهایی در مقابل و وحدت جامعه است . : «آگاه باشید هرکس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هرچند که زیر عمامه ی من باشد» ⃣: مگر حضرت در جای دیگری فرمان تحمل خوارج را نداده بودند؟ : ✍ آنجا که حضرت امر به مدارا می کنند و خود نیز بیش از همه مدارا می کنند، تا جایی است که خوارج فقط به توهین و تشکیک نسبت به حقانیت حضرت مبتنی بر خطای پذیرش حکمیت مشغولند. ⬅️ اما وقتی با جمع آوری عده و عُدّه قصد اختلاف افکنی در متن جامعه را کردند دیگر مدارا مشروع و منطقی نیست. ↩️لذا خود حضرت با آنان جنگیدند . : آگاه باشید ! هر کس که مردم را به این شعار «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید ، هر چند که زیر عمامه ی من باشد . ⃣: با توجه به اینکه ، این فرموده حضرت در زمان ما مصادیق بسیاری دارد ، (از جمله سید صادق شیرازی ) و طرفدارانی که گاها از دوستان و نزدیکان ما هستند ، وظیفه ما نسبت به رهبران آنها چیست ؟ ⃣: و برخوردمان در مواجهه با طرفدارانشان چگونه باید باشد ؟ : ✍ تفرقه در همه شرایط مخلّ به مصالح اسلام و مسلمین است . 👈خصوصاً وقتی سازمان یافته و با هدف براندازی نظام اسلامی باشد. 👌اما کشتن و مواجهه فیزیکی از هر سنخ آن محتاج اذن ولی امر است. مثل زمان امیرالمؤمنین. ⃣: آیا باتوجه به این خطبه و تلخی هایی که خوارج به کام امام ریختند، می‌توان گفت خوارج(که انقلابیون ِ بسیار پشیمان! بودند) موجب قتل اباعبدالله (علیه السلام) شدند؟ : ⛔️اگر منظورتان این است که قاتلان ابی عبدالله الحسین علیه السلام از خوارج بودند به معنای خوارج که در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ظهور کردند ، این حرف چندان درست نیست . ⏪اما اگر مقصود این باشد که همانطور که خوارج به نوعی پشیمان شدند یا به انحراف کشیده شدند از انقلابی گری حقیقی، کسانی هم که در کربلا مسبب اصلی این مصیبت اعظم شدند مثل عمر سعدها ، اینها انقلابیهای آلوده به دنیا بودند ؛ که نوعی پشیمانی و انحراف محسوب می شود . ⚠️به عشق رسیدن به قدرت مثل همان حکومت ری برای عمرسعد ناگزیر شدند تا روی ارزشهایی که قبلاً به آن اعتقاد اجمالی داشتند پا بگذارند و سوابق و جایگاه خود و پدرشان را ضایع کنند . ‼️از این جهت درسته . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ🍂🌸🍂ღೋ════
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه ۱۲۶ 📣(به‌ امام علیه السلام گفتند: مردم به دنیا‌ دل بسته اند،‌ معاویه با هدایا و پول های فراوان آنها را جذب می کند شما هم از اموال عمومی به اشراف‌ عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار ، تا به تو گرایش پیدا کنند.) 🔹عدالت اقتصادی امام (علیه السلام) ♦️آيا به من دستور می دهيد برای پيروزی خود، از جور و ستم درباره امّت اسلامی که بر آنها ولايت دارم، استفاده کنم؟ به خدا سوگند!، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنين کاری نخواهم کرد! اگر اين اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در ميان مردم تقسيم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست! آگاه باشيد! بخشيدن مال به آنها که استحقاق ندارند، زياده روی و اسراف است، ممکن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا بَرَد، امّا در آخرت پَست خواهد کرد. در ميان مردم ممکن است گرامی اش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است. کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن که خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستی آنها را متوجّه ديگری ساخت. پس اگر روزی بلغزد و محتاج کمک آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش کننده ترين دوست خواهند بود. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈؛ «آگاه باشید بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند زیاده روی و اسراف است. ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد اما در آخرت پست خواهد کرد» ⃣: آیا بخشش به بعضی سائلین هم شامل اسراف و خوار شدن در آخرت می شود؟ ⃣: چه کسانی استحقاق بخشش ندارند؟ : ‼️این خطبه ارتباطی به سؤال شما ندارد چون درباره تقسیم کردن بیت المال به ناحق است . ↩️در حالیکه بخشیدن به فقیر و به قول شما گدا و ... بخشش از مال شخصی است . 🚫در این خطبه عده ای از شیعیان در اول حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام به خیال خودشان به خیر خواهی و نصیحت حضرت پرداختند که شما چه اشکالی دارد در همین ابتدای کار سهم کسانی که مثلاً رئیس قبیله هستند و بزرگان یک قومی هستند و احتمال داده می شود که بعداً بخواهند علیه حکومت شما اقدامی انجام بدهند را از بیت المال زیاد کنید تا دل آنها را بدست آورده و جلوی شورش آنها رابگیرید ؟ ⛔️که حضرت منکر شدند و مخالفت کردند یعنی تقسیم بیت المال بصورت غیر عادلانه را در این خطبه در موردش بحث می کنند . در این خطبه پس از آنکه در مورد تقسیم بیت المال فرمودند، حضرت در مورد مال شخصی می فرمایند: «کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر آن نپرداخت جز آنکه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود و دوستی آنان را متوجه دیگری ساخت.» ⃣: آیا اینجا هم باتوجه به پاسخ جلسه گذشته، همچنان منظور مال شخصی نیست؟ ⃣: منظور از غیراهل برای پرداخت مال شخصی به وی ، چه کسی است؟ : ✍ اصل خطبه همان‌طور که عرض شد درباره توصیه ناحق بعضی از اطرافیان به بخشش اضافی از بیت المال به افراد و مردمی بود که دلشان بدست بیاید و در واقع با حکومت امیرامؤمنین علیه‌السلام همراه بشوند . ⏪که حضرت اصل این کار را باطل دانسته و رد کردند . 📖در ادامه امیرالمؤمنین یک قاعده کلی معرفی می‌فرمایند. 💯که هم شامل بخشش نا بجا از بیت المال می شود و هم بخشش نابجا از مال شخصی و آن قاعده کلی مبتنی بر ناحق است . ⬅️یعنی اگر کسی مال شخصی خود را به دیگران ببخشد ، فقط به این نیت که بخواهد آنها را فریب بدهد و دل آنها را بدست بیاورد که طرفدارش بشوند ، خداوند این خفت و خواری که حضرت در فرمودند بر سرش می آورد . ⏪یعنی هم مالش را داده و هم به آن هدف باطل و شیطانی نرسیده است . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه ۱۲۵ 📣 (در پاسخ‌ خوارج که ماجرای حکمیت را نمی پذیرند، قبل از ورود به شهر در نزدیکی کوفه فرمود:) 1⃣علل پذيرش حكميت در صفين ♦️ما افراد را داور قرار نداديم، تنها قرآن را به حکميّت «داوری» انتخاب کرديم! (که آنها بر سر نيزه کرده و داوری آن را می خواستند.) اين قرآن، خطّی است نوشته شده که ميان دو جلد پنهان است، زبان ندارد تا سخن گويد، و نيازمند به کسی است که آن را ترجمه کند، و همانا انسان ها می توانند از آن سخن گويند، و هنگامی که شاميان ما را دعوت کردند تا قرآن را ميان خويش داور گردانيم، ما گروهی نبوديم که به کتاب خدای سبحان پُشت کنيم، در حالی که خدای بزرگ فرمود: «اگر در چيزی خصومت کرديد، آن را به خدا و رسول بازگردانيد.» بازگرداندن آن به خدا اين است که کتاب او را به داوری بپذيريم، و بازگرداندن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است که سنّت او را انتخاب کنيم، پس اگر از روی راستی به کتاب خدا داوری شود، ما از ديگر مردمان به آن سزاوارتريم، و اگر در برابر سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) تسليم باشند ما بدان اولی و برتريم. امّا سخن شما که چرا ميان خود و آنان برای حکميّت «داوری» مدّت تعيين کردی، من اين کار را کردم تا نادان خطای خود را بشناسد، و دانا بر عقيده خود استوار بماند، و اينکه شايد در اين مدّت آشتی و صلح، خدا، کار امّت را اصلاح کند و راه تحقيق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوی حق شتاب نورزند، و تسليم اوّلين فکر گمراه کننده نگردند. 2⃣سرزنش كوفيان و خوارج گمراه ♦️همانا برترين مردم در پيشگاه خدا کسی است که عمل به حق در نزد او دوست داشتنی تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بکاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد. مردم! چرا حيران و سرگردانيد؟ و از کجا به اينجا آورده شديد؟ آماده شويد برای حرکت به سوی شاميانی که از حق روی گرداندند و آن را نمی بينند، و به ستمگری روی آورده حاضر به پذيرفتن عدالت نيستند، از کتاب خدا فاصله گرفتند، و از راه راست منحرف گشتند! افسوس ای کوفيان! شما وسيله ای نيستيد که بشود به آن اعتماد کرد، و نه ياوران عزيزی که بتوان به دامن آنها چنگ زد! شما بد نيروهايی در افروختن آتش جنگ هستيد، نفرين بر شما. چقدر از دست شما ناراحتی کشيدم. يک روز آشکارا با آواز بلند شما را به جنگ می خوانم و روز ديگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم؛ نه آزاد مردان راستگويی هستيد به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّی برای رازداری هستيد. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
═════ ೋღ💎ღೋ════ ⃣: آیا این خطبه مربوط به بازگشت لشکر امام از جنگ صفین است؟ ⃣: عدم پذیرش حکمیت مربوط به چه زمانی بود؟ : 👌بله این خطبه درباره حکمیت در جنگ صفین بود و بعد از جنگ صفین مطرح شده است. ⏪ منظور از اینکه خوارج حکمیت را نمی پذیرفتند این است که ، خوارج زیر بار این مسأله نمی رفتند که چطور امیرالمؤمنین قبول کرد که حکمیت را بپذیرد . ⁉️ یعنی می گفتند ما اشتباه کردیم حکمیت را اصرار کردیم که بپذیر ، تو که آگاه بودی چرا پذیرفتی و حضرت در حال جواب دادن به آنها هستند . ⚠️در توجیه اینکه چرا امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صفین حکمیت را قبول کردند . ⃣: ماجرای تعیین مدت برای حکمیت چه بود؟ : ✍ در این عهدنامه یک سال به حکمین فرصت داده شده بود که درباره حلّ مشکل اختلاف امّت بیندیشند و در کار خود عجله نکنند.  🚫خرده گیران بى خبر و نادان گاه به اصل حکمیّت ایراد مى گرفتند که امام (علیه السلام)در بخش گذشته این خطبه جواب روشن و منطقى و دقیق به آنان داد و گاه به شاخ و برگ آن، یعنى مسأله قرار دادن مدت ایراد مى گرفتند. 💯امام (علیه السلام) چند فایده براى ضرب الاجل یک مسأله در مسأله حکمیّت بیان فرموده اند: 👇👇👇 ◀️نخست این که : ناآگاهان از جوش و خروش تعصّب باز ایستند و بتوانند درباره این مسأله سرنوشت ساز تحقیق کنند. ◀️ و دیگر این که علماى امّت در اصحاب على (علیه السلام) جوانب مسأله را به خوبى بررسى کنند و آنچه ضایعات کمترى در بردارد برگزینند و حکمین را براى انتخاب صحیح ارشاد کنند. ◀️دیگر این که در این مدّت طرقى براى اصلاح امر امّت به طور کلّى اندیشیده شود و از کارهاى عجولانه که سبب گمراهى است بپرهیزند. 🖇عجب این که : گروه متعصّب لجوج و ناآگاه از «خوارج» اصرار داشتند که عجولانه در این زمینه تصمیم گیرى شود و سرنوشت امّت را بدون مطالعه و تحقیق و دقّت به خطر بیفکنند و این است راه و رسم افراد نادان در هر عصر و هر زمان. ⏪جمله «وَلاَ تُؤْخَدُ بِأَکْظَامِهَا» که به معنى نگرفتن بیخ گلو و آزاد گذاشتن راه نفس است کنایه از آزادى براى مطالعه و تصمیم گیرى و انتخاب مى باشد کنایه اى است گویا و فصیح و بلیغ. ↩️جمله «وَتَنْقَادَ لأَوَّلِ الْغَیِّ» (مبادا تسلیم اوّلین گمراهى شوند) اشاره به این است که تصمیم هاى عجولانه غالباً گمراه کننده است. 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ═════ ೋღ💎ღೋ════
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه۱۲۴ 📣 (در‌سال‌۳۷ هجری در جنگ صفین، برای تشویق یاران به جهاد فرمود:) 1⃣آموزش نظامی (تاكتيكهای رزم انفرادی) ♦️زِرِه پوشيده ها را در پيشاپيش لشکر قرار دهيد، و آنها که کلاه خُود ندارند، در پشت سر قرار گيرند؛ دندان ها را در نبرد روی هم بفشاريد، که تأثير ضربت شمشير را بر سر کمتر می کند؛ در برابر نيزه های دشمن، پيچ و خم به خود دهيد که نيزه ها را می لغزاند و کمتر به هدف اصابت می کند؛ چشم ها را فرو خوابانيد، که بر دليری شما می افزايد، ودل را آرام می کند، صداها را آهسته و خاموش سازيد که سُستی را می زدايد. پرچم لشکر را بالا داريد وپيرامون آن را خالی مگذاريد و جز به دست دلاوران و مدافعان سرسخت خود نسپاريد، زيرا آنان که در حوادث سخت ايستادگی می کنند، از پرچم های خود بهتر پاسداری می نمايند و آن را در دل لشکر نگاه می دارند، و از هر سو، از پيش و پس و اطراف، مراقب آن می باشند، نه از آن عقب می مانند که تسليم دشمنش کنند و نه از آن پيشی می گيرند که تنها رهايش سازند. هر کس بايد در برابر حريف خود بايستد و کار او را بسازد و به ياری برادر خود نيز بشتابد، و مبارزه با حريف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد که او در برابر دو حريف، قرار گيرد، حريف خود، و حريف برادرش. 2⃣ آموزش معنوی سربازان ♦️ به خدا سوگند! اگر از شمشير دنيا فرار کنيد از شمشير آخرت سالم نمی مانيد، شما بزرگانِ عرب و شرافت مندان برجسته ايد، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهی و ذّلت هميشگی و ننگ جاويدان قرار دارد، فرارکننده بر عمر خود نمی افزايد و بين خود و روز مرگش مانعی ايجاد نخواهد کرد. کيست که شتابان و با نشاط با جهاد خويش به سوی خدا حرکت کند؟ چونان تشنه کامی که به سوی آب می دود؟ بهشت در سايه نيزه های دلاوران است. امروز در هنگامه نبرد، آنچه در دل ها و سر زبان هاست، آشکار می شود. به خدا سوگند که من به ديدار شاميان در ميدان نبرد شيفته ترم تا آنان بر بازگشت به خانه هاشان! که انتظار آن را می کشند. بار خدايا! اگر شاميان از حق روی گرداندند، جمعشان را پراکنده، و در ميانشان اختلاف و تفرقه بيفکن، و آنان را برای خطاکاريشان به هلاکت رسان. 3⃣ضرورت جنگ بی امان برای شكست شاميان ♦️ "همانا شاميان، بدون ضربت نيزه های پياپی، هرگز از جای خود خارج نشوند. ضرباتی که بدن هايشان را سوراخ نمايد، چنان که وزش باد از اين سو فرو شده بدان سو در آيد، ضربتی که کاسه سر را بپراکند، و استخوان های بدن را خُرد و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش کند!. آنان دست برنمی دارند تا آنگاه که دسته های لشکر پياپی بر آنان حمله کنند و آنها را تيرباران نمايند، و سواران ما هجوم آورند، و صف هايشان را در هم شکنند، و لشکرهای عظيم، پُشت سر لشکرهای انبوه، آنها را تا شهرهايشان عقب برانند، و تا اسب ها، سرزمينشان را که روی در روی يکديگر قرار دارد، و اطراف چراگاهايشان، و راه های آنان را، زير سُم بکوبند. می گويم: «الدعق» به معنی کوبيدن زمين ها با سُم اسب ها است و «نواحر» به معنی متقابل است. می گويند: منزل های فلان طايفه «تتناحر» يعنی مقابل هم هستند." 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ : «همانا شامیان، بدون ضربت نیزه های پیاپی هرگز از حای خود خارج نشوند. ضرباتی که بدنهایشان را سوراخ نماید چنان که وزش باد از این سو فرو شده بدان سو در آید. ضربتی که ماسه سر را بپراند و استخوان های بدن را خرد و بازوان و پاها را قطع و به اطراف پخش کند!!!» ⃣: اینها تعبیرات شگفتی است! یعنی تنها راه برخورد باشامیان، کشتن آنها بود ؟ ⃣: عامل چنین دشمنی شدید شامیان با امیرمومنان چه بوده است که تنها راه رفعش چنین جنگی است؟ : ✍ از نکات مهمى که امام علی(علیه السلام) در این بخش از خطبه به آن پرداخته، این است که پیروزى بر دشمن را نیمه کاره نگذارند. ‼️اى بسا عقب نشینى ها جنبه غافلگیرانه دارد، و هدف، حملات سخت ترى است، باید دشمن را تا اقصى نقاط شهرهایش تعقیب کنند و همه جا را تحت اشغال خود درآورند تا احتمال حمله مجدّد به کلّى از میان برود. ⬅️اگر لشکر امام (علیه السلام) در «صفّین» که این خطبه، قبل از جنگ «صفّین» ایراد شده، همین یک دستور را عمل مى کردند فتنه بنى امیّه براى همیشه خاموش مى شد و بساط ظلمشان برچیده و سایه حکومت شومشان از سر مسلمانان کوتاه مى گشت. ↩️ ولى با نهایت تأسّف همه این دستورات امام (علیه السلام) را شنیدند ولى به هنگام عمل کنار گذاشتند و طعم تلخ آن را نیز چشیدند. 🔰عامل دشمنی عمیق شامیان با امیرالمؤمنین علیه السلام این بود که از ابتدا شامیان اسلام را با قرائت معاویه و بنی امیه شناختند. ⏪ یعنی اسلام آوردن آنها در پایان دوران پیامبر بود و چون از مرکز حکومت اسلامی یعنی مدینه دور بودند دسترسی به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نداشتند و دستگاه بنی امیه بغض اهل بیت را به عنوان دین به آنها منتقل کرده بود. ↩️ادامه دارد... 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══ ⃣: آیا اسلام اجازه میداده بلاد جدیدی که مسلمان می‌شوند با قرائت هرکسی مسلمان شوند که شامیان با قرائت معاویه با اسلام آشنا شده اند؟ ⃣: آیا همین مسئله دلیل موجهی برا عناد دائمی شامیان نبوده است؟ ⃣: آنها از کجا باید سیره پیامبری که ندیده اند را بعنوان قرائت درست از اسلام، می آموختند؟ ⃣: مگر قرار نبوده اسلام عالم گیر شود؟ پس چگونه در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) منطقه ای مسلمان می شوند اما مسلمانان نمی‌توانند اسلام حقیقی را از همان ابتدا به آنان نشان می‌دهند. ⃣: آیا با این اوضاع، اسلام می‌توانست در آن زمان، بدرستی عالم گیر شود؟ : ✍ اینکه در بعضی از نقاط عده ای از افراد ، اسلام را اشتباه می‌فهمیدند یا قرائتهای غلط و انحرافی به آنها ارائه می شده ، به این معنی نیست که اسلام اجازه می داده که هر کسی هر نوع قرائتی را از اسلام داشته باشد . 💯 آن کاری که باید پیامبر عزیز اسلام می کردند این بود که قرآن کریم را به همه جا رساندند توسط مبلغین ، کاتبان قرآن و امثال این . ♻️از طرف دیگر برای هر سرزمینی مبلغینی را اعزام می کردند تا دین را آنجا برسانند و از هر سرزمینی هم معمولاً کسانی به مدینه و بعدها به مکه که رفت و آمد می کردند ، یقیناً با اسلام می توانستند آشنا شوند . ↩️لذا یا کوتاهی خود مردم بود ، که آن طور که باید با اسلام آشنا نمی شدند ، همانطور که الان هم همین طور است و همه ما با اسلام آنگونه که باید آشنا هستیم. ⁉️ و اگر آشنا نیستیم این تقصیر اسلام و پیامبر اسلام است ؟ یا کوتاهی خود ماست ؟ ⏪عقل ، فطرت و فرصتهای تحقیق و تأمل در منابع اسلامی ، برای همه فراهم بوده ، که اکثر ما از آنها درست بهره نمی بریم . ↔️از آن طرف اینکه قرائت غلطی را بنی امیه به خورد مردم شام می دادند ، برای همگان حجت نبود که آنها معذور باشند از شناخت اسلام . 💢بله عده ای که امکان شناخت دقیق را نداشتند آنها جاهل قاصر بودند لذا تکلیفی نداشتند . 🔖اما اکثر مردم می توانستند در آن روزگار با ارتباط گرفتن با منبع اصلی، با تفکر و تأمل کردن و با شناخت درست حتی خود معاویه و بنی امیه ، که خباثت از سر تا پای آنها می ریخت ، به حقانیت اسلام پی ببرند و اسلام و اهل بیت را درست بشناسند . 📌همانطور که بعضی اوقات در سیره تمام ائمه علیهم السلام دیده ایم ، بویژه ائمه ای که در ابتدا بودند مثل خود امیرالمؤمنین ، امام حسن و امام حسین تا امام صادق علیهم السلام ، که عده ای از شام می آمدند در مدینه و اگر چه شاید اول کار هم با کینه و بغض و بی ادبی ، با امامان ما برخورد میکردند و سؤالهایی کرده و رفتارهایی انجام می دادند ، در عکس العمل امام ما تامل می کردند و شیعه می شدند و به اعتقاد حق بر می گشتند . 🖇لذا آنهایی که در مناطقی مثل شام بودند بخشی از آنها جاهل قاصر بودند ، یعنی امکان شناخت نداشتند ، آنها معذور بودند . 🔍اما اکثریت آنها جاهل مقصر بودند یعنی می توانستند شناخت پیدا کنند و نکردند . ⬅️برای جهانی شدن اسلام هم الحمدلله رب العالمین ، هم فطرت هم عقل ، هم گسترده شدن امکان ارتباطات و تبلیغ باعث می شود که ان شاالله اسلام حقیقی به عالم نشر پیدا کند. ✅خصوصاً به برکت حکومت اسلامی که امکانات در اختیار آن قرار می گیرد و می تواند با قدرت و شتاب بیشتری اسلام ناب را به همه دنیا معرفی کند . 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع ════ ೋღ🍃🌹🍃ღೋ═══
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه ۱۲۳ 📣( هنگام نبرد در جنگ صفين به سربازان خویش‌فرمود:) 1⃣ آموزش روانی در جنگ ♦️هر کدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد، و برادرش را سُست و ترسُو يافت، به شکرانه اين برتری بايد از او دفاع کند، آن گونه که از خود دفاع می کند، زيرا اگر خدا بخواهد، او را چون شما دلاور و شجاع گرداند. همانا مرگ به سرعت در جستجوی شماست، آنها که در نبرد مقاومت دارند، و آنها که فرار می کنند، هيچ کدام را از چنگال مرگ رهايی نيست و همانا گرامی ترين مرگ ها کشته شدن در راه خداست. سوگند به آن کس که جانِ پسرِ ابوطالب در دست اوست، هزار ضربت شمشير بر من، آسان تر از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست. 2⃣ هشدار از كوتاهی در نبرد ♦️ گويی شما را در برخی از حمله ها، در حال فرار، ناله کنان چون گلّه ای از سوسمار می نگرم که نه حقّی را باز پس می گيريد، و نه ستمی را باز می داريد. اينک اين شما و اين راه گشوده، نجات برای کسی است که خود را به ميدان افکنده به مبارزه ادامه دهد، و هلاکت از آن کسی است که سُستی ورزد. 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
📜📜📜🌿🌹🌿🌹🌿📜📜📜 : «هرکدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد و برادرش را سست و ترسو یافت، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند آنگونه که از خود دفاع میکند زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند» ⃣: آیا شجاعت در برابر دشمن متوقف بر تهذیب نفس است ؟ ⃣: اگر خدا کسی را شجاع قرار نداده است پس ترس و فرار او از صحنه نبرد، طبیعی است. پس چرا این‌همه عذاب در صورت فرار ، تعریف شده است؟ : ✍ افعال خداوند گر چه همه از روى حکمت است، با این حال کسى که از مواهب بیشترى برخوردار شده است، باید به شکرانه آن، دیگران را هم زیر چتر آن موهبت قرار دهد تا عملاً شکر نعمت را به جاى آورده باشد. ⬅️از سوى دیگر، اگر همکارى و هماهنگى تنگاتنگ در میان نفرات لشکر نباشد، همه آسیب مى بینند، زیرا دشمن به آن بخشى که احساس مى کند، ضعیف تر است حمله مى کند، هنگامى که آن را در هم شکست، دور مى زند و بقیه را در حلقه محاصره قرار مى دهد. ↩️بنابراین علاوه، بر مسأله شکرانه، سیاست جنگى نیز ایجاب مى کند که بخشهاى نیرومندتر لشکر، مراقب بخشهاى ضعیف تر باشند و در حمایت و دفاع از آنان، کوتاهى نکنند، که ضربات بر خود آنان وارد خواهد آمد. 🖇بخصوص این که : اگر دشمن بتواند بخشى از لشکر را از کار بیندازد، ضربه سنگینى بر روحیه دیگران وارد مى شود. امام در مشورتی که در به خلیفه دوم داده بودند فرمودند : «هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان روبرو گردی و آسیب بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان روی آورند» ⃣: چرا خود امام در این جنگهای سخت شرکت می کردند؟ ⃣:چرا امام فرموده بودند پس از تو کسی نیست تا مردم بدان روی آورند؟ ⃣: آیا واقعاً در آن زمان در صورت کشته شدن خلیفه دوم در جنگ کسی نبوده تا پناه مردم باشد؟ : ✍ آنچه امام مى فرماید این است : «اگر تو خود به سوى دشمن حرکت کنى و در میدان نبرد با آنها رو به رو شوى و مغلوب گردى پناهگاهى براى مسلمین در شهرهاى دور دست باقى نمى ماند، و (در این شرایط) بعد از تو کسى نیست که به او مراجعه کنند» 🔖اشاره به این که هر گاه تو در میدان جنگ کشته شوى تا مردم بخواهند با دیگرى بیعت کنند جامعه اسلامى فاقد مرکزیّت مى شود و مناطق دور دست که از همه جا‌ آسیب پذیرترند متلاشى مى شود، سپس به سایر بلاد سرایت خواهد کرد. 💯اینکه امام خودشان در جنگها شرکت میکردند ۳ دلیل داشت: 🔻۱. اساساً مقایسه حضرت با دیگران غلط و قیاس مع الفارق است. 🔻۲. عمر خودش دنبال جنگ برای کشورگشایی بود ولی حضرت اصلاً با بیگانگان جنگ نکرد. 🔻۳. هر سه جنگ ایشان داخلی بود و تحمیلی: ▪️یکی با طلحه و زبیر در جنگ جمل ▪️یکی با معاویه در صفین برای آزاد کردن شام ▪️و سوم با خوارج شورشی در نهروان ⃣: چرا مقایسه ی حضرت با دیگران، قیاس مع الفارق است؟ ⃣: در بحث حکومتداری ، نباید دلایل را جستجو کرد؟ ⃣: یعنی توصیه ی‌ حضرت، برای موارد کشورگشایی و جنگ با بیگانگان بوده است؟ : ✍ اولاً: در اینکه تمام معصوم را نباید با هیچ کس مقایسه کرد شکی نیست حتی حضرت خودشان در نهج البلاغه در جنگ صفین درباره امام حسن علیه السلام که بی مهابا به صفوف دشمن حمله می کردند فرمودند: " این جوان را بگیرید می ترسم شهید شود و..." 👈ثانیاً: در یک مورد در نهج البلاغه حضرت از حضور در خط مقدم خودداری و فرماندهان را دستور دادند که پیشقدم شوند. ⏪و در توضیح علت اینکار لزوم حفظ جان رهبر را متذکر شدند که اگر او کشته شود سربازان دشمن! جرأت پیدا می کنند و روحیه سربازان خودی تضعیف خواهد شد. () 🖊حجت‌الاسلام مهدوی ارفع 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه۱۲۲ 📣(پس از پافشاری خوارج در شورشگری، امام (علیه السلام) به قرارگاهشان رفت و فرمود:) آيا همه شما در جنگ صفين بوديد؟ گفتند: بعضي بوديم و برخي حضور نداشتيم فرمود: به دو گروه تقسيم شويد، تا متناسب با هر كدام سخن گويم. دو دسته شدند، امام ندا درداد كه: ساكت باشيد، به حرفهايم گوش فرا دهيد و با جان و دل به سوي من توجه كنيد، و هر كس را براي گواهی سوگند دادم با علم گواهی دهد آنگاه سخنان طولانی مطرح فرمود كه: (برخی از آن خطبه اين است) 1⃣ سياست استعماری قرآن بر سر نيزه كردن ♦️ آنگاه که شاميان در گرما گرم جنگ، و در لحظه های پيروزی ما، با حيله و نيرنگ، و مکر و فريبکاری، قرآن ها را بر سر نيزه بلند کردند، شماها نگفتيد که: «شاميان، برادران ما و هم آيين ما هستند؟ از ما می خواهند از خطای آنان بگذريم و راضی به حاکميّت کتاب خدا شده اند، نظر ما اين است که حرفشان را قبول کنيم و از آنان دست برداريم؟.» امّا من به شما گفتم که: اين توطئه، ظاهرش ايمان و باطن آن دشمنی و کينه توزی است، آغاز آن رحمت و پايان آن پشيمانی است، پس در همين حال به مبارزه ادامه دهيد، و از راهی که در پيش گرفته ايد منحرف نشويد، و در جنگ دندان بر دندان بفشاريد، و به ندای هيچ ندا دهنده ای گوش ندهيد، زيرا اگر پاسخ داده شوند گمراه کننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذليل شوند، که همواره چنين بود. امّا دريغ! شماها را ديدم که به خواسته های شاميان گردن نهاديد، و حکميّت را پذيرفتيد. سوگند به خدا! اگر از آن سر باز می زدم مسئول پی آمدهای آن نبودم، و خدا گناه آن را در پرونده من نمی افزود. به خدا سوگند! اگر هم حکميّت را می پذيرفتم به اين کار سزاوار پيروی بودم، زيرا قرآن با من است، از آن هنگام که يار قرآن گشتم، از آن جدا نشدم. 2⃣وصف ياران جهادگر پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ♦️ ما با پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوديم، و همانا جنگ و کشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خويشاوندان ما دور می زد، امّا از وارد شدن هر مصيبت و شدّتی جز بر ايمان خود نمی افزوديم، و بيشتر در پيمودن راه حق، و تسليم بودن در برابر اوامر الهی و شکيبايی بر درد جراحت های سوزان، مصمّم می شديم. 3⃣ هدف مبارزه با شاميان ♦️ امّا امروز با پيدايش زنگارها در دين، کژی ها و نفوذ شبهه ها در افکار، تفسير و تأويل دروغين در دين، با برادران مسلمان خود به جنگ خونين کشانده شديم. پس هرگاه احساس کنيم چيزی باعث وحدت ماست و به وسيله آن با يکديگر نزديک می شويم، و شکاف ها را پُر و باقيمانده پيوندها را محکم می کنيم، به آن تمايل نشان می دهيم، آن را گرفته و ديگر راه را ترک می گوييم. 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄ ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه ۱۲۱ 📣(پس از پذیرش «حكميت» در صفین، یکی از‌یاران گفت: ما را از حکمیت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی! ما نمی‌ دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟ امام علیه السلام دست بر‌ روی‌ دست کوبید و با تاسف فرمود:) 1⃣ علل شكست كوفيان و پذيرش «حكميت» ♦️"اين سزای کسی است که بيعت با امام خود را ترک گويد، و پيمان بشکند. به خدا سوگند!، هنگامی که شما را به جنگ با معاويه فرا خواندم، خوشايندتان نبود، ولی خداوند خير شما را در آن قرار داده بود، اگر مقاومت می کرديد، شما را راهنمايی می کردم و اگر به انحراف می رفتيد شما را به راه راست برمی گرداندم، اگر سرباز می زديد، دوباره شما را برای مبارزه آماده می کردم، در آن صورت وضعيّتی مطمئن داشتيم. امّا دريغ، با کدام نيرو بجنگم؟ و به چه کسی اطمينان کنم؟ شگفتا!، می خواهم به وسيله شما بيماری ها را درمان کنم، ولی شما درد بی درمان من شده ايد، کسی را می مانم که خار در پايش رفته و با خار ديگری می خواهد آن را بيرون کشد،[1] در حالی که می داند خار در تن او بيشتر شکند و بر جای ماند. خدايا! طبيب اين درد مرگبار به جان آمده، و آب رسان اين شوره زار، ناتوان شده است." 2⃣وصف ياران شهيدی كه وفادار بودند ♦️کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذيرفتند، قرآن تلاوت کردند و معانی آيات را شناختند، به سوی جهاد برانگيخته شده چونان شتری که به سوی بچّه خود روی می آورد شيفته جهاد گرديدند، شمشيرها از نيام برآوردند، و گرداگرد زمين را گروه گروه، صف به صف، احاطه کردند، بعضی شهيد، و برخی نجات يافتند. هيچ گاه از زنده ماندن کسی در ميدان جنگ شادمان نبودند، و در مرگ شهيدان نيازی به تسليت نداشتند، با گريه های طولانی از ترس خدا، چشم هايشان ناراحت، و از روزه داری فراوان، شکم هايشان لاغر و به پشت چسبيده بود. لب هايشان از فراوانی دعا خشک، و رنگ های صورت از شب زنده داری ها زرد، و بر چهره هايشان غبار خشوع و فروتنی نشسته بود. آنان برادران من هستند که رفته اند، و بر ماست که تشنه ملاقاتشان باشيم، و از اندوه فراقشان انگشت حسرت به دندان بگيريم. 3⃣ هشدار از فريبكاری شيطان ♦️ همانا شيطان، راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد، تا گره های محکم دين شما را يکی پس از ديگری بگشايد، و به جای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بيفزايد. و در پراکندگی شما را دچار فتنه گرداند. از وسوسه و زمزمه و فريبکاری شيطان روی گردانيد، و نصيحت آن کس را که خيرخواه شماست گوش کنيد، و به جان و دل بپذيريد. 📜 ، 📜🌹🕊 📜🌿🌹 📜📜📜📜
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄