فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه های شهدایی🌷🕊️
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ #خطر_تحدید_نسل_شیعه
خطربزرگی که رهبر بارهافریاد زدن...
❗️❗️❗️امتحان دقیقا همونجایی برات سخت میشه که خلاف آسودگیت باشه...
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆
⭕️ببینید و برای هرکسی که میشناسین بفرستین
#فرزند_آوری
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
#وداعباماهرجب...
✨وداع سخت میشود،
آنجا که انسی گرفته باشی ؛
گویی قلبت چسبیده به سینهٔ آسمان رجب و قصد کندن ندارد!
✨عجیب نیست این حجم از دلبستگی و دلتنگی، وقتی قدِ تمام لحظههای این ماه
تمرین کردی، روی زمین نباشی و پایِ دلت بندِ جاذبه هایش نماند!
انس گرفتی،
درست از همان شب لیلة الرغائب، که قلبت با نگاهش لرزید و رغبتهایت فرق کرد...
و آرام آرام با بارانهای مُدامِ دوست داشتنش، روحت را به تطهیری مبارک، مشرّف نمود!
✨ خداحافظ آسمانِ رجب؛
که انتهایت نیز، لحظهی باشکوهِ آغاز است...
سرآغازی برای " شُدَن" !
#ماه_رجب
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
تنها ماهی که «شهادت» ندارد
«شعبان» است
و تنها ماهی که « ولادت» ندارد
«محرم» است
این یعنی
"حسین
محور شادی و غم است
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
9.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
🎙حاج امیر کرمانشاهی
✨عشق بخشنده من؛حسین...
💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیهالسلام) هستند...
🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#شب_جمعه
♨️پیشنهاد دانلود
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
حلول ماه عزیز شعبان 🌙
💫ماه میلاد سیدالشهداء
🌸حضرت حسین بن علی( ع)
💫و حضرت علی بن الحسین
🌸 سیدالساجدین (ع)
💫و حضرت ابوالفضل العباس
🌸قمر بنی هاشم (ع)
💫و ماه میلاد آقا و سرور شیعیان
🌸حضرت ولی عصر
💫عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌸بر تمامی عاشقان و ارادتمندان
اهل بیت علیهم السلام مبارک باد💐
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
#کتاب_تنها_گریه_کن🌹🍃
🌷🕊#روایت_زندگی_اشرف_سادات_منتظری
#مادر_شهید_محمد_معماریان
#نویسنده_اکرم_اسلامی
فصل ششم...( قسمت پنجم)🌹🍃
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
آنجا هم کارش معماری و بنایی بود با هر کلر دیگری که از دستش می آمد من که نبودم خستگی یک جا را در نکرده یا علی می کند و می رود سراغ کار بعدی بابت بچه ها نگرانی نداشتنم. کار خانه بیشتر روی دوش فاطمه بود مریم و محمد هم کمک دستش. پا به پای همدیگر کار می کردند دوست نداشتم بچه های راحت طلب و تنبل بار بیایند دختر و پسرشان هم برایم فرقی نداشت هیچ کدامشان را لوس نمی کردم محمد هیچ وقت نگفت فلان کار دخترانه است یا اینکه عارش بیاید کنار خواهرهایش ظرفی آب بکشد یا لباسی روی طناب پهن کند من این قدر سرگرم کارهای جهاد و هماهنگی ماشین ک نیروی کمکی بود که شب یادم نمی امد ناهار خورده ام یا نه فاطمه گاهی برای من مادری می کرد غصه ام می گرفت بالاخره مادر بودم ولی چه می کردم وقتی جنگ بود و با کسی هم شوخی نداشت؟ اگر نمی توانستم بچه ها را بگذارم و بروم منطقه باید خانه را پایگاه فعالی نگه می داشتم که به در بخور باشد این هم کار آسانی نبود اول از استراحت خوشی خودم می زدم خواهی نخواهی. مسولیت بچه ها هم در این شرایط بیشتر می شد. گاهی کارم را که تمام می کردم دست به کار و خسته با چشم هایی که از بی خوابی می سوخت می رفتم بالای سر بچه ها و توی خوای تمایشان می کردم از دلم می گذشت خدایا منو ببخش که اگر از بچه های خودم کم می زارم. خودت شاهدی که از صبح تا شب رو پا بند نیستم بلکه به درد اسلام بخورم مردها زن و بچه شونو گذاشتن رفتن مادرها پاره های دلشون رو راهی کردن جلوی گلوله. اونا رفتن وسط آتیش تو گرما و سرما بیابون دارن می جنگند من و بچه هام سقف بالا سرمونه. فرش زیر پامون. آزمون سرده نونمون گرم حالا یت روز کمتر یه روز بیشتر یه روز زودتر روز دیرتر ولی لنگ نمی مونیم شاهد باش من به خاطر رضای تو دارم این همه نفس می زنم. می رفتم توی آشپزخانه و بی سر و صدا کارهای خانه را سامان می دادم همه بچه ها همیشه ماکارونی دوست داشته اند کنار جمع و جور خانه و لباس شستن یک قابلمه ماکارونی دم می گذاشتم و از تصور برق چشمهای محمد و مریم و فاطمه که فردا کارش سبک بود قند توی دلم آب می شد. حالا بماند که بچه ها از مدرسه آمده و نیامده کیف را می انداختند یک گوشه ک اصرار می کردند کاری دستشان بدهم تا کمک حالم باشند. یک شوری به جان همه بود نگفتنی. کسی منتظر نبود کاری مربوط به او باشد تقدم پیش بگذارد کار که روی زمین بود همه خودشان را مسول می دانستند منتظر خواهش بفرما نبود ولی خودم بعضی وقت ها نفس کم می آوردم سنگین شده بودم همسایه ها خیلی حواسشان جمع بود نمی گذاشتند کار سنگین به عهده بگیرم هی می گفتند تو بگو ما خودمون انجام می دیم.
#حاج_قاسم 🌷🕊
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#کانال_مهدویت.🌷🕊
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃
به کانال مهدویت بپیوندید👇
💞http://eitaa.com/mahdavieat💞
🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃