eitaa logo
نهج البلاغه ایها (همراه با مهدوی ارفع)
1.5هزار دنبال‌کننده
713 عکس
113 ویدیو
19 فایل
این کانال جهت ترویج نهضت جهانی نهج البلاغه خوانی ایجاد شده است. جهت ارسال نظرات و مطالب می توانید با آیدی زیر ارتباط برقرار نمایید. مدیر @msaghalein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۴) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش گفت : « من به اندازهٔ کافی در غربت زیسته ام سرگئی . دلم می خواهد در وطن خودم بمیرم . » سرگئی گفت : « حرف از مرگ نزنید پدر که من همیشه از آن وحشت داشته ام . » کشیش گفت : « تو هنوز هم از یاد مرگ غافلی پسر ! انگار صدای علی را می شنوم که می گوید : « شما را به یادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ غفلت نکنید . چگونه مرگ را فراموش می کنید در حالیکه او شما را فراموش نمیکند ؟ و چگونه به زنده ماندن طمع می ورزید در حالیکه به شما مهلت نمی دهد ؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است . آنها را به گورهایشان حمل کردند بی آنکه بر مرکبی سوار باشند. آنان را در قبرهایشان فرود آوردند بی آنکه خود فرود آیند . چنان از یادها رفتند و فراموش شدند که گویا از آبادکنندگان این دنیا نبوده اند . آن جا را که وطن خود می داشتند ، از آن رمیدند و در جایی که از آن می رمیدند ، آرام گرفتند . اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نیکی بر نیکی های خود بیفزایند . آنها به دنیایی انس گرفتند که مغرورشان کرد و چون به آن اطمینان داشتند ، سرانجام مغلوبشان کرد . » کشیش آه بلندی کشید و ادامه داد : « پسرم ! سرگئی تو از چیزی وحشت داری که ناخواسته به سویش در حرکتی . ترس از مرگ بی معناست . بلکه با یاد مرگ می توانی غمها و غصه های دنیا را از خود دور کنی و از زندگی لذت بیشتری ببری . » سرگئی گفت : « اگر آنچه را به من گفتی خود نیز به آن ایمان داری ، پس چرا از کشته شدن می ترسی ؟ » کشیش گفت : « ترس من از آن دو جانی ، به معنای ترس از مرگ نیست . از طرفی ، کسی که از مرگ نمی ترسد ، هرگز خودش را به زیر قطار نمی اندازد و خود را در معرض مرگ قرار نمی دهد . غمی که امروز به دلم نشسته ، از بلاتکلیفی است ؛ از اینکه درمانده ام باید چه کنم ... چرا ؟ چون دو انسان طمّاع ، چشم به کتابی دوخته اند که مال آنها نیست ، به من هم تعلّق ندارد ، بلکه امانتی است در دستهای من از سوی عیسی مسیح . » سرگئی با تعجّب به کشیش نگاه کرد و پرسید : « چه گفتی پدر ؟ امانت عیسی مسیح ؟ » کشیش گفت : « بهتر است مرا تنها بگذاری سرگئی . باید فصلی از این کتاب را بخوانم . » سرگئی آرام زیر لب گفت : « بله ! می فهمم . » سپس از اتاق خارج شد . کشیش کتاب را باز کرد . بالای صفحه نوشته شده بود : « غروب خورشید » . ↩️ ادامه دارد...
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(62).mp3
7.32M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز هشتاد و ششم : نامه ۲۸، بند ۱ تا بند ۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : نامه ۲۸ ، بند ۱ تا بند ۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : جواب نامه معاويه، که یکی از نیکوترین نامه های امام (علیه السلام) است که پس از جنگ جمل در سال٣٦ هجری نوشته اند. 1⃣ افشای ادعاهای دروغين معاويه 🔻پس از ياد خدا و درود، نامه شما رسيد كه در آن نوشتيد خداوند محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) را برای دينش برگزيد و با يارانش او را تاييد كرد، راستی روزگار چه چيزهای شگفتی از تو بر ما آشكار كرده است تو می خواهی ما را از آن چه خداوند به ما عنايت فرمود آگاه كنی؟ و از نعمت وجود پيامبر با خبرمان سازی؟ داستان تو كسی را ماند كه خرما به سرزمين پرخرمای (هجر) برد. يا استاد خود را به مسابقه دعوت كند و پنداشتی كه برترين انسانها در اسلام فلان كس و فلان شخص است؟ چيزی را آورده ای كه اگر اثبات شود هيچ ارتباطی به تو ندارد و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمی شود، تو را با انسانهای برتر و غير برتر، سياستمدار و غير سياستمدار چه كار است؟ اسيران آزاده و فرزندشان را چه رسد به تشخیص امتيازات ميان مهاجران نخستين و ترتيب درجات و شناسایی منزلت و مقام آنان. هرگز خود را در چيزی قرار می دهی كه از آن بيگانه ای، حال كار بدينجا كشيد كه محكوم حاكم باشد؟ ای مرد چرا بر سر جايت نمی نشينی؟ و كوتاهی كردن هايت را به ياد نمی آوری ؟ و به منزلت عقب مانده ات باز نمی گردی؟ برتری ضعيفان و پيروزی پيروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطی دارد؟ تو همواره در بيابان گمراهی سرگردان و از راه راست روی گردانی. 2⃣ فضائل بنی هاشم 🔻آيا نمی بينی؟ (آنچه می گويم برای آگاهاندن تو نيست، بلكه برای يادآوری نعمتهای خدا می گويم)، جمعی از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسيدند؟ و هر كدام دارای فضيلتی بودند؟ اما آنگاه كه شهيد ما (حمزه) شربت شهادت نوشيد، او را سيدالشهداء خواندند و پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در نماز بر پيكر او بجای پنج تكبير، هفتاد تكبير گفت، آيا نمی بينی؟ گروهی كه دستشان در جهاد قطع شد و هر كدام فضيلتی داشتند، اما چون بر يكی از ما ضربتی وارد شد و دستش قطع گرديد، طيارش خواندند؟ كه با دو بال در آسمان بهشت پرواز می كند و اگر خدا نهی نمی فرمود كه مرد خود را بستايد، فضائل فراوانی را برمی شمردم كه دلهای آگاه مومنان آن را شناخته و گوشهای شنوندگان با آن آشناست. 3⃣ فضائل بنی هاشم و رسوایی بنی اميه 🔻معاويه! دست از اين ادعاها بردار كه تيرت به خطا رفته است، همانا ما دست پرورده و ساخته پروردگار خويشيم و مردم تربيت شدگان و پرورده های مايند، اينكه با شما طرح خويشاوندی ريختم. ما از طایفه شما همسر گرفتيم و شما از طايفه ما همسر انتخاب كرديد، و برابر با شما رفتار كرديم، عزت گذشته و فضيلت پيشين را از ما باز نمی دارد شما چگونه با ما برابريد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) از ماست و دروغگوی رسوا از شما، حمزه شير خدا (اسدالله) از ماست و ابوسفيان (اسدالاحلاف) از شما، دو سيد جوانان اهل بهشت از ما و كودكان در آتش افكنده شده از شما و بهترين زنان جهان از ما و زن هيزم كش دوزخيان از شما، از ما اين همه فضيلتها و از شما آن همه رسوايی هاست. اسلام ما را همه شنيده و شرافت ما را همه ديده اند و كتاب خدا برای ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسيده كه خدای سبحان فرمود: «خويشاوندان، بعضی سزاوارترند بر بعض ديگر در كتاب خدا». و خدای سبحان فرمود: «شايسته ترين مردم به ابراهيم كسانی هستند كه از او پيروی دارند و اين پيامبر و آنان كه ايمان آوردند و خدا ولی مومنان است». پس ما يك بار به خاطر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و بار ديگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتريم و آنگاه كه مهاجرين در روز سقيفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند تنها با ذكر خويشاوندی با پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بر آنان پيروز گرديدند، اگر اين دليل برتری است پس حق با ماست نه با شما و اگر دليل ديگری داشتند ادعای انصار بجای خود باقی است، معاويه تو پنداری كه بر تمام خلفا حسد ورزيده ام؟ و بر همه آنها شورانده ام؟ اگر چنين شده باشد جنايتی بر تو نرفته كه از تو عذرخواهی كنم. ┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۵) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش کتاب را باز کرد . بالای صفحه نوشته شده بود : « آنها سه نفر بودند ، عبدالله بن ملجم ، برک بن عبدالله و عمرو بن بکر. آن سه تن بر روی زیلوی کهنه ای نشسته بودند . عبدالله بن ملجم به خادم پیر مسجد دیناری داده بود تا آنها را تنها بگذارد . » عمرو رو به او گفت : « چه شده عبدالله ؟ ما را این وقت شب فراخوانده ای تا چه بگویی ؟ » برک نیز سرش را تکان داد و گفت : « من اینجا حس خوبی ندارم . زودتر حرفت را بزن که باید بروم . » عبدالله آرنجهایش را روی زانواهایش گذاشت و با کف دو دست گونه های لاغرش را فشرد و گفت : « می دانید که اوضاع ، رضایت بخش نیست ؛ علی و معاویه به جان هم افتادند ، جنگ قدرت بین آن دو ، سرنوشت دین و ملّت را به مخاطره انداخته است . تفرقه و شکاف بین مسلمانان ، می رود تا خرمن قرآن و اسلام را به آتش بکشد. گفتم بیایید تا فکرهایمان را روی هم بگذاریم و برای نجات دین خدا کاری بکنیم . » عمرو با تعجّب به او نگاه کرد و پرسید : « از دست ما چه کاری ساخته است ؟ خلیفهٔ مسلمین علی است که ما بیعت هایمان را با او شکسته ایم . معاویه هم می دانی تمرّد کرده و بر خلیفه شوریده است . ما در این بین ، کاره ای نیستیم . » برک گفت : عمرو درست می گوید عبدالله ، ما اینک در مکه و در جوار خانهٔ خدا زندگی راحتی داریم و از مرکز حکومت و آشوب ها دوریم . هم به علی پشت کرده ایم و هم معاویه . حکومت و دنیا را به آنها سپرده ایم . هر کدام که خلیفه باشند ، توفیری نمیکند ؛ چون هر دو خارج شدگان از دین اند . » عبدالله گفت : « چگونه توفیری نمی کند ؟ ما هم تکلیفی به عهده مان است . مگر مسلمانی فقط به عبادت است ؟! آن قدر عبادت کرده ایم که زانوها و پیشانی هایمان بر اثر سجده زخم شده است . مگر فراموش کرده ایم که خداوند می فرماید : «کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند ، نزد خدا مقامی والا دارند و اینان رستگارانند. » علی و معاویه مشمول این آیه اند ؛ آنها خارج شدگان از دین و کافرند. مگر فراموش کرده اید که علی در نهروان با دوستانمان چه کرد ؟ مگر پیامبر نگفت که سکوت در برابر ستمگران ستمی است دیگر ؟ » عمرو گفت : « یعنی تو می خواهی بگویی ما باید با این ستمگران بجنگیم ؟ » عبدالله نگاهی به اطرافش انداخت ، با چشم تاریکی را کاوید و گفت : « نه ، اما ما باید علی و معاویه را بکشیم. ↩️ ادامه دارد...
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۸ بند ۱ تا بند ۳.mp3
4.33M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۸ بند ۱ تا بند ۳ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹سهم : نامه ۲۸ ، بند ۴ تا بند ۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : جواب نامه معاویه 4⃣ مظلوميّت امام (عليه السّلام) 🔻و گفته ای كه مرا چونان شتر مهار كرده به سوی بيعت می كشاندند. سوگند به خدا؛ خواستی نكوهش كنی اما ستودی، خواستی رسوا سازی كه خود را رسوا كرده ای، مسلمان را چه باك كه مظلوم واقع شود مادام كه در دين خود ترديد نداشته و در يقين خود شك نكند، اين دليل را آورده ام حتی برای غير تو كه پند گيرند و آن را كوتاه آوردم به مقداری كه از خاطرم گذشت. سپس كار مرا با عثمان بياد آوردی، تو بايد پاسخ دهی كه از خويشاوندان او می باشی، راستی كدام يك از ما دشمنی اش با عثمان بيشتر بود؟ و راه را برای كشندگانش فراهم آورد؟ آن كس كه به او ياری رساند و از او خواست بجايش بنشيند و به كار مردم رسد؟ يا آنكه از او ياری خواست و دريغ كرد؟ و به انتظار نشست تا مرگش فرارسد؟ نه هرگز، به خدا سوگند(خداوند بازدارندگان از جنگ را در ميان شما می شناسد و آنان را كه برادران خود را به سوی خويش می خوانند و جز لحظه های كوتاهی در نبرد حاضر نمی شوند.) من ادعا ندارم كه در مورد بدعتهای عثمان، بر او عيب نمی گرفتم، نكوهش می كردم و از آن عذرخواه نيستم، اگر گناه من ارشاد و هدايت اوست، بسيارند كسانی كه ملامت شوند و بی گناهند و بسيارند ناصحانی كه در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گيرند. (من قصدی جز اصلاح تا نهايت توانایی خود ندارم و موفقيت من تنها به لطف خداست و توفيقات را جز از خدا نمی خواهم بر او توكل می كنم و به سوی او باز می گردم.) 5⃣ پاسخ به تهديد نظامی 🔻در نامه ات نوشته ای كه نزد تو برای من و ياران من چيزی جز شمشير نيست. در اوج گريه انسان را به خنده وامی داری، فرزندان عبدالمطلب را در كجا ديدی كه پشت به دشمن كنند؟ و از شمشير بهراسند؟ پس (كمی صبر كن كه هماورد تو به ميدان آيد) آن را كه می جویی به زودی تو را پيدا خواهد كرد و آنچه را كه از آن می گريزی در نزديكی خود خواهی يافت و من در ميان سپاهی بزرگ، از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوی تو خواهم آمد، لشكريانی كه جمعشان به هم فشرده و به هنگام حركت، غبار آسمان را تيره و تار می كنند، كسانی كه لباس شهادت بر تن و ملاقات دوست داشتنی آنان ملاقات با پروردگار است، همراه آنان فرزندانی از دلاوران بدر و شمشيرهای هاشميان كه خوب می دانی لبه تيز آن بر پيكر برادر و دایی و جد و خاندانت چه كرد، می آيند (و آن عذاب از ستمگران چندان دور نيست). ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۶) 📚 انتشارات عهدمانا برک و عمرو به هم نگاه کردند و بعد به عبدالله خیره شدند، عمرو پرسید: « چطور چنین چیزی ممکن است ؟! علی پسر عمو و داماد و از صحابی رسول الله است ؛ کشتن چنین کسی حتی اگر از دین خارج شده باشد ، به صلاح نیست . » برک گفت : « عمرو راست می گوید. از طرفی ، کشتن آنها چه سودی برای ما دارد ؟ آن وقت چه کسی خلیفه می شود ؟ » عبدالله پاسخ داد : « اینکه چه کسی خلیفه می شود الله اعلم ، ربطی هم به ما ندارد . ما وظیفه مان انجام تکلیف دینی است و آن برداشتن حاکمان ظالم از سر مسلمان است. » برک گفت : « این کار به مصلحت نیست... »، عبدالله گفت : « اتفاقاً عین مصلحت است و تکلیف شرعی است که از کنج عزلت و عبادت خارج شویم و آنچه به خیر و صلاح مسلمین است انجام دهیم. » برک گفت : « می ترسم با کشته شدن علی و معاویه ، اوضاع از آنچه هست ، بدتر شود. » عبدالله گفت : « نترسید ؛ بدتر از اینکه هست نخواهد شد. مگر این همه تفرقه را نمی بینید ؟! بهترین یاران و صحابهٔ پیامبر اسلام در این اختلافات کشته شده اند . تا کی باید شاهد بی عدالتی ها و فتنه جویی های آن دو باشیم ؟ آنها از دین خارج شده اند و ریختن خونشان مباح است. » برک و عمرو سکوت کردند و به فکر فرو رفتند . عبدالله از این سکوت و تردیدی که می دانست در دل دوستانش به وجود آمده است ، بهره جست و ادامه داد : « دوستان من ! آیا نشستن در خانه ، با جهاد در راه خدا یکسان است ؟ مگر خداوند نمی فرماید : « مؤمنان خانه نشینی که زیان دیده نیستند ، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد میکنند یکسان نیستند. » خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند ، به درجه ای بر خانه نشینان مزیّت بخشیده و وعدهٔ نیکو داده و مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است. » برک رو به عمرو گفت : « چه کنیم عمرو ؟ صلاح را در چه می بینی ؟ » عمرو به برک چشم دوخت و گفت : « فکر می کنم عبدالله راست می گوید ؛ ما که خود ، قرآن را بر دیگران می خوانیم و مسلمانان را به رعایت حق و دفع ظلم دعوت می کنیم ، صلاح نیست که آرام بنشینیم و از بین رفتن دین را نظاره کنیم . ما باید فکر کنیم و راهی بیابیم تا حاکمان ادب شوند و به صراط مستقیم بازگرداند. » ↩️ ادامه دارد...
🌹 سهم : نامه ۲۷ ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به فرماندار مصر، محمد بن ابی بكر زمانی که او را در سال ٣٧ هجری به سوی مصر فرستاد. 1⃣ اخلاق اجتماعی 🔻با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، در نگاههايت و در نيم نگاه و خيره شدن به مردم به تساوی رفتار كن تا بزرگان در ستمكاری تو طمع نكنند و ناتوانها در عدالت تو مايوس نگردند، زيرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان پرسش می كند. اگر كيفر دهد شما استحقاق بيش از آن را داريد و اگر ببخشد از بزرگواری اوست. 2⃣ اعتدال گرایی زاهدان 🔻آگاه باشيد ای بندگان خدا، پرهيزكاران از دنيای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنيا در دنياشان شريك گشتند اما مردم دنيا در آخرت آنها شركت نكردند. پرهيزكاران در بهترين خانه های دنيا سكونت كردند و بهترين خوراكهای دنيا را خوردند و همان لذتهایی را چشيدند كه دنياداران چشيده بودند و از دنيا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبران دنيا بهره مند بودند. سپس از اين جهان با زاد و توشه فراوان و تجارتی پرسود به سوی آخرت شتافتند، لذت پارسایی در ترك حرام دنيا را چشيدند و يقين داشتند در روز قيامت از همسايگان خدايند. جايگاهی كه به هر درخواست كنند داده می شود و هر گونه لذتی در اختيارشان قرار دارد. 3⃣ ضرورت ياد مرگ 🔻ای بندگان خدا، از مرگ و نزديك بودنش بترسيد و آمادگی های لازم را برای مرگ فراهم كنيد كه مرگ جريانی بزرگ و مشكلی سنگين به همراه خواهد آورد، يا خيری كه پس از آن شری وجود نخواهد داشت و يا شری كه هرگز نيكی با آن نخواهد بود. پس چه كسی از عمل كننده برای بهشت به بهشت نزديكتر؟ و چه كسی از عمل كننده برای آتش به آتش نزديكتر است؟ شما همه شكار آماده مرگ می باشيد، اگر توقف كنيد شما را می گيرد و اگر فرار كنيد به شما می رسد، مرگ از سايه شما به شما نزديك تر است. نشانه مرگ بر پيشانی شما زده شد، دنيا پشت سر شما در حال درهم پيچيده شدن است، پس بترسيد از آتشی كه ژرفای آن زياد و حرارتش شديد و عذابش نو به نو وارد می شود، در جايگاهی كه رحمت در آن وجود ندارد و سخن كسی را نمی شنوند و ناراحتيها در آن پايان ندارد. اگر می توانيد كه ترس از خدا را فراوان و خوشبينی خود را به خدا نيكو گردانيد چنين كنيد، هر دو را جمع كنيد زيرا بنده خدا خوش بينی او به پروردگار بايد به اندازه ترسيدن او باشد و آن كس كه به خدا خوش بين است بايد بيشتر از همه از كيفر الهی بترسد. 4⃣ اخلاق مديران اجرایی 🔻ای محمد بن ابی بكر! بدان كه من تو را سرپرست بزرگترين لشكرم يعنی لشكر مصر قرار دادم، بر تو سزاوار است كه با خواسته های دل مخالفت كنی و از دين خود دفاع نمایی، هر چند ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد. خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نياور، زيرا خشنودی خدا جايگزين هر چيزی بوده اما هيچ چيز جايگزين خشنودی خدا نمی شود. نماز را در وقت خودش بجای آر، نه اينكه در بيكاری زودتر از وقتش بخوانی و به هنگام درگيری و كار آن را تأخير بياندازی و بدان كه تمام كردار خوبت در گرو نماز است. (قسمتی از این نامه: ) امام هدايتگر و زمامدار گمراهی هيچگاه مساوی نخواهند بود، چنانكه دوستان پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و دشمنانش برابر نيستند. پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود: (بر امت اسلام نه از مؤمن و نه از مشرك هراسی ندارم، زيرا مؤمن را ايمانش باز داشته و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود می سازد. من بر شما از هر منافقی می ترسم كه درونی دو چهره و زبانی عالمانه دارد گفتارش دلپسند و رفتارش ناپسند است.) ┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(63).mp3
4.41M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز هشتاد و هفتم : نامه ۲۸، بند ۴ تا بند ۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۸ بند ۴ تا بند ۵(1).mp3
2.75M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۸ بند ۴ تا بند ۵ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(64).mp3
6.83M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز هشتاد و هشتم : نامه ۲۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۷.mp3
3.37M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۷) 📚 انتشارات عهدمانا برک گفت : « اگر بخواهیم علی و معاویه را بکشیم ، نباید از خون عمرو عاص نیز بگذریم ؛ زیرا ممکن است آن پیر حیله گر زمام امور را به دست بگیرد و خود را خلیفه بنامد. » عبدالله گفت : « عمروعاص کوچک تر از آن است که بخواهد چنین ادعایی کند. » عمرو در تأیید سخنان برک گفت : « او را دست کم نگیر عبدالله ، عمروعاص در تمام مصر و شامات صاحب قدرت است. بهتر است او را نیز از سر راه امت برداریم. » عبدالله عمامه اش را روی سرش جابه جا کرد و گفت : « بسیار خوب ، عمروعاص را نیز از سر راه خود می برداریم . » عمرو پرسید : « حالا چگونه و چه وقت باید اقدام کنیم ؟ » عبدالله گفت : « من فکر آن را کرده ام ! من مأمور قتل علی می شوم ، زیرا کشتن او سخت تر و پرمخاطره تر است. » ، با انگشت به عمرو اشاره کرد و ادامه داد : « تو باید معاویه را بکشی. » به برک نگاه کرد ، اما قبل از اینکه به سخنش ادامه دهد ، برک گفت : « و لابد من هم بايد عمروعاص را بکشم. » عبدالله گفت : « بله ، عمروعاص هم برای تو » برک گفت : « ولی من ترجیح می دهم به سراغ معاویه بروم . من قبلاً به شام رفته ام و آن جا را می شناسم. مصر دور است و توان سفر به آنجا را ندارم. عمروعاص باشد برای عمرو که از من جوان تر است و سفر را نیز دوست دارد. » عمرو گفت : « برای من فرقی نمی کند . من به سراغ عمروعاص می روم، که می دانم کافرتر از علی و معاویه است. » آنگاه رو به عبدالله کرد و پرسید : « آیا زمان معین برای این کار در نظر گرفته ای ؟ » . عبدالله پاسخ داد : « بله . رفتن از مکه به سوی کوفه و شام و مصر ، زمان بر است ؛ بنابراین ، نوزدهم ماه مبارک رمضان را لحظهٔ موعود قرار می دهیم ، هنگام نماز مغرب. » برک گفت : « اما شب نوزدهم ماه مبارک رمضان ، لیلة القدر است. مگر فراموش کرده اید که چه شبی است ؟ عبدالله پوزخندی زد و گفت : « اتفاقاً عمداً شب قدر را انتخاب کردم که در این شب همهٔ ملائکه بر روی زمین هستند و شاهد و ناظر بر اعمال ما . باید در این شب برترین و عبادات و اعمال را انجام دهیم ؛ و چه عملی بهتر از ریختن خون دشمنان خدا ؟» عمرو گفت : « حالا که می خواهید این کار در شب قدر انجام شود ، بهتر است زمان آن هنگام نماز صبح باشد». عبدالله گفت : « این پیمان اولیه است ؛ پیمان اصلی را فردا در کنار خانهٔ خدا می بندیم. » عبدالله بن ملجم ، در کوفه غریبه نبود . دوستانش او را به زهد و تقوا می شناختند . مردی عابد و دائم الذکر بود . با اینکه بعد از جنگ نهروان ، کوفه را ترک کرده بود ، اما از اینکه به عنوان دشمن علی ، به شهری که مقرّ حکومت علی بود ، وارد می شد واهمه ای نداشت. علتش را مرحب بن قیس ، دوستی که عبدالله در منزل او ساکن شده بود ، از او پرسید. ↩️ ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(66).mp3
8.58M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نودم : نامه ۲۴ تا نامه ۲۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزارش موضوعات مهم نامه ۲۴ تا نامه ۲۰.mp3
4.06M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۲۴ تا نامه ۲۰ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🔵 راه اصلاح دنیا و آخرت 💠 كسی كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد و كسی كه امور آخرت را اصلاح كند، خدا امور دنيای او را اصلاح خواهد كرد و كسی كه از درون جان واعظی دارد، خدا را بر او حافظی است. 📒 ، حکمت ۸۹
سهم مطالعه نهج البلاغه نامه ۲۴ تا نامه ۲۰ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : پس از بازگشت از جنگ صفین این وصيت نامه اقتصادی را در ٢٠ جمادی الاول سال ٣٧ هجری نوشت. 1⃣ وصيت اقتصادی نسبت به اموال شخصی 🔻 اين دستوری است كه بنده خدا علی بن ابيطالب، اميرمؤمنان نسبت به اموال شخصی خود برای خشنودی خدا داده است، تا خداوند با آن به بهشتش درآورد و آسوده اش گرداند.(قسمتی از اين نامه است) همانا سرپرستی اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن علی است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد و از آن انفاق كند، اگر برای حسن حادثه ای رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستی آن را پس از برادرش به عهده گيرد و كار او را تداوم بخشد. پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران علی خواهند داشت، من سرپرستی اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم تا خشنودی خدا و نزديك شدن به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) و بزرگ داشت حرمت او و احترام پيوند خويشاوندی پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم آورم. 2⃣ ضرورت حفظ اموال 🔻و با كسی كه اين اموال در دست اوست شرط می كنم كه اصل مال را حفظ نموده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند و هرگز نهالهای درخت خرما را نفروشند تا همه اين سرزمين يكپارچه زير درختان خرما بگونه ای قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. و زنان غير عقدی من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله می باشند پس از تولد فرزند، فرزند خود را گيرد كه بهره او باشد و اگر فرزندانش بميرد مادر آزاد است، كنيز بودن از او برداشته و آزادی خويش را باز يابد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : وصیت امام علیه السلام در لحظه های شهادت در رمضان ٤٠ هجری 🔹پندهای جاودانه 🔻سفارش من برای شما آنكه به خدا شرك نورزيد و سنّت محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) را تباه نكنيد، اين دو ستون دين را برپا داريد و اين دو چراغ را روشن نگهداريد، آنگاه سزاوار هيچ سرزنشی نخواهید بود. من ديروز همراهتان بودم و امروز مايه عبرت شما می باشم و فردا از شما جدا می گردم، اگر ماندم خود اختيار خون خويش را دارم و اگر بميرم، مرگ وعده گاه من است، اگر عفو كنم برای من نزديك شدن به خدا و برای شما نيكی و حسنه است، پس عفو كنيد. (آيا دوست نداريد خدا شما را بيامرزد؟) به خدا سوگند، مرگ ناگهان به من روی نياورده كه از آن خشنود نباشم و نشانه های آن را زشت بدانم، بلكه من چونان جوينده آب در شب كه ناگهان آن را بيابد، يا كسی كه گمشده خود را پيدا كند، از مرگ خرسندم كه: (و آنچه نزد خداست برای نيكان بهتر است.) (شبيه اين كلمات در خطبه ها گذشت كه جهت برخی مطالب تازه آن را آورديم.) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : به ابن عباس فرماندار بصره در سال ٣٦ هجری که گفت پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) هیچ سخنی را همانند این نامه نیافتم. 🔹سفارش به آخرت گرایی 🔻پس از ياد خدا و درود، همانا انسان گاهی خشنود می شود به چيزی كه هرگز از دستش نمی رود و ناراحت می شود برای از دست دادن چيزی كه هرگز به آن نخواهد رسید. ابن عباس! خوشحالی تو از چيزی باشد كه در آخرت برای تو مفيد است و اندوه تو برای از دست دادن چيزی از آخرت باشد، آنچه از دنيا به دست می آوری تو را خشنود نسازد و آنچه در دنيا از دست می دهی زاری كنان تأسف مخور، همت خويش را به دنيای پس از مرگ واگذار. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : دیگری به زياد بن ابيه در سال ٣٦ هجری 🔹سفارش به ميانه روی 🔻ای زياد! از اسراف بپرهيز و ميانه روی را برگزين، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنيا به اندازه كفاف خويش نگهدار و زيادی را برای روز نيازمنديت در آخرت پيش فرست. آيا اميد داری خداوند پاداش فروتنان را به تو بدهد در حالی كه از متكبران باشی؟ و آيا طمع داری ثواب انفاق كنندگان را دريابی در حالی كه در ناز و نعمت قرار داری؟ و تهيدستان و بيوه زنان را از آن نعمتها محروم می كنی؟ همانا انسان به آنچه پيش فرستاده و نزد خدا ذخيره ساخته، پاداش داده خواهد شد با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به زياد بن ابيه 🔹هشدار از خيانت به بيت المال 🔻همانا من براستی به خدا سوگند می خورم، اگر به من گزارش كنند كه در بيت المال خيانت كردی، كم يا زياد چنان بر تو سخت گيرم كه كم بهره شده و در هزينه عيال درمانی و خوار و سرگردان شوی! با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۸۹) 📚 انتشارات عهدمانا عبدالله دستی به محاسن بلندش کشید و گفت : « اگر حق با علی نبود ، من و امثال من هرگز در کنار او به جنگ معاویه نمی رفتیم . اختلاف ما با علی پس از واقعهٔ حکمیّت بود ؛ علی نباید تن به حکمیت می داد ، یا باید پس از آن توبه می کرد که نکرد. » مرحب پرسید : « فکر نمیکنی تعیین تکلیف از سوی شما برای خلیفهٔ مسلمین کمی دور از عقل باشد ؟ و آیا بهتر نبود برای حفظ وحدت بین پیروان علی ، سکوت می کردید تا معاویه قدرت نگیرد و این همه در بلاد اسلامی آشوب نکند ؟ » عبدالله پاسخ داد : « نه ! ما باید به تکلیف شرعی خود عمل می کردیم که کردیم. » مرحب پرسید : « و حالا تکلیفی بر دوش خود احساس نمی کنید ؟ در حالیکه معاویه یکّه تازی هایش را گسترش داده و شام و مصر را از حدود حکومت علی خارج ساخته است. » عبدالله احساس کرد اگر بحث ادامه یابد ، ممکن است نیت پنهان او فاش شود ، بنابراین پس از لحظه ای سکوت گفت : « تکلیف ما به زمان و مصلحت هایمان بستگی دارد . فعلاً قصد مبارزه با علی را نداریم . من به کوفه آمده ام تا مدتی در این جا باشم و اقوام و دوستانم را زیارت کنم. » آن شب ، شب نوزدهم ماه رمضان ، عبدالله سحری اش را که خورد ، اسبش را زین کرد ، لباس سفر پوشید ، غلاف شمشیر را به کمر بست و در حالیکه خود را در لباس و عمامهٔ سیاهی پوشانده بود ، راهی مسجد جامع شد. تیغهٔ شمشیرش را تیز کرد و آن را به زهری کُشنده آغشته کرد. امیدوار بود که دوستانش برک و عمرو در چنین شبی به مراد خود رسیده باشند . نافع بن اشعث ، دوست قدیمی عبدالله مقابل در مسجد با دیدن او ایستاد و با کنایه پرسید: تو اینجا چه میکنی عبدالله؟ نکند تو هم از توّابین شده ای؟؟ ↩️ ادامه دارد...
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(67).mp3
6.08M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷 سهم روز نود و یکم : نامه ۱۹ تا نامه ۱۷ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم نامه ۱۹ نامه ۱۷.mp3
3.75M
🔊 گزارش موضوعات مهم نامه ۱۹ تا نامه ۱۷ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄