eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
367 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
دیروز روز تولدت بود مهدی جان تولــــــــــ🖤ـــــــدت مبارک براے ما هم شہـــــادت بطلب😔😔 شادے روحش صلوات بفرستید🌹🌹
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل دوم..(قسمت آخر)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 در زندگي بســياري از بزرگان ترک گناهي بزرگ ديده ميشود. اين كار باعث رشــد ســريع معنوي آنان ميگردد. اين کنترل نفس بيشتر در شهوات جنسي است. حتي در مورد داستان حضرت يوسف خداوند ميفرمايد:هرکس تقوا پيشه کند ودر مقابل شهوت و هوسصبر و مقاومت نمايد، خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نميکند. که نشان ميدهد اين يک قانونعمومي بوده و اختصاص به حضرت يوسف ندارد.از پيروزي انقلاب يك ماه گذشت. چهره و قامت ابراهيم بسيار جذابتر شده بود. هر روز در حالي که کت و شلوار زيبائي ميپوشيد به محل كار ميآمد. محل کار او در شمال تهران بود. يک روز متوجه شدم خيلي گرفته و ناراحت است! کمتر حرف ميزد، تو حال خودش بود. به سراغش رفتم و با تعجب گفتم: داش ابرام چيزي شده؟! گفت: نه، چيز مهمي نيست. اما مشخص بود كه مشكلي پيش آمده. گفتم: اگه چيزي هست بگو، شايد بتونم کمکت کنم. کمي سکوت کرد. به آرامي گفت: »چند روزه كه دختري بيحجاب، توي اين محله به من گير داده! گفته تا تو رو به دست نيارم ولت نميکنم!« رفتم تو فكر، بعد يکدفعه خنديدم! ابراهيم با تعجب ســرش را بلند کرد و پرسيد: خنده داره؟! گفتم: داش ابرام ترسيدم، فكر كردم چي شده!؟ بعــد نگاهي به قد و بالاي ابراهيم انداختم و گفتم: با اين تيپ و قيافه که تو داري، اين اتفاق خيلي عجيب نيست! گفت: يعني چي؟! يعني به خاطر تيپ وقيافه ام اين حرف رو زده. لبخندي زدم وگفتم: شک نکن!روز بعد تا ابراهيم را ديدم خندهام گرفت. با موهاي تراشيده آمده بود محل كار، بدون کت و شــلوار! فرداي آن روز بــا پيراهن بلند به محل کار آمد! با چهره اي ژوليده تر، حتي با شــلوار کردي و دمپائي آمده بود. ابراهيم اين کار را مدتي ادامه داد. باالاخره از آن وسوسه شيطاني رها شد. ريزبيني و دقت عمل در مسائل مختلف از ويژگيهاي ابراهيم بود. اين مشخصه، او را از دوستانش متمايز ميکرد. فروردين ۱۳۵۸ بود. به همراه ابراهيم و بچه هاي کميته به مأموريت رفتيم. خبر رسيد، فردي که قبل از انقالب فعاليت نظامي داشته و مورد تعقيب ميباشــد در يکي از مجتمعهاي آپارتماني ديده شده.آدرس را دراختيار داشتيم. با دو دستگاه خودرو به ساختمان اعلام شده رسيديم. وارد آپارتمان مورد نظر شديم. بدون درگيري شخص مظنون دستگيرشد.ميخواستيم از ســاختمان خارج شــويم. جمعيت زيادي جمع شده بودند تافرد مورد نظر را مشــاهده کنند. خيلي از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.ناگهان ابراهيم به داخل آپارتمان برگشت و گفت: صبر کنيد!با تعجب پرسيديم: چي شده!؟ چيزي نگفت. فقط چفيه اي که به کمرش بسته بود را باز کرد. آن را به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسيدم: ابرام چيکار ميکني !؟ در حالي كه صورت او را ميبست جواب داد: ما بر اساس يك تماس و خبر، اين آقا را بازداشت کرديم، اگر آنچه گفتند درست نباشد آبرويش رفته و ديگر نميتواند اينجا زندگي کند. همه مردم اينجا به چهره يک متهم به او نگاه ميکنند.اما حالا، ديگر کسي او را نميشناسد . اگر فردا هم آزاد شود مشکلي پيش نميآيد.وقتي از ساختمان خارج شديم کسي مظنون مورد نظر را نشناخت. به ريزبيني ابراهيم فکر ميکردم. چقدر شخصيت و آبروي انسانها در نظرش مهم بود. ....🌹🍃
🏝تو پلاکت را دادی که گمنام شوی من دویدم که نامدار شوم .. حالا من مانده ام زیر خروارها فراموشی و نام تـــو در دل تمام انسانها ... 💐 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹🍃 ....🌹🍃 ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻خبر خوبی که دیروز در بین خبرها گم شد؛ اولین عمل جراحی از راه دور با موفقیت انجام شد💪 🔺اتکا به نیروهای داخل کشور و اعتماد به اونها همچین ثمرهایی هم داره ═══.🍃🇮🇷🕊.════ 💠@mahdavieat
🔴دوگانه چندش آور ادعای دفاع از حقوق زنان 🔹در روز انتخابات مردی در مقابل شوهر یک خانم با الفاظ رکیک به او توهین کرد. حالا همین شخص را در کنار مدعی دفاع از حقوق زنان میبینید. انگار آزادی زنان تنها در بی حجاب و برهنه کردن آنان است و فحاشی به یک زن ایرانی در مقابل عموم مردم و همسرش آن هم تنها به جرم شرکت در انتخاب رئیس جمهور نقض حقوق زنان نیست که امثال مسیح علینژاد برای آن گریبان بدرند و اشک بریزند. این خانم که مورد اهانت قرار گرفت روسری هم بر سر نداشت. ═══.🍃🇮🇷🕊.════ 💠@mahdavieat
◄ زاکانی: انقلاب از دست نامحرمان و نااهلان آزاد شد/ رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس گفت: «امروز انقلاب اسلامی از دست نااهلان و نامحرمان آزاد شد. امروز دوره خودبرتربینی مسئولان و عدم پاسخگویی به ملت تمام شد. مفتخریم که پایان دوران سیاه عناصر غرب‌گرا در کشور را اعلام کنیم. برای تحقق اهداف انقلاب پنجره جدیدی باز شد. مردم از فراخوان رئیسی برای معرفی نخبگان استقبال کنند @mahdavieat
سلام بنظرت چی کم داری تا بتونی تبدیل به یه منتظر واقعی بشی؟🤔 دوست داری بیشتر در مورد آقا امام زمان (عج) بدونی؟🧐 دوست داری سخنرانی های ماندگار و دلنشین گوش کنی؟🤔 دوست داری بیشتر در مورد این ماه مبارک ماه رمضان بدونی؟🧐 یا که دوست داری بیشتر در مورد شهدا بدونی🧐 خب من یه پیشنهاد دارم کانال(من منتظرم!) تمام نکاتی رو که بالا گفتم توی خودش جای داده. تازه به پست سنجاق شده اش هم حتما یک نگاه بینداز یه ذکری از آیت‌ الله بهجت گفته که برای پیدا کردن شیء گمشده و یا به یاد آوردن چیزی خیلی کمک می کنه☺️🤩 خلاصه اگه خواستی می تونی به ما بپیوندی🙂😉 به کانال من منتظرم بپیوندید😍 @mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️🌸صبح می آید، مـرا جان میدهد شعـرهایم بوی باران میدهد صبح می آید تازه ‌تر از بوی گل🌺 رونمـایی می‌ڪنم از روی گل صبح☀️ سرشـار حس بودن است جاده‌های عشق ‌را پیمودن است❤️🌷🌸
🌹🍃 : 🌷🕊🌷🕊 فصل سوم..(قسمت اول)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊🕊 چند ماه از پيروزي انقلا ب گذشت. يکي از دوستان به من گفت: فردا با ابراهيم برويد ســازمان تربيت بدني، آقاي داودي رئيس ســازمان با شما کار دارند! فردا صبح آدرس گرفتيم و رفتيم ســازمان. آقــاي داودي که معلم دوران دبيرستان ابراهيم بود خيلي ما را تحويل گرفت. بعد به همراه چند نفر ديگر وارد سالن شديم. ايشان براي ما صحبت کرد و گفت: شما که افرادي ورزشکار و انقلابي هستيد، بيائيد در سازمان و مسئوليت قبول کنيد و... ايشان به من و ابراهيم گفت: مسئوليت بازرسي سازمان را براي شما گذاشته ايم. ما هم پس از کمي صحبت قبول کرديم. از فرداي آن روزکار ما شروع شد. هر جا که به مشکل برميخورديم با آقاي داودي هماهنگ ميکرديم. فراموش نميكنم، صبح يک روز ابراهيم وارد دفتر بازرســي شــد و سؤال کرد: چيکار ميکني؟ گفتم: هيچي، دارم حکم انفصال از خدمت ميزنم. پرسيد: براي کي!؟ ادامه دادم: گزارش رســيده رئيس يکي از فدراسيونها با قيافه خيلي زننده به محل كار ميياد. برخوردهاي خيلي نامناسب با کارمندها خصوصًا خانمها داره. حتي گفتهاند مواضعي مخالف حرکت انقلاب داره. تازه همســرش هم حجاب نداره! تأثير کلام داشتم گزارش را مينوشتم. گفتم: حتمًا يك رونوشت براي شوراي انقلاب ميفرستيم. ابراهيم پرسيد: ميتونم گزارش رو ببينم؟ گفتم: بيا اين گزارش، اين هم حكم انفصال از خدمت! گزارش را بادقت نگاه کرد. بعد پرسيد: خودت با اين آقا صحبت کردي؟ گفتم: نه، لازم نيست، همه ميدونند چه جورآدميه! جواب داد: نشــد ديگه، مگه نشــنيدي: فقط انســان دروغگــو، هر چه که ميشنود را تأييد ميکند!گفتم: آخه بچه هاي همان فدراســيون خبر دادند... پريد تو حرفم و گفت: آدرس منزل اين آقا رو داري؟ گفتم: بله هست. ابراهيم ادامه داد: بيا امروز عصر بريم در خونهاش، ببينيم اين آقا كيه، حرفش چيه!من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه. عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتيم.آدرس او بالاتــر از پــل ســيد خندان بــود. داخل کوچه ها دنبــال منزلش ميگشــتيم. همان موقع آن آقا از راه رســيد. از روي عکســي که به گزارش چسبيده بود او را شناختم. اتومبيل بنز جلوي خانهاي ايستاد. خانمي که تقريبًا بيحجاب بود پياده شد و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشين وارد شد. گفتم: ديدي آقا ابرام! ديدي اين بابا مشکل داره. گفت: بايد صحبت كنيم. بعد قضاوت کن. موتور را بردم جلوي خانه و گذاشتم روي جک. ابراهيم زنگ خانه را زد. آقا که هنوز توي حياط بود آمد جلوي در. مردي درشــت هيکل بود. با ريش و سبيل تراشيده. با ديدن چهره ما دو نفر در آن محله خيلي تعجب کرد! نگاهي به ما كرد و گفت: بفرمائيد؟! با خودم گفتم: اگر من جاي ابراهيم بودم حســابي حالش را ميگرفتم. اما ابراهيم با آرامش هميشــگي، در حالي که لبخند ميزد ســلام کرد و گفت: ابراهيم هادي هستم و چند تا سؤال داشتم، براي همين مزاحم شما شدم. آن آقا گفت: اسم شما خيلي آشناست! همين چند روزه شنيدم، فکرکنم تو سازمان بود. بازرسي سازمان، درسته؟! ابراهيم خنديد و گفت: بله. بنده خدا خيلي دست پاچه شد. مرتب اصرار ميکرد بفرمائيد داخل. ابراهيم گفت: خيلي ممنون، فقط چند دقيقه با شما کار داريم ومرخص ميشويم. ابراهيم شــروع به صحبت کرد. حدود يک ساعت مشغول بود، اما گذشت زمان را اصلا حس نميکرديم. ابراهيــم از همه چيز برايش گفت. از هر موردي برايش مثال زد. ميگفت: ببين دوست عزيز، همسر شما براي خود شماست، نه براي نمايش دادن جلوي ديگران! ميداني چقدر از جوانان مردم با ديدن همسر بي حجاب شما به گناه ميافتند! يا اينکه، وقتي شما مسئول کارمندها در اداره هستي نبايد حرفهاي زشت يا شوخيهاي نامربوط،آن هم با کارمند زن داشته باشيد! شما قبلا توي رشته خودت قهرمان بودي، اما قهرمان واقعي کسي است که جلوي کار غلط رو بگيره. بعد هم از انقلاب گفت. از خون شــهدا، از امام، از دشمنان مملکت.آن آقا هم اين حرفها را تأييد ميکرد. ابراهيم در پايان صحبتها گفت: ببين عزيز من، اين حكم انفصال از خدمت شماست. آقاي رئيس يکدفعه جــا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجب به ما نگاه کرد. ابراهيم لبخندي زد و نامه را پاره کرد! بعدگفت: دوست عزيز به حرفهاي من فکر کن! بعد خداحافظي کرديم. سوار موتور شديم و راه افتاديم. از سر خيابان که رد شديم نگاهي به عقب انداختم. آن آقا هنوز داخل خانه نرفته و به ما نگاه ميکرد. گفتم: آقا ابرام، خيلي قشنگ حرف زدي، روي من هم تأثير داشت. ....🌹🍃 @mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعیت👆 🔻تکرار شایعه توسط رییس‌جمهور!! روحانی امروز مجدداً دروغ آب و برق مجانی را به امام خمینی نسبت داد!! 🔴 آیا امام راحل در بهشت زهرا وعده آب و برق مجانی داده است؟ به نظر می‌رسد آقای روحانی این دروغ فضای مجازی را که بارها پاسخ داده شده را تکرار کرده تا نسبت به دولت آینده ایجاد توقع کند!! ═══.🍃🇮🇷🕊.════ 💠@mahdavieat
⭕️ اسم این تصویر جذاب را می‌توان گذاشت "بوسه عزت" ✅محمد معتمدی در حالی که امکان تزریق واکسن خارجی را داشت اما با افتخار برای تست واکسن ایرانی داوطلب شد! 💯💯دمت گرم هنرمند عزیز ایرانی!✌️🇮🇷 👤 محمد اکبرزاده 🔮کانال مرجع گفتمان
جمعه یعنی ، نام او باشد فقط روی لبت... ای جمعه‌ی نازنین! یادم هست! امام زمانم در جمعه به دنیا آمد، و جمعه، روز آغاز امامتش بود، او، در جمعه ظهور خواهد کرد، و جمعه روزی است که مهمانش هستم! پس، حواسم هست که جمعه را بیشتر منتظر باشم!