فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اطلاعات منتشر نشده درباره طرح فضای مجازی مجلس از زبان مسئول سازمان فضای مجازی بسیج
http://eitaa.com/mahdavieat
🔰تصاویری دلخراش از فاجعه آتش سوزی در ترکیه
🔻آتش سوزیهای جنگلی در ترکیه از هفته گذشته در منطقه آنتالیا آغاز شده و به سرعت در مناطق جنوبی این کشور در حال گسترش است. تا کنون، آتش سوزیها دست کم ۶ کشته داشته، خانههای بسیاری سوخته اند و باعث تخلیه گسترده مردم از مناطق ساحلی شده است
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊
فصل اول..(قسمت چهارم)🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
قمقمه را با غيظ كوبيدم روي زمين كنار پاهايش و برخاستم. عباس دوربين را از مقابل چشمهايش پايين آورد و گفت: فكر كنم شك كرده مرگ موش ريختهاي توي آبش سرش را از گلولهاي كه بر لبة خـاكريز خـورد و خـاك بلنـد كـرد، دزديـد. جملهاش را خودم تمام كردم: كه كلكش را بي سرو صدا بكنم! سوت خمپاره همهمان را درازكش كرد. توفان تركشها كه آرام شـد، نگـاهش كردم. چسبيده بود به گونيها. وقتي ديد نگاهش ميكنم، راست نشست. عضـلاتش را شل كرد و سعي كرد آرام و شجاع جلوه كند. نميشد سن و سالش را حـدس زد. از آنهايي بود كه نميتوان گفت سي ساله اند. صورتش صاف بود، فقط سه خط عميق ميان ابروهايش به چشم ميآمد. از آنهايي بود كه اخمي مـدام روي ابروهـا دارند. تلخ، عبوس و بيزار نشسته بود. دستهايش بسته بود اما يقين داشتم ميتواند با دندانهايش خرخرة دستكم يكي از ماها را بجود. صبح گرفته بودندش. عباس آورده بودش كه: تو همزبانش هستي، ازش بپرس آن طرف چه خبر است. و من پرسيده بودم و او هيچ جوابي نداده بود. برايش كمپوت باز كـرده بـودم كه نخورده بود و حتّي قمقمة آب را از دستم نگرفته بود. فقط يكريز اسمِ خودش را تكرار ميكرد و دست آخر هم گفت كه جز با هم درجة خودش هـيچ حرفـي نخواهد زد و بعد هم گرفت و ساكت نشست گوشه اي.
خط شلوغ بود. عراقيها طوري ميجنگيدند كه تا آن وقت نديده بـودم؛ يـك جوري از ته دل و با تمام وجود، انگار هر چه داشـتند رو كـرده بودنـد. عبـاس گفت: احتمالاً چند روزي همين جا هستيم تا از نَفَس بيفتند يا نَفَس ما را بِبرند. آسمان هم به قدر زمين شلوغ بود؛ بالاتر هواپيماها و هليكوپترهـا و پـايينتـر توپها و گلوله ها. اسير عراقي و لجبازي عصباني كننده اش را به دورتـرين گوشـة ذهنم راندم. آن وقت حواسم را جمعِ روبه رويم كردم؛ خرمشهر آنجا بود. از ايـن فاصله فقط دو سه ساختمان بلند ديده ميشد. عباس گفت: يعنـي همـة شـهر را خراب كردهاند، كه فقط همينها به چشم ميآيد يا خانه ها كوتاهتر از آن بوده كه ما فكر ميكرديم؟ از دور، از انتهاي خاكريزي كه عراقيها براي حفاظـت از شـهر زده بودنـد و حالا دست ما بود، جيپ آهويي ميآمد. حسين آقا خودش پشـت فرمـان بـود، و بيسيم چي كنارش. تا حالا چندبار سر زده بود. عادت داشت خودش خط را كنترل كند. كناري ترمز كرد. ماشين هنوز روشن بود و دستهاي او روي فرمـان. عبـاس گفت: دست و دلباز آتش ميريزند رو سرمان. پرواز هليكوپترهايشان بيشتر شده. دارند از سمت اروند مهمات ميرسانند به نيروهاي داخل شهر... حسين گفت: شما پشت ضدهوايي باشيد، با يك خط آتش، راه هليكوپترها را ببنديد، آسمان را براي پروازشان ناامن كنيد اگر راه تداركاتشان بسته نشود، اين جنگ ميتواند هفته ها طول بكشد. يادتان باشد اگر تا بغداد هم برويم، مردم از مـا آزادي خرمشهر را ميخواهند. دنده را جا زد تا حركت كند. پريدم جلو و گفتم: اسـير داريـم حسـين آقـا، ماندنش هم اينجا خطرناك است. تخلية اطلاعاتي هم نشده، افسر است. گفتـه بـا كمتر از هم درجة خودش حرف نميزند. حسين خنديد و گفت: خُب، ميگفتي سپهبدي! حالا كجاست؟ ماشين را خاموش كرد و آمد پايين. عراقي، پشت گونيهـا تكيـه داده بـود بـه ديوارة خاكريز. حسين، رو كرد به من و گفت: تو عربي بلدي؟ گفتم : من عربي بلدم، اين بابا حرف زدن بلد نيست! گفت: بگو كه من فرماندة تيپ ام. ترجمه كردم. چيزي نگفت. نگاهي به چهرة جوان حسين و لباسـهاي سـاده و بيدرجهاش انداخت. پوست كنارة چشمهايش كمي جمع شد. انگـار حرفمـان را جدي نگرفته بود. حسين گفت: بگو اصلاً مهم نيست باور كني يا نـه، مهـم ايـن است كه خرمشهر آنجاست. دست شماست و ما هم آمدهايم آن را پس بگيـريم و حتماً هم ميگيريم. صبر كرد تا حرفهايش را ترجمه كنم. بعد بيآنكه منتظر جواب او بشود، ادامه داد: «لشكرهاي ما شهر را محاصره كردهاند. اميد شما به گردان تانكتان است كـه ميخواهد از شلمچه نفوذ كند و حلقة محاصره را بشكند. اما مطمئنّـاً نمـيتوانـد. ميدانم. دوباره مكث كرد. من ترجمه كردم و او باز ادامه داد: ميفهمي چـه خطـري دوستانت را تهديد ميكند؟ با خط آتش راه هليكوپترهايتان را ميبنديم. چه قدري ميتوانيد مقاومت كنيد؟ يك هفته؟ يك ماه؟ يك سال؟ تا نفر آخر كشته ميشـوند يا از گرسنگي ميميرند؟
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایده با کارتن های دور ریز😻
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش تحفه ای گرانبها🌺
بـا رنگ عشق است♥️
از جانب خـــدا🌺
در این عصر زیبا
ایـن هدیـه را♥️
برای شما دوستان
خوبم آرزومنـدم 🌺
عصرتون پر از آرامش
http://eitaa.com/mahdavieat
✅ درمان #فشار_چشم
1️⃣ روزانه 2 بار از دمنوش بابونه و هر بار 1 لیوان(ترجیحا بعد از غذا)
نیم ساعت بعد از شام 1 عدد قرص فولیک اسید میل کنید.
2️⃣ 5 عدد عناب خرد شده را داخل 1 استکان آب ولرم خیسانده و بعد از 10 دقیقه با پارچه نخی صاف کرده و روزانه 2 بار و هر بار 1 قطره داخل چشم بچکانید.
http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عبرت آیندگان
🔹 گفتوگوی منتشرنشده رهبر انقلاب با مرحوم هاشمیرفسنجانی درباره بینتیجه بودن #مذاکره با #آمریکا
http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐
💐
✅ #بسته_خبری
1⃣ سخنگوی شورای نگهبان: اعتبارنامه رییسجمهور منتخب در جلسه اخیر شورای نگهبان امضا و به حضور رهبر معظم انقلاب تقدیم شد.
2⃣ سخنگوی هیات منصفه دادگاه مطبوعات اعلام کرد پرونده حسامالدین آشنا به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی با اکثریت آرا مجرم دانسته و همچنین مستحق تخفیف ندانست.
3⃣ اتحادیه جهانی کشتی بابت اجرای فن سالتوی بینظیر محمدعلی گرایی در رقابت صبح امروزش برابر حریف کوبایی در المپیک، به او لقب شاهین داد.
#روشنگری
#ثامن
http://eitaa.com/mahdavieat
🌑پیش داوری و قضاوت عجولانه درباره عملکرد دولت آینده!!
⚛با پایان دولت ۸ ساله آقای روحانی و ملاحظه برخی ناکارآمدی ها و ناکامی های تیم سیاسی و اقتصادی ایشان
گاها پیش داوری هایی از عملکرد آقای رئیسی در دولت آینده و احتمال ناکامی و ناامیدی از موفقیت در حل بحران ها و چالش های پیش رو در بین مردم و فضای رسانه ای می شود.
فارغ از پیش داوری ها اما
🌿راه کار قرآن چیست؟
قرآن می فرماید: لیس للانسان الا ماسعی (نجم:۳۹) لا یکلف الله نفسا الا وسعها ( بقره:۲۸۶)
☝اگر دولت آقای رئیسی با تکیه بر همین دستور قرآنی، نهایت سعی و تلاش خود را
با برنامه ریزی و مشورت با نخبگان
انجام دهد
⬅️◀️بر طبق صریح آیات قرآن( طلاق:۳و۲)
رعایت تقوا و انجام دستورات الهی و توکل بر خالق هستی، قطعا چاره ساز و حلّال بسیاری از مشکلات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و...خواهد بود.
⛔️فراموش نکنیم ناامیدی بدترین گناهی است که بخشوده نمی شود!!
چاره راه بازگشت به دستورات قرآن است!
✅فرمولِ سعی و تلاش+ انگیزه های خدایی+ توکل و محاسبه خالق هستی در محاسبات
چاره ساز و کیمیای حل مشکلات ماست.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷 به امید سرافرازی ایران کهن بر قله های پیشرفت و آبادانی جهان
✍محمد تقی احمدی پرتو
http://eitaa.com/mahdavieat
🔴 ایجاد ۱۰ میلیون شغل امن با طرح صیانت از فضای مجازی
👤حجت الاسلام پژمانفر، نایب رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس:
🔹در صورت اجرای این طرح ۱۰ میلیون اشتغال امن و پایدار ایجاد خواهد شد.
🔹در حال حاضر حدود ۱۰۰ هزار شغل در فضای مجازی وجود دارد که پایدار نیست اما؛ در صورت اجرای طرح صیانت این اشتغال پایدار خواهد شد.
🔹خدمات اینترنت در ایران بسیار بیکیفیت است، در صورت اجرای طرح صیانت کیفیت خدمات اینترنت افزایش خواهد یافت.
🔹در حال حاضر مشکلات زیادی به خاطر ناامنی در فضای مجازی وجود دارد. هکرها صفحات شخصی مردم را هک میکنند و کلاهبرداران در فضای مجازی جولان میدهند.
#فضای_مجازی
#طرح_صیانت
http://eitaa.com/mahdavieat
🌐 حسام الدین آشنا مجرم شناخته شد
سخنگوی هیات منصفه دادگاه مطبوعات:
🔻در روز یکشنبه دهم مرداد ماه ۱۴۰۰ در شعبه ۶ دادگاه کیفری یک استان تهران یک پرونده جرم سیاسی به ریاست قاضی شقاقی رسیدگی شد.
🔻این پرونده مربوط به متهم حسامالدین آشنا به اتهام نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی بود.
🔻دو شکایت این پرونده قبلا رسیدگی شده بود و بعد از اعتراض متهم، دیوان عالی کشور آن را به شعبه هم عرض عودت داده بود.
🔻هیات منصفه در یک اتهام و دو شکایت متهم را با اکثریت آرا مجرم و در ضمن با اکثریت آرا متهم را مستحق تخفیف دانست.
http://eitaa.com/mahdavieat
♨ متن یا حاشیه!
*یکی از آسیبهای این روزهای فضای رسانه و بخصوص شبکههای اجتماعی مجازی آن است که در بسیاری از پدیدهها و حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و... متن اصلی و خود پدیده کنار گذاشته شده و اظهارنظرها و واکنشها حول محور حواشی (بیشتر زائد و غیرمفید) میچرخد. موارد و مصادیق زیادی برای این آسیب میتوان بیان کرد که در آن متأسفانه بعضاً روایات غلط و حاشیه، بخشی از افکار عمومی را به خود جذب کرده است. از قرارداد ایران و چین تا fatf و سایر مواردی که حواشی سازماندهی شده و احساسات متعصبانه در اطراف این موضوعات، اجازه بیان واقعیات را گرفته و میگیرد.
اما دو نمونه دیگر نیز در روزهای اخیر اتفاق افتاده که متأسفانه شامل همین آسیب بیان شده میشود؛ یکی، حواشی آخرین دیدار مقام معظم رهبری با هیئت دولت و دیگری بحث قانون صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی است. در خصوص دیدار مقام معظم رهبری بهجای متن و سخنان بسیار مهم معظم له در خصوص آمریکا و عبرتهایی که باید از دولت روحانی گرفت، برخیها عامدانه و برخی دیگر از روی ناآگاهی اصرار دارند که حواشی این دیدار را بیشتر مانور بدهند و در خصوص طرح صیانت از حقوق کاربران نیز برخی بدون حتی اطلاع از بندهای آن، حواشی را یا ایجاد و یا دنبال میکنند که در نتیجه آن اصل قانونمندی فضای مجازی به حاشیه میرود. قطعاً افکار عمومی خواهان قانونمندی فضای مجازی برای جلوگیری از کلاهبرداریهای اینترنتی و ارائه بهتر خدمات در این فضا هستند، اما وقتی حاشیهای دروغین بر این اصل اساسی سایه بیفکند، مانند بستن فضای مجازی و قطع شدن اینترنت، واکنشها تغییر پیدا میکند؛ لذا برای اصلاح این اوضاع لازم است:
1⃣ افراد صاحب نفوذ در افکار عمومی و سلبریتیها اگر به دنبال منافع مردم هستند، میبایست با تحقیق در خصوص جوانب یک پدیده، اظهارنظر کنند. درصورتیکه هنوز طرح صیانت از کاربران در کمیسیون تخصصی در حال بحث است و هنوز قانونی تصویب نشده، با اظهارنظرهای غلط، موجبات انحراف و دغدغهمندی افکار عمومی و حاشیههای زائد نشوند.
2⃣ مجلس شورای اسلامی و سایر دستگاهها نسبت به طرحها و مباحثی تخصصی که در درون مجموعهها مطرح است، قبل از اعلام عمومی، پیوست رسانهای آن را مشخص نمایند.
3⃣ مردم عزیز نسبت به پدیدههای مختلف، از منابع قابلاعتماد کسب اطلاع نمایند و با تحقیق و مطالعه نسبت به امری اظهارنظر کنند و مبنای گرایش و مواضع خود را صرفاً با دنبال نمودن حواشی و شایعات تنظیم نکنند.
✍مصطفی برزکار
✅ بصیرت
#نکات_تحلیلی
#نکات_راهبردی
http://eitaa.com/mahdavieat
#کتاب_پروانه_در_چراغانی🌹🍃
#زندگی_نامه_و_خاطرات :
🌷🕊#سردار_شهید_حسین_خرازی 🌷🕊
فصل اول..(قسمت پنجم)🌹🍃
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین
اسير عراقي چشمهايش را به زمين دوخته بود. حسين اما بـا چنـان سـماجتي چشم دوخته بود به پشت پلكهاي فرو افتادة او كه سرانجام سرش را بـالا آورد و چشم در چشم او شد. حالا توجهش جلب شده بود. حسين بعد از مكثي طـولاني گفت: فقط تو ميتواني به آنها كمك كني! من ترجمه كردم و همراه اسير عراقي با تعجب و انتظار به لبهاي حسين خيـره شدم. آزادت ميكنم بروي. به آنها بگو ما مردمان بدي نيسـتيم امـا از يـك وجـبِ خاكمان هم نميگذريم. خرمشهر را پس ميگيريم اما نميخـواهيم خـونين شـهر شود... برو به آنها بگو تسليم شوند و به هر حال، اين وضعيت خيلي بهتر از مردن است. همين! هنوز ترجمة حرفهايش را تمام نكرده بـودم كـه سـرنيزهاش را درآورده و بـه سوي اسير عراقي رفت و چشمهاي او از وحشت گرد شد. حسين جلو رفت و بند پوتيني را كه دور دستهاي او با گرههاي كور بسته شده بود، بريد. حواس عراقـي ديگر به من نبود. به دستش نگاه كرد و به حسين كه حالتي جدي اما تشويق كننده داشت. اسير عراقي لبهاي خشك داغمه بستهاش را چند بار آرام به هم زد. انگـار براي گفتن حرفي ترديد داشت. بعد از چند لحظه، شمرده و آرام پرسيد: تـو كـي هستي؟ پيش از آنكه من جمله اش را ترجمه كنم، حسين فهميد و جواب داد حسـين، حسين خرازي؛ فرماندة تيپ امام حسين. عراقي براي اولين بار مستقيم به من نگاه كرد و بـه اسـلحه اي كـه در دسـت داشتم و به عباس كه همراه حركات دست و سر ميگفت: ولش ميكنيد برود؟ به همين سادگي؟ ميدانيد چه قدر خطر دارد؟ بعد آرام برگشت، پشت به ما كرد و راه افتاد. با چنان حالتي ميرفت كه انگار هر لحظه منتظر ضربهاي از پشت سر بود. كمي كه دور شد با چرخشـي، ناگهـان روبه ما برگشت. جوري كه بخواهد ما را در حال نشانه رفتن پشتش غافلگير كند، اما حسين مشغول صحبت با بيسيم بود و من داشتم رفتن او را نگـاه مـيكـردم و عباس غرغركنان از شيب خاكريز بالا ميرفت. حسين، با يك دست گوشي بيسيم را گرفته بود و با دستي ديگر سعي داشـت قمقمهاش را از كمر باز كند. كه كرد و بعد آن را پرت كرد طرف اسـير عراقـي و گفت «بگير.» عراقي ميان زمين و هوا قمقمه را گرفت، لحظهاي نگاهش كرد و بعـد خميـده اما سريع به سوي شهر دويد، چنانكه گويي از مرگ فرار ميكند. خورشيد روي خط افق ميانِ انبوه ابرهاي سرخ شـناور بـود. عبـاس از پشـت ضدهوايي پايين آمد. انگشتها و عضلات بازويش آشكارا از خسـتگي مـيلرزيـد. چند ساعتي بود كه براي ايجاد يك خط آتـش يكسـره شـليك كـرده بـوديم. دو هليكوپتر افتاده بود اما منطقه حساس شده بود. شدت آتش روي سرِ ما بـي سـابقه بود. عباس گفت: «كار خودش را كرد. گراي دقيقِ ضدهوايي و فرمانـدة تيـپ را داده به توپخانه شان. عباس اصرار داشت از آنجا برود. اما او از صبح مانده بود و همـان دو گـوني شن را سنگر فرماندهي كرده بود. و به وسيلة بيسيم با ديگران در ارتباط بود. پيكها پشت سر هم پياده يا با موتور ميآمدند، خبر ميدادند و دستور ميگرفتند. بچه هـا در شلمچه هنوز با تانكها درگير بودند و نيروهاي سمت گمرك ميگفتند: نااميدي شجاعشان كرده است. ميگفتند: بيشتر از پانزده هزار نفر در شهر هستند و اگر انگيزة جنـگ از آنهـا گرفته نشود، كار سختتر از اين خواهد شد... هوا داشت رو به تاريكي ميرفت. وقت اذان مغرب بود.حسين كـه در همـين يكي دو ساعت آشكارا كم حرف و بيقرار شده بود، آستينش را بالا زد تا وضـو بگيرد كه صدايي دور، همهمة گلوله ها و شليك را شكست. الله اكبر، دخيل الخميني... حسين سرآسيمه از خاكريز بالا رفـت. دوربـين را مقابـل چشـمها گرفـت و چهرهاش براي لحظه اي شكفته شد. كنارش ايستادم؛ دوربين را بي هيچ كلامي امـا با لبخندي گشوده، به من داد. نگاه كردم تا چشم كار ميكرد سـتوني از سـربازان عراقي بود كه زير پيراهنهاي سفيدشان را به علامت تسليم بـالاي سرشـان تكـان ميدادند و پيشاپيش همه، همان اسير اخموي لجباز بود. آتش سبك شد. مقاومت دشمن درهم شكست.
#ادامه_دارد
http://eitaa.com/mahdavieat
قصه قُصه دار فضای مجازی
سالهاست که دارو تحریم است ولی اینترنت تحریم نمی شویم.
سالهاست که جوان ما کار و خانه ندارد اما هر روز وزیر، پهنای باند را گسترش می دهد. جوان ما شرایط زندگی برایش سختر می شود اما سرعت دسترس به فساد برایش آسانتر.
سالهاست که دامن پاک جامعه با همین فضای لجن بار ننگین شده است و چه داغها و چه مصیبتها دیده ایم.
حالا ما هم مثل همه دنیا می خواهیم کمی قانونمند کنیم فضای مجازی را، نه محدودیت دارد و نه فلیترینگ. گروهی آزادی خواه شده اند و مدافع حقوق بشر.
آنجا که از همین فضای مجازی فساد و فحشا و سرقت و تجاوز و گروگانگیری می شود کسی مدافع حقوق ملت نیست .
کدام عقل سلیمی می گوید اینترنت فحشا ساز و معرکه جنگی دشمن دراختیار عموم باشد بدون قانون و قاعده...
کدام یک از ما حاضر است فرزندش را به شهری بفرستد بدون آگاهی و اطلاع...اما در فضای کثیف اینترنت فرزندانمان را فرستاده ایم؟!
مخالف اینترنت نه تنها نیستیم بلکه باید با سرعت بیشتر و هزینه کم تر و امنیت بیشتر در دسترس عموم باشد اما این وضع موجود هم قابل قبول عقل نیست...
http://eitaa.com/mahdavieat
┄━═✿♡﷽♡✿═━┄
⚛ #درمان_زخم_معده
🍏✍🏻 خوراک بارهنگ :
یک لیوان عرق نعنا + یک قاشق مربا خوری بارهنگ را یک دقیقه بجوشانیم یا 20 دقیقه دم بکشیم و هر شب بخوریم ، تا 14 روز دقیق مصرف شود بعد تا 40 روز ، اگه زخم معده شدید بود صبح و شب مصرف شود
🍎✍🏻 اگه زخم معده همراه با یبوست باشد یک قاشق مرباخوری بارهنگ +یک لیوان گلاب جوشانده شود و همراه عسل شب ها مصرف شود
📚 استاد خیراندیش
🍋 #طب_سنتی
http://eitaa.com/mahdavieat